پاسخ های ارسال شده در انجمن
-
نویسندهنوشته ها
-
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: حدیث فاطمه بضعه منی وأنا منها فمن آذاها فقد آذانی را پیامبر در شان حضرت علی ایراد فرموده اند با سند صحیح از کتب شیعه #9897شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: حدیث فاطمه بضعه منی وأنا منها فمن آذاها فقد آذانی را پیامبر در شان حضرت علی ایراد فرموده اند با سند صحیح از کتب شیعه #9898
تَكُونُ لِوُلْدِي مُرَبِّيَةً مِنْ بَعْدِي مِثْلِي وَ اعْمَلْ نَعْشاً رَأَيْتُ الْمَلَائِكَةَ قَدْ صَوَّرَتْهُ لِي فَقَالَ لَهَا عَلِيٌّ أَرِينِي كَيْفَ صُورَتُهُ فَأَرَتْهُ ذَلِكَ كَمَا وصفت له [وُصِفَ لَهَا] وَ كَمَا أُمِرَتْ بِهِ ثُمَّ قَالَتْ فَإِذَا أَنَا قَضَيْتُ نَحْبِي فَأَخْرِجْنِي مِنْ سَاعَتِكَ أَيَّ سَاعَةٍ كَانَتْ مِنْ لَيْلٍ أَوْ نَهَارٍ وَ لَا يَحْضُرَنَّ مِنْ أَعْدَاءِ اللَّهِ وَ أَعْدَاءِ رَسُولِهِ لِلصَّلَاةِ عَلَيَّ أَحَدٌ قَالَ عَلِيٌّ ع أَفْعَلُ فَلَمَّا قَضَتْ نَحْبَهَا ص وَ هُمْ فِي ذَلِكَ فِي جَوْفِ اللَّيْلِ أَخَذَ عَلِيٌّ فِي جَهَازِهَا مِنْ سَاعَتِهِ كَمَا أَوْصَتْهُ فَلَمَّا فَرَغَ مِنْ جَهَازِهَا أَخْرَجَ عَلَى الْجَنَازَةِ وَ أَشْعَلَ النَّارَ فِي جَرِيدِ النَّخْلِ وَ مَشَى مَعَ الْجَنَازَةِ بِالنَّارِ حَتَّى صَلَّى عَلَيْهَا وَ دَفَنَهَا لَيْلًا فَلَمَّا أَصْبَحَ أَبُو بَكْرٍ وَ عُمَرُ عَاوَدَا عَائِدَيْنِ لِفَاطِمَةَ فَلَقِيَا رَجُلًا مِنْ قُرَيْشٍ فَقَالا لَهُ مِنْ أَيْنَ أَقْبَلْتَ قَالَ عَزَّيْتُ عَلِيّاً بِفَاطِمَةَ قَالا وَ قَدْ مَاتَتْ قَالَ نَعَمْ وَ دُفِنَتْ فِي جَوْفِ اللَّيْلِ فَجَزَعَا جَزَعاً شَدِيداً ثُمَّ أَقْبَلَا إِلَى عَلِيٍّ ع فَلَقِيَاهُ وَ قَالا لَهُ وَ اللَّهِ مَا تَرَكْتَ شَيْئاً مِنْ غَوَائِلِنَا وَ مَسَاءَتِنَا وَ مَا هَذَا إِلَّا مِنْ شَيْءٍ فِي صَدْرِكَ عَلَيْنَا هَلْ هَذَا إِلَّا كَمَا غَسَّلْتَ رَسُولَ اللَّهِ ص دُونَنَا وَ لَمْ تُدْخِلْنَا مَعَكَ وَ كَمَا عَلَّمْتَ ابْنَكَ أَنْ يَصِيحَ بِأَبِي بَكْرٍ أَنِ انْزِلْ عَنْ مِنْبَرِ أَبِي فَقَالَ لَهُمَا عَلِيٌّ ع أَ تُصَدِّقَانِي إِنْ حَلَفْتُ لَكُمَا قَالا نَعَمْ فَحَلَفَ فَأَدْخَلَهُمَا عَلَى