پاسخ های ارسال شده در انجمن
-
نویسندهنوشته ها
-
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: حدیث فاطمه بضعه منی وأنا منها فمن آذاها فقد آذانی را پیامبر در شان حضرت علی ایراد فرموده اند با سند صحیح از کتب شیعه #10159شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: حدیث فاطمه بضعه منی وأنا منها فمن آذاها فقد آذانی را پیامبر در شان حضرت علی ایراد فرموده اند با سند صحیح از کتب شیعه #10161
البته بماند که به هیچ کدام از ایراداتی که به متن این حدیث گرفته شده فکر هم نکرده اید. چه رسد به اینکه جواب دهید. همان مخالفتش با قرآن کفایت می کند. یادم هست که 1990 گفت حدیث اگر صحیح هم باشد ولی مخالف قرآن به دیوار کوبیده می شود. آیا همین حدیث مسلم را به دیوار می کوبد؟ گرچه که سندش بر اساس صحت کلی کتاب مسلم، صحیح است. اما متنش؟ یادتان باشد که چه حرفهایی می زنید. همین 1990 گفت که حدیث پنجره بالای قبر پیامبر متنش ضعیف است. چرا آن ضعیف اما این نه؟
معنی حرفتان چیست؟ این نیست که پیامبر باید در برخورد با گروهی خاص با حکمت و گفتار نیکو رفتار کند؟ یقینا همین است. اما این را هم ساخته اید برای رفع و رجوع حوادث بعد از نبی. در احوالات یکی از خدایانتان مطالعه کنید و ببینید که آیا مصداق اتم همین ادعا و برداشت شما نیست؟ دقت بیشتری کنید.
برای همین است که غرانیق وجود دارد.
آیا آیه نمی فرماید که هرچه که بگوید؟ نمی گوید مگر وحی باشد؟ استثنای این قضیه کجاست؟ از آیه نشان دهید. اگر کذاب و…………. نیستید.
قبلا احادیث تکریم شدن پیامبرتان را در تاپیکهای دیگری گذاشته ام. مراجعه کنید متوجه میشوید.
این ادعای شماست که منوط به همان قضیه است. آن که گفتم فقه الحدیث همین است. خب احضار آن دو نفر برای چه بوده؟ اینکه گفتم همه چیز را به لجن می کشید برای تبرئه خدایانتان همین است. پیامبرتان حرفی میزند که آره. دخترش هم کاری می کند که آن هم آره. نتیجه چیست؟ تبرئه دو خدا.
آدم ناقص العقل حدیثی که مخالف قران باشد مشخص است که صحیح نمی باشد مگر در مذهب شیعه .
ناموسا این ادعای مکرر خود را به یاد نداری؟ وجدانا؟ الان همین حدیث مسلم مخالف قرآن نیست؟ همین خواستگاری جعلی چطور؟ ای بابا.
در تاریخ10/06/93 در همین تاپیک ” اینکه گفته ای (غضب و رضایت صدیقه طاهره سلام الله علیها همان غضب و رضایت خداست. معنایش چیست؟)
طبق فرموده پیامبر هر حدیثی که مخالف قران باشد باید به دیوار کوبید . ”
در تاریخ6/6/93 در تاپیک اعتراف علمای شیعه….. ” برادرم طبق فرموده خود پیامبر ، هر حدیثی که مخالف قران باشد به دیوار می کوبیم”
در تاریخ28/4/93 در اوربان رد میکنم کل دلایل….. ” و طبق گفته ی پیامبر هر حدیثی که مخالف قران باشد ما اهل سنت به دیوار می زنیم . ”
کافی است؟ ده ها بار.
خب. طرف رفته زندان اما فیسبوکش را هر شب به روز رسانی می کند.خب شما معلومه که متوه شدی اما متوجه نشدی.
من که از هاشمی قبول نکردم اما تمام عزیزانی که قبول کرده اند از جمله خود شما. آره و اینا.
خب کوبیدن به دیوار را هم متوجه شدید اما متوجه نشدید.
.
