پاسخ های ارسال شده در انجمن
-
نویسندهنوشته ها
-
سلام علیکم.
کدام قیاس؟
خئاوند اگر کسی رو توبیخ کرده و بعدش بلافاصله دو نمونه ذکر کرده یعنی اینکه من کج فهم هستم؟
عزیزم دا گفته به دو نفر از زنان پیامبر که چه و چه و … بعد گفته دو نفر هم قبا بودند که چه و چه و…. .
جواب؟ من کور دلم. منحرفم. مبغضم. کافرم و………………….. .
اما خدا چرا اینکار رو کرده؟
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: اهل سنت پاسخ دهند. البته اگر پاسخی داشته باشند(۲) #5608سلام علیکم.این الان چی بود؟
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: اوربان:چند سوال برای رد مذهب امامیه و هدایت عوام تشیع #5607سلام علیکم.معنای حرف شما در پست اول اینست که شما تمام کتب روایی شیعه را بررسی کرده و به این نتیجه رسیده اید که هیچ حدیث صحیحی وجود ندارد.
حالا من یه حدیث براتون میذارم از نوع مجعولش شما لطف کنید ایرادش رو بیان کنید.
حدثني أبي (رضي الله عنه) ، قال : حدثنا سعد بن عبد الله ، قال : حدثنا أحمد بن محمد بن عيسى ، عن الحسين بن سعيد ، عن حماد بن عيسى، عن إبراهيم بن عمر اليماني ، عن أبي الطفيل ، عن أبي جعفر محمد بن علي الباقر (عليهما السلام) ، عن آبائه (عليهم السلام) ، قال: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ (ع): اكْتُبْ مَا أُمْلِي عَلَيْكَ. قَالَ: يَا نَبِيَّ اللَّهِ أَتَخَافُ عَلَيَّ النِّسْيَانَ؟ فَقَالَ: لَسْتُ أَخَافُ عَلَيْكَ النِّسْيَانَ وَقَدْ دَعَوْتُ اللَّهَ لَكَ أَنْ يُحَفِّظَكَ وَلَا يُنْسِيَكَ وَلَكِنِ اكْتُبْ لِشُرَكَائِكَ.
قَالَ: قُلْتُ: وَمَنْ شُرَكَائِي يَا نَبِيَّ اللَّهِ؟ قَالَ: الْأَئِمَّةُ مِنْ وُلْدِكَ بِهِمْ تُسْقَى أُمَّتِي الْغَيْثَ وَبِهِمْ يُسْتَجَابُ دُعَاؤُهُمْ وَبِهِمْ يَصْرِفُ اللَّهُ عَنْهُمُ الْبَلَاءَ وَبِهِمْ تَنْزِلُ الرَّحْمَةُ مِنَ السَّمَاءِ وَهَذَا أَوَّلُهُمْ.
وَأَوْمَأَ بِيَدِهِ إِلَى الْحَسَنِ (ع) ثُمَّ أَوْمَأَ بِيَدِهِ إِلَى الْحُسَيْنِ(ع) ثُمَّ قَالَ (ص) : الْأَئِمَّةُ مِنْ وُلْدِهِ.
الصدوق، الأمالي، ص 485
الصدوق،كمال الدين و تمام النعمة، ج1، ص 206ـ 207
الطوسي،الأمالي، ص 441
اونجا که نوشته شیعه ها به زمان جاهلیت برگشته بودند خیلی با حاله.فکر میکردم شیعه مال دوران صفویه است
سلام علیکم.آقاجان اصلا متوجه حرف شما نشدم.
واضح میفرمایید؟
چگونه است که در کلام الله موضوع تنازع در چیزی بین مردم و اولی الامر مطرح می شود؟
فرموده خدا را اطاعت کنید و رسول و اولی الامر را اطاعنید. البته هیچ قید و شرطی هم نیاورده و محدوده ای برای اطاعت از این سه معین نکرده است. یعنی اطاعت محض و مطلق.
بعد فرموده فان تنازعتم فی شی فردوه الی الله و الرسول. اگر در چیزی منازعه کردید به خدا و رسول برگردانید.