الْمَسْجِدِ فَقَالَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص لَقَدْ أَوْصَانِي وَ تَقَدَّمَ إِلَيَّ أَنَّهُ لَا يَطَّلِعُ عَلَى عَوْرَتِهِ أَحَدٌ إِلَّا ابْنُ عَمِّهِ فَكُنْتُ أُغَسِّلُهُ وَ الْمَلَائِكَةُ تُقَلِّبُهُ وَ الْفَضْلُ بْنُ الْعَبَّاسِ يُنَاوِلُنِي الْمَاءَ وَ هُوَ مَرْبُوطُ الْعَيْنَيْنِ بِالْخِرْقَةِ
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: حدیث فاطمه بضعه منی وأنا منها فمن آذاها فقد آذانی را پیامبر در شان حضرت علی ایراد فرموده اند با سند صحیح از کتب شیعه #9899وَ لَقَدْ أَرَدْتُ [أَنْ] أَنْزِعَ الْقَمِيصَ فَصَاحَ بِي صَائِحٌ مِنَ الْبَيْتِ سَمِعْتُ الصَّوْتَ وَ لَمْ أَرَ الصُّورَةَ لَا تَنْزِعْ قَمِيصَ رَسُولِ اللَّهِ وَ لَقَدْ سَمِعْتُ الصَّوْتَ يُكَرِّرُهُ عَلَيَّ فَأَدْخَلْتُ يَدِي مِنْ بَيْنِ الْقَمِيصِ فَغَسَّلْتُهُ ثُمَّ قُدِّمَ إِلَيَّ الْكَفَنُ فَكَفَّنْتُهُ ثُمَّ نَزَعْتُ الْقَمِيصَ بَعْدَ مَا كَفَّنْتُهُ وَ أَمَّا الْحَسَنُ ابْنِي فَقَدْ تَعْلَمَانِ وَ يَعْلَمُ أَهْلُ الْمَدِينَةِ أَنَّهُ يَتَخَطَّى الصُّفُوفَ حَتَّى يَأْتِيَ النَّبِيَّ ص وَ هُوَ سَاجِدٌ فَيَرْكَبَ ظَهْرَهُ فَيَقُومُ النَّبِيُّ ص وَ يَدُهُ عَلَى ظَهْرِ الْحَسَنِ وَ الْأُخْرَى عَلَى رُكْبَتِهِ حَتَّى يُتِمَّ الصَّلَاةَ قَالا نَعَمْ قَدْ عَلِمْنَا ذَلِكَ ثُمَّ قَالَ تَعْلَمَانِ وَ يَعْلَمُ أَهْلُ الْمَدِينَةِ أَنَّ الْحَسَنَ كَانَ يَسْعَى إِلَى النَّبِيِّ وَ يَرْكَبُ عَلَى رَقَبَتِهِ وَ يُدْلِي الْحَسَنُ رِجْلَيْهِ عَلَى صَدْرِ النَّبِيِّ ص حَتَّى يُرَى بَرِيقُ خَلْخَالَيْهِ مِنْ أَقْصَى الْمَسْجِدِ وَ النَّبِيُّ ص يَخْطُبُ وَ لَا يَزَالُ عَلَى رَقَبَتِهِ حَتَّى يَفْرُغَ النَّبِيُّ ص مِنْ خُطْبَتِهِ وَ الْحَسَنُ عَلَى رَقَبَتِهِ فَلَمَّا رَأَى الصَّبِيُّ عَلَى مِنْبَرِ أَبِيهِ غَيْرَهُ شَقَّ عَلَيْهِ ذَلِكَ وَ اللَّهِ مَا أَمَرْتُهُ بِذَلِكَ وَ لَا فَعَلَهُ عَنْ أَمْرِي وَ أَمَّا فَاطِمَةُ فَهِيَ الْمَرْأَةُ الَّتِي اسْتَأْذَنْتُ لَكُمَا عَلَيْهَا فَقَدْ رَأَيْتُمَا مَا كَانَ مِنْ كَلَامِهَا لَكُمَا وَ اللَّهِ لَقَدْ أَوْصَتْنِي أَنْ لَا تَحْضُرَا جَنَازَتَهَا وَ لَا الصَّلَاةَ عَلَيْهَا