mojahed.din

پاسخ های ارسال شده در انجمن

در حال نمایش 15 نوشته (از کل 595)
  • نویسنده
    نوشته ها
  • در پاسخ به: Reply To: یک سوال بسیار ساده از دوستان و برادران اهل سنت #3653

    mojahed.din
    کاربر
    2- اما در مورد ارث انبیا کلينی در کتاب مشهورش اصول کافی در باب صفه العلم ص 16 و 17 از محدث کبير اهل تشيع ابو البختری و او از ابو عبدالله جعفر صادق روايت می کند که فرمودند: العلماءُ ورثَهُ الانبياء و ذالک انَّ الانبياء لم يورِّثُوا درهماً و لا ديناراً و انما ورثوااحاديث من احاديثهم فمن اخذ بشیءٍ منها اخذَ بحظٍ وافر.
    «علماء وارثين پيامبرانند و اين بدين خاطر است که انبياء نه درهمی و نه ديناری از خود بجای نگذاشته اند. بلکه آنها احاديث (علم) را به ارث گذاشته اند هر آنکه پاره ای از آن را اخذ کرده بهره وافر برد.»

    کلمه «انما» در اينجا نزد حضرات اماميه نيز برای حصر و تخصيص است، لذا ثابت گرديد که ميراث انبياء بطور قطع ويقين علم بوده استنه چيزی ديگر.

    کلينی در اصول کافی ص 111 در توضيح و تفسير آيات مبارکه «و ورث سليمانُ داودَ» و «… يرثی و يرث من آل يعقوب الخ» اين روايت را از حضرت جعفر صادق نقل کرده است:
    عن ابی عبدالله ان سليمان ورث داود و انّ محمداً ورث سليمان. «سليمان از داود و محمد از سليمان ارث بردند.»
    معنی و مفهوم اين جملات کاملاً آشکار است که وراثت انبياء عليهم السلام، وراثت مال و متاع دنيوی نيست و الا وراثت محمد از سليمان علیه السلام چه معنايي دارد ؟! او وارث قرار گرفتن يحيی علیه السلام از آل يعقوب چه معنی و مفهومی دارد؟ در حالی که يعقوب علیه السلام با فاصله زمانی طويلی قبل از يحيي علیه السلام رحلت کرده بود. با توجه به اين دو دليل ديگر جای الزام و حجت آرايي عليه خليفه اول و دوم و زير سؤال بردنشان راجع به مسئله «فدک» وجود ندارد.

    3- اما در مورد حدیث «انَّ رَسُولَ اللَّهِ – صلى الله عليه وسلم – قَالَ « فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّى ، فَمَنْ أَغْضَبَهَا أَغْضَبَنِى »» این جمله رو پیامبر در تادیب سیدنا علی فرموده اند نه سیدنا ابوبکر و قبل از اینکه بخواهی ان را متوجه سیدنا ابوبکر کنی متوجه سیدنا علی می باشد چرا که سیدنا علی قصد گرفتن دختر ابوجهل را داشتند و فاطمه غضب ناک شدند و پیامبر فرمود هرکه فاطمه را ناراحت کند من رو ناراحت کرده است
    حسن بن علي نزد جدش، رسول خدا -صلي الله عليه وآله وسلم- آمد، دامنش را گرفت وپنهاني در گوش پيامبر -صلي الله عليه وآله وسلم- چيزي گفت، رنگ پيامبر تغيير كرد. بعد از آن، پیامبر برخاست و به منزل فاطمه آمد. بعد از آن حضرت علی -رضی الله عنه- آمد پيامبر خدا دست او را گرفت تکانی داد و گفت: ای ابو الحسن: از خشمگين ساختن فاطمه خود داری کن زيرا فرشتگان با خشمگين شدن فاطمه خشمگين و يا خوشنودی او خوشنود می شوند
    بحار الانوار(43\43).
    ولی بازاحسنت از قدرت تلبیس گری. شیطان هم کم میاره پیش شما.

    در پاسخ به: Reply To: یک سوال بسیار ساده از دوستان و برادران اهل سنت #3654

    mojahed.din
    کاربر
    هميشه شيعه مسئله خشمگين ساختن حضرت فاطمه زهرا -رضي الله عنها- توسط حضرت ابوبكر را در جريان فدك مطرح ميكنند وميگويند ابوبكر، فاطمه را به خشم آورد وكسيكه فاطمه را بخشم آورد، رسول خدا را به خشم آورده است.

    بايد به آنها گفت، اين روايت را بخوانيد: مسوربن مخرمه مي گويد:

    از رسول خدا -صلي الله عليه وآله وسلم- شنيدم كه بر منبر مي گفت: فرزندان هشام بن مغيره از من اجازه خواسته اند تا دخترشان را به ازدواج علي بن ابي طالب در آورند به آنها اجازه نمي دهم، به آنها اجازه نمي دهم مگر اينكه فرزند ابو طالب دوست داشته باشد كه دخترم را طلاق دهد وبا دخترآنها ازدواج كند. فاطمه پاره تن من است آنچه او را نگران كند مرا نگران مي كند. وآنچه او را بيازارد، مرا آزارمي دهد. روايت مسلم
    صحيح مسلم ـ كتاب فضائل الصحابه. شماره 93.
    ودر روايت ديگري آمده است: هنگامي كه فاطمه زهرا -رضي الله عنها- اطلاع پيدا نمود، نزد پيامبر اكرم -صلي الله عليه وآله وسلم- آمد وگفت: فاميلت مي گويند شما بخاطر دخترانت ناراحت نمي شويد وعلي ميخواهد با دختر ابوجهل از دواج كند. روايت مسلم. صحيح مسلم ـ كتاب فضائل الصحابه شماره96.
    پس چه كسي فاطمه رضى الله عنها را به خشم آورد؟

