پاسخ های ارسال شده در انجمن
-
نویسندهنوشته ها
-
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: « یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ» و دعوای شیعه #3248سلام علیکم
معرفی امامان دوزده گانه در کتاب جوینی امام مکتب خلفا :از عبداللَّه بن عباس روايت كند كه گفت: رسول خدا(ص) فرمود:
أَنا سَيّدُ النَّبييّن وَ علىّ بنِ أَبيطالب سَيّدُ الوَصييّن، وَ إنَّ أَوصِيائي بَعدي إثنا عَشَرَ، أوَّلُهم علىّ بنِ أبيطالب وَ آخِرُهُم المَهدىّ؛
من آقاى پيامبران و على بن ابىطالب آقاى اوصياست، همانا اوصيايم پس از من «دوازده» نفرند، اوّلينشان على بن ابىطالب و آخرينشان مهدى است.
فرائد السمطین ،ج،ص313
جوینی استاد حافظ الذهبی است که از او به الامام المحدث الاوحد الاكمل فخر الاسلام صدر الدين یاد می کند و نیز در مورد وی گوید وكان شديد الاعتناء بالرواية وتحصيل الاجزاء او بسيار به روايات و به دست آوردن کتب حديثى اهميت مىداد.(الذهبي، شمس الدين محمد بن أحمد بن عثمان، (متوفاي748هـ)، تذكرة الحفاظ، ج 4، ص 1500، ناشر: دار الكتب العلمية – بيروت، الطبعة: الأولى)
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: سوالی از شیعه در مورد جانشینی بعد از پیامبر #3280السلام علینا و علی عباد الله الصالحینپاسخی به جناب هاشمی ، ایشان گفته اند مهدی شما این امام زمان شما وقتی غیبت صغری داشتند 4تا نواب داشتند
وقتی تشریف بردند غیبت کبری چرا از سنت پیامبر پیروی نکردند وکسی را جانشین خود نکردند؟؟؟!!مهدی در غیبت کبری چرا کسی را جانشنین نکرد وشیعه را مانند گله گوسفندان رها نمود؟؟در پاسخ : همانطور که یک از عزیزان در مقاله شان آوردند ، حضرت مهدی عج الله فرجه در زمان غیبت کبری خویش فقها را به نایبان خویش معرفی نمودند و بر خلاف حرف حاکی از عناد شما با حضرت مهدی عج الله فرجه ایشان شیعه را مانند گله گوسفندان رها نمودند و با تایین فقها به عنوان نایبانشان جامعه را از خطر هرج و مرج و به بن بست رسیدن تا حدود خیلی زیادی نجات داده اند . به امید ظهورش تا جهان به مدینه فتضله تبدیل گردد.
در ثانی این قیاس شما کاملا اشتباه است که چون همانطور که حضرت مهدی عج الله فرجه برای خود جانشینی نگذاشته پس جانشین انتخاب نکردن پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم نیز منطقی است .
شما به این نکته توجه ندارید که پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم از این جهان رحلت نموده اند ولی حضرت مهدی عج الله فرجه حی وحاضر هستند پس فوت ننموده اند که حالا امثال بیایند بگویند چرا ایشان برای خویش جانشین انتخاب ننموده اند ، زیرا خود ایشان زنده اند و جانشین انتخاب کردن معنا ندارد.گفته ایداگر بگویید نائب دارد آنهم اقای خامنه ای که این جوابی باطل وسست است زیرا بسیاری از مراجع شیعه اصلا این شخص را دارای صلاحیت نمی بینند وقبولش ندارند حتی اجازه نوشتن توضیح المسائل نیز به او ندادند پس نمی تواند این شخص جانشینش باشد ویا اینکه مراجع عظام شیعه مخالفت کردند با مهدی
در پاسخ : چرا دروغ میگویید وَلَا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَكْتُمُوا الْحَقَّ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ(البقرة/42)
و حق را با باطل نياميزيد! و حقيقت را با اينکه ميدانيد کتمان نکنيد!
رساله اجوبه استفتائات حضرت آیت الله خامنه ای در بازار موجود است و اینکه ایشان رساله توضیح المسائل ندارند به این دلیل است که خود ایشان فرموده اند که هرکس که می خواهد از بنده تقلید نماید به رساله توضیح المسائل حضرت امام راحل قدس الله نفسه زکیه مراجعه نمایند و با این تفات که ایشان در مواردی اندک از فتاوا اختلاف نظر دارند و اختلاف نظر ها در سایت ایشان قابل مشاهده است .
گفته اید بسیاری از مراجع شیعه اصلا این شخص را دارای صلاحیت نمی بینند وقبولش ندارند . لطفا دروغ نگویید.
یک دلایل اثبات دروغ گو بودن شما غیر مستند بحث کردن شما است . بترسید از خدا و تبه نمایید قبل از آنکه کار از کار بگذرد.
