عبدالحسین

پاسخ های ارسال شده در انجمن

در حال نمایش 15 نوشته (از کل 854)
  • نویسنده
    نوشته ها
  • در پاسخ به: Reply To: عقیده علی (رض) درباره ی امامت #8407

    عبدالحسین
    مشارکت کننده
    سلام علیکم.

    گفتید بستن دهان حقیقت گو و حقیقت جو، یاد کسی افتادم که پسوند دوانیقی داشت. یاد یه جایی هم افتادم که یه عالمی رو به خاطر اینکه حقیقتی رو گفت که مبنی بر فضائل یه نفر دیگه بود، آنقدر بدبخت رو بوسیدند که مرد. یاد کتابخانه ای افتادم که در بغداد بود و سوخت و صاحبش برای حفظ جان رفت نجف. یاد آن سلطانی افتادم که به خلیفه گفت احمق و گفت که انگشت در جهان کرده و همی رافضی می جویم. یاد همون سلطان افتادم وقتی که ری رو گرفت و علما رو به دار بست و کتبشون رو زیر پای اونها آتش زد. یاد کسانی افتادم که منع نقل حدیث رسول کردند. یاد میرحامد حسین افتادم که مغزش جوشید و از سرش بیرون زد. یاد بعلبک لبنان و دو شهیدش افتادم. یاد سید الشهداء افتادم. یاد سعد افتادم که جن کشتش. یاد سلطان سلیم افتادم که چقدر حقیقت دوست بود. یاد اون بابایی که یهودی رو بیرون کرد به خاطر اینکه رسواش کرده بود و بی سوادیش رو عیان کرده بود. یاد احمق هایی افتادم که توی حسینیه ها و مساجد انتحاری میزنن و نمیخواهند بشنوند که حسین سلام الله علیه برای چی کشته شد. کی کشتش. یاد کسی می افتم که آنقدر جنبه شنیدن حقیقت را داشت که یک نفر را که از او راستگوتر وجود نداشت، تبعید کرد یک نفر را لگد مال کرد.
    و جواب کلی برای شما همان است که برای 1990 بود. زهرهشک.

    در پاسخ به: Reply To: عقیده علی (رض) درباره ی امامت #8408

    عبدالحسین
    مشارکت کننده
    عزیزم جواب رو کامل بخون. شما گفتی دغل بازی. من هم گفتم که بحث درباره کیست. اگر معاویه بود بله قطعا دغل بازی تنها در شان او بود. پس بهتر است که درست بنویسید و درست تر بخوانید. حواس من جمع تر از اینه که شما بخواهید بپیچید به بازی.
    در 2/15؛
    ” دقت کنید که الان بحث در مورد امیرالمومنین سلام الله علیه است. اگر حرف در مورد معاویه بود، جای مطرح کردن دغل بازی و مطامع سیاسی و فریب کاری بود. ” این نوشته من بود.
    آن عبارتی که حضرتش فرموده باشد ” امامت ” نزد من بی ارزش است را بگذارید. حتما باید لفظ امامت داشته باشد.
    چون گفتید که سنت پیامبر را قبول داشتند سوال میکنم؛
    کدام قرآن؟ همانی که میگوید رایت المنافقین یصدون عنک صدودا؟ همان قابلین قرآن گفتند حسبنا کتاب الله. همانی که میگوید ما ینطق عن الهوی؟ و همانها گفتند لیهجر.
    کدام سنت؟ آن سنتی که همه اش را تغییر داده اند حتی نمازش؟

    أخبرنا الرَّبِيعُ قال أخبرنا الشَّافِعِيُّ قال أخبرنا إبْرَاهِيمُ عن وَهْبِ بن كَيْسَانَ قال رأيت بن الزُّبَيْرِ يَبْدَأُ بِالصَّلَاةِ قبل الْخُطْبَةِ ثُمَّ قال كُلُّ سُنَنِ رسول اللَّهِ صلى اللَّهُ عليه وسلم قد غُيِّرَتْ حتى الصَّلَاةِ

    الام ج1 ص235

    در مورد یک و دو و سه که نوشتید؛

    این را توضیح بدهید که معاویه چه چیزی را قبول داشته. و بفرمایید که ملت با ایشان به عنوان خلیفه(حاکم) بیعت کردند یا امامی که شیعه میگوید؟ آن وقت متوجه میشوید که جرا استناد نفرموده اند.

    شماره چهار هم در این کلام جواب داه شده ” علی ما بایعوهم “. مردم بر چه چیزی با سه نفر قبلی بیعت کرده بودند؟ بر همان با حضرت نیز بیعت کردند. البته بماند که بعدا چه کردند.

