عبدالحسین

پاسخ های ارسال شده در انجمن

در حال نمایش 15 نوشته (از کل 854)
  • نویسنده
    نوشته ها
  • در پاسخ به: Reply To: معنی توحید، شرک و اله #9724

    عبدالحسین
    مشارکت کننده

    در آیه 56 اسراء عبارت ” زعمتم من دونه ” برای چیست و معنایش چیست؟

    در آیه 57، دقت بفرمایید که آیه فرموده آن خوانده شده ها هم دنبال وسیله ای هستند. کجای این حرف نقض غرض از وسیله بودن آنها نموده؟ مثلا(فقط مثلا) ملت از پیامبرانشان چیزی بخواهند یا متوسل به او باشند برای تقرب. و خود آن پیامبر هم بوسیله دیگری سعی در تقرب بیشتر به خداوند داشته باشد. آیا می توان گفت که چون خود آن پیامبر به دنبال تعالی است، دیگر نمی تواند وسیله ای برای تعالی دیگران باشد؟ به چه دلیل. آیا آیه منعی هم همراه دارد؟ یا فقط فرموده که خود آن وسیله ها هم ابتغاء تقرب می کنند؟ حتی مثالی که در مورد پیامبر صلی الله و علیه و آله وسلم زده اید. آیا ایشان روزی که متولد شدند یا مبعوث شدند، بلیط بهشت در دست داشتند؟ اگر جواب مثبت است پس چرا تعبد می کردند؟ احتمالا جواب باید منفی باشد. در اینصورت معنای آیه هم روشن می شود. دقت بیشتری بفرمایید. یعنی همان انصافی که فرموده اید را رعایت کنید.

    در مورد آیه 186 سوره بقره؛

    وقتی که بنده از پیامبر سوال کند درباره خدا، فرموده فانی قریب. خب این قرابت خداوند را بنده از چه کسی باید بشنود؟ دقت کنید که می فرماید وقتی از تو می رسند در مورد من. پس من قریب هستم. خب جواب این سوال از رسول را چه کسی باید بدهد؟ واقعا نبود کلمه قل اینقدر شگفت انگیز است؟ در آیاتی که از سوره اسراء آوردید دقت نمودید که بحثش چه بود؟ آیا آنجا بحث به این مهمی نبود که فرموده قل ادعوا الذین….؟ یعنی شرک که لظلم عظیم می باشد و حبط عمل در پی دارد، در درجه پایینتری است؟ به کدام دلیل؟

    در مورد داعی ناصح؛

    اینکه فرموده ففریقا کذبتم(کذبوا) و فریقا تقتلون(یقتلون) عنی اینکه آنها را ناصح امین می دانسته اند؟ در آیاتی که انبیاء فرموده اند ما نبی هستیم و خدا را بپرستید و….، خا نتیجه کار را چه می فرماید؟ یا اتهام ساحر بودن است یا کذاب بودن یا مجنون بودن و…. . خب روشن است که اصلا آنها را به عنوان ناصح قبول نداشتند. چرا؟ متعدد دارد که آیا روش پدرانمان را رها کنیم. آیا از گذشته دست برداریم. اصلا ما شما را در گمراهی میبینیم. یعنی آن ملت گمراه معتقد بودند که این نبی نه تنها ناصح نیست بلکه در گمراهی فرو رفته است. لذاست که همواره پیامبران تکذیب شدند چون اقوام قبول نداشتند که آنها ناصح هستند.

    در پاسخ به: Reply To: معنی توحید، شرک و اله #9725

    عبدالحسین
    مشارکت کننده

    از حق نگذریم در پایان مقاله ای که این سایت http://www.alah11.blogfa.com/post-1.aspx نوشته، یک کاری کرده که نه سیخ بسوزد و نه کباب که گمان میکنم بابت این بوده که نمی توانسته اتهامش به خیل عظیم ادعایی خود را ثابت کند.

