پاسخ های ارسال شده در انجمن
-
نویسندهنوشته ها
-
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: یک سوال بسیار ساده از دوستان و برادران اهل سنت #3516هنوز هم مي گويند از حكومت ايران انتقاد نكنيد در اينجا يك واقعه تاسف بر انگيز و بي شرمانه را بخوانيد:
هتک حرمت به قرآن عظيم الشأن در تخريب مدرسه امام ابوحنيفه عظيم آباد زابل .حادثه تخريب مدرسه ديني امام ابوحنيفه عظيم آباد زابل، نه تنها قلوب اهلسنت ايران و حتي جهان را جريحهدار کرد، بلکه وقتي مقداري وارد جزئيات اين حادثه بشويم متوجه خواهيم شد که متاسفانه در اين حادثه اسفبار، جنايتهايي صورت گرفته است که قلب هر انسان مسلمان باوجدان را به لرزه در ميآورد.
دردناکترين و تاسفبارترين اتفاقي که در اين حادثه باعث جريحهدار شدن قلبهاي بيدار و مسلمان شد اين بود که نيروهاي مسلح در حالي اقدام به تخريب اتاقها و کلاسهاي درس طلاب نمودند که تعداد زيادي از نسخههاي کلامالله مجيد و ديگر کتب ديني و ومذهبي- که مملو از لفظ جلاله«الله» ميباشند- در آنها موجود بودند که نيروهاي تخريبگر نه تنها به اين نکته توجه نکرده و شرافت و قداست قرآن کريم را ناديده گرفته و آن را در زير خروارها خاک مدفون کردند بلکه طبق گرارشهاي رسيده، هنگاميکه يکي از سربازان ورقهاي تکه تکه شدهاي از قرآن را در زير چرخهاي يکي از لودرها مشاهده ميکند آنها را برداشته و خطاب به يکي از همراهان خود ميگويد:«جواب اين برگههاي تکه تکه شده قرآن را چگونه خواهيم داد». اما يکي از افسران با مشاهده اين صحنه برگهها را از دست او گرفته و او را شديداً مورد توبيخ و تهديد قرار ميدهد.( ربنا لاتؤاخذنا بما فعل السفهاء منا) بارالها! ما را به سبب اعمال انسانهاي نادان مورد مؤاخذه قرار مده.
همچنين در اين اقدام وحشيانه مغازههاي مدرسه را نيز به همراه وسايل آنها از قبيل يخچال، فريزر و ديگر وسايل، با خاک يکسان کردند.به راستي! پرده تعصب چنان روي عقل و دل انسانهاي افراطي را پوشانده است که خدا، قرآن و شعاير اسلامي را کاملا از ياد برده و دست به هتک حرمت قرآن کريم ميزنند و باز ادعاي مسلماني و پيروي از قرآن را نيز ميکنند.
چو کفر از کعبه برخيزد کجا ماند مسلماني!
چو دزد از خانه برخيزد کجا ماند نگهباني !شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: یک سوال بسیار ساده از دوستان و برادران اهل سنت #3514شماره هاي مطالب به ترتيب:9 -6 -7 -8 لطفا ببخشيد.اين هم مدرك براي كساني كه باور ندارند.
علامه عبدالرحمن سعدي رحمه الله در تفسير خود ذيل اين آيه مي نويسد: «و اين دلالت مي نمايد که سنّت و حديث از جانب خدا بر پيامبرش وحي مي شود. همان طور که خداوند متعال فرموده است: «وَأَنزَلَ اللَّهُ عَلَيکَ الکِتَبَ وَالحِکمَةَ» و خداوند کتاب و حکمت (سنت) را بر تو نازل فرموده است. و بر اين دلالت مي نمايد که پيامبر در آن چه از خداوند خبر مي دهد و در تبيين شريعت الهي معصوم است چون کلام او از روي هوي و هوس صادر نمي گردد، بلکه از وحي بر مي آيد که بر او وحي مي شود.»