سوال اینست که اولا مگر اولی الامر در اطاعت شدن هم رده رسول نبود و مانند او مطاع مطلق نبود، پس چرا در منازعه نباید به او مراجعه کرد؟
ثانیا مصداق شئ چیست؟ آیا چیزی غیر از خود اولی الامر میتواند باشد؟
وقتی اولی الامر مطاع شد آن هم مطلق پس در هر چیزی میتوان به او مراجعه کرد الا خود مصداق اولی الامر.
آیه فرموده اطاعت کنید این سه نفر را. خدا و رسولش که معلوم است. اولی الامرش کیست؟ او چه کسی است که مطلق باید پیروی شود؟ چه کسی است که هم پایه رسول است در اطاعت شدن؟ این فرد معصوم کیست؟
(اگر معصوم نباشد که مطلق نیست. نمیشود خداوند ملت را دستور به تبعیت از کسی دهد که حداقل امکان خزا و لغزش دارد. اگر ما را گمراه کرد چه باید کرد؟ آیا ما بر سر خدا زبان دار نمیشویم؟)
آیا غیر از اینست که خدا و رسول باید او را معرفی کرده باشند؟ اگر تنازع شد که اولی الامر کیست آن وقت فردوه الی الله و الرسول میکنیم و میفهمیم که اولی الامر کیست.
غیر از این است؟.
آقا این محدودیت حروف خیلی یه جوریه. اذیت کننده نویسنده و خواننده است. یه فکری بکنید
ولایت مطلقه الله سبحانه و تعالی به این دلیل ثابت است که محال است جز خیر از او صادر شود ولی با توجه به تعریف البته درست شما ولایت مطلقه خاص الله متعال است و ولایت دیگران اعتباری و مشروط است و کاملا” منطقی و معقول.اگر همین خدا بیاید و بگوید که فلانی و فلانی و اصلا 10میلیارد نفر دیگه رو تضمین میکنم که جز خیر از آنها صادر نشود و مطاع محض باشند، شما ولایتشان را قبول میکند؟
پس به چه استنادی و با چه دست آویزی بر ولایت مطلقه من دون الله حتی فقیه حاضر پای می فشارند؟
و لقد کان لکم فی رسول الله اسوة حسنة…
و من یطع الرسول فقد اطاع الله…
یا ایها الذین آمنوا اطیعو الله و اطیعوا الرسول…
ما ینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی علمه الشدید القوی
ما آتاکم الرسوا فخذوه وما نهاکم عنه فانتهوا….
قابل قبول هست؟ حداقل در مورد پیامبرش فکر کنم کافیه. نیست؟
بعد من کی گفتم که ولایت مطلقه فقیه را قبول دارم؟ شما اصل حرفتون رو میتونید واضح بگید. چرا لای حرفهای دیگه آفتاب و مهتابش مکنید؟
سلام علیکم.بر همگان واضح و مبرهن است که قرآن فرموده اکثرهم… .
اصولا اکثریت نشلنه حقانیت نیست. بدون قصد مقایسه مثلا اکثر قوم موسی گوساله پرست شدند اما بر حق هم بودند؟اینکه اونها رفته اند به اون دنیا حرف خوبی است. بر آنها باشد همان چیزی که بر آنهاست.
اما عزیزم شما دارید دینتون رو از این فرد میگیرید. وقتی معلوم شد که طرف مشکل دار بوده خب چگونه به او اعتماد میکنی و در دین او را استوانه قرار میدی؟ او را چگونه ماخذ قرار میدی؟
اگر بنا به حرف شما باشد پس علم رجال کشک است. مثلا مسور بن مخرمه خالی بند بوده خب به ماچه. او که مرده و رفته اون دنیا چرا ذهبی گفته که دروغگو بوده یا ثقه بوده یا هر چیز دیگه ای؟
یه چیزی بگو که قابل هضم باشه.
اما بعد اینکه کدام محاکمه؟ آقایون از فضائل نوشتند ما هم چند مورد دیگر رو یادآوری کردیم. به هر حال لال و بریده باد زبانی که از ذکر فضائل صحابه و خصوصا امهات المومنین کم بگذارد.
سلام علیکم.مشکل و اختلاف و تناقض اینجاست که این مطالب و استدلالات چگونه با واجب الاطاعه بودن ائمه اطهار علیهم السلام جمع می شود.