    اما از نویسنده اصلی هم سوالاتی دارم؛

    علاوه بر سوالات موجود در متن، واقعا تعریف شرک چیست؟ اگر کسی الله را تنها اله هستی بداند و قائل لا اله الا الله باشد اما معتقد به تنفیذ(نه تفویض) قدرت به غیر هم باشد، واقعا مشرک است؟ همه خصوصیات در مورد الله متعال را که نوشته اید قبول دارد اما قائل به تجویز قدرت از جانب خداوند متعال هم هست. مشرک است؟ ولو اینکه عقیده اش در تنفیذ و تجویز باطل باشد. چگونه می توان او را مشرک دانست؟ ولو اینکه هیچ و هیچ مجوزی برای اعتقادش نتواند بیاورد. چگونه مشرک میشود؟

    .

    در پایان از نویسنده اصلی و فرعی درخواست دارم تا تعریفی از شرم نیز ارائه دهند.

    در پاسخ به: Reply To: آیه ۳۲ سوره روم !!!! #9730

    عبدالحسین
    مشارکت کننده

    علیک السلام.

    خب ما که در دل شما نیستیم تا بدانیم که چه نیتی داشته اید اما ظواهر را میبینیم و بررسی میکنیم و نتیجه میگیریم.

    فرض کنیم که ما قبول کرده ایم منظور شما از نوشتن ” از کسانی که دینشون رو فرقه ای کردند و شدند شیعه ، کل حزب به آنچه دارند شادند ” این بوده که بگویید منظور از شیعه همان پیرو و پیروان است. اگر واقعا از نوشته شما چنین چیزی بر می آید، نشان دهید.

    سناریویی که نوشته اید(اگر نوشته باشید) را خوب شروع نکردید. چرا که به چیزی برای تعدیلش متمسک شده اید که امکان اثبات ندارد و فقط با مسامحه می تواند خود را حفظ کند.

    اما فرع قضیه؛

    اگر به نوشته ابتدایی شما دقت کنیم و آن را تحلیل کنیم، نوشته اید دینشون رو فرقه ای کردند و شدند ” شیعه “. یعنی شیعه شدن را نتیجه فرقه فرقه کردن دین دانسته اید و خب در جملات قبلش هم گفته اید که از این مشرکین نباشید. قصد قضاوت ندارم اما کور می خواهد آن هم از نوع کهنش، که ببیند و نفهمد که منظور چیست. یک شیطنت ساده(در خوش بینانه ترین حالت). یک اظهار نظر برآمده از تعصب و حقیقت درون در واقع بینانه ترین حالت.

    خب در ادامه نوشته اید؛

    ” جناب عبدالحسین منظور بنده رو فهمیدن و خواستن معنی شیعا رو گروه ترجمه کنن “.

    در حالیکه بنده در کل نوشته ام 2 مرتبه نوشته ام گروه که هر دوبار بر می گردد به ” طائفة “.

    در تمام نوشته ای که گذاشته ام از لفظ شیعه استفاده کرده ام. چرا؟ چون شما فکر می کنید که میتوانید اما واقعا می توانید؟

    بنده به هیچ عنوان ” شیعا ” را ترجمه نکردم. از ترجمه شما استفاده کردم آن هم نه به شکلی که آن را عینا بنویسم بلکه طریقه شما را شاهد و مبنا گرفتم.

    بعد شما از لسان العرب متنی آورده اید بدون توجه به اینکه در نوشته ابتدایی خود چه نوشته اید. در آنجا آیه را آورده اید که فرموده ” شیعا ” و آن را به زعم کنونی خود، شیعه ترجمه کرده اید. و نوشته اید ” مثل اینکه شما نمیخواهید مطالبی که به نفع شما نیست رو ببیند !! رفتید پایین تر به اینجا… ” . در حالیکه بنده نوشته بودم ” در مورد ترجمه ای که از آیه نموده اید ارجاعتان می دهم به ” لسان العرب ج8 ص 191 ” آنجا کلمه ” شیعا ” را ببینید و ترجمه نمایید.