بر اين اساس از آنجايي که پيروي از قرآن واجب است – به اين دليل که از سوي الله تعالي نازل شده – پيروي از اقوال و افعال پيامبر صلي الله عليه وسلم که بر وجه تشريع صادر شده اند نيز واجب است، زيرا معناي فرموده هاي پيامبر صلي الله عليه وسلم نيز همانند قرآن از جانب الله تعالي است.از ابوهريره، روايت شده که پيامبر صلي الله عليه وسلم ميفرمايد : «ترکت فيکم أمرين لن تضلوا ما تمسکتم بهما کتاب الله و سنة رسولالله : در ميان شما دو چيز را به جا ميگذارم و مادامي که به آن دو دست بگيريد و به آن عمل کنيد گمراه نميشويد، کتاب خدا و سنّت رسولالله صلي الله عليه وسلم (همان احاديث و روايات رسولالله)». (امام مالک.)
اما کسي که به کلي منکر احاديث و صحت آنهاست، پس بدون شک چنين کسي بر خلاف راه مومنين حرکت کرده و مشمول حکم اين آيه خواهد شد:
« وَمَن يُشَاقِقِ الرَّسُولَ مِن بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُ الْهُدَى وَيَتَّبِعْ غَيْرَ سَبِيلِ الْمُؤْمِنِينَ نُوَلِّهِ مَا تَوَلَّى وَنُصْلِهِ جَهَنَّمَ وَسَاءتْ مَصِيرًا» (نساء 115).
يعني: کسى که بعد از آشکار شدن حق، با پيامبر مخالفت کند، و از راهى جدا از راه مؤمنان پيروى نمايد، ما او را به همان راه که مى رود مى بريم؛ و به دوزخ داخل مى کنيم؛ و جايگاه بدى دارد.
در حاليکه مسلمانان از صدر اسلام تا کنون بر صحت احاديث اجماع کرده اند، بنابراين کسي که منکر صحت احاديث و سنت نبوي شود او از مومنان و مسلمانان نيست.
بر اين اساس چنين اشخاصي را بايستي به راه مومنان فراخواند و قبيح بودن اعتقاد آنها را برايشان تفهيم نمود و اگر پس از نصيحت باز بر راه فاسد خود باقي ماندند، پس هم بايد از چنين اشخاصي دوري نمود و هم آنکه ديگران را از خطر اعتقاد آنها تحذير نمود تا بکلي چنين افرادي مطرود شوند و ديگران از باورهاي فاسدشان تاثير نپذيرند.
والله اعلم
وصلي الله وسلم علي محمد وعلى آله وأصحابه والتابعين لهم بإحسان إلى يوم الدينآنچه که پيامبر صلي الله عليه وسلم بر وجه تشريع سخن مي گويد، مبناي آن وحي الهي بوده و قرآن کريم بر اين امر دلالت مي کند که مصدر آن وحي از جانب خداوند متعال است؛ چنانکه مي فرمايد: «وَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَى * إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى» (نجم 3 – 4).يعني: و هرگز از روى هواى نفس سخن نمي گويد، آنچه مى گويد چيزى جز وحى که بر او نازل شده نيست.پس بر طبق اين آيه ي مبارکه اقوال پيامبر صلي الله عليه وسلم همانند قرآن است؛
والله اعلم
وصلي الله وسلم علي محمد وعلى آله وأصحابه والتابعين لهم بإحسان إلى يوم الدين
سلام
لطفا احاديثي را كه فرموديد در كتب اهل سنت كه احادیث منصوب به نبی اکرم مبنی بر وجوب اقتدا به هر امام و پیروی از هر خلیفه صحیح است؟ را بياوريد لطفاآیا حدیث نویس های سنی برای کسب درآمد حدیث می نوشته اند؟ آیا با جعل حدیث هایی که به نفع خلیفه باشد، پول بهتری می گرفتند؟ آیا در مدت مدیدی که کتابت حدیث ممنوع بود، جعل چنین احادیثی بسیار ساده نبود؟
حرف هاي شما قبول گفتيد كه سند داريد لطفا اسنادتان را نشان دهيدبابا اين پاورقي ها چي بود اگر نديديد من كاري ندارم….
اين حرف هاي فندق هستند: اولا این همه حرف زدید، یک مدرک نیاوردید.
