عبدالحسین

پاسخ های ارسال شده در انجمن

در حال نمایش 15 نوشته (از کل 854)
  • نویسنده
    نوشته ها
  • در پاسخ به: Reply To: کتب فتاوای خود اهل بیت در کجاست که من پیروی کنم ؟؟؟!!! #8205

    عبدالحسین
    مشارکت کننده
    سلام علیکم.

    اولا شما؛

    اگر شما یا سایر دوستانتان نقش آن ” واو ” قبل از اولی الامر را معلوم میکردید الان این همه بحث نداشتم. اعتقاد بی اصل از نظر شما ب اصل است چون نقش ” واو ” را معلوم نمیکنید. از نظر ما کاملا اصولی است و صحیح.

    و هیچ کس نیست که بگوید اعتقادی که من بر آن استوارم اشتباه است. اگر اینطور باشد آن شخص خودش اذعان دارد که معاند است. هر کس هر اعتقادی دارد آن را صحیح می داند. غیر اینه؟

    دوما شما؛

    عرض کردم که شما سوال ایراد دار مطرح کردید. ما اثنی عشری هستم. ایشان برای ما کلهم نور واحد هستند. سوال را تصحیح کنید.

    و عن همان سوالات را از شما کردم. جواب داید؟

    بنده موضوع فرعی مطرح نکردم. برای سوالات شما از خود شما جواب دادم. عن همان ها را هم مطرح کردم. منتظر جواب هم هستم.

    توهین به پیامبر؟ در صحاح و شروح آنها آمده که کنار دست نوعروس مینشسته. زنش را برده تا کارناوال را ببیند. گرده افشانی رو صحیحتون نوشته. اگر توهین است در کتب شماست آن هم صحیح.

    و در مورد آیات هم در جای دیگر نوشتم که اگر فقط ظاهر است، کاربرد الانش چیست؟ قرار بر اینست که پیامبر جدیدی بیاید و ما در رکابش بجنگبم و این آیه در موقع تقسیم غنائم کاربرد داشته باشد یا اینکه نعوذ بالله قرار است پیامبر به عقیده شیعه رجعت کند و این ایه کاربرد داشته باشد؟

    .

    و البته جواب نداید و نقاشی کردید. و به جوب هم دقت نکردید. کلهم نور واحد با عنایت به نقش ” واو ” بعد از الرسول و قبل از اولی الامر.

    در پاسخ به: Reply To: شرک چیست؟ مشرک کیست؟ #8210

    عبدالحسین
    مشارکت کننده
    سلام علیکم.

    آقای مجاهد همچنان منتظر هستم تا تعاریف خواسته شده را ارائه دهید و از سخن خود دفاع کنید.


    عبدالحسین
    مشارکت کننده
    سلام علیکم.

    بنده هنوز منتظر هستم تا بفرمایید اگر هیچ حدیثی پیدا نشود چه چیزی زیر سوال می رود؟

    احتمالا دقت کرده اید که بنده از آیه چه چیزی را استدلال کردم. و متوجه شده اید آیه صراحت بر چه چیزی دارد.

    حالا همچنان اگر دنبال روایت هستید، ابتدا مرقوم بفرمایید که استدلال شیعه از آیه را قبول کرده اید یا خیر؟

    چرا که وقتی استدلال از آیه را قبول نکنید بسیار کودکانه و پوچ مغزی است که دنبال حدیث برای اثباتش باشید.

    ضمنا نفرمودید که آیا شیعه معتقد است امیرالمومنین چون در نماز خاتم بخشی فرموده اند امام و صاحب ولایت شده اند یا اینکه دلیل دیگری بر این امر دارد.

    در آیاتی که به عنوان اصول دین نوشتید نیز این سوال مطرح است که اولا اصول دین چند مورد است؟ ثانیا در 177 بقره و النبیین و آتی المال…. . اینها هم از اصول هستند؟ ثالثا کجا فرموده که اینها اصل هستند؟ به قرینه اینکه تخلف از آنها می شود کفر، نتیجه گرفته اید که اصل هستند؟ اگر اینست، همین نتیجه در آیه ولایت نیز موجود است به هر ترجمه ای که بخوانیم. آیا دلیل نمیشود که آن هم اصل باشد؟

    و سوال دیگر اینکه شما هم مانند دوستتان 1990 باید پاسخ بدهید که بر اساس کدام آیه میگویید که اصول باید در قرآن ذکر شود و در کدام آیه فرموده که اصول را در قرآن بیان میکنیم؟

    و در کجا شیعه مدعی شده که معنای ولی یعنی امام؟ این ضروری است. یعنی اینکه شیعه چگونه از این ولی به امام میرسد.