وَ مَا كُنْتُ الَّذِي أُخَالِفُ أَمْرَهَا وَ وَصِيَّتَهَا إِلَيَّ فِيكُمَا وَ قَالَ عُمَرُ دَعْ عَنْكَ هَذِهِ الْهَمْهَمَةَ أَنَا أَمْضِي إِلَى الْمَقَابِرِ فَأَنْبُشُهَا حَتَّى أُصَلِّيَ عَلَيْهَا فَقَالَ لَهُ عَلِيٌّ ع وَ اللَّهِ لَوْ ذَهَبْتَ تَرُومُ مِنْ ذَلِكَ شَيْئاً وَ عَلِمْتُ أَنَّكَ لَا تَصِلُ إِلَى ذَلِكَ حَتَّى يَنْدُرَ عَنْكَ الَّذِي فِيهِ عَيْنَاكَ فَإِنِّي كُنْتُ لَا أُعَامِلُكَ إِلَّا بِالسَّيْفِ قَبْلَ أَنْ تَصِلَ إِلَى شَيْءٍ مِنْ ذَلِكَ فَوَقَعَ بَيْنَ عَلِيٍّ وَ عُمَرَ كَلَامٌ حَتَّى تَلَاحَيَا وَ اسْتَبَّا وَ اجْتَمَعَ الْمُهَاجِرُونَ وَ الْأَنْصَارُ فَقَالُوا وَ اللَّهِ مَا نَرْضَى بِهَذَا أَنْ يُقَالَ فِي ابْنِ عَمِّ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ أَخِيهِ وَ وَصِيِّهِ وَ كَادَتْ أَنْ تَقَعَ فِتْنَةٌ فَتَفَرَّقَاخب توجه نمودید که حدیث در مواردی تناقض های فاحشی دارد که بیا و ببین. حلش کنید.
امیدوارم که این مرتبه مانند دفعات قبلی نباشد که بعد از طرح مطلبی به عدم میروید و ایرادات و سوالات را جواب نمیدهید.
بنا به روش شما باشد بسیاری از چیزهایی که تا حالا به گوشتان هم نرسیده از کتب شما قابل اثبات است اما شرف اجازه نمی دهد.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: حدیث فاطمه بضعه منی وأنا منها فمن آذاها فقد آذانی را پیامبر در شان حضرت علی ایراد فرموده اند با سند صحیح از کتب شیعه #9914ای بابا چرا این دفعه به کما و عدم نرفتید؟شما یک حدیث آورده ای و ادعای تصحیح هم نمودی.
بعد یادت رفته که حدیث یک متنی هم دارد.
در متن تناقضاتی وجود دارد که مدلول شما را زیر سوال می برد.
بعد در خود همین حدیث آمده که امیرالمومنین فرموده من کاری نکردم. پیامبر هم تصدیق نموده اند. بعد ما ایرادات و سوالات را نوشتیم. و نوشتیم که بر مبنای عقیده شیعه این حدیث مردود است. شما ادعا داری که نیست. بفرما تناقضاتش را حل کن.
همان اعتقاد به عصمت که شیعه دارد، این حدیث را رد می نماید البته قسمت مورد استناد شما را.
چه کنیم؟
کم گوی و…. هم برای جایی است که طرف قصد کاری که شما کرده اید را نداشته باشد.
بعد شما وقتی میتوانی به این حدیث استناد کنی که ایراداتش را رفع کنی. آن هم بر مبنای شیعه.
