پاسخ های ارسال شده در انجمن
-
نویسندهنوشته ها
-
به خاطر مردن شخصی ناراحت شوید ولی وحشی نشوید.بالا هم گفتم. گریه کردن مشکلی نیست. حرامم نیست. منتهی وحشی شدن مشکل دارهشنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: یک سوال فوق العاده ساده از برادران اهل سنت #3980هر چند که اقای سجودی در این سایت و دیگر دوستان نیز جواب این سوالات رو به کرات داده اند و شما ندیدید اما برای اینکه مصداق ایه ی صم بکم عمی فهم لا یعقلون قرار نگیری این متن رو باز برات کپی میکنم
(((معلم در سر کلاس میگوید:
ای دخترانم، شما همچون دانش آموزان دیگر نیستید؛ پس به گونهای هوس انگیز سخن نگویید که بیماردلان در شما طمع کنند، و سخن شایسته بگویید و در خانههای خود بمانید، و همچون دوران جاهلیت نخستین ظاهر نشوید، و نماز را برپا دارید، و زکات را بپردازید، و خدا و رسولش را اطاعت کنید؛ چونکه خداوند میخواهد پلیدی و گناه را از پسر عمه شما دور کند و کاملا او را پاک سازد. و آنچه را در خانههای شما از آیات خداوند و حکمت و دانش خوانده میشود یاد کنید؛)))
بازی شیعه با قران نیز همین است. همه چی خطاب به زنان پیامبر است ناگهان….. .
نوشته ای زنان پیامبر هیچ یک ادعا نکرده اند که زن پیامبر هستند.هههههههه. مگر احتیاجی به همچین ادعایی هست؟ روایت موضوع و کذبی هست که ام سلمه رو پیامبر فرومد اهل بیت نیستی اینها برای بر دلتون خوب است. خدا گفته اهل بیت است نیازی به روایات نیست
نگاه کن به شاهد قرانی:
وَأَلْفَيَا سَيِّدَهَا لَدَى الْبَابِ ۚ قَالَتْ مَا جَزَاءُ مَنْ أَرَادَ بِأَهْلِكَ سُوءًا) “يوسف:25”
و در آستانه در آقاى آن زن را يافتند آن گفت كيفر كسى كه قصد بد به اهل تو(زن تو) كرده چيست؟
مگر نمیبینی که برای زن کلمه ی اهل رو به کار برده است؟ در تعجبم که این قران همش به نفع ما کافران(به خیال روافض) است
الله در سوره آل عمران آیه 121 میفرماید: (وَإِذْ غَدَوْتَ مِنْ أَهْلِكَ تُبَوِّئُ الْمُؤْمِنِینَ مَقَاعِدَ لِلْقِتَالِ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ) «و (به یاد آور) زمانی را که صبحگاهان، از میان خانواده خود، جهت انتخاب اردوگاه جنگ برای مؤمنان، بیرون رفتی! و خداوند، شنوا و داناست»
در آیه آمده صبح خیلی زود، رسول الله از میان خانواده خود بیرون آمد، صبح خیلی زود رسول الله کجا بود؟ خانه خودش یا خانه فاطمه؟ طبق همین ایه بگو که اهل کیه؟
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: یک سوال فوق العاده ساده از برادران اهل سنت #3981خداوند میفرماید وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّو باز می فرماید :یا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ .
یعنی پیامبر بیوتی داشته است و خانه ی هر زن پیامبر خانه ی خود پیامبر هم بوده است و طبق ایه وَإِذْ غَدَوْتَ مِنْ أَهْلِكَ متوجه میشویم که پیامبر صبح زود فقط از خانه های خودش احتمال بیرون رفتن را دارد و با کمی عقل حتی اندازه ی یک نخود عقل به این نتیجه میرسیم که ساکنان بیوت نبی اهل بیت پیامبر بوده اند
عاقل را اشارتی کافی است اما احمق را متاسفانه چاره ای نیست.
رئیس جمهور ایران در این دو دوره سفرهایی به شهرهای ایران داشته است و سعی کرده به بیشتر شهر ها سفر کند. حال فرض کنید به یکی از استان ها برود و فقط در یکی از شهر ها اسکان کند و نتواند به کل شهر های ان استان سفر کند و در شهر مذکور سخنرانی کند و بگوید شما ای مردم غیور استان فلانی همشهری های من هستید شما ها ملت من هستید شماها اهل کشور من هستید. بعد احمقی (رافضیی) پیدا میشود و میگوید برای اینکه به دیگر شهر های این استان نرفته است و نامی از دیگر شهر ها نبرده است پس نتیجه میگیریم که شهر های دیگه ی این استان مال این استان نبوده اند وگر نه حتما رئیس جمهور انها را هم زیر عبای شما اهل کشورم هستید شما ملت من هستید میبرد.
پیامبر خدا نوه و داماد و دخترش را زیر عبا برده گفته شما ها اهل بیت من هستید ایا باید نتیجه گرفت که دیگر کسی اهل بیتش نیست؟
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: یک سوال فوق العاده ساده از برادران اهل سنت #4011نوشته اید:جناب مجاهد دين جنابعالي در پست ديگري، عين همين جواب را داديد وپاسخ آنراهم دريافت کرديد. آيا آنرا نخوانده ايد که دوباره سخن خود را تکرار مي کنيد. در هرصورت بنده در اينجا نيز پاسخ جنابعالي را مي دهم.پاسخ: دوست عزیز برای این دوباره اینجا قرارش داده ام که خدای نکرده مخاطب ایه ی صم بکم عمی نباشید. جواب رو در انجا بهت دادم ولی باز سفسطه بافی و از این شاخه به ان شاخه رفته اید که شاید برای شما پاسخ باشد ولی برای بنده چیزی جز سیاه کردن صفحه نمیباشد.
