عبدالحسین

پاسخ های ارسال شده در انجمن

در حال نمایش 15 نوشته (از کل 854)
  • نویسنده
    نوشته ها
  • در پاسخ به: Reply To: ادامه بیرحمی در قتل عثمان… . #9781

    عبدالحسین
    مشارکت کننده

    مورد بعدی؛

    نوشته اید ” پاسخ: کسانی باید میت را غسل داده و تدفین کنند که جزو اقارب و خانواده او باشند علی جز مقارب بود؟؟ ”

    ما نوشته بودیم ” رابعا با توجه به اینکه شیعه به استناد کلام خداوند و سولش، امیرالمومنین سلام الله علیه را معصوم می داند، لطف کنید و بفرمایید که وقتی ایشان کسی را دفن نمی کنند، یعنی کسی که 3 روز روی زمین مانده را دفن نمی کنند، معنای عملشان چیست؟ ”

    خب سوال اول اینست که حضرتش از اقارب نبوده قبول. چرا حتی در مقام حاکم نیز به جنازه توجهی نمی کند. چرا؟ سوال دوم اینست که چرا متن من را ناقص نوشتید؟ آیا برای صعود الی الله بوده که نقص وارد کرده اید؟ برای سوال اول لازم است که بر مبنای عقیده شیعه جواب دهید. چرا؟ چون من نوشتم که ایشان را معصوم می دانم. لذا بر مبنای عصمت باید جواب دهید. بسم الله.

    مورد بعدی؛

    در 25/5 نوشته بودید ”
    پاسخ:عثمان رضی الله عنه در باغی بنام “حش کوکب” در شمال شرقی بقیع دفن شده است، ….”

    ما چه نوشته بودیم؛

    ” ثالثا حش کوکب کجاست؟ مسلمان را در آنجا دفن می کنند؟ ”

    اینجا شما بد متوجه شده اید. بنده منظورم محل حش بوده نه معنای آن. حالا فرض کنیم که معنای حش همانی باشد که شما نوشته اید(محل مناقشه من نیست). گیر اینجاست که آیا یک مسلمان را در حش کوکب دفن می کنند؟ در این مورد من میتوانم بر سبیل کار شما رفتار کنم. یعنی شما از طبری همینجوری و کیلویی متن می آورید و بدون بررسی. اما در مقابل اگر کسی از او چیزی بیاورد می نویسد ” در تمام این نوع روایات که از تفکر رافضی‌گری نشأت گرفته‌اند صحابه رضی الله عنهم خود، علیه عثمان رضی الله عنه توطئه می‌کنند و مردم را بر ضد او می‌شورانند. بدون شک، تمام این روایات، دروغ و باطل می‌باشند ” . حالا من مثل شما از طبری مطلبی می آورم بدون توجه به سند و صحت و سقم موضوع. فقط این را لحاظ می کنم که باید مثل شما بود و تنها مطلبی را آورد که باب میل خودمان است.

    متن طبری ” ….. وهم يريدون بِهِ حائطا بِالْمَدِينَةِ، يقال لَهُ حش كوكب، كَانَتِ اليهود تدفن فِيهِ موتاهم ……فلما ظهر مُعَاوِيَة بن أَبِي سُفْيَانَ عَلَى الناس، أمر بهدم ذَلِكَ الحائط، حَتَّى أفضى بِهِ إِلَى البقيع، فأمر الناس أن يدفنوا موتاهم حول قبره حَتَّى اتصل ذَلِكَ بمقابر الْمُسْلِمِينَ. “

    در پاسخ به: Reply To: ادامه بیرحمی در قتل عثمان… . #9782

    عبدالحسین
    مشارکت کننده

    مطلب بعدی؛

    ما در 17/5 نوشته بودیم ” یک دلیل از همان نیمه پر لیوان بیاورید.

    رحماء بینهم با عبارت فضا غلیظا همخوانی دارد؟ با هم خوب بودند که همدیگر ا سب و لعن می کرده اند؟ خوبی زیاد باعث شده بود که روی هم شمشیر بکشند؟ دوستی اعلی درجه بوده که قتل الله سعدا؟رحمت موج میزده که یکدیگر را آثم و غادر و خائن و کاذب میدانسته اند؟ در اوج حب نسبت به هم بوده اند که فهجرت فاطمة أبا بكر ، فلم تكلمه في ذلك ، حتى ماتت ،فدفنها علي ليلا ، ولم يؤذن بها أبا بكر؟ عجب. اشداء بودن هم که مانند اروی بوده بماند.”

