عبدالحسین

معنای حسادت را می دانید؟ البته من هنوز نرسیدم که آن برنامه را پیدا کنم و اصل حدیث را هم نگشتم.(هارد قبلیم رو باید بگردم) اما شما همین معنا را بگو.

نوشته اید ” هر کسی به بهشتیان حسادت می کند… ” دوست عزیز متوجه مفهوم نوشته خود میشوید؟ کسی که در بهشت است به بهشتی دیگر حسادت می کند؟ میتوان متصور بود که در بهشت فردی با این خصلت رذیله وجود داشته باشد؟

یک راه حل دارد. طرفی که حسادت می کند در بهشت نباشد. خب کجاست؟ اون طرف خیابون. بهش میگن جهنم.

بله در کتب شیعه که شرح بر صحاح شیعه هستند آمده که غرانیق. این حدیث هم با آیات ابتدایی سوره نجم منافات ندارد. و کلا همه دور هم خوشحالیم شادانیم خندانیم…..

مثلا در یکی از دو صحیح شیعه آمده که پیامبری بود که دینش اسلام بود و دو نفر را لعن و سب کرد. بعد همسرش گفت چرا؟ گفت نترس و بی خیال. من هر که را لعن کنم انگار که دعا کردم. به جان شما. خب این حدیث اصلا و ابدا و هرگزا و هیچ وقتا با آیات ابتدایی مومنون تعارض ندارد. چرا؟ آیات فرموده که مومنون از لغو دوری میکنند. حالا رییس این مومنون خودش آره….. .

بعد یه پیامبر دیگری هست که یه داستانی داره به نام من بدو لباس بدو ملت هم نگاه کن. این هم در یکی از دو صحیح شیعه آمده و اصلا با داستان آن پیامبر و دختران شعیب تناقض ندارد.

اما کلا خوشحالیم شادانیم خندانیم…..

بد نیست از دوستتان 1990 بپرسید که حدیث معارض با قرآن را چه میکنند.

فقط به تکرار بسنده می کنم؛

” شبکه کلمه؟ همان که هاشمی آمد و مثلا به فارسی روان ترجمه کرد و ماضی را مضارع و برعکس ترجمه می کرد و گفت در حال عصبانیت بوده اند و….؟ عجب. تمام نکنه در آن حدیث اقرار عمر است بر دارا بودن آن صفات. شما با این موضوع مشکلی دارید؟ ”

نگفتم که اشتباه کرده و ما معصومیم. شما دقت به آن گفتارش کنید متوجه میشوید که در نهایت صداقت بیننده اش را کمتر از الاغ انگاشته و….. .

و نکته بعدی اینکه دقیقا این سوال را باید از رفیقتان بپرسید. چند مورد از نوشته هایش را که بخوانید ملتفت موضوع میشوید. من عین سیره نوشتاری ایشان را پیاده کردم. سوال را از او کنید.

جوابشان را داده ام….. . عزیزم کپی که بی ربط به موضوع باشد به چه درد می خورد؟ آدرس را داده ام. بروند و ببینند که سوال جواب آنجا چیست و این بنده خدا چه کرده. بماند که کلا در این سایت دوستانتان هر وقت می خواستند بگویند من با سوادم می گفتند که طرف مقابلم کپی برداری میکند. ضمن اینکه کپی برداری بنده این نیست که فقط کپی کرده و بی خیال محتوا باشم.

خدا پدر و مادر….. . خیلی ها بودند که از من که هیچ حتی از مخدرات هم کمتر میدانستند. افقه…. . حالا این که نشد جواب. دلیل ابن حزم چی بوده؟

اما یک نکته دیگر که من را یاد سماور می اندازد؛

این نوشته را بخوانید البته با دقت؛

{ اما در کل این مطلب را در جواب ” سادسا در آن حدیث ام حبیبه چیزی را فراموش نکرده اید؟ وقتی حضرتش فرموده که ” نعثل و شقی ” منظورشان چه بوده؟ وقتی این را حل کنید متوجه میشوید که چرا ایشان عثمان را دفن نکردند. ” نوشته اید.

ما بعدا چه نوشتیم؟

” سادسا در آن حدیث ام حبیبه چیزی را فراموش نکرده اید؟ وقتی حضرتش فرموده که ” نعثل و شقی ” منظورشان چه بوده؟ وقتی این را حل کنید متوجه میشوید که چرا ایشان عثمان را دفن نکردند”

همین عبارت ” حضرتش ” نشان می دهد که شما چه مقدار به متن بنده دقت کرده اید.