و در واقع جوابی که دادم هیچ ردی بر ان وارد نشد مگر اینکه شبهاتی که قبلا ان را جواب داده بودم رو باری دیگر نیز برای جواب به پست من کپی کردی واسه همین وقت تکرار کردن ندارم. معمولا بنده قضاوت رو به خوانندگان میدهم
برای مثال نوشته اید:
2- رسول خدا اهل بيت مطهر خود را قرين قرآن معرفي کرده. اما مثلا به عايشه مي گويد شاخ شيطان ومرکز فتنه ( لطفا مقاله شاخ شيطان اينجانب را مطالعه فرماييد) پس قطعا عايشه فقط اهل بيت نامي رسول خداست نه مطهر.این رو قبلا جواب داده ام ولی اینکه شما دوباره به ان مقاله ی به قول خودتان(کیلویی) استناد کرده اید واقعا در تعجب و تحیر هستم.
به هر حال قضاوت با خوانندگان
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: پاسخ به مقاله” شبهه استناد شیعه به حدیث قرطاس “ #4012نوشته اید:هيچ مي فهمي چه مي گويي؟! اين سخن رسول خداست .فارغ از اينکه رسول خدا چه مي خواستند بنويسند نظرشان چنين بود. يعني تو نسبت به قرآن از رسول خدا دلسوزتري. الحق که پيرو عمر هستي. آنجا او گفت (حسبنا کتاب الله) و اينجا تو به نوعي ديگر آنرا تکرار مي کني.
پاسخ: دوست عزیز شما جواب نویسنده رو بدهید بعد دلسوزی کنید. ایا قران خلافت یا به زعم شیعه امامت علی مگر در ان نیامده است؟ پس قران باید کافی باشد برای بیان کردن اصول دین و یا برای بیان کردن چیزی که نپزیرفتنش برابر با کفر و ضلالت و جهنم باشد. درست است یا نه؟همچنین سخن عمر رضی الله عنه نیز نشان دهنده ی این است که سخن پیامبر صلی الله علیه و سلم که اگر اشاره به امامت کسی باشد پس در قران امده است. چرا؟ چون اصل دین است و باید بیاید. و علت گفته شدن این سخن نیز درگیری کلامی و سر و صدا نزد پیامبر میباشد و عمر نیز گفته که اینجا را ترک کنید برید بیرون حرف بزنید. ایا غیر از این است؟ یا برداشت مرز وارانه شیعه اینطور تهمت به اصحاب پیامبر میزند؟
نویسنده جواب شما را داده است ولی نخواسته اید که متوجه بشوید
“پس مطلب مورد نظر در حدیث قرطاس، خلافت علی نبوده است.(و اصولا نمی توان این سخن و مطلب مهم یعنی خلافت را براحتی جزء حدیث کنید. چون احادیث، ظنی الصدورند ولی قرآن قطعی است و در میان احادیث موارد جعل بسیارند ولی وعده حفظ قرآن در خود قرآن آمده و بنابراین مطلبی که جلوی گمراهی امت را می گیرد، باید در خود قرآن ذکر شود و البته آیه ای پیرامون خلافت حضرت علی در قرآن نیست)”به عقل خودت رجوع کن
چرا یک ایه ی صریح درباره ی امامت نیست؟در قران درباره ی احکام حیض و تیمم و .. امده است ولی اصل دین نیامده است!!!خدایی که گاو بنی اسرائیل رو در یک صفحه توضیح داده چطور یک ایه برای توضیح ولایت نداده؟ نگاه کنید مردم میگویند خدایا کدام گاو خدا میگوید همان گاوی که نه پیره و نه خیلی جوان بلکه متوسطه. مردم نمیفهمنند. سوال میکنند. خدایا کدام گاو؟ خدا باز جواب میده. همان گاوی که رنگش زردو خوش رنگه مردم با دیدنش شاد میشند. باز نفهمیدن. خدایا کدام گاو؟ خدا باز جواب میده. همان گاوی که هنوز کار نکرده و صفره و هنوز زمینی شخم نزده ابیاری نکرده و از هر عيبي پاك و رنگش يكدست و بدون لكه است .ایها الناس نگاه کنید . ایا امامت مهم تره یا گاو بنی اسرائیل؟ خدا برای اینکه اسباب گمراهی انها فراهم نشود دقیق میگوید فلان گاو باید کشته بشه اما برای ما هیچ توضیحی درباره ی امامت و عصمت نداده.شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: پاسخ به مقاله” شبهه استناد شیعه به حدیث قرطاس “ #4013نوشته اید:قدرت و نفوذ و سران تاثير گذار در مدينه بودند و رسول خدا به آن واقف بود. مگر همان افراد محدود که در اتاق رسول خدا بودند در سقيفه خليفه را انتخاب نکردند ، پس چرا مي گوييد نوشته اي در حضور افرادي محدود چه اهميتي داشت