    بعد به اقرب الموارد هم رجوع کنید. مفردات و….. .

    بعد از آن آیه ای به آدرس 10 حجر وجود دارد که در آن لفظ ” شیع ” آمده. آن را هم ترجمه کنید تا کمی روشنتر شوید.”

    خب عزیزم من در کدام یک از این نوشته ها لفظ شیعه را استفاده کردم؟

    تنها در مورد 4 قصص بر مبنای ترجمان خودتان آورده ام ” آیه طبق ترجمه شما فرموده ” شیعه “.. روشن است؟

    یعنی من ترجمه شیعا را از شما ایراد گرفتم بدون اینکه ترجمه ای از خود بگذارم و مدعی معنایی بشوم. و بر اساس ترجمه خود شما آیاتی که در آن لفظ شیعا وجود داشت را تحلیل نمودم. حالا شما برای نجات خود از گرداب سناریوی آماتور و متعصابنه خود آمده اید و حرف در دهان من میگذارید و بر اساس توهمی که زده اید و معنا از قول من نوشته اید، به توجیه گاف خود پرداخته اید. نتیجه اینست که من ترجمه ای نکرده ام که تناقضش را بخواهم برطرف کنم.

    در پاسخ به: Reply To: آیه ۳۲ سوره روم !!!! #9731

    عبدالحسین
    مشارکت کننده

    نتیجه دو آیه متوالی با عنایت به اینکه شما فرعون را امام دانسته اید این سات که خداوند فرعون را اول در دریا نبذ کرد و سپس امامش کرد برای دعوت الی النار. خب یک مرده امام شده؟ اینکه مرده، چگونه می تواند دعوتگر باشد؟ مگر دعوت از دعا به معنای خواندن نمی آید؟ اگر می آید، یک مرده چگونه این کار را می کند؟ آیا فرعون که از این دنیا رفته، قدرتی در بازگشت دارد یا اینکه مرده امام در این دنیا باقی مانده یا با این دنیا رابطه دارد که دعوتگر شده؟ آیا برای او صدایی متصور است که ملت را بخواند؟ آیا تصویری برایش ممکن است که از طریق آن با ایما و اشاره ملت را متوجه کند؟ نامه می نویسد؟

    یا نکند که خداوند او را از این دنیا برده و در سرای دیگر او را امام قرار داده تا برای مردگانی که حیات ندارند و بی هیچ قدرتی در گور خفته اند داعی الی النار باشد؟ در برزخ دعوت می کند به آتش؟

    خلاصه بگویید که این فرد نبذ شده در الیم چگونه امام شده است. آن هم امامی که دعوت می کند. دعوتی که به عقیده تقریبا تمام مدعیان سنی بودن این سایت به معنای خواندن است.

    اما آنجا که نوشته اید ” در ادامه نظر حقیر رو در رابطه با این آیه ببینید و مثل آدم نقدش کنید ” . من تا به حال تجربه نکرده ام اما احتمال میدهم که تحملش سخت باشد. ما را در تحمل خود شریک ندانید.

    و آنچه که نوشته اید داره به خودتون برمیگرده؛ اگر من مدعی ترجمه ای شده بودم حرف شما صحیح بود. اما وقتی من ادعایی نکرده ام و شما نیز ترجمه ای داده اید که هیچ ربطی به المیزان و…. ندارد، نمی توانید که چنین چیزی را بگویید. البته صحیحش اینست که نباید بگویید اما از امثال شما توقع رعایت باید و نباید امری غیر معقول است. چرا؟ چون بعد از اینکه چ چسبیده به را، این دلیل هم هست که شرف کجاست؟ النهایه اینکه مراقب پژواک باشید. آن افرادی که ترجمه از ایشان گذاشتید در نهایت روشنی نوشته اند که کلمه مورد بحث معنایش چیست. شما چه کرده اید؟ کاری کرده اید و بعدا که دیدید عسلش زیادی غلیظ است و نمی توانید از آن برهید، ادعای جدیدی مطرح کرده اید. بمان

