پاسخ های ارسال شده در انجمن
-
نویسندهنوشته ها
-
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: یک سوال فوق العاده ساده از برادران اهل سنت #3954دليل شيعه که ميگويد اين آيه در رابطه با اهل بيت (عليهم السلام) است، چيست؟
دليل ما در صحيح مسلم، ج7، ص130، حديث6414 است که خود عايشه ام المؤمنين ميگويد:
وقتي آيه شريفه نازل شد:
إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا (سوره احزاب/آيه33)
آقا رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، علي و فاطمه و حسن و حسين را زير عباي يماني قرار داد و فرمود:
هؤلاء اهل بيتي.
اين، نشانگر اين است که اگر غير از اينها، اهل بيت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) بودند، پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) قطعا آنها را زير عباي خود قرار مي داد.
همچنين آقاي ترمذي در صحيح خود، ج5، ص328 آورده است و آقاي الباني ميگويد روايت صحيح است. ام المومنين، ام سلمه ميگويد:
وقتي که آيه تطهير نازل شد، پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، علي و فاطمه و حسن و حسين را زير عباي خود قرار داد، رفتم جلو و عرض کردم:
و أنا معهم يا رسول الله؟ قال: أنت على مكانك و أنت إلى خير.
آيا من هم جزء اهل بيت هستم. حضرت فرمود: خير، ولي تو هم آدم خوبي هستي.
و دهها روايات ديگر در اين زمينه آوردهاند، مخصوصا در کتاب صحيح مسلم که از زيد بن أرقم صحابي نقل ميکنند که از او پرسيدند:
مراد از اهل بيت چيست و آيا زنان پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) هم جزء اهل بيت هستند يا خير؟
ايشان فرمود:
لاٰ و أيم الله ان المرأة تكون مع الرجل العصر من الدهر، ثم يطلقها فترجع إلى أبيها و قومها.
زن با شوهرش يک عمر زندگي ميکند و سپس آن مرد، آن زن را طلاق ميدهد و آن زن، نزد پدر و قومش مي رود.
اگر از اهل بيت بود، ديگر نميشود او را از اهل بيت جدا کرد.
صحيح مسلم، ج7، ص123
نکته جالب اينکه يکي از علماي اهل سنت ،يک جمله زيبايي گفته:
ما اهل سنت، اصرار داريم بگوييم که زنان پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، جزء زنان پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) هستند و شامل آيه تطهير هستند. جناب ام المومنين عايشه، هر آنچه که در فضائل و مناقب خودش بود، در ملأ عام مطرح کرده است. ما يک روايت ضعيف نداريم که خانم عايشه گفته باشد: من اهل بيت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) هستم يا من مشمول آيه تطهير هستم.
نه حفصه اين را گفته و نه أم سلمه. اما يک عده از آقايان آمدند كاسۀ داغتر از آش شدهاند و چيزي را كه خود زنان پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) آن را ادعا نكردهاند، اين آقايان آن را ادعا ميكنند. اگر ما بگوييم زنان پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) داخل در اهل بيت نيستند، قصد جسارت نداريم. مقام ويژۀ آنها كه همسر پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) بودند، جاي خود را دارد و قرآن آنها را أمهات المؤمنين ميشمارد و همان فضائلي را كه قرآن براي آنها گفته، ما هم به همان اكتفاء كنيم و فراتر از قرآن، چيزي درباره آنها نگوييم.شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: پیامبر اسلام: اگر بعد از من، علی را امیر خودتان قرار بدهید، گرچه میدانم این کار را نمیکنید #3955دوست ما از جواب دادن به روایت طفره رفته
احمد بن حنبل ميگويد:
هر روايتي را كه در مسند من نيافتيد، بدانيد كه آن روايت صحيح نيست.
این را احمد بن حنبل گفته و ما به احادیث ضعیف رجوع کردیم یا شما قبول نمی فرمایید
دوم:«««روايت پنجم:آقاي حاكم نيشابوري در المستدرك علي الصحيحين روايتي را نقل ميكند و ميگويد:هذا حديث صحيح علي شرط الشيخين و لم يخرجاه.
اين روايت، شرايط صحيح بخاري و صحيح مسلم را دارد و صحيح است، ولي آن دو، اين روايت را نياوردهاند.
المستدرك علي الصحيحين للحاكم النيشابوري، ج3، ص142
روايت اين است:و إن وليتموها عليا، فهاد مهتد يقيمكم علي صراط مستقيم.
اگر علي را به عنوان ولي أمرتان قرار بدهيد، او هدايت كننده و هدايت شونده است و شما را به صراط مستقيم ميرساند.»»