پاسخ:قبلا نیز جواب این شبهات به دور از عقل و منطق شما ها داده شده است. شما به حدیث قرطاس استناد میکنید از بخاری و مسلم و دیگران؟ خب چرا دیگر احادیث رو نیز در همین کتاب ها بررسی نمکیکنید؟ باز که گزینشی عمل کردی. بنده میگویم که اگر به فرض اینکه هدف پیامبر از وصیت نوشتن این باشد که جانشین تعیین کند از قراین دیگر و روایات وارده در همین کتاب ها متوجه میشویم که پیامبر خلافت را برای ابوبکر پسندیده است
به این پست بروید که جواب شما در اینجا داده شده است
http://www.islamtxt.net/content/forum/1610?page=1
http://www.islamtxt.net/content/forum/1608
عايشهي صديقه رضي الله عنها ميگويد: رسول اكرم صلی الله علیه وسلم در بيماري ارتحال خود به من فرمودند: (أدعي لي أبابكر..) يعني: «پدرت ابوبكر و برادرت را به نزد من بخوان تا وصيتي بنويسم؛ چراكه من از اين ميترسم كه كسي آرزوي خلافت در سر بپروراند و به آن طمع ورزد و كسي ادعا كند كه (براي خلافت) سزاوارتر است؛ در حالي كه خداوند متعال و مؤمنان، جز ابوبكر را (براي خلافت) نميپسندند.»( مسلم (4/1857))
حذيفه رضی الله عنه ميگويد: در حضور رسولخدا صلی الله علیه وسلم نشسته بوديم كه آن حضرت صلی الله علیه وسلم فرمودند: «من، نميدانم چهقدر درميان شما ميمانم؛ پس از دو نفري كه پس از من هستند، پيروي كنيد» و به ابوبكر و عمر اشاره كردند.( سلسلة الأحاديث الصحيحة از آلباني (3/233و236))
جبير بن مطعم رضی الله عنه ميگويد: زني نزد رسول اكرم صلی الله علیه وسلم آمد؛ رسول اكرم صلی الله علیه وسلم به او امر فرمودند كه دوباره نزد ايشان بيايد. آن زن گفت: اگر آمدم و شما را نيافتم (و شما از دنيا رفته بوديد)، چه كنم؟ رسولخدا صلی الله علیه وسلم فرمودند: (إن لمتجديني فأتي أبابكر) يعني: «اگر مرا نيافتي، نزد ابوبكر برو.»( مسلم (4/1856و1857)؛ بخاري، شمارهي3659)
و فرضیه ی ما مبنی بر اینکه اگر وصیت ان موقع نوشته میشد و درباره ی جانشینی میبود شخصی را جز ابوبکر ذکر نمیکردند.
برای مثال همین پیش نماز بودن ابوبکر به مدت 5 روز دلیلی محکم بر وصیت نامه ی عملی پیامبر بر خلافت ابوبکر میباشد.
در صحیح سلم امده است: لما دخل رسول الله (ص) بيتي قال: ” مروا أبا بكر فليصل بالناس ” قالت:فقلت: يا رسول الله إن أبا بكر رجل رقيق إذا قرأ القرآن لا يملك دمعه، فلو أمرت غير أبي بكر… فراجعته مرتين أو ثلاثا فقال: ”
ليصل بالناس أبو بكر فانكن صواحب يوسف “.229 ومسند أبي عوانة ج 2 / 114. وصحيح البخاري ج 1 / 87 كتاب الاذان ج 1 / 87، ومسند أحمد ج 6 /صحيح مسلم ج 1 / 313، كتاب الصلاة باب استخلاف الامام لعذر.
یعنی عایشه دو یا سه بار گفت به جای پدرم ابوبکر کسی دیگر را پیش نماز کن اما پیامبر دوست داشت که فقط و فقط ابوبکر پیش نماز باشد و با تاکید هر بار میگوید ابوبکر باید پیش نماز باشد.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: پاسخ به مقاله” شبهه استناد شیعه به حدیث قرطاس “ #4014شیعه از نوع رافضیش بیان میکند که بنا بر این دلیل که بعد از نزول عیسی علیه السلام او پشت سر مهدی علیه السلام نماز میخواند پس مهدی مقام بزرگتری دارد. هرچند که اهل سنت این را قبول ندارند ولی با همین فرض جواب شیعیان را میدهند و میگویم که چون علی به مدت 5 روز پشت سر ابوبکر نماز خوانده است پس ابوبکر دارای مقام بزرگتری است و به مراتب محق خلافت و جانشنیی خواهد بود و منظور از حدیث قلم و قرطاس نیز برای کسانی که یک ذره تعقل کنند واضح میشود که منظور پیامبر چه کسی بوده است.نوشته اید:
انصرف پيامبر از نوشتن هم بخاطر اين بود كه پس از ادعاي (هذيان گفتن پيامبر) ديگر اثري براي نوشته جز فتنه و اختلاف باقي نميماند. چراکه بحث و گفتگو در ميگرفت كه آيا آن حضرت در وصيتش العياذ بالله هذيان و مطلبي دور از عقل گفتهاند يا خير؟ همانگونه كه اختلاف كردند و اين سخن ناروا را پيش چشمش گفتند.
