عبدالحسین

پاسخ های ارسال شده در انجمن

در حال نمایش 15 نوشته (از کل 854)
  • نویسنده
    نوشته ها

  • عبدالحسین
    مشارکت کننده

    حالاهدف از ساخت این متن برای این حدیث چیست؟

    دختری که پدرش بنا به عقیده گروهی پیامبر است ولی عصمت ندارد(اگر بگویند دارد دروغی بیش نیست.غرانیق را یادتان باشد) حالا همان پیامبر آمده و گفته که دخترش ملاک رضایت و عدم رضایت خداست. خب این پیامبر که معصوم نیست. پس به طریق اولی دخترش هم معصومه نیست. حالا این دختر غیر معصومه از دست کسی مثلا شوهرش ناراحت میشود. پس شوهرش مورد غضب خدا قرار می گیرد. با قسم خوردن شوهرش و تصدیق پدرش، غضب به فرح تبدیل می شود. چرا؟ چون آن دختر نه علم دارد و نه عصمت. در حالیکه گفتار پدرش در مورد رضا و غضب او، دلیلی محکم بر عصمت اوست. اما آن گروهی که پیامبرشان معصوم نیست این قول را قبول ندارند.

    حالا که مبنا این شد، یعنی بچه ننر بازی شد، این دختر هر موقع که بخواهد قهر و آشتی می کند. لذا دیگر ملاک نیست. بنابراین می توانیم بگوییم که بر مبنای احساسات گاهی غضب می کند و گاهی راضی می شود. پس حالا که در آستانه مرگ قرار دارد و نسبت به نفراتی غضبناک است، این غضب را هم بر اساس احساسات و امیال دانسته و خوشحال و شاد و خندانیم.

    اما اگر عقل و شرف موجود باشد، دقت می کنیم که پیامبر الزاما باید معصوم باشد. اگر نباشد که نمی توان به او اطمینان کرد. اگر نباشد یعنی خدا امر به اطاعت از کسی کرده که محتم الخطا و الصواب است. قرآنش هم این لزوم عصمت را تایید می کند. ماینطق عن الهوی. بر این اساس فرموده که غضب و رضای دخترم همان غضب و رضای خداست. یعنی چه؟ یعنی من که معصوم هستم یک چک سفید امضا به دخترم می دهم تا اگر او از کسی ناراحت شد، خدا از او ناراحت شود. اگر از کسی شاد شد، خدا از او شاد و راضی شود. لذاست که نمی توان این حالات را بر اساس امیال و احساسات دانست. در واقع با این سخن پیامبر، معلوم می شود که صدیقه طاهره سلام الله علیها به محل رضا و غضب خدای منان آگاه است. لازمه این امر چیست؟ احتمالا علم. چه علمی؟ بدون خطا. لازمه این چیست؟


    عبدالحسین
    مشارکت کننده

    حالا با این توضیح، اگر صدیقه طاهره سلام الله علیها همینجوری و از روی احساسات زنانه بر کسی غضب کند آیا خدا هم تابع آن احساس زنانه می شود؟ اگر بگوییم که جواب مثبت است که با شما کاری نداریم. شما بمانید و خدایی که بر اساس احساس رفتار می کند نه عدل و علم.

    اگر جواب منفی باشد، پس باید بگوییم که پیامبر این فرقه دوباره حرف لغوی زده و خدا و دخترش و امتش را بازی داده است. چرا که خدا بر مبنای احساسات زنانه یک زن رفتار نمی کند و در اینصورت لازم می آید که نسبت به غضب و رضایت دختر پیامبرش در مواردی که حق با او نیست، خنثی عمل کند. شدنی است؟

    حالا برای اینکه این موضوع یعنی الکی و همینجوری راضی و غاضب شدن دختر پیامبر جا بیفتد و استبعاد نداشته باشد، چند حدیث می سازیم و به اسم صحیح به خورد ملت می دهیم و در آنها بیان می کنیم که پیامبر، همان که بزرگ مومنین است و خودش قطعا در زمره آنهاست، کار لغو هم می کرده است. جان شما.