ایرادات را حل کنید
شما کاملش را بگذار. اقرار عمر در آن را پررنگ کن. اقرار را می توان نپذیرفت؟ بله. چطوری؟ اینطوری که اقرا العقلاء علی انفسهم جائز. حالا وقتی طرف را عاقل ندانیم خب واضح است که اقرارش را هم قبول نمی کنیم.محکم بودن ادعای جدید شماست. شما در ابتدا آن سه حدیث را سه حدیث مجرا تصور کریده اید. چرا؟ چون اصلا نخواندید. فقط دیدید که سه حدیث آمده و اصلا به متن تکراری دقت نکردید. در واقع یک حدیث را سه حدیث پنداشتید. حالا که اشتباه شما عیان شده…………. .
من به زمان اسلام آوردن عموی پیامبر چه کار داردم؟ همین که او از اصحاب است کافی نیست که در زمره رحماء بینهم باشد؟ اگر هست چرا کاذب و آثم و….؟
و
و خر می خواهد که نفهمد من چه نوشته ام. توضیحی نوشتم که عین برداشت از دو روایت است. شما بفرما که چگونه می شود دو نفر را دارای صفات منافقین بدانی و همان دو نفر را از خودت برتر هم بدانی؟ این سوال را قبلا هم کردم اما ظاهرا عسلش چسب زیادی دارد.
خب شما کاملش را بذار. اقرار را هم پررنگ کن
چائیدی.ضمن اینکه آن صفات رذیله (ادعایی شما)از کتب شماست. چرا کتب شما مملو از توهین به اصحاب است؟
و شما هم برای مصارف درمانی استفاده میکنید. خب این سطح سواد یک مدعی تسنن را میرساند. سطح بالا بودن در دفاع از عقیده اش را معلوم میکند. تمام ایرادات را رها کرده و به دزئی علامت سوال می پردازد.
راستی چرا در روز روشن نوشته من را ناقص کردید و مدعی هستید که هرگز تنقیص نمی کنید؟ چرا؟ به اسمتان می آید که مرد باشید اما رجاله بیش نیستید. چرا؟ چون به یک علامت سوال هم رحم نکردید و ثابت کردید که وقتی میگویم هاشمی شما را آره گیر آورده دروغ نگفته ام چرا که خود را آره دانسته اید و سعی کرده اید ملت را هم مانند خود ببینید.
مثل همیشه آره. ما که اعترافی نکردیم. نوشتیم فرض کنیم و شما باز آره. این مثل آن علامت سوالهایی که برای مصارف درمانی آره نمودید. اما چرا خط بعدی را جا اندختید؟ تکلیف آن دو نفر چه میشود؟ متوجه اصل سوال هستید یا مثل همیشه آره؟
.
ایرادات را حل کنید.
خب آیه فرموده شریک. حالا اگر کسی مقر باشد که اینها را شریک نمی داند باید چه کرد؟ زورکی باید گفت که مشرکی؟ به چه دلیل؟مثلا فرموده الله یتوفی الانفس. بعد فرموده یتوفاکم ملک الموت.
خب این یعنی چه؟ یا فالمدبرات امرا. یعنی چه؟
الان شما چه جوابی دادید؟ بالاخره خداست که یتوفی میکند یا ملک الموت؟ اگر کار خداست ملک الموت چیکار میکند؟ اگر ملک الموت یتوفی میکند چرا خدا فرموده که من یتوفی میکنم؟ آیا ملک الموت همان خداست؟ آیا شریک خداست؟ جوابی ندادید.
.
تمام حرف من اینست که چرا عملی شرک می شود. چون آنها مخلوق هستند؟ این به نظر خودتان جواب است؟
یک راهنمایی می کنم. استقلال. می دانید چیست؟
عزیزم متوجه سوال هستید؟ آیا عمل برای این شرک میشود که عامل یک مخلوق است؟ کار ملک الموت و مدبرات امر چه میشود؟ شما را به خدا کمی فکر کنید. من نگفتم خالق هستند بلکه علت شرک را که شما مخلوق بودن دانسته اید قبول نکردم. علت خود را مستدل کنید.
آیه روشن شد؟ عند ربهم زنده ان یا مرزوق هستند؟ دقیقا آدرس بدید که کجا روشن شده.