ثانیا خب که چی؟ «فرض کنیم» که حرف شما را بپذیریم، چون یک نفر بد است، مذهب شیعه بد است؟ شما حرف سیاسی خوب زدید؛ اما حیف که اینجا سایت مذهبی است و من عادت ندارم جواب همه چیز را همه جا بدهم. هنوز هم فقط برای انتقام گرفتن می نویسی؟ (خدا به همه ما تقوا عنایت کند).
من دوست دارم جواب من را بدهيد در همين سايت.منتظر شما هستم.صورت و سيرت حقيقی آيت الله خامنه ای را در اين جملات عبدالله مومنی به خوبی می توان مشاهده کرد:
“ﺑﺎزﺟﻮﻳﺎن در ﺗﻤﺎم ﻃﻮل ﺑﺎزﺟﻮﻳﯽ ﺑﺎرها ﺑﻪ ﻣﺎدر ﻣﺮﺣﻮﻣﻪ ام ﮐﻪ زﻧﯽ ﻣﻮﻣﻨﻪ و ﻣﺎدر ﺷﻬﻴﺪ اﺳﺖ، ﺑﺎ ﺑﺪﺗﺮﻳﻦ وﺟﻪ ﻣﻤﮑﻨﻪ، ﻣﻮرد ﻓﺤﺶ و ﻧﺎﺳﺰا و اﻟﻔﺎظ رﮐﻴﮏ ﻗﺮار ﻣﯽ دادﻧﺪ، همسر ﻓﺪاﮐﺎرم، ﺑﺎرها ﺑﺮﻏﻢ ﺁن که زﻧﯽ ﻣﺴﻠﻤﺎن و ﻣﻮﻣﻨﻪ و همسر ﺷﻬﻴﺪ اﺳﺖ (و ﺑﺎ ﺁن که ﻣﯽ داﻧﺴﺘﻨﺪ ﻣﻦ ﺑﺎ همسر ﺑﺮادر ﺷﻬﻴﺪم ازدواج ﻧﻤﻮدﻩ ام) ﺑﻪ ﻋﻨﻮان…ﻣﯽ ﻧﺎﻣﻴﺪﻧﺪ و ﺧﻮاهران و ﻧﻮاﻣﻴﺲ ﻣﺮا ﺑﻪ ﻓﺠﻴﻊ ﺗﺮﻳﻦ وﺟﻪ ﻣﻤﮑﻦ ﺑﺎ ﻟﻘﺐ…ﻣﻮرد دﺷﻨﺎم و توهين ﻗﺮار ﻣﯽ دادﻧﺪ. اﻳﻦ اﺑﺮاز ﻣﮑﺮر اﻟﻔﺎظ ﻧﺎﺷﺎﻳﺴﺖ از ﻣﺪاﻓﻌﻴﻦ ﻧﻈﺎم اﺳﻼﻣﯽ ﺷﺎﻣﻞ ﺣﺎل ﺑﺮادر ﺷﻬﻴﺪم ﻧﻴﺰ ﻣﯽ ﺷﺪ و هديه ی ﺧﺎﻧﻮادﻩ ﻣﺎ ﺑﻪ ﻣﻴﻬﻦ را ﻣﻨﺎﻓﻖ ﻣﯽ ﺧﻮاﻧﺪﻧﺪ”.
