عبدالحسین

پاسخ های ارسال شده در انجمن

در حال نمایش 15 نوشته (از کل 854)
  • نویسنده
    نوشته ها
  • در پاسخ به: Reply To: (مهم) روافض مشرک هستند به علت زیر: #9242

    عبدالحسین
    مشارکت کننده

    در ابتدا شما را ارجاع می دهم به نوشته مجاهد. ببینید که در ابتدا چه چیزی مطرح کرده و چه جواب گرفته و چگونه مسوول شده و چه جوابی داده.

    بعد بیایید مطلب جدید بنده را بخوانید و ایرادات را بر طرف کنید.

    عزیزم این کلمات فرار و مغلطه رو از هر کی یاد گرفتی معلومه که اساسی وجدانی شما کرده. رسوب و رسوخ در نسوج شما داده.

    3 زمر میفرماید ما نَعْبُدُهُمْ إِلاَّ لِيُقَرِّبُونا إِلَى اللَّهِ زُلْفى‏ إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ في‏ ما هُمْ فيهِ يَخْتَلِفُونَ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدي مَنْ هُوَ كاذِبٌ كَفَّار. یعنی چه؟ یعنی این مشرکین مدعی بودند که پرستش بت از سوی آنها برای تقرب به خداست. دقت کنید که پرستش نوشتم. پرستش و پرستش. میفهمید که پرستش . پرستش. پرستش یعنی چه؟ لازمه اش چیست؟ پرستش را میگویم. دقت کنید. پرستش.

    خدا چرا آنها را کاذب می داند؟ برای اینکه می گویند می پرستیم یا برای اینکه میگویند هدفمان تقرب است؟ اگر اولی باشد که ما را با شما کاری نیست. بروید و تیله بازی را ادامه دهید. اگر دومی است که هست، دقت کنید که آنها می کویند می پرستیم. یعنی بت را اله می دانند. اله. اله یعنی چیزی که مورد پرستش قرار می گیرد. این را از همه کسانی که بحث توسل را مطرح می کنند پرسیده ام در این سایت اما هیچ کس جواب نداده. چرا؟ چون آخر داستان معلوم است. عزیزم اله. اله یعنی مورد پرستش. خب وقتی هیچ شیعه ای هیچ کسی را اله نمی داند غیر از الله متعال و اقرار کننده به لا اله الا الله می باشد شما به چه حقی می گویید که مشرک است؟

    بماند که شرک یک عمل درونی است. یعنی من ممکن است مثل بعضی ها نماز بخوانم و واجبات را انجام دهم اما ذره ای ایمان نداشته باشم و بلکه دست از بتهایم برنداشته باشم. از طرفی ممکن است هیچ عملی انجام ندهم اما به دلیل اینکه مقر به وحدانیت هستم موحد باشم. میفهمید؟ شرک درونی است. یعنی اعتقادی است. به عمل مربوط نیست. ممکن است مشرک باشد و هیچ عملی از او دیده نشود. ممکن است موحد باشد و غیر عامل. یا کلا بر عکس. ملتفت هستید؟

    در پاسخ به: Reply To: (مهم) روافض مشرک هستند به علت زیر: #9243

    عبدالحسین
    مشارکت کننده

    شما برای اینکه بگویید شیعه مشرک است محتاج هستید به اینکه تهلیل را از شیعه بگیرید و ثابت کنید که شیعه امام را نیز اله می داند.

    اینکه دعاهای شیعه را دلیل قرار می دهید کار بسیار ابلهانه ای است. چرا که در هیچ دعایی شیعه برای امام مقام الوهیت قائل نیست. و همین فاتحه تمام مباحث را می خواند.

    مطلب بعدی اینست که من معتقدم امام من چه حی و چه میت، توان انجام اموری را دارد. این شرک نیست. چرا؟ چون او را در نهایت مقاماتش و در نهایت قدیس بودنش یک عبد و یک خلق از مجموعه خلایق خداوند می دانم. شما میتوانی بیا خلافش را ثابت کن.

    بله من معتقدم که امام میشنود و میبیند و اموری را انجام می دهد. اما او را خدا نم یدانم. می دانم که او کارهایی میکند که به قول برخی خدایی هستند. مثل همان کاری که عیسی می کرد. اگر مرده را زنده کردن کار خدایی است و انجام دهنده آن خداست، پس عیسی خداست حتی اگر کارش معجزه باشد. چون کاری که مختص به خداست را انجام داده پس خدا می شود.

    اگر شفا دادن کار خداست پس زنبور عسل هم خداست. عسل او شفا می دهد.

    اینکه سنی جماعت دائما عربده می کشد که توسل شرک است این از روی جهل به اصل توحید و شرک است. همانطور که نوشتم شرک و توحید کاملا درونی هستند.

    حالا من میگویم که امام من میشوند. بر چه اساسی؟ او را شهید می دانم. قرآن فرموده که شهید در واقع زنده است اما نکته مهم اینست که کیفیت حیاتش را معلوم نکرده. پس من و شما حق نداریم که تعیین کیفیت کنیم. بلکه به ظاهر عمل میکنیم. در ظاهر این جسم دیگر تنفس و تحرک ندارد لذا میت است. اما خدا فرموده او را مرده نپندارید. لازمه برداشت شما اینست که این جسد را دفن هم نکنیم چون مرده را دفن میکنند نه زنده را.

    اما جواب اینست که چون خداوند فرموده زنده هستند ولی کیفیت را معلوم نکرده و رسولش هم دفن کرده، ما هم همین کار را میکنیم. اگر ایرادی دارید به خدا و رسولش بگیرید.

    حالا اصل موضوع این بود که رفیقتان توسل را شرک دانسته بود. مرده و غیر آن تعیین نکرده بود. افتاد؟

    از اینکه غلط املایی بنده را گرفتید ممنونم. البته شاید این آیه را در آن قرآنی دیدم که آیه رجم و رضاع داشت و سورة الفضیحة آن سه برابر صورت فعلی بود و معوذتین از آن قرآن نبود.