    برای نصرت و یاور هم آیاتی گذاشتم که ولی و نصیر با هم دارد. یعنی اینها یکی نیستند. دو مورد جدا و متفاوت از هم هستند.

    ضمن اینکه تناقض 5 مائده و 55 مائده بر اساس ترجمه شما هنوز پابرجاست. حلش کنید.

    سوال ایراد دار هم نپرسید. سوال باید به صورتی باشد که به خودش سوال وارد نشود.


    عبدالحسین
    مشارکت کننده
    جواب؟

    عبدالحسین
    مشارکت کننده
    آیه چی شد؟

    اینکه اگر حدیث ثلبت نشود چه چیزی زیر سوال میرود؟

    استدلال از آیه را چه باید کرد؟

    سایر دلائل را؟

    در پاسخ به: Reply To: (ادعاى روافض) بیایید برویم جهنم.!!! #8235

    عبدالحسین
    مشارکت کننده
    جمل فتنه بود. مسببین آن؟ عایشه طلحه و زبیر. چه کسی آن را نابود کرد؟ قاتل الکفرة و قامع الفجرة.

    و نفرمودید که حالا که حاکم مخالف نظر اینها معتقد بوده و عمل کرده، حکم گروهی که مقابل حاکم ایستاده اند چیست؟

    در مورد رفتار حضرتش با عایشه، بفرماید که اگر ایشان را به اسارت میگرفتند سهم کدامیک از سپاهیان بودند؟ یعنی عایشه به عنوان کسی که در صحنه جنگ حاضر است به اسارت گرفته میشود و قاعدتا از غنائم محسوب میشود که در جنگ به دست آمده. سهم کیست؟

    عن ابن عباس قال قال رسول الله صلى الله عليه وسلم لنسائه ليت شعري أيتكن صاحبه الجمل الأدبب تخرج فينبحها كلاب الحوأب يقتل عن يمينها وعن يسارها قتلى كثير ثم تنجو بعد ما كادت . رواه البزار ورجاله ثقات .

    خب حالا سگ ها بر کدام زن پیامبر صدا کردند؟

    قیچی؟ عزیزم آدرس که بود. پس قیچی چه فایده ای داشت؟ این تمام حدیث است. توضیح مال شماست یا هیثمی؟

    وعن أبي سعيد يعني الخدري قال كنا عند بيت النبي صلى الله عليه وسلم في نفر من المهاجرين والأنصار فقال ألا أخبركم بخياركم قالوا بلى قال الموفون المطيبون إن الله يحب الحفي التقي ، قال ومر علي بن أبي طالب فقال الحق مع ذا الحق مع ذا . رواه أبو يعلى ورجاله ثقات.

    و گفتم که معنا یکی است. هم هر دو حدیث هیثمی و هم حدیث حاکم. به هر حال احتمال دارد که حق در قرآن باشد. نظر شما چیست؟ حتی اگر علی مع الحق حدیثی باطل باشد، حدیث دوم که همان معنا را دارد، تکمیل و تاییدش میکند. حداقل از نظر معنا.

    بله جنس هودج مهم نیست. چرا؟ چون اگر معلوم شود که فلزی بوده، هر کسی حتی شما هم میفهمید که هدف از نشستن چنین هودجی چه بوده. و اینکه در خانه نشستن با در میان مردم بودن از نظر شما با یک هودج حل میشود هم جالب است. به هر حال آن هودج خانه عایشه بوده یا چیز دیگر؟ و رفتار ایشان را توضیح دادم. عایشه سهم کی میشد؟ آیه که میفرماید با آنها ازدواج ممنوع است چی میشد؟ البته که اگر خفای شما بودند این نوع آیات را هم به خورد داجن می دادند تا مشکلی پیش نیاید. اما اینجا حرف از امیرالمومنین سلام الله علیه است که یقاتل علی تاول بوده نه افراد دیگر.