اگر تنها به سند کفایت شود پس فقه الحدیث برای چیست؟ الکی است؟
بعد مبنای شیعه عصمت است. لذا وقتی با آن هماهنگ نباشد مردود است. یا حداقل مورد قبول نیست و متروک.
حالا شما میتوانی بیا و ثابتش کن که مقبول است
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: حدیث فاطمه بضعه منی وأنا منها فمن آذاها فقد آذانی را پیامبر در شان حضرت علی ایراد فرموده اند با سند صحیح از کتب شیعه #9936عزیزم دقت بفرما که بنده نوشتم اصل بر عصمت است. حالا شما روایتی آورده اید که سندش به گفته شما صحیح است اما متنش ایراداتی دارد که اولا بخشی از آن در تعارض با قرآن است و ثانیا بخش دیگرش در تعارض با مسلمات عقاید شیعه.خب شما که عقاید شیعه را نمی دانید چگونه قصد دارید بطلان آنها را(به زعم خود) نشان دهید؟
حالا ما کوتاه می آییم و می گوییم که عقاید شیعه را بلد نیستید و اینکاره نیستید. تعارض با قرآن را چه می کنید؟ وقتی فرموده تا 4 زوجه بلامانع است. چرا پیامبرش فردی را به خاطر کاری که خداوند جوازش را داده، مواخذه می کند؟
گذشته از اینها یادتان باشد ایراد گرفتیم که امیرالمومنین سلام الله علیه قسم یاد می کنند که حتی فکر چنین کاری را هم نکرده اند(که اگر می کردند هم موافق قرآن بود) و پیامبر تصدیقشان می فرمایند. چرا بعدا حضرت صدیقه سلام الله علیها فرموده اند که ” به خاطر کاری که علی کرده بود” ؟ آیا ایشان تصدیق پیامبر را قبول نداشتند؟ جمع اینها نشان می دهد که متن دارای اشکال و مردود است. حتی با وجود سندی که شما ادعای صحتش را دارید. باید چه کرد؟
ما وقتی به شما ایرادی می گیریم بر اساس عقاید خود شماست. جوابی هم که به ایرادات شماها می دهیم نیز بر مبنای عقاید خود شماست. شما می توانید چنین کاری کنید؟ اگر به حدیثی استناد کرده اید، من آن را بر مبنای عقیده شیعه مردود کردم. حالا شما دست پیش را پرفته اید که پس نروید. چرا؟ چون هیچ چیز از عقاید را بلد نیستید. عادت به کیلویی نوشتن کرده اید. یعنی از لحظه ای که پیامبر چشمانش را فرو بست این عادت شماها بوده است.
.
خب مرحوم علامه مجلسی معصوم نیستند. ایشان هم ممکن است اشتباه کنند. بعد سوای اینکه من کتاب جلاء العیون(مکتوب) را نتوانستم پیدا کنم، دقت کنید که هیچ ایرادی ندارد مرحوم مجلسی بر موضوعی وقوف تام نداشته باشد. چرا؟ چون امام معصوم نیست.