    زهير بن حرب حدثنا جرير عن الأعمش عن أبي الضحى عن مسروق عن عائشة قالت دخل على رسول الله صلى الله عليه وسلم رجلان فكلماه بشئ لا ادرى ما هو فأغضباه فلعنهما وسبهما فلما خرجا قلت يا رسول الله من أصاب من الخير شيئا ما اصابه هذان قال وما ذاك قالت قلت لعنتهما وسببتهما قال أوما علمت ما شارطت عليه ربى قلت اللهم إنما انا بشر فأي المسلمين لعنته أو سببته فاجعله له زكاة وأجرا . صحیح مسلم در جلد 8 ص 24 تحت عنوان باب من لعنه النبی….. .

    خب دقت کنید که در این حدیث، خود پیامبر اولا ما ینطق عن الهوی را قبول ندارد. اینکه بشر است اما نه مانند بقیه آحاد بشر را هم قبول ندارد. الا یوحی الیّ را فراموش کرده. تمام تفاوت رسول و باقی ملت همین است. خب ثانیا وَ الَّذينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُون‏ را هم قبول ندارد. چرا؟ این که من لعن و سب کنم و خواسته باشم که تبدیل به خیر شود، لغو نیست؟ یعنی من که پیامبر هستم بر اساس احساساتم رفتاری می کنم و می خواهم که آن رفتار من چیز دیگری باشد.


    عبدالحسین
    مشارکت کننده

    نکته بعدی این حدیث اینست؛

    خداوند به رسولش فرموده که ” ادْعُ إِلى‏ سَبيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَة… ” حالا این پیامبر چگونه رفتار کرده؟ سب کرده و لعن کرده. عجب. بر این اساس وقتی بگوید که خدا شکمت را سیر نکند هم یعنی دعا کرده.

    حالا ببینید وقتی پیامبر امتی معصوم نباشد و کلی کار همینجوری انجام داده باشد دیگر چه انتظاری از دخترش وجود دارد؟ منبع اصلی در دین اینها را باید نمک زد چه رسد به فرعیات.

    البته این پیامبر من نیست. پیامبر گروهی است که برای آنها همه چیز مهم است جزء پیامبرشان. یعنی حاضرند خدا و دنیا و پیامبرشان را به لجن بکشند(کما اینکه کشیده اند) اما مشتی منافق را هم رده و بلکه بالاتر از خدا بدانند.

    دقت بفرمایید.

    حالا باز مینویسم که فرض کنیم که علت صدور این حدیث عمل امیرالمومنین سلام الله علیه بوده. عاقبت، غضب دامنگیر چه کسی شده؟

    البته بماند که به هیچ کدام از ایراداتی که به متن این حدیث گرفته شده فکر هم نکرده اید. چه رسد به اینکه جواب دهید. همان مخالفتش با قرآن کفایت می کند. یادم هست که 1990 گفت حدیث اگر صحیح هم باشد ولی مخالف قرآن به دیوار کوبیده می شود. آیا همین حدیث مسلم را به دیوار می کوبد؟ گرچه که سندش بر اساس صحت کلی کتاب مسلم، صحیح است. اما متنش؟ یادتان باشد که چه حرفهایی می زنید.

    .

    بنده انشاء الله فردا جهت مشرف شدن به زیارت شمس الشموس اباالحسن الرضا سلام الله علیه عازم مشهد الرضا خواهم بود. لذا بنویسد تا در مراجعت ببینیم با پیامبرتان چه کرده اید.


    عبدالحسین
    مشارکت کننده
    عزیزم جوک نگو.

    سجده بر غیر خدا جایز هست یا نیست؟ عنوانش تاثیر در شرک بودن یا نبودنش دارد؟ مطلب اولیه رفیق شما این را نمی گوید. این را هم یادتان رفت که ببینید ” اما حالا که تذکر دادید لطفا بفرمایید فایده این بیان خداوند چیست؟ یعنی چرا این سجده و امر به آن را برای ما بیان کرده؟ “

    در واقع شما اینجا به این نتیجه رسیده اید که سجده بر غیر خدا شرک نیست. خب چرا سجده بعد از نماز استغاثه شرک است؟

    شما اگر به تاپیک قبلی بروید متوجه مطلب میشوید. البته اگر صلاح بدانید.

    می دانید که منظور از الرسول کیست پس خود را آره نکنید. و اینکه اسمایل نبوت پدرش را قبول داشته چگونه برای او دستور می شود که ذبح شود؟ این دلیل است که آورده ای؟

    و شما خواستی القا کنی که من ود را هم رتبه پیامبران دانسته ام که مثل همیشه در جای سردی بودی و چاییدی. البته از پیامبرانی که شما قبولشان دارید بالاتر هستم چون تا به حال حداقل لخت دنبال لباسهایم ندویده ام.