دقیقا از کجا برزخ رو آوردید؟ آیه که برزخ ندارد. کجاش اومده؟
نوشته بودیم؛
شما جبری مسلک هستید؟ نوشته اید ” …همه افعال را خدا خلق کرده است…. “ یعنی الان من به شما فحش بدهم، خدا خلقش نموده؟ آن وقت شما چگونه می خواهید یقه من را بگیرید؟ فحش دادن من یک فعل است که به اقرار شما خلق خداست. یعنی در واقع خود خدا فحش داده. به من چه ربطی دارد.
که شما ناقصش کردید. در واقع فرض و سوال من را آره. اما آره.
خب طبق اعتقاد شما که جبری هستید اگر(اگر) من شما را فحش بدهم در واقع خدا خالق آن فحش بوده یعنی فاعلش بوده. خب خدایی که خودش فحش داده با کدام عدلش سازگار است که من را عقاب دهد؟ حدیث بخاری هم بنا به اعتقاد جبری شما باید به دیوار کوبیده شود به اقرار رفیق شما.
یک دلیل بیاورید که شرک میشود. فقط یک دلیل که قابل رد هم نباشد.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: نماز استغاثه به فاطمه وکراهت سجده بردن برای خدا در این نماز!!!! #10167خب حالا کی گفته که عبادت میکنم؟ تفکیکی که انجام داده اید بر چه مبنایی است؟قبلا نوشته بودیم که ” متوجه اید که تمام مانور رفقایتان روی اینست که سجده بر غیر خدا شرک است. “. شما این تاپیک و تاپیک قبلی مشابه همین را ببین متوجه اصل موضوع میشوی.
برادرم سجده برادران یوسف سجده برای عبادت و استغاثه و کمک خواستن نبوده است .
گردو گرد است هر گردی گردو نیست .
سجده شیطان برای انسان هم برای عبادت و استغاثه و کمک خواستن نبوده است .
نوشته کیست؟ معنایش چیست؟ غیر اینست که سجده بر غیر خدا شرک نیست؟ اگر بنا به تفکیک باشد نیاز به ارائه دلیل است. دارید؟ اصلا می دانید که دلیل چیست؟
دلیل؟
ما در تاپیک قبلی جواب دادیم اما رفیقتان دید که آره لذا آمد و مطلب را اینگونه مطرح کرد. اما کلا آره.
الرسول را یادم نمیاد برای چه نوشتم. لطفا راهنمایی کنید.
سوال اینه که خواب پدر برای او چگونه دستور میشود؟
القا.
مطلب اصلی این بود که سجده بر صدیقه طاهره و در کل غیر خدا شرک است اما شما چون مالیخولیای سماور داری دائم عناوین را به میل خود میبینی و میخوانی. آره.
فرعیات؛
برای رفیقتان یک جایی نوشتم که سیف بن عمر و….. . پیگیری کردید؟
لطفا بفرمایید فایده این بیان خداوند چیست؟ یعنی چرا این سجده و امر به آن را برای ما بیان کرده؟ وبفرمایید که اگر سجده بر غیر خدا شرک است آیا خدا دستور به شرک می دهد؟
اینکه یعقوب علیه السلام و فرزندانش بر یوسف سجده کرده اند با کدام دستور بوده؟ در قرآن آمده؟ کجای قرآن؟ شما خواب را دستور می بینید؟
این تطبیقی که شما داده اید اینست که یوسف خواب دیده ماه و…. بر او سجده میکنند پس دستور خدا به یعقوب و…. است که بر یوسف سجده کنند.
دلیل؟
حالا خلاصه مطلب؛
سجده بر غیر خدا شرک است؟
خب این بنده خدا نوشته که حضرتش معصوم است و شما آمده ای بری یک فردی که معصوم است تعیین تکلیف میکنید.خب از نظر شیعه وقتی فردی معصوم است که مطلق باشد. حالا این معصوم از هر خطایی مبرا می باشد. لذا تشخیص می دهد که عایشه را با وجود گناهکار بودنش نباید مجازات کرد. چرا؟ چرایش را باید در تحمیر 25 ساله امت بعد از رسول پیدا کنید.
اینکه حضرتش از عقوبت عایشه به نحوی که شما دنبالش هستید انصراف داده دلیل بر بی گناهی علیشه نمی شود. دقیقا مانند سامری و خالد.
معصوم آن کاری را می کند که درست است و این لزوما به معنای استحقاق طرف مقابل نیست.
.