    بماند که دوستان شما یادشان رفته که از نیمه پر لیوان دلیلی بیاورند.

    بعد شما در 25/5 چه نوشتید ” پاسخ:با مدرک و سند معتبر حرف بزنید ”

    ما نوشتیم ” به سبک خود شما از البدایه و النهایه ج8ص285 آورده ام؛

    ومروان كان أكبر الأسباب في حصار عثمان لأنه زور على لسانه كتابا إلى مصر بقتل أولئك الوفد ، ولما كان متوليا على المدينة لمعاوية كان يسب عليا كل جمعة على المنبر ، وقال له الحسن بن علي : لقد لعن الله أباك الحكم وأنت في صلبه على لسان نبيه فقال : لعن الله الحكم وما ولد.

    در الکامل فی التاریخ در ج3ص333

    وكان علي إذا صلى الغداة يقنت فيقول اللهم العن معاوية وعمرا وأبا الأعور وحبيبا وعبد الرحمن بن خالد والضحاك بن قيس والوليد فبلغ ذلك معاوية فكان إذا قنت سب عليا وابن عباس والحسن والحسين والأشتر.

    در بخاری ج3ص133

    فرفعت صوتها حتى تناولت عائشة وهي قاعدة فسبتها حتى أن رسول الله صلى الله عليه وسلم لينظر إلى عائشة هل تكلم قال فتكلمت عائشة ترد على زينب حتى أسكتتها قالت فنظر النبي صلى الله عليه وسلم إلى عائشة وقال إنها بنت أبي بكر

    شما بعدا چه نوشتید؟

    پاسخ:شما آوردید که صحابه هم دیگر را لعن می کردند من هم گفتم روایت بیاورید اگر نمی دانید به من ربطی ندارد ”

    الان باید چه کرد؟ من ندیده ام یا شما دیده اید اما صلاح کار در چیز دیگری بوده؟

    مطلب دیگر؛

    در مورد روایت طبرانی ایراداتی گرفته اید که من عین مطلب سایت را گذاشتم و از شما خواستم که آن را رد کنید. شما چه کردید؟ مثلا قول هیثمی را چگونه رد می کنید؟ تاکید بر قبول مرسلات مالک را چه کرده اید؟ هیچی. آن متن طولانی را نوشته اید . ” لذا در هنگام استناد به احادیث وارده در کتابهای اهل سنت …” . و عینا مطلب را از ” http://www.islampp.com/copyforprint.php?ftwid=14637&type=ftw ” کپی نموده اید. تقبل الله.

    و در ادامه مطلب ابن حزم را آوردید بدون حتی یک دلیل. چرا؟ خود ابن حزم هم دلیلی ارائه ننموده و توپ را به زمین طرف مقابل انداخته اما غافل است که ملت خواب نیستند.

    در پاسخ به: Reply To: ادامه بیرحمی در قتل عثمان… . #9783

    عبدالحسین
    مشارکت کننده

    مورد بعدی؛

    در 26/5 نوشته اید ” النميري البصري، ابوزيد عمر بن شبة
    پاسخ:نصیریه یک گروه باطنی است که در قرن سوم هجری به ظهور رسید، پیروان آن از غلاة شیعه به شمار میروند. کسانی هستند که به وجود جزء خداوند در علی رضی الله عنه قائل شده وی را به خدائی پذیرفته اند………. حالا خواننده گرامی سایت ولی عصر که از این فرد روایت می کند و می گوید که این شخص سنی است آیا هنوز هم باید به این کذابان اعتماد کرد؟
    ولی عصر:جالب است كه روايت صحيح السندي در منابع اهل سنت وجود دارد كه اين مطلب را ثابت مي‌كند. “.