    در پاسخ به: Reply To: پاسخ به مقاله” حقایقی در مورد کلمه مولی” #3663

    mojahed.din
    کاربر
    دستات در پرانتز خوب کار میکنه. ( تو خودت به اعمال و ستم هايت آگاهي)
    خطبه دارد مقام و جایگاه ویژه ی سیدنا عثمان رو بیان میکند
    إنك لتعلم ما نعلم. ما سبقناك إلى شئ فنخبرك عنه، ولا خلونا بشئ
    فنبلغكه. وقد رأيت كما رأينا، وسمعت كما سمعنا، وصحبت رسول الله
    صلى الله عليه وآله كما صحبنا. وما ابن أبي قحافة ولا ابن الخطاب
    أولى بعمل الحق منك، وأنت أقرب إلى رسول الله صلى الله عليه وآله
    وشيجة رحم منهما
    با چشمان باز بخوان«وما ابن أبي قحافة ولا ابن الخطاب
    أولى بعمل الحق منك، وأنت أقرب إلى رسول الله صلى الله عليه وآله
    وشيجة رحم منهما»

    همچنین باز در مورد سیدنا عثمان می فرماید:

    سیدنا علی به مردم اعلام کرد که هر كس از عثمان و راه و روش او بیزاری جوید، بداند که از ایمان راستین دور گشته است. به خداوند سوگند که هرگز در قتل او نقشی نداشتم و مردمان را از اقدام به چنین کاری بر حذر می‌داشتم. الریاض النضرة، ص543.

    امام احمد نیز از طریق محمد بن حنیفه روایت می‌کند که چون به سیدنا علی رضی الله عنه خبر رسید که عائشه
    رضی الله عنه در منطقه «مربد» قاتلان عثمان را لعن و نفرین کرده است او نیز دست به دعا برداشت و دو یا سه بار چنین گفت: خداوندا! قاتلان عثمان را هر جا که هستد مورد لعن و نفرین خود قرار بده. فضائل الصحابه (1/555).

    و جایی دیگرمیفرمایند: «اگر ولايتى را كه بر عهده عثمان گذاشته شد، بر عهده من نيز گذاشته مى‏شد، با مصاحف همان كار را مى‏كردم كه عثمان كرد». البرهان، بحرانى، ج‏1، ص‏240.

    نیز نقل است که علی در مورد قتل عثمان چنین گفته است:”” آن روز که عثمان به قتل رسید کمر من نیز شکست.”” المنتظم فی تاریخ الملوک و الأمم 5/61.

    پس مشخص است که عثمان رضی الله عنه نیز کار خطایی مرتکب نشده اند.و بی شک مظلوم بودند و این ادعا از گفته امام باقر ثابت میشود که ایشان پس از مدح عثمان رضی الله عنه میفرمایند: «و ندادهنده‏اى در آخر روز ندا سر مى‏دهد كه: هان! بدانيد كه عثمان و يارانش از رستگارانند!». فروع كافى، كلينى، ج‏8، ص‏209.

    و ابن بابويه قمي در كتاب معاني الاخبار از امام موسي رضا عليه السلام روايت كرده عن الحسن بن علي قال: قال رسول الله صلى الله عليه وسلم: إن عثمان بمنزلة الفؤاد= عثمان، به منزله قلب و عقلم است»..
    عيون أخبار الرضا، إبن‏بابويه قمى، چاپ تهران، ج‏1، ص‏313- معانى الأخبار، ص‏110، چاپ ايران تفسير امام حسن عسگرى

    اما متاسفانه چون شما روافض از بازماندگان و پویندگان راه همان منافقان هستید لذا مجبور هستید که حق را باطل نشان بدهید. به جای این همه قلم فرسایی کردن در مورد شبهه وارد کردن به اسلام دست از منهج ابن سباء بر دار. خدایا شاهد باش ما بر این قوم اتمام حجت کردیم ولی خود را به خواب زده اند.
    ان الذین کفروا سواء علیهم اانذرتهم ام لم تنذرهم لا یومنون
    ختم الله علی قلوبهم و علی سمعهم و علی ابصارهم غشاوه و لهم عاب عظیم‏‏ 6-7 بقره
    ‏ بيگمان كفرپيشگان برايشان يكسان است چه آنان را بيم دهي و چه بيم ندهي ، ايمان نمي‌آورند . ‏
    ‏ خداوند دلها و گوشهايشان را مهر زده است ، و بر چشمانشان پرده‌اي است ، و عذاب بزرگي در انتظارشان است . ‏

    در پاسخ به: Reply To: پاسخ به مقاله” حقایقی در مورد کلمه مولی” #3668

    mojahed.din
    کاربر
    نوشته اید : في كل خلف من أمتي عدول من أهل بيتي ينفون عن هذا الدين تحريف الضالين وانتحال المبطلين وتأويل الجاهلين ألا وإن أئمتكم وفدكم إلى الله عز وجل فانظروا من توفدون .
    در هر قرني افراد عادلي از اهل بيت من در بين امتم خواهند بود كه تحريف گمراهان ونسبتهاي ناروا وباطل و تاويلهاي نادانان را از دين پاك ودور مي كنند، آگاه باشيد! پيشوايان شما فرستادگان شما نزد خداوند مي باشند، پس بنگريد كه چه كساني را مي فرستيد.