این هم از کتب خوتان است که نوشته اند صحیح است و ما به احادیث جعلی تمسک می کنیم یا شما قبول نمی فرمایید ما چه کنیم
در ضمن طبق مبانی رجالی و درایه شما در صورتی که سه حدیث ضعیف بیاید این سه حدیث همدیگر را تایید می کنند و حدیث درست است
در فرض ضعیف بودن این احادیث آیا این ها همدیگر را تایید نمی کنند.این ها در کتب خودتان است و شما ما را متهم می کنیدسلام
اقای mojahed.din
شما دارید با این تصاویر و مطالب دیگر می فرمایید که شیعه این است
شیعه منطق ندارد . دلیل ندارد. ای مردم ببینید شیعیان این گونه هستند
ایا واقعا شما شیعه را به قمه زدن شناختید؟هر چند موضوعات و مطالاب زیادی در این پست مطرح شد که نمی خواهم از بحث اولی دور شوم. اما منتظرم ببینم جواب این مطالب بنده چه می شود.
جواب تمام حرفهای شما با این احادیث خودتان رد می شود که نظر شما نسبت به خدواند متعال چیست:
اين حديث را در صحيح بخاري و صحيح مسلم شنيدهايد كه آمده است:
فرداي قيامت كه آتش جهنم، شعله ميكشد، تعداد زيادي از مردم را درون آتش ميريزند و به جهنم گفته ميشود:
هل امتلأت؟ و تقول: هل من مزيد؟ فيضع الرب تبارك و تعالى قدمه عليها، فتقول: قط قط.
آيا سير شدي؟ جهنم ميگويد: آيا باز هم انسان گنهكاري هست كه درون آتش بريزي؟ من هنوز سير نشدهام. خداوند قدمش را درون آتش جنهم ميگذارد و جهنم ميگويد: بس است، بس است.
صحيح البخاري، ج6، ص48 و ج7، ص225 ـ صحيح مسلم، ج8، ص151
اگر ما به شما اعتراض داريم، به اين تعابير اعتراض داريم. اين با قرآن همخواني ندارد. حضراتي كه ميگويد:
لو شاء لاستقر على ظهر بعوضة.
اگر خدا بخواهد، بر بال پشه هم ميتواند بنشيند.
يعني ـ نستجير بالله ـ خداوند ميتواند روي پشه بنشيند و به عنوان اسب و مركب استفاده كند.
ابو يعلي ـ رئيس حنابله بغداد ـ ميگويد:
هر چه را درباره خدا بگوييد كه چشم، گوش، دهان، پا، دست و مو دارد، قبول دارم، ولي دو چيز را از خداوند استثناء كنيد: عورت و ريش.
العواصم من القواصم، ص210 (چاپ جديد: ج2، ص283)
چه تعابير قبيحي! اگر اين را در اختيار دانشجويان مسيحي كه معتقد به تثليث هستند، قرار بدهيم، به ما ميخندند. اين با قرآن همخواني ندارد.
ما قصد جسارت نداريم، ولي در تاريخ آمده است. از عبد الله بن عمر نقل ميكنند:
إن الله عزوجل ملأ عرشه، يفضل منه، كما يدور العرش أربعة أصابع بأصابع الرحمن عزوجل.
وقتي خداوند بر روي عرش مينشيند، تمام صندلي عرش را ميگيرد و به اندازه 4 انگشت خودش، بزرگتر از صندلي ميشود.
فردوس الأخبار للديلمي، ج1، ص219
ابن عربي در شرح اين حديث ميگويد:
لا يصح أن يكون اصغر منه، لأنه العظيم
خداوند نميتواند از آن عرش، كوچكتر باشد، زيرا خداوند بزرگ است.این جمله شما قابل تامل است. دقت فرمایید: ««نکته ی جالب: اگر روافض بمانند صوفیان حلولی به حلولیت اعتقاد دارند، و معتقدند که خدا با ذاتش همه جاست، پس چرا برای ارتباط با خدا این همه واسطه و توسل پیدا می کنند تا به خدا برسند؟!! براستی که اینان در گمراهی دور بسر می برند.»»
شما این را می خواهید برسانید که توسل به خدواند که ذاتش همه جاست با توسل نمی سازد. نمی دانم چه بگویم. این جاست که مشخص می شود که وهابیت با خود اهل سنت مشکل دارند نه با شیعیان. این جاست که مشخص می شود کیه دشمن اسلام است کی دوست اسلام.
اول: دوست عزیز پس بفرمایید که اقایان اهل سنت که برای حضرات خالد بن ولید و بخاری و ابو هریره و ….گند و بارگاه درست کردند. و بر سر قبر این ها می روند…می خواهید بفرمایید که این ها توسل نمی کنند. من از دوستان اهل سنت تقاضا دارم که جواب بدهند؛نه وهابیت
دوم: شما به چه دليلي ميگوئيد توسل به پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) و انبياء و اولياء جايز نيست و حرام است؟ یا توسل با ذات خداوند که در همه جا هست مشکل دارد؟
حتما می فرمایید که خدواند فرموده: فَلَا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَدًا (جن/18)
كسي ديگر را با خدا نخوانيد.
یا می فرمایید که: خواندن غير خدا و واسطه قرار دادن، شرك است. و آیات دیگر…
دوست عزیز ما که نباید: يَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَكْفُرُ بِبَعْضٍ (نساء/150) باشیم
اگر قرآن ميگويد: فَلَا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَدًا، اين ناظر به كفار و مشركين است كه در كنار خداي عالم، از بتهاي خود طلب شفاعت ميكردند و بتها را ميپرستيدند؛ قرآن در چند جا به صراحت در مشروعيت توسل سخن گفته است. در سوره يوسف از قول فرزندان حضرت يعقوب (عليه السلام) كه به پدرشان عرض ميكنند:
قَالُوا يَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا (يوسف/97) اي پدر، براي ما از خداوند طلب مغفرت كن.