و در آخر که گفته اید وصلی الله سیدنا محمد . این صلوات صحیح نیست . زیرا پیامبر(ص) فرمودند :لا تصلوا علي الصلاة البتراء ، فقالوا وما الصلاة البتراء ؟ قال : تقولون : اللهمّ صل علي محمد وتمسكون ، بل قولوا : اللهم صل علي محمد وآل محمد . بر من صلوات ناقص نفرستید . گفتند صلوات ناقص کدام است . ایشان فرمودند اینکه بگویید اللهم صلی علی محمد و سپس سکوت نمایید،بلکه بگویید اللهم صلی علی محمد و آل محمد .(صواعق المحرقه،ص203،طبع مکتبه الحقیقه)پس در نتیجه در پایان:و صلی الله علی سیدنا محمد و آل محمد
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: تویک لحظه امام رضا دعای هزار نفر را می شنود!! #3283ابن حبان صاحب کتاب معروف الثقات از ائمه حدیث در میان اهل تسنن است . ذهبی در سیر اعلام النبلاء وی را چنین معرفی می نماید :
الإِمَامُ، العَلاَّمَةُ، الحَافِظُ، المُجَوِّدُ، شَيْخُ خُرَاسَانَ، أَبُو حَاتِمٍ، مُحَمَّدُ بنُ حِبَّانَ بنِ أَحْمَدَ بنِ حِبَّانَ بنِ مُعَاذِ بنِ معبدِ بنِ سَهِيدِ بنِ هَديَّةَ بنِ مُرَّةَ بنِ سَعْدِ بنِ يَزِيْدَ بنِ مُرَّةَ بنِ زَيْدِ بنِ عَبْدِ اللهِ بنِ دَارمِ بنِ حَنْظَلَةَ بنِ مَالِكِ بنِ زَيْدِ منَاة بنِ تَمِيمٍ التَّمِيْمِيُّ الدَّارِمِيُّ البُسْتِيُّ، صَاحبُ الكُتُبِ المَشْهُوْرَةِ. (سیر اعلام النبلاء ، ج ۳۱ ، ص ۱۰۵ ،الناشر : مؤسسة الرسالة )ابن حبان در کتاب الثقات خویش در ترجمه امام علی بن موسی الرضا چیز شگفت انگیزی می گوید :
قد زرته مرارا كثيرة وما حلت بي شدة في وقت مقامى بطوس فزرت قبر على بن موسى الرضا صلوات الله على جده وعليه ودعوت الله إزالتها عنى إلا أستجيب لي وزالت عنى تلك الشدة وهذا شيء جربته مرارا فوجدته . ( الثقات ، ج ۸ ، رقم ۱۴۴۱۱)
بارها به زيارت قبر علي بن موسي الرضا(ع) رفتم و در مدتي که در طوس بودم، هر وقت مشکلي بر من عارض ميشد، به زيارت قبر آن حضرت ميرفتم و از خداوند ميخواستم که مشکلم را برطرف کند و الحمد لله مشکلم برطرف ميشد و اين را مکرر امتحان کردم و نتيجه گرفتم.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: تویک لحظه امام رضا دعای هزار نفر را می شنود!! #3284در مورد آیه 188 سوره اعراف اگر آیه قبل از این آبه آورده نشود ، آیه درست فهمیده نخواهد شد :يسْأَلُونَكَ عَنِ السَّاعَةِ أَيانَ مُرْسَاهَا قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِنْدَ رَبِّي لَا يجَلِّيهَا لِوَقْتِهَا إِلَّا هُوَ ثَقُلَتْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَا تَأْتِيكُمْ إِلَّا بَغْتَةً يسْأَلُونَكَ كَأَنَّكَ حَفِي عَنْهَا قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِنْدَ اللَّهِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يعْلَمُونَ(الأعراف/187)
درباره قيامت از تو سؤال ميکنند، کي فراميرسد؟! بگو: «علمش فقط نزد پروردگار من است؛ و هيچکس جز او (نميتواند) وقت آن را آشکار سازد؛ (اما قيام قيامت، حتي) در آسمانها و زمين، سنگين (و بسيار پر اهميت) است؛ و جز بطور ناگهاني، به سراغ شما نميآيد!» (باز) از تو سؤال ميکنند، چنان که گويي تو از زمان وقوع آن باخبري! بگو: «علمش تنها نزد خداست؛ ولي بيشتر مردم نميدانند.»