این به خاطر شتاب زدگی شما بوده و اینکه فکر نکرده خواسته اید جواب دهید و برخی مسائل دیگر….. .}

یادتان آمد کجا دیدید و خواندید؟ در مقابلش چه کرده اید؟ ماست نمالی. اشتباه خود را پیچانده اید و مثلا من هم که خوابم. آره و اینا…. . ” چرا دفن نکردند؟…. ” و به اصطلاح پاسخ بعدی که داده اید. باشه. الان همه خوشحالیم و خوابیم.

صاحب رياض العلماء…. . اون مطالبی که در موردش بود را خواندید؟ چه می کنید؟ به استناد این آدرسhttp://www.ichodoc.ir/p-a/CHANGED/139/HTML/139-32.htm او را شیعه می دانید. قبول باشه.

سوال اینه که شیعه چرا بر مسلم و بخاری المسند المستخرج می نوسید؟ و مثلا در چنین کتابی ” فتاوى اللجنة الدائمة للبحوث العلمية والإفتاء ” که همه از اهل سنت است نام او چه می کند؟

اگه یک سال داری…. . قشنگ بود. حال کردم.

یادم نبود اول….. . مطلبش رو نگرفتی. زیرش نوشته بودم.

کتابهای تاریخ تماماً….. . این بیچاره که میگه این از صحیحترین ها انتخاب شده. یعنی شما به ابن اثیر می گویید که حرف تو را قبول ندارم.(شمای نوعی). اگر این باشد مثلا ابن حبان گفته در الثقات فقط نام افراد ثقه را می آورم. ما میگوییم که نه به افراد خبره می گوییم بررسی کنند و بگویند که این فرد که نامش در الثقات تو آمده ثقه هست یا نه. اون وقت دقت نظر همان خبره ها هم زیر سوال است. چرا؟ به همان دلیلی که دقت نظر مثلا ابن اثیر زیر سوال است.

معنای الله هم….. . من که مدعی نیستم. معنایی ادعا شده و من به آن ایراد دارم. کسی هست که جواب دهد؟ شما هم برو به کتب لغت رجوع کن مشکلت حل میشه. عربی بلدید؟ یکی نوشته بود که روافض عربی بلد نیستند. گفتم بدانید که اگر عربی بلد نباشید به اعتقاد اون بابا رافضی میشید و …. .

” آیا اینکه من بگویم الدعی ابن الدعی پسر رسول خدا را کشته، اعتراض به قضای الهی است؟ حتی اگر دکان راه انداخته باشم. ”

شما که نه، اما هر کسی که فهم مطلب دارد بخواند می فهمد. ” حتی ” رشته شما را پنبه می کند. عزیزم فکر نکن که من هم مانند خودت هستم. به کلام دفت کن. منطوقی دارد و مفهومی. آره.

و اگر زنجیر زنی در عرف منطقه ای نشان عزا باشد، شما چگونه می خواهی ردش کنی؟ دقت کنید که عرف معلوم میکند. ایراد شما به این قضیه چیست؟

ضمن اینکه عدم صبر با اعتراض به قضای الهی متفاوت است. نیست؟

موضوع بعدی اینست که در پس پرده این ” قضای الهی ” که شما نوشته اید یک اندیشه ای وجود دارد که سرچشمه آن همان حرامزده هایی هستند که اولاد رسول را کشتند و حرام زاده تری مانند ابن العربی آن را پرورش داده.

دو ماه دیگر محرم است و ماه رسوایی دوباره شما. إ لعن یزید و لا تزید. بروید دوباره در حسینیه ها و مساجد انتحاری بزنید و خود را به پیشوایان جهنمی خود ملحق کنید. ” تو را می کشم تا دیگر نگویی که پسر معاویه، پسر رسول خدا را کشته ”

.

قسین است به دلیل ما ینطق عن الهوی. البته این بحث جدید است. من هم قصد ندارم دنبالش کنم. در تیتر جداگانه ای مطرحش کنید.

شما فعلا باید تهمت و افترا را ثابت کنید. چرا که مدعی آن شدید.6/

بنده آیاتی که خودم نوشتم را گفتم کلام خداست…. . چیزی را هم منکر نشدم اما نوشته ام این بود که این آیات از آنچه که شما نوشته اید(ترجمه آیت الله مکارم) برتر هستند.