    بفرمایید توضیح بدید که در حال حاضر کجاست این اهل بیت؟ نکند حکومت ولایت فقیه رو می فرمایید؟ که کجی را راست نمود(ربا را حلال نمود)(دست دزد را قطع نمود) فساد را خاموش کرد( زنا ی شرعی برپا نمود)فتنه ها را پشت سر گذاشت( قتل عام اهل سنت و همکاری با بشار قاتل). اقا من دوست دارم یک بحث جدا درباره ی مذهب( حقه یتان!!!) داشته باشم باهات.
    نوشته اید:امير مؤمنان اگر چه از منصب خلافت و جانشيني به حق رسول خدا بازماند و در واقع حق مسلم ايشان را غصب كردند ؛
    اقا ضد و نقیض حرف نزن اگر حق مسلم هست مانند انرژی هسته ای که باید گرفته بشه. اگر خلیفه ی بعد از پیامبر بود باز جواب من رو ندادی که به چه علت همکاری با مرتدان و کافران جایز هست؟ طبق ده ها ایه ی قران جایز نیست و اگر کسی با انها همکاری کند از همانها حساب می شود. سیدنا علی خود معتقد به ولایت و خلافت بعد از پیامبر نبوده است. اما یک نکته رو باید عرض کنم که طبق نهج البلاغه سیدنا علی می فرماید
    ای معاويه!گرچه تودر شام هستی لاکن بيعت تو با من لازم شده است به دليل اينکه افراد و اشخاصی بامن بيعت نموده اندکه قبل از اين با ابو بکررضی الله عنه ،عمررضی الله عنه وعثمان بيعت نموده اند. نه حاضرين حق انتخاب(خليفه ديگری جز خليفه منتخب مردم را دارند)ونه غائبين حق رد(خليفه منتخب مردم را دارند) .
    حال دو حالت دارد یا سیدنا علی امیر المرتدین هست و شما ها حق ندارید بگید امیر المومنین. چرا؟ چون همان کسانی و بنا بر عقیه ی شما( همان مرتدانی العیاذ بالله) با علی بیعت کردند که با خلفای قبل بیعت کرده بودند. پس با این حساب یا باید معتقد باشید که سیدنا علی مولا امیر المرتدان بوده یا اینکه معتقد باشید که تهمت ارتداد به صحابه های کرام که خداوند از انها راضی گشته است تهمتی شرم اور بیش نیست.
    همچنی بفرمایید که این چه اصل و اساسی است که توسط کافران پابر جا میماند؟ عجیب است چه دشمنان خوبی!!! شرق و غرب را فتح کردند دو بار فلسطین را فتح کردند اسلام را به تمام دنیا رساندند ولی شیعه(مذهب حق!!!) چه گلی به سر امت زد جز تکفیر؟؟؟ یک وجب نشان بدید از فتوحات کافیه.

    در پاسخ به: Reply To: پاسخ به مقاله” حقایقی در مورد کلمه مولی” #3669

    mojahed.din
    کاربر
    نوشته اید : في كل خلف من أمتي عدول من أهل بيتي ينفون عن هذا الدين تحريف الضالين وانتحال المبطلين وتأويل الجاهلين ألا وإن أئمتكم وفدكم إلى الله عز وجل فانظروا من توفدون .
    در هر قرني افراد عادلي از اهل بيت من در بين امتم خواهند بود كه تحريف گمراهان ونسبتهاي ناروا وباطل و تاويلهاي نادانان را از دين پاك ودور مي كنند، آگاه باشيد! پيشوايان شما فرستادگان شما نزد خداوند مي باشند، پس بنگريد كه چه كساني را مي فرستيد.

    بفرمایید توضیح بدید که در حال حاضر کجاست این اهل بیت؟ نکند حکومت ولایت فقیه رو می فرمایید؟ که کجی را راست نمود(ربا را حلال نمود)(دست دزد را قطع نمود) فساد را خاموش کرد( زنا ی شرعی برپا نمود)فتنه ها را پشت سر گذاشت( قتل عام اهل سنت و همکاری با بشار قاتل). اقا من دوست دارم یک بحث جدا درباره ی مذهب( حقه یتان!!!) داشته باشم باهات.
    نوشته اید:امير مؤمنان اگر چه از منصب خلافت و جانشيني به حق رسول خدا بازماند و در واقع حق مسلم ايشان را غصب كردند ؛
    اقا ضد و نقیض حرف نزن اگر حق مسلم هست مانند انرژی هسته ای که باید گرفته بشه. اگر خلیفه ی بعد از پیامبر بود باز جواب من رو ندادی که به چه علت همکاری با مرتدان و کافران جایز هست؟ طبق ده ها ایه ی قران جایز نیست و اگر کسی با انها همکاری کند از همانها حساب می شود. سیدنا علی خود معتقد به ولایت و خلافت بعد از پیامبر نبوده است. اما یک نکته رو باید عرض کنم که طبق نهج البلاغه سیدنا علی می فرماید
    ای معاويه!گرچه تودر شام هستی لاکن بيعت تو با من لازم شده است به دليل اينکه افراد و اشخاصی بامن بيعت نموده اندکه قبل از اين با ابو بکررضی الله عنه ،عمررضی الله عنه وعثمان بيعت نموده اند. نه حاضرين حق انتخاب(خليفه ديگری جز خليفه منتخب مردم را دارند)ونه غائبين حق رد(خليفه منتخب مردم را دارند) .
    حال دو حالت دارد یا سیدنا علی امیر المرتدین هست و شما ها حق ندارید بگید امیر المومنین. چرا؟ چون همان کسانی و بنا بر عقیه ی شما( همان مرتدانی العیاذ بالله) با علی بیعت کردند که با خلفای قبل بیعت کرده بودند. پس با این حساب یا باید معتقد باشید که سیدنا علی مولا امیر المرتدان بوده یا اینکه معتقد باشید که تهمت ارتداد به صحابه های کرام که خداوند از انها راضی گشته است تهمتی شرم اور بیش نیست.
    همچنی بفرمایید که این چه اصل و اساسی است که توسط کافران پابر جا میماند؟ عجیب است چه دشمنان خوبی!!! شرق و غرب را فتح کردند دو بار فلسطین را فتح کردند اسلام را به تمام دنیا رساندند ولی شیعه(مذهب حق!!!) چه گلی به سر امت زد جز تکفیر؟؟؟ یک وجب نشان بدید از فتوحات کافیه.

