عبدالحسین

خب شما یک دلیل بیاور که شیر خوردن از سینه یک مرد محرمیت درپی دارد. دارد؟ شرایط رضاع چیست؟آره.

دوجنسیتی؟ مطمئنی؟ سرچ کن.

بگردید دنبال زنی به نام عایشه که بعد از فوت شوهرش نوجوانی را شیر میدهد.

عزیزم کدام انحناء؟ شما حرفهایی زدید که بر هوا بود و من فقط فوتش کردم تا مثل قاصدک بر هوا. بعد شما و دوستانتان آمدید و حدیث خواستید در حالیکه بنده به آیه استناد کرده بودم و شما به حدیث. عقل هم حکم میکند که اول آیه بررسی شود و بعد برای تعیین مصداق یا نشان دادن مویدات برویم سراغ حدیث. یا برای فهم بهتر.

در آن مطلب بنده هم تمام شبهات شما رفع شدف اما شما که دوباره وارد بحث شدیو نظر خلاف میدهی معاند با حق هستی.

ضمن اینکه شما با این عبارتی که نوشتید این را اراده کرده اید که حرف همانی است که من میزنم و از همین الان انگشت در گوش کرده اید که اگر کسی حرف درستی زد به خیال خودتان آن را نشنده باشید.

اما اصل قضیه؛

الدلیمی جزوه یا کتابچه ای دارد به نام تلاش های نافرجام برای اثبات امامت از آیه ولایت…. . ترجمه اش را حسن انصاری انجام داده و در بهار 91 در برخی سایت ها موجود بود.

عنوان جزوه خودش جواب الدلیمی و هر استناد کننده دیگری به آن را می دهد. اثبات امامت از آیه ولایت.

این آیه متشابه است نه محکم

ملاک؟ آیا استناد به آیه ای که خودتان میگویید متشابه است و باعث قرا گرفتن در شمار فی قلوبهم زیغ می شود، از طرف خود شما صحیح است؟ همان آیه 6 آل عمران محکم است یا متشابه؟ با چه صراحتی آیات محکم و متشابه را معرفی میکند؟ اصلا معیار میدهد؟

اگر نتوانید جواب همین را بدهید(که نمیتوانید) پرونده بحث شما بسته خواهد بود مگر اینکه معاند با حق باشید.

جواب شما در همان جایی که اول نوشته بودید

و البته سلام علیکم.

خداوند چرا استثنا کرده؟ سجده ای که برای افضلیت بوده، نشان از تکریم و تعظیم ندارد؟ اگر جواب منفی است، شما ک دلیل دیگر برای سجده بیاور. در نظر من اگر تعظیم نباشد، عبادت است. خداوند دستور به عبادت آدم داده؟

موضوع بعدی اینست که شیطان را فرشته می دانید؟

اگر تخلف ابلیس را خواست خداوند بدانیم در حالیکه خود ملعونش ناتوان از عدم سجده باشد، جبر برداشت نمیشود؟ ان ابلیس به خاطر خواست خداوند باید به جهنم برود؟ این جبر نیست؟

در مورد حضرت یوسف علیه السلام، چه لزومی به تکرار است؟ وقتی عمل کبار انجام شد و منع نشد، اصل این نیست که اشکالی ندارد؟ خواست خدا برچه تعلق گرفته بود که برادران آمدند و یوسف را سجده کردند؟

من ندیدم که در متن آمده باشد سجده بر صدیقه کبر سلام الله علها واجب باشد. اگر هست لطفا نشان دهید.

ضمن اینکه بنده سجده ه را به کدیگر تشبیه نکردم، لکن نتیجه گرفتم که به جهت نقل آن دو مورد در قرآن که یکی دستور خداوند و دیگری عمل رسول خدا و در حضور رسول خدا می باشد، ایرادی گرفته نشده است. پس این سجده هم ایرادی ندارد چرا که همان هدف آن دو سجده را دارد.