قُلْ لَا أَمْلِكُ لِنَفْسِي نَفْعًا وَلَا ضَرًّا إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ وَلَوْ كُنْتُ أَعْلَمُ الْغَيبَ لَاسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيرِ وَمَا مَسَّنِي السُّوءُ إِنْ أَنَا إِلَّا نَذِيرٌ وَبَشِيرٌ لِقَوْمٍ يؤْمِنُونَ(الأعراف/188)
بگو: «من مالک سود و زيان خويش نيستم، مگر آنچه را خدا بخواهد؛ (و از غيب و اسرار نهان نيز خبر ندارم، مگر آنچه خداوند اراده کند؛) و اگر از غيب باخبر بودم، سود فراواني براي خود فراهم ميکردم، و هيچ بدي (و زياني) به من نميرسيد؛ من فقط بيمدهنده و بشارتدهندهام براي گروهي که ايمان ميآورند! (و آماده پذيرش حقند)پس منظور از علم غیب در این آیه دانستن زمان وقوع قیامت است . وگرنه در جای دیگر علم غیب برای غیر خدا اثبات شده است :
عَالِمُ الْغَيبِ فَلَا يظْهِرُ عَلَى غَيبِهِ أَحَدًا(الجن/26)
داناي غيب اوست و هيچ کس را بر اسرار غيبش آگاه نميسازد،
إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ يسْلُكُ مِنْ بَينِ يدَيهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا(الجن/27)
مگر رسولاني که آنان را برگزيده و مراقبيني از پيش رو و پشت سر براي آنها قرار ميدهد.
و در ضمن خود خداوند به دستور می دهد که :
وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِيطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا(النساء/64)
ما هيچ پيامبري را نفرستاديم مگر براي اين که به فرمان خدا، از وي اطاعت شود. و اگر اين مخالفان، هنگامي که به خود ستم ميکردند (و فرمانهاي خدا را زير پا ميگذاردند)، به نزد تو ميآمدند؛ و از خدا طلب آمرزش ميکردند؛ و پيامبر هم براي آنها استغفار ميکرد؛ خدا را توبه پذير و مهربان مييافتند.
حال باز می گیویید پیامبر(ص) هیچ تاثیری در این عالم نداردند.شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: چرا زنان رسول الله از بهترین زنان برگزیده هستند؟ #3285يا نِسَاءَ النَّبِي مَنْ يأْتِ مِنْكُنَّ بِفَاحِشَةٍ مُبَينَةٍ يضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَينِ وَكَانَ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يسِيرًا(الأحزاب/30)
اي همسران پيامبر! هر کدام از شما گناه آشکار و فاحشي مرتکب شود، عذاب او دوچندان خواهد بود؛ و اين براي خدا آسان است.
آیا دوبرابر عذاب شدن مایه برتری است ؟!!
بله:
يا نِسَاءَ النَّبِي لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّسَاءِ إِنِ اتَّقَيتُنَّ…(الأحزاب/32)
اي همسران پيامبر! شما همچون يکي از زنان معمولي نيستيد اگر تقوا پيشه کنيد؛به عبارت دیگر اگر تقوا نداشته باشندهیچ فرقی با دیگران نخواهند داشت؛آری امهات المومنین حفصه و عایشه حائذ این شرایط نیستند زیرا سوره تحریم در مذمت و اثبات عدم تقوای ایشان نازل شده است.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: پاسخ به مقاله” چرا ابوبکر، عمر را به جانشینی خود کرد” #3286نکته جالب در این مقاله جناب سجودی نقلی است که آورده است و در آن چندی از صحابه به اعتراض به ابوبکر گویند فلانی را ولی ما قرار دادی :
لما استخلفه أبو بكر كره خلافته طایفة حتی قال طلحة ماذا تقول لربك إذا ((((ولیت ))))علینا فظا غلیظا. »منهاج السنة، ج7، ص 461.از کلمه ولی به معنای خلافت و جانشینی استفاده شده است حال انسان می فهمد منظور رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم از اینکه گفتند :« أنت ولي كل مؤمن بعدي ومؤمنة » . (الحاكم النيسابوري ، محمد بن عبدالله ، المستدرك على الصحيحين ، ج 3 ص143ح4652، ( متوفاي 405هـ) ، دار النشر : دار الكتب العلمية – بيروت – 1411هـ – 1990م ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : مصطفى عبد القادر عطا)
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: نقدی بر مقاله ی *آیا حضرت عمر گفت اگر علی نمیبود عمر هلاک میشد (لولا علی لهلک عمر!)* #3287السلام علینا و علی عباد الله الصالحیندر بسياري از جريانات خليفه دوم عبارت ديگري نيز دارد كه جالب است وي به خدا پناه مي برد از هر مشكلي كه حضرت علي عليه السلام در آن حاضر نباشد و مسئله را حل نكند.
ابن حجر عسقلاني در فتح الباري مي نويسد :
وفي كتاب النوادر للحميدي والطبقات لمحمد بن سعد من رواية سعيد بن المسيب قال كان عمر يتعوذ بالله من معضلة ليس لها أبو الحسن يعني علي بن أبي طالب
فتح الباري ، ابن حجر ، ج 13 ، ص 286.