    در پاسخ به: Reply To: آیه ۳۲ سوره روم !!!! #9732

    عبدالحسین
    مشارکت کننده

    اما نوشته اید؛

    ” به نظر بنده شیعا میشود : پیروان . ترجمه وَ جَعَلَ أَهْلَها شِيَعاً يَسْتَضْعِفُ طائِفَةً میشود : اهل زمین رو پیروان خودش (شیعه) قرار داد و طایفه ای رو ضعیف کرد . مگه فرعون امام بود ؟ بله آیه 41 همین سوره قصص . آیا طایفه و قوم موسی همچنان شیعه فرعون بودند ؟ خیر . چرا ؟ چون يَسْتَضْعِفُ طائِفَةً و آیه 127 سوره اعراف این موضوع رو تایید میکنه ”

    به قبل و بعدش کاری ندارم چرا که توجه به آنها مستلزم اینست که ترجمه شیعا را که ابتدائا مدعی شده اید شیعه میشود را اثبات کنید.

    اما در همین نوشته شما یک سناریوی دیگر وجود دارد که جا دارد بگویم زرنگ سماور است.

    شما نوشته اید که فرعون امام بود. قبل از آن سوالی کرده اید که جوابش را با سوالی دیگر داده اید. معنای سوال و جواب شما یان میشود که فرعون توانست ملت را پیروان خودش خودش قرار دهد چون که امام بود. یعنی ملت را شیعه کرد چون امام بود. این همان سناریوست. اما بماند برای وقت دیگر. جای دیگر.

    بعد از آن نوشته اید آیه 41 قصص. خب این آیه با اقتضای عقیدتی مدعیان تسنن این سایت در تضاد شدیدی است. دقت کنید که آیات چه می فرمایند.

    فَأَخَذْناهُ وَ جُنُودَهُ فَنَبَذْناهُمْ فِي الْيَمِّ فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الظَّالِمينَ (40)

    وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ لا يُنْصَرُونَ (41)

    آیه 38 و 39 با ذکرنام به فرعون اشاره دارد و کارهایش. آیه 40 چه فرموده؟ با فرعون و سپاهش چه کرده؟ احتمالا غرقشان کرده. نابودشان کرده. نتیجه اش چیزی غیر از مرگ است؟ احتمالا خیر. اگر احتمال ما درست باشد، پس فرعون و سپاهش مرده اند. حالا آیه 41 که مستفاد شما بوده چه می فرماید؟ بعد از چه آیه ای این بیان را دارد؟ بعد از اینکه در آیه قبلی می فرماید آنها را در دریا نبذنا کردیم. ترجمه فنبذنا با شما. در آیه بعدی می فرماید که آنها را امام قرار دادیم. امام در چه چیزی؟ دعوت به نار. خب عزیزم باز اینجا یک شیطنت ناز دیگری کرده ای که ما نادیده می گیریم ولی به وقتش از آن استفاده میکنیم انشاءالله.


    عبدالحسین
    مشارکت کننده
    ما چون دیدیم که طرف نمی تواند ایرادات وارده شده به مثلا سوالش را مرتفع کند و دائم به این طرف و آن طرف میزند تا بلکه بتواند از لابه لای حرف بقیه ملت چیزی بکشد بیرون و روی آن مانور دهد، رفتیم سراغ اینکه قدم به قدم در هر وادی و کوی وبرزنی که او می رود، برویم، و با او هم کلام شویم. چرا؟ چون خودش اصل مطلب را نمی خواهد روشن کند. ما هم برای سرگرمی با او همراه میشویم.

    .