    ما چه نوشتیم؟

    ” اما ترجمه ابو زید عمر بن شبة النمیری البصیری؛

    4 – عمر بن شبة بن عبيدة بن زيد ، أبو زيد النميري البصري :قدم بغداد وحدث بها عن محمد بن جعفر غندر ، وعبد الوهاب الثقفي ، ومحمد ابن أبي عدي ، ويحيى بن سعيد القطان ، وعبد الرحمن بن مهدي ، وأبي زكريا يحيى ابن محمد بن قيس ، وعلي بن عاصم ، ويزيد بن هارون ، ومؤمل بن إسماعيل ، وعمر ابن شبيب المسلي ، وأبي أسامة ، وحسين الجعفي ، وأبي بدر السكوني ، ومعاوية بن هشام ، وعبد الوهاب بن عطاء ، وأبي عاصم الشيباني ، وغيرهم . روى عنه أبو بكر ابن أبي الدنيا ، وأبو شعيب الحراني ، وأبو قاسم البغوي ، ويحيى بن صاعد ، وإسماعيل ابن العباس الوراق ، ومحمد بن زكريا الدقاق ، والقاضي المحاملي ، ومحمد بن مخلد ، ومحمد بن أحمد الأثرم ، في آخرين . وكان ثقة عالما بالسير وأيام الناس ، وله تصانيف كثيرة وكان قد نزل بسر من رأى في آخر عمره وبها توفي ، وذكر عمر أن اسم أبيه زيد ولقبه شبة ، قال : وإنما لقب شبة لان أمه كانت ترقصه وتقول :

    يا بأبي وشبا * وعاش حتى دبا* شيخا كبيرا خبا

    تاریخ بغداد ج11ص208

    أبو زيد عمر بن شبه بن عبيد بن ريطة . وشبه اسمه زيد ويكنى أبا معاذ قال : عمر وانما سمى أبى شبه لان أمه كانت ترقصه وتقول ،يا بابى وشبا وعاش حتى * دبا شيخا كبيرا خبا وكان عمر بصريا ، مولى لبني نمير ، شاعرا ، اخباريا ، فقيها . صادق اللهجة ، غير مدخول الرواية

    فهرست ابن ندیم ص125

    491 عمر بن شبة

    أبو زيد عمر بن شبة واسمه زيد وشبة لقب ابن عبيدة بن زيد ويقال ابن رايطة النميري البصري كان صاحب أخبار ونوادر ورواية واطلاع كثير وصنف تاريخ البصرة روى القراءة عن جبلة بن مالك عن المفضل عن عاصم بن أبي النجود وسمع الحروف من محبوب بن الحسن وروى عن عبد الوهاب الثقفي وعمرو بن علي وروى القراءة عنه عبد الله بن سليمان وعبد الله بن عمرو الوراق وأحمد بن فرج وسمع منه أبو محمد ابن الجارود وسئل عنه أبو حاتم الرازي فقال صدوق وروى عنه الحافظ محمد بن ماجة صاحب السنن وغيره….

    وفيات الأعيان وأنباء أبناء الزمان. ابن خلكان ج 3

    3 8 / 115 – عمر بن شبة

    در پاسخ به: Reply To: ادامه بیرحمی در قتل عثمان… . #9784

    عبدالحسین
    مشارکت کننده

    3 8 / 115 – عمر بن شبة

    ابن عبيدة الحافظ العلامة الاخباري الثقة أبو زيد النميري البصري صاحب التصانيف . عن يوسف بن عطية وغندر ويحيى بن سعيد القطان وعبد الوهاب الثقفي وعدة . وعنه ابن ماجة وابن صاعد والمحاملي ومحمد بن أحمد الا ثرم ومحمد بن مخلد وخلق ، وكان بصيرا بالسير والمغازي وأيام الناس صنف تاريخا للبصرة وكتابا في اخبار المدينة وغير ذلك . وثقه الدارقطني وغيره . مات بسامرا في جمادى الآخرة سنة اثنتين وستين ومائتين وله تسعون الا سنة وقع لي من عواليه . وفيها توفى مسند أصبهان أبو جعفر محمد بن عاصم الثقفي صاحب الجزء المشهور . أخبرنا عبد الحافظ بن بدران انا موسى بن عبد القادر انا سعيد ابن البناء انا علي بن البسري انا أبو طاهر الذهبي نا يحيى بن محمد انا عمر بن شبة حدثني أبو غسان محمد بن يحيى نا عبد العزيز بن عمران عن أبي النعمان بن عبد الله بن كعب بن مالك عن أبيه عن جده قال بعثني رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم اعلم على اشراف حرم المدينة فأعلمت شرف ذات الجيش وعلى مشيرف وعلى اشراف مخيض وعلى الحفياء وعلى العشيراء وعلى قلت .

    تذکرة الحفاظ ذهبی ج2ص517

    بعد دقت کنید طرف با آن عقایدی که شما نوشته اید اصلا در شیعه چه جایگاهی دارد. ”

    دقت دارید؟ تقریبا نصف مطلب بنده را آره.