و صلی الله علی سیدنا محمد و آل محمد
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: آیا حضرت ابوبکر الصدیق از کارخود پشیمان شد؟ #3288هر منكر الحديثي ، ضعيف نيست :
اين كه هر منكر الحديثي ضعيف نيز باشد ، قابل قبول نيست ؛ چرا كه اين اصطلاح را در باره بسياري از ثقات نيز به كار بردهاند .
ابن حجر عسقلاني در لسان الميزان در ترجمه حسين بن فضل البجلي ميگويد :
فلو كان كل من روى شيئاً منكراً استحق أن يذكر في الضعفاء لما سلم من المحدثين أحد .
لسان الميزان ، ج2 ، ص308 .
اگر بخواهيم هر کسي که روايت منکري را نقل کرده است ، در ضعفا بياوريم هيچ يک از روايت کنندگان سالم نخواهد ماند .
و ذهبي در ميزان الإعتدال در ترجمه احمد بن عتاب المروزي ميگويد :
ما كل من روي المناكير يضعّف .
ميزان الإعتدال ، ج1 ، ص118 .
هر کسي که روايت منکر نقل کند تضعيف نمي شود .
بخاري ، از منكر الحديث ، روايت نقل كرده است :
محمد بن اسماعيل بخاري در صحيحترين كتاب اهل سنت بعد از قرآن ، روايات بسياري را از كساني نقل كرده است كه همان اشخاص از كساني هستند كه اصطلاح «منكر الحديث» در باره آن به كار برده شده است . اين عده ، بيش از آن است كه بتوان همه را در اين جا ذكر كرد ؛ اما به اختصار به چند نمونه اشاره ميكنيم :
1. حسان بن حسان : ابن أبي حاتم در باره او ميگويد :
منكر الحديث .
و ابن حجر ميگويد :
روي عنه البخاري .
مقدمه فتح الباري ، ص394 .
2 . احمد بن شبيب بن سعيد الحبطي : ابوالفتح الأزدي در باره او ميگويد :
منكر الحديث غير مرضي ، روي عنه البخاري .
مقدمه فتح الباري ، ص383 .
منكر الحديث است و مقبول نيست !!! اما بخاري از او روايت نقل کرده است .
3 . عبد الرحمن بن شريح المغافري : ابن سعد در باره او ميگويد :
منكر الحديث .
طبقات ابن سعد ، ج7 ، ص516 .
ولي در عين حال بخاري از وي روايت نقل كرده است .
مقدمه فتح الباري ، ص416 .
4 . داود بن حصين المدني : ساجي در باره او ميگويد:
منكر الحديث متهم برأي الخوارج
با اين حال بخاري از وي در صحيحش روايت نقل ميكند .
مقدمه فتح الباري ، ص399 .
پس باید روایت این مناکیر را از صحیح بخاری حذف کنید.
در نتيجه ، روايت از نظر سندي هيچ مشكلي ندارد و «منكر الحديث» بودن علوان بن داود ، ضرري به صحت روايت نمي زند .
این موضوع (قابل قبول بودن علوان)بیشتر تقویت می شود وقتی که بدانیم، ابن حبان کسی که ذهبی در موردش گوید ابن حبان ربما قصب الثقة حتي كأنه لا يدري ما يخرج من رأسه .
ميزان الإعتدال ، ج1 ، ص274 ، ترجمه افلج بن يزيد .
ابن حبان گاهي آن قدر به شخص مورد اطمينان اشکال مي گيرد ، انگار که نمي داند اين چه حرف هايي است که در مورد او مي زند !!!
حال این شخص دقیق و ریز بین علوان بن داود را توثیق نموده است .ابن حبّان ، كتاب الثقات ، ج8 ، ص526شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: چه کسی به ابوبکر لقب «صدیق» و به عمر لقب «فاروق» را داد ؟(به انضمام گله) #3290روایت اول :عَنْ عَبَّادِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ قَالَ عَلِيٌّ أَنَا عَبْدُ اللَّهِ وَأَخُو رَسُولِهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَأَنَا الصِّدِّيقُ الْأَكْبَرُ لَا يَقُولُهَا بَعْدِي إِلَّا كَذَّابٌ صَلَّيْتُ قَبْلَ النَّاسِ بِسَبْعِ سِنِينَ .سنن ابن ماجه ، ح120
حکم محدث البانی : باطل و عباد بن عبدالله ضعیف . قاله الذهبی فی التلخیص.