بازجويان “حضرت آقا” از عبدالله مومنی می خواهند که عليه خود اتهام های اخلاقی وارد سازد. او نمی پذيرد. می گويد پس از آن:
“ﺑﻪ ﻣﻦ هجوم ﺁوردﻩ و ﺑﺎ ﻣﺸﺖ و ﻟﮕﺪ و ﺳﻴﻠﯽ ﺑﻪ ﺟﺎن ﻣﻦ اﻓﺘﺎدﻧﺪ و ﺑﻪ ﺧﻮد و ﺧﺎﻧﻮادﻩ ام ﺗﺎ ﺟﺎﯼ ﻣﻤﮑﻦ ﻓﺤﺎﺷﯽ ﮐﺮدﻧﺪ و ﭘﺲ از ﮐﺘﮏ ﮐﺎرﯼ ﻣﻔﺼﻞ و ﺗﺤﻘﻴﺮ و توهين ﮔﻔﺘﻨﺪ “ﺑﻪ ﺗﻮ اﺛﺒﺎت ﻣﯽ ﮐﻨﻴﻢ ﮐﻪ ﺣﺮاﻣﺰادﻩ و وﻟﺪزﻧﺎ هستی”. اﻳﻦ ﺳﺨﻨﺎن ﻋﺼﺒﺎﻧﻴﺖ ﻣﺮا ﻧﻴﺰ ﺑﺮاﻧﮕﻴﺨﺖ و ﺑﻪ درﮔﻴﺮ ﺷﺪن ﻣﻦ ﺑﺎ ﺁﻧﺎن ﻧﻴﺰ ﻣﻨﺠﺮ ﺷﺪ ﮐﻪ اﻟﺒﺘﻪ ﻧﺘﻴﺠﻪ ی ﺁن ﻓﺮو ﮐﺮدن ﺳﺮ ﻣﻦ در ﭼﺎﻩ ﺗﻮاﻟﺖ ﺑﻮد، ﺁن ﭼﻨﺎن ﮐﻪ ﮐﺜﺎﻓﺖ هاﯼ درون ﺗﻮاﻟﺖ ﺑﻪ دهان و ﺣﻠﻖ ﻣﻦ وارد و ﺑﻪ ﻣﺮﺣﻠﻪ ﺧﻔﮕﯽ رﺳﻴﺪم”.
اين فاسدان حتي به هم مذهبي هاي خود رحم نمي كنند انتظار داريد با اهل سنت چطور رفتار كنند. چطور مي شود بعضي ها از حكومت آل سعود انتقاد ميكنند ولي حكومت خودشان را نمي بينند شايد به خاطر اين است كه از قبر پرستي و شرك جلو گيري مي كند. خداوند به حكومت آل سعود خير بدهد و همچنين دولت هاي خليج را كه اجازه ندادند همان سرنوشتي كه شيعه ها در عراق به وجود آوردند در بحرين نيز به وجود بياورند. از اين حكومت فاسد ايران كارهاي زشت زيادي هست كه قلب هاي هر انسان خدا ترسي را به لرزه در مي آورد كه انشاالله بعدا در سايت قرار ميدهم.
وصلي الله وسلم علي محمد وعلى آله وأصحابه والتابعين لهم بإحسان إلى يوم الديناينجا مي خوانيم كه چطور حكومت فاسد ايران به زندانيان تجاوز ميكند و حتي به هم مذهبي هاي خود رحم نمي كند
اما بيان حقايق توسط زندانيان سياسی، جای طبيعی او را در روی فرش(زمين) به خوبی نشان می دهند. نحوه ی بازجويی ها، استفاده ی از دشنام های چاله ميدانی و مهمتر از همه، شکنجه های دهشتناک، حقيقت ولی فقيه را به تصوير می کشند.
حقيقت نظام ولايت فقيه در اين جملات مهدی محموديان نمايان می شود که می نويسد:
“در بندهای مختلف زندان رجايی شهر عمل لواط بصورت امری معمولی و قابل پذيرش در آمده است که ظاهرا مسئولين زندان برای کمتر شدن آلودگيهای آن وسائل بهداشتی مورد لزوم افراد را آزادانه در اختيار زندانيان قرار می دهند ، من از صد ها مورد از اين روابط که با رضايت طرفين و بصورت آزادانه و شايد صرفا بخاطر چند نخ سيگار و يا يکبار مصرف مواد صورت می گيرد می گذرم، من از وضعيتی می گويم که در اين زندان هر کسی که کمی زيبايی در چهره داشته باشد و احيانا زوری در بازو نداشته باشد و يا پول خوبی در حسابش نداشته باشد که باج بدهد به ديگران ، به زور در سالنهای مختلف و هر شب در يک اتاق گردانده می شود و هر مفعولی صاحبی دارد و از اين بابت پولی بدست می آورد و بعد از چند وقت هم او را به ديگری می فروشد، طبق مشاهده يک زندانی سياسی به يک جوان در طول يک شب ۷ مرتبه تجاوز شده است و وقتی صبح به زندانبان شکايت می کند به انفرادی ( يا به گفته مسئولين زندان سوئيت) منتقل می شود بدون اين که هيچ کدام از متجاوزين حتی مورد سوال واقع شوند. ولی امر مسلمين …اينجا در زندان رجايی شهر تحت امر شما فرزندان و شهروندان کشور تحت امرتان با قيمت دويست و پنجاه هزار تومان اجاره داده می شوند ودر اين سيستمی که شما مسئوليت آن را داريد هيچ دادرسی نمی يابند”.