    مورد پنجم؛ فرموده که بایعنی. بیعت کردند با من. علی بایعوهم. بر چیزی که با آنها بیعت کردند. ملت با سه نفر قبل یر چه چیزی بیعت کردند؟ این هم مثل مورد چهار است. همان مردم که با آنها بیعت کردند با من هم بیعت کردند.

    مورد ششم چیزی جز تحقیر معاویه نیست. معاویه مهاجر بود یا انصار؟ تحقیقا هیچ کدام. خب معنای کلام اینست که تو ای معاویه هیچ حقی برای حرف زدن نداری. چرا؟ چون شورا در بین مهاجر و انصار است. چرا؟ چون نفر قبلی در چنین شورایی انتخاب شد. نکته هم اینجاست که ابوبکر با کدام شورا و عمر با کدام شورا منتخب شدند که شما مدعی هستید کار آنها هم شورایی بوده؟ بماند که عثمان هم شورایی نبوده. حالا ما تخفیف میدیم.

    مورد هفتم؛ معنای امام چیست؟ در ادامه معنای امام در شیعه را از کلام حضرتش میگذرام.

    مورد هشتم؛ ای معاویه رضایت خدا در چیزی است که تو از آن فراری هستی. چی؟ عده ای(همه مردم غیر از تعدادی منافق) با من بیعت کرده اند. تو گردن نمی نهی.

    در پاسخ به: Reply To: عقیده علی (رض) درباره ی امامت #8409

    عبدالحسین
    مشارکت کننده

    و چون در ابتدا گفتید که کلام معصوم بر پیروانش حجت است، عرض میکنم که حضرتش در انتهای نامه چه مرقوم کرده اند؟ بماند که معاویه را بدعت کار میدانند و خروج کرده از امر. طبق حرف ابتدایی شما که البته کاملا کشکی است و نمی خواهم نقدش کنم، میگویم که نظر مولایم را در مورد معاویه در این نامه بر خود واجب می دانم و میگویم که معاویه خارجی و بدعت گزار و تهمت زننده است بر امیرالمومنینی که هیچ کس با او چنین کاری نمیکند مگر منافق. طبق حدیث پیامبر. لا یحبک الا المومن و لا یبغضک الا المنافق.

    .
    عزیز جون دقت کن. نامه ای که مخاطبش معاویه است را آوردی و با کمال وقاحت میگویی که این عقیده امیرالمومنین علیه السلام است. در حالی که حضرتش به عیان عقاید مخاطب نامه را دلیلی قرار داده تا او را بر اساس چیزی که خودش قبول دارد مجاب کند. چرا این فهمش برای شما محال شده؟
    بله ابراهیم علیه السلام در مسئله دعوت به توحید موظف است که بیان کند آن چه را که مامور به آن است.

    اما شما میگویید که حضرت باید با معاویه نیز همین کار را کند. اولا باید بدانید که امام در نزد شیعه ” مَثَلُ الْإِمَامِ‏ مَثَلُ الْكَعْبَةِ إِذْ يُؤْتَى‏ وَ لَا يَأْتِي‏ “. ثانیا بدانید(که البته می دانید) معاویه سیستمی که او را بر سر کار آورد را نیز قبول نداشت. چرا؟ اگر داشت بعد از این نامه که معتقدات او در آن بیان شده باید خود را ملزم می دانست به اینکه عقایدش را محترم بشمارد و دغل بازی نکند. چرا که بر اساس همان شورایی که منتخبش او را تعیین کرده، منتخب بعدی آمده و او را عزل کرده. حالا چرا معاویه دغل بازی کرده و از زیر فرمان حاکم فرار کرده؟ کاری به حکمش در نزد اهل سنت ندارم. بعد هم لطف کرده برای تکمیل دغل بازی به جنگ حاکم آمده.

    و البته این هم هست که امام لزوما یک معنا ندارد. حضرتش از آن معنای عامی که همه میدانسته اند مفهومش چیست استفاده کرده اند. برای این قضیه روایات صحیحی که خود امیر المومنین فرموده باشد که امامت امری الهی است نزد شیعه موجود است.

    قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ (ع): اكْتُبْ مَا أُمْلِي عَلَيْكَ. قَالَ: يَا نَبِيَّ اللَّهِ أَتَخَافُ عَلَيَّ النِّسْيَانَ؟ فَقَالَ: لَسْتُ أَخَافُ عَلَيْكَ النِّسْيَانَ وَقَدْ دَعَوْتُ اللَّهَ لَكَ أَنْ يُحَفِّظَكَ وَلَا يُنْسِيَكَ وَلَكِنِ اكْتُبْ لِشُرَكَائِكَ. قَالَ: قُلْتُ: وَمَنْ شُرَكَائِي يَا نَبِيَّ اللَّهِ؟ قَالَ: الْأَئِمَّةُ مِنْ وُلْدِكَ بِهِمْ تُسْقَى أُمَّتِي الْغَيْثَ وَبِهِمْ‏ يُسْتَجَابُ‏ دُعَاؤُهُمْ‏ وَبِهِمْ يَصْرِفُ اللَّهُ عَنْهُمُ الْبَلَاءَ وَبِهِمْ تَنْزِلُ الرَّحْمَةُ مِنَ السَّمَاءِ وَهَذَا أَوَّلُهُمْ. وَأَوْمَأَ بِيَدِهِ إِلَى الْحَسَنِ (ع) ثُمَّ أَوْمَأَ بِيَدِهِ إِلَى الْحُسَيْنِ(ع) ثُمَّ قَالَ (ص): الْأَئِمَّةُ مِنْ وُلْدِهِ.

    امالی صدوق ص 485

    در پاسخ به: Reply To: عقیده علی (رض) درباره ی امامت #8410

    عبدالحسین
    مشارکت کننده

    عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلي الله عليه وآله وسلم: لَمَّا أُسْرِيَ بِي إِلَى السَّمَاءِ أَوْحَى إِلَيَّ رَبِّي جَلَّ جَلَالُهُ…………… يَا مُحَمَّدُ تُحِبُّ أَنْ تَرَاهُمْ قُلْتُ: نَعَمْ يَا رَبِّ فَقَالَ عَزَّ وَجَلَّ ارْفَعْ رَأْسَكَ فَرَفَعْتُ رَأْسِي وَإِذَا أَنَا بِأَنْوَارِ عَلِيٍّ وَفَاطِمَةَ وَالْحَسَنِ وَالْحُسَيْنِ وَعَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَمُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ وَجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَمُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَعَلِيِّ بْنِ مُوسَى وَمُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ وَعَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ وَالْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ وَ م‏ح‏م‏د بْنِ الْحَسَنِ الْقَائِمِ فِي وَسْطِهِمْ كَأَنَّهُ كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ.

    قُلْتُ: يَا رَبِّ وَمَنْ هَؤُلَاءِ قَالَ: هَؤُلَاءِ الْأَئِمَّةُ….

    کمال الدین و تمام النعمه ج1ص252

    لذا بر این بناست که میگوییم حضرتش در این نامه عدم تقوای معاویه را اثبات کرده اند. شما که میگویی قاعده الزام باید دقت کنید که مخاطب کسیت. و تعریف قاعده چیست و کاربردش چه خواهد بود.

    هنوز هم که تعریف ندادید.

    حکم بر تورات را هم انشاء الله میگذارم.
    آن توهینی که گفتم همین حرفی است که گفته ای دغل بازی و عین همان کار ار ابراهیم و حضرت رسول کرده اند. معنا که میفهمید. معنای حرف شما همین است. شما گفتید که؛

    هر فردی را که شورای مهاجرین و انصار معرفی کند و تعیین نماید ، امـــــــــام می داند .( فَاِنِ اجْتَمَعُوا عَلى رَجُل وَ سَمَّوْهُ اِماماً ) آیا این گفته برای فریب دادن طرف مقابل بوده است ؟؟!!

    …..

    از شما خواهشمندم حضرت علی را متهم به درغگویی و دغل بازی و فریب کاری نکنید . “

    یعنی چه؟ استفاده از عقاید کسی برای مجاب کردن او در چیزی که او طبق عقایدش قبول دارد دغل بازی است. فریب کاری است. نتیجه اینکه پیامبر هم، ابراهیم هم، و اگر قرآن را بگر دیم احتمالا خدا هم دغل باز و فریب کار و دروغگو بوده اند. لفظ مهم است یا معنا؟

    .

    آن صلوات قلابی هم که آخرش لعن دارد و معلوم نیست که کار دیگران به شما چه ربطی دارد که لعنشان میکنید، آن لعن انتهایی دامن گیر 1990 میشود. آنجا که پیامبر را نفی میکند و میگوید دین= خدا و قرآن. پیامبر کجاست؟ یقه قائل حسبنا کتاب الله را هم میگیرد. چون او هم پیامبر را انکار میکند.

    در پاسخ به: Reply To: (مهم) روافض مشرک هستند به علت زیر: #8411

    عبدالحسین
    مشارکت کننده
    علیک با سلام.