جواب: حکم غیر قابل قبول است زیرا عجلی و ابن حبان دو تن از ائمه جرح و تعدیل عباد بن عبد الله را ثقه دانسته اند.(الثقات عجلی ، رقم840-الثقات ابن حبان،ج5،رقم4268) و حکم روایت وی طبق علم رجال «راوی مختلف فیه» می شود و در جه اعتبار حدیث او حسن می شود و روایت حسن نیز حجت است. و در ثانی ذهبی در تلخیص مستدرک در روایت دیگری که عباد بن عبدالله از حضرت علی علیه السلام روایت کرده حدیث را صحیح دانسته است .(المستدرک حاکم،ح4238)پس موضوع دانستن این حدیث از طرف ذهبی از روی تعصب است.شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: تویک لحظه امام رضا دعای هزار نفر را می شنود!! #3292قال رسول اللَّهِ صلى الله عليه وآله و سلم: لاَ تسألوني عن شيء إلى يَوْمِ الْقِيَامَةِ الا حَدَّثْتُكُمْ…از أنس نقل شده است كه رسول خدا صلى الله عليه وآله فرمود: از هر چه كه تا روز قيامت به وجود مىآيد و اتفاق مىافتد، سؤال نمىكنيد؛ مگر اين كه تمام آنها را پاسخ مىگويم.
مسند احمد بن حنبل ، ج3،ص107،ح12063-ارنووط محقق مسند در مورد حدیث گوید :إسناده صحيح على شرط الشيخين .
و همچنین از وصی به حق ایشان امیر المومنین علی علیه السلام نیز چنین گفتاری برای ما روایت شده است :
عن معمر عن وهب بن عبد الله عن أبي الطفيل قال شهدت عليا وهو يخطب وهو يقول سلوني فوالله لا تسألوني عن شيء يكون إلى يوم القيامة إلا حدثتكم به وسلوني عن كتاب الله فوالله ما من آية إلا وأنا أعلم بليل نزلت أم بنهار أم في سهل أم في جبل.از أبوطفيل نقل شده است كه شاهد بودم كه على عليه السلام خطبه مىخواند و مىفرمود: از من بپرسيد، به خدا سوگند! از هر چه كه تا روز قيامت به وجود مىآيد و اتفاق مىافتد، سؤال نمىكنيد؛ مگر اين كه تمام آنها را پاسخ مىگويم. از كتاب خدا بپرسيد؛ به خدا سوگند! هيچ آيهاى نازل نشده است؛ مگر اينكه از همه شما داناترم كه شب نازل شده است يا روز، در صحرا نازل شده است يا در كوه.
الصنعاني، ابوبكر عبد الرزاق بن همام (متوفاى211هـ)، تفسير القرآن، ج3، ص241، تحقيق: د. مصطفى مسلم محمد ، ناشر: مكتبة الرشد ـ الرياض، الطبعة: الأولى، 1410هـ
بررسی رجال حدیث :
معمر بن راشد:
معمر بن راشد الأزدي مولاهم أبو عروة البصري نزيل اليمن ثقة ثبت فاضل.العسقلاني الشافعي، أحمد بن علي بن حجر ابوالفضل (متوفاى852هـ)، تقريب التهذيب، ج1 ص541، رقم: 6809، تحقيق: محمد عوامة، ناشر: دار الرشيد – سوريا، الطبعة: الأولى، 1406 – 1986.
وهب بن عبد الله:
وهب بن عبد الله بن أبي دبي بموحدة مصغر الهنائي بضم الهاء ونون ومد الكوفي وقد ينسب لجده ثقة من الخامسة وروايته عن سلمان مرسلة عستقريب التهذيب ج1 ص585، رقم: 7478
عامر بن واثلة:
عامر بن واثلة بن عبد الله بن عمرو بن جحش الليثي أبو الطفيل وربما سمي عمرا ولد عام أحد ورأى النبي صلى الله عليه وسلم وروى عن أبي بكر فمن بعده وعمر إلى أن مات سنة عشر ومائة على الصحيح وهو آخر من مات من الصحابة قاله مسلم وغيره ع.تقريب التهذيب ج1 ص288، رقم: 3111