خب من در مورد صحت و سقم روایت نظر ندادم چون اصولا بلد نیستم. اما بفرمایید که از کجای روایت شما مخالفت یا خطا یا گناه رو استنباط میکنید؟ آیا در آیه مطرح شده خداوند فرموده که شما مرتکب گناه و… شده اید؟ اگر اینست که در ابتدای سوره تحریم نیز به رسولش همین را گفته.
اگر ما غیر تکوینی بودن عصمت و خلقت استثنایی رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و ائمه اطهار علیهم السلام را به قول شما غیر جبری تعبیر و تفهیم کنیم آیا منکر ولایت مطلقه این بزرگواران نخواهیم شد؟
طبق این نوشته، ظاهرا شما عصمت پیامبر را قبول دارید. لطفا با داستان کبوتران گلی و تلقیح خرما و میل ایشان به دیدن نو عروسان جمع بفرمایید. و البته فراموش کردن قرآن و …. .
چگونه می توان بر اطلاق ولایت مطلقه در صورت اختیارولی و امکان وقوع خطا مطمئن ماند؟
عزیزم اینکه کسی اختیار(امکان انجام عمل یا ترک آن)داشته باشد که خطا کند یا نکند با اینکه امکان وقوع خطا از سوی او وجود داشته باشد یکی است؟ من مختارم که زنا بکنم یا نکنم یعنی اراده این در من موجود است و کسی دستم را نبسته که این کار را نکنم اما بنا به قدرتی که بر نفس دارم این کار را نمیکنم. این آیا با اینکه من در معرض زنا قرار بگیرم و آن قدرت را نداشته باشم فرق نمیکند؟
معصوم اختیار(امکان انجام عمل یا ترک آن)دارد که گناه بکند یا نکند مثل همه دیگران اما این امکان وجود ندارد که او این کار را بکند چون معصوم است. یک فرقی با من و شما دارد و اینکه عصمت دارد. دستش بسته نیست بلکه حداقلش اینست که از من و شما بیشتر میفهمد. اما من و شما اختیار(امکان انجام عمل یا ترک آن) را داریم و چون معصوم نیستیم حداقل این امکان وجود دارد که آن عمل را مرتکب شویم. اما معصوم چون مهر تایید خداوند را دارد عقل به من میگوید که هرگز مرتکب نمیشود.
مثلا فرموده و من یطع الرسول فقد اطاع الله. برای اطاعت رسول استثنایی هم آورده؟ من نمیبینم. پس این یعنی رسول مطاع مطلق است. وقتی این شد اگر به من گفت نماز صبح 3 رکعت است قبول میکنم. حج هر 10 سال یکبار واجب است قبول میکنم و….. .
سلام علیکم.اینکه در ایام حج به حجاج گفتن که نگید برای اینه که مثل اون بیچاره هایی که امسال آقایون اهل…مورد نوازش قرارشون دادن مورد نوازش قرار نگیرند. متوجه اید که؟
اما آیا اذان یک مسئله فقهی است که کم و زیاد کردنش هم فقهی باشد؟
اگر اذان رسیده از نبی است پس اصولا امکان کم و زیاد کردنش وجود نداره. داره؟
بعد اون هم مفوضه است نه رافضه.
بعدتر اینکه اون ادله قابل قبول آی بچه نخواب پاشو نماز بخون چی هست؟ همونی که موذن اومد دیدی طرف خوابه و …. .
بعدترتر ما گفتیم که گفتنش واجبه؟طوسی و سایرین گفتن بیان کردنش حرامه؟
بعد همه اینها اصولا شما میزان نفوذ کلام یک عالم حتی در سطح شیخ طوسی و … در بین شیعه را میدانی؟
.
حتما شنیدید که هم مسلکان شما میگن تقلید کورکورانه شرک است و حرام و ….. . بعضی هم که کلا میگن حرام.