    دقت کنید که دوستتان چه آیاتی آورده. چه ادعایی کرده. چه جواب گرفته. چه سوالاتی از او شده. چه جوابی داده.

    نکته مهم اینست که بگویید چه کسی امام را اله گرفته. در ابتدا نوشته گور پرست. چه کسی گور را اله گرفته؟ میدانید که پرستش نیاز به یک اله دارد. حالا آن اله الله باشد یا بت. به هر حال پرستشی که دوستتان نمی تواند بگوید چیست و پرستش شونده را هم نمی تواند تعریف کند، دو سوی یک ماجرا هستند. پرستش عمل است که نسبت به اله انجام میشود. حالا کدام شیعه ای امام علیه السلام را اله می داند؟ یا اصلا پرستش میکند؟

    آیه 3 زمر تمام حرف دوست شما را پرپر میکند. بت پرستان گفتند ما نعبدهم الا لیقربونا الی الله زلفی. از این اقرار صریح تر؟

    عزیزم من دون الله را چه معنی می کنید؟ مثل دوستتان پایین تر از خدا میگیرید؟ ” اولا ظاهرا روافض معني غير از خدا يا به عبارت ديگر پايين تر از خدا را نمي فهمند. ”

    قطعا ائمه سلام الله علیهم اجمعین غیر از خدا هستند. اما بگویید که شیعه آنها را اله می داند که عمل پرستش نسبت به آنها صادق باشد؟ ادعای پرستش دارد؟ ادعای شیعه نسبت به آنها چیست؟

    و مهم تر اینکه ” دعا ” در قرآن در این آیات را معنا نکردید.

    موضوع بحث این بود که دوست شما ملت را گور پرست دانست. بحث توسل نیست. بحث عبادت غیر الله است. الکی جدول نزنید.

    و باز قرآنی که مخصوص تخمه شکستن است را نشان دادید. عزیزم به من بگو این مدل آیات که برای همان زمان بوده الآن چه کاربردی دارند؟ برای این هستند که ما بخوانیم و ثواب جمع کنیم؟

    عزیزم شما دنبال متن دستور هستید. اسلاف شما ثابت کرده اند که اگر وحی به آنها نازل شود هم زیر بار نمی روند. حالا متن دستور میخواهی؟ من موندم که معن ابرای چیست. تفکر در قران برای چیست. خدا به امر لغو دستور داده؟ ما در قرآن تفکر کنیم و بفهمیم که آیه 1 تا 10 برای جنگ بوده. خب بوده که بوده. فایده الانش چیست؟ زیر کرسی خوندن؟

    ضمن اینکه در 5 منافقون فرموده آنه اکه از رسول روی گردان هستند منافق هستند. دقت کنید که در چه امری فرموده روی گردان هستند؟

    اگر روی گردانی از رسول نشانه نفاق است خب این نشانه باید بعد از رحلت ایشان از بین برود. چون دیگر نیستند که روی گردانی از ایشان معنا دهد. اما میبینیم که لفظ منافق هنوز هم وجود دارد. برای چه؟ مثلا دوستان شما میگن ابن سبا منافق بوده. این بابا پیامبر رو دیده که نشانه نفاقی که قران در منافقون گفته و در 61 نسا گفته و شما این دومی را داری، داشته باشد؟

    و سوال مهم ایسنت که فرق بین متخلفین در زمان رسول خدا و الآن چیست؟ چرا آنها باید چنین امتیازی داشته باشند اما اکثریت مسلمانان که بعد از رسو هم آمده اند از این نعمت محروم باشند؟ آیا پیامبر رحمتی برای تعداد اندک صحابه در زمان خود بوده و بقیه مردم کشک؟

    ضمن اینکه شما پیامبر را مرده میدا نید. به من چه.

    در پاسخ به: Reply To: (مهم) روافض مشرک هستند به علت زیر: #8412

    عبدالحسین
    مشارکت کننده
    آن صلوات جعلی شما؛

    از صحابه؛ حدیث حوض چی میگه؟ این اجمعین صحابه رو زایل میکنه.

    از ازواج؛ جمع بین حدیث لدود و آیه 57 سوره احزاب برخی ازواج رو تعطیل میکنه.

    آن لعن آخرش هم یعنی چه؟ عمل دیگران به شما چه ربطی دارد که لعنشان میکنید؟

    و آن لعن یقه خوتان را هم گرفته. منکر رسول شده اید. آنجا که نوشتید دین= خدا و قرآن. رسول کجاست؟59 نساء مگر امر به اطاعت از رسول نکرده؟55مائده؟36 احزاب؟…….