    در پاسخ به: Reply To: پاسخ به مقاله” حقایقی در مورد کلمه مولی” #3670

    mojahed.din
    کاربر
    اما صلح پیامبر. دوست عزیز پیامبر بیعت نکرد که دینشان را اجرا کند و اعلام رضایت از انها کند و با انها همکاری کند. بلکه صلح کردند که تا اطلاع ثانوی کسی حق تجاوز به حریم دیگری را ندارد. این کجا و ان کجا
    اما در مورد شک به این مقاله رجوع کن
    http://www.islamtxt.net/question/16
    و بفرمایید نا فرمانی هایی که سیدنا علی در برابر پیامبر داشته رو باید نعوذ بالله حمل بر کفر نمود؟ یا شور فراوان به دین؟

    از حضرت علي بن ابي طالب روايت شده است كه نزد رسول اكرم -صلي الله عليه وآله وسلم- آمد وگفتم: ابو طالب فوت نمود. پيامبر -صلي الله عليه وآله وسلم- فرمود. برو، دفنش: كن. حضرت علي گفت: او با شرك در گذشته است. رسول خدا فرمود: برو دفنش كن. مسند احمد (1/97)..
    اگر چنين چيزي از حضرت ابوبكر وعمر ياكسي ديگر از صحابه اتفاق مي افتاد، حتماً شيعه ميگفتند چگونه دستور رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلمرا اجرا نمي كنند و آيا آنها رسول اكرم صلي الله عليه وآله وسلمرا آموزش مي دهند وسخناني از اين قبيل.

    حضرت براء بن عازب -رضي الله عنه- مي گويد: هنگاميكه رسول خدا -صلي الله عليه وآله وسلم- با اهل حديبيه صلح كرد، پيمان ميان آنها را علي بن ابي طالب -رضي الله عنه- نوشت، پس در آن پيمان نوشت (محمد رسول الله )، مشركين گفتند: ننويس (رسول الله)، اگر شما پيامبر بوديد باشما نمي جنگيديم. پيامبر به حضرت علي گفت: اين كلمه را پاك كن حضرت علي گفت: من اين كلمه را پاك نمي كنم. سر انجام رسول خدا -صلي الله عليه وآله وسلم- بدست خودش پاك كرد. بخاري روايت كرده است (فتح الباري ـ كتاب الصلح ـ باب كيف يكتب هذا ما صالح فلان شماره 2698.) ومجلسي آنرا در بحار الانوار ذكر كرده است ( بحار الانوار 38/328 )
    چرا رسول الله را پاک نکرد؟ نکند نعوذ بالله شک به رسول الله بودن پیامبر داشتند؟ یا به عبارتی دیگر نکند فکر میکرد که پاک کردن رسول الله دلیلی بر این است که به خود شک کند که رسول خدا نیست؟ سیدنا عمر نیز قضیه اش همین است.
    و هنگامی که پیامبر صلح نامه را نوشتند فرمودند برخیزید و قربانی هایتان را ذبح کنید ولی کسی بلند نشد ان حضرت سه بار تکرار کرد ولی کسی بلند نشد. ناچار خودش تنهایی رفت و به سلمانی اش گفت سرش را بتراشد. علی هم انجا بود و بلند نشد و در نوشتن صلحنامه هم از شدت علاقه به اسلام و پیامبر حاضر نبود رسول الله را پایک کند سیدنا عمر نیز از شدت علاقه به اسلام فرمود: مگر با ما نگفته بوديد که ما به خانة خدا خواهيم رفت و گرد کعبه طواف خواهيم کرد؟! فرمودند:
    بلي! فاخبرتک إنا نأتيه العام؟
    چرا! اما با تو باز گفتم که امسال به آنجا مي‌رويم؟!
    گفت: نه. فرمودند:
    فإنک آتيه و مُطوفٌ بِه.
    حالا هم تو به مکه خواهي رفت و طواف خانة خدا خواهي کرد!

    در پاسخ به: Reply To: پاسخ به مقاله” حقایقی در مورد کلمه مولی” #3683

    mojahed.din
    کاربر
    باز سفسطه و مغلطه بلغور کردن و فلسفه بازی؟؟ تا به کی!!!
    پیامبر صلی الله علیه و سلم اگر علی را جانشین خود معرفی میکرد از 80 هزار صحابی که انجا حضور داشتند و تبریک هم گفتند بعد از فوت نبی به طرف علی می رفتند نه اینکه در سقیفه انصار جمع شوند و مهاجران دور ابوبکر جمع شوند.
    این یعنی اینکه کسی اینطور برداشت نکرده بود که علی باید خلیفه شود

    این یعنی که پیامبر در دعوت خودش کمتر از صدم درصد موفق بوده است. طبق روایات امت مرتد شد غیر از سه نفر. صد درصد ضرب در سه نفر تقسیم بر هشتاد هزار نفر یعنی 0.003 یعنی پیامبر سه هزارم درصد در دعوتش موفق بوده است.حتی کمتر از یک درصد!!!

    نوشته اید: حضرت علي فقط جانشين پيامبر نبود ،علي جان پيامبر بود لذا از تعبيري که شان حضرت علي را بيشتر نشان مي داد، استفاده نمودند. عبارتي که به مراتب از خلافت رساتر است. پيامبر نفرمود علي
    جانشين من است او فرمود، ولايت علي ولايت من است (علي عين من است)
    اقا تعارف نکنید یک دفعه بگید علی عین خدا است علی وجه خدا است علی ذات خدا هست
    میدونم یک خورده برای شما سخته که یک دفعه این را بگوییدو سعی میکنید در لفافه و در پرده بگویید و به طور غیر مسقیم نقش خدا گونه برای سیدنا علی بسازید ولی نگران نباش من برات کارتو راحت میکنم و احادیثی که منجر به گفتن حرفا و اعتقاداتت هست رو برای شما و بقیه دوستان می گذارم

    «در روز قيامت منبري بر پا خواهد شد. سپس مردي در حاليكه فرشته اي در طرف راست او و فرشته ديگري در طرف چپ او قرار دارد، بر بالاي اين منبر مي رود. آنگاه فرشته اي كه در طرف راست قرار دارد فرياد بر مي آورد: اي خلائق! اين علي بن ابي طالب، مالك و فرمانرواي بهشت است و هر كه را خواهد در آن جاي مي دهد. سپس فرشته اي كه در طرف چپ قرار دارد فرياد بر مي آورد: اي خلائق! اين علي بن ابي طالب مالك و فرمانرواي جهنم است و هر كه را خواهد به درون آن مي افكند»

    بحار الانوار 39/200 (چاپ سابق الذكر). بصائر الدرجات ص 122 .