    در پاسخ به: Reply To: (ادعاى روافض) بیایید برویم جهنم.!!! #8236

    عبدالحسین
    مشارکت کننده
    طبیعی است که وقتی بر تاویل میجنگد، یعنی همه قرآن را می داند. ظاهر و باطن را با هم آگاه است. چنین فردی با بقیه که مثلا مسلمان هستند بسیار تفاوت دارد.
    کدام روایت صحیح و ثابت میگه که آنها محق بر خلافت بوده اند؟ روایت بیعة ابی بکر فلتة وتمت الا وانها قد كانت كذلك ولكن الله وقى شرها؟

    و شما برای اینکه کلمه ” الظاهر ” را حذف کردید، چه توضح دادید جز اینکه دوباره به سنت سلف صالح اقتدا نمودید. هیچ.

    و البته در جواب امر و حکم به ظاهر هم نوشتم اما باز هم سنت سلف صالح را در پیش گرفتید. و قاعده الزام نیز برای موقعی است که این ” الظاهر ” نباشد یا آن ” بل نداوه بالمکابرة ” نباشد.

    نکته هم اینجاست که امثال شما چون نمی توانند از پس تصحیح بر بیایند ان موارد را مطرح میکنند. جوابی که برای حضرت صادق سلام الله علیه داده شده را در همان تاپیک کافی میبینم. حتما دیده اید اما به مذاقتان خوش نیامده. و نظر بخاری در مورد ایشان چیست؟ وقتی از او سوال شده که چرا از جعفر بن محمد سلام الله علیهما نقل حدث نکرده ای، او چه گفته؟ چند نفر در بین روات حدیث پیدا کرده اید و حکم بر همه می دهید. و البته کم نیستند احادیثی که در کتب شما هستند و در آن چنین رواتی وجود دارند. ” ما رأيت أحدا من أصحاب الحديث الا يدلس الا بن عون وعمرو بن مرة ” این عبارات در وصف روات کجاست؟

    یک نمونه بیارید که دوستانتان بررسی کرده باشند و جواب نگرفته باشند. مثل همین جا. و بنویسید که در چه جاهایی نیز اصابعهم فی آذانهم بوده اند و کجا نبوده اند.

    و در مورد علم حدیث هم؛

    این عبارات شما بسیار آشناست. کس دیگری هم این ادعا را داشت اما فقط ادعا بود. الان شما که مثلا علم حدیث دارید( مثلا ) این جمله البانی را که در نقد تضعیف کنندگان حدیث افتراق گفته حمل بر چی میکنید ” لمخالفته هوی فی نفسه “. همین دلیل است که در موارد دیگری هم هوای نفس در تصحیح و تضعیف روایت دخیل بوده. چه تضمینی هست که اینجا از روی هوا و هوس باشد و جای دیگر نباشد؟ و البته توضیحات داده شده در مورد جمله شیخ را هم نادید گرفته ای. و بماند که مصنف را گفته و نه دیگران را. و بماند که شما مثلا نمیدونی برای توثیق شخص باید چه کرد.

    نمونه آن حدیث به قول شما عفیر را در کتب خود دیدید؟

    .

    حکم آنها که در برابر حاکم ایستادند؟

    چرا واژه ” الظاهر ” را حذف کردید؟

    این سوال هم مطرح است که اگر در صفین طبق نوشته شما حق با امیرالمومنین سلام الله علیه بوده( که یقینا همیشه بوده ) معاویه چه کاره بوده و حکمش چیست؟

    .

    ” چطور ع…ع…میکردین ” مرتعی خوشگوار برای شیعه “مثل اون بابایی که آرزوی گوسفند بودن داشت؟ عزیزم باید صریح بگویم که شکاف دهانت را کنترل کن وگرنه با فضائل خدایانت پرش میکنم؟ دقت کنید که ابتدای توهین از سوی شماست. من احساس کنم که از حرفی قرار است توهین به من و عقیده ام شود، صاحب عقیده طرف مقابل را آب کشی میکنم. خود طرف را که لایق برای جواب نمیدانم و الا لغیر رشده بودنش را از نوشتارش ثابت میکنم. دقت و مراعات کنید.