بدين ترتيب عرش، فرش می شود.
وصلي الله وسلم علي محمد وعلى آله وأصحابه والتابعين لهم بإحسان إلى يوم الديند- آيت الله خامنه ای در سال ۱۳۸۴ سفری به استان کرمان داشت. به هنگام کوهنوردی مدتی در جايی می نشيند. نيروی مقاومت بسيج، محل جلوس حضرت آقا را به يادمان تبديل کرده است[7].ه- آيت الله خامنه ای به روستای دزلی- از توابع شهرستان سروآباد در استان کردستان- نيز سفر کرده است.ابراهيم حسينی- معاون هماهنگکننده ی سپاه بيت المقدس کردستان- گفته است:”قدمگاه رهبر معظم انقلاب در دزلی از جمله نقاطی است که مورد بازديد زائران راهيان نور قرار میگيرد؛ که در اين نقطه مجموعهيادمانی توسط راهيان نور ايجاد شده است”[8].
آيت الله خامنه ای زمامداری پر سفر است. تقريباً به همه ی استان های کشور سفر کرده و از نقاط مختلف بازديد بعمل آورده است. حال اگر بخواهند در هر نقطه ای که پای نهاده يا نشسته است، بنای يادبوی برپا سازند، از تعد اد امام زاده های کشور پيشی خواهد گرفت.
وصلي الله وسلم علي محمد وعلى آله وأصحابه والتابعين لهم بإحسان إلى يوم الدين
7- http://www.digarban.com/node/۶۴۲۰
8- http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=۱۳۹۱۰۳۲۹۰۰۰۳۹۵سرلشکر فيروزآبادی درباره ی چفيه ی آیت الله خامنه ای گفته است:
“مقام معظم رهبری خورشيدی است که قافله انقلاب از نور ولايت ايشان راه را از بيراهه تشخيص میدهد؛ ايشان گاهی از روی محبت دست روی سر فردی میکشند؛ گاهی انگشتر خود را میبخشند و گاهی چفيهای که بر شانههايشان دارند را به طالب آن چفيه هديه میدهند. چفيهآقا مثل يک راز جذاب است که شايد هنوز کسی نتوانسته به آن راز دست پيدا کند و هر کسی زرنگتر باشد، میتواند در مجلسی که آقا حضور دارند، چفيه ايشان را به عنوان تبرک بگيرد و تا آخر عمر آن را بر گردن خود بيندازد و با افتخار به همه بگويد که اين چفيه از روی شانههای آقا برداشته شده و به دست من رسيده است.کسانی که تا به حال به محضر آقا شرفياب شدهاند، شاهد بودهاند که هر بار که کسی چفيه آقا را طلب کرده، ايشان با رضايت کامل به يکی از همراهان فرمودند “اين چفيه را از شانه من برداريد و بدهيد به ايشان”[۵].
ج- بوسيدن دست آيت الله خامنه ای يکی ديگر از مقدس سازی هاست. به ياد داريم که او در سفر به شهر قم ساعت ها در نقطه ای نشسته و مردم در صفی طولانی ايستاده بودند و به نوبت می رفتند و دست او را می بوسيدند. حتی پس از رفتن ولی فقيه، عده ای به صف ايستاده و جای نشستن “آقا” را می بوسيدند. اما فقيهان قبل از عوام به دست بوشی او رفتند.
به حاشيه نگاری سايت “دفتر مقام معظم رهبری” از ديدار علما با وی بنگريد. می نويسد، آيت الله خامنه ای :
“رفتند سراغ حضرات علما. از همان ورودی با همه سلام و عليک رودررو کردند و کل مسجد بالاسر را چرخيدند. اول کار، حيا مانع بود، ولی کمکم که جو صميمی مجلس برای حضرات معلوم شد، جلو رفتند و دست رهبر را بوسيدند، به شانه و عبايش دست کشيدند و آخر کار ازدحام زياد شد. جوری که محافظها مجبور شدند دور رهبر را بگيرند که در فشار ازدحام علما نرود، وقتی میآيند برای دستبوسی”[۶].