و اینکه من کجا مدعی سجده احترامی شدم؟ نوشتم سجده برای تعظیم. ضمن اینکه آن را هم مدعی نشدم بلکه در جواب آقای محراب نوشتم.

.

عمامه آخوندها خالی است مانند کله کسانی که این گونه حرف ها را میزنند. البته شاید از رو عدم آگاهی باشد اما انتظار می رود که به دنبا آگاه باشند. زدن حرف های بودار و نیش دار نشان از آن دارد که طرف برای فهم مطلب نیامده.

خالی بودن عمامه مهم نیست، مهم اینست که دست خالی نباشد و البته کله.

علامت پرچم شما هم بماند وقتی که اصرار به دانستنش داشتید.

سلام علیکم.

در حدیث اول این چیه؟ نوادر الراوندی باسناده

در حدیث دوم چه ایرادی وجود دارد؟ خوارج هم یه همچین نشانه هایی داشتند اما آخرش…. .

در حدیث سوم انس کیست؟

در حدیث چهارم اسناد چیست؟ در امالی آورده اسناده. این چیست؟

در مورد کلام نهج البلاغه نیز خب این همان آیه قرآن است.

اما صحابه کیست؟ محمد رسول الله و الذین معه اشداء علی الکفار رحماء بینهم تراهم رکعا سجدا…… .

بله این اصحاب را قبول داریم. با حدیث ارتداد هم جور است. الا ثلاث. خب این با آیه هم جور است در تعداد.

.

بله همچنان لعن میکنیم کسانی را که خدا لعن کرده. الذین یوذون الله و رسوله لعنهم الله فی الدنیا و الآخرة و اعد لهم عذابا مهینا.

ما همان لاعنون 159بقره هستیم.

لعن میکنیم آنها را که رحماء علی الکفار و اشداء بینهم بوده اند.

لعن اصحاب هم اگر ایراد داشت داوود و عیسی نیز لعن نمیکردند.

سلام علیکم.

عنوان تاپیک هست … ام المومنین عایشه صدیقه.

سوالم اینجاست که لقب صدیقه را چه کسی به ایشان داده؟

کسی که راوی حدیثی است که خلاف قرآن است راستگو است؟

زهير بن حرب حدثنا جرير عن الأعمش عن أبي الضحى عن مسروق عن عائشة قالت دخل على رسول الله صلى الله عليه وسلم رجلان فكلماه بشئ لا ادرى ما هو فأغضباه فلعنهما وسبهما فلما خرجا قلت يا رسول الله من أصاب من الخير شيئا ما اصابه هذان قال وما ذاك قالت قلت لعنتهما وسببتهما قال أوما علمت ما شارطت عليه ربى قلت اللهم إنما انا بشر فأي المسلمين لعنته أو سببته فاجعله له زكاة وأجرا

صحیح مسلم دارالکتب العلمیه بیروت ص1004 ح88(2600)

بعد قرآن میفرماید ما ینطق عن الهوی.

بعد میفرماید قد افلح المومنون. الذین هم فی طلاتهم خاشعون. والذین هم عن اللغو معرضون.

بعد رییس این مومنین کیست؟ احتمالا پیامبر. بعد این دعای پیامبر این معنا را نمیدهد که اگر کسی را لعن کردم در واقع کار لغوی کرده ام؟

این خانم صدیقه راوی این حدیث است.

سلام علیکم.

عزیزم مرقوم نمودید که فَقَالَ عَبَّاسٌ: يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ، اقْضِ بَيْنِي وَبَيْنَ هَذَا الْكَاذِبِ الْآثِمِ الْغَادِرِ الْخَائِنِ

اگر حضرت علی اعتقاد به کذب و آثم و غادر و خائن داشت، چرا رفت پیش کسی برای قضاوت که این صفات را داشت؟ مگر حضرت علی جاهل به دین بود؟

خب یه کم دقت کن ببین در محضر قاضی ابتدا مدعی بیان ادعا می کند یا منکر بیان دفاع؟

تابلو و اصلا سوپر لارژ بیلبورد است که عباس حضرت امیرالمومنین سلام الله علیه را به محکمه برده است نه بر عکس.