خب من به حرف اونها عمل میکنم و تقلید نمیکنم و خودم استنباط میکنم. مشکلی داره؟
بالاخره بهتر از اینه که خواب باشم و بیان با اذان بیدارم کنن
در حدیث بخاری در مورد خواستگاری از دختر ابو جهل و تقریبا در همه آنها حضرت آقای مسور بن مخرمه وجود دارد.قال الزبير بن بكار: كانت [الخوارج] تغشاه وينتحلونه.
الذهبي،، ج 3، ص 391
و جالب ناکتر اینکه
قال يحيى بن بكير وكان مولده بعد الهجرة بسنتين وقدم المدينة في ذي الحجة بعد الفتح سنة ثمان وهو غلام أيفع بن ست سنين.
العسقلاني، ، ج 6، ص 119
و خب در بخاری آمده که فَسَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم يَخْطُبُ النَّاسَ فِي ذَلِكَ عَلَى مِنْبَرِهِ هَذَا وَأَنَا يَوْمَئِذ مُحْتَلِمٌ
یعنی علم پیشرفت کرده و من در 6 سالگی محتلم می شده ام. عجبا
و البته تر اینکه خدا فرموده راحت باشید و با هر کی خواستید نکاح کنید اما……
فَانْكِحُوا ما طابَ لَكُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنى وَ ثُلاثَ وَ رُباع ». النساء/3
حالا چه کنیم؟
جوابش هم در ادامه آمده
فَهَبَطَ جَبْرَئِيلُ ع فَقَالَ يَا مُحَمَّدُ إِنَّ اللَّهَ يُقْرِئُكَ السَّلَامَ وَ يَقُولُ لَكَ إِنَّ هَذِهِ فَاطِمَةُ قَدْ أَقْبَلَتْ إِلَيْكَ تَشْكُو عَلِيّاً فَلَا تَقْبَلْ مِنْهَا فِي عَلِيٍّ شَيْئاً فَدَخَلَتْ فَاطِمَةُ فَقَالَ لَهَا رَسُولُ اللَّهِ ص جِئْتِ تَشْكِينَ عَلِيّاً قَالَتْ إِيْ وَ رَبِّ الْكَعْبَةِ فَقَالَ لَهَا ارْجِعِي إِلَيْهِ فَقُولِي لَهُ رَغِمَ أَنْفِي لِرِضَاكَ فَرَجَعَتْ إِلَى عَلِيٍّ ع فَقَالَتْ لَهُ يَا أَبَا الْحَسَنِ رَغِمَ أَنْفِي لِرِضَاكَ تَقُولُهَا ثَلَاثاً فَقَالَ لَهَا عَلِيٌّ ع شَكَوْتِينِي إِلَى خَلِيلِي وَ حَبِيبِي رَسُولِ اللَّهِ ص وَا سَوْأَتَاهْ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص أُشْهِدُ اللَّهَ يَا فَاطِمَةُ أَنَّ الْجَارِيَةَ حُرَّةٌ لِوَجْهِ اللَّهِ وَ أَنَّ الْأَرْبَعَمِائَةِ دِرْهَمٍ الَّتِي فَضَلَتْ مِنْ عَطَائِي صَدَقَةٌ عَلَى فُقَرَاءِ أَهْلِ الْمَدِينَةِ ثُمَّ تَلَبَّسَ وَ انْتَعَلَ وَ أَرَادَ النَّبِيَّ ص فَهَبَطَ جَبْرَئِيلُ فَقَالَ يَا مُحَمَّدُ إِنَّ اللَّهَ يُقْرِئُكَ السَّلَامَ وَ يَقُولُ لَكَ قُلْ لِعَلِيٍّ قَدْ أَعْطَيْتُكَ الْجَنَّةَ بِعِتْقِكَ الْجَارِيَةَ فِي رِضَا فَاطِمَةَ وَ النَّارَ بِالْأَرْبَعِمِائَةِ دِرْهَمٍ الَّتِي تَصَدَّقْتَ بِهَا فَأَدْخِلِ الْجَنَّةَ مَنْ شِئْتَ بِرَحْمَتِي وَ أَخْرِجْ مِنَ النَّارِ مَنْ شِئْتَ بِعَفْوِي فَعِنْدَهَا قَالَ عَلِيٌّ ع أَنَا قَسِيمُ اللَّهِ بَيْنَ الْجَنَّةِ وَ النَّار
خب حالا اگر هم ایشان باعث غضب شده باشند که نشدند چه غضب با برکتی بوده که نتیجه آن شده قسیم نا و جنت.