    در كتاب «مرآة الأنوار» از علي بن ابي طالب (رضي الله عنه) نقل شده كه ايشان گفته اند: «من همان رب و پروردگار زمين هستم كه آنرا آرام نگاه مي دارم»
    مرآه الانوار لابي الحسن الشريف بن الموالي محمد طاهر البناطي الفتوني ص 59، (مطبعه الافتاب، طهران 1374 هـ).

    در سوره كهف آيه 110 خداوند متعال مى فرمايد: ﴿وَلا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَداً﴾. ﴿و در عبادت و پرستش رب و پروردگار خود، شرك نورزد.

    در كتاب تفسير عياشي در مورد آين آيه گفته شده: مراد اين است كه شخص درمورد مسأله خلافت در برابر اميرالمؤمنين علي (-عليه السلام-) سر تسليم فرود آورد و أحدي را با ايشان شريك نگرداند . عجب!!!
    تفسير العياشي لمحمد بن مسعود العياشي 2/353، (تصحيح وتعليق: هاشم الرسولي المحلاتي، المكتبه العلميه، طهران)، والبرهان 2/497 . وتفسير الصافي 3/270.

    در پاسخ به: Reply To: پاسخ به مقاله” حقایقی در مورد کلمه مولی” #3685

    mojahed.din
    کاربر
    نهج البلاغه سند صحیح ندارد. این افسانه ای که تعریف کردی دروغی بیش نیست که به سیدنا علی نسبت داده شده است. پاسخهای دیگر من رو در همین پست مطالعه کن.

    امام علي آن عصر درخشان و اصحاب رسول خدا را چنين توصيف ميكند: «اصحاب محمد -صلى الله عليه وآله وسلم- را ديدم و يكي از شما را نميبينم كه مانند ايشان باشند آنان صبح ژوليده سر و غبار آلود بودند و شب را بيدار، به سجده و قيام ميگذراندند، گاهي پيشاني و گاهي رخسار بروي خاك ميگذاردند، و از ياد بازگشت و معاد‌‌ (مضطرب و نگران) همراه پاره آتش مي ايستند. پيشانيهايش بر اثر سجده هاي طويل همانند زانوهاي بز پينه بسته بود. هرگاه ذكر خداوند به ميان آمد، از چشمهايشان اشك ميريخت تا اينكه گريبانشان تر ميگشت. و از ترس عذاب و كيفر و اميد و پاداش و ثواب ميلرزيدند، همانگونه كه درخت در هنگام وزيدن باد تند ميلرزد».

    نهج البلاغه ج1، ص 19.
    با تشکر

    در پاسخ به: Reply To: پاسخ به مقاله” حقایقی در مورد کلمه مولی” #3689

    mojahed.din
    کاربر
    شیطان کسی است که زنان پیامبران را رکیک ترین دشنام میدهد
    شیطان کسی است که نمایشنامه از انها می سازد
    شیطان کسی است که داماد دو دختر پیامبر را دشنام میدهد
    شیطان کسی است که پدر زن پیامبر را دشنام میدهد
    شیطان کسی هست که اصحاب پیامبر را کافر میداند
    شیطان کسی است که علی پرستی راه انداخته است و علی را از پیامبر هم برتر میداند
    شیطان کسی است که به جای دو سطر قران خواندن فقط مداحی میخخواند و بر سر و سینه ی خود می کوبد
    شیطان کسی است که چشم بسته از پدرانش تقلید میکند.
    دین تقیه و دروغ خیانت.

    قُلْ هَاتُواْ بُرْهَانَكُمْ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ

    وای بر تو ای رافضی ای مرده پرست
    ای که بوجهل و لهب از تو همی هم بهتر است
    دست بردار دشمن آل نبی
    ای که سب کردی تو ریحان نبی.
    ای منافق ای دروغگوی لعین
    ای که کوبیدی علی با نام دین.
    ضربه ای کز دست تو خورد اسلام
    هیچ کافر را نیابی چین توان
    شاد کردی نصاری و یهود را
    کردی آسان مشکل طاغوت را
    ای که لعن و سب اصحاب دینت است
    ای که حقد و کینه در آئینت است
    از جسارت هایت شد این حال ما
    بردی آبرو و احترام دین ما
    گر تو قدر یاران نبی می داشتی
    ور تو حب آل بیت میداشتی
    گر تو قران را قبول میداشتی
    یا که از توحید خبر می داشتی
    این نبود راهی که میپنداشتی.
    ای دروغگو تو چه می پنداشتی
    از جسارت های تو دشمن خزید
    نیش زد بر پیکرو طرحک کشید
    گفتی قران نبی تحریف شدست
    از سر تکریم تو قران شکست
    کردی ازواج نبی را فاحشه
    شد ز مغرب فیلم و عکس عایشه
    این طرف یاسر نمایشنامه بافت
    آن طرف دانمارک سریالش را بساخت
    این طرف فتوای قتل اهل سنت میدهد
    آن طرف با بمب و خمپاره سر ما میزند
    کردی خوشحال دشمنان دین حق، اسلام را
    کردی آسان کار سخت یهودیو نصران را
    باش آگاه ای منافق ای نواده ی ابن سباء
    اهل توحید و جهاد برگشته است اهل براء
    وای بس است این همه ننگی که بر ما گشته است
    قدرت پوشالیت دیگر حرامت گشته است
    دین توحید دین حق قاطی قبرستان شد
    آیه های محکم توحید به زیر خاک شد
    وای بر من دین را وارونه تبلیغ کردند
    حق را در لای ریش و عمامه پنهان کردند
    اهل توحید را براندند با مارک ها و مکر ها
    هر که از توحید بگفت وهابی است یا ویلتا
    باش آگاه و بدان اهل جهادم زنده است
    می کشد بیرون بدان اینک زبان هرزه ات
    بین ما و شما قران حکایت می کند
    ریشه ی گندیتان را این قتال حل میکند
    ای مجاهد دین دگر، اینها به کفر اند در نهاد
    حرف آخر است قتال لبیک یا اهل جهاد