    آن لعن گرفتار گوینده لیهجر هم میشود. قرآن را که کلام خداست منکر شده. در واقع نومن ببعض و نکفر ببعض شده. ما ینطق عن الهوی را بوسیده کنار گذاشته.

    گرفتار حسبنا کتاب الله هم میشود. او هم پیامبر را منکر شده.

    در پاسخ به: Reply To: شرک چیست؟ مشرک کیست؟ #8413

    عبدالحسین
    مشارکت کننده
    شیخ؟

    تعریف شرک؟ ریاضی یعنی 4 عمل اصلی. این میشه تعریف ریاضی؟ شما شرک را تعریف کنید، بعد تاپیک را خود به خود میبندید. تعریف کنید.

    بنده کسی غیر از خدا یعنی چه؟

    و خب این عبادات چی هستند؟ رفیقتان گفته دعا یعنی عبادت. آیاتی آورده که یعبدون دارند. بعد آیاتی آورده که تدعون دارند. خدا تنها همین یک مصداق را برای عبادت فرموده؟ آن آیه ما خلقت الجن و الانس چی میشه؟ یعنی تنها دعا عبادت است؟

    عزیزم شما هم خدا را تجسیم میکنید و البته محدود. میدانید که هر جسمی محدود است. محدود که باشد قدرتش هم محدود است. اما شما به روی خود نمی آورید. فرق شما با آن مشرکین چیست؟

    دقت کنید که فرموده ” الله “. از این نام در کجای قرآن برای کسی غیر از آن اللهی که من وشما میشناسیم استفاده شده؟ به چه قرینه ای میگویید که الله با الله متفاوت است؟ و دوستتان گفته که اینها الله را قبول دارند. اگر نداشتند که شرک معنا نداشت. داشت؟


    عبدالحسین
    مشارکت کننده
    علیک با سلام.

    در 2/2 نوشتم؛

    آقای مجاهد؛

    وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا 7 حشر

    چيزهائي را كه پيغمبر براي شما آورده است اجراء كنيد ، و از چيزهائي كه شما را از آن بازداشته است ، دست بكشيد.

    دوستتان(نقاش) در تاپیک دیگری معتقد است که هر آدم عاقلی که این آیه را از ابتدا بخواند میفهمد که موضوعش چیست.

    الان موضوعش این چیزی است که شما فرمودید؟.

    یعنی ترجمه را قبول دارم؟ تناقض حرف شما و مجاهد را نشان دادم.

    پاسخ به چی بدهیم؟ شما که دنبا لفظ هستی چه جوابی میخواهی؟ امامت دوازده امام از قرآن ثابت است اما شما دنبال لفظ هستید.

    بینه هم با شماست. میگویید اصول در قرآن هست. کجا؟ البته قبلا از این سوال فرار کرده اید و من در تعقیبتان گفته ام که همین چیزی که شما به عنوان جواب میدهید در 55 مائده نیز با هر ترجمه ای که باشد ثابت است. چرا این اصل نیست؟ مثلا آیه گذاشتید که عدم ایمان به ملائکه کفر است. ملائکه را هم از اصول دین کردید. درسته؟

    قرآنی که عایشه میگوید داجن خوردش؟

    مغلطه چی هست؟ جز اینکه بگویید اصول در قرآن آمده و بعد از اثبات اینکه آیه بیاورید که گفته باشد اینها اصل هستند عاجزید و برای فرار، وقیحانه دیگران را متهم بکنید؟

    عزیزم آیه ای که بگوید اصول در قرآن آمده. و آیه ای که بگوید اینها اصل هستند کجاست؟ یک آیه آوردی که تخلف از اینها کفر است. در آن نماز هست انفاق هست ملائکه هست…. . خب این تصریح در اصل بودن است یا اینکه استنباط کرده اید؟ شما که دائم دنبال لفظ هستید زحمت بکشید و لفظ اصل را در قرآن نشان دهید. معنا را که نمی دانید چیست و نمی خواهید که بدانید. لفظ اصل را نشان دهید که اصول دین در قرآن آمده. به همه مقدسات الهی قسم یاد میکنم که اگر لفظش را نه استنباط و فهمش را نشان دهید امامت 12 امام را با لفظ در قرآن نشان دهم.

    .

    خواننده اگر فهیم باشد وقتی ببیند که سائل در رد ایراد سوالش مانده دیگر دنبال مطالب مشابه او نمی رود.


    عبدالحسین
    مشارکت کننده
    علیک با سلام.