    فقط یک کسی که مثل شما باشد می تواند این فکر را بکند. مطلب قبلی اش را کور بی سواد هم که ببیند متوجه می شود قضیه چیست.

    حالا خلاصه مطلب؛

    سجده بر غیر خدا شرک است؟

    در پاسخ به: Reply To: تقیه عملی مفت هست خصوصا برای بزرگان دین #9961

    عبدالحسین
    مشارکت کننده
    کلا تو که راست میگی اما دماغ آدم دروغگو دو تا سوراخ داره.

    برای کسانی که کور هستند؛

    اولا تبیین بفرمایید که معنای تقیه چیست و کاربردش کجاست.

    ثانیا تبیین بفرمایید که منظور از الیوم یئس الذین کفروا من دینکم چیست.

    ثالثا تبیین بفرمایید که آیه وقتی فرموده از من بترسید نه از آنها منظورش ترس در چه چیزی بوده.

    .

    جوابش را وقتی متوجه میشوید که بفهمید شیعه این صفات را بر اساس چه شرطی قبول دارد.

    قرار است همه چیز را ما به شما بگوییم؟ کمی تحقیق کنید. بهتر از کپی برداری کورکورانه از ….. است.

    آن 313 را هم نفهمیده ای. شما آره. عزیزم تمام صفاتی که برای امام عصر علیه السلام عنوان شده همگی منوط به یک شرط است که اتفاقا بستگی به خداوند دارد. اما چون شما اصولا سرسونی از عقاید شیعه را نمی دانید و منکر امامت هستید و البته امامت اصولا یکم بحث درون دینی است و به شما مربوط نمی شود، لذا حق سوال در مورد چیزی که قبولش ندارید، ندارید. چرا؟ شما اصل را قبول ندارید(که امامت باشد) حالا فرعش را سول میکنید(که خصوصیات باشد).

    بله شما را جایی ساخته اند که پارچه وجود نداشته. جان خودت.

    .

    دائم مینویسی دغل بازی و…. اما نمی دانم کدام لغیر رشده آمده و علامت سوال نوشته من را حذف کرده. شما می شناسیدش؟

    .

    اولا تبیین بفرمایید که معنای تقیه چیست و کاربردش کجاست.

    ثانیا تبیین بفرمایید که منظور از الیوم یئس الذین کفروا من دینکم چیست.

    ثالثا تبیین بفرمایید که آیه وقتی فرموده از من بترسید نه از آنها منظورش ترس در چه چیزی بوده.

    برای کسانیکه قصد پاسخگویی دارند؛

    اولا تبیین بفرمایید که معنای تقیه چیست و کاربردش کجاست.

    ثانیا تبیین بفرمایید که منظور از الیوم یئس الذین کفروا من دینکم چیست.

    ثالثا تبیین بفرمایید که آیه وقتی فرموده از من بترسید نه از آنها منظورش ترس در چه چیزی بوده.

    .

    خود نویسنده اولیه به عسل چسبیده که جواب نمی دهد؟ عادت به حرف مفت زدن ظاهرا در بین تمام سنی های این سایت معمول است. البته به جز اندکی از آنها.

    در پاسخ به: Reply To: شیعه را بهتر بشناسیم #10086

    عبدالحسین
    مشارکت کننده
    یکبار دیگر و البته اینبار برای نابینایان تکرار میکنم؛

    در مورد کلیت این مطلب یک سوال دارم؛

    اگر برای طرف ثابت شود که آن دو نفر برتری ندارند و افضلیت منحصر در امیرالمومنین سلام الله علیه است، اما او همچنان آنها را برتر بداند، حکمش چیست؟

    کسی که آن دو را ولی بداند و خود را مولی علیه آنها، بر چه اساسی این کار را کرده؟ یعنی برای آن دلیلی از کتاب و سنت دارد؟ اگر دلیل دیگری آمد و آن را نقض کرد ولی طرف همچنان عناد داشت باید چه کرد؟

    اگر کفر کسی ثابت شد و کس دیگری آمد و گفت که من با علم به کفر او، وی را دوست دارم شما او را چه کار می کنید؟

    .