    حالا بخش تفریحات سالم این تاپیک؛

    شما کل آیه را بخوان و بنویس. عبارت ایانی را هم همینطور. بعد بیا و بگو که چرا پیامبر هادی نیست. واقعا چرا؟ خدا که با ذکر مقدمه ای فرموده تو هدایت میکنی. شما کلا میگویی که هدایت نمی کند. خب حرف چه کسی را قبول کنیم؟

    آن آیه ای هم که گذاشته اید نشان می دهد کههدایت توسط پیامبر چگونه است. یعنی محدوده را معلوم کرده و محدوده می دانید چیست؟

    ما نگفتیم که اولو الالباب را معرفی ننموده. لکن فرموده جز اینها کسی متذکر نمی شود. می دانیم که گردو گرد است. اما هر گردی گردو نیست بلکه گردوها گرد هستند. یعنی هر کس که ادای یستمعون را درآورد اولوا الالباب نیست بلکه اولوا الاباب یستمعون می باشد.

    نفرموده تاویل می کنند بلکه فرموده دنبال تاویل می گردند. ابتغاء معنای دیگری دارد که شما نمی دانید.

    بعد نگفتید که تاویل یعنی چه. ترجمه تاویل چیست؟ ذلک خیر و احسن تاویلا را دیدید؟ قبلش نفرموده که اگر مومن هستید؟ ای بابا. حالا تاویل را چه کسی مداند؟ آیه فرموده خدا. خدا می شود منبع زیغ و فتنه؟ جان عزیزت چیزی بگو که ازش چیز خوب بیرون بیاد.

    بعد ما نوشتیم ” اگر قرآن هدایت برای مردم و بینات است و….. چرا پیامبر باید تبیینش نماید؟ اصلا معنای بینه را می دانید؟ این چه بینه ای است که باید تبیین شود؟ ” . شما را به خدا قسم میدهم که یکبار بنویسید معنای بینه چیست. قرآن را بینات دانسته اید کما اینکه واقعا هم هست. اما معنای بینه که جمعش بینات است را می دانید؟ نوشتید؟

    حالا بعد از اینکه معنای بینه را نوشتید بگویید که چرا این بینه باید تبیین شود؟ آیا تبیین با معنای ذاتی بینه و آن معنایی که در قرآن مستعمل است تناقض ندارد؟ لطفا بنویسید.

    من هم در نوشته قبلی مدعی نشدم که امامت و جانشینی در قرآن آمده. لکن نوشتم که تبیین برای چیست. و شما چون آره و اینا نوشتید که اگر راست میگویی و….. .

    و آن آیاتی که نوشته اید نفصل الایات و…. . همان آیات نفصل شده باید تبیین شود. چرا؟ یعنی بنویسد که نفصل شدن آیات چگونه می باشد.

    و در پایان شما مجددا نفهمیده اید که تبیین برای چیست و مجددا اشعاری سروده اید که …. . ما نگفتیم پیامبر آنچه را که نازل نشده تبیین میکند بلکه گفتیم نتیجه تبیین اینست که پیامبر چیزهایی میداند که ما نمی دانیم. درسته؟

    البته قبلا به این مضمون اما با مثال دیگری نوشته بودیم که اگر خدا بگوید 2 و پیامبرش بگوید که معنایش 44 است، شما باید تایید کنید یا خدا؟

    در پاسخ به: Reply To: تقیه عملی مفت هست خصوصا برای بزرگان دین #9734

    عبدالحسین
    مشارکت کننده
    بسم الله الرحمن الرحیم.

    السلام علی المهدی الذی وعد الله به الامم ان یجمع به الکلم و یملا الارض عدلا و قسطا بعد ما ملئت ظلما و جورا.

    تقیه را معنی هم کرده اید؟ نه.

    بر اساس معنایی که ارائه نداده اید نوشته اید که کفار نا امید در ضربه زدن به دین شده اند.

    و بر اساس همان معنایی که ارائه نداده اید نوشته اید که خدا فرموده از من بترسید.

    بعد نتیجه گرفته اید که شیعه معتقد به تلاش دیگران در امحاء دین است.

    نتیجه دیگر اینست که ائمه شیعه دائم در حال ترس هستند.

    .

    حالا اصل موضوع؛

    اولا تبیین بفرمایید که معنای تقیه چیست و کاربردش کجاست.

    ثانیا تبیین بفرمایید که منظور از الیوم یئس الذین کفروا من دینکم چیست.