وصلي الله وسلم علي محمد وعلى آله وأصحابه والتابعين لهم بإحسان إلى يوم الدين
5-
http://shahed-alamshir.ir/index.php/۱۳۹۰-۰۳-۱۲-۲۰-۲۶-۱۵/۴۵-۱۳۹۰-۰۳۱۲-۱۹-۵۲-۵۶/۲۹۱-۱۳۹۰-۱۰-۰۵-۰۸-۲۱-۵۵
6-www.aftabnews.ir/vdcgwq۹qyak۹qt۴.rpra.htmlج- حسن عباسی- رئيس مرکز بررسی های دکترينال- گفته است:
“دوره بيست و خرده ای ساله رهبر از نظر تفکر استراتژيک ظرفيت دارد که رشته فوق ليسانس و دکتری شود. از “ب” بسم الله دوران رهبری ايشان تا به امروز؛ اين که چگونه مديريت استراتژيک در فرهنگ، اقتصاد و امنيت و… را رقم زدند و ثبات کشور حفظ کردند که حرکت رو به جلو وجود داشته است، نياز دارد که در سطح تحصيلات تکميلی تبيين شود…الان ولايت فقيه در نظريههای دموکراسی غربیها پذيرفته شده است، از اين حيث که عنصری باثبات در جا به جايی قدرتهاست.در غرب ولايت فقيه با مدل سکولار دارد میرود که پياده شود. دير نيست که ببينيم در ايالات متحده اين الگوها مورد استفاده قرار گيرد”[3].همزمان با اين نوع برساختن، نوع ديگری از مقدس سازی نيز توسط مريدان صورت می گيرد. جسم “آقا” هم مقدس است. يعنی جسم او را هم بايد مقدس کرد. چگونه؟ به موارد زير بنگريد:
الف- در اوايل دوران زمامداری برخی مسئولين که به نزد آيت الله خامنه ای می رفتند، از او خواسته بودند تا حبه ی قندی را در دهان گذاشته و به آنها بدهد تا بخورند. گويی شفا بخش است.
ب- دستمال چفيه ای که آيت الله خامنه ای دور گردن خود می اندازد، يکی ديگر از امور متبرک است. معمولاً رسانه های رژيم بخشش اين دستمال توسط رهبری به ديگران را به نمايش می گذارند. به عنوان نمونه بنگريد به فيلم اهدای چفيه ی آقا به مسئولان برگزاری انتخابات[4].
وصلي الله وسلم علي محمد وعلى آله وأصحابه والتابعين لهم بإحسان إلى يوم الدين
3- :http://snn.ir/news-۱۳۹۱۰۳۰۶۰۰۶.aspx
4- http://www.aparat.comمقدس سازی آیت الله خامنه ای
آيت الله خامنه ای قانوناً دارای ولايت مطلقه است. قدرت مطلقه را قانون اساسی جمهوری اسلامی به او بخشيده است. او نيز در استفاده ی از اين حق قانونی کوتاهی نکرده و مهارت از خود نشان داده است. اما اين تمام مسأله نيست.
کسی که به مقام قدرت مطلقه ارتقأ می يابد و خواهان چنان مرتبه ای است، با بقيه ی افراد تفاوت های چشمگير دارد. اين تفاوت ها، تفاوت های وجودی(جسمی و روحی) نيست. او هم انسانی مانند بقيه ی انسان هاست، با تفاوت های طبيعی ای که انسان ها با يکديگر دارند.
“تفاوت چشمگير” مقوله ی ديگری است. منظور “مقدس” بودن آيت الله خامنه ای است. مقدس بودن بايد ساخته شود. مقدس سازی در درجه ی اول طرحی سياسی است، اما در گام بعد مقدس سازی طرح اجتماعی را تعقيب می کند. شواهد و قرائن مويد اين طرح بسيار است.