    الیس الله بکاف عبده.

    در پاسخ به: Reply To: (مهم) روافض مشرک هستند به علت زیر: #9244

    عبدالحسین
    مشارکت کننده

    ضمنا شما مدعی هستید که خدا کفایت می کند. در حالیکه خدا چیزی غیر از حرف شما می گوید.

    ضمنا یادتان باشد که شما یک منع از قرآن بیاور که سراغ اه لقبور نروید.

    آنجا هم که فرموده نمی شنود را درست ترجمه کنید. فرموده تو شنوا نمی گردانی. این با ترجمه طیف شما متفاوت است.

    و نکته دیگر اینست که شما می پندارید ” ید الله مغلولة ” خدا در جوابتان فرموده. بروید بخوانید. چه ایرادی دارد که خداوند کسی را بعد از موتش شنواتر بگرداند؟ممکن نیست؟ از خدا ساخته نیست یا اینکه محال کلی است؟

    ضمنا اگر خداوند به کسی قدرتی بدهد حتما باید در بوق و کرنا فرو کند که آهای ملت من به این فرد این توانایی را دادم؟ به چه دلیل؟

    شیعه معتقد است که امامش میبیند و میشنود حتی در مماتش. حالا به چه دلیل باید این موضوع را از قرآن ثابت کند؟البته بدانید که چون امام را از قرآن ثابت می کند و طوری هم ثابت میشود که مطاع مطلق می شود و ما ینطق عن الهوی می شود، لذا وقتی ایم امام بگوید که مرده و زنده من هر دو سمیع و بصیر هستند، و ثابت شود که این قول از امام است، دیگر جایی برای چون و چرا و مخالفت باقی نمی ماند. این عقیده شیعه است.

    موضوع بعدی اینست که اگر کسی را دارای صفاتی بدانیم که به قول اهل سنت الهی هستند، شرک باشد، باید خدا را اولین مشرک بدانیم. چرا؟ مگر اداره امور با خدا نیست؟ مگر توفی انفس کار خدا نیست؟ اگر هست فالمدبرات امرا چیست؟ ملک الموت الذی وکل بکم چیست؟ دأب خدای متعال در امور چیست؟ فرموده من میگیرم اما فرموده ملکی هم هست. دنیا مال اوست. اداره با اوست اما مدبری هم هست. مدبر یعنی؟ جواب جامعه کبیره هم همین است. خدایی که کفایت را برای خودش میداند به رسولش چیز دیگری می گوید. استعانت را کار خودش می داند دستور دیگری میدهد. اینها که حل کنید جامعه کبیره هم حل می شود.

    در نهایت اینکه بله، امام اله نیست اما برخی صفات او را دارد. از کجا؟ بالله. نه بالذات و بالاستقلال. تفاوت همین جاست. اگر میگویم یا محمد یا علی اکفیانی فانکما کافیان در این جهت است که ایشان را مستقلا صاحب قدرت نمی دانم. درک می کنید؟ لزومی هم ندارد که هم در این دنیا و هم در سرای دیگر یک خصوصیت را حفظ بکنند. مثلا جعفر طیار سلام الله علیه مگر در این دنیا پرواز میکرد که حالا بتواند در جهان دیگر پرواز کند؟

    هر زن و مردی؟ فراموش نکنید که یک سوی داستان ما ینطق عن الهوی است. سوی دیگر خود هوی است.

    برای برخی از امهات المومنین هم این بخش از سوره تحریم کافی است؛ عَسى‏ رَبُّهُ إِنْ طَلَّقَكُنَّ أَنْ يُبْدِلَهُ أَزْواجاً خَيْراً مِنْكُنَّ مُسْلِماتٍ مُؤْمِناتٍ قانِتاتٍ تائِباتٍ عابِداتٍ سائِحاتٍ ثَيِّباتٍ وَ أَبْكارا. معای آیه ینست که شما اینگونه نیستید. حالا اینها شده اند ملاک کفر و ایمان؟ احسنت. جواب علل الشرائع رو هم قبلا گرفته اید و ….

    در پاسخ به: Reply To: (مهم) روافض مشرک هستند به علت زیر: #9245

    عبدالحسین
    مشارکت کننده

    جالب اینجاست که ملاک ایمان و نفاق در 5 منافقون آمده. در 61 نسا هم آمده. و جالب اینست که قائل حسبنا کتاب الله را شامل میشود. دین=خدا و قرآن را شامل میشود. در صحاح هم آمده. لایحبک الا المومن و لا یبغضک الا المنافق. بحث رو باز نمی کنم چون مجبور میشیم خیل عظیمی از افرادی که سینه سوخته آنها هستید را در جبهه نفاق مشاهده کنیم.

    آنجا که نوشتم آیه مربوط به مشرکین زمان پیامبر است. این نوع تفکر را از خود شما مشاهده کرده ام. اینکه آیه برای زمان حیات است. آیه برای زمان جنگ بوده. آیه برای چه و چه و چه و چه بوده. حالا دلیلش چیست؟ من میگم. خب شما برای خودت میگی.

    احساس کردم که کمی برای شما زور زیادی داشت. چه کنیم دیگه بازتاب نوشته ها از آنچه که در مانیتئر میبینید به شما نزدیکترند.

    شما گوینده حسبنا کتاب الله را در زمره 100 توبه نمی دانید؟ کافر هستید یقینا. خداوند کجای آن آیه فرموده قرآن؟ یا حسبنا کتاب الله؟

    اما من جایی سراغ دارم که فرموده من یطع الرسول فقد اطاع الله… اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و…. . ان کنتم تحبون الله فاتبعونی یحببکم الله. و….. .