    1990 در 2/18؛

    دقت کنید که بحث امامت 12 امام نیست و بحث بر سر ولایت ایشان است. حواستون رو جمع کنید.

    بعد اینکه در جای خود عرض کردم که هیچ مشکلی برای سایر ائمه بوجود نمی آید. همان پست را دوباره ببینید.

    در 55 مائده کی گفته که منظور همه مومنان هستند؟ می دانید که اینطوری برای بسیاری از صحابه مشکل پیش می آید. حتی خود پیامبر.

    بله معجزه قرآن است. شماها که میگویید حسبنا کتاب الله عقیده باطلی دارید. قرآن میگوید خدا و رسول و الذین آمنوا. یا اولی الامر.

    توضیح صلوات را هم زیاد دادم. خلاصه اینکه لعن آخرش گریبان خودتان و برخی از دوستانتان را بدجوری میگیرد و البته گرفته.

    و شما رسول مرده در عقاید خود را با امام حی من مقایسه میکنی.

    عزیز چرا نمیفهمی مطلب رو. میگید علی در نماز زکات داده پس امام شده و آن را به شیعه می بندید. سوال کردم که کجا؟ ثابت کنید. اومدی بحث دیگری رو مطرح میکنی با جوابهایی که قبلا گرفتی و از روی شرم و حیار مفرط دوباره تکرار میکنی.

    . از کدام آیه اصول با لفظ اصول ثابت میشود؟ از همان آیه امامت نیز ثابت میشود.

    .

    عزیزم دوستتان ادعایی خیالی مطرح کرده که بنده با آیه کوبیده ام به دهانش وشما آمدی برای آبرو ریزی بیشتر از سقیفه میگویی که آیه صریح بیاور. سوال میکنم که اصول خود را ثابت کن باز با شرم فراوان و حیای بی مثال حرفهای قبلی بی مغز را میگی.

    آقا جون ایها الناس شیعه کجا گفته که امیرالمومنین علیه السلام چون در نماز زکات داده امام شده؟

    شیعه از آیه استدلالی میکند که شما هر کاریش کنید باز پا بر جاست. اما ادعای واهی خود را به ما نسبت میدهید تا ما به جای شما آن را ثابت کنیم.

    من توضیح 55 مائده را داده ام. نیازی به تکرار نیست. شما اصابعهم فی آذانهم هستید و مایل به نقاشی. خدا در قرآنش به رسولش فرموده ذرهم فی خوضهم یلعبون. فارسی مطلب میشه اینکه رهاشون کن برای خودشون بچرند.

    ما که دیگر از ایشان برتر نیستیم. شما و امثال شما را رها میکنیم برید خوش باشید. البته اگر روزی آیه ساختید که به لفظ گفته باشد اصول دین در قران هست و اینها اصول دین هستند، دوباره خدمت میرسم. لفظ اصل را باید داشته باشد چرا که قرآن معنا ندارد. طبق روش شما قرآن یک وسیله زیر لحاف کرسی است که برای این مفید است که دیگری بخواند و ما همزمان تخمه بشکنیم و آورنده آن را انه کالطارش بدانیم. پس فقط لفظ مفید فایده است نه معنا.

    در پاسخ به: Reply To: آیا علی عادل بود یا ام المومتین بیگناه! #8416

    عبدالحسین
    مشارکت کننده
    سلف صالح؟

    و شما میدانید که شیعه حضرتش را مامور به چیزی از سوی رسول خدا میداند.

    ضرب المثل؟ بحث عاقبت کار یک ملت مطرح شده. ضرب المثل میزنی؟

    همین ضرب المثل را به خدا بگو. کار سامری چی بود؟ غیر این بود که امتی را مشرک کرد؟ رسول خدا با او چه کرد؟

    جز مومنین نمیدانیم اما سپاهیان امیرالمومنین را که وارد در مومنین میدانیم. برای قتل انها مجازتی که خدا تعیین کرده کافی است برای عایشه.

    ضمن اینکه چه کسی در اسلام گفته که اسیر را بکشید؟ عزیزم بحث علی ابن ابی طالب امیرالمومنین سلام الله علیه است. بحث سلف صالح شما که نیست.

    حالا اگر ایشان عایشه را هم به اسیری میگرفت، این اسیر که در زمره غنائم آمده، سهم کیست؟

    بماند که عایشه خود اصل فتنه بود. و هرگونه رفتاری غیر از این با او، سبب می شد تا جماعت دیگری از شتر پرستان و سلف صالح پرستان بیایند و جنجال دیگری برپا کنند. همانطور که اون یکی سلف صالح در شام انجام داد.

