پاسخ های ارسال شده در انجمن
در حال نمایش 9 نوشته (از کل 9)
-
نویسندهنوشته ها
-
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: علت نبودن نام حضرت علی رضی الله عنه به صراحتا در قرآن #1975سلام
آنچه تاريخ مي گويد اين ايت كه :
بعد از مرگ پيامبر اسلام ، عده اي ولايت علي را پذيرفتند ( يعني معتقد بودند كه علي امام و پيشوا و ولي و رهبر آنهاست )، و بسياري ديگر ( كه تعدادشان بيشتر بود ) خلافت را پذيرفتند ( يعني به خلافت ابوبكر و عمر و عثمان و علي و… معتقد بودند ).
هر چند پسران اميه مسير خلافت را تغيير دادند و …
اين چيزي است كه در تاريخ اتفاق افتاده است و مورد سوال ما نيست.
سوال اساسي اين است كه پس از مرگ محمد ، مسير اسلام بايد چگونه طي مي شد.
آيا آنچه رخ داده درست بوده است يا بايد به گونه اي ديگر مي بود.
اگر به اين پرسش به درستي پاسخ داده شود ( با عقل و منطق نه شعار و حرف )، آنگاه مي توانيم بپرسيم كه ،حالا چه بايد كرد.پاينده باشيد
توحيدسلام
شيعه بايد از افراط و سني بايد از تفريط دست بردارد ، تا بتوانند نور اسلام را ببينند.
آنها كه مسلمان نيستند ، بهتر مي توانند درباره آنها نظر دهند.
به واقع اين همه افراط در شيعه براي چيست و اين همه تفريط در سني.شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: علت نبودن نام حضرت علی رضی الله عنه به صراحتا در قرآن #1986سلام بر صادق
اول : از كجا دانستي من شيعه ام ( من كه شيعه نيستم ).
پرسش من ساده بود و پاسخ آن را بايد ساده داد.
به نظر تو آيا واقعا تمام امور در قرآن (نبي ) آمده است.
تو خود نيز سخن مرا پذيرايي كه قرآن كتاب نبوت است ، يعني كتابي كه رسول براي تبليغ دينش آورده است.
آيا در قرآن چيزي درباره امامت يا خلافت ميبيني.
اگر ديدي به ما هم نشان بده.
دوست گرامي تو حتي نداستي من شيعه نيستم و با اين فرض به من جواب دادي. مگر من به صحيفه معتقدم يا به امامت.
تو با عقل خود به من جواب بده كه بايد به امامت معتقد بود يا خلافت. چون من نه شيعه ام نه سني ( حتي شايد مسلمان هم نباشم ). من فقط در حال تحقيق هستم و اين پرسش را از خيلي هاي ديگر نيز خواهم پرسيد تا حقيقت بر من روشن شود. حالا كه خيالت راحت شد كه من شيعه نيستم بدون موضع گيري به من جواب بده ، چون من واقعا نه شيعه ام نه سني ( دارم برخورد اين دو گروه را با هم ميسنجم تا ببينم كدام به درستي نزديك تر است و تو نشان دادي كه حرف من درباره اين دو گردوه درست است كه شيعه دچار افراط است و سني گرفتار تفريط )
پاينده باشي
دوست تو
توحيدابومصعب
سلام
همچنان بر اين عقيده ام كه ” دوست گرامي اينكه گفته شما شيرين آمد كه گفتيد اول مسئله خلافت بايد روشن شود و سپس …”
اما چرا تو دوست خوبم ، به مانند ديگر دوستم صادق پنداشتي من شيعه ام ( چرا اين قدر زود به قضاوت مي نشينيد ؛ من به عنوان يك انسان آزاده از شما پرسش كردم چرا مي پنداريد كه من شيعه يا سني ام يا حتي مسلمان ).
من دوستدار بحث عقلاني درباره اديان و همه مسايل بشري هستم ، اگر تمايل داريد من آماده ام ، اما از پيش فرضها دوري كنيد تا حقيقت از پشت پرده بيرون بيايد. اين همه قرن افراط ( شيعه ) و تفريط ( سني ) بس نيست.
اما با نظر تو كه گفتي : ” اما هك كردن نشانه ضعف است ” كاملا موافقم.
اما تو را به هر چه دوست داري چرا حتي اين فكر در ذهنت خطور كرد كه آنها دوستان منند. برايم جالب است كه من به هيچ از اين گروهها وابسته نيستم وقتي با هركدام بحث عقلاني مي كنم مرا جزو گروه ديگري ميداند( يعني سني مرا شيعه مي خواند و شيعه مرا سني ).