    دقت کنید که قصد اثبات ندارم. بلکه سوال می کنم که نقش علم+عمد چه میشود؟ روایاتی که عموم را از این دایره خود ساخته شما خارج میکند چه میشود؟

    .

    البته بر ما ثابت شده که شما یعنی سنی های این سایت که البته بیشتر ادعای سنی بودن دارند تا حقیقتش را، عادت لحظه ای و دقیقه ای و ساعتیانه و روزانه و ماهیانه و…….. دارند که حرف مفتی بزنند و بعد که در عسلش ماسیدند بیایند و اینگونه رفتار کنند.

    ما هم چون فعلا وقت داریم مینشینیم و میخوانیم و می خندیم و آره. اما جان عزیزتان قسم بیایید و یکبار فکر کنید و جواب دهید.

    ایراد را حل کنید چرا به لباس گیر می دهید.

    در پاسخ به: Reply To: اعتراف علمای شیعه به بالاتر بودن مقام نبوت بر امامت!!! #10087

    عبدالحسین
    مشارکت کننده
    مجددا؛

    اما ابتدائا بفرمایید که گوینده ” بل انبیاء ” در این روایت کیست؟ با توجه به فرد گوینده، علت و میزان و درجه حجیت آن را برای یک شیعه تعیین بفرمایید.

    .

    یک سوال هم دارم؛

    خداوند در قرآن حضرت ابراهیم عیه السلام را نائل به مقام امامت نموده اند. انی جاعلک للناس اماما. سوال اینه که آیا ایشان نبی بوده که خدا امامش هم کرده؟ اگر بوده و بعدا امام شده، چگونه است که نبی یکی از مقامات دون خود را ندارد و خدا چیزی که در مرتبه پایینتری از اوست را به عنوان پاداش به او میدهد؟

    اگر هم نبی نبوده، چگونه خداوند بر کسی که نبی نیست وحی کرده و مقامی به او اعطا کرده که در آیات دیگرش هم آن را به برخی از انبیاء داده است؟ از آن جهت پرسیدم که دوستانتان معتقدند که وحی بر پیامبر صورت می گیرد. من که اعتقادم چیز دیگری است.

    .

    آیا بودن دلیل بر فایده است؟ فایده وجود آیه چیست؟ با عنایت به اینکه شما معتقدید چون فلان موضوع در زمان حیات بوده پی فقط برای همان موقع کفایت می کند.

    در 59 نسا رفتی مصداق ” شئ ” رو بیاری و رفتی و رفتی…….. . در 33 احزاب هم. رفتید که رفتید.

    به همان قواعد رجوع کنید. شما که میخواهی مچ بنده را بخوابانی باید عقاید من را بلد باشی. بلد نیستی و من هم موظف نیستم که یادت بدهم. همان قواعد که دستور امام علیه السلام است تعیین نموده که در عصر غیبت باید چه کرد. حتی در غیر آن هم.

    عقیده در مورد حفظ را می دانید؟ جوابش بلی یا خیر است. کدام؟

    قبلا هم سوال کردم که معنای آیه چیست؟ آیا لزوما همان معنایی است که شما گرفته اید؟ چگونه ثابتش می کنید؟

    در مقابل چشم همه(اگر باشند) متن من را ناقص میکنی و به من افترا میبندی که قیچی می کنم؛

    حواستان هست که تحریف به معنای کم و زیاد است. اولین نفرات همین ها بوده اند.

    داجن چه کرد؟ آن آیات الان کجایند؟ رجم؟ معوذتین؟ ادامه سوره احزاب و توبه؟

    اصل موضوع را جهت مصارف درمانی برداشتید و آره؛

    ما سنی نیستیم که عقل را تعطیل کرده و بگوییم بخاری هر چه که گفت صحیح است حتی اگر چرندیات باشد.

    انحرافی؟

    جون عزیزت کدام ایراد من به نوشته رفیقت را برطرف کردی که این ادعا را بیان میکنی؟ کدام؟ دقیقا کدام؟

    رفیقت آمده و خواسته بگه که سماور است اما تیرش به هدف که همان دهان شما بوده رفته. حالا به اول همین نوشته رجوع کنید و اصل مطلب را ببینید. می بینید؟

    در پاسخ به: Reply To: چند سوال از منکرین امامت #10088

    عبدالحسین
    مشارکت کننده
    در 4/31؛

    و به لحاظ اینکه اگر بخواهید من با چند ایه از قران نبوت پیامبر اسلام را خیلی به صراحت و مرتبط با موضوع ، هم نام پیامبر و هم وظائف پیامبر و هم … با ایات قران ثابت می کنم .