حالا ایشان نتوانسته رد کند، من رد کردم. ایرادی می بینید؟ ضمن اینکه خود را هرگز برتر از ایشان نمی دانم اما ایرادی ندارد که یک متعلم در دانستن مطلبی بر معلم خود پیشی بگیرد. دارد؟ خصوصا که آن معلم معصوم نیست و لزومی در دانستن همه مطالب توسط ایشان وجود ندارد.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: حدیث فاطمه بضعه منی وأنا منها فمن آذاها فقد آذانی را پیامبر در شان حضرت علی ایراد فرموده اند با سند صحیح از کتب شیعه #9937عزیزم دقت بفرما که بنده نوشتم اصل بر عصمت است. حالا شما روایتی آورده اید که سندش به گفته شما صحیح است اما متنش ایراداتی دارد که اولا بخشی از آن در تعارض با قرآن است و ثانیا بخش دیگرش در تعارض با مسلمات عقاید شیعه.خب شما که عقاید شیعه را نمی دانید چگونه قصد دارید بطلان آنها را(به زعم خود) نشان دهید؟ حالا شما مدعی هستید که عصمت تراشی است. نکته ای را یادتان می دهم؛
برای اینکه بخواهید موردی را از عقاید گروهی برای آنها ثابت کنید لازم است که زنجیره عقایدشان را بندانید. یعنی بدانید که اصل چیست و فرع کدام است. وقتی ایرادی می گیرید بدانید که جواب طرف مقابل چیست و برای آن ردیه داشته باشید از عقاید همان گروه. چیزی که تا به حال در مورد شما ندیدیم.حالا ما کوتاه می آییم و می گوییم که عقاید شیعه را بلد نیستید و اینکاره نیستید. تعارض با قرآن را چه می کنید؟ وقتی فرموده تا 4 زوجه بلامانع است. چرا پیامبرش فردی را به خاطر کاری که خداوند جوازش را داده، مواخذه می کند؟
گذشته از اینها یادتان باشد ایراد گرفتیم که امیرالمومنین سلام الله علیه قسم یاد می کنند که حتی فکر چنین کاری را هم نکرده اند(که اگر می کردند هم موافق قرآن بود) و پیامبر تصدیقشان می فرمایند. چرا بعدا حضرت صدیقه سلام الله علیها فرموده اند که ” به خاطر کاری که علی کرده بود” ؟ آیا ایشان تصدیق پیامبر را قبول نداشتند؟ جمع اینها نشان می دهد که متن دارای اشکال و مردود است. حتی با وجود سندی که شما ادعای صحتش را دارید. باید چه کرد؟
ما وقتی به شما ایرادی می گیریم بر اساس عقاید خود شماست. جوابی هم که به ایرادات شماها می دهیم نیز بر مبنای عقاید خود شماست. شما می توانید چنین کاری کنید؟ اگر به حدیثی استناد کرده اید، من آن را بر مبنای عقیده شیعه مردود کردم. حالا شما دست پیش را پرفته اید که پس نروید. چرا؟ چون هیچ چیز از عقاید را بلد نیستید. عادت به کیلویی نوشتن کرده اید. یعنی از لحظه ای که پیامبر چشمانش را فرو بست این عادت شماها بوده است.
.
خب مرحوم علامه مجلسی معصوم نیستند. ایشان هم ممکن است اشتباه کنند. بعد سوای اینکه من کتاب جلاء العیون(مکتوب) را نتوانستم پیدا کنم، دقت کنید که هیچ ایرادی ندارد مرحوم مجلسی بر موضوعی وقوف تام نداشته باشد. چرا؟ چون امام معصوم نیست.
حالا ایشان نتوانسته رد کند، من رد کردم. ایرادی می بینید؟ ضمن اینکه خود را هرگز برتر از ایشان نمی دانم اما ایرادی ندارد که یک متعلم در دانستن مطلبی بر معلم خود پیشی بگیرد. دارد؟ خصوصا که آن معلم معصوم نیست و لزومی در دانستن همه مطالب توسط ایشان وجود ندارد.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: حدیث فاطمه بضعه منی وأنا منها فمن آذاها فقد آذانی را پیامبر در شان حضرت علی ایراد فرموده اند با سند صحیح از کتب شیعه #9938راحت باششنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: حدیث فاطمه بضعه منی وأنا منها فمن آذاها فقد آذانی را پیامبر در شان حضرت علی ایراد فرموده اند با سند صحیح از کتب شیعه #9939آقاجون شما معتقد به عصمت شیخ صدوق هستید یا اینکه کتابش را کاملا صحیح می دانید؟ مثل بخاری. در صحاح شما هم روایاتی هست که مردود هستند آیا آنها کتب غلط می نامید؟ مثلا (مثلا) بخاری را به جهت نقل و ضبط آن حدیث دیگر امام نمی نامید؟ کمی آره.شما امام علیه السلام را در حد یک ملای عادی روستای خود پنداشته اید و سخن می گویید در حالیکه الفبای اعتقاد شیعه نسبت به وضایف امام علیه السلام را نمی دانید. مثل کعبه را شنیده اید؟
من که نگفتم متن حدیثی که شما نمی فهمیدش گفته که او گفت من حتی فکر اینکار را نکردم و پیامبر هم تصدیق کرد. عربی اش را پیدا کنید و بخوانید. متوجه می شوید.
