پاسخ های ارسال شده در انجمن
-
نویسندهنوشته ها
-
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: نژاد برستی مذهبی و عقاید رافضه درباره اقوام-تلنگری اساسی برای طرفداران مکتب شیعه!!!! #5781احتمالا حل شدشنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: اهل سنت پاسخ دهند. البته اگر پاسخی داشته باشند(۲) #5814سلام علیکم.
ای بابا. چرا اینقدر به جدول میزنید.
تشخیص خودتان در مورد واو و ضمیر تنازعتم و مصداق شئ را هنوز نفرموده اید. و ظن ما را دارید به یقین تبدیل میکنید.
شما نوشتید که حدیث مخالف با قرآن قبول نیست. نوشتم که گوشت سگ نجس است و حرام. اما در قرآن آمدهکه خون و گوشت خوک و… نخورید. نگفته گوشت سگ نخورید. شما چطور فهمیده اید که نباید گوشت سگ بخورید؟ اگر در حدیث است که خلاف قرآن است چون محرمات در آن معلوم شده. اگر در قرآن است کجای آنست؟ گرچه کلابه بحث من ربطی نداشت.
حالا شما گیر دادید که خدا و رسول مطلق هستند ولی اولی الامر را میپیچانید. نقش آن واو را معلوم کنید و ملت را سر کار نگذارید.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: طینت و خاکی که ابوبکر و عمر از آن خلق شده اند همان طینت پیامبر است.( به شهادت کتب شیعه) #5815اینکه مدعی تشیع در تصحیح مبانی خود کاری نکرده……کی کاری نکرده؟ اینکه بررسی رجال را امری تحقیقی و اجتهادی میدانند یعنی کاری نکرده اند؟ حتما باید مثل البانی بیاید و یک حدیث را تصحیح کند بعد چند صفحه آن طرفتر یک حدیث دیگر را به خاطر اینکه فردی در آن هست که در حدیث قبلی هم بوده تضعیف کند؟
مثلا مرحوم علامه مجلسی مرآة العقول را دارد در تصحیح کافی. آیا این برای شیعه وحی منزل است؟ اگر حدیث الف را علامه تصحیح کند و مثلا مرحوم آقای خویی تضعیف کند به کدامشان باید ایراد گرفت؟ هر کدام نظرش را گفته. بعد من به عنوان یک عوام باید کدام را بپذیرم؟ صداقت مجلسی را یا تزویر البانی را؟
بعد من به چی افتخار کردم؟
شما در کتب اربعه این قوم از هر گلی ترانه ای دارید….
در کتب شما نیست؟ بله.مثلا شیخ طوسی رحمة الله علیه کتاب نوشته و در آن احادیث متضاد را آورده. حدیثی که اصل است و حدیثی که ضد آن است. بعد وجه تناقض را بیان کرده و توضیح داده و نظرش را نوشته. این ایراد داره؟ در سایر کتب هم آیا این ایراد است که احادیث متناقض وجود داشته باشد؟ مثلا علامه در مقدمه بحار چه توضیحی داده؟ اصلا دیدی؟
پیروی این آیین حق ندارد دم از عقل و منطق بزند چرا که خود را عاری از درک درست و ناتوان از فهم می داند و اطاعت مطلق از ائمه و نوابشان و ولی فقیه را چاره کار دانسته اند.
یک آیه داریم در قرآن من یطع الرسول فقد اطاع الله. اگر رسول گفت برو بمیر شما اصولا در برابر دستور ایشان حق صحبت یا تامل یا تاخیر داری؟ اگر داری که هیچ. این میشه که یکی من یکی رسول. اگر هم نداری که پس خودت را فاقد عقل و درک و … دانسته ای. این ایراد شما به تشخیص آن واو برمیگردد که از آن به یقین فراری هستی. در همان آیه که واو دارد فرموده خدا و رسول و اولی الامر مطلق هستند.در چه؟ اطاعت شدن. خب حالا شما حق داری که در برابر مطاع مطلق حرف بزنی؟ این در مورد ائمه. نواب را از کجا آوردی؟ ولی فقیه را؟ اصلا اجماعی هستند؟ این را هم احتمالا میدانی که عقیده با حکومت متفاوت است. همین اطاعت را در بخاری ندارید؟ اگر گردنت را هم زد باید اطاعت کنی را چه کسی به حذیفه فرموده و در کدام کتاب است؟ باز ما امام را معصوم میدانیم. شما چی؟
اگر مجاهدینی چون امام بخاری و امام مسلم….
همان مجاهدی که از جعفر صادق سلام الله علیه حتی یک کلام نقل نکرده؟ علتش را میدانی چیست؟ این مجاهد است؟ این بیشتر مجاحد است تا مجاهد. و جحدوا بها و استیقنتها… بعد از هر چی ناصبی بوده روایت نقل نکرده؟
به بلاغت عقل و اندیشه اعتقاد ندارند و باورشان بر اطاعت مطلقه از بشر است…
نقش واو را معلوم کنید به اصل مطلب میرسید.
این تقلید در چیست؟ به همان خدایی که اهل سنت قبول دارد قسم که هرکسی تا الآن این عبارت تقلید کور را به کار برده هرگز و هرگز حتی یک نگاه نیز به اولین جمله اولین سطر یک توضیح المسائل شیعه نکرده.
آن جمله اینست؛
اصول دین تحقیقی است و تقلید در آن جایز نیست. یا باطل است.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: طینت و خاکی که ابوبکر و عمر از آن خلق شده اند همان طینت پیامبر است.( به شهادت کتب شیعه) #5816اینکه آیا تبعیت از اشخاص به صورت مطلق جایز است یا نه؟واو واو واو واو واو و دیگر هیچ.
ولی فقیه را هم که خودت میدانی. این هم به ما مربوطه که در کتب خودتان است لغیر رشده؟
در تبعیت و استفاده از ائمه و عالمان متقی انطباق گفته و عمل ایشان با اوامر و مناهی الهی شرط بایسته است
خب اگر عالم متقی یه چیزی گفت که من آن را با آنچه که مبانی شناخته شده دینی میدانم مغایر بود باید چه کنم؟ اون بابا یه چیزی میگه من هم یه چیزی. این انطباق نیاز