بي جهت نيست كه مي گويم : ” شيعه يعني افراط در اسلام و سني يعني تفريط در اسلام “.
البته من اين رويكرد را به مسولان سايت نيز تذكر دادم.
به هر حال با اين اميد كه هم شيعه و هم سني به اعتدال نزديك شود تا براي كسي كه در حال تحقيق در باره اسلام است نتيجه اي حاصل شود.
پاينده باشي
دوست تو
توحيدصادق
سلام
اين پاسخت پسنديده تر بود و به اعتدال نزديك.
ژآنچه درباره شيعه گفتي درست بود ( كه دچار افراط است ) ، اما درباره سني نظر ندادي چون به نظر من آنها هم گرفتار تفريط هستند.
مطلب بعد اينكه ، كمي درباره جدايي حكومت و دين بيشتر بگو ( چون قانع كننده نبود ).
با سپاس
دوست تو
توحيدسلام
صادق
تو هم با من هم نظري :
” در تاریخ امده عده خیلی کم! معتقد به فضیلت علی برای بدست ګرفتن خلافت بودن! که همین عده هم بعدا به خلافت ابوبکر و عمر و.. راضی شدن ”
من هم كه همين را گفتم از تاريخ و تو آن را دروغ شيعه ناميدي ( تازه من كه شيعه نيستم ، من آنچه از تاريخ خوانده ام گفتم ؛ زود عجله كردي ).
با اين گفته تو كاملا موافقم كه ” و خود والی ولایت های در دوران همین خلفا شدن! اصلا در اول هم اسمی به نام ولایت فلان یا فلان وجود نداشته(به معنا ومفهومی که شیعه بعدا فلسفه بافی کرده) “.
از اين حرف هاي منطقي و عقلاني تا داري بگو كه من در پي همين دلايل هستم.
پاينده باشي
دوست تو
توحيدهمانطور كه مجيد گفت ابتدا بايد ديد پس از مرگ محمد ، در دينش چه پيش بيني شده بود ( يا اينكه اصلا چيزي در باره گفته شده است يا نه ).
و همانگونه صادق اشاره كرد ( و من پيش از اين گفتم ) شيعه گرفتار يك افراط شديد در دين شده است و بسياري از عقايدش غلو شده به نظر مي رسد. در مقابل چنين نظر دارم كه سني نيز دچار تفريط شده است. تا نظر صادق در اين باره چه باشد.
تا بعد
دوست شما
توحيدسلام
خدمت ابو مصعب و فاطمه زهرا
وقتي هنوز تكليف امامت يا خلافت ( ريشه اصلي اختلاف بين شيعه و سني )مشخص نشده است چطور مي توانيم درباره مهدي صحبت كنيم.
اگر امامت را قبول كنيم تكليف روشن است : مهدي امام غايب است.
وقتي خلافت را بپذيريم باز هم تكليف معلوم است : مهدي وجود ندارد.
بهتر است بجاي پرداختن به شاخه و برگ ها ( كه شايد علاوه بر اتلاف وقت باعت ايجاد كدورت ها شود ) ابتدا تكليف ريشه مشخص شود.
پيشنهاد اين دوست كوچك شما اين است كه بيشتر مباحثات را عقلاني كنيد.
زيرا اگر بخواهيم مدام به كتاب و احاديث رجوع كنيم هر دو طرف چيزي براي ارائه كردن پيدا خواهيد كرد.
پاينده باشيد
وسلام
توحيد
-
نویسندهنوشته ها
در حال نمایش 9 نوشته (از کل 9)
سلام
عرفان جان ، قرآن كتاب نبي است و براي بيان رسالت پيامبر نازل شده است قرار نيست از سير تا پياز مسايل در آن بيان شود.
در ضمن در قرآن پس از خدا و رسول از ولي سخن گفته شده است نه خليفه
همانطور كه مردم در انتخاب دين ( خدا و پيامبر ) اختيار دارند در انتخاب ولي نيز مختارند
مي خواهند علي ولي آنها باشند يا مي خواهند ابوبكر ولي آنها باشد يا عمر يا عثمان و يا….
به نظر مي رسد نيازي نيست در قرآن از شخص خاصي نام برده شود
انتخاب ولي به عهده بنده گان خدا
اينطور بهتر نيست
پاينده باشيد
توحيد