در تمام دوران زمامداری او اين پروژه تعقيب شده است. به عنوان نمونه به سه شاهد زير بنگريد:
الف- حجت الاسلام والمسلمين علی سعيدی- نماينده ی ولی فقيه در سپاه- می گويد:
“رهبری در سه سطح انبياء، معصومين و ولايتفقيه بوده که از لحاظ اختيار يکی است…يعنی به همان اندازه که از امامان تبعيت واجب است، تبعيت از رهبری هم واجب است و اين دو با هم فرقی ندارد”[1].
ب- حجتالاسلام عبدالله حاجیصادقی- جانشين نماينده ی ولی فقيه در سپاه- نيز گفته است خداوند:
“رهبری را به اين ملت عطا کرده که فرزند خمينی کبير و ادامهدهنده ی راه اوست…رهبر معظم انقلاب امروز به بهترين شيوه جهان اسلام و انقلابيون را در سراسر جهان اداره میکند تا جايی که دشمنان امروز به صراحت میگويند بزرگترين مشکل در ادامه ی دشمنیهايشان عليه ملتها، مردی است که امروز ايران را رهبری میکند. ايشان مانند طبيبی دردشناس هستند که آنچه بيان میکنند بر اساس اطلاع دقيقی است که بر اساس بصيرت و شناخت به دست آورده است”[2].
وصلي الله وسلم علي محمد وعلى آله وأصحابه والتابعين لهم بإحسان إلى يوم الدين
1-http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=۱۳۹۱۰۳۱۹۰۰۰۳۷۲
2-http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=۱۳۹۱۰۳۱۴۰۰۰۲۶۶ -
نویسندهنوشته ها
يعني: پيغمبران درهم و ديناري از خود به جا نميگذارند، و تنها علم از خود به جا ميگذارند، پس هر کس از آن علم برگيرد، بهره فراواني برده است.( نگا: سنن ابيداود، 3/432 و ترمذي، 4/153 و غيره.)
ويا ميتوان گفت: مراد از ارث در آيات مورد استناد مؤلف، ميراث علم، نبوت و امثال اينهاست و نه ميراث مادي و مالي. توضيح اينکه خداوند ميفرمايد: « وَوَرِثَ سُلَيْمَانُ دَاوُودَ » (النمل: 16).((و سليمان وارث (پدرش) داود شد))
و معلوم است که داود پسران بسياري غير از سليمان داشت، بنابراين همه دارايياش به سليمان نرسيده، پس مراد از ارث در اين آيه دارايي نيست.
به علاوه ارث مالي نه براي داود جاي مدح دارد، و نه براي سليمان، چرا که يهودي و مسيحي نيز از پدرش ارث ميبرد. در حالي که آيه در سياق مدح سليمان و برشمردن نعمت خاص خداوندي بر او ميباشد.
و آنچه که گفته شده است که: عمر بن عبدالعزيز آن را به اولاد فاطمه برگرداند، خلاف حقيقت است زيرا جرير از مغيره از عمر بن عبدالعزيز روايت کرده که در مورد فدک گفت: «فاطمه از پدرش خواست که فدک را به او ببخشد، پدرش خودداري ورزيد، و پيغمبر صلي الله عليه وسلم در طول حياتش از آن انفاق ميکرد و ضعفاي بنيهاشم از آن بهره ميبردند و سرمايهاي براي ازدواج بيوه زنان آن طايفه شده بود. اين کار تا آخر عمر پيغمبر صلي الله عليه وسلم ادامه پيدا کرد و فاطمه حق را پذيرفت. و گواه باشيد که من آن را به همان حالتي و مصارفي بر ميگردانم که در عهد رسول اکرم صلي الله عليه وسلم بر آن بود.(منهاج السنه).
و اين روايت در مورد عمرابن عبدالعزيز خلاف بودن ادعاي فوق را مي رساند.و نيز آنچه که اين ادعا را باطل مي کند، عمل علي رضي الله عنه بود که فدک را به وارثان فاطمه نداد و او در دورۀ 5 ساله حکمراني اش آن را به حسن و حسين نداد. چرا خود علي وقتي خليفه شد، آن را به اولاد فاطمه بر نگرداند ! براي آنکه آن را حق خودش ندانست.
باقي مطالب از كتب شيعه:http://www.islamtxt.net/content/forum/1559
وصلي الله وسلم علي محمد وعلى آله وأصحابه والتابعين لهم بإحسان إلى يوم الدين