    مطلب بعدی؛

    در 25/5 نوشته اید ” غير از نعثل (پيرمرد يهودي و کنايه از عثمان)
    پاسخ:یکی دیگر از این روایتهای دروغین که در تاریخ طبری نیز نقل شده، قول عایشه رضی الله عنها در مورد عثمان رضی الله عنه است که گویا ایشان فرموده باشند: ” این پیرمرد یهودی را بکشید!” ” که عینا از ” http://www.islampp.com/copyforprint.php?ftwid=11928&type=ftw ” کپی نموده اید و حواستن نبوده که آنجا یک چیز دیگر را بررسی می کرده اند.

    اما در کل این مطلب را در جواب ” سادسا در آن حدیث ام حبیبه چیزی را فراموش نکرده اید؟ وقتی حضرتش فرموده که ” نعثل و شقی ” منظورشان چه بوده؟ وقتی این را حل کنید متوجه میشوید که چرا ایشان عثمان را دفن نکردند. ” نوشته اید.

    ما بعدا چه نوشتیم؟

    ” سادسا در آن حدیث ام حبیبه چیزی را فراموش نکرده اید؟ وقتی حضرتش فرموده که ” نعثل و شقی ” منظورشان چه بوده؟ وقتی این را حل کنید متوجه میشوید که چرا ایشان عثمان را دفن نکردند”

    همین عبارت ” حضرتش ” نشان می دهد که شما چه مقدار به متن بنده دقت کرده اید.

    این به خاطر شتاب زدگی شما بوده و اینکه فکر نکرده خواسته اید جواب دهید و برخی مسائل دیگر….. .

    اما در جایی که نوشته خود را از آن کپی کرده اید مطلبی آمده که بد نیست کمی در موردش خودتان و آن کس دیگر از طیف شما که مدعی ابن سبا شده بود، بخوانیدش.

    ” سومی سیف بن عمر التمیمی است که او نیز مورخ معروفی است اما روایات او قابل قبول نیست و متهم است ”

    در نیمه خط چهارم از پاراگراف 12 صفحه مورد نظر این مطلب آمده. شما را ارجاع میدهم به همان مقدمه ای که از طبری در کتابش نقل کرده اید و پیدا کردن ارتباط بین نام ابن سبا و سیف بن عمر.

    در پاسخ به: Reply To: ادامه بیرحمی در قتل عثمان… . #9785

    عبدالحسین
    مشارکت کننده

    موضوع بعدی؛

    کجا و اینکه طرف را در محلی به نام حش کوکب(یا کناسه بنی فلان) رها کنند کجا.
    پاسخ:دوباره می نویسم دقت کن هر کس ادعا نماید جسد عثمان سه شبانه روز در میان زباله‌ها رها شده بود دروغی محض بر زبان رانده است…..

    خب دلیل هم ارائه نمودید؟ دوباره ادعایتان را طرح کردید و دلیل را فراموش کردید. من از نوشته خودتان جوابتان را می دهم.

    البته قبول این روایات باطل بسیار مورد مطلوب اهل بدعت است….. . حل شد؟

    و این موضوع؛

    ابونعيم اصفهانى در كتاب معرفة الصحابة
    پاسخ:این فرد شیعه است از مهم ترین تالیفات وی چهل حدیث الاربعون حدیثاً فی امر المهدی است که قدیمی ترین چهل حدیث شیعیان پیرامون امام دوازدهم است..

    دقت کنید که ابونعیم را شیعه دانسته اید. مسند امام ابوحنیفه نوشته یک شیعه می تواند باشد؟

    نویسندگان دیگری که کتابی در مورد ” مهدی ” دارند یا در بخشی از کتب خود به احادیث مربوط به آن پرداخته اند را باید شیعه دانست؟ کتابی هست به نام ” المهدي المنتظر ( ع ) في ضوء الأحاديث والآثار الصحيحة ” نوشته دكتر عبد العليم عبد العظيم البستوي