پاسخ:درواقع هذیان گوی کسی جز شما نیست که از کاه کوه ساخته اید. پیامبر اگر وصیت کتبیی ننوشتند در عوض وصیت عملی نوشتند و ابوبکر را به رسمیت به مدت 5 روز جانشین خود در نماز خواندن کرد لذا جای هیچ شکی باقی نمیماند
نوشته اید:
از طرفي پيامبر ميديدند علي (ع) و پيروانش در برابر مضمون آن نوشته (چه بنويسد و چه ننويسد) خاضعند. بنابراين حكمت در چنين وضعي اقتضاي ترك و عدم نوشتن آن را داشت .
پاسخ: سبحان الله. ناشیانه جواب دادن یعنی همین.در مقاله که نیم ساعته داد و بیداد میکنید که جلوی نوشتن پیامبر رو گرفته اند بعد میگویی حکمت در این بود که ننویسند؟ یعنی پیامبر قبل از ان حکمت ننوشتن را نمیدانستند؟ یا بعدا متوجه شدند؟ پس علم غیب چه شد؟ واقعا هذیان این نیست؟
نوشته اید که علی و پیروانش حاضع اند. و درست است و دیدیم که 25 سال علی به خلفای ما قبل خود خدمت کرده است. توصیه میکنم به نهج البلاغه ج2 ص222 ونهج البلاغه ج3 ص28و نهج البلاغه ج1 ص 182و . نهج البلاغه ج2 ص30 ونهج البلاغه خطبه 163 و نهج البلاغه ج2 ص86 ونهج البلاغه ج3 ص7 مراجه کنی که میبینی سیدنا علی اصلا به کلی منکر ولایت خود میشود و در عوض مهر صحت و تایید بر خلفای پیشین میزند و با انها همکاری میکند.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: پاسخ به مقاله” شبهه استناد شیعه به حدیث قرطاس “ #4015و اینجا به خاطر اینکه از موضوع اصلی منحرف نشویم تنها ادرس را دادم و میتوانید به ادرس بالایی که دادم مراجعه کنی و متن کامل را نیز بخوانی ولی برای اختصار این چند تا کفایت میکنم1-ولعمري لو كانت الأمامه لاتنعقد حتي يحظرها عامه الناس فما الي ذلك سبيل. ولكن أهلها يحكمون علي من غاب عنها، ثم ليس للشاهد أن يرجع ولا للغائب ان يختار. حقيقتاً اگر امامت و خلافت تا زمان حضور همه مردم منعقد نمي شود، مسئله بسيار مشكل بود چون هرگز نمي توان همه ي مردم را جمع نمود. اما آنان كه در اجتماع حاضرند به نيابت از غائبان حكم مي دهند. و پس از آن حاضر نمي تواند از حكم خود برگشته و غائب را نيز هيچ حق انتخاب و اعتراضي نباشد.
نهج البلاغه ج2 ص86.
2-وإنما الشورى للمهاجرين والانصار، فان اجتمعوا على رجل وسموه إماماً كان ذلك لله رضى، فإن خرج من أمرهم خارج بطعن أو بدعة ردوه إلى ما خرج منه، اين شورا براي مهاجرين و انصار است، اگر آنان كسي را انتخاب نموده، و او را امام خواندند، پس خداوند از اين امر راضي است
نهج البلاغه ج3 ص7،بحث کردن روی این خطبه ها که پر از نکات بسیار مفید است در اینجا به درازا میکشد که بعدا در مقاله ای جدا گانه به اینها خواهم پرداختفاقبلتم الي اقبال العود المطافيل علي اولادها تقواون البيعه البيعه فبضت بدي فبسطتموها و ناز عتكم يدي فحاذيتموها.
روي آوريد به من همانند روي آوردن نوزائيده ها به فرزندانشان و مي گفتيد بيعت، بيعت. دست خود را بهم نهادم شما باز كرديد، و آنرا عقب بردم، شما بسوي خود كشيديد . نهج البلاغه ج2 ص20چطور علي براي ولايتي كه خدا بر او واجب كرده اينطور روي گرداني ميكند؟
نوشته اید:گاهي نيز جانشين خود را بطور غير مستقيم معرفي کرده اند مثل حديث رايت ،حديث طير ، حديث مدينه العلم ،حديث سفينه ،حديث علي مع الحق …..
من به شما جایزه میدهم اگر بتوانید این روایات را از لحاظ سندی ثابت منید که صحیح هستند. این روایات را در واقع حدیث سازان جعل کرده اند و متاسفانه روافض دینشان را معمولا از زباله دان ها میگیرند نه از ایه ی قران و حدیث صحیح.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: پاسخ به مقاله” شبهه استناد شیعه به حدیث قرطاس “ #4016نوشته اید:مسلم در صحیحش از فردی که تنها 4 سال داشته است روایت نقل كرده و ميگويد اگر يك كودك 4 ساله هم روايتي نقل كند براي ما حجت است.