البته برای شمایی که پیامبرتان هم هیچ درجه ای از مصونیت در برابر خطا و گناه را ندارد چگونه می توان ثابت نمود که فرد دیگری غیر از رسول هم معصوم است؟ راستی چرا رسول شما معصوم نیست؟ این را اینجا نه ولی در سر تیتر مجزای جواب دهید. آیا میتوان به رسولی که معصوم نیست اطمینان کرد؟ به چه دلیل؟
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: سوال از معتقدان به امامت منصوص الهی ۱۲ امام پس از فوت پیامبر #10170یادتان رفت که پیش فرض سوالتان چه بوده و باید ایرادش را حل کنید؟دقت کنید؛
اصول در کجای قرآن آمده؟ آیه ای که بگوبد اصول را در قرآن بیان کرده ایم. آیه ای که بگوید اینها اصل هستند؟
شما که عقل داری(مثلا) قضیه را حل کن.شما و رفقایتان ایرادات را نمیبینید یا اینکه آره؟خب الان من دون الله یعنی چی؟اولا؛ کجا گفته اند که من دون الله شامل زنده میشود؟ کجا؟
دوما(ثانیا؟)؛ دون را به معنای غیر میگیرید یا پائین؟ برای هر کدام نیاز به دلیلی است. ارائه کنید.
عیسی علی نبینا و آله و علیه السلام؛ الآن ایشان و حضرت رسول هر دو خوانده میشوند. و خداوند فرموده به عیسی که تو را اله گرفته اند.
خب اله برای چیست؟ یعنی در برابر اله چه کاری صورت میدهند؟ و الآن پیامبر به چه عنوان خوانده میشوند؟
آیه فرموده که عیسی و مادش را الهین من دون الله گرفته اند. در مورد پیامبر هم همینطور است؟(با توجه به معنای اله).
این تدعوا و یدع و یدعون…. را ترجمه کنید. آیا به معنای خواندن هستند یا به فریاد خواندن؟ و آیا خواندن تنها منحصر به خداوند است؟
در شماره 7 فرموده یعبدون. با یدعون تنافی دارد یا هماهنگی؟
در شماره 9 فرموده عن عبادتی. این یعنی مرا به فریاد بخوانید؟ بر اساس چه ملاکی این نتیجه را گرفته اید؟
در شماره 11 منافات این آیه با چیست؟
.
شما میگی که به طور کلی دعا یعنی به فریاد خواندن و این یعنی پرستش. این از ترجمه های شما پیداست.
حالا پیامبر وقتی فراریان آن جنگ( اروی) را یدعوکم میکرده یعنی آنها را فرامیخوانده یا به فریاد میخوانده؟
اگر به فریاد میخوانده که پس پرستش میکرده آن فراریان را( اروی). اگر هم که فرامیخوانده از کجا این معنا حاصل میشود؟
و البته بقیه مطالب 92/12/16
3 زمر را هم شما تحلیل کن. بلدی؟
شما آوردی که منع کرده باشد؟نوشتی که فایده ذکر سجده های قبلی که با دستور و بی دستور خدا بوده چیست؟
اصل چی بود؟ اباحه یا تحریم؟ با کدام دلیل؟
ابین به تقاضا بودنت من رو کشته.
عجب
شما منعش را آوردی؟ کجا؟ایرادات را چه کردی؟
حضرت دست به تقاضا کمی آره.
نگفتی که مقبوله هستند یا خیر؟ به کدام دلیل.وَ ارْحَمْ تِلْكَ الْأَعْيُنَ الَّتِي جَرَتْ دُمُوعُهَا رَحْمَةً لَنَا وَ ارْحَمْ تِلْكَ الْقُلُوبَ الَّتِي جَزِعَتْ وَ احْتَرَقَتْ لَنَا وَ ارْحَمِ الصَّرْخَةَ الَّتِي كَانَتْ لَنا این را پیدا کنید.
نگرانی حرامزاده های فرزند حرامزاده هایی که مدافع حرامزاده های فرزند حرامزاده ها هستند چه میشود؟
فرض کنیم ما دکان باز کرده ایم. چرا یکسری حرام زاده مدافع آن حرامزاده هایی میشوند که مسبب ایت دکان ادعایی شما هستند؟ چرا؟
نیاحه را خودتان ترجمه کردید؟ مطمئنید که همینه؟
نگفتی حرامزاده مدافع حرامزاده ها چه کسانی هستند. ؟
یعنی در افک کسی مثل حسان وجود نداشته؟ صحابی نبوده؟ ناموسا افک را مطالعه کرده ای؟ قاذفه و مقذوفه را میشناسی؟
بگرد دنبال قسیم النار و الجنه. مثلا در مسند احمد.
