mojahed.din

پاسخ های ارسال شده در انجمن

در حال نمایش 15 نوشته (از کل 595)
  • نویسنده
    نوشته ها

  • mojahed.din
    کاربر
    شراب هم در صدر اسلام جایز بود اما بعدا حرام شد

    خداوند میفرماید

    يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَقْرَبُواْ الصَّلاَةَ وَأَنتُمْ سُكَارَى حَتَّىَ تَعْلَمُواْ مَا تَقُولُونَ 43 نساء

    ‏ اي كساني كه ايمان آورده‌ايد ! در حالي كه مست هستيد به نماز نايستيد تا آن گاه كه مي‌دانيد چه مي‌گوئيد

    طبق این آیه فقط موقع نماز نباید مست بود و در دیگر مواقع اشکالی ندارد

    حال اگر نفهمی پیدا شود و بگوید صیغه و شراب حلال است چه به اومیگویی؟

    من از قرآن ثابت کردم شراب حلاله.

    در ضمن ازدواج موقت صاحبش را محصن نمیکند

    در این آیه 24 نساء خداوند «محصنین: طالبان پاكدامني و عفّت» را آورده است.
    سوال اینجاست که آیا ازدواج موقت مردان و زنان را محصن میکند؟ این روایت از وسائل الشیعه حر عاملی جواب این معما خواهد بود.
    وبالإسناد عن صفوان، عن إسحاق بن عمار، قال: سألت أبا إبراهيم (عليه السلام) عن الرجل إذا هو زنى وعنده السرية والأمة يطؤها تحصنه الأمة وتكون عنده ؟ فقال: نعم، إنما ذلك لأن عنده ما يغنيه عن الزنا، قلت: فان كانت عنده أمة زعم أنه لا يطؤها ؟ فقال: لا يصدق، قلت: فان كانت عنده امرأة متعة أتحصنه ؟ فقال: لا، إنما هو على الشئ الدائم عنده.وسائل الشیعه جلد 28 ص 68
    و با اسنادش از صفوان و او از اسحاق بن عمار میگوید: از أبا ابراهيم (علیه السلام) در مورد مردي سوال كردم كه اگر زنا كند در حاليكه كنيزي دارد وميتواند باكنيز همبستر شود آيا كنيز او را محصن ميكند؟ فرمود: بله. در نزد او چیزی استن که او را از زنا بینیاز میکند ،گفتم: اگر نزد او کنیزی باشد که فکر میکند که اجازه همبستری را بهش نمیدهد؟ گفت که راست نمیگوید، گفتم: اگر زن صيغه اي داشت آيا او را محصن ميكند ؟ فرمود : خير بلكه اين فقط بر امر دائم است

    پس آیه ای که شیعه به آن استناد میکند درباره ی ازدواج دائم و یا کنیزان است که محصنین هستند ولی طبق این روایات و روایات متشابه دیگر در همان کتاب ثابت شد که ازدواج موقت صاحبش را محصن نخواهد کرد و این آیه بر خلاف زعم شیعه هیچ دلالتی بر نکاح موقت ندارد.برای اینکه ازدواج موقت تنها برای دفع شهوت آن هم برای چند ساعتی است و صاحبش را محصن و پاک دامن نمیکند.


    mojahed.din
    کاربر
    جناب عبد غیر الله چرا بحث را عوض میکنی؟ با پاک کردن صورت مساله مشکلی حل میشود؟

    این توجیهات شما مرغ پخته را نیز به خنده وا میدارد.

    من در اینجا شکست روافض را در اثبات عصمت شیعه اعلام میکنم و به شیعیان افراطی برادرانه میگویم که یک تجدید نظری در عقاید موروثی خود داشته باشید . به الله قسم راهی که در پیش گرفته اید راه ترکستان است نه کعبه.

    مذهب خرافی و پر از تناقض که دزدی رسمی به نام خمس میکند زنای رسمی به نام دین میکند و دروغ رسمی به نام تقیه میکند مذهبی که به جای رو کردن به الله رو به هزاران بتخانه و امام زاده کرده اند مذهبی که لعن و نفرین خیر امت عبادت محسوب میشود مذهبی که پیامبرش منافق ترین و کافر ترین انسان های عصرش را نزدیک ترین و مهم ترین افرادش قرار داده است والله بی دینی از بد دینی بهتر است

    این آن روز بترسید که:

    ‏ حَتَّى إِذَا جَاء أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ ( مومنون 99 )

    ‏و زماني كه مرگ يكي از آنان فرا مي‌رسد ، مي‌گويد : پروردگارا ! مرا باز گردانيد .