    در پاسخ به: Reply To: عقیده علی (رض) درباره ی امامت #8265

    عبدالحسین
    مشارکت کننده
    سلام علیکم.

    بنده احتمال دادم که یکی باشند. البته الان به یقین نزدیکترم.

    دقت کنید که الان بحث در مورد امیرالمومنین سلام الله علیه است. اگر حرف در مورد معاویه بود، جای مطرح کردن دغل بازی و مطامع سیاسی و فریب کاری بود.

    دقت بیشتر کنید که آیا معاویه اصولا چیزی به نام امامت قبول دارد یا ندارد؟ امامت منظور ما که امیرالمومنین را مصداقش میدانیم.

    دقت بعدی اینست که معاویه چه چیزی را قبول داشته؟ آیا حضرت را حاکم میدانسته؟ نامه نشان میدهد که معاویه اصل حکومت حضرت را قبول نداشته. ایشان هم استناد میکند به اینکه حاکم را شورا برمیگزیند. چرا؟ چون عثمان که معاویه را ابقا کرد بر اساس چیزی که مثلا شورا بود حاکم شد. پس معاویه اساس حاکم بودنش در شام بر مبنای حکم حاکمی است که شورا انتخابش کرده، باید این حاکم جدید را هم بپذیرد و به امرش گردن نهد چون او هم منتخب شوراست و بالاتر از آن. اجماع مردم

    حالا نکته اینجاست که امیرالمومنین به معاویه که تخلف از امر حاکمی میکند که به اجماع مردم برگزیده شده، احتجتج میکند که من هم همانطوری آمدم که قبلی آمد. پس معاویه باید قبول کند. حالا چرا قبول نمی کند؟ این نکته اساسی است که شما و همفکرانتان از آن فراری هستید.

    همان قاعده الزامی که شما مطرحش کردید را امیرالمومنین به کار بسته و از چیزی که معاویه قبولش داشته استفاده کرده. این فریب کاری و دغل بازی است؟ اینکه من از عقیده شما استفاده کنم و شما را ملزم به امری کنم، نیرنگ است؟ البته تعریف قاعده مورد استنادتان را هم از قلم انداختید مثل همیشه.

    همین ایرادی که دارید به پیامبر خدا ابراهیم علیه السلام نیز وارد است. آنجا که ماه و ستاره را در برابر ماه و ستاره پرستان خدا نامید و بعد از عقیده خودشان برای ابطال امر آنها استفاده کرد.

    به پیامبر هم وارد است. با یهود خائن اطراف مدینه بر اساس چه حکمی رفتار نمودند؟ کسی که حکم شد بر اساس تورات حکم کرد یا قرآن؟ پیامبر هم دغل باز بوده؟

    .

    الان جا دارد به مناسبت توهینی که به پیامبران الهی کردی مثل خودتان موعظه بنویسم. اما نرود میخ آهنین در سنگ.


    عبدالحسین
    مشارکت کننده
    سلام علیکم.

    در مورد آیه یک گیر بر سر ترجمه ” ولی ” وجود دارد. شما میگی دوست. من میگم سرپرست. تا این حل نشود، آیه فاقد فایده است.

    بنده نوشتم که دلیل معنای سرپرست چیست. شماها ننوشتید. اگر دوست باشد عرض کردم که وقتی میشود زن گرفت و نتیجه آن مودت و رحمت است، دوستی که مرتبه پایینتر است بلامشکل است.

    اینکه مردان قوامون هستند ربطی به دین هم دارد؟ در موارد دیگر هم جواب این را نداید. اگر یک زن مسیح گرفت آیا آن زن چون تحت ولایت مرد است به اجبار مسلمه میشود؟ اینکه با لا اکراه فی الدین مغایر است. چه جوابی میدهید؟ اصلا بحث مومن بودن یا مومن نبودن نیست. بحث اینست که اجازه رابطه فوق العاده نزدیک و مهم ازدواج با آنها داده شده. خداوند خلق ازواج را برای چی بیان کرده؟ جعل بینکم مودة و رحمة(21روم). مودت بالاتر است با دوستی؟

    نکته دیگر این که الان رسول کجاست که با او دوست باشیم؟

    شما یک ادعای اشتباه دارید و اینکه مدعی هستید چون حضرتش در نماز زکات داده، پس امام شده. این ادعا شماست یا شیعه؟ اگر برای شماست که ثابت کنید. اگر برای شیعه است مدرک بدهید.