    من هم نگفتم که اصول در جای دیگری است اما بنا به قرآن همه دین را در قرآن ندانستم. ضمنا اون آیه ای که قرار بود بیاری که اصول در قرآن آمده چی شد؟

    شما جایی که نوشته ای دین=خدا و قرآن(دین یعنی خدا و قرآن) همانجا رسول را منکر شده ای. این موضوع را شاید 10 مرتبه در هرجایی که عنوان کرده ای نوشته ام.

    کجای قرآن گفته که در اعتقادات فقط حسبنا کتاب الله؟

    ایرادی که به توسل به پیامبر دارید را یک جواب نقض قدیمی می هدم. الان من به خدا بگویم یک لیوان آب بده. می دهد؟ شما بگی بده می دهد؟

    ضمن اینکه من منکر آیه انک میت نشدم. آیه دیگر ایشان را زنده می داند.

    .

    در پایان شما را ارجاع می دهم به نوشته مجاهد. ببینید که در ابتدا چه چیزی مطرح کرده و چه جواب گرفته و چگونه مسوول شده و چه جوابی داده.

    بعد بیایید مطلب جدید بنده را بخوانید و ایرادات را بر طرف کنید.

    ضمن اینکه کسی از شیعه توسل را واجب ندانسته بلکه راهی برای تسریع امرش دانسته.


    عبدالحسین
    مشارکت کننده
    این الان چه ربطی به صفات خداوند داشت؟

    گذشته از اینکه صحیح هست یا نیست. گذشته از اینکه مرحوم شبر در کتابش با این گونه احادیث چه کار داشته.

    و حالا خدایی که موی فرفری دارد و در مکان و زمان جای میگیرد و روی ابر است و…. حالا از یک نفر هم بزرکتر سنی باشد به شما برمیخورد؟

    دقت کنید که حدیث از نظر عقیده اهل سنت کاملا صحیح است مگر در مورد عدد سن.

    در پاسخ به: Reply To: شرک چیست؟ مشرک کیست؟ #9247

    عبدالحسین
    مشارکت کننده

    در تاپیک دیگری برایتان نوشتم که ” زمر میفرماید ما نَعْبُدُهُمْ إِلاَّ لِيُقَرِّبُونا إِلَى اللَّهِ زُلْفى‏ إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ في‏ ما هُمْ فيهِ يَخْتَلِفُونَ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدي مَنْ هُوَ كاذِبٌ كَفَّار. یعنی چه؟ یعنی این مشرکین مدعی بودند که پرستش بت از سوی آنها برای تقرب به خداست. دقت کنید که پرستش نوشتم. پرستش و پرستش. میفهمید که پرستش . پرستش. پرستش یعنی چه؟ لازمه اش چیست؟ پرستش را میگویم. دقت کنید. پرستش.

    خدا چرا آنها را کاذب می داند؟ برای اینکه می گویند می پرستیم یا برای اینکه میگویند هدفمان تقرب است؟ اگر اولی باشد که ما را با شما کاری نیست. بروید و تیله بازی را ادامه دهید. اگر دومی است که هست، دقت کنید که آنها می کویند می پرستیم. یعنی بت را اله می دانند. اله. اله یعنی چیزی که مورد پرستش قرار می گیرد. این را از همه کسانی که بحث توسل را مطرح می کنند پرسیده ام در این سایت اما هیچ کس جواب نداده. چرا؟ چون آخر داستان معلوم است. عزیزم اله. اله یعنی مورد پرستش. خب وقتی هیچ شیعه ای هیچ کسی را اله نمی داند غیر از الله متعال و اقرار کننده به لا اله الا الله می باشد شما به چه حقی می گویید که مشرک است؟ “.

    در 18 یونس هم همین است. وَ يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَضُرُّهُمْ وَ لا يَنْفَعُهُمْ وَ يَقُولُونَ هؤُلاءِ شُفَعاؤُنا عِنْدَ اللَّهِ. شما را به همه مقدساتتان دقت کنید. فرموده یعبدون. لازمه عبادت کسی چیست؟ همان مواردی که بالا نوشتم.

    آنجا که نوشتم آیه مربوط به مشرکین زمان پیامبر است. این نوع تفکر را از خود شما مشاهده کرده ام. اینکه آیه برای زمان حیات است. آیه برای زمان جنگ بوده. آیه برای چه و چه و چه و چه بوده. حالا دلیلش چیست؟ من میگم. خب شما برای خودت میگی.

    احساس کردم که کمی برای شما زور زیادی داشت. چه کنیم دیگه بازتاب نوشته ها از آنچه که در مانیتور میبینید به شما نزدیکترند.

    یادتان هست که قبلا نوشتم اگر اینطور باشد که شما معتقدید و هر آیه برای زمان نزولش بوده دیگر قرآن الان هیچ کاربردی ندارد؟ الآن شما به همین مسئله دچار هستید. قبلا آیاتی که برای شما قابل استناد نبود را تنها برای زمان نزولش می دانستید. اما الان آیه ای را که گمان می کنید برایتان قابل استناد است را همیشگی می دانید. خب باید نوشت که البته زهرهشک هسته هم دارد.

    در 64 انفال و 5 نازعات آن حصری که طیف شما مدعی است شکسته شده. و این نشان دهنده دأب خدای متعال است. مثا استعانت از صبر و نماز.

    در پاسخ به: Reply To: شرک چیست؟ مشرک کیست؟ #9248

    عبدالحسین
    مشارکت کننده

    خب باز هم یادتان رفته که مطلب ابتدایی را بخوانید. کجای ان در مورد اهل قبور بود؟ اصلا من کجا از اهل قبور حرف زدم؟ رفیقتان چیز دیگری را هدف گرفته بود که رفت در بین نیزارها.