اگر يك شيعه در كنار قبر پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) بگويد:
يا وجيها عندالله اشفع لنا عندالله چه تفاوتي است ميان آن آيه با اين دعا است؟
حضرت يعقوب (عليه السلام) هم به فرزندانش نگفت كه شما مشرك شدهايد و ميان خود و خدا مرا واسطه قرار دادهايد. بلكه گفت: قَالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبِّي (يوسف/98) من براي شما در آينده از خداوند طلب مغفرت ميكنم.
در سوره نساء، قرآن صراحت دارد كه: وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا (نساء/64)
اي پيامبر، آنان كه گناه كردند و به خود ظلم كردند، اگر نزد تو آمدند و استغار كنند و تو براي آنها طلب مغفرت كني، خدا آنها را ميبخشد.
آيا اين جز توسل، چيز ديگري است؟! اين منطق قرآن است و روايت نيست.ادامه…بالا…عزيزان مراجعه كنند به كتابهاي فقهي أهل سنت، در شافعيها كتاب مجموع نووي، در حنفيها مبسوط سرخسي، در حنبليها مغني ابن قدامه و در مالكيها مدونةالكبري مالك، همه اين آيه را آوردهاند در آداب زيارت قبر نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم). يعني كسي كه حج را انجام داد، كنار قبر پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) بايستد و سلام كند و بگويد كه خداوند در قرآن اين آيه را گفته و الان من نزد تو آمدهام و از تو درخواست ميكنم كه از خداوند براي من طلب مغفرت كني.
شاید بفرمایید که این آيات مربوط به زمان حيات پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) است و بعد از رحلت او، اين آيات اثر خودش را از دست داد و صحابه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) بعد از او به قبر او متوسل نشدند.
يعني اینکه هيچ يك از صحابه كنار قبر پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) نیامده و از او طلب شفاعت و حاجت نکردند و پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) را بين خود خدايشان واسطه قرار ندادند؟
اين حرف بر خلاف رواياتي است كه در كتب أهل سنت آمده. بيهقي در دلائل النبوة به صراحت دارد كه در زمان خلافت جناب خليفه دوم كه قحطي آب آمد، يكي از صحابه به نام بلال بن حرث كنار قبر پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) آمد و عرضه داشت كه: يا رسول الله! قد هلك الناس، استسق لأمتك.
يا رسول الله! مردم بر اثر قحطي و نيامدن باران نزديك است كه نابود شوند، از خداوند براي مردم طلب رحمت كن.
نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) به خواب او آمد و گفت برو نزد خليفه و از من به او سلام برسان و بگو:
در آيندهاي نزديك رحمت خداوند سرازير خواهد شد. اين روايتي است كه در تمام كتب روائي أهل سنت آمده است
جناب آقاي ابن حجر عسقلاني از استوانههاي علمي رجالي أهل سنت در كتاب فتح الباري، ج2، ص412 صراحت دارد كه اين روايت صحيح است. آقاي ابن كثير دمشقي در كتاب البداية و النهاية، ج7، ص105 ميگويد روايت صحيح است.
با این تفاصیل بین توسل و ذات خداوند در همه جا است تفاوتی هست؟ عزیز من اهل سنت خودشان هم توسل می کنند . این وهابیت است که آمده حرف عجیبی می زند و با معتقدات خود اهل سنت مخالفت می کند و خودشان را مسلمان و مابقی را کافر و مهدور الدم می نامنند.
حرفی بزنید که در جای دیگر با حرف دیگرتان تناقض پیدا نکند. حالا ما گمراهیم یا شما؟
با این حرف شما مشخص شد که همه گمراه هستند غیره از وهابیت.این است منطق شما؟ -
نویسندهنوشته ها
در مورد قمه زنی که شما دائم مانور می دهید. باید گفت اگر ملاک این باشد که عده ای جاهل این کار را می کنند و به پای شیعه نوشت و همه ی شیعیان را زیر سوال برد باید از جاهلی افکارتان می باشد. در صورتی که زیاد مانور بدهید در این مورد هم خواهم نوشت فعلا ببینم شما چه نظری بر این نظرات بنده دارید.
در صورتی که می خواهید ادامه بدهیم، موضوع را مشخص کنید تا حداقل به یک نتیجه برسیم. اگر در مورد عزاداری مطلب دارید بگویید تا در مورد ان مطلب بنویسیم. و اگر در مورد موضوعات مورد علاقه تان مطلب دارید بگویید تا ما در ان مورد مطلب بزنیم . از این شاخه به ان شاخه فکر نکنم به نتیجه ای برسیم.بهتره مطلبی و موضوعی انتخاب کنید تا در مورد ان صحبت شود.
البته بنده منظر اقای سجودی هستم که نظری به مطالب بنده داشته باشند.