    در پاسخ به: Reply To: (ادعاى روافض) بیایید برویم جهنم.!!! #8267

    عبدالحسین
    مشارکت کننده

    عنایت به اینکه ابتدا امر از نهج البلاغه با برشکاری که جواب ندادید چرا ” الظاهر ” رو حذف کردی، کار را شروع کردید، من هم از همان نهج البلاغه عبارتی را میگذارم؛

    ” كُنْتُمْ جُنْدَ الْمَرْأَةِ وَ أَتْبَاعَ الْبَهِيمَةِ ”

    از اونجایی که حرف خدایت رو آوردی معلومه که درسته. این همون کسی نیست که نفرین پیامبر بر یک فرد خاص رو فضیلت برای اون فرد میدونه؟ از این معتبرتر ندارید؟

    عن أبي بَكْرَةَ قال لقد نَفَعَنِي الله بِكَلِمَةٍ سَمِعْتُهَا من رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم أَيَّامَ الْجَمَلِ بَعْدَ ما كِدْتُ أَنْ أَلْحَقَ بِأَصْحَابِ الْجَمَلِ فَأُقَاتِلَ مَعَهُمْ قال لَمَّا بَلَغَ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم أَنَّ أَهْلَ فَارِسَ قد مَلَّكُوا عليهم بِنْتَ كِسْرَى قال لَنْ يُفْلِحَ قَوْمٌ وَلَّوْا أَمْرَهُمْ امْرَأَةً.

    بخاري ج4، ص1610، ح4163، كتاب بدأ الخلق

    یک صحابی از رسول خدا نفعی برده در زمان جمل. نفعش چی بوده؟ به گروهی که فرمانده آنها یک زن بوده ملحق نشده. اگر حرف شما را که عایشه مسبب و فرمانده نبوده و برای جنگ نرفته را بپذیریم، باید در جنسیت صحابه ای مانند زبیر و طلحه و اون یکی که خودش و پدرش رو پیامبر لعن و طرد کرد و یکی دیگه خلف ایشان عمل کرد و دامادش کرد و کاتبش کرد و… شک کنیم. شک کنیم؟ یا در سخن پیامبر.

    قال أحمد في ” مسنده ” : حدثنا يحيى القطان ، عن إسماعيل : حدثنا قيس ، قال : لما أقبلت عائشة ، فلما بلغت مياه بني عامر ليلا . نبحت الكلاب . فقالت : أي ماء هذا ؟ قالوا : ماء الحواب . قالت : ما أظنني إلا أنني راجعة . قال بعض من كان معها : بل تقدمين فيراك المسلمون ، فيصلح الله ذات بينهم . قالت : إن رسول الله صلى الله عليه وسلم قال ذات يوم : ” كيف بإحداكن تنبح عليها كلاب الحواب ”
    هذا حديث صحيح الاسناد ، ولم يخرجوه. سیر اعلام النبلا ج2ص177.178

    این هم فرعی و مطروح شما؛

    ( ابن سبا؟ قتل عثمان؟ فرض کنیم درست باشه. عثمان رو کی کشت؟ صحابه بایهم اقتدیتم اهتدیتم اینقدر قوه تشخیص نداشتند که جلوی اونها رو بگیرند؟ )

    حرف اصلی؟ این حرف اصلی رو حاکم قبول داشت یا نداشت؟ اگر نداشت(که نداشته) چرا اونها اصرار می کردند؟ چرا به حرف حاکم اعتنا نکردند؟ حکم اینکار چیه؟