    ‏ لَعَلِّي أَعْمَلُ صَالِحاً فِيمَا تَرَكْتُ كَلَّا إِنَّهَا كَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَمِن وَرَائِهِم بَرْزَخٌ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ ‏ (مومنون 100‏‏ )

    ‏ تا اين كه كار شايسته‌اي بكنم و فرصتهائي را كه از دست داده‌ام جبران نمايم . نه ! ( هرگز راه بازگشتي وجود ندارد ) . اين سخني است كه او بر زبان مي‌راند در پيش روي ايشان جهان برزخ است تا روزي كه برانگيخته مي‌شوند.

    در پاسخ به: Reply To: متعه را پیامبر حرام کرد یا عمر ؟ کتب اهل سنت چه میگوید!! #6931

    mojahed.din
    کاربر
    جناب كذاب 35 حماقت شما تحسين بر انگیز است بارک الله فی جهلک

    خداوند درباره شما میفرماید

    ‏ وَمَثَلُ الَّذِينَ كَفَرُواْ كَمَثَلِ الَّذِي يَنْعِقُ بِمَا لاَ يَسْمَعُ إِلاَّ دُعَاء وَنِدَاء صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لاَ يَعْقِلُونَ ( بقره 171)

    ‏ مثل كساني كه كفر ورزيده‌اند همچون مثل كسي است كه ( چوپان گوسفنداني باشد و ) آنها را صدا بزند ، ولي آنها چيزي جز سر و صدا نشنوند كران و لالان و كورانند و لذا ايشان از روي خرد عمل نمي‌كنند و نمي‌فهمند .

    بنده میدانم که اجیر شده ای اما به هر حال قضاوت با خوانندگان

    در حدیث صحیح آمده است
    وعن ابن عباس قال «سمعت عمر يقول والله إني لا أنهاكم عن المتعة، وإنها لفي كتاب الله، وقد فعلها رسول الله يعني العمرة في الحج» (سنن النسائي رقم 2719 وصححها الألباني في صحيح النسائي2/578 ح رقم2563).

    ابن عباس میگوید شنیدم که عمر میگفت والله من شمارا از متعه نهی نمیکنم و آن در قرآن آ»ده است و و رسول خدا آن را انجام داده است یعنی عمره در حج

    ودر روایت صحیح دیگری آمده است

    سئل ابن عمر عن متعة الحج فأمر بها فقيل له « إنك تخالف أباك قال: إن أبي لم يقل الذي تقولون إنما قال أفردوا العمرة من الحج أي أن العمرة لا تتم في شهور الحج إلا بهدي وأراد أن يزار البيت في غير شهور الحج فجعلتموها أنتم حراما وعاقبتم الناس عليها وقد أحلها الله عز وجل لرسول الله …» (سنن البيهقي5/21 التمهيد8/210 لابن عبد البر وقال مؤلف كتاب حجة الوداع «رجاله ثقات»1/398).

    یعنی از ابن عمر درباره متعه حج پرسیده شد که امر به انجام آن کرد به او گفته شد« تو با پدرت مخالفت میکنی گفت: همانا پدرم نگفته است آنچه را که شما میگویید بلکه همانا پدرم فقط گفته است افراد عمره کنید از حج یعنی اینکه عمره تمام نمیشود در ماه های حج مگر با هدیه حیوانات و میخواست که خانه خدا را در ماه های دیگر غیر از ماه های حج زیارت کنند ولی شما آن را بر حرام حمل کرده اید و مردم را به خاطرش معاقبه میکنید در حالی که الله آن را برای رسولش حلال کرده است»

    ‏‏


    mojahed.din
    کاربر
    ابتدا به شما تبرکی میگویم که بالاخره تلسم را شکستی و مطلبی اگر چه جواب هم نبود نوشتی و شهامت به خرج داده و برای دریافت این جایزه پیشقدم شدید

    در ثانی آیه به معنی دوستی است لطفا دقت کنید

    بهتر است آیات مورد بحث را یک بار (با ترجمه مکارم شیرازی) مرور کنیم:

    «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَالنَّصَارَىٰ أَوْلِيَاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ»

    ای کسانی که ایمان آورده‌اید! یهود و نصاری را ولّی (و دوست و تکیه‌گاه خود،) انتخاب نکنید! آنها اولیای یکدیگرند؛ و کسانی که از شما با آنان دوستی کنند، از آنها هستند؛ خداوند، جمعیّت ستمکار را هدایت نمی‌کند[مائده:51]