در مورد علم غیب هم شما باز مثل همیشه هستید. فقط یک چیزی شنیده اید. در اینکه علم وجود دارد شکی نیست. لکن چگونگی آن و استفاده از آن را به شما نگفته اند و فقط گفته اند بروید بنویسید چرا و چرا و چرا. بعد که آنها گفتند به این دلیل، شما که متوجه نمی شوید باز بگویید که چرا و چرا و چرا.
و در مورد قضیه خانه حضرت صدیقه سلام الله علیها، گذشته از هر جوابی به شما میگویم که این هم طبق عقیده شیعه ایرادی ندارد. چرا؟ با توجه به نحوه علم ایشان که شما که هیچ، خدایانتان هم نمی دانند، ایشان حداقل این احتمال را داده اند که آن ملعونین با شنیدن صدای ایشان حیا کنند و بروند. البته باز هم عرض میکنم که برای دانستن حقیقت موضوع باید سیری عمیق در عقاید شیعه داشته باشید.
در مورد امام حسین علیه السلام هم شما بگو که ایشان آیا جای دیگری را داشت که برود؟ گذشته از این، تا حالا اتمام حجت به گوشتان خورده؟
و شما باز هم یادتان رفت که قبل و بعد را ببینید. عصمت.ببین، من همان حدیث اهل سنت را بر مبنای خود اهل سنت باطل می کنم. تو می توانی چنین کاری کنی؟ بفرما.
شکمی و کیلویی می شود یک کتابی که نامش صحیح است. بماند. ارجاعتان می دهم به همان مثال کعبه.
بعد شما که اومدی و قصد ابطال عقاید شیعه را داری باید زنجیره عقایدش را بلد باشی و ادله اش را. حالا که بلد نیستید لزومی ندارد که من یادتان بدهم. بروید یاد بگیرید و بعد بیایید و بگویید که چیزی باطل است یا نیست.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: حدیث فاطمه بضعه منی وأنا منها فمن آذاها فقد آذانی را پیامبر در شان حضرت علی ایراد فرموده اند با سند صحیح از کتب شیعه #9940به متن عربی که گذاشتم دقت کردید؟ به خدا قسم که نه. از کجا معلومه؟ از همین ادعای مسخزه. به جمله که دقت کنی و جمله قبلی آن را ببینی فقط باید مثل خودت باشی که نفهمی منظور حضرت صدیقه است.بعد فرض کنیم که حضرت به خواستگاری رفته باشد، اینکه با قرآن سازگاری دارد. ایرادش کجاست که پیامبر وی را مواخذه کرده اند؟
دقیقا باید بر مبنای اعتقاد طرف بتوانی او را محکوم کنی. در غیر اینصورت مسیحی طبق اعتقاد خودش می کوید که مسلمان کذاب است و مسلمان می گوید که یهودی کذاب است….. . این خیلی واضح است اما فقط باید مثل خودت باشی تا نفهمی. که الحمدلله هستی.
سوال پایانی خطاب به طیف شماست که منکر علم غیب هستید.
یک تناقض دیگر در متن همین است. علی علیه السلام می داند که چه شده ولی پیامبر نمی داند. می شود؟ بر مبنای عقیده هر کس که خواستی جواب بده.