    در پاسخ به: Reply To: (ادعاى روافض) بیایید برویم جهنم.!!! #8268

    عبدالحسین
    مشارکت کننده

    ااین هم فرعی است و مطروح شما؛

    در مورد کار خالد( در واقع زنای او که سیف الله کرد او را)؛

    دقت کنید که حکم اصحاب جمل چه بوده؟ خروج بر حاکم از نظر اهل سنت حکمش چیست؟ برای توجیه کار خالد نیاز دارید که مالک و قبیله اش را اولا غیر مسلمان بدانید ثانیا ثابت کنید که جنگیده اند ثالثا ثابت کنید که زنانشان نیز در معرکه حاضر بوده اند مثل عایشه. و قبل از این جواب بدهید که بالاخره سگها بر چه کدام زن پیامبر صدا کردند؟ خالد که زن پیامبر نبوده تا شما در جواب نامش را بنویسید. کدام زن؟ زن مالک بعد از مالک عده هم نگه داشت؟

    و چون طبری را دربست قبول داری ؛

    فلما بلغ قتلهم عمر بن الخطاب تكلم فيه عند أبي بكر فأكثر وقال عدو الله عدى على امرئ مسلم فقتله ثم نزا على امرأته وأقبل خالد بن الوليد قافلا حتى دخل المسجد وعليه قباء له عليه صدأ الحديد معتجرا بعمامة له قد غرز في عمامته أسهما فلما أن دخل المسجد قام إليه عمر فانتزع الأسهم من رأسه فحطمها ثم قال أرثاء قتلت امرأ مسلما ثم نزوت على امرأته والله لأرجمنك بأحجارك. تاریخ طبری ج2ص274

    و البته تصحیح عالمتان چه میشود؟ و اینکه شیعه بودن راوی او را از اعتبار ساقط میکند؟ یک سری به مسلم و بخاری بزنید.

    بعد از اینکه نگفتید توضیح ” ادراج ” از شما بود یا هیثمی، به معنایی که گفتم دقت کردید؟ علی از آنجا گذشت. فقال الحق مع ذا الحق مع ذا. روایت حاکم هم که ایشان را با قرآن می داند. حق در قرآن هست یا نیست؟ اگر نیست که هیچ. اگر هست این حق با کس که همراهش می باشد، همراه هست یا نیست؟

    آن عقیصا را هم از حاکم آوردم.

    ” اگر علی مع الحق حدیثی باطل باشد، ” اگر به این وضوح را ندیدی؟ اگر.

    بعد من چی نوشتم. نوشتم که معنا یکی است. نگفتم حدیث ضعیف است اما معنایش صحیح. دقت کنید و به جای نمک بودن(که البته گندیده) دقت کنید. دقت کنید. به چی؟ به اینکه حدیث دوم شاهدی است برای حدیث اول. همینطور حدیث حاکم.

    داجن یعنی بزغاله. یا گوسفند کوچک. یا یک همچین حیوانی که اهلی است. این حدیثشه ” … دخل داجن فکلها ” جای نقطه چین این ترجمه رو داره؛ که آیه رضاع نازل شد و در کاغذی بود زیر تختم و بزغاله اومد و خورد.

    آیه میفرماید توی خانه هایتان بنشینید و فلان کارها رو هم نکنید. امر ابتدایی چگونه تحدید میشود؟ یعنی اگر برای فتنه انگیزی خارج بشوید ایرادی ندارد؟ فقط با آرایش خارج نشوید همه چیز حل میشه؟

    این قول جناب ام سلمة سلام الله علیها است؛

    ” … فَوَاللَّهِ إِنَّكَ لِعَلَى الْحَقِّ، وَالْحَقُّ مَعَكَ، وَلَوْلا أَنِّي أَكْرَهُ أَنْ أَعْصَى اللَّهَ وَرَسُولَهُ، فَإِنَّهُ أَمَرَنَا صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ أَنْ نَقَرَّ فِي بُيُوتِنَا لَسِرْتُ مَعَكَ… ”

    مستدرک ج3ص119

    مجتهد تازه اگر مجتهد باشد و ثابت باشد که حق اجتهاد دارد در برابر کسی که تاویل می داند، حق اظهار نظر دارد؟ تازه آن عالم به تاویل که کنفسی رسول هم هست، حاکم هم باشد، دیگر جایی برای اجتهاد دیگران می ماند؟ شوخی خوبه اما نه با حرف پیامبر. این که قرار باشد هر خطایی را به اجتهاد وصل کنیم و بگویم که اینها مجتهد بوده اند، یه ذره به پیامبر ایراد وارد میشه.