    چاپ المكتبة المكية – مكة المكرمة – السعودية. موضوعش را می دانید؟

    خب من عباراتی می گذارم و شما بگویید که از کیست و در مورد کیست؛

    أَبُو نُعَيْمٍ أَحْمَد بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الأصبهاني صَاحِبُ كِتَابِ ” حِلْيَةِ الْأَوْلِيَاءِ ” ” وَتَارِيخِ أصبهان ” ” وَالْمُسْتَخْرَجِ عَلَى الْبُخَارِيِّ وَمُسْلِمٍ ” و ” كِتَابِ الطِّبِّ ” ” وَعَمَلِ الْيَوْمِ وَاللَّيْلَةِ ” و ” فَضَائِلِ الصَّحَابَةِ ” و ” دَلَائِلِ النُّبُوَّةِ ” و ” صِفَةِ الْجَنَّةِ ” و ” مَحَجَّةِ الْوَاثِقِينَ ” وَغَيْرِ ذَلِكَ مِن المُصَنَّفَاتِ : مِنْ أَكْبَرِ حُفَّاظِ الْحَدِيثِ وَمِنْ أَكْثَرِهِمْ تَصْنِيفَاتٍ وَمِمَّنْ انْتَفَعَ النَّاسُ بِتَصَانِيفِهِ وَهُوَ أَجَلُّ مِنْ أَنْ يُقَالَ لَهُ : ثِقَةٌ ؛ فَإِنَّ دَرَجَتَهُ فَوْقَ ذَلِكَ.

    یک سال هم دارم، چرا هر که از اهل سنت اسمی از ابونعیم برده با لفظ حافظ او را ذکر کرده؟ در اهل سنت معنای خاصی دارد؟ بعد چرا یک شیعه باید بای مسلم و بخاری المسند المستخرج بنویسد و نووی آن را ذکر کند؟

    در پاسخ به: Reply To: ادامه بیرحمی در قتل عثمان… . #9786

    عبدالحسین
    مشارکت کننده

    مورد بعد؛

    آنجا که در 2/6 نوشته اید ” پاسخ:جواب این روایت ها را داده ام ” . دقیقا کدام جواب؟ شما نوشتی مرسل است و ضعیف و… . ما هم عین مقاله را گذاشتیم که مرسل مالک کالصحیح. شما بعدش چه نوشتید؟ این چیزی که بالاست را نوشتید. به نظر شما حل شده؟

    در مورد کتب تاریخ هم بد نیست چیزی را فرابگیرید. تضمین می دانید چیست؟ تایید چطور؟

    این آدرس هم جالب بود. چقدر گشتید تا پیدا کردید؟http://www.islampp.com/?id=144&ftwid=13432

    نکته بعدی در همین آدرس بالایی است. مثلا از جورجی زیدان و طه حسین گفته که نخوانید. چرا؟ در عوض از ابن کثیر و ابن العربی بخوانید. چرا؟ این دومی همانی نیست که در مورد امام حسین علیه السلام ناصبی بودن خود را نشان داده است؟ بماند برای وقتی که جواب قبلی ها را دادید. چرا ابن اثیر صحیح نیست؟ این بنده خدا که گفته از صحیحترین استفاده کرده.

    نکته بعدی؛

    حالا مدعی هستید که خدا بر او دعا کرده. دعایش را به کی کرده؟ کی مستجابش کرده؟

    پاسخ:شما هم می گید الله هم صلی علی محمد و آل محمد خدا بر او دعا کرده دعایش را به کی کرده؟؟

    عزیزم یک انحصار بیاور برای معنای دعا در مورد صلاة و مشتقاتش. مثلا نوشته شده معناه ترحم الله علیه. متوجه هستید؟ یا مثلا تزکیة ایاهم.

    بعد دقت ننمودید که من برای صلاة هیچ معنایی مدعی نشدم. بلکه معنای ادعایی طیف شما را مورد ایراد قرار دادم. جواب؟

    در پاسخ به: Reply To: فضیلت حضرت عثمان رضی الله عنه به تصحیح سایت ولی عصر #9814

    عبدالحسین
    مشارکت کننده
    توجه نمودید که من مدعی هیچ معنایی نشدم؟

    نویسنده اولیه نوشته که صلاة یعنی دعا. من طبق همین سوال کردم. شما ابتدا ثابت کنید که در این آیه یصلون یعنی دعا و بعدش بیایید از من سوال کنید.

    بعد سوال من را از دیدگاه عقل( ! ) بخوانید و ببینید. عقلا می شود خدا که مجیب است داعی خودش هم باشد؟

    البته این هم سوال است که چرا این شخص دائم مطلبی را شروع میکند اما بعدا یادش میرود که جواب ایرادات را بدهد.

    در پاسخ به: Reply To: یک خبر خوش برای آخوند عبدالحسین ! #9817

    عبدالحسین
    مشارکت کننده
    قرقره.