پاسخ: لطفا این رو برای من با متن عربی و شماره ی حدیث نشان بدهید. با تشکر
نوشته اید:
آيا انديشيده ايد که آن حادثه اي که مي توانست در غياب ابوبکر و عمر در سقيفه رخ دهد چه بود؟
پاسخ:برای اندیشیدن به خطبه های نهج البلاغه که در بالا اورده شد نگاه کن تا متوجه بشوی. در سقیفه چیزی رخ نداد. با چند تا استدلال ساده انصار دانستند که فقط باید یک خلیفه وجود داشته باشد و مهاجران حق بیشتری نسبت به انصار دارند و با خود گفتن چطور شخصی را که پیامبر بر ما امام کرده در نمار ما از او جلو بزنیم. نه شمشیر کشیدن نه کشتار کردن نه هیچ. بلکه با مشورت صحیح این کار رو کردن. ولی عقل کج شیعه اینطور قافیه بافی میکند. در واقع هذیان میگوید
در ادامه نیز حرف هایی خنده دار زده اید که مسببات تفریح و شادی ما را در این گیر و ویری فراهم کرده اید باید کمال تشکر را از شما کرد.
نوشته اید:
اولا: در رابطه با مخالفت علي در پاك كردن كلمه رسول الله، در خيلي منابع معتبر اهل سنت آمده است که مشرکین قریش دستور پاک کردن نام رسول الله را دادند و علی از انجام این عمل خودداری کردند نه رسول خدا.(خصائص نسائي ص 202 ، فتح الباري ج 7 ص 503 السنن الكبري للنسائي ج 5 ص 167)پاسخ: ایا پیامبر را اموزش میدهد؟ ایا از پیامبر دلسوز تر است؟ ایا از پیامبر فهمیده تر است که پاک نمیکند؟ ایا دستور پیامبر را اطاعت نمیکند؟ اگر ما بر طبق منهج رافضه بودیم الآن باید سیدنا علی را تکفیر میکردیم العیاذ بالله. روافض هم کارشان همین است به خاطر کوچکترین اشتباهی اصحاب را تکفیر میکنند. دست خوارج رو هم بسته اند.
حضرت براء بن عازب -رضي الله عنه- مي گويد: هنگاميكه رسول خدا -صلي الله عليه وآله وسلم- با اهل حديبيه صلح كرد، پيمان ميان آنها را علي بن ابي طالب -رضي الله عنه- نوشت، پس در آن پيمان نوشت (محمد رسول الله )، مشركين گفتند: ننويس (رسول الله)، اگر شما پيامبر بوديد باشما نمي جنگيديم. پيامبر به حضرت علي گفت: اين كلمه را پاك كن حضرت علي گفت: من اين كلمه را پاك نمي كنم. سر انجام رسول خدا -صلي الله عليه وآله وسلم- بدست خودش پاك كرد. بخاري روايت كرده است (فتح الباري ـ كتاب الصلح ـ باب كيف يكتب هذا ما صالح فلان شماره 2698.) ومجلسي آنرا در بحار الانوار ذكر كرده است ( بحار الانوار 38/328 )
چرا رسول الله را پاک نکرد؟ نکند نعوذ بالله شک به رسول الله بودن پیامبر داشتند؟ یا به عبارتی دیگر نکند فکر میکرد که پاک کردن رسول الله دلیلی بر این است که به خود شک کند که رسول خدا نیست؟ سیدنا عمر نیز قضیه اش همین استو هنگامی که پیامبر صلح نامه را نوشتند فرمودند برخیزید و قربانی هایتان را ذبح کنید ولی کسی بلند نشد ان حضرت سه بار تکرار کرد ولی کسی بلند نشد ناچار خودش تنهایی رفت. و باز گفت سرهایتان را بتراشید ولی کسی از جمله علی سرش را نتراشید.اینجا که دیگر نمیتوانید هیچ عذری برای علی بتراشید. هر عذری هم تراشیدید همان را برای کار های دیگر اصحاب می اوریم. خلاصه ناچارا پیامبر به سلمانی اش گفت سرش را بتراشد.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: پاسخ به مقاله” شبهه استناد شیعه به حدیث قرطاس “ #4017نوشته اید:
ثانيا: حتی اگر فرض کنیم پیامبر دستور به پاک کردن داده بودند، علي بخاطر شدت علاقه و ايمان به رسول خدا قادر به انجام آن نبودندپاسخ:
عجب!!!!!!!! از شدت علاقه نافرمانی پیامبر در یک حادثه و در سه موضوع؟ نامه رو اصلاح نکرد قربانی اش را نحر نکرد و سرش را هم نتراشید. پیامبر هم تنها و دل شکسته ناچارا خودش کارهایش را انجام داد و علی هم همراه دیگر اصحاب نشسته بود!!!!!!!!!!! عجب!!!!!!!!!
درست است ما برای انان عذر می اوریم ولی روافض هدفشان چیز دیگر است. هرجا به نفع خودشان باشد داد و بیداد میکنند و تا سر حد تکفیر میروند ولی هرجا به ضررشان باشد اینطوری موش مردگی میکنند.
افسوس از دلیلی ضعیف و قابل پی گیری حال دلیل قوی پیش کش. واقعا احساس میکنم که وقتم تلف میشود برای پاسخ به سیاه نوشته های شما ولی مجبورم. اگر جواب ندهیم خودتان کف میزنید و سوت میزنید و میخندید و میبرید و میدوزید. و…
اما در مورد
حديث “خلفايي اثني عشر”:
پاسخ:اولا: خلیفه امده نه امامی که شما تراشیده اید.
دوما: غیر از علی و حسن و حسین که دیگر امامان شیعه خلیفه نبوده اند. اگر بوده اند نشان دهید.