    دستور را خوب اومدی. یکجا میگویید فقط باید از خدا خواست و از او استعانت جویید. اینجا میگویید که دستور خداست. حالا دم خروس یا دستور خدا؟ در الفاتحه می گوییم که فقط از تو می خواهیم. در جای دیگر فرموده که از نماز و صبر بخواهید. به آنها متمسک شوید. صبر یا نماز. کدام اینها خداست؟ کدامشان مرجع ضمیر ” ک ” در ایاک نعبد و ایاک نستعین است؟

    به همه مقدسات خودتان قسم که نمی دانید حصر چیست. چیزی که حصر در خطبه را نشان دهد کجاست؟ و باز یادتان رفت که من مدعی توسل به اهل قبور نشده ام و این چیزی جز توهمات مالیخولیایی جنابتان نیست.

    رفیق شما من دون الله را چیزدیگری دانسته. کدامتان درست می فرمایید؟

    همان تعریف قرآنی شرک را بنویس.

    عزیزم تعریف با بیان مصداق فرق دارد. اله را تعریف کن. مصداق تعیین نکن. بگو اله چیست.

    زید زنده بود؟ قرآن این رو گفته؟ اتفاقا عمل پیامبر نشان میدهد که امثال شما قرآن را مانند همان قائل حسبنا فهمیده اید. خداوند فرموده زنده اند ما تعیین کیفیت کرده؟ همین عدم تعیین کیفیت حی بودن جواب شماست.

    اگر میگویم یا محمد یا علی اکفیانی فانکما کافیان در این جهت است که ایشان را مستقلا صاحب قدرت نمی دانم. درک می کنید؟ لزومی هم ندارد که هم در این دنیا و هم در سرای دیگر یک خصوصیت را حفظ بکنند. مثلا جعفر طیار سلام الله علیه مگر در این دنیا پرواز میکرد که حالا بتواند در جهان دیگر پرواز کند؟

    اگر کسی را دارای صفاتی بدانیم که به قول اهل سنت الهی هستند، شرک باشد، باید خدا را اولین مشرک بدانیم. چرا؟ مگر اداره امور با خدا نیست؟ مگر توفی انفس کار خدا نیست؟ اگر هست فالمدبرات امرا چیست؟ ملک الموت الذی وکل بکم چیست؟ دأب خدای متعال در امور چیست؟ فرموده من میگیرم اما فرموده ملکی هم هست. دنیا مال اوست. اداره با اوست اما مدبری هم هست. مدبر یعنی؟ جواب جامعه کبیره هم همین است. خدایی که کفایت را برای خودش میداند به رسولش چیز دیگری می گوید. استعانت را کار خودش می داند دستور دیگری میدهد. اینها که حل کنید جامعه کبیره هم حل می شود.

    سوالات ابتدایی را یادتان نرود.

    در پاسخ به: Reply To: بررسی کامل جنگ جمل چگونگی ایجاد آن(وفتنه های قبل از ان) #9249

    عبدالحسین
    مشارکت کننده
    بخاری کلام صحیح پیامبر است؟ اگر صحیحش اینه بد به حال غیر صحیحش.

    شوخی کننده با کلام خدا گوینده ملعون حسبنا است و اولین دروغ گو بر پیامبر. هر دو را می شناسید.

    کجای حدیث نامی از امیرالمومنین سلام الله عله برده شده؟

    امیرالمونین آن جایی است که پیامبر دستورش دادند به قتال با ناکثین. آنجاست که فرمود کسی با شما بر تاویل قتال میکند. آن فرد که بود؟ امیرالمومنین سلام الله علیه.

    بعد هو آیه می فر ماید خدا و رسول را اطاعت کنید. حدیث می گوید تا بداند که او را اطاعت می کنید یا عایشه را. خدا یا عایشه. کدام؟

    در تحریم می گوید که این همسر مومنه و ….. نیست. این هم فضیلتی خفن ناک است.

    من گفتم که آن دو چیز یکی از آنها خدا نیست؟ قطعا یکی از آنان خداست. اگر کل توضیحم را می خواندی و ملتفت میشدی الان ملتفت بودی.

    لذاست که ایاه تطیعون ام هی؟

    اگر هم منظور امیرالمومنین سلام الله علیه باشد که نیست، دقت کنید که ایشان ملاک هستند نه عایشه. لایحبک الا المومن و لا یبغضک الا المنافق. ضمن اینکه ایشان کنفسی پیامبر هستند و قتال کننده بر تاویل. و مامور به جنگ با ناکثین.

    بعد نوشته اید کلام صحیح پیامبر. بعدا نوشته اید که می کوبیم به دیوار. اگر مخالف قرآن باشد. دقت می کنید چه می نویسید؟ کلام صحیح را به دیوار میزنید؟ بخاری را؟ شوخی می کنید؟ بیایید و مانند گوینده حسبنا عمل کنید. هر دو را به دیوار بزنید.

    در پاسخ به: Reply To: (مهم) روافض مشرک هستند به علت زیر: #9267

    عبدالحسین
    مشارکت کننده

    ضمن اینکه اگر ایراد به تقرب جستن باشد باید خداوند را مواخذه کرد که چرا فرموده و ابتغوا الیه الوسیله. اینجا هم بحث تقرب است. اگر صرف دقرب جستن ایراد دارد، باید کلیه موارد آن را کنار گذاشت. این که خداوند دستور به تقرب بدهد و بگوید وسیله بجویید و جای دیگری این کار را زیر سوال ببرد یک امر متناقض است. علاوه بر اینکه اگر 3 زمر و تقرب آن شرک باشد به چه دلیل الوسیله شرک نباشد؟ آیا شرک استثنا دارد؟

    نتیجه اینست که در 3 زمر خداوند هدف مشرکین را کوبیده نه اینکه عبادت اله دیگر توسط آنها را تکذیب کرده باشد. که اگر این باشد باید گفت خداوند به عده ای که فقط او را می پرستیده اند اتهام شرک زده است. البته از خدای 1990 همه چیز ساخته است.