چنین چیزی با منطق قرآن نیز منافات ندارد آنجا که خداوند از حضرت عیسی علیه السلام می آورد :…وَأُنَبِّئُكُمْ بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيوتِكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ(آل عمران/49)
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: چرا امام حسین (علیه السلام) با این که می دانستند کشته می شوندباز به کربلا رفتند؟؟؟؟ #3297فَوَجَدَا عَبْدًا مِنْ عِبَادِنَا آتَينَاهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنَا وَعَلَّمْنَاهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْمًا(الکهف/65)
قَالَ لَهُ مُوسَى هَلْ أَتَّبِعُكَ عَلَى أَنْ تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْدًا(الکهف/66)
قَالَ إِنَّكَ لَنْ تَسْتَطِيعَ مَعِي صَبْرًا(الکهف/67)
وَكَيفَ تَصْبِرُ عَلَى مَا لَمْ تُحِطْ بِهِ خُبْرًا(الکهف/68)
قَالَ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ صَابِرًا وَلَا أَعْصِي لَكَ أَمْرًا(الکهف/69)
قَالَ فَإِنِ اتَّبَعْتَنِي فَلَا تَسْأَلْنِي عَنْ شَيءٍ حَتَّى أُحْدِثَ لَكَ مِنْهُ ذِكْرًا(الکهف/70)
فَانْطَلَقَا حَتَّى إِذَا رَكِبَا فِي السَّفِينَةِ خَرَقَهَا قَالَ أَخَرَقْتَهَا لِتُغْرِقَ أَهْلَهَا لَقَدْ جِئْتَ شَيئًا إِمْرًا(الکهف/71)
قَالَ أَلَمْ أَقُلْ إِنَّكَ لَنْ تَسْتَطِيعَ مَعِي صَبْرًا(الکهف/72)
قَالَ لَا تُؤَاخِذْنِي بِمَا نَسِيتُ وَلَا تُرْهِقْنِي مِنْ أَمْرِي عُسْرًا(الکهف/73)
فَانْطَلَقَا حَتَّى إِذَا لَقِيا غُلَامًا فَقَتَلَهُ قَالَ أَقَتَلْتَ نَفْسًا زَكِيةً بِغَيرِ نَفْسٍ لَقَدْ جِئْتَ شَيئًا نُكْرًا(الکهف/74)
قَالَ أَلَمْ أَقُلْ لَكَ إِنَّكَ لَنْ تَسْتَطِيعَ مَعِي صَبْرًا(الکهف/75)
قَالَ إِنْ سَأَلْتُكَ عَنْ شَيءٍ بَعْدَهَا فَلَا تُصَاحِبْنِي قَدْ بَلَغْتَ مِنْ لَدُنِّي عُذْرًا(الکهف/76)
فَانْطَلَقَا حَتَّى إِذَا أَتَيا أَهْلَ قَرْيةٍ اسْتَطْعَمَا أَهْلَهَا فَأَبَوْا أَنْ يضَيفُوهُمَا فَوَجَدَا فِيهَا جِدَارًا يرِيدُ أَنْ ينْقَضَّ فَأَقَامَهُ قَالَ لَوْ شِئْتَ لَاتَّخَذْتَ عَلَيهِ أَجْرًا(الکهف/77)
قَالَ هَذَا فِرَاقُ بَينِي وَبَينِكَ سَأُنَبِّئُكَ بِتَأْوِيلِ مَا لَمْ تَسْتَطِعْ عَلَيهِ صَبْرًا(الکهف/78)
أَمَّا السَّفِينَةُ فَكَانَتْ لِمَسَاكِينَ يعْمَلُونَ فِي الْبَحْرِ فَأَرَدْتُ أَنْ أَعِيبَهَا وَكَانَ وَرَاءَهُمْ مَلِكٌ يأْخُذُ كُلَّ سَفِينَةٍ غَصْبًا(الکهف/79)
وَأَمَّا الْغُلَامُ فَكَانَ أَبَوَاهُ مُؤْمِنَينِ فَخَشِينَا أَنْ يرْهِقَهُمَا طُغْيانًا وَكُفْرًا(الکهف/80)
فَأَرَدْنَا أَنْ يبْدِلَهُمَا رَبُّهُمَا خَيرًا مِنْهُ زَكَاةً وَأَقْرَبَ رُحْمًا(الکهف/81)
وَأَمَّا الْجِدَارُ فَكَانَ لِغُلَامَينِ يتِيمَينِ فِي الْمَدِينَةِ وَكَانَ تَحْتَهُ كَنْزٌ لَهُمَا وَكَانَ أَبُوهُمَا صَالِحًا فَأَرَادَ رَبُّكَ أَنْ يبْلُغَا أَشُدَّهُمَا وَيسْتَخْرِجَا كَنْزَهُمَا رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ وَمَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي ذَلِكَ تَأْوِيلُ مَا لَمْ تَسْطِعْ عَلَيهِ صَبْرًا(الکهف/82)در مورد این ماجرا که حضرت خضر از غیب خبر داشت چه می گویید؟!