    در پاسخ به: Reply To: پاسخ به مقاله” حقایقی در مورد کلمه مولی” #3693

    mojahed.din
    کاربر
    پنج شش پست گذاشتی که ربطی به بحث ما نداره. هنری دیگر جز کپی پست کردن اگر دارید آن را بیان کنید. لطفا به جای شیطان و دشمن خطاب کردن دیگران و فحاشی کردن حرف مفید بزنید.
    من چند تا از پستهای دیگه ات رو خوندم متاسفانه احترام خودتان را نگه نمیدارید. جناب rrw با اینکه ادعایی باز دارند ولی سعی میکنند به کسی بی احترامی نکنند.
    با تشکر…


    mojahed.din
    کاربر
    نوشته اید:
    از طرفي دقت کنيد که باء بأمرنا در ﴿و جعلناهم أئمةً يهدون بأمرنا﴾ باء مصاحبت يا ملابست است. يعني امام در صحبتِ هدايت أمر خداست يا در كسوتِ هدايت امر خدا است. اينها جامه و كسوت «امر اللهي» دربر كرده‌اند ، اينها مصاحب أمر الله‌اند، يعني با ﴿كن فيكون﴾ كار مي‌كنند يعني با دلها و ارواح كار دارند.
    ما معتقدیم كه امام زمان بر باطن و اعمال مردم ولایت دارد و در واقع، هدایت تحت نظر اوست و رساندن به مقصود از وظایف آن امام معصوم است
    پاسخ:
    قبل از اینکه حرفی بزنی به عاقبتش فکر کن چون سخن تا در دهان تو است اختیارش رو داری اما وقتی که خارج شد دیگر راه بر گشت نداره
    خداوند می فرماید

    ‏ لَيْسَ لَكَ مِنَ الأَمْرِ شَيْءٌ أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ أَوْ يُعَذَّبَهُمْ فَإِنَّهُمْ ظَالِمُونَ ‏128 ال عمران
    ‏ چيزي از امر در دست تو نيست ( بلكه همه امور در دست خدا است . اين او است كه ) يا توبه آنان را مي‌پذيرد ( و دلهايشان را با آب ايمان مي‌شويد ) يا ايشان را ( با كشتن و خوار داشتن در دنيا ، و عذاب آخرت ) شكنجه مي‌دهد ، چرا كه آنان ستمگرند .
    خوب دقت کن با چشمانی باز ببین که طبق این ایه بزرگترین بشر نمی تواند کسی رو هدایت کند و یا فرمان بخشش یا عذاب در دست او نیست. اما تو چه گفتی؟ گفتی که (ما معتقدیم كه امام زمان بر باطن و اعمال مردم ولایت دارد و در واقع، هدایت تحت نظر اوست و رساندن به مقصود از وظایف آن امام معصوم است .) طبق عقیده آب دوغ خیاری و مذهب(حقه ی شما!!) و حرف های من در اوردی شماکه حتی شباهتی به بزرگان مذهبتون هم ندارد دو حالت بیشتر ممکن نیست یا اینکه خداوند صحیح نفرموده است و کلام خدا حد اقلش تحریف شده یا عقیده ی شما مبنی بر اینکه فرمودی:
    (ما معتقدیم كه امام زمان بر باطن و اعمال مردم ولایت دارد و در واقع، هدایت تحت نظر اوست و رساندن به مقصود از وظایف آن امام معصوم است .)کشکی بیش نیست

    خداوند می فرماید ای پیامبر امر خدا هیچ چیزش در دست تو نیست( لَيْسَ لَكَ مِنَ الأَمْرِ شَيْءٌ). اینجا منظور از امر چیست؟ همان کن فیکون میباشد که پیامبر هیچ اختیاری ندارد و طبق ایه یا انها را خداوند میبخشد یا عذاب می دهد
    پس گرمی حرف نزنید.الحق که قران با عقاید شما بیگانه است


    mojahed.din
    کاربر
    نوشته اید: دوست عزيز همانطور که در مقاله” مقام امام بالاتر است يا نبي” عرض شد امامتي كه در آيه (وَ إِذِ ابْتَلىَ إِبْرَاهِمَ رَبُّهُ بِكلَِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنىّ‏ِ جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا ) براي ابراهيم در دوران پيري توسط خداوند جعل شد. همان مقام معنوي است و گرنه زعامت و تشكيل حكومت، دست به تبر بردن و بت‌شكني كردن قبلاً بود. آن مقام عبارت از اين است كه ،امام يعني كسي كه پيشوايِ عقائد و اخلاق مردم باشد . يعني عقيدهٴ او بعنوان ﴿اليه يصعد الكلم الطيب﴾ است. هر فيضي، در هر گوشهٴ عالم، به هر مؤمنين مي‌رسد روي زعامت او مي شود.
    پاسخ:
    دوست عزیز امام بودن یعنی پیشوا بودن برای مردم همانطور که خودت گفتی پس طبق ادعای خود شما امام بودن ابراهیم چیزی جز پیشوا بودن نیست و همان طور که قران می فرماید
    ‏ وَمَنْ أَحْسَنُ دِيناً مِّمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لله وَهُوَ مُحْسِنٌ واتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفاً وَاتَّخَذَ اللّهُ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلاً ‏125 نساء
    ‏ آئين چه كسي بهتر از آئين كسي است كه خالصانه خود را تسليم خدا كند ، در حالي كه نيكوكار باشد و از آئين راستين ابراهيم پيروي كند كه مخلص و حقّ‌جو بود ( و وحدت ديني مسلمانان و يهوديان و مسيحيان در او به هم مي‌رسد ) و خداوند ابراهيم را به دوستي گرفته است ( و با خليل ناميدن او افتخارش بخشيده است ) .
    ‏ قُلْ صَدَقَ اللّهُ فَاتَّبِعُواْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفاً وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ ‏95 ال عمران
    ‏ بگو : خدا راست گفته است بنابراين از آئين ابراهيم پيروي كنيد كه ( بي‌آلايش بود و ) به حق گرايش داشت و جزو مشركان نبود . ‏
    ‏ قُلْ إِنَّنِي هَدَانِي رَبِّي إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ دِيناً قِيَماً مِّلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفاً وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ ‏161 انعام
    ‏ بگو : بيگمان پروردگارم ( با وحي آسماني و نشان دادن آيات قرآني و گسترده جهاني ) مرا به راه راست رهنمود كرده است . و آن دين راست و استوار و پابرجا ، يعني دين ابراهيم است . همان كسي كه حقّگرا ( و از آئينهاي انحرافي محيط خود رويگردان ) بود و از زمره مشركان نبود . ‏