    ثالثا تبیین بفرمایید که آیه وقتی فرموده از من بترسید نه از آنها منظورش ترس در چه چیزی بوده.

    .

    چنانچه به این سوالات پاسخ دهید ما هم بر روی پاسخ شما عمل میکنیم.

    در غیر اینصورت لازم است که منظور از آیه به شکل کلی روشن شود. و با عنایت به اینکه شما مدعی یک معنایی از آیه یعنی ناامیدی در ضربه زدن به دین توسط کافرین را ادعا کرده اید باید روشن کنید که این ناامیدی چگونه است. و حتما باید علت آن را هم بنویسید.

    .

    نکته پایانی اینست که آیا ترس جرم است؟ اینکه نوشته اید ” خصوصا امام دوازدهم آنها “. هراس ایشان از چیست؟ آیا از نظر شما مشکلی دارد؟

    در پاسخ به: Reply To: نبی از پستان ابو طالب شیر میخورد( العیاذ بالله) #9758

    عبدالحسین
    مشارکت کننده
    خب کلی کار عجیب در این عالم انجام شده و میشود، یکی هم شیر آمدن از سینه یک مرد. نمونه هایی هم در این قرن وجود داشته که در اخبار که بگردید می بینید. حالا سوال اینست که این کار عقلا محال است یا از توان خدا خارج؟ یعنی خدا هم نمی تواند چنین کاری بکند؟

    و یک سوال؛

    اگر زنی که پایان عمر اصلا حامله نشده و تبعا فرزندی هم از او زاییده نشده بتواند بعد از فوت شوهرش فردی را از سینه اش شیر بدهد، این خرافات است؟

    در پاسخ به: Reply To: حل یک مسئله ساده ولی در ظاهر پیچیده! #9736

    عبدالحسین
    مشارکت کننده
    اگر آیه بر این مبنا باشد که خداوند اراده در نمایش قدرتش نموده باشد چه باید کرد؟

    مثلا خواسته باشد بفهماند که اگر بخواهیم حتی نبی هم بعد از موتش(اگر آن فرد نبی بوده باشد) از چیزی خبردار نمی شود. مشکل دارد؟

    قرینه اش اینست که ما انت بمسمع من فی القبور.

    در پاسخ به: Reply To: ای شیعیان از وجدانتان بپرسید #9737

    عبدالحسین
    مشارکت کننده
    نمونه ای نشان دهید که کسی اعتراض به قضای الهی کرده باشد.

    علت آن عزاداری اینست که مثلا فرزند رسول خدا را کشته اند. چه کسانی؟ اکثریتی که منسوب به اسلام هستند. عجب. چرا؟

    چرایش در این مثل معروف نهفته است

    إ لعن یزید و لا تزید

    در پاسخ به: Reply To: سوره هایی که در نزد شیعه خواندن آنها حرام هستند #9759

    عبدالحسین
    مشارکت کننده
    سلام بر شرف نداشته شما؛

    نوشته شده که؛

    ” س: ما هي السور التي لا يجوز قرائتها في أثناء الصلاة؟ وإذا حدث وقد قام أحد بقرائتها فما حكم هذه الصلوات؟
    ج) لا تجوز قراءة ما يفوت الوقت بقراءته من السور الطوال. فلو قرأها سهواً وتذكر أثناء الصلاة عدل إلى غيرها مع سعة الوقت. ولا يجوز قراءة سور العزائم الاربع. فلو قرأها ساهياً فإن تذكّر قبل بلوغ آية السجدة وجب عليه العدول إلى سورة اخرى. وسورة «الفيل» و «الايلاف» سورة واحدة وكذلك سورة «الضحى» و«الم نشرح» فلا تجزي واحدة منها بل لا بدّ من الجمع بينهما مرتباً مع البسملة الواقعة في البين.

    شما کجا را رنگی کردی؟ جایی که به مذاق شرف نداشته شما خوش می آید.