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: چرا امام حسین (علیه السلام) با این که می دانستند کشته می شوندباز به کربلا رفتند؟؟؟؟ #3298فَوَجَدَا عَبْدًا مِنْ عِبَادِنَا آتَينَاهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنَا وَعَلَّمْنَاهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْمًا(الکهف/65)
قَالَ لَهُ مُوسَى هَلْ أَتَّبِعُكَ عَلَى أَنْ تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْدًا(الکهف/66)
قَالَ إِنَّكَ لَنْ تَسْتَطِيعَ مَعِي صَبْرًا(الکهف/67)
وَكَيفَ تَصْبِرُ عَلَى مَا لَمْ تُحِطْ بِهِ خُبْرًا(الکهف/68)
قَالَ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ صَابِرًا وَلَا أَعْصِي لَكَ أَمْرًا(الکهف/69)
قَالَ فَإِنِ اتَّبَعْتَنِي فَلَا تَسْأَلْنِي عَنْ شَيءٍ حَتَّى أُحْدِثَ لَكَ مِنْهُ ذِكْرًا(الکهف/70)
فَانْطَلَقَا حَتَّى إِذَا رَكِبَا فِي السَّفِينَةِ خَرَقَهَا قَالَ أَخَرَقْتَهَا لِتُغْرِقَ أَهْلَهَا لَقَدْ جِئْتَ شَيئًا إِمْرًا(الکهف/71)
قَالَ أَلَمْ أَقُلْ إِنَّكَ لَنْ تَسْتَطِيعَ مَعِي صَبْرًا(الکهف/72)
قَالَ لَا تُؤَاخِذْنِي بِمَا نَسِيتُ وَلَا تُرْهِقْنِي مِنْ أَمْرِي عُسْرًا(الکهف/73)
فَانْطَلَقَا حَتَّى إِذَا لَقِيا غُلَامًا فَقَتَلَهُ قَالَ أَقَتَلْتَ نَفْسًا زَكِيةً بِغَيرِ نَفْسٍ لَقَدْ جِئْتَ شَيئًا نُكْرًا(الکهف/74)
قَالَ أَلَمْ أَقُلْ لَكَ إِنَّكَ لَنْ تَسْتَطِيعَ مَعِي صَبْرًا(الکهف/75)
قَالَ إِنْ سَأَلْتُكَ عَنْ شَيءٍ بَعْدَهَا فَلَا تُصَاحِبْنِي قَدْ بَلَغْتَ مِنْ لَدُنِّي عُذْرًا(الکهف/76)
فَانْطَلَقَا حَتَّى إِذَا أَتَيا أَهْلَ قَرْيةٍ اسْتَطْعَمَا أَهْلَهَا فَأَبَوْا أَنْ يضَيفُوهُمَا فَوَجَدَا فِيهَا جِدَارًا يرِيدُ أَنْ ينْقَضَّ فَأَقَامَهُ قَالَ لَوْ شِئْتَ لَاتَّخَذْتَ عَلَيهِ أَجْرًا(الکهف/77)
قَالَ هَذَا فِرَاقُ بَينِي وَبَينِكَ سَأُنَبِّئُكَ بِتَأْوِيلِ مَا لَمْ تَسْتَطِعْ عَلَيهِ صَبْرًا(الکهف/78)
أَمَّا السَّفِينَةُ فَكَانَتْ لِمَسَاكِينَ يعْمَلُونَ فِي الْبَحْرِ فَأَرَدْتُ أَنْ أَعِيبَهَا وَكَانَ وَرَاءَهُمْ مَلِكٌ يأْخُذُ كُلَّ سَفِينَةٍ غَصْبًا(الکهف/79)
وَأَمَّا الْغُلَامُ فَكَانَ أَبَوَاهُ مُؤْمِنَينِ فَخَشِينَا أَنْ يرْهِقَهُمَا طُغْيانًا وَكُفْرًا(الکهف/80)
فَأَرَدْنَا أَنْ يبْدِلَهُمَا رَبُّهُمَا خَيرًا مِنْهُ زَكَاةً وَأَقْرَبَ رُحْمًا(الکهف/81)
وَأَمَّا الْجِدَارُ فَكَانَ لِغُلَامَينِ يتِيمَينِ فِي الْمَدِينَةِ وَكَانَ تَحْتَهُ كَنْزٌ لَهُمَا وَكَانَ أَبُوهُمَا صَالِحًا فَأَرَادَ رَبُّكَ أَنْ يبْلُغَا أَشُدَّهُمَا وَيسْتَخْرِجَا كَنْزَهُمَا رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ وَمَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي ذَلِكَ تَأْوِيلُ مَا لَمْ تَسْطِعْ عَلَيهِ صَبْرًا(الکهف/82)در مورد این ماجرا که حضرت خضر از غیب خبر داشت چه می گویید؟!