سوما: روایت میگوید این دین همواره عزیز است تا این 12 خلیفه باشند. ولی ما که عکسش را میبینیم . مذهب حقه ی شیعه نه در حال حاضر که امامی نیست و نه در ان زمان که امامی تراشیده بودند عزیز و قوی نبوده است. کجاش دین نزد روافض عزیز هست؟ ههههه سبحان الله خندم میگرد از استدلال روافض.
از این دوازده خلیفه که 4 تایشان خلفای راشدین هستند. طبق استدلال اب دوغی و کیلویی شما دین در این مدت عزیز است. حال آیا شما میتوانید ذلت دین را در مدت خلافت ابوبکر و عمر و عثمان نشان دهید؟ این چه دین ذلیلی است که در مدتی کوتاه قاره ها را زیر سایه ی اسلام میبرد؟ و امامان 12 گانه ی شما غیر از سه تا که خلیفه بودن در خانه و مسجد مینشستند و به سوال فقهی مردم جواب میدادند؟ دین انجا عزیز بود یا نزد امام شیعه؟
امام اخرتان هم که پا به فرار گذاشته است و دین را نورا علی نور عزت بخشید با این کارش. ایا تعقل میکنید؟ ایا پند میگیرید؟ ایا دست از بهتان هایتان بر میدارید؟ ایا دست از ضربه زدن به دین با نام دین بر میدارید؟
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: پاسخ به مقاله” شبهه استناد شیعه به حدیث قرطاس “ #4018نوشته اید:
3- متاسفانه در هر دو اين روايات ، پيامبر اکرم نتوانستند منظور خود را کامل بيان کنند،چراکه اصحاب کودن ويا مغرض، مانع ايشان مي شوند.
پاسخ:
متاسفانه گستاخی شما به حدی رسیده است که برای اثبات امامت افسانه ایتان حتی به پیامبر هم رحم نکرده اید و او را متهم به عدم ابلاغ رسالت کرده اید در حالی که خداوند میفرماید
يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللّهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ 67 مائده
اي فرستاده ( خدا ، محمّد مصطفي ! ) هر آنچه از سوي پروردگارت بر تو نازل شده است ( به تمام و كمال و بدون هيچ گونه کم و کسری، به مردم ) برسان ، و اگر چنين نكني ، رسالت خدا را نرساندهاي ( و ايشان را بدان فرا نخواندهاي . چرا كه تبليغ جميع اوامر و احكام بر عهده تو است ، و كتمان جزء از جانب تو ، كتمان كلّ بشمار است ) . و خداوند تو را از ( خطرات احتمالی و ضجه زدن و …) مردمان محفوظ ميدارد ( زيرا سنّت خدا بر اين جاري است كه باطل بر حق پيروز نميشود . و ) خداوند گروه كافران را هدايت نمينمايد .
ایها الناس اینک وقت ان نرسیده است که دیگر فریب ظاهر مظلومانه و حق به جانبانه ی این دشمنان خدا و رسول را نخوریم؟ ایا باز هم دلیل میخواهید برای اثبات گمراهی و کودنی و این افراد مدعی اسلام ناب؟؟؟
علنا پیامبر را متهم به عدم ابلاغ رسالت میکند. برای اثبات ولایت کیلویی و افسانه ای دست به تنقیض مقام رسالت و تهمت عدم ابلاغ؟؟؟؟ سبحان الله هذا بهتان عظیم. ایا اینها دایه ی مهربان تر از مادر هستند؟ احمق و نادان کسی جز اینها نیست. ای مردم هوشیار باشید. قضاوت با خوانندگان منصف.
و در اخر حکم کفر خود را صادر میکند با نوشتن:
مقايسه ياران امام خميني با ياران پيامبر اکرم درست نيست.ياران امام خميني به مراتب از برخي ياران پيامبر با وفاتر بودند.آنها همواره احترام امامشان را داشته وگوش به فرمان و مطيع ايشان بودند.
اینجا اوج گمراهی است.
خداوند ایمانی به شکل ایمان اصحاب را معیار قرار هدایت قرار داده است.
فَإِنْ آمَنُواْ بِمِثْلِ مَا آمَنتُم بِهِ فَقَدِ اهْتَدَواْ وَّإِن تَوَلَّوْاْ فَإِنَّمَا هُمْ فِي شِقَاقٍ فَسَيَكْفِيكَهُمُ اللّهُ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ
خداوند از اصحابش راضی شده است از خمینی و یارانش ایا راضی شده است که این (زندیق) اصحاب خمینی را بهتر از اصحاب پیامبر میداند؟ حتما خمینی را نیز موفق تر از پیامبر میدانید؟؟ الله اکبر.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: پاسخ به مقاله” شبهه استناد شیعه به حدیث قرطاس “ #4019چطور پیامبر رحمه للعالمینی که 23 سال با وحی در ارتباط بوده و شاگردانی الهی تربیت کرده است موفق نبوده و خمینی رحمه للعالمینی که اینقدر مهربان بوده که حتی دختران شیر خواره نیز از دست صیغه بازی هایش در امان نبوده اند موفق بوده است؟ این کفر نیست چیست؟چطور خمینی بهترین و معتبر ترین و معتمد ترین افراد را نزدیکان خود قرار میدهد و در بینشان خائنی نیست ولی پیامبری که با وحی ارتباط دارد بد ترین و خائن ترین و دشمن ترین مردم روی زمین را از نزدیک ترین و مهم ترین افرادش قرار میدهد؟ ایا این تنقیض مقام پیامبر نیست؟ ایا این کفر نیست؟ والله قسم اگر خمینی را ضرب در هزار کنی هنوز لیاقت شاگردی شاگران پیامبر را هم ندارد و خمینی حتی اجازه ی تمیز کردن سم اسب عمر را هم ندارد چه برسه که خمینی و یارانش را به پیامبر و یارانش برتری دهیم. اصلا قابل مقایسه نیستند.