    «فَتَرَى الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ يُسَارِعُونَ فِيهِمْ يَقُولُونَ نَخْشَىٰ أَنْ تُصِيبَنَا دَائِرَةٌ فَعَسَى اللَّهُ أَنْ يَأْتِيَ بِالْفَتْحِ أَوْ أَمْرٍ مِنْ عِنْدِهِ فَيُصْبِحُوا عَلَىٰ مَا أَسَرُّوا فِي أَنْفُسِهِمْ نَادِمِينَ»

    (ولی) کسانی را که در دلهایشان بیماری است می‌بینی که در (دوستی با آنان)، بر یکدیگر پیشی می‌گیرند، و می‌گویند: «می‌ترسیم حادثه‌ای برای ما اتفاق بیفتد (و نیاز به کمک آنها داشته باشیم!)» شاید خداوند پیروزی یا حادثه دیگری از سوی خود (به نفع مسلمانان) پیش بیاورد؛ و این دسته، از آنچه در دل پنهان داشتند، پشیمان گردند![مائده:52]

    «وَيَقُولُ الَّذِينَ آمَنُوا أَهَٰؤُلَاءِ الَّذِينَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمَانِهِمْ إِنَّهُمْ لَمَعَكُمْ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فَأَصْبَحُوا خَاسِرِينَ»

    آنها که ایمان آورده‌اند می‌گویند: «آیا این (منافقان) همانها هستند که با نهایت تأکید سوگند یاد کردند که با شما هستند؟! (چرا کارشان به اینجا رسید؟!)» (آری،) اعمالشان نابود گشت، و زیانکار شدند.[مائده:53]


    mojahed.din
    کاربر

    «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا يَخَافُونَ لَوْمَةَ لَائِمٍ ذَٰلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ»

    ای کسانی که ایمان آورده‌اید! هر کس از شما، از آیین خود بازگردد، (به خدا زیانی نمی‌رساند؛ خداوند جمعیّتی را می‌آورد که آنها را دوست دارد و آنان (نیز) او را دوست دارند، در برابر مؤمنان متواضع، و در برابر کافران سرسخت و نیرومندند؛ آنها در راه خدا جهاد می‌کنند، و از سرزنش هیچ ملامتگری هراسی ندارند. این، فضل خداست که به هر کس بخواهد (و شایسته ببیند) می‌دهد؛ و (فضل) خدا وسیع، و خداوند داناست.[ مائده:54]

    « إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ»

    سرپرست و ولیّ شما، تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آورده‌اند؛ همانها که نماز را برپا می‌دارند، و در حال رکوع، زکات می‌دهند.[ مائده:55]

    البته ترجمه صحیح این آیه چنین است« ولی شما تنها خدا و رسول او و آن مؤمنانی هستند که نماز را اقامه میکنند و زکات را میپردازند در حالیکه با خضوع و فروتن هستند»

    « وَمَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ»

    و کسانی که ولایت خدا و پیامبر او و افراد باایمان را بپذیرند، پیروزند؛ (زیرا) حزب و جمعیّت خدا پیروز است.

    « يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَكُمْ هُزُوًا وَلَعِبًا مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَالْكُفَّارَ أَوْلِيَاءَ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ»

    ای کسانی که ایمان آورده‌اید! افرادی که آیین شما را به باد استهزاء و بازی می‌گیرند -از اهل کتاب و مشرکان- ولیّ خود انتخاب نکنید؛ و از خدا بپرهیزید اگر ایمان دارید![ مائده:57]


    mojahed.din
    کاربر

    ابتدا سوالاتی از شیعیان میپرسم؛

    آیا کلمه ولی که در آیه آمده به معنی امام یا امیر است؟

    یعنی منظور خداوند در اصل انما امامکم الله ورسوله… و یا انما امیرکم الله ورسوله والذین امنوا… بوده؟

    هر وجدان بیداری اگر یک بار این صفحه از قرآن (ص117) را بخواند متوجه میشود که بحث درباره ی ولاء و براء میباشد و منظور خداوند بسیار واضح است که دوستی با کفار را از صفات منافقان و دوستی با مومنان را از صفات ایمان داران میداند و هیچگونه ارتباطی به امامت و خلافت و جانشینی ندارد. برای مثال این آیه، ولاء و براء مورد بحث در این آیات (ص117) را بهتر توضیح میدهد:

    «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا آبَاءَكُمْ وَإِخْوَانَكُمْ أَوْلِيَاءَ إِنِ اسْتَحَبُّوا الْكُفْرَ عَلَى الْإِيمَانِ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ»

    ترجمه ناصر مکارم شیرازی: ای کسانی که ایمان آورده‌اید! هرگاه پدران و برادران شما، کفر را بر ایمان ترجیح دهند، آنها را ولیّ (و یار و یاور و تکیه‌گاه) خود قرار ندهید! و کسانی از شما که آنان را ولیّ خود قرار دهند، ستمگرند![توبه:23]

    و آیات 51 تا 57 سوره مائده نیز به همین موضوع اشاره دارد و هیچ گونه ارتباطی با امامت و جانشینی ندارد. و فکر نمیکنم شخص صاحب عقل و اندیشه ای از این آیه بخواهد امامت را ثابت کند چون ارتباطی با امامت ندارد اگر ارتباطی دارد لطفا نشان دهند والله یهدی من یشاء الی صراط مستقیم.