    با بزرگنمایی و پررنگ کردن دوباره می گذارم شاید که…..

    بنده در 5/29 نوشته بودم؛

    در مورد 169 آل عمران من نوشته بودم؛

    در مورد 169آل عمران؛

    آیا خداوند متعال در این آیه کیفیت احیا بودن را معلوم نموده اند؟ آیا در آیه فرموده اند که نزد خدا زنده هستند یا نزد خدا روزی دارند؟ برای هر جوابی که می دهید لطفا دلیلی هم ارائه کنید. ”

    شما اگر دلیلی دیدید ما هم دیدیم.

    بعد من هم تعیین کیفیت نکردم. دقت کنید نوشته بودم که لا تشعرون هم در آیه هست. دیدید؟ اما رفیق شما تعیین کرده بود. همین که نوشته اید برزخی است این خودش یک کیفیت است. دلیلش چیست؟


    در مورد شرک؛

    کل مطلب بنده این بود؛

    من نپرسیدم که شرک به چه عملی گفته میشود که شما اعمالی را ردیف کنید و بگویید که اینها شرک هستند. بلکه شرک بما هو شرک را می خواهم بدانم چیست. می دانید؟ بنویسید. یعنی چه می شود که عملی شرک می شود. یعنی چرا به قول شما خواندن خدا شرک نیست اما خواندن غیر او شرک هست. علتش چیست؟ چه چیزی باعث این تفاوت می شود؟

    شما مقدمه و موخره را همیشه آره….. .

    نکته اینست که کسی منکر حق بودن خداوند نشده بلکه سوال شده چرا عملی شرک می شود. چرا؟

    .

    بنده قبلا مختصر نوشتم که شرک چیست اما هیچ کس حتی شما نتوانستید به آن یک ایراد بیخودیی هم بگیرید. یادتان هست که نوشتم اتکا در عقیده است نه عمل؟

    حالا شما میتوانید بگویید که چرا یک عمل، مصداق شرک می شود؟

    در پاسخ به: Reply To: توسل نه عبودیت #9818

    عبدالحسین
    مشارکت کننده
    این کلام خداست که از هر گلامی بالاتر است حتی تمام رسولانش چه رسد به مراجع تقلید محترم شیعه.

    استعینوا بالصبر و الصلاة.

    ایاک نعبد و ایاک نستعین.

    از کی یاری میخواهیم؟ احتمالا مرجع ضمیر ( ک ) خداست. خدا گفته از کی یاری بگیرید؟ احتمالا امر به صبر و صلاة شده. کدام اینها خداست؟

    ضمن اینکه بین عمل و فرد چه تفاوتی است هنگامیکه ایاک نستعین موجود است؟ آیا شرک تجزیه پذیر است و استثنا دارد؟


    عبدالحسین
    مشارکت کننده
    ما گفتیم که به دستور غیر خدا بوده که شما متذکر شدید؟ اما حالا که تذکر دادید لطفا بفرمایید فایده این بیان خداوند چیست؟ یعنی چرا این سجده و امر به آن را برای ما بیان کرده؟ وبفرمایید که اگر سجده بر غیر خدا شرک است آیا خدا دستور به شرک می دهد؟

    در مورد یوسف علیه السلام؛

    اینکه او در خواب دیده ماه و خورشید و…. بر او سجده کرده اند یعنی خدا امر کرده که سجده کنند؟ چنین مطلبی را از کجایش بیرون می کشید؟ اینکه یعقوب علیه السلام و فرزندانش بر یوسف سجده کرده اند با کدام دستور بوده؟ در قرآن آمده؟ کجای قرآن؟ شما خواب را دستور می بینید؟

    بعد دقت کنید که ابراهیم علیه السلام خواب دیده که فرزندش را ذبح می کند و متوجه شده که این دستور خداست برای او. آیا مدعی هستید فرزندش خواب دیده که پدرش او را ذبح میکند و فهمیده که این دستور خداست؟ این تطبیقی که شما داده اید اینست که یوسف خواب دیده ماه و…. بر او سجده میکنند پس دستور خدا به یعقوب و…. است که بر یوسف سجده کنند. من خواب ببینم برای شما ایجاد امر میکند؟

    قضیه را کلا برعکس نموده اید. بیشتر فکر کنید.