    حالا کجا باید پررنگ و رنگی شود؟ جایی که به مذاق شرف نداشته شما خوش نمی آید؛

    س: ما هي السور التي لا يجوز قرائتها في أثناء الصلاة؟ وإذا حدث وقد قام أحد بقرائتها فما حكم هذه الصلوات؟
    ج) لا تجوز قراءة ما يفوت الوقت بقراءته من السور الطوال. فلو قرأها سهواً وتذكر أثناء الصلاة عدل إلى غيرها مع سعة الوقت. ولا يجوز قراءة سور العزائم الاربع. فلو قرأها ساهياً فإن تذكّر قبل بلوغ آية السجدة وجب عليه العدول إلى سورة اخرى. وسورة «الفيل» و «الايلاف» سورة واحدة وكذلك سورة «الضحى» و«الم نشرح» فلا تجزي واحدة منها بل لا بدّ من الجمع بينهما مرتباً مع البسملة الواقعة في البين.

    .

    خب علتش چیست؟ برخی از فقها و علما پیوستگی بین این سوره ها قائل هستند. بر چه اساس؟ تحقیق کنید متوجه میشوید.

    دلیل نخواندن سوره سجده هم ” لما تضمنته هذه السور المباركة من ايات يجب السجود حال قرائتها او استماعها فاذا عمل المكلف بواجبه وسجد لها في اثناء الصلاة كانت من زيادة في الصلاة فتبطلها “. متوجه شدید؟

    شما نوشته اید حرام بودن قرائت سوره. در کجایش را هم نوشته اید؟ نه. چرا؟ به جهت شرف نداشته….

    در پاسخ به: Reply To: امام معصوم کرایه فرج زنان را حلال مى داند #9760

    عبدالحسین
    مشارکت کننده

    فروى الحسين بن سعيد الأهوازي رحمه الله في كتابه النكاح عن القاسم بن عروة عن أبي العباس المعروف بالبقباق قال‏ كان لي جار يقال له المفضل بن غياث و كان يأنس بأصحابنا و يحب مجالستهم فسألني أن أدخله إلى أبي عبد الله ع فأدخلته عليه فسأله عن‏ عارية الفرج‏ فقال أبو عبد الله ع هو الزناء و أنا إلى الله منه بري‏ء و لكن لا بأس أن تحل المرأة جاريتها لأخيها أو زوجها أو قريبها

    المسائل الصاغانیه شیخ مفید.

    – مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ قَالَ أَخْبَرَنِي قَاسِمُ بْنُ عُرْوَةَ عَنْ أَبِي الْعَبَّاسِ الْبَقْبَاقِ قَالَ: سَأَلَ رَجُلٌ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع وَ نَحْنُ عِنْدَهُ عَنْ‏ عَارِيَّةِ الْفَرْجِ‏ فَقَالَ حَرَامٌ ثُمَّ مَكَثَ قَلِيلًا ثُمَّ قَالَ لَكِنْ لَا بَأْسَ بِأَنْ يُحِلَّ الرَّجُلُ جَارِيَتَهُ لِأَخِيه‏

    التهذیب الاحکام ج7 ص244

    بعد دقت فرمایید که مطلب فقهی است. در فقه چه جیزی مهم است؟ تناقضات را چگونه حل می کنند؟ فقیهسند را نمی بیند؟ روایات متناقض یا مترادف را نمی بیند؟ ای بابا.

    در پاسخ به: Reply To: شیعه را بهتر بشناسیم #9761

    عبدالحسین
    مشارکت کننده
    در مورد کلیت این مطلب یک سوال دارم؛

    اگر برای طرف ثابت شود که آن دو نفر برتری ندارند و افضلیت منحصر در امیرالمومنین سلام الله علیه است، اما او همچنان آنها را برتر بداند، حکمش چیست؟

    کسی که آن دو را ولی بداند و خود را مولی علیه آنها، بر چه اساسی این کار را کرده؟ یعنی برای آن دلیلی از کتاب و سنت دارد؟ اگر دلیل دیگری آمد و آن را نقض کرد ولی طرف همچنان عناد داشت باید چه کرد؟

    اگر کفر کسی ثابت شد و کس دیگری آمد و گفت که من با علم به کفر او، وی را دوست دارم شما او را چه کار می کنید؟

    .