    خب محمد بن عبدالله؟

    همین موضوع نشان می دهد که شما از اثبات نبوت هم عاجزید. حالا اینکه از اصول می باشد پیشکش.

    اگر در قرآنی که شما دارید نامی از پیامبر آمده باشد در همان قرآن نام ائمه هم آمده. اگر صریح آمده باشد که نبوت اصل است آمده که امامت هم اصل است. جان شما.

    جدا شما مسلمانی؟

    من یک زنی را میشناسم که با یک پیامبری نسبت زوجیت داشته و از او در اواخر نبوتش می پرسد که تو واقعا نبی هستی؟ آن هم به خاطر سوار شدن بر یک مرکب. فکر می کنم آن زن متولد مکه باشد و ساکن مدینه. تازه یک رسولی را هم می شناسم که با خودش نسبت نفسی داشته اما نمی دانسته. جان شما. احتمالا پیامبر شما باشد که مسلمان هستید.

    و نشان رسالت و نشان امی بودن و دیگر نشانه هایش را خداوند در قران به صراحت بیان کرده .

    صراحت یا نشانه؟ چرا اینجا نشانه آری اما جای دیگر خیر؟

    .

    زهرهشک.

    در پاسخ به: Reply To: مقارنه قرآنی بین امهات مومنین و ائمه امامیه #10089

    عبدالحسین
    مشارکت کننده
    از کجا میگه؟ انزلنا الیک الذکر لتبین للناس ما نزل الیهم. همین آیه میفرماید که لازم نیست هر چیزی در قرآن بیاید. لازمه؟

    شما خلافش را ثابت کن.

    ما گفتیم صاحب ولایت نگفتیم امام. همین ثابت می کند که از معنا هیچ نمیفهمید و به دنبال لفظ هستید. لفظ اصل؟

    همان تبیین بالایی میگوید که ابناء چه کسانی هستند. چرا پسر نوح از اهلش نبود؟

    در مکان خاص باید به اسیر کمک شود؟ دقیقا کجا؟ آنجا فکر نمیکنید که باید از او نگهداری شود؟ و البته اینکه فرموده این کار هرا را کردند را هم آره کردید. لزومی به رفتن اسیر به درب منزل بوده؟ از کجا درآوردید؟ عجب.

    خب اولی الامر تبیینش چیست؟ الذین آمنوا؟ و……. .

    .

    راستی چرا در قرآن از کارهای نیک همسران پیامبر چیزی نیامده؟ اگر آمده مرقوم بفرمایید.

    در پاسخ به: Reply To: مقارنه قرآنی بین امهات مومنین و ائمه امامیه #10090

    عبدالحسین
    مشارکت کننده
    خودت میدانی که هستی اما گاهی برای یادآوری عرض میشود که آره.

    نوشته بودم؛

    حرف من این بود که ما از طریق گذشتگان به منبع دینمان میرسیم. اگر فرمایش شما درست باشه که اصولا علم رجال مساوی است با کشک و بلکه بی ارزشتر از کشک.

    اصلا دقت میکنی؟ میگم اینکه طرف زن پیامبر بوده اصلا مصونیت نیست. شما حرف طرف رو از عملش جدا میکن و بعد میگی یه حرف خوب زده یه کار بد هم کرده. حرفش برای من سند اما عملش برای خودشه. من میگم اینطور نیست. همانطور که بررسی میشه که مثلا فلان کس چون شراب میخورده پس حرفش رو قبول نمیکنیم من هم میگه حرف این خانم رو قبول نمیکنم چون عملش با موازین شیعه جور نیست.

    لذا که خودتی.

    رفیقت چیزی نوشته بود که رفت جوابش را بدهد اما رفت.

    شرع مثل اینکه و قرن فی بیوتکن. شد؟ رضاع کبیر؟ احتلام غریبه ها؟ داجن؟……….