    ‏پس امام بودن ابراهیم همان (پيشوايِ عقائد و اخلاق مردم میباشد .)
    اگر بقیه ی دینتان و مذب حقه تان را اینگونه از قران برداشت کرده اید که واقعا بارک الله فیکم
    در ضمن ﴿أَغْنَاهُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ﴾ یعنی خدا و رسولش به انها با اعطا کردن غنایم بی نیاز کرده است. قران رو بازیچه نکنید


    mojahed.din
    کاربر
    نوشته اید: خليفه تجلي کامل مستخلف عنه خود است، نه فقط مجري احکام . وگرنه فرشتگان بسيار بهتر مجري احکام الهي هستند ولي هرگز راهي به خليفةالهي ، ندارند. ضمن اينکه معيار خلافت، نه تنها علم به اسماء، بلكه علم به همه اسماء است ( و علم آدم الاسماء كلها) يعنى خلافت مطرح شده در آيه محل بحث، مظهريت همه صفات با حفظ مراتب آن است. به همين لحاظ فرشتگان، شايسته خلافت خدا نيستند؛ زيرا آنان مظهر بعضى از اسماى الهى هستند.
    پاسخ: دوست عزیز خداوند میخواهد در زمین با کیفیت مادی ان خلیفه ای قرار دهد اینکه میخواهی خداوند فرشته و ملائکه را به زمین بفرستد یا خلیفه ی زمین کند الحاد در ملائکه می باشد. خداوند می فرماید:
    ‏ وَقَالُواْ لَوْلا أُنزِلَ عَلَيْهِ مَلَكٌ وَلَوْ أَنزَلْنَا مَلَكاً لَّقُضِيَ الأمْرُ ثُمَّ لاَ يُنظَرُونَ8 انعام ‏
    ‏ مي‌گويند : چه مي‌شد اگر فرشته‌اي به پيش او بيايد ( و در حضور ما بر نبوّت و صدق گفتارش گواهي دهد تا بدو ايمان بياوريم‌ ؟ بگو : ) اگر فرشته‌اي به پيش او بفرستيم ، كار از كار مي‌گذرد و ديگر مهلت بديشان داده نمي‌شود . ‏

    نوشته اید:
    دقت نماييد اگر هم باء در اين جمله، باء وسیله باشد ، به معناي شريعت نيست. مگر اين امرنا ، امر خداوند نيست ، خداوند خود گفته (امره)چيست .( إنّما أمره إذا أراد شيئاً أن يقول لَهُ كن فيكون﴾ امر خداوند( کن فيکون) است.
    پاسخ: چه شد یک دفعه از باء ملامست به باء وسیله تغییر کرد نظرت؟
    خداوند می فرماید
    ‏ ثُمَّ جَعَلْنَاكَ عَلَى شَرِيعَةٍ مِّنَ الْأَمْرِ فَاتَّبِعْهَا وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاء الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ ‏18 جاثیه
    ‏ سپس ما تو را بر شریعت و راه روشني از دين قرار داديم . پس ، از اين آئين پيروي كن و بدين راه روشن برو و از هوا و هوسهاي كساني پيروي مكن كه آگاهي ندارند . ‏
    در اینجا امر همان شریعت است شما طبق این ایه توضیح بدهید که امر همان شریعت نیست.و به جای سوء استفاده از ایات گذینشی و حمل کردن عقاید بر ایات گذینشی به کل قران رجوع کن (لعلکم تعقلون!!!)عقیده ات رو بر قران تحمیل نکن بلکه عقیده ات رو از قران بگیر. به جای سوء استفاده از کلمه ی امر برو مشتقات مختلف ان را در قران بخوان تا بدانی منظور چیست.

    مقاله انسان خلیفه ی خدا که هی از ان دم میزنی را نمیدانم چیست ولی ظاهرا همین حرفایی هست که همینجا داری میزنی ولی همین ایه رد مفصل مقاله است
    ادامه دارد…


    mojahed.din
    کاربر
    برای جمله ی اخرت واقعا خنده ام گرفت.
    خداوند می فرماید‏ وَمِنَ النَّاسِ مَن يُعْجِبُكَ قَوْلُهُ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيُشْهِدُ اللّهَ عَلَى مَا فِي قَلْبِهِ وَهُوَ أَلَدُّ الْخِصَامِ ‏204 بقره
    ‏ در ميان مردم كسي يافته مي‌شود كه سخن او در زندگي دنيا ، تو را به شگفت مي‌اندازد ( و فصاحت و حلاوت كلام او ، مايه اعجاب تو مي‌شود ) و خدا را بر آنچه در دل خود دارد گواه مي‌گيرد . و حال آن كه او سرسخت‌ترين دشمنان است . ‏دوست متاسفانه جاهل من بنده صد ها بار پاسخ این شبهاتتان را داده ام و این سایت نیز به اندازه ای جواب داده است که جای مناقشه ای نمانده اما متاسفانه شما و هم کیشان شما بی شرمانه شبهات را پشت سر هم مطرح میکنند و جواب میگیرد و باز دوباره بر میگردند نقطه ی اول و همان شبهات رو یکی پس از دیگری مطرح میکنند تا دکانشان گرم باشد
    برای پاسخ به شاخ شیطان به این مقاله رجوع کن http://www.islamtxt.net/question/28
    بدبختی این است که همیشه ایات را گذینشی میکنید احادیث رو گذینیشی میکنید به بعضی اشاره میکنید به بعضی اشاره نمیکنید به بعضی ایمان می اورید بعضی را رد میکنید. در بین احادیث هم معمولا احادیث دروغ را چنگ میزنید و صحیح را رد میکنید. در همان بخاری فتنه توضیح داده شده است. اگر به کتابی استدلال کردی لطفا کامل بخوانش یا اصلا استناد نکن
    صحاب گفتند:(و في نجدنا يا رسول الله). «نجد را نيز بابركت بگردان» در اين هنگام رسول الله صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فرمود:«هنالك الزَّلازِل والطَّاعُون، و بها يطلع قَرْنُ الشيطان » «در آن جا انواع زلزله‌ها و طاعون خواهد آمد و شاخ شيطان از آن جا ظهور خواهد كرد».