گذشته از این کجا از حرف خودشون برگشتند؟

عمر از آنها گواهی بر قول خودش میگیرد یا بر اعتقاد خودشان؟ شما معتقد بودید که من کاذب و…… هستم. در حالیکه من راستگو و…. هستم. قالا نعم برای چیست؟ اعتقاد حضرت امیرالمومنین سلام الله علیه و عباس یا ادعای عمر؟ عمر اقرار بر اعتقاد کاذب و… گرفته و در ادامه ادعای صدق و… کرده. اعتقاد کاذب بودن بنا بر اقراری که کرده اند ثابت است چرا که خود عمر هم نظر ایشان را می دانسته. ی قطعا سابقه ذهنی از هم داشته اند.

اما ادعای صدق و درستی فقط یک ادعاست و بر همگان واضح و مبرهن است که البینة علی المدعی. جناب عمر بینه اقامه کن که صادق بوده ای.

.

ضمن اینکه حضرتش جاهل به دین نبود بلکه اراده فرمود تا اتمام حجت کند که فردا بوق السلطنه هایی پیدا نشوند نگویند اگر علی علیه السلام صاحب حق بود پس چرا مطالبه نکرد.

سلام علیکم.

الحمدلله الذی جعل اعدائنا من آن چیزی که خودش بهتر می داند.

آخه عزیزم اینکه یه تصمیمی گرفتند و بعد دستور داده شده که از تصمیم خود برگردید یعنی مخالفت با سنت؟

بعد نکته اینجاست که آنها حلال خدا را حرام کردند؟ اینکه من نخواهم از یکی از نعمات الهی بهره مند شوم میشود مخالفت با سنت؟ مثلا پیامبر خرما دوست داشتند و میل میفرمودند حالا اگر من نخورم یعنی مخالفت با سنت پیامبر کرده ام یا اگر نخورم و بگویم که من به جهت این نمیخورم،نمیخوابم،نکاح نمیکنم که قصد مخالفت با سنت را دارم؟

بعد نکته اینجاست که علامه مجلسی طبق آنچه روال رجال شیعه است تصحیحی که کرده از چه درجه ای از اعتبار برخوردار است؟

مگر شیعه مانند سنی است که هر کس گفت فلان حدیث صحیح یا ضعیف است چشم بسته قبول کند؟

.

بعد فرموده اید”

شخصی که از خطا و گناه و شتباه معصوم است دیگر چه فضلی بر دیگران دارد؟

برای مثال علی دست خودش نیست و هیچ گاه گناه نمیکند اما شخصی دیگر، معصوم نیست و با تلاش و سعی خود را از گناه دوری میکند. حال کدام یک از این دو شخص عملش پاداش بیشتری دارد؟ منی که با مبارزه با شهوت و شیطان و غالب شدن بر آن گناه نمیکنم؟ یا علی و یا دیگر ائمه که به طور غیر ارادی گناه نمیکنند؟”

عزیزم بر همگان واضح و مبر هن است که شیعه عصمت را جبری نمی داند بلکه اعطای آن را ئهبی و بقای آن را وابسته به اراده و اختیار فرد می داند. اگر بنا بر حرف پوچ شما باشد خب چه فرقی بین پیامبر و ابوسفیان هست؟ هیچی یکی اجبارا شده پیامبر و از عرق و ورق و زنا و …. محروم. یکی شده ابوسفیان و …… .

نتیچه میگیریم که پیامبر شما بر ابولهب یا ابوجهل یا جمیع مشرکین قبل و بعد خودش هیچ برتری و فضیلتی نداشته و ندارد.

اگر داره بگو. مدیونی اگر نگی