    در پاسخ به: Reply To: (ادعاى روافض) بیایید برویم جهنم.!!! #8269

    عبدالحسین
    مشارکت کننده

    من ایشان را عالم به قرآن اعلام نکردم بلکه حرف پیامبر است البته اگر به پیامبری قبولش دارید. حدیثش را که گذاشتم. یقاتل علی تاویل.

    حدثنا عبد الله حدثني أبي ثنا حسين بن محمد بن ثنا فطر عن
    إسماعيل بن رجاء الزبيدي عن أبيه قال سمعت أبا سعيد الخدري يقول كنا جلوسا ننتظر رسول الله صلى الله عليه وسلم فخرج علينا من بعض بيوت نسائه قال فقمنا معه فانقطعت نعله فتخلف عليها على يخصفها فمضى رسول تمت الله صلى عليه وسلم ومضينا معه ثم قام ينتظره وقمنا معه فقال إن منكم من يقاتل على تأويل هذا القرآن كما قاتلت على تنزيله فاستشرفنا وفينا أبو بكر وعمر فقال لا ولكنه خاصف النعل قال فجئنا نبشره قال وكأنه قد سمعه.

    مسند احمد ج3ص82. البانی هم در سلسة الاحادیث الصحیحة ح2487
    معنی احادیث صحیح را هم فهمیدم. شما گفتید که خلفا احق بودن اند. من هم فلتة را گفتم. این در بخاری است. دقت کنید.

    شما ” الظاهر ” را حذف کردید تا حرف خود را ثابت کنید. در نوشته ابتدایی شما این کلمه وجود ندارد ولی همه متون نهج البلاغه موجود است. پس تحریف کردید. بعد در مورد حرف آقای عباس گفتم که وقتی باطن امر معلوم شد حکم معلوم است. بل نداویه بالمکابرة. جولان را شما داید که حذف کردید و البته از جمل به صفین آمدید و دوباره به آنجا ارجاع داده شدید. کار خلاف نکنید تا اینطوری نشوید.

    بحث امام صادق علیه السلام را چه کسی اول مرتبه طرح کرد؟ من یا شما؟ بعد اینکه من در مورد کار بخاری نظر ندادم. در جواب شما گفتم که به جوا ببخاری دقت کنید بد نیست. شما گفتید ضعیف الحدیث. من گفتم نظر بخاری را ببینید. مسلم اگر از ایشان نقل کرده بر مشرب خود نقل کرده. همان داستان ضعیف بودن که البته جواب داده شده در مورد بخاری هم هست اما به نحوی که بخاری می داند و خدایش.

    اصحاب حدیث= اهل حدیث؟

    حتما می دانید که نتیجه صحت یا ضعف حدیث در شیعه اجتهادی است. یعنی این نیست که چون بخاری گفته پس لابد و ناچار باید صحیح باشد. این همان علت است.

    و شیخ فرموده که عقیده آنها فاسد بوده. شما یهودی راستگو ندیدی؟ این را بری حدیث نمیگویم. بلکه از همان کلام شیخ گروهی استثناء میشوند. بعد عقیده را رد کرده. قول را هم رد کرده؟

    در پاسخ به: Reply To: (ادعاى روافض) بیایید برویم جهنم.!!! #8270

    عبدالحسین
    مشارکت کننده

    و البته این را هم اضافه کنم که؛

    اگر (دقت کنید که نوشتم اگر.اگر) بلد نیستید که رجال شیعه را استفاده کنید چرا دائما میگویید که رجال ندارند و حدیث ندارند و … ؟ عزیزم دقت کنید که نوشتید ” از کجا بدونم این راوی ثقه است یا نه کذابه یا نه ” یعنی اصولا رجال را نمی دانید. چنین فردی به چه پشتوانه ای میگوید که فلان حدیث صحیح یا ضعیف است؟

    نمونه چی شد؟

    حرف البانی به علمای احناف بوده. یعنی اونها از روی هوای نفس این کار رو کردن. چرا؟ چون حدیث با مذاق مذهب اونها نیست. پس هر حدیثی که به مذاقشون بوده رو از روی هوای نفس تصحیح کرده و هر چی نبوده رو تضعیف.