    در پاسخ به: Reply To: ادامه ادعای روافض. بیایید برویم جهنم #8450

    عبدالحسین
    مشارکت کننده
    با عنایت به اینکه ظاهرا دیگه اینجا تشریف نمیارید لطف کنید و حدیث زیر را معنی کنید؛ ترجمه نه، معنی؛

    حدثنا أبو مريم عبد الله بن زياد الأسدي قال لما سار طلحة والزبير وعائشة إلى البصرة بعث علي عمار بن ياسر وحسن بن علي فقدما علينا الكوفة فصعدا المنبر فكان الحسن بن علي فوق المنبر في أعلاه وقام عمار أسفل من الحسن فاجتمعنا إليه فسمعت عمارا يقول إن عائشة قد سارت إلى البصرة ووالله انها لزوجة نبيكم صلى الله عليه وسلم في الدنيا والآخرة ولكن الله تبارك وتعالى ابتلاكم ليعلم إياه تطيعون أم هي

    بخاری ج8 ص97 کتاب الفتن

    در پاسخ به: Reply To: بررسی کامل جنگ جمل چگونگی ایجاد آن(وفتنه های قبل از ان) #8451

    عبدالحسین
    مشارکت کننده
    این را هم در داستان نویسی هایی که از طبری که دربست قبولش دارید اضافه کنید. البته از بخاری است. چون احتمالا به تاپیک اصلی سر نمی زنید اینجا هم گذاشتم؛

    حدثنا أبو مريم عبد الله بن زياد الأسدي قال لما سار طلحة والزبير وعائشة إلى البصرة بعث علي عمار بن ياسر وحسن بن علي فقدما علينا الكوفة فصعدا المنبر فكان الحسن بن علي فوق المنبر في أعلاه وقام عمار أسفل من الحسن فاجتمعنا إليه فسمعت عمارا يقول إن عائشة قد سارت إلى البصرة ووالله انها لزوجة نبيكم صلى الله عليه وسلم في الدنيا والآخرة ولكن الله تبارك وتعالى ابتلاكم ليعلم إياه تطيعون أم هي

    بخاری ج8 ص97 کتاب الفتن

    معنای ایاه تطیعون ام هی چیست؟

    در پاسخ به: Reply To: آیا علی عادل بود یا ام المومتین بیگناه! #8452

    عبدالحسین
    مشارکت کننده

    حدثنا أبو مريم عبد الله بن زياد الأسدي قال لما سار طلحة والزبير وعائشة إلى البصرة بعث علي عمار بن ياسر وحسن بن علي فقدما علينا الكوفة فصعدا المنبر فكان الحسن بن علي فوق المنبر في أعلاه وقام عمار أسفل من الحسن فاجتمعنا إليه فسمعت عمارا يقول إن عائشة قد سارت إلى البصرة ووالله انها لزوجة نبيكم صلى الله عليه وسلم في الدنيا والآخرة ولكن الله تبارك وتعالى ابتلاكم ليعلم إياه تطيعون أم هي

    بخاری ج8 ص97 کتاب الفتن

    معنای ایاه تطیعون ام هی چیست؟
    .

    چون اصل فتنه خود عایشه بود، بله حضرتش از همه عالیمان بیشتر میفهمید و اصل فتنه را مهار کرد. آن احمق هایی که دنبال شتر راه افتادند و مانند گمراهان قوم موسی علیه السلام با آن و صاحبش رفتار کردند آنقدر احمق بودند که گر کسی به عایشه چیزی میگفت دوباره افسار پاره کنند و باز شمشیر دست بگیرند. لذا حضرتش داغ فتنه بعدی را بر دل منافقین زمانه گذاشت.

    از جمله من یک امر یا یک تکلیف بیرون بیاور. بحث رفتار امیرالمومنین سلام الله علیه بود که گفتم حضرتش طبق این آیه رفتار کرده اند.

    چطور بین کفر و اسلام نبوده؟ یکنفر کافر به دستور صریح خانه نشینی شده و از امر رسول که فرموده به منطقه حوئب نروید سرپیچی کرده و مصداق آیه 36 احزاب شده و بعد شما او را مسلمان می دانید؟ زهرهشک. اگر این چنین فردی مسلمان است قطعا کشیش ها هم مسلمان هستند.

    اصل فتنه عایشه بود. حدیث بخاری رو بخوان. حدیث دیگری که می گوید گروهی که زن فرمانده آنان باشد رستگار نمی شوند.