    نگرفتی. بحث عقیده است. صحابی باید اشداء بر کی باشد؟ بر کی بوده؟ این خلاف قرآن نبوده؟امبر چرند نمی گوید؟ صحابی چه می گوید؟ صحابی خدا را جسم نمی داند؟ آن یکی صحابی هم جسم می داند؟ صحابیه خدا را حافظ می داند؟ بزغاله چه می کند؟………….

    و در کدام آیه همه را ستوده؟

    شما از این لقب مصونیت بیرون بیاور. از کجاش در می آوری؟ با تحریم و مثال دو زن از زنان دو نبی چه می کنی؟ عذاب مضاعف؟

    بعد آیا نمی شود فردی مومن باشد و مادرش منافق؟کافر؟مشرک؟

    و چون دنبال لفظ هستی اینطور خوشحال شدی. خب فرموده سه نفر(البته در موارد دیگر نفرات را حل کرده ام) و حالا وقتی سومی بگوید من که مطلق هستم میگویم که خدا فرموده اینها هم هستند. شما مشکل داری؟ مطلق را میفهمی؟

    رفیقتان نوشته بود؛

    اگر از موهبت عقل سلیم بر اساس فطرت الهی که بر همه به ودیعت است درست بهره ببریم به روشنی می توانیم درک کنیم که زید و امر عامل هدایت نیستند بلکه همه مراتب هدایت خاص الله سبحانه و تعالی است و حد اکثر زید و امر می توانند مهدی باشند و از علم ایشان بشود بهره جست تا به طرق کسب هدایت دست یافت…..

    خب ما هم در جوابش نوشتیم. شما مهدی را به منزله امام عصر سلام الله علیه گرفته اید که خب اینجا هم زهرهشک. مطلب را متوجه نشده اید. دقت کنید کمی بیشتر.

    نوشتید زید و امر میتوانند مهدی باشند.

    عزیز من چه کسی میتواند مهدی باشد؟

    أَ فَمَنْ يَهْدي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لا يَهِدِّي إِلاَّ أَنْ‏ يُهْدى‏ فَما لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُون‏

    خب در مورد وظایف امام هم بروید و تحقیق کنید. کمی مایه بگذارید بد نیست.

    در پاسخ به: Reply To: مناقب سیده عائشه از قرآن کریم #10091

    عبدالحسین
    مشارکت کننده
    نمیشود فردی مومن باشد و مادر کافر؟منافق؟مشرک؟

    نتیجه تحریم سلب آن صفات از آن زنان نیست؟ یک دلیل بیاورید.

    در پاسخ به: Reply To: جواب به عبدالحسین پاسخ به شبهات ها وارده به صحابه #10092

    عبدالحسین
    مشارکت کننده
    موضوع را معلوم نکردید. بلکه دلنوشته خود را نوشتید. چیزی نمی توانید ثابتش کنید.

    متن میگوید ضعیف است؟ عجب. چرا در موارد دیگر نیست؟

    رابطه حسنه لزوما در مورد عقیده است؟

    کدام گفته شما سند دارد؟

    صحیح چه شد؟

    .

    ایرادات را فراموش کردید؟


    عبدالحسین
    مشارکت کننده
    چون در اصل گیر کردید به مرحوم خمینی متوسل شدید. خب. این از شما رفع مسوولیت نمی کند. جواب سوالی که از شما شده را بدهید. اگر که دارید.

    من نوشتم که بلدم اما بحثم در این زمینه نیست.

    من ادعایی در مورد مرحوم خمینی نکردم. شما به مثال 5=2+2 رجوع کنی می فهمی البته اگر ابزارش را داشته باشی.

    بابا چرا هر چی سوال از تو پرسیده شده را متوجه دیگری میبینی؟ کدام احمقی می گوید که رجوع بع اولی الامر نباید کرد؟ دلیل آن احمق چیست؟

    همان فهل من مذکر. این را حل کنید.

    کدام تله. تو که تفکر در قرآن را تعطیل میکنی چطور انتظار داری که معنایی از قرآن برایتان روشن شود؟ نوشته را کامل بخوان. ” خب چون خدا نفرموده پس به تو چه. کسی که نمی خواهد بداند چرا نمی شود به اولی الامر رجوع کرد، بیخود و باخود می کند که بخواهد بداند در کجا خبری از امامت آمده. ” اینکه میگم خودتی همینه.