    تمام این پیچانده ها که نوشتی شورعش با شخص شما بوده و من بدون اعتراض جواب داده ام. حیا اگر داشته باشی سعی نمیکنی که سر خدا کلاه بذاری.

    در مورد عفیر با اینکه بعدا خواهی گفت پیجچاندن و…؛

    از حدیث بالاتر در قرآن مورچه ای سخن میگوید و رسول خدا میشنود و اسف بارتر اینکه میفهمد چه میگوید و فاجعه اینست که که میخندد. از آن اهانت بارتر و فجیع تر سخن گفتن هدهد است با همان پیامبر و آگاهی دادن به او. از این بدتر هم کار ابراهیم علیه السلام است که پرنده را ذبح و تکه تکه کرده و تکه های او را صدا میزند و زشت تر اینجاست که پرنده هم او را اجابت میکند.

    ” اگر ” در مذهب شما ” چون ” معنا می دهد. خوبه حالا یکروز بیشتر نگذشته و من هنوز هستم. جالبه که عین متن من را گذاشتی و باز در کمال خونسردی از آن قصد خودت را برداشت میکنی.

    دلیل عدم مجازات را میتوانید در کار حضرت موسی علیه السلام با سامری ببینید. یا عمل رسول الله با ابن ابی. گرچه از نظر بنده علت عدم مجازات او از طرف امیرالمومنین سلام الله علیه این آیه شریفه است ” وَمَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فيها وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَلَعَنَهُ وَأَعَدَّ لَهُ عَذاباً عَظيماً ” 93 نساء.

    ” الظاهر ” را حذف کردی و الان در کمال بی شرمی به آن استناد میکنی که البته جوابش را هم گرفتی اما مانند مسبب افک رفتار میکنی.

    دقت کنید که فقط مطالب شما را پی میگیرم.

    اختلاف در خون عثمان بود. یک طرف داعیه خونخواهی داشته و یکطرف نداشته. کی نداشته؟ یقاتل علی تاویل. پس نتیجه چیست؟ گروه مقابل الکی جوش میزدند. تا جایکه گفتند بل نداویه بالمکابرة. الان حل شد؟ باز عبارات را آوردید با حذف ” الظاهر “. و فراموش کردید که بحث بر سر حکم کسی مانند معاویه و عایشه است از نظر اهل سنت. ربطی به امام من ندارد.

    اگر این حرف در موقع مرگ نباشد شاید قابل قبول باشد اما… . علاوه بر اینکه شاید. ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون. گوسفند کجاشه؟ و اگر بحث بر سر افراد است که دست من را خیلی بازتر میکنید. اما حواسم هست که ” و لا تسبوا الذین یدعون من دون الله فیسبوا الله عدوا بغیر علم… ” .

    در پاسخ به: Reply To: (ادعاى روافض) بیایید برویم جهنم.!!! #8271

    عبدالحسین
    مشارکت کننده
    سلام علیکم.

    تنها شما را به مثالی که خداوند در همان سوره تحریم زده ارجاع میدهد. ببینید که ارتباط مثل با ممثل چیست.

    در پاسخ به: Reply To: (ادعاى روافض) بیایید برویم جهنم.!!! #8272

    عبدالحسین
    مشارکت کننده
    یه توضیح بدم که این متن رو اینجا نمیخواستم بذارم اما چون داشتم یه موضوع دیگری رو در جای دیگری همزمان جواب میدادم، این رو اشتباهی هم اینجا و هم در اون مطلب نوشتم. از این بابت عذر میخوام.

    اما خیلی بد هم نشد.

    آیه 61 که نفاق رو به صراحت بیان میکنه. من میخواستم بگم که شما خدا رو قبول دارید اما به رسول که میرسه میگید فقط کتاب خدا.

    توضیح بیشتر هم ندارد. آیه فرموده منافق میگه فقط خدا. از رسول مانع میشه. همون کاری که گوینده حسبنا کرد. شما هم فقط قران هستید دیگه. غیر اینه؟ همواره قران. رسول چی کاره است؟ انه کالطارش؟

در حال نمایش 15 نوشته (از کل 854)