حالا این را بگویید که الصلاة خداست یا الصبر؟

حلا مجداا؛

” استعینوا بالصبر و الصلاة.

ایاک نعبد و ایاک نستعین.

از کی یاری میخواهیم؟ احتمالا مرجع ضمیر ( ک ) خداست. خدا گفته از کی یاری بگیرید؟ احتمالا امر به صبر و صلاة شده. کدام اینها خداست؟

ضمن اینکه بین عمل و فرد چه تفاوتی است هنگامیکه ایاک نستعین موجود است؟ آیا شرک تجزیه پذیر است و استثنا دارد؟ ”

خدا از زبان بنده اش گفته که فقط از تو(خدا) یاری می خواهم. خدا به بنده اش دستور داده از صلاة و صبر یاری بخواهید. خب من که امر به استعانت از آن دو شده ام و جای دیگر گفته ام فقط از خدا می خواهم، کدام اینها را خدا برای من خدا دانسته که امر به استعانت کرده؟

می دانم که نمی فهمید اما بفهمید.

ضمنا؛

اگر یاری گرفتن از غیر خدا شرک باشد، زنده و مرده و عمل و فرد ندارد. یا مطلقش شرک است یا نیست. غیر این باشد قطعا شرک را دارای استثنا دانسته اید.

مثلا قدیم تر دوستان بزرگترت می گفتند که توسل شرک است چون خواستن از غیر خداست. بعد دیدن نمی شود یا ابانا استغفر لنا رو کاریش کرد گفتند نه توسل به زنده شرک نیست. بعد که می پرسیدیم آیا شرک استثنا هم دارد؟ زیرش زایمان می کردند. نمونه هایش در سایت کلمه بسیار است.

حالا همین شده داستان شما.اگر ایاک نستعین است(که هست) اولا نوعش چگونه است؟ ثانیا چرا با اینکه ایاک نستعین است امر به استعانت از غیر شده؟ آیا آنها خدا هستند؟ یا قضیه چیز دیگری است و فهمیده اید و رو دربایستی دارید؟

جواب دادید؟ این ادامه همان مطلبی بود که عادت کرده اید همیشه ناقص بنویسید.

متوجه اید که تمام مانور رفقایتان روی اینست که سجده بر غیر خدا شرک است. پس جواب این را بدهید. جواب تاپیک را خودتان می گیرید.

در مورد خواب؛

خواب ابراهیم بوده و دستور به ابراهیم. آیا در آن دستور به اسماعیل هم بوده؟ کجاش؟ فهم او از اینکه دستور خدا به پدرش چیست را به منزله دستور به خود او می دانید؟

مورد بعدی هم از باب مثال بیوده که خب شما مثل همیشه….. .

من که خودم را برتر از آیت الله مکارم ندانستم فقط ایشان را معصوم ندانستم. این یک زهرهشک.

کجای مطلب من نشانی از آن دارد که خود را همطراز انبیا بدانم؟ البته اگر موافقاتی داشتم شاید ادعا می کردم اما حالا که ندارم نه. برای رفیقتان یک جایی نوشتم که سیف بن عمر و….. . پیگیری کردید؟

و خوحالم که خوک های نجس العین داعشی زیر ئحشی گری های خود زاییدند و سگهای نجس تر وهابی هم مانند آنها. حالا به تبعیت از دوستان کلمه ای خود بنویسید که منافع مشترک و…. . عیبی ندارد. آنچه که مهم است همراهی نجس های وهابی و نجس های داعشی است که هر کوری می بیند و می فهمد.

فَتَكَلَّمَتْ عَائِشَةُ تَرُدُّ عَلَى زَيْنَبَ حَتَّى أَسْكَتَتْهَا قَالَتْ فَنَظَرَ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ إِلَى عَائِشَةَ وَقَالَ إِنَّهَا بِنْتُ أَبِي بَكْرٍ

نکته اینه که جواب داده اما با چی؟ بعد چرا نام پدرش مطرح شده؟ چه شباهتی هست؟ بماند. خلاصه اینکه یک مورد برای سب بین اصحاب بود.