    شیعه میگوید انما در آیه حصر است یعنی تنها خدا و رسولش و علی بن ابی طالب ولی هستند و با تاکید زیاد بر کلمه انما قصد دارند ولایت را تنها برای این سه نفر ثابت کنند اما بی خبر از آنکه چنین حصری سبب خارج شدن 11 امام دیگرشان از ولایت و به دوستی گرفتنشان میشود.

    اگر شیعه با {إِنَّمَا} بخواهد حصر برای خدا و رسولش و تنها علی بن ابیطالب ایجاد کند طبق باور خودش اجبارا باید 11 امام دیگر را از ولایت و امامت خارج کنیم.


    mojahed.din
    کاربر
    حال فرض میکنیم که این آیه درباره ی زکات دادن علی در نماز نازل شده است ، پس مثل دیگر آیات، خداوند با صیغه ی جمع دیگر ایمان داران را نیز به این عمل دعوت میکند. یعنی اینکه زکات دادن در حین رکوع توسط خداوند مدح شده است و ما نیز باید در حین نماز و رکوع زکات بدهیم که این برداشت نیز باز به ضد روافض میباشد.
    و چون آیه با صیغه استمرار آمده است و گفته ولی شما اینها هستند و نگفته ولی شما اینها بودند پس این حکم تا قیامت باقی است .

    به هر حال موضوع بحث و جایزه بزرگ من آوردن فقط یک روایت صحیح از کتب اهل سنت است که در آن گفته باشد علی در رکوع زکات داد پس به جای عوض کردن بحث و سفسطه کردن که پیشه شیعه است لطفا بدون راه دور رفتن حدیث را بیاورند و جایزه را برایشان بفرستم.

    در پاسخ به: Reply To: یک سوال بسیاربسیار ساده ازبرادران اهل سنت؟!!!!! #6956

    mojahed.din
    کاربر
    در پاسخ به: Reply To: یک سوال بسیاربسیار ساده ازبرادران اهل سنت؟!!!!! #6972

    mojahed.din
    کاربر
    جناب کذاب 35 قطعا قدم هایی که داری بر میداری فشار های شدید بر شما میگذارد پس بهتر است به جای بحث هایی که در سطح سواد شما نیست به امور ساده تر بپردازید.

    مطالبی که مینویسی تنها نشان دهنده جمود فکری و عمق جهالت شما به اسلام و خشکه مذهبی و تعصب افراطی شما میباشد و این نادانی شما مشکل ما نیست لطفا قبل از شرکت در بحث های اسلامی با آمادگی کامل و مطالعه دقیق شرکت کنید ( تا حد اقل خودت بدانی که چه میگویی)

    مطالب شما مرغ پخته را به خنده وا میدارد.

    من سوالت را متوجه خودت کردم.

    طبق کدام سنت قطعیه به خامنه ای میگویید ولی امر مسلمین؟ لطفا آدرس و سند آن را اینجا بنویس.

    نوشته ای: شما بزرگواران اهل سنت چرا بعد از 1400سال از گذشتن از خلافت خلفا هنوز داعیه پیروی از ایشان را دارید وعلاوه بر سنت رسو ل خدا صلی الله علیه وآله سنت شیخین را هم معیار قرار می دهید.

    پاسخ:

    همین سوالو از خودت بپرس بنا بر کدام دلیل و سنت قطعیه از امامانی که 1400 سال است مرده اند پیروی میکنید؟

    آیا موقع نوشتن فکر هم میکنی؟ یا هرچه به ذهنت رسید را می نویسی؟

    نوشته ای:ثانیا گفتید که خلافت ابی بکر امری اعتباری بوده است وبر اساس قرار داد مسلمانان آن زمان خوب از کجا معلوم این قرار داد درست بوده وصحت داشته است؟!

    پاسخ: جناب کذاب 35 عزیز شما از کجا میدونی که صحت نداشته است؟ میخواهی بحث را بر سر امامت بکشانی؟ پس چرا میترسی و صریح سوالت را نمی بپرسی؟ از ترس رسوا شدن مجدد؟

    در پاسخ به: Reply To: یک سوال بسیاربسیار ساده ازبرادران اهل سنت؟!!!!! #6974

    mojahed.din
    کاربر
    عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «مَنْ أَطَاعَنِي فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ، وَمَنْ أَطَاعَ الإِمَامَ فَقَدْ أَطَاعَنِي، وَمَنْ عَصَانِي فَقَدْ عَصَى اللَّهَ، وَمَنْ عَصَى الإِمَامَ، فَقَدْ عَصَانِي» .