    در پاسخ به: Reply To: ای شیعیان از وجدانتان بپرسید #9820

    عبدالحسین
    مشارکت کننده
    یکی به شما بگوید که یک عده حرامزاده به اسم اسلام سر پسر رسول اسلام را می بریده اند و شما خدای نخواسته از سر ترحم و فهم گریه کنید یعنی به قضای الهی ایراد گرفته اید؟ به کدام دلیل؟

    اگر به عمق فاجعه پی ببرید و بفهمید که این حرامزاده ها از کجا برخواسته اند و بفهمید که خاستگاه آنها چه مصائبی برای اسلام و آن کافه مردم که رسول اسلام بر آنها مبعوث است، به همراه داشته، و در نتیجه از شدت مصیبت بر سر خود بکوبید، آیا معترض به خدا شده اید؟

    آیا اینکه من بگویم الدعی ابن الدعی پسر رسول خدا را کشته، اعتراض به قضای الهی است؟ حتی اگر دکان راه انداخته باشم.

    این معنای اعتراض را هم نفهمیدید.

    و البته اصل داستان.

    حد افترا به کی؟ کسی که پدرش او را خلافکار می داند؟ کسی که قسیم النار و الجنة به او صفات منافق را هدیه داده؟ چه کسی به اینها تهمت زده؟ اینکه من هل یارو را به استناد مکتوبات دوستدارانش بیان کنم که مثلا (مثلا) ربا خور بوده و …. می شود تهمت؟ عجب.

    .

    و صد البته إ لعن یزید و لا تزید

    در پاسخ به: Reply To: حل یک مسئله ساده ولی در ظاهر پیچیده! #9821

    عبدالحسین
    مشارکت کننده
    جواب سوال من را دادید یا در مسابقه پیامکی شرکت کردید؟

    عزیزم من سوال کردم که اگر مبنا …. باشد مشکل دارد؟ قرینه اش را هم آوردم. شما چه کردی؟ دوباره کثال 4=2+2 که الان میشود 5 را ثابت کردی.

    در پاسخ به: Reply To: تقیه عملی مفت هست خصوصا برای بزرگان دین #9822

    عبدالحسین
    مشارکت کننده
    جواب اینها را موش خورد؟

    اولا تبیین بفرمایید که معنای تقیه چیست و کاربردش کجاست.

    ثانیا تبیین بفرمایید که منظور از الیوم یئس الذین کفروا من دینکم چیست.

    ثالثا تبیین بفرمایید که آیه وقتی فرموده از من بترسید نه از آنها منظورش ترس در چه چیزی بوده.

    .

    شما بگو که چرا نباید هراس داشته باشد. فعلا طیف مدعی شما است.

    و البته ننوشتید که هراس ایشان از چیست.

    جوابش را وقتی متوجه میشوید که بفهمید شیعه این صفات را بر اساس چه شرطی قبول دارد.

    سعی کنید متوجه بشوید که من مثل شما نیستم.

    در پاسخ به: Reply To: حدیث برتری #9830

    عبدالحسین
    مشارکت کننده
    احساسم اینه که در این مدتی که نبودید به مناطق سردسیر سفر کرده اید و در آنجا به خاطر سرمای هوا چاییده اید.

    نکته اینه که به نظر می رسد ابتدای تاپیک را نخوانده اید. وسط تاپیک را هم درست نخوانده اید. ایشان نوشته بودند که روایت در طبقات مختلف روات گوناگون دارد و من هم خواستم که نمونه بگذارند. البته فقط از این جهت که متوجه بشوم طبقات رواتش چگونه است. البته عنایت به این موضوع که رجال بلد نیستم.

    بعد ایشان سه نمونه گذاشتند. شما آن سه نمونه را بدون توجه به متن که همگی یکسان هستند را نخوانده اید بلکه فقط دیده اید و اینگونه رفتار کرده اید. بماند.

    بنده در 5/12 نوشته بودم؛

    این حدیثی که گذاشته اید در تناقض با آن حدیثی نیست که حضرتش ابوبکر و عمر را خائن و کاذب و آثم و غادر می دانند؟

    اگر در تناقض است چگونه حلش می کنید؟

    اگر تناقض ندارد چگونه کسی که این 4خصوصیت که از خصائص منافق است را داراست، بهترین امت بعد از حضرت رسول صلی الله و علیه و آله و سلم می شود؟

    آیا ممکن است که همه امت رسول الله منافق باشند تا ابوبکر بهترین منافقان باشد؟ زیرا اگر مومن باشند نمی شود که فردی درای خصوصیات منافقین باشد و بهترین آنها باشد مگر در یک صورت. اینکه آنها همگی مومن به شیطان باشند تا منافق صفتی بهترین آنها باشد.