اصحاب پیامبر را از زبان علی در نهم البلاغه بخوانید
«اصحاب محمد -صلى الله عليه وآله وسلم- را ديدم و يكي از شما را نميبينم كه مانند ايشان باشند آنان صبح ژوليده سر و غبار آلود بودند و شب را بيدار، به سجده و قيام ميگذراندند، گاهي پيشاني و گاهي رخسار بروي خاك ميگذاردند، و از ياد بازگشت و معاد (مضطرب و نگران) همراه پاره آتش مي ايستند. پيشانيهايش بر اثر سجده هاي طويل همانند زانوهاي بز پينه بسته بود. هرگاه ذكر خداوند به ميان آمد، از چشمهايشان اشك ميريخت تا اينكه گريبانشان تر ميگشت. و از ترس عذاب و كيفر و اميد و پاداش و ثواب ميلرزيدند، همانگونه كه درخت در هنگام وزيدن باد تند ميلرزد»نهج البلاغه ج1 ص19
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: پاسخ به مقاله” شبهه استناد شیعه به حدیث قرطاس “ #4036جناب rrw که مثل پیر زنان نشته اید و شروغ به فحاشی کردن و تهمت زدن کرده اید. چقدر حقوق میگیری برای این کارهایت؟ به من میگی سخن پیامبر را تخطئه میکنم ولی دوست عزیز تو کلا پیامبر را تخطئه کردی با این نوشته هایت.
من یک سوال بسیار بسیار ساده از شما میپرسم اگر وجدان داری و ذره ای مردانگی. مگر عقیده ی شما بر این نیست که پیامبر علم غیب دارد از هست و نیست با خبر است؟ به من بگو چرا پیامبر بزرگترین منافقان را دور خود جمع کرده است؟ فرض کنیم که چاره ای نداشته به هر حال بوده اند، این را به من بگو که چرا بزرگ ترین مسئولیت ها را به این منافقان میداده؟ چرا عمر که بزرگترین دشمنش است رو کرده دامادش؟ چرا ابوبکر که غاصب جانشینی اش است رو کرده پدر زنش؟ چرا عثمان را که بزرگترین دشمن اسلام است رو کرده شوهر دو دخترش؟ عقلی به اندازه ی یک نخود میخواهد برای جواب اما دریغ از همین اندازه عقل از پیروان تفکر مسموم شما. تو که سنگ محبت پیامبر را بر سر و کله ات میزنی این را بدان که داری مستقیما پیامبر را متهم میکنی به همکاری با منافقان.ایا معنی صحیح هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ یعنی اینکه منافقان را تا به این اندازه به خود نزدیک کند؟در حدیث امده است «ائتونی اکتب لکم کتاباً لا تضلوا بعدی ابداً». از مفهوم این قضیه بر می آید که پیامبر صلی الله علیه وسلم، خودش اسباب گمراهی امت را فراهم ساخته اند (نعوذ بالله)