-
نویسندهنوشته ها
تو که میخواهی اعتقاد شیعه را باطل کنی باید بلد باشی. بلد نیستی من که مسوول آموزشت نیستم. برو یاد بگیر بعد بیا باطل کن. میتونی؟
اما نکته؛
بعد از دیوار کوبی مسلم و بخاری که شما را مصداق اتم همین مثالتان می کند، برای غضب و رضایت حضرت صدیقه سلام الله علیها شما آمده اید و حدیثی که مطابق منابع خودتان و عقیده فاسدتان می باشد را انتخاب نموده و بقیه احادیث را ندیده اید یا نخواسته اید که ببینید. خب من یک نمونه از مستدرک آوردم. بدون اضافات بخاری و کتب دیگر. رواتش چه کسانی هستند؟ داقلش اینست که بچه 5 ساله متلم در آن نیست و ابوالعباسی که مجهول هم باشد در آن وجود ندارد. لذا با تعطیل شدن این حدیث، عقیده باطل نمی شود بلکه احادیث دیگر تثبیت کننده مطلب هستند. آن ها را مطالعه کنید.
بخاری و مسلم و دیوار کوبی را یادتان باشد. آن وقت میشود غلط یخاری و غلط مسلم. دیگر صحیح وجود ندارد. متوجه هستید؟
عزیزم رسول شما که معصوم نیست حتی در ابلاغ وحی به دلیل غرانیق. رسول ما صلی الله و علیه و آله و سلم معصوم است و هر که را تایید کند و چنین چک سفید امضایی به او بدهد یعنی معصوم است. میتوانید ردش کنید. همه به پشتوانه ما ینطق عن الهوی است. به تاییدیه من یطع الرسول فقد اطاع الله. اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم. انفسنا و انفسکم……………. .
جالب است که عقاید این گروه ها از عقاید تو که خود را سنی مینامی محکمتر است. هر عقیده تو را با هر چیزی می توان رد کرد و گاهی اصلا نیاز به قرآن هم نیست. اما به اعتراف خودت عقاید گاوپرستان را نمی شود. چرا؟ چون از عقاید تو مستدل تر و متقن تر هستند. خداییش این دینه که داری؟ عقیده ای در بهائیت نیست که من نتوانم از کتب خود بهائیت ردش کنم. شما میتوانی؟ این هم از این جهت است که تمام بهائیت را مطالعه کرده ام. همچنین بابیت. مقدار زیادی در مسیحیت و کمی در باب یهودیت. اگر یک یهودی از درب مسجد وارد شد و گفت خدا کجاست و تو گفتی که در آسمان و او گفت که پس زمین خدا ندارد و این آیه که نفر سوم از دو نفر و چهارم از 3 از نفر….. در قرآن آمده باطل است. چه میکنی؟ او با این حرف تمام توحید تو را گلی گلی می کند. با استناد به قرآن تو دین تو را نابود میکند. تو میتوانی با استناد به توراتش با او چنین کاری کنی؟
عزیزم اگر قرار بود که عقیده مسیحیت را با دلایل اسلام رد کرد که مناظرات همه بی فایده بودند. تمام مباحث را باید تعطیل کرد. ایرا به هر قضیه ای از دل همان قضیه خارج میشود. مثلا(مثلا) تو خدا را جسم میدانی. دست و پا دارد و…. . خب من از همان قرانی که قبولش داری ثابت می کنم که ندارد. این اسمش چیه؟ از همان انجیل مسیحیت ثابت می شود که شریعت نسخ نشده. اگر از قرآن برای یک مسیحی ثابت شود که شریعت مسیحیت نسخ نشده، برای آن مسیحی چه ارزشی دارد؟ اصولا قرآن را قبول دارد که ملزم به حکمش شود؟
این عجز شما را در بخورد با سایر ادیان می رساند. مطالعه و دقت بیشتری کنید.