    و مجددا؛

    ابتدای تحریم چه فرموده؟ شان نزولش ا کاری ندارم. معنای آیات چیست؟ آنجا فهل من مذکر کاربرد ندارد؟ قطعا ندارد. چرا؟ چون دو خدای این بابا نابود شده اند.

    تقاضا دارم اگر خواننده سومی وجود دارد و ادبیات بلد است در حد اینکه شرط و جزایش را توضیح بدهد، بیاید و برای این بیچاره بیسواد فاقد ابزار فهم توضیح دهد.

    خداوند فرموده جای شما اینها را می آورد. با خصوصیاتی که ذکر کرده. چرا جای آنها این زنها را با این خصوصیات می آورد؟ چرا نفرموده به جای شما زنانی مثل شما مومنه و…. می آورد؟ ذکر صفت جانشین در برابر کسی که قرار است جای او تعویض شود یعنی چه؟ آیا نفی صفت از نفر اصلی نمی کند؟ ولش کنیم. به دیوار بگیم میفهمه به این بابا بگیم هم میفهمه.

    .

    معنای ولی؟

    جواب ایرادات؟

    در پاسخ به: Reply To: امام معصوم کرایه فرج زنان را حلال مى داند #10094

    عبدالحسین
    مشارکت کننده
    این رو که چائیدی. ا.ونجا که میگی بحث انحرافی و….. همینجاست.

    سماور هم چیز دیگری است. شما سیبل(هدف) هستید.

    در پاسخ به: Reply To: تکلیف ائمه بعد از امام حسین را روشن کنید #10109

    عبدالحسین
    مشارکت کننده
    السلام علی المهدی الذی وعد الله به الامم ان یجمع به الکلم و یملاء الارض عدلا و قسطا بعد ما ملئت ظلما و جورا.

    این موضوع را شبکه کلمه توسط ترشابی و کیانی در سال92 هفته اول شهریور مطرح کرده بود. همان موقع جوابش داده شد اما………………………….

    حالا ابتدائا باید ثابت کنید که ایشان با زن مورد نظر به عنوان اسیر جنگی رابطه داشته است. یعنی زن را به عنوان کنیز گرفته است. و البته نفی نمایید که با آن زن ازدواج ننموده و او را به عنوان کنیزی که غنیمت جنگی بوده در اختیار گرفته است.

    حالا فرض کنیم که ثابت هم کردید. سوالتان بر مبنای سنی است یا شیعه؟ اگر بر مبنای سنی ست که به ما ربطی ندارد. بروید ببینید چرا یک صحابی با زن غصبی رابطه داشته.

    اگر بر مبنای شیعه است خب شیعه تابع شما که نیست. از امامش تبعیت می کند. فرض کنیم که با آن زن ازدواج ننموده و ایشان را به عنوان کنیز به غنیمت گرفته شده در اختیار داشته اند. حدیثی که آورده شده کفایت می کند.

    عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ وَهْبٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع السَّرِيَّةُ يَبْعَثُهَا الْإِمَامُ فَيُصِيبُونَ غَنَائِمَ كَيْفَ تُقْسَمُ قَالَ إِنْ قَاتَلُوا عَلَيْهَا مَعَ أَمِيرٍ أَمَّرَهُ الْإِمَامُ عَلَيْهِمْ أُخْرِجَ مِنْهَا الْخُمُسُ لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ وَ قُسِمَ بَيْنَهُمْ أَرْبَعَةَ أَخْمَاسٍ‏ وَ إِنْ لَمْ يَكُونُوا قَاتَلُوا عَلَيْهَا الْمُشْرِكِينَ كَانَ كُلُّ مَا غَنِمُوا لِلْإِمَامِ يَجْعَلُهُ حَيْثُ أَحَبَّ.

    الكافي،ج‏5،ص44

    .

    سوالم اینه که اگر فردی زنا کرد و از آن زنا صاحب فرزندی شد آیا فرزند آن فرزند هم زنازاده است؟

    مثلا یک نفر که 4 نفر مدعی پدر بودنش بوده اند و مادر پرچم دار بوده و در حال زنا دادن مادرش متولد شده و نام یکی از آن پدرها مسافر است آیا این فرد 4 پدری که خودش حرامزاده و زنازاده است، فرزندش هم زنازاده می شود؟

    حواستان پرت جایی نشود. اما به فرض دقت کنید.

در حال نمایش 15 نوشته (از کل 854)