اینجا شما تهمت دیگری را نیز به پیامبر داده اید. -
نویسندهنوشته ها
(. -12ﻋﻦ ﺃﺑﻲ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻓﻲ ﻗﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﺰ ﻭﺟﻞ )ﻭ ﻻ ﻳﻌﺼﻴﻨﻚ ﻓﻲ ﻣﻌﺮﻭﻑ(ﻗﺎﻝ) :ﺍﻟﻤﻌﺮﻭﻑ ﺃﻥ ﻻ ﻳﺸﻘﻘﻦ ﺟﻴﺒﺎ ﻭﻻ ﻳﻠﻄﻤﻦ ﻭﺟﻬﺎ ﻭﻻ ﻳﺪﻋﻮﻥ ﻭﻳﻼ ﻭﻻ ﻳﻘﻤﻦ ﻋﻨﺪ ﺍﻟﻘﺒﺮ( )ﺗﻔﺴﻴﺮ ﻧﻮﺭ ﺍﻟﺜﻘﻠﻴﻦ5/308، ﻣﺴﺘﺪﺭﻙ ﺍﻟﻮﺳﺎﺋﻞ1/144(
-13ﻋﻦ ﺍﻟﺼﺎﺩﻕ ﻋﻦ ﺁﺑﺎﺋﻪ ﻋﻠﻴﻬﻢ ﺍﻟﺴﻼﻡ »ﺃﻥ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﻧﻬﻰ ﻋﻦ ﺍﻟﺮﻧﺔ ﻋﻨﺪ ﺍﻟﻤﺼﻴﺒﺔ ﻭﻧﻬﻰ ﻋﻦ ﺍﻟﻨﻴﺎﺣﺔ ﻭﺍﻻﺳﺘﻤﺎﻉ ﺇﻟﻴﻬﺎ ﻭﻧﻬﻰ ﻋﻦ ﺗﺼﻔﻴﻖ ﺍﻟﻮﺟﻪ. « ﺑﺤﺎﺭ ﺍﻷﻧﻮﺍﺭ82/104
-14ﻋﻦ ﺃﺑﻲ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻗﺎﻝ:ﻗﺎﻝ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ: )ﺿﺮﺏ ﺍﻟﻤﺴﻠﻢ ﻳﺪﻩ ﻋﻠﻰ ﻓﺨﺬﻩ ﻋﻨﺪ ﺍﻟﻤﺼﻴﺒﺔ ﺇﺣﺒﺎﻁ ﻷﺟﺮﻩ( ]ﻓﺮﻭﻉ ﺍﻟﻜﺎﻓﻲ:3/224، ﻭﺳﺎﺋﻞ ﺍﻟﺸﻴﻌﺔ:2/914[
-15ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﺍﻟﺤﺴﻴﻦ ﺑﻦ ﺑﺎﺑﻮﻳﻪ ﺍﻟﻘﻤﻲ ﺍﻟﻤﻠﻘﺐ ﻋﻨﺪ ﺍﻟﺸﻴﻌﺔ ﺑﺎﻟﺼﺪﻭﻕ ﻗﺎﻝ:ﻣﻦ ﺃﻟﻔﺎﻅ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﻟﺘﻲ ﻟﻢ ﻳﺴﺒﻖ ﺇﻟﻴﻬﺎ: “ﺍﻟﻨﻴﺎﺣﺔ ﻣﻦ ﻋﻤﻞ ﺍﻟﺠﺎﻫﻠﻴﺔ” ﺭﻭﺍﻩ ﺍﻟﺼﺪﻭﻕ ﻓﻲ ﻣﻦ ﻻ ﻳﺤﻀﺮﻩ ﺍﻟﻔﻘﻴﻪ4/271272 –ﻛﻤﺎ ﺭﻭﺍﻩ ﺍﻟﺤﺮ ﺍﻟﻌﺎﻣﻠﻲ ﻓﻲ ﻭﺳﺎﺋﻞ ﺍﻟﺸﻴﻌﺔ2/915، ﻭﻳﻮﺳﻒ ﺍﻟﺒﺤﺮﺍﻧﻲ ﻓﻲ ﺍﻟﺤﺪﺍﺋﻖ ﺍﻟﻨﺎﺿﺮﺓ4/167ﻭﺍﻟﺤﺎﺝ ﺣﺴﻴﻦ ﺍﻟﺒﺮﻭﺟﺮﺩﻱ ﻓﻲ ﺟﺎﻣﻊ ﺃﺣﺎﺩﻳﺚ ﺍﻟﺸﻴﻌﺔ3/488.
-16ﻭﺫﻛﺮ ﻓﻲ ﻧﻬﺞ ﺍﻟﺒﻼﻏﺔ ﺃﻳﻀﺎ ﺃﻥ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻗﺎﻝ: )ﻣﻦ ﺿﺮﺏ ﻳﺪﻩ ﻋﻠﻰ ﻓﺨﺬﻩ ﻋﻨﺪ ﻣﺼﻴﺒﺘﻪ ﺣﺒﻂ ﺃﺟﺮﻩ.( ﻧﻬﺞ ﺍﻟﺒﻼﻏﺔ ﺷﺮﺡ ﺃﺑﻲ ﺍﻟﺤﺪﻳﺪ ﺝ18ﺹ342
-17ﻋﻦ ﺍﻹﻣﺎﻡ ﺍﻟﺼﺎﺩﻕ: )ﻭﻻ ﻳﻘﻴﻤﻦ ﻋﻨﺪ ﻗﺒﺮ ﻭﻻ ﻳﺴﻮﺩﻥ ﺛﻮﺑﺎ ﻭﻻ ﻳﻨﺸﺮﻥ ﺷﻌﺮﺍ( ﺗﻔﺴﻴﺮ ﻧﻮﺭ ﺍﻟﺜﻘﻠﻴﻦ5/308، ﻣﺴﺘﺪﺭﻙ ﺍﻟﻮﺳﺎﺋﻞ1/124
-18ﻗﻮﻝ ﺍﻻﻣﺎﻡ ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ: )ﻻ ﺗﻠﺒﺴﻮﺍ ﺍﻟﺴﻮﺍﺩ ﻓﺈﻧﻪ ﻟﺒﺎﺱ ﻓﺮﻋﻮﻥ( ﻣﻦ ﻻ ﻳﺤﻀﺮﻩ ﺍﻟﻔﻘﻴﻪ11/163، ﻭﺳﺎﺋﻞ ﺍﻟﺸﻴﻌﺔ2/287
-19ﻋﻦ ﺍﻟﺼﺎﺩﻕ ﻋﻦ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ: )ﻻ ﺗﻠﻄﻤﻦ ﺧﺪﺍ ﻭﻻ ﺗﺨﻤﺸﻦ ﻭﺟﻬﺎ، ﻭﻻ ﺗﻨﺘﻔﻦ ﺷﻌﺮﺍ، ﻭﻻ ﺗﺸﻘﻘﻦ ﺟﻴﺒﺎ، ﻭﻻ ﺗﺴﻮﺩﻥ ﺛﻮﺑﺎ( ﺗﻔﺴﻴﺮ ﻧﻮﺭ ﺍﻟﺜﻘﻠﻴﻦ5/308، ﻣﺴﺘﺪﺭﻙ ﺍﻟﻮﺳﺎﺋﻞ 1/124