    این بنده آن خدایی که خودش قبول دارد، فرق بین تعریف و مصداق را نمی داند. من میپیرسم اله چیست؟ معنایش چیست؟ این مینویسد هر چیز یرا میتواند اله قرار دهد. خب تعریفش کن. این هر چیزی که میشود اله قرار بگیرد یک تعریف است؟

    بنده نوشتم که اله یعنی چیزی که پرستش میشود. دقت کنید اول تعریف دادم بعد یک مصداق نوشتم. حصر نکردم. هر چیزی که اله باشد مهم اینست که مورد پرستش است. مصداقش جایی هوای نفس و جای دیگر بت. جایی هم ماه و خورشید. اینها فرع بر تعریف اله هستند.

    رسوخ دهنده در من خدای متعال است. بواسطه حضرت رسول و ائمه مهدییون صلوات الله علیهم اجمعین.

    و شرک همچنان درونی است. آن منافقینی که در مدینه بودند، برای چه منافق بودند؟ به عمل مربوط است یا عقیده؟ والله العلی العظیم اگر می دانست فرق بین عقیده و عمل چیست این مطلب را نمی نوشت.

    ای اهل عالم بدانید و آگاه باشید که اگر کسی معتقد به وجود دو اله باشد و هیچ عمل خارجی نداشته باشد، این فرد مشرک است. نیاز به هیچ چیز دیگری ندارد.

    حالا اگر همین فرد معتقد به وحدانیت باشد و هیچ عمل خارجی نداشته باشد، این فرد موحد است ولو اینکه به جهت نداشتن عمل مسوول می باشد.

    فهمیدن این موضوع سخته؟

    تفاوت منافق با مشرکین در این بوده که این ملعونین که در اطراف پیامبر زیاد هم بوده اند اقرار به لسان کرده اما عقیده را حفظ کرده اند.

    ضمن اینکه ایشان اگر از قلب کسی خبر دارد برود و به آن خبر عمل کند. اما داستان اینست که آن فرد ساجد بر بودا به چه جهت این کار را می کند؟

    موضوع اساسی هم اینست که جایگاه عقیده کجاست؟ بنا به حرف 1990 تمام منافقین هم مسلمان واقعی هستند. چون عامل بوده اند. و بنا به این نظر در نزد خداوند ماجور هستند. چون عمل دارند. اما این فرد غافل است از اینکه عمل بی عقیده هباء منثورا است.

    در پاسخ به: Reply To: (مهم) روافض مشرک هستند به علت زیر: #9268

    عبدالحسین
    مشارکت کننده

    فراموش نشود که ایشان از اصل موضوع غافل مانده. من نوشتم که شرک درونی است. یعنی به صرف عقیده یقه طرف را می گیرند. نه به صرف عمل. مثلا الف می داند که سیانور(اگر درست نوشته باشم) مهلک است و عمدا لیوان آبی را که در ان سیانور حل کرده اند را می نوشد. این فرد کاری غیر از خودکشی کرده؟ با علم یک عملی را انجام داده که نتیجه اش را در اثر آن علم می دانسته. حالا همین فرد الف نمی داند که سیانور مهلک است. لیوان آبی به او می دهند که در آن سیانور حل شده و او مطلع نیست. اگر بنوشد و هلاک شود در این صورت با فرض اول برابر است؟ در کدام حالت معاقب است؟

    شرک و توحید هم همین است. من می دانم که توحید یعنی اقرار به وحدانیت الله متعال. خلع انداد. نفی اشباه. شرک هم یعنی بر عکس این. حالا وقتی معتقد و مقر به توحید هستم چه کسی و بر چه مبنایی می تواند بگوید که من مشرکم؟

    یا معتقد و مقر به وجود دو اله هستم. یا اله دیگری غیر از خدا. په کسی می تواند بگوید که من موحد هستم؟ فرض هم این است که در هیچ کدام از دو حالت فوق هیچ عمل خارجی انجام نمی دهم. شما را به خدا متوجه باشید که عقیده بر عمل مرجح است.

    و البته باز یادآوری میکنم که عمل مشرکانه با عقیده مشرکانه متفاوت است. فراموش نکنیم که اگر صرف عمل دلیل بر شرک باشد، یعقوب و فرزندانش مشرکین درجه اول هستند. اما قرآن این موضوع را نمی پذیرد. عمل را مقدم بر عقیده نمی داند.

    در جای دیگری به مناسبتی نوشتم که ” الله ” مورد اعتراف مشرکین اگر همین الله ما باشد، چرا در جای دیگر می فرماید که اگر به انها ناسزا بگویی انها خدا را ناسزا میدهند؟ ولا تسبوا الذین یدعون من دون الله فیسبوا الله بغیر علم.

    در سوره یونس در آیات قبلی فرموده آنها که برای خدا شریک میگیرید. احتمالا لازم نیست که دوباره بنویسم شرک یعنی چه. بماند که قرار بوده مدعیان شرک آن را تعریف کنند اما باز هم مثل همیشه…. .

    اینکه من مدعی هستم امامم خلق خداست اثبات نیاز دارد؟ اینکه او را خدا نمی دانم اثبات می خواهد؟

    او را داری صفات ذکر شده قبلی می دانم چرا که مطاع مطلق است. پس هر چه بگوید مورد قبول است. هر چه که بگوید صحیح است. این را هم نفهمیده است بودا برای بودایی خداست اما امام علیه السلام برای من خدا نیست. این تفاوت و این مطلب ساده را هم ملتفت نمی شود. خدا تنها الله است. هر چیز دیگری که هست فقط خلق خداست. حالا برخی درجاتی دارند که دیگران ندارند. مثلا یکی مرده زنده میکند دیگری ماه را نصف می کند.

    این 1990 اگر توانست لفظ یعبدون را ترجمه کند یا از قرآن حذف کند حرفش مقبول است. وقتی من میگویم که نمی پرستم چون اله نمی دانم، چه کسی می تواند بگوید که می پرستی و اله هم می دانی؟ عالم به قلب من است؟ این که با عدم علم غیب قران منافات دارد به عقیده اهل سنت.