این را هم یادم رفت؛
شما همیشه مطالب را گسسته می کنید و تکه تکه. بعد این عمل را به بقیه نسبت می دهید.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: حدیث فاطمه بضعه منی وأنا منها فمن آذاها فقد آذانی را پیامبر در شان حضرت علی ایراد فرموده اند با سند صحیح از کتب شیعه #9941شما اگر در متن حدیث میبینی که به پدر عرض کرده باشند چه شده، به من هم نشان بده.اینه که میگم نخوندی.
و خوشحالم که اصرار عجیبی دارید تا همگان بدانند. آره.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: حدیث فاطمه بضعه منی وأنا منها فمن آذاها فقد آذانی را پیامبر در شان حضرت علی ایراد فرموده اند با سند صحیح از کتب شیعه #9942توی متن نوشته؟ کجاش؟ نقش آن سه نفر چه می شود؟ عجب.کدام اتفاق؟ یکجا که راوی یک بچه پنج یا شش ساله است که جنب و محتلم میشده و هر دو جا هم متن با قرآن نی سازد. در جای دیگر متن با عقاید آن فرقه نمی سازد. در جای دیگر هم که با هیچ یک از عقاید این گروه نمی سازد.
راستی چرا این جمع برای عثمان بلا مانع ولی برای امیرالمومنین سلام الله علیه مشکلناک است؟
مجددا مثال 5=2+2شما دقت نکردید چه شده.
یک موضوع عام را اومدی تخصیص زدی و تعیین مصداق کردی. در حالیکه بدون تعریف اقدام به این کار کرده اید. ایراد کارتان را برطرف کنید البته اگر می توانید.
آره.نشستیم تا بلکه یکبار یک مطلب درست و حسابی و برآمده از فهم بنویسید اما… .
سلام علیکم.شما دو آیه را کنار هم بگذار و تحلیل کن.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: حدیث فاطمه بضعه منی وأنا منها فمن آذاها فقد آذانی را پیامبر در شان حضرت علی ایراد فرموده اند با سند صحیح از کتب شیعه #9956السلام علی المهدی الذی وعد الله به الامم ان یملا الارض به عدلا و قسطا بعد ما ملئت ظلما و جورا.
خب ابتدا دقت کنیم که استناد شما از حدیث چیست.
ظاهرا به دنبال علت صدور عبارت فاطمة بضعة منی فمن آذاها فقد آذانی و من آذانی فقد آذ الله هستید.
خب فرض کنیم(فرض محال که محال نیست)که علت صدور حدیث، خواستگاری از دختر ابوجهل بوده است. خب این شده علتی تا این حدیث بیان شود. پس بنابر فرض، علت صدور امیرالمومنین سلام الله علیه بوده اند. خب بعد از صدور حدیث چه اتفاقی افتاده؟ ایشان مورد غضب حضرت صدیقه سلام الله علیه قرار گرفته اند یا حداقل کاری کرده اند که موجب اذیت ایشان شده است. خب نتیجه و عاقبت این امر چه بوده؟ طبق این حدیث ” فَفَرِحَتْ فَاطِمَةُ “. یعنی آن اذیت و آزار و غضب منتفی شده است. غیر از اینست؟
خب در همین حدیث و البته احادیث فریق شما، آمده که این لفظ از پیامبر صادر شده اما نتیجه آن دامن چه کسانی را گرفته؟ طبق این حدیث که حضرت صدیقه سلام الله علیها ” فَفَرِحَتْ فَاطِمَةُ “. یعنی بار مسوولیت از امیرالمومنین سلام الله علیه هم برداشته شده. اما طبق احادیث دیگر حتی در فریق شما، ایشان از دنیا رفت در حالیکه نسبت به یک نفر(حداقل) چه حالتی داشتند؟ در انتهای همین حدیث آمده. در کتب خودتان لفظ فهجرت را دنبال کنید.
حالا ببینیم که معنای ان الله یغضب لغضبها چیست.