یادتان می آید؟ ” شما لعن می بینید؟؟ ….. . یادتان هست که “در مورددوستی صحابه کحه نتیجه اش سب و لعن به یکدیگر بوده هم عجله نکنید. این موارد را حل کنید بعد چاله دیگری برای خود حفر کنید. ” بخاری در ج3ص133 باری سب بود. آره. ”

حضرت علی اکیداً از لعن کردن و فحاشی نهی میکنند….. دقت کردید که عبارت در خودش لعن ندارد؟ بعد فرموده اعمال آنها را بیان کنید. خب حضرتش فرموده که فلانی و فلانی کاذب و آث و غادر و خائن بوده اند. این بیان عمل است. ما همین را هم که می گوییم مدعی میشوند که فحش می دهید.

دقت کردید نوشته بودم مربوط باشد و بی ربط نباشد؟ نه خدا وکیلی دیدید؟ جان من دیدید؟ ناموسا دیدید؟

جواب چی رو دادید؟ ایراد را دیدید؟ جوابش چه شد؟ چرا شماها این مدلی هستید؟

معنای مخدرات و مصداقش را نفهمیدی؟ اکثر الناس افقه من……

جواب شما به روایات سایت این بود؛

من میگم شیعه است. چرا؟ من میگم. می میگم دروغ است. چرا؟ من میگم……. .

آقا گفتی ابونعیم شیعه است به استناد یک سایت. سوال شد مستخرجش در مورد مسلم چه میشود؟ تعریف علماس سنی از او؟…..

در مورد متن الصراط هم که زرنگ بازی درآوردی ما روشن کردیم که قصدت چیست. شما چه کردی؟ جواب دادم. راستی توانستی ادعا را پیدا کنی؟

امام مالک را چه کردید؟

مطروحا؟ تفاوتش با تعظیم کردن یک میت؟

کناسه؟

اینکه چرا از طبری و هر کس دیگری هر چه خواستید آوردید اما ما که آوردیم گفتید بررسی و…. .

نعثل؟ قرینه اش؟

یاری زن و بچه و قرینه اش؟

راوی بخاری ضعیف است؟

البته حواستان نیست که ابن اثیر در ابتدای تاریخش چه نوشته. گفته اینها را از بین چه چیزهایی انتخاب کرده؟

.

ظاهرا این بحث هم مانند مباحث دیگر بی نتیجه است. چرا؟ چون ما سوالاتی از سنی های این سایت داریم که جواب نمی دهند. فکر می کنند هر چه می نویسند و می پرانند جواب است.

البته اگر دوست دارید، بدانید که هدف هم دهان شما بوده که تا الان خدا رو شکر کاملا تیر به هدف نشسته.

اما فرع قضیه؛

” این جریان در مسیحیت را با چه جریانی در اسلام می توان مقایسه کرد؟
جریان فحش،تهمت،طعن در نسب و کسب ثواب از این راه برای ترویج مذهب از طریق ترور شخصیتی و سیاسی. ”

دهان داری مانند خودتان می خواهد که نفهمد موضوع چیست.

این بابا که نویسنده است سنی است یا شیعه؟ از نوشته هایش در سایت روشن است که سنی است. خب این مغز کدام داعشی را خورده که بنویسد این داستان در مورد اهل سنت صادق است؟ یعنی سنی است و نوشته که سنی مانند مسیحی است؟ طرف اگر خر باشد قبول می کند. جان شما.

پس بررسی ما درست بوده. دلیل هم اینست که نویسنده سنی است و خود به خود انگشت اتهامش به سوی شیعه روانه است.

در گام بعدی ما رشته او را پنبه نمودیم. استنادی به آیه کردیم با یک استدلال که اگر می توانستید ردش می کردید.

آن حرامی های ابن حرامی که ترور شخصیتی کردند آنهایی بودند که گفتند ” لیهجر “. از این بالاتر؟ در خانه فرد به او بگویند که چرند نگو.

دقیقا با شما موافقم. کدام مادر به خطایی به زن پیامبر گفت بدکاره؟ کدام پدری دخترش را در داستان افک(که برعکس شده)اینکاره می دانست؟ عزیزم دهان بسته باشد نه هدف قرار می گیرد و نه اینطوری صاحبش را به فضیحت می کشد.

پیامبر امر نکرده اما کسی که 4 مدعی پدری دارد به علی علیه السلام توهین می کند و امر به توهین هم می کند.

.

در پایان؛

اینکاره نیستی که حرفی بزنید و پایش بمانید. برای اینست که کف روی آب هستید. اقیانوس به اندازه وسعتش کف روی آب دارد. اما کف است و به پفی بند.