    حَدِيثٌ مُتَّفَقٌ عَلَى صِحَّتِهِ

    ابوهریره میگوید رسول خدا فرمود هر کس از من اطاعت کند پس از الله اطاعت کرده است و و هر کس از امام اطاعت کند از من اطاعت کرده است و هر کس نا فرمانی من را بکند پس نافرمانی الله را کرده است و هر کس نافرمانی امام را بکند نافرمانی من را کرده است

    ، عَنْ أَنَسٍ، أَنّ النَّبيَّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، قَالَ لأَبِي ذَرٍّ: «اسْمَعْ وَأَطِعْ وَلَوْ لِعَبْدٍ حَبَشِيٍّ كَأَنَّ رَأْسَهُ زَبِيبَةٌ» .

    هَذَا حَدِيثٌ مُتَّفَقٌ عَلَى صِحَّتِهِ، أَخْرَجَهُ مُحَمَّدٌ، عَنْ مُسَدَّدٍ، عَنْ يَحْيَى، عَنْ شُعْبَةَ، وَأَخْرَجَهُ مُسْلِمٌ مِنْ طَرِيقِ أَبِي ذَرٍّ، قَالَ: أَوْصَانِي خَلِيلِي أَنْ أَسْمَعَ وَأُطِيعَ وَإِنْ كَانَ عَبْدًا مُجَدَّعَ الأَطْرَافِ

    انس میگوید رسول خدا به ابی ذر فرمود: گوش کن و اطاعت کن اگر هم برای یک عبد حبشی با سر پر مو باشد.

    وَرُوِيَ عَنْ يَحْيَى بْنِ حُصَيْنٍ، عَنْ جَدَّتِهِ أُمِّ الْحُصَيْنِ، أَنَّهَا سَمِعَتْ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَخْطُبُ فِي حَجَّةِ الْوَدَاعِ، وَهُوَ يَقُولُ: «وَلَوِ اسْتُعْمِلَ عَلَيْكُمْ عَبْدٌ يَقُودُكُمْ بِكِتَابِ اللَّهِ اسْمَعُوا لَهُ وَأَطِيعُوا» .

    ام الحصین میگوید شنیدم رسول خدا در حجه الوداع خطبه داد و فرمود اگر عبدی بر شما حكمران شد و با کتاب خدا بر شما حکم راند از او حرف شنوی و اطاعت داشته باشید

    عَنْ عَبْدِ اللَّهِ، عَنِ النَّبيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، قَالَ: «السَّمْعُ وَالطَّاعَةُ عَلَى الْمَرْءِ المُسْلِمِ فِيمَا أَحَبَّ وَكَرِهَ مَا لَمْ يُؤْمَرْ بِمَعْصِيةٍ، فَإِذَا أُمِرَ بِمَعْصِيةٍ، فَلا سَمْعَ وَلا طَاعَةَ» .

    هَذَا حَدِيثٌ مُتَّفَقٌ عَلَى صِحَّتِهِ، أَخْرَجَهُ مُسْلِمٌ عَنْ قُتَيْبَةَ بْنِ سَعِيدٍ، عَنْ لَيْثٍ، عَنْ عُبَيْدِ اللَّهِ

    عبد الله از رسول خدا روایت میکند که فرمود سمع و طاعه برمرد مسلمان در آنچه دوست دارد و ندارد مادامی که به معصیت امر نکند پس هرگاه به معصیت امر کرد پس نه سمعی است و نه طاعتی


    mojahed.din
    کاربر
    دوست عزیز فرض را بر این میگذاریم که ولی در این ایات به معنی امام و جانشین خداست.

    حال نتیجه چه میشود؟

    این میشود که همانا امام شما خدا و رسول و ایمان دارانی هستند که نماز میخوانند و زکات میدهند و همواره در رکوع هستند.

    خب چه شد؟

    آیا امامت علی ثابت شد؟

    قطعا خیر بلکه طبق فرض شما تماااااااااااااام مومنان امام و خلیفه هستند

    اما

    اگر بگویی طبق حدیث منظور از الذین تنها علی است. بسم الله روایت را بیاور روی چشممان میگذاریم.