    «پيامبر فتنه‏ها را بيان کرد و فرمود: پروردگارا شام و يمن را براي ما مبارک گردان. صحابه گفتند: اي رسول خدا در نجد چه؟ راوي ميگويد: فکر مي‏کنم که بار سوم فرمود: در آنجا فتنه‏ها و آشوبهايي روي مي‏دهد و شاخ شيطان از آنجا طلوع مي‏کند». صحيح بخاري، شماره7094.

    و بايد توجه داشت که: نجد در جهت شرق قرار دارد و کساني که در مدينه هستند شرق آنان صحرا- يا جلگه عراق مي‏شود.

    امام خطابي رحمه الله چنانکه امام ابن حجر رحمه الله از او نقل مي کند در خصوص اين حديث گويد: “نجد” در جانب مشرق است، و کسي که در شهر مدينه باشد، نجد را در مشرق شهر مدينه يعني نواحي باديه نشين عراق خواهد يافت”( فتح الباري (13/47)).

    چنانکه در روايتي از سالم بن عبدالله بن عمر آمده است که گفت: «اي مردم عراق، شما در مورد گناه صغيره سوال مي‏کنيد و مرتکب گناه کبيره مي‏شويد! از پدرم عبدالله بن عمر شنيدم که گفت: شنيدم که رسول خدا ميفرمايد: «فتنه از اينجا مي‏آيد» و با دست خود به سمت مشرق اشاره کردند «از جايي که شاخهاي شيطان بر مي‏آيد». صحيح مسلم4/2229.


    mojahed.din
    کاربر
    برای جمله ی اخرت واقعا خنده ام گرفت.
    خداوند می فرماید‏ وَمِنَ النَّاسِ مَن يُعْجِبُكَ قَوْلُهُ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيُشْهِدُ اللّهَ عَلَى مَا فِي قَلْبِهِ وَهُوَ أَلَدُّ الْخِصَامِ ‏204 بقره
    ‏ در ميان مردم كسي يافته مي‌شود كه سخن او در زندگي دنيا ، تو را به شگفت مي‌اندازد ( و فصاحت و حلاوت كلام او ، مايه اعجاب تو مي‌شود ) و خدا را بر آنچه در دل خود دارد گواه مي‌گيرد . و حال آن كه او سرسخت‌ترين دشمنان است . ‏دوست متاسفانه جاهل من بنده صد ها بار پاسخ این شبهاتتان را داده ام و این سایت نیز به اندازه ای جواب داده است که جای مناقشه ای نمانده اما متاسفانه شما و هم کیشان شما بی شرمانه شبهات را پشت سر هم مطرح میکنند و جواب میگیرد و باز دوباره بر میگردند نقطه ی اول و همان شبهات رو یکی پس از دیگری مطرح میکنند تا دکانشان گرم باشد
    برای پاسخ به شاخ شیطان به این مقاله رجوع کن http://www.islamtxt.net/question/28
    بدبختی این است که همیشه ایات را گذینشی میکنید احادیث رو گذینیشی میکنید به بعضی اشاره میکنید به بعضی اشاره نمیکنید به بعضی ایمان می اورید بعضی را رد میکنید. در بین احادیث هم معمولا احادیث دروغ را چنگ میزنید و صحیح را رد میکنید. در همان بخاری فتنه توضیح داده شده است. اگر به کتابی استدلال کردی لطفا کامل بخوانش یا اصلا استناد نکن
    صحاب گفتند:(و في نجدنا يا رسول الله). «نجد را نيز بابركت بگردان» در اين هنگام رسول الله صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فرمود:«هنالك الزَّلازِل والطَّاعُون، و بها يطلع قَرْنُ الشيطان » «در آن جا انواع زلزله‌ها و طاعون خواهد آمد و شاخ شيطان از آن جا ظهور خواهد كرد».

    «پيامبر فتنه‏ها را بيان کرد و فرمود: پروردگارا شام و يمن را براي ما مبارک گردان. صحابه گفتند: اي رسول خدا در نجد چه؟ راوي ميگويد: فکر مي‏کنم که بار سوم فرمود: در آنجا فتنه‏ها و آشوبهايي روي مي‏دهد و شاخ شيطان از آنجا طلوع مي‏کند». صحيح بخاري، شماره7094.

    و بايد توجه داشت که: نجد در جهت شرق قرار دارد و کساني که در مدينه هستند شرق آنان صحرا- يا جلگه عراق مي‏شود.

    امام خطابي رحمه الله چنانکه امام ابن حجر رحمه الله از او نقل مي کند در خصوص اين حديث گويد: “نجد” در جانب مشرق است، و کسي که در شهر مدينه باشد، نجد را در مشرق شهر مدينه يعني نواحي باديه نشين عراق خواهد يافت”( فتح الباري (13/47)).

    چنانکه در روايتي از سالم بن عبدالله بن عمر آمده است که گفت: «اي مردم عراق، شما در مورد گناه صغيره سوال مي‏کنيد و مرتکب گناه کبيره مي‏شويد! از پدرم عبدالله بن عمر شنيدم که گفت: شنيدم که رسول خدا ميفرمايد: «فتنه از اينجا مي‏آيد» و با دست خود به سمت مشرق اشاره کردند «از جايي که شاخهاي شيطان بر مي‏آيد». صحيح مسلم4/2229.

در حال نمایش 15 نوشته (از کل 595)