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: چرا امام حسین (علیه السلام) با این که می دانستند کشته می شوندباز به کربلا رفتند؟؟؟؟ #3302السلام علینا و علی عباد الله الصالحین
پس چراازصحابه پیروی نمی کنید؟
از شما می پرسم حضرت امیر المومنین علی (ع)و حضرات حسنین (ع)و سیده نساءالجنة فاطمه(س)آیا حزو صحابه هستند یا خیر؟؟؟
حال بریم سراصل مطلب:
درموردغیب:نمل 65
قُلْ لَا يَعْلَمُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الْغَيْبَ إِلَّا اللَّهُ
بگوکسی غیب آسمانها وزمین رانمیداند جز الله
بله و نیز خداوند می فرماید:
ذَلِكَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَيبِ نُوحِيهِ إِلَيكَ …(آل عمران/44)و(يوسف/102)و بدین مضمون…(هود/49)
(اي پيامبر!) اين، از خبرهاي غيبي است که به تو وحي ميکنيم؛
عَالِمُ الْغَيبِ فَلَا يظْهِرُ عَلَى غَيبِهِ أَحَدًا(الجن/26)
داناي غيب اوست و هيچ کس را بر اسرار غيبش آگاه نميسازد،
إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ يسْلُكُ مِنْ بَينِ يدَيهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا(الجن/27)
مگر رسولاني که آنان را برگزيده و مراقبيني از پيش رو و پشت سر براي آنها قرار ميدهد.
این آیات با هم منافات ندارند، و باید به این نکته توجه داشت که هیچکس جز خداوند مستقل به ذات علم غیب ندارد و ولی همین خداوند اگر بخواهد به هرکس که بخواهد علم غیب می دهد. وقتی گفته می شود پیامبر (ص) علم غیب داشته است نه این است که ایشان ذاتاً علم غیب می دانسته بلکه این از الطاف خداوند بر ایشان بوده است.واززبان رسول الله صلی الله علیه وسلم دراعراف188
ولَوْ كُنْتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لَاسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَمَا مَسَّنِيَ السُّوءُ
واگرغیب میدانستم خیرزیادی کسب میکردم وضرری به من نمیرسید
بله و نیز خداوند می فرماید:
وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا(النساء/64)
و اگر هنگامي که به خود ستم ميکردند (و فرمانهاي خدا را زير پا ميگذاردند)، به نزد تو ميآمدند؛ و از خدا طلب آمرزش ميکردند؛ و پيامبر هم براي آنها استغفار ميکرد؛ خدا را توبه پذير و مهربان مييافتند.
و یکی از صفات منافقین را توسل نجستن به دعای پیامبر (ص) می شمارد : وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا يسْتَغْفِرْ لَكُمْ رَسُولُ اللَّهِ لَوَّوْا رُءُوسَهُمْ وَرَأَيتَهُمْ يصُدُّونَ وَهُمْ مُسْتَكْبِرُونَ(المنافقون/5)
هنگامي که به آنان گفته شود: «بياييد تا رسول خدا براي شما استغفار کند!»، سرهاي خود را (از روي استهزا و کبر و غرور) تکان ميدهند؛ و آنها را ميبيني که از سخنان تو اعراض کرده و تکبر ميورزند!
این آیات با هم منافاتی ندارند، بله پیامبر(ص) مستقل به ذات نمی تواند سودی و زیانی داشته باشد ولی اگر خداوند بخواهد دعاایشان باعث بخشش گناهان می شود.
چرااین آیه هارانمی بینیم؟؟؟ چرافکرنمی کنیم؟؟؟چرادرمقابل حرف خداقرارمیگیریم؟؟؟ -
نویسندهنوشته ها
«خداوند محمد(ص) را فرمان داد تا على را براى ولايت بر مردم بدانها
معرفى نمايد و رسولخدا(ص) بيم آن داشت كه بگويند: «پسر عمويش را
برگزيد» و آن را مايه سرزنش او قرار دهند، كه خداوند متعال به او وحى فرمود:
«يا ايّها الرسول بلّغ ما انزل اليك من ربّك و ان لم تفعل فما بلّغت رسالته و اللّه يعصمك من الناس»
و رسولخدا(ص) ولايت او را در غدير خم ابلاغ کرداز عبدالله بن اوفی روایت کرده :«رسولخدا(ص) در «غدير خم» سخنرانى فرمود و آيه: «يا ايّها الرّسولبلّغ…» را تلاوت كرد و سپس دستانش را بالا برد تا سپيدى زير بغل او هويدا شدو فرمود: «آگاه باشيد! هر كه من مولاى اويم…»
.(شواهد التنریل ،چاپ بیروت 1393ه ق، ج1 ص 190و192 )
سیوطی از ابن مسعود گوید:
در زمان رسولخدا(ص) اين آيه رااينچنين تلاوت (و تفسير) مىكرديم: «يا ايّها الرّسول بلّغ ما انزل اليك من ربّك ـانّ عليّا مولى المؤمنين ـ و ان لم تفعل فما بلّغت رسالته…» يعنى: «اى پيامبر!آنچه كه از سوى پروردگارت بر تو نازل شده ابلاغ كن ـ كه على مولاى مؤمنان است ـ و اگر ابلاغ نكنى رسالت او را ابلاغ نكردهاى…»(درالمنثور ، ج2،ص 298)
و ….