    دقت کنید که قصد اثبات ندارم. بلکه سوال می کنم که نقش علم+عمد چه میشود؟ روایاتی که عموم را از این دایره خود ساخته شما خارج میکند چه میشود؟

    .

    یه مقدار حیف شد که من نسبت به شما دیرتر به این سایت آمدم و حضور شما را درک نکردم.

    در پاسخ به: Reply To: جواب به عبدالحسین پاسخ به شبهات ها وارده به صحابه #9744

    عبدالحسین
    مشارکت کننده
    خداییش دیگه مطمئنم که ادا در نمیاری و واقعا اینجوری هستی.

    خب حالا بگو ببینم در این تاپیک بحث چه بود؟ آیا نگفتیم این عقیده که امیرالمومنین سلام الله علیه یا خلفا روابط حسنه داشته اند مردود است؟ ننوشتیم که مقاله در راستای نفی این ادعاست؟ خب این اعتقاد اهل سنت نیست؟ اگر هست شما آن را قبول ندارید؟ آیا اصلا شما سنی هستید؟

    خب ما این را باطل نمودیم. البته توحید شما هم قابل ابطال است. نوبت شما هم. معاد شما هم تقریبا. که خب ما سعی بر آن نداریم.

    ابن حبان هم سنی نیست؟ جدی میگی؟

    ناموسا نفهمیدی که منطور از قبر چیست؟ خداییش نفهمیدی؟ نه بابا. دیگه اینقدر رو فکر نمی کنم. ببین عایشه چه دستوری برای رفع خشکسالی داده. به پنجره میرسی.

    بابا حدیث وقتی صحیح شد اگر در کتب(مثلا) صحیحین نباشد دیگر صحیح نیست؟ ای بابا. کعنای حرفتان(دقت کنید. معنا) اینست که دارقطنی کشک.

    اینها را هم برای این نوشتم که فکر نکنی آره. حالا اگر توانستی به ایرادات جوابی بدهی بسم الله. میتوانی؟

    در پاسخ به: Reply To: فضیلت حضرت عثمان رضی الله عنه به تصحیح سایت ولی عصر #9745

    عبدالحسین
    مشارکت کننده
    یک سوال دارم؛

    شما وقتی دعا می کنید توقع اجابتش را از چه کسی دارید؟ ظاهرا خدا.

    حالا خدا وقتی دعا میکند توقع اجابتش را از چه کسی دارد؟ خدا؟ یعنی خودش می گوید که(حدیث بعد از آدرس شما) اللهم أنت ربها ، وأنت خلقتها ، وأنت هديتها للاسلام ، وأنت قبضت روحها ، وأنت أعلم بسرها وعلانيتها ، جئناك شفعاء فاغفر له؟ آن وقت اینها را به چه کسی میگوید؟ خودش؟ یعنی خدا به خودش می گوید اللهم؟ معنای این اللهم چیست؟

    نکته بعدی اینه که حدیثش قبلیش نوشته صليت مع ابن عباس على جنازة فقرأ بفاتحة الكتاب ،فقال : إنها من السنة . یعنی چه؟

    .

    کلا یعنی اگر صلاة میت به معنای دعا بر میت است اجابت کننده اش کیست؟ آیا ممکن است که داعی خودش مجیب هم باشد؟ یعنی خودش بخواند و خودش هم اجابت کند؟

    البته بماند که در حدیث تبیینی شما ” ف ” در فاخلصوا از چه نوع است. نوعش را معلوم کنید. سند هم بماند.

    البته هم یادتان هست که بحث این بود که سند و دلالت. یعنی یا سند ایراد دارد یا از نظر دلالی مردود است یا هر دو.

در حال نمایش 15 نوشته (از کل 854)