    در پاسخ به: Reply To: (مهم) روافض مشرک هستند به علت زیر: #9269

    عبدالحسین
    مشارکت کننده

    قول خدا هم لتبین للناس ما نزل الیهم است. بعد این مبین کسی است که ما ینطق عن الهوی است. یعنی هر چه که بگوید همان است که خدا فرموده. این راه اثبات است. اما 1990 باز هم حواسش نبوده که بحث چه بوده. نویسنده اولیه تاپیک در پی اثبات خدایانی غیر الله برای شیعه بوده اما این فرد دنبال بحث توسل است به اهل قبور.

    بنده چون بنای بر جواب به مجاهد داشتم دمبال کننده مطلب بودم. اما تا اینجا بحث دو شق شده. شق اول همچنان بی جواب است. اینها نتوانسته اند خدای دوم را برای شیعه اثبات کنند. شق دوم هم اهل قبور هستند که همان آیه22 فاطر جواب اینها را داده. ” تو شنوا کننده اهل قبور نیستی ” این عبارت تنها و تنها توان پیامبر بر شنوا کردن مردگان را بنا به ظاهر قرآن نفی میکند. بقیه موارد را چه میکند؟

    من هم ننوشتم که بدون اذن بوده. لکن عیسی فرموده ” من زنده می کنم ” به اذن خدا. یعنی فاعل من هستم. مدعی هم نشدم که کس دیگری هم کرده. بحث هم این بود که اگر کار خدایی کردن دلیل بر خدا بودن است، اولین خداهای ادعایی همان پیامبران هستند. یکی هم عیسی. و این یک مثال بود. طیف 1990 طلب برخی امور را شرک می دانند چرا که معتقدند این امور را خدا انجام می دهد. خب زنده کردن مرده کار خداست. خلق کردن کار خداست. اما ملت رفته اند از یک پیامبر که مبلغ توحید است خواسته اند که مرده را زنده کند. این کار خدایی است. پس آن مردم مشرک هستند چون طلب کار خدایی ار مخلوق کرده اند. آن پیامبر هم خداست. چرا؟ چون کاری کرده که خدا می کند. حالا با اذن خدا بوده؟ ذیگر فاجعه تکمیل میشود. خدایی که توقع موحد بودن دارد درخواست مشرکانه ملت را اجابت میکند و به پیامبرش اجازه می دهد که کار او را انجام دهد و خدا شود.

    همه این توضیح طبق عقیده و نوشته های مدعیان توحید این سایت است که سنی هستند. حالا این کار خدایی چه یکبار باشد و چه دائمی باشد فرق میکند؟ طرف کار خدایی کرده.

    بالاتر از همه اینها، هدایت کردن است. فرموده ان علینا للهدی. و در آیات متعدد فرموده ما هدایت میکنیم. الله هدایت می کند. نتیجه اینست که هدایت مردم کار خداست. حالا چرا برخی مدعی هدایت هستند؟ اینها خدا هستند؟ خداوند در امر هدایت هیچ معاونی در قرآن برای خودش معرفی ننموده. اینها چه کاره هستند؟ این همان ” دأب ” خداوند متعال است که نوشته بودم. اگر امثال 1990 این را بیابند موضوع حل است انشاء الله.

    خدای سنی های این سایت مثل خدای سایر سنی های سایت های سنی دیگر دارای آلزایمر بوده. چراکه وقتی قرآن را نازل می فرموده کلی آیه متناقض با هم فرستاده. مثل یا ابانا استغفر لنا ذنوبنا مثل 64 نساء. مثل 35 مائده. مثل 45 بقره. خدای سنی های سایتهای سنی است و هیچ راهی برای اصلاحش نیافته ایم.

    در پاسخ به: Reply To: (مهم) روافض مشرک هستند به علت زیر: #9270

    عبدالحسین
    مشارکت کننده

    و چون خداوند کیفیت احیا را معلوم نکرده و من هم مانند برخی از ملت علم غیب ندارم، نظری هم ندارم. لکن چرا خداوند آنها زنده می داند؟ و فراموش نکنیم که آدم زنده می بیند. می شنود. اما این کسی که خدا او را زنده می داند، کیفیتی این اعمالش چکونه است را کی می داند؟ کسی می تواند به دلیل ندانستن منکر هم بشود؟

    آن قرآن17هزار آیه ای هم جدای از اینکه صحیح است یا نیست باید دانست منظور از آیه چیست و این شماره گذاری فعلی چه میزان حجت است. آیات از سوی خداوند با شماره آیه و صفحه نازل می شدند؟ و کافر دانستن قائل به تحریف هزینه گزافی برای طیف 1990 ندارد. آیه رجم از کیست؟ رضاع؟

    من مدعی عدم کفایت نشدم. آیه ای نوشتم که می گوید خدا و مومنین. نماز و صبر. کدام اینها خدا هستند؟ نماز؟ صبر؟ مومنین؟ این بنده خدای مورد قبول خودش، دنبال اینست که از من آیه بگیرد اما قبلش باید این تعارض را رفع کند. رو به جلو رفتن که راه حل نیست. خداوند انحصار کفایت و استعانت را خودش شکسته. چگونه باید حلش کرد؟

    و باز هم متوجه فرق بودایی با من نشده. من قائل لا اله الا الله هستم. بودایی چه می گوید؟ اگر لا اله الا بودا نگوید در ضعیف ترین مرتبه معتقد به الوهیت بودا است. من نیستم. همین حرف من راه را برای هرگونه ادعایی از طرف این طیف می بندد که مدعی پرستش غیر الله از سوی من هستند.

    نکته تکراری هم اینجاست. اولا نویسنده اولیه تاپیک من دون الله را چیز دیگری دانسته و نشان از عمق بیسوادی او بوده. این یکی اومده و دیده قابل توجیه نیست برای همین طرف دیگر سکه را گرفته. مورد چهارم که نوشته خالق یا مخلوق. کی گفته خالق؟ و اگر مخلوق باشد ممتنع است که قدرت داشته باشد؟ و آیا لزوما باید یک دستی از قبر خارج شده و مطلب را توی جیب طرف قرار دهد؟ اگر اینست چرا هیچ کس دست خدا را در جیبش احساس نمی کند؟ همان خدای اهل سنت که دست دارد مثل من و شما. بالاخره او روزی دهنده است. شماره حساب هم ندارد که پیگیری کنیم ببینیم در گدام بانک است که از آنجا حقوق ملت را برایشان واریز میکند.