    عن أبي بَكْرَةَ قال لقد نَفَعَنِي الله بِكَلِمَةٍ سَمِعْتُهَا من رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم أَيَّامَ الْجَمَلِ بَعْدَ ما كِدْتُ أَنْ أَلْحَقَ بِأَصْحَابِ الْجَمَلِ فَأُقَاتِلَ مَعَهُمْ قال لَمَّا بَلَغَ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم أَنَّ أَهْلَ فَارِسَ قد مَلَّكُوا عليهم بِنْتَ كِسْرَى قال لَنْ يُفْلِحَ قَوْمٌ وَلَّوْا أَمْرَهُمْ امْرَأَةً.

    بخاري ج4، ص1610، ح4163، كتاب بدأ الخلق


    عبدالحسین
    مشارکت کننده
    سلام علینا.

    رو نیست که.

    اصول در کجای قرآن آمده؟ آیه ای که بگوبد اصول را در قرآن بیان کرده ایم. آیه ای که بگوید اینها اصل هستند؟

    در پاسخ به: Reply To: طبق آیات و احادیث لطفا تکلیف ابوبکر را معلوم کنید. #8490

    عبدالحسین
    مشارکت کننده

    تکلیف ابوبکر را معلوم کنید. فاسق؟ ظالم؟ کافر؟ هر سه؟

    در مقام جواب به این موضوع نیستم و بهتر است و باید که در جای دیگری مطرح شود و در اینجا فقط همین چند خط را مینویسم و دیگر در این مبحث ادامه نمی دهم؛

    سلام من به امام عصر علیه السلام موضوع بحث بود؟

    فرض کنیم که همه از ایشان شجاع تر بوده اند. فقط فرض کنیم. بعد مثال بگیریم که شما در کلاسی هستید که همه از شما در درس ریاضی قویتر هستند. اما معلم کلاس سوال را از شما می پرسد. یعنی از شما توقع دارد که به او جواب بدهید. شما می توانی بگویید که با وجود عالم تر از من، من نباید جواب بدهم؟

    البته مشکل اینجاست که شما چون دین را= خدا و قرآن میدانید و کاری به رسولش که مبین است ندارید، و اصولا او را به حساب نمی آورید، این مدلی سوال می کنید. اگر خداوند اراده کرده باشد که داود نبی علیه السلام که جنگاوری خبره بوده نباید آن کسی باشد که دینش جهانی شود و فرد دیگری باید صاحب این خصوصیت شود، شما حق ایراد به خداوند را داری که چرا داود جنگجو را به این مقام نرساندی؟ از دید شما جواب مثبت است. از دید بنده چون کار خدا هرگز خالی از حکمت و عدل نیست، جواب منفی است.

    و البته طبق حرف شما هارون نیز در مرتبه کمتری از شجاعت نسبت به موسی علیهما السلام بود. با اینکه به صراحت قرآن این وجود هارون بود که توسط او اشدد به ظهری در مورد موسی اتفاق افتاد. شما چه وقت ترس یا تردیدتان در موضوعی بر طرف میشود؟ احتمالا وقتی که یک فردی که نسبت به شما قدرتمندتر یا دارای خصوصیتی برتر نسبت به شماست در کنارتان قرار بگیرد. حالا چرا هارون با چنین خصوصیتی در مقابل سامری ایستادگی نکرد؟ ترسید؟ چرا باید موسی بیاید و قائله سامری را بخواباند؟ مشکل بعدی اینجاست که موسی هم او را از قوم طرد کرد. او هم می ترسد که با او برخورد دیگری نکرد؟

    و البته قبلا به شما گفته ام که از نظر شیعه کلهم نور واحد هستند. و طبق احادیثی که شیعه دارد حضرتش جامع خصوصیات ائمه است. جدای از آن وقتی همگی نور واحد باشند هر کدام که کاری را انجام بدهد مانند اینست که دیگری انجام داده است. و البته نهایی اینکه شیعه خود را فهیم تر از خداوند نمی داند. و به آنچه که او مقدر کرده باشد گردن مینهد.

    یک سوال هم هست. همان مهدی که اهل سنت قبولش دارند و بعدا می آید و یکسری کارها را انجام می دهد، آیا از رسول خدا صلی الله و علیه و آله وسلم اشجع است؟ اعلم است؟ احق به انجام این امور است؟ اعلم از ایشان است؟ تواناتر از ایشان است؟ پیامبری که همه خزائن در اختیارش بوده چرا امتش نیاز به مهدی دارد که اگر حتی یکروز از دنیا باقی باشد می اید و یکسری کارها می کند؟

    من مسوول ناتوانی شما یا مقاومت شما در برابر فهمیدن نیستم.

در حال نمایش 15 نوشته (از کل 854)