    وگر نه بحث را با سفسطه و فلسفه بازی عوض نکن وسکوت کن تا شیر مرد دیگری پا به این میدان بگذارد

    این پس برای آوردن تنها یک روایت صحیحه اگر نداری مثل بقیه دوستان که در چنته چیزی ندارند و سکوت کرده اند سکوت بفرمایید تا شاید فرجی حاصل شد و کسی پیدا شد و روایتی را آورد.

    در پاسخ به: Reply To: یک سوال بسیاربسیار ساده ازبرادران اهل سنت؟!!!!! #6986

    mojahed.din
    کاربر
    ‏ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً ‏

    «اي‌ مؤمنان‌! خدا را اطاعت‌ كنيد» با اطاعت‌ از كتاب‌ وي‌ «و پيامبر را اطاعت‌ كنيد» با اطاعت‌ از شخص‌ وي‌ در حياتش‌و اطاعت‌ از سنت‌ وي‌ بعد از وفاتش‌ «و» اطاعت‌ كنيد «اولي ‌الامر را از جنس‌خويش‌» يعني‌: اولي‌الامر مسلمان‌ را، اما حاكم‌ غير مسلمان‌ نه‌ بر مسلمان‌ ولايتي ‌دارد و نه‌ طاعتي‌. فرمان‌ اطاعت‌ از خدا و رسول‌ بر فرمان‌ اطاعت‌ از حكام‌ از آن‌ رو مقدم‌ است‌ كه‌ اگر حاكم‌ يا قاضي‌ يا غيرآنان‌، حكمي‌ مخالف‌ با حكم‌ خداو رسول‌ وي‌ صادر نمايند، حكمشان‌ مردود است‌. و (اولي‌الامر) عبارت‌ اند از: سلاطين‌ و قضات‌ و كليه‌ كساني‌ كه‌ داراي‌ ولايت‌ شرعي‌ مي‌باشند نه‌ ولايت‌ طاغوتي‌. البته‌ مراد آيه؛ اطاعت‌ آنان‌ در اوامر و نواهي‌ ايشان‌ تا آن‌گاه‌ است‌ كه‌اين‌ اوامر و نواهي‌ متضمن‌ معصيت‌ الهي‌ نباشد زيرا براي‌ هيچ‌ مخلوقي‌ در معصيت‌الله اطاعتي‌ نيست‌، چنان‌كه‌ اين‌ حكم‌ در احاديث‌ بسياري‌ از رسول‌ خداص نيز ثابت‌ شده‌ است‌. بعضي‌ گفته‌اند: اولي‌الامر؛ اهل‌ قرآن‌ و فقاهت‌ اند، يعني‌: آنان ‌كه‌ به‌ حق‌ امر مي‌كنند و به‌ حق‌ فتوي‌ مي‌دهند درحالي‌ كه‌ به‌ آن‌ علم‌ دارند.

    ابن‌كثير مي‌گويد: «روشن‌ است‌ كه‌ معناي‌ اولي‌الامر در آيه‌كريمه‌ عام‌ است‌ و علما و امرا هر دو را شامل‌ مي‌شود ـ والله اعلم». بايد دانست؛ از مفاد حديث‌ شريف‌ ديگري‌ به‌ روايت‌ ابوهريره برمي‌آيد كه‌: در هنگام‌ كثرت‌ خلفا و امرا، بايد به ‌بيعت‌ اولين‌ آنها وفا كرد.

    در پاسخ به: Reply To: یک سوال بسیاربسیار ساده ازبرادران اهل سنت؟!!!!! #6987

    mojahed.din
    کاربر
    «پس‌ هرگاه‌ اختلاف‌ كرديد» ميان‌ يك‌ديگر، يا اختلاف ‌كرديد با حكام‌ خود «در چيزي‌» از امور؛ «آن‌ را به ‌سوي‌ خدا و پيامبر عرضه‌ بداريد» عرضه‌ داشتن‌ به‌سوي‌ خدا؛ همانا ارجاع‌ دادن‌ امر مورد اختلاف‌ به‌ كتاب‌ حكيم‌ وي‌ است‌ و عرضه‌ داشتن‌ به‌سوي‌ پيامبر؛ ارجاع‌ دادن‌ آن‌ امر به‌سوي‌ ايشان ‌است‌ در حياتشان‌ با سؤال‌ نمودن‌ از ايشان‌ و عرضه‌ داشتن‌ آن‌ است‌ بر سنت‌ مطهره ‌ايشان‌ بعد از وفاتشان‌. آري‌! بايد اين‌چنين‌ كنيد «اگر به‌ خداوند و روز بازپسين‌ ايمان ‌داريد» پس‌ اين‌ عرضه ‌داشتن‌ و بازگشت ‌دادن‌ امور مورد اختلاف‌ به‌ كتاب‌ و سنت‌، بر اختلاف‌كنندگان‌ امري‌ حتمي‌ و الزامي‌ بوده‌ و از شأن‌ كساني‌ است‌ كه‌ به‌ خداY و روز آخرت‌ ايمان‌ دارند زيرا بازگشت‌ به‌ كتاب‌ و سنت‌ در حالت‌ نزاع‌ وكشمكش‌، مقتضاي‌ طاعت‌ است‌ «اين‌» بازگشت‌ دادن‌ امر اختلافي‌ به‌ مراجع ‌ياد شده‌ «بهتر» است‌ براي‌ شما در كوتاه‌ مدت‌ «و نيكوتر است‌ به‌ اعتبار تأويل‌» يعني‌: اين‌ امر به‌ اعتبار عاقبت‌ و انجام‌ كار نيز براي‌ شما بهتر از تأويلي‌ است‌ كه‌خود در هنگام‌ اختلاف‌ و نزاع‌ به‌ آن‌ دست‌ مي‌يابيد ـ چنانچه‌ امر مورد اختلاف‌ را به‌ غير خدا و رسول‌ وي‌ برگردانيد.