آدرس سوم هم که سه راوی دارد. یکی از آنها ابن زبیر و دیگری معاویه. او البته بر همگان واضح و مبرهن است که این دو از ثقات و اعظم محدثین و معتبرین شیعه هستند بر منکرش صلوات.
اگر من اینکار رو میکردم حنجره پاره نمیکردی که آی وای ددم وای تقطیع و تحریف و……؟
حالا چه کسی حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها را غضبناک کرده؟
سلام علیکم.مقاله ای که آدرس داده بودید را خواندم.
از حدیث مرحوم صدوق این را جا انداخته بودید که اینجا برایتان میگذارم
فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص يَا عَلِيُّ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ فَاطِمَةَ بَضْعَةٌ مِنِّي وَ أَنَا مِنْهَا فَمَنْ آذَاهَا فَقَدْ آذَانِي وَ مَنْ آذَانِي فَقَدْ آذَى اللَّهَ وَ مَنْ آذَاهَا بَعْدَ مَوْتِي كَانَ كَمَنْ آذَاهَا فِي حَيَاتِي وَ مَنْ آذَاهَا فِي حَيَاتِي كَانَ كَمَنْ آذَاهَا بَعْدَ مَوْتِي قَالَ فَقَالَ عَلِيٌّ بَلَى يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ فَمَا دَعَاكَ إِلَى مَا صَنَعْتَ فَقَالَ عَلِيٌّ وَ الَّذِي بَعَثَكَ بِالْحَقِّ نَبِيّاً مَا كَانَ مِنِّي مِمَّا بَلَغَهَا شَيْءٌ وَ لَا حَدَّثَتْ بِهَا نَفْسِي فَقَالَ النَّبِيُّ صَدَقْتَ وَ صَدَقَتْ فَفَرِحَتْ فَاطِمَةُ ع بِذَلِكَ وَ تَبَسَّمَتْ حَتَّى رُئِيَ ثَغْرُهَا فَقَالَ أَحَدُهُمَا لِصَاحِبِهِ إِنَّهُ لَعَجَبٌ لِحِينِهِ مَا دَعَاهُ إِلَى مَا دَعَانَا هَذِهِ السَّاعَة
حالا شما بگرد دنبال اینکه احدهما کی بوده و چرا پیامبر آنها را هم احضار نمودند.
بحار مرحوم علامه را هم دیدم. در آدرس اول ناموسا کجاش گفته که دلیل غضب یا صدور این حدیث حضرت امیر المومنین سلان الله علیه بوده؟
آدرس دوم هم که این تکه ایست که استناد کرده اید
فَدَخَلَتْ فَاطِمَةُ ع يَوْماً فَنَظَرَتْ إِلَى رَأْسِ عَلِيٍّ ع فِي حَجْرِ الْجَارِيَةِ فَقَالَتْ يَا أَبَا الْحَسَنِ فَعَلْتَهَا فَقَالَ لَا وَ اللَّهِ يَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ مَا فَعَلْتُ شَيْئاً فَمَا الَّذِي تُرِيدِينَ قَالَتْ تَأْذَنُ لِي فِي الْمَصِيرِ إِلَى مَنْزِلِ أَبِي رَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالَ لَهَا قَدْ أَذِنْتُ لَكِ فَتَجَلْبَبَتْ بِجِلْبَابِهَا وَ تَبَرْقَعَتْ بِبُرْقِعِهَا وَ أَرَادَتِ النَّبِيَّ ص
کجاش غضب اومده؟
سلام علیکم.از فضائل ایشان گفتید و لذت بردیم.
یه مطلبی هم در مورد فضائل ایشان در آیات ابتدایی سوره تحریم یا در مورد آیه 11 سوره حجرات يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ….. یا مثلا آیه 10 سوره حجرات بنویسید تا نهایت لذت را ببریم.
-
نویسندهنوشته ها
اگر یکی از طرفین مع الحق حیث دار باشد آن وقت این امکان دارد که طرف مقابل را اصلا مسلمان بدانیم؟