    اگر ممکن است، لازم به یادآوری است که عالی بودن کیفیت در خوب و بد، 2 نوع است. در مومنین به درجات ایمان است و در گروه مقابل به شدت کفر و نفاق. لذا نتیجه می آید که ابوبکر اگر منافق است، در اعلی درجه نفاق باشد تا بهترین امتی باشد که همه منافق هستند. ”

    که شما ندیدید. عیبی یخ.

    و در 5/18 نوشته بودم؛

    و من هم یادم هست که گفته شده بود یا ایراد سندی دارد یا ایراد دلالی.

    تناقض موجو یک ایراد دلالی به محتوای این حدیث وارد میکند. ایراد که می دانید چیست؟

    فردی دو نفر را برتر از خود می داند. همان فرد آن دو نفر را دارای صفات رذیله ای می داند.

    نتیجه چیست؟

    یا آن فرد اشتباه کرده. که باید ثابت شود در مدح اشتباه کرده یا در قدح.

    یا آن فرد خودش دارای آن صفات رذیله مذکور بوده و طبق آنچه که نوشتیم که برتری در صفات منفی یعنی آلوده بودن بیشتر، نتیجه می آید آن دو نفر در صفات رذیله نسبت به او رذل تر و پست تر باشند تا از آن فرد برتر باشند.”

    خب لازم شده که توضیحی بدهم تا شما که در نهایت درک مطلب هستید متوجه موضوعی کاملا ساده و بسیار ساده و بلکه بی نهایت ساده بشوید. انشاء الله که بشوید.

    دوست شما نوشته که مطرح شده که هیچ حدیث صحیحی در فضیلت خلفا نیست. من گفتم که گفته شده بود یا ایراد سندی دارد یا ایراد دلالی. یعنی دوست شما نسبت به ادعایی که شده بود بخشی را مطرح کرد و بخش دیگر را نوشت که نشنیده.حرفی از دلالت نبود.

    حالا بنده حدیثی آورده ام که متنش با متن حدیث دوست شما تضاد دارد. توضیح دادم که تضادش کجاست.

    می شود که یک نفر دو نفر را دارای صفات منافقین بداند و همان یکنفر بگوید که اینها بهترین امت هستند؟ اگر میشود همان توضیحات قبلی کافی است. اگر نمیشود بگویید کدام حدیث صحیح است.


    عبدالحسین
    مشارکت کننده
    ” اما حالا که تذکر دادید لطفا بفرمایید فایده این بیان خداوند چیست؟ یعنی چرا این سجده و امر به آن را برای ما بیان کرده؟ وبفرمایید که اگر سجده بر غیر خدا شرک است آیا خدا دستور به شرک می دهد؟ ”

    جواب دادید؟ این ادامه همان مطلبی بود که عادت کرده اید همیشه ناقص بنویسید.

    متوجه اید که تمام مانور رفقایتان روی اینست که سجده بر غیر خدا شرک است. پس جواب این را بدهید. جواب تاپیک را خودتان می گیرید.

    در مورد خواب؛

    خواب ابراهیم بوده و دستور به ابراهیم. آیا در آن دستور به اسماعیل هم بوده؟ کجاش؟ فهم او از اینکه دستور خدا به پدرش چیست را به منزله دستور به خود او می دانید؟

    مورد بعدی هم از باب مثال بیوده که خب شما مثل همیشه….. .

    من که خودم را برتر از آیت الله مکارم ندانستم فقط ایشان را معصوم ندانستم. این یک زهرهشک.

    کجای مطلب من نشانی از آن دارد که خود را همطراز انبیا بدانم؟ البته اگر موافقاتی داشتم شاید ادعا می کردم اما حالا که ندارم نه. برای رفیقتان یک جایی نوشتم که سیف بن عمر و….. . پیگیری کردید؟

    و خوحالم که خوک های نجس العین داعشی زیر ئحشی گری های خود زاییدند و سگهای نجس تر وهابی هم مانند آنها. حالا به تبعیت از دوستان کلمه ای خود بنویسید که منافع مشترک و…. . عیبی ندارد. آنچه که مهم است همراهی نجس های وهابی و نجس های داعشی است که هر کوری می بیند و می فهمد.

در حال نمایش 15 نوشته (از کل 854)