    سبب‌ نزول‌ آيه‌ كريمه‌: مناقشه‌ خالدبن‌ وليد و عماربن‌ ياسر در يكي‌ از سريه‌ها (گروه‌هاي‌ اعزامي‌ براي‌ جنگ) بود زيرا عمار به‌ فردي‌ از مشركان‌ امان‌ داد، ولي‌خالد كه‌ امير گروه‌ بود، امان‌ دادن‌ وي‌ را نمي‌پذيرفت‌ و وقتي‌ آنها نزد رسول‌ خداص آمدند؛ رسول‌ خداص در عين‌ حالي‌كه‌ امان‌ دادن‌ عمار را نافذ ساختند، ولي‌ او را از اين‌ كه‌ در آينده‌ به‌ رغم‌ خواسته‌ امير به‌ كسي‌ امان‌ بدهد، نهي‌ كردند، آن‌گاه‌ آيه‌ كريمه‌ نازل‌ شد. بنابراين‌، از سبب‌ نزول‌ نيز بر مي‌آيد كه ‌اطاعت‌ امرا واجب‌ است‌.

    در پاسخ به: Reply To: یک سوال بسیاربسیار ساده ازبرادران اهل سنت؟!!!!! #6988

    mojahed.din
    کاربر
    اما به نسبت جمله ای که نوشتی و اوج بی شعوری و کودنی شما را میرساند جوابی دندان شکن و بی آبرو کننده بنده را بشنوید

    نوشته ای:

    صحيح بخاري، دار طوق النجاة ، ش 2581، دار ابن كثير اليمامة بيروت، ش 442

    قسمت آخر یعنی پدر و دختر مثل هم هستند. دهان که باز میکنند لولو و مرجان خارج میکنند. مثل این بابا.

    البته یه امصص هم از خود ابوبکر هست که اون انصافا دیگه آدم رو خیلی اقتدیتم اهتدیتم میکنه.

    پاسخ:

    جناب نمیدانم چه نامی قرار است برایت بگذارم اما در حین بحث اسم را خودت برای خودت کم کم خواهی گذاشت

    اما خواستی ابرو را درست کنی ولی زدی چشمت را کور کردی

    ابتدا معنی کامل روایتی که نصفه دادی را با هم بخوانیم

    از عايشه رضي الله عنها روايت است كه: همسران رسول الله – صلى الله عليه وسلم – دو گروه بودند. عايشه، حفصه، صفيه و سوده رضي الله عنهن جزو يك گروه، و ام سلمه رضي الله عنها و ساير همسران رسول خدا – صلى الله عليه وسلم – جزو گروه دوم بودند. و صحابه رضوان الله عليهم اجمعين محبت رسول الله – صلى الله عليه وسلم – را نسبت به عايشه رضي الله عنها خوب مي دانستند. بنابر اين، اگر كسي مي خواست به رسول الله – صلى الله عليه وسلم – هديه اي بدهد، هديه اش را به تأخير مي انداخت تا روزي كه نوبت عايشه رضي الله عنها فرا رسد. و آن روز كه رسول الله – صلى الله عليه وسلم – به خانة عايشه رضي الله عنها مي رفت، هدايا فرستاده مي شدند. گروه ام سلمه رضي الله عنها بعد از گفتگو، به ام سلمه رضي الله عنها گفتند: شما به رسول الله – صلى الله عليه وسلم – بگوييد با مردم صحبت كند و به آنها بگويدكه هر كس خواست به رسول خدا – صلى الله عليه وسلم – هديه اي بدهد، در خانة هر يك از ازواج بود، هديه خود را بدهند. ام سلمه رضي الله عنها سخنان آنان را براي آنحضرت – صلى الله عليه وسلم – مطرح ساخت. رسول الله – صلى الله عليه وسلم – به ام سلمه رضي الله عنها پاسخي نداد. گروه ام سلمه رضي الله عنها نتيجة مذاكرات را از ام سلمه جويا شدند. او گفت: رسول خدا – صلى الله عليه وسلم – چيزي نگفته است. آنها به ام سلمه گفتند: دوباره با رسول خدا – صلى الله عليه وسلم – در اين مورد، صحبت كن. ايشان دوباره هنگامي كه آنحضرت – صلى الله عليه وسلم – به خانه اش آمد، صحبت كرد، ولي رسول خدا – صلى الله عليه وسلم – پاسخي نداد. آنها بار ديگر از ام سلمه رضي الله عنها نتيجه را جويا شدند. او گفت: رسول اكرم – صلى الله عليه وسلم – به من پاسخي نداد. آنها گفتند: باز هم با ايشان صحبت كن تا جواب تو را بدهد.