    و ببینید که من نوشتم امام را از قرآن ثابت می کند. این آمده و عدد هم تعیین کرده. و البته چون این طیف اصولا امامت را قبول ندارند لذا دلیلی هم ندارد که من اعتقادی که بخشی از آن مبتنی بر امامت است را برایشان ثابت کنم. دلیل اینست که من در دین خود اصولی دارم که طبیعی است سایر ادیان نداشته باشند. آن اسلامی که خداوند فرموده فقط یکی است و من مدعی هستم آن است که من پیروی میکنم، آن اسلام امامت هم دارد. و به مناسبت در تاپیک های مربوطه آن را بررسی کرده و مطلب را تمام کرده ام. اما آلزایمر خدا به مخلوقش هم سرایت کرده و این به من ارتباطی ندارد.

    در پاسخ به: Reply To: (مهم) روافض مشرک هستند به علت زیر: #9271

    عبدالحسین
    مشارکت کننده

    و باز هم مشکل این بنده خدای مورد قبول خودش اینست که فکر میکند شیعه قدرت داشتن را بالاسقلال می داند. به اذن خدا نمی داند.

    جان هر کس دوست دارید این را تحلیل کنید؛

    ایاک نعبد و ایا ک نستعین…….. و استعینوا بالصبر و الصلوة

    الیس الله بکاف عبده…………..یا ایها النبی حسبک الله و من اتبعک من المومنین

    این همان چیزی است که نوشتم ” دأب ” خداوند متعال است. دأب می دانید چیست؟

    همه ما میبینیم. خدا هم می بیند. میشنویم او هم میشنود. قدرت داریم او هم دارد. حیات داریم او هم دارد. فرق ما با خدا چیست؟ میلیاردها خدا وجود دراد. نه؟ خدایی که انفس را میگیر و این قدرت را به ملکی داده در عین حالی که خودش به آن املک است، آن ملک را اله کرده؟ یمیت کار خداست. توفی انفس کار خداست. ملک الموت الذی وکل بکم همین کار را می کند. اله است؟ ما که نتونستیم اما شما به او بگویید که تامل کند بر نوشته اش.

    همان 3 زمر کفایت می کند برای اینکه ملت دارای فهم، بفهمند که مشرکین قائل به اله دیگری هم بوده اند. نعبدهم.

    مثل زن نوح و لوط.

    مادر مومنین بودن دلیل بر مومنه بودن آن زن است؟ عجب.

    در علل الشرائع در همان جایی که قبلا گذاشته بود جواب را دیده. من هم از پیامبر بالاتر نیستم که. خدا به رسولش فرموده و ذر هم فی خوضهم یلعبون. اگر در خانه کس است یک حرف بس است. بنده علاقه به نقاشی ندارم.

    دوستان بروند و 5 منافقون و 61 نسا را ببینند. آنچه که موجب نفاق است به پیامبر ارتباط دارد.

    و سوالی از خوانندگان؛

    داستان حسبنا کتاب الله را احتمالا شنیده اید. گوینده آن از کجا می دانسته که پیامبر می خواهد از اصول دین بگوید؟علم غیب داشته؟ اگر داشته پس خداست. اله است. اگر نداشته آیا نمی دانسته که من یطع الرسول فقد اطاع الله؟ اطیعوا الله و اطیعوا الرسول رو نشنیده بوده؟ ما ینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی را نشنیده بوده؟ رایت المنافقین یصدون عنک صدودا را نشنیده بوده؟ فاتبعونی یحببکم الله را چی؟

    اگر اولی باشد که هیچ. ما کاری با او نداریم. اگر دومی باشد که هست، منافق است و ان المنافقین فی الدرک الاسقل من النار. حالا حرف منافق را قبول می کنید؟ دلیل دیگر برای اینکه مومن نیست همین آیه حسبک الله و من اتبعک من المومنین است. اگر مومن بود پیامبر را تبعیت می کرد در اجرای فرمانشان.

    این بنده خدا باز هم یادش رفته که ابتدای متن من را بگذارد. این بنده خدای مورد قبول خودش، هر جا آیه ای مستند می گردید فورا می نوشت ” آیه برای زمان حیات است. آیه برای زمان جنگ بوده. آیه برای منافقین بوده. آیه برای چه و چه و چه و چه بوده ” . من هم از روی دستش تقلب کردم.

    این بنده خدای مورد قبول خودش این عبارت را ” در کجای دین – خدا و قران – خدا گفته است که حق با علی است ؟؟ ” در تاپیک اولیه ادعای روافض بایید بریم جنهم به تاریخ9/2/93 در شماره 50 نوشته و بعدا که بنده به آن استناد کرده ام هرگز آن را رد ننموده است.

    http://www.islamtxt.net/?q=content/forum/2109#comment-9048

    در پاسخ به: Reply To: (مهم) روافض مشرک هستند به علت زیر: #9272

    عبدالحسین
    مشارکت کننده

    اگر پیامبر آب نمی دادند دلیل بر ناتوانی بود؟ الان همه مردم جهان جمع بشوند و یک صدا بگویند که خدایا یک لیوان آب بده. خدا می دهد؟ اگر ندهد یعنی ناتوان است؟

    قبلا هم برای این طیف نوشته بودم که آیاتی هست که برای پیامبر مقام گواه قائل شده اند. این شان شهادت لازمه اش چیست؟