قال رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم لفاطمة ان الله يغضب لغضبك ويرضى لرضاك * هذا حديث صحيح الاسناد ولم يخرجاه در مستدرک ج3ص154
طی این مطلب پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم یک چک سفید امضاء به دخترشان می دهند. این چک چیست؟ غضب و رضایت صدیقه طاهره سلام الله علیها همان غضب و رضایت خداست. معنایش چیست؟
مردی طبق جواز قرآن، دقت کنید جواز قرآن، به خواستگاری زنی میرود(فرض میکنیم). همسر اول آن مرد کسی است که غضب و رضایتش همان غضب و رضایت خداست و از این خواستگاری که بر طبق جواز خداست اذیت می شود. غضب می کند. خب معلوم است که در نتیجه خداوند هم اذیت شده و غضب می کند. حالا تکلیف آن مرد که بر طبق جواز خدا این کار را کرده چیست؟ آیا خداوند جواز انجام کاری را می دهد و بعدا به جهت انجام همان کار فرد را مواخذه می کند؟ بر او غضب می کند؟ در حالیکه هیچ دلیلی وجود ندارد که آن مرد بداند می تواند به خواستگاری دیگری برود یا نرود. یعنی خداوند مواخذه می کند بدون بیان. عقاب بلا بیان.
-
نویسندهنوشته ها
تَكُونُ لِوُلْدِي مُرَبِّيَةً مِنْ بَعْدِي مِثْلِي وَ اعْمَلْ نَعْشاً رَأَيْتُ الْمَلَائِكَةَ قَدْ صَوَّرَتْهُ لِي فَقَالَ لَهَا عَلِيٌّ أَرِينِي كَيْفَ صُورَتُهُ فَأَرَتْهُ ذَلِكَ كَمَا وصفت له [وُصِفَ لَهَا] وَ كَمَا أُمِرَتْ بِهِ ثُمَّ قَالَتْ فَإِذَا أَنَا قَضَيْتُ نَحْبِي فَأَخْرِجْنِي مِنْ سَاعَتِكَ أَيَّ سَاعَةٍ كَانَتْ مِنْ لَيْلٍ أَوْ نَهَارٍ وَ لَا يَحْضُرَنَّ مِنْ أَعْدَاءِ اللَّهِ وَ أَعْدَاءِ رَسُولِهِ لِلصَّلَاةِ عَلَيَّ أَحَدٌ قَالَ عَلِيٌّ ع أَفْعَلُ فَلَمَّا قَضَتْ نَحْبَهَا ص وَ هُمْ فِي ذَلِكَ فِي جَوْفِ اللَّيْلِ أَخَذَ عَلِيٌّ فِي جَهَازِهَا مِنْ سَاعَتِهِ كَمَا أَوْصَتْهُ فَلَمَّا فَرَغَ مِنْ جَهَازِهَا أَخْرَجَ عَلَى الْجَنَازَةِ وَ أَشْعَلَ النَّارَ فِي جَرِيدِ النَّخْلِ وَ مَشَى مَعَ الْجَنَازَةِ بِالنَّارِ حَتَّى صَلَّى عَلَيْهَا وَ دَفَنَهَا لَيْلًا فَلَمَّا أَصْبَحَ أَبُو بَكْرٍ وَ عُمَرُ عَاوَدَا عَائِدَيْنِ لِفَاطِمَةَ فَلَقِيَا رَجُلًا مِنْ قُرَيْشٍ فَقَالا لَهُ مِنْ أَيْنَ أَقْبَلْتَ قَالَ عَزَّيْتُ عَلِيّاً بِفَاطِمَةَ قَالا وَ قَدْ مَاتَتْ قَالَ نَعَمْ وَ دُفِنَتْ فِي جَوْفِ اللَّيْلِ فَجَزَعَا جَزَعاً شَدِيداً ثُمَّ أَقْبَلَا إِلَى عَلِيٍّ ع فَلَقِيَاهُ