    در پاسخ به: Reply To: یک سوال بسیاربسیار ساده ازبرادران اهل سنت؟!!!!! #6989

    mojahed.din
    کاربر
    ام سلمه رضي الله عنها بار سوم، هنگامي كه آنحضرت – صلى الله عليه وسلم – به خانه اش آمد، اين مطلب را با پيامبر اكرم – صلى الله عليه وسلم – درميان گذاشت. اين بار، آنحضرت – صلى الله عليه وسلم – فرمودند: «در بارة عايشه مرا اذيت نكنيد زيرا هرگز وحي، در بستر هيچكدام از همسرانم بر من نازل نشده است مگر در بستر عايشه». ام سلمه رضي الله عنها پس از شنيدن اين پاسخ، گفت: اي رسول خدا! به خدا پناه مي برم از اينكه موجب ناراحتي شما شوم.
    آنگاه، همسران رسول خدا – صلى الله عليه وسلم – از فاطمه رضي الله عنها درخواست نمودند (تا نزد رسول خدا – صلى الله عليه وسلم – برود و در اين مورد با ايشان صحبت نمايد). فاطمه رضي الله عنها شخصي را نزد آنحضرت – صلى الله عليه وسلم – فرستاد و گفت: همسرانت تو را سوگند مي دهند كه در مورد دختر ابوبكر – رضي الله عنه – ، عدالت را رعايت كني. ايشان فرمود: «دخترم! مگر كسي را كه من دوست دارم تو دوست نداري»؟ فاطمه رضي الله عنها جواب داد: بلي. سپس، نزد آنها برگشت و پاسخ پيامبر – صلى الله عليه وسلم – را به اطلاع آنها رساند. آنها از او خواستند كه دو باره برود، ولي او نپذيرفت. سپس، زينب بنت جحش رضي الله عنها را فرستادند. او نزد رسول الله – صلى الله عليه وسلم – آمد و با لهجة تند با آنحضرت – صلى الله عليه وسلم – صحبت كرد و گفت: همسران شما در مورد دختر ابو بكر، شما را به خدا سوگند مي دهند و از شما تقاضاي عدل و انصاف دارند. آنگاه، زينب صدايش را بلند كرد تا جايي كه عايشه را نكوهش كرد. عايشه نيز حضور داشت. و رسول الله – صلى الله عليه وسلم – چشم به عايشه دوخته بود كه ببيند، جواب زينب را مي دهد يا خير؟ راوي مي گويد: عايشه جواب او را داد و او را ساكت نمود. رسول خدا – صلى الله عليه وسلم – فرمود: «اين دختر ابوبكر است».

    ***

    اینکه نوشته ای «قسمت آخر یعنی پدر و دختر مثل هم هستند. » یعنی چی؟ اصلا اسمی از پدر عایشه در این روایت برده شده است؟ آیا ابوبکر رضی الله عنه اصلا حضور دارد؟ یا از بی سوادی ات چنین برداشت کردی و معنی کردی؟

    اینکه نوشته ای«دهان که باز میکنند لولو و مرجان خارج میکنند.» یعنی چی؟ از کجا چنین فهمیدی؟

    آخر کودن این همه فضل و احترام و محبت پیامبر را برای عایشه ندیده ای یا کور هستی؟

    روایتی که آوردی اصلا کل مذهبتان راز یر سوال برد.

    آخر روایت را قبول داری اول روایت را قبول نداری؟

    به نظرم کودن بیشتر به شما می آید

در حال نمایش 15 نوشته (از کل 595)