    ضمنا نوشته بود تهمت به اصحاب و زنان نبی؛

    تا جاییکه شناسنامه خودم را دیده ام من از صحابه ای نبودم که گفتم زن نبی آره. دختری هم ندارم که به عقد نبی درآورده باشم و بروم نزد نبی و بگویم که این آبروی من را برده و آره. یادم هم نیست که در حدیبیه بوده باشم و در رسالت نبی شک کرده باشم. نام عمویم هم عباس نیست که با او نزد یکی رفته باشم و بگویم که تو و نفر قبلی تو آره. بت فروشی نکرده ام. شراب فروشی نکرده ام. سعد را به یه کارهایی امر نکرده ام. زنا هم نکردم که حاکم هم رفاقتی بی خیال بشه. اصلا پیامبر را هم ندیده ام که از او حدیث دروغین شنیده و نقل کنم. یاد هم ندارم که سر سفره نشسته باشم و جای سیر شدن خسته شده باشم آن هم در اثر نفرین نبی. آیه ای هم برای من با لفظ مثنی نازل نشده که بگوید مومنه و …. نیستی. چون اصولا زن نیستم. تا به حال محلی به نام صفین هم نرفته ام تا در سپاهی باشم که در آن سپاه عمار حاضر نبوده. اصولا از شتر هم می ترسم و دنبالش راه نمی افتم. کاری هم به ارب ملت ندارم که چقدر بر آن مسلط هستند. کسی را هم با لگد نزده ام که فتقش عیب پیدا کند. بابام هم ادای کسی رو درنیاورده تا همون شکلی باقی بمونه. در جایی هم نبوده ام که سگ داشته باشه و قسم دروغ یاد کنم. حکم تیمم را هم می دانم. بدعتی هم درست نکرده ام که بعدا بگم چقدر خوبه. اذان صبح رو هم حالی به حالی نکردم. از کوزه ای که آب می خورم کسی آب نخورده که مست بشه و بعدش … . مانع از پیامبر هم نشده ام. جاء فاسق هم برای من نیست. توی هیچ غاری هم نبودم که اذ یقول بشم…………… . خب اگر من این کارها را نکرده ام، کی کرده؟

    قصدم مطرح کردن این چیزها نبود. خواستم بگم که تخرخر هم حدی دارد.


    عبدالحسین
    مشارکت کننده

    در تاپیک اولیه اوربان مدعی رد تمام دلائل محکم شیعه شده بود. کاری که کرده بود، حدیثی از طبری آورده بود و آن را رد کرده بود. که بنده اصلا به آن حدیث کاری نداشتم. شروع ایرادات من به اوربن آنجایی بود که نشوتم شما که الان به دنبال حدیث هستید حتما مانند شیعه از آیه معنای ولی را سرپرست دانسته اید. اگر اینطور است باید بدانید که چرا شیعه ولی را به آن معنا می داند و بحث های دیگری که مطرح شد.

    اما من آیه را بررسی کردم و معنای ولی را طبق آنچه شیعه می گوید نشان دادم. و رفقای شما آمدند و گفتند حدیث بیاور. در حالیکه معنای ولی را رها کردند. این حیله ای بود که آنها برای فرار از عدم فهمشان نسبت به قرآن داشته و دارند و داشته و دارید اما بنده درگیر آن نشدم.

    لذا تا زمانی که معنای ولی روشن نگردد نمی توان سراغ حدیث رفت. نکته اینست که بحث شیعه با سنی( شما نه. سنی) اینست که ولی در اینجا چه معنا می دهد. معنا که روشن شود آن وقت حدیث موید است. لذا تا معنا روشن نشود، فایده حدیث چیست؟ آن هم وقتی که معنا از قرآن به وضح روشن است. من هم منکر حدیث نشدم مانند آن ملعون قائل حسبنا کتاب الله. لکن من ولی را از حدیث ثابت نکرده ام که حالا بخواهم جواب حدیث را هم بدهم. پایه حرفم قرآن است.

    آن شتر مرغی هم که میگویید اینجاست ” شما حرفهایی زدید که بر هوا بود و من فقط فوتش کردم تا مثل قاصدک برود هوا. بعد شما و دوستانتان آمدید و حدیث خواستید در حالیکه بنده به آیه استناد کرده بودم و شما به حدیث. عقل هم حکم میکند که اول آیه بررسی شود و بعد برای تعیین مصداق یا نشان دادن مویدات برویم سراغ حدیث. یا برای فهم بهتر. ”

    مطلب من این بود. شما در تمام مطالبتان ثابت کرده اید که قبل و بعد هیچ حرفی را هیچ کاری ندارید. فقط بخشی که برای عبارات تکراری و مشمئز کننده همیشگی خود نیاز دارید را می بینید. این هم از عجایب است.

    البته این را هم فراموش نکنید که من معتقد نیستم که عقیده فقط در قرآن است. اگر این باشد پیامبر را تعطیل کرده ایم. چرا که خداوند در قرآن فرموده که هر چه او بگوید تضمین شده است. وحی است. عین همین قرآن است. اصلا خود قرآن است.

    و باز هم میبینیم که شما عدد را ملاک کرده اید. اولا معنای مورد نظر شیعه را رد کنید اگر میتوانید. اصل موضوع الان معناست. وقتی این معنا رد شود شما دیگر نیازی نیست که جوارح خود را گسسته کنید. ریشه را که بزنید شاخه هم نابود می شود. می توانید؟ و اینکه می گویید چرا مثل آنجا 12 را نیاورده، معادل این حرف است که من از خدا بهتر می فهمم. و بدتر از آن اینکه لتبین للناس را منکر میشوید. چرا که ایرادش کجاست که خداوند کلیتی را بگوید و تبیینش را بر عهده رسولش بگذارد؟ قطعا هیچ ایرادی ندارد. اما شما چون مصداق کامل و اتم نومن ببعض(آن هم اگر حال کنیم) و نکفر ببعض هستید، در این زمینه تبیین پیامبر را قبول ندارید. چرا؟ چرایش را می دانم اما….. .

در حال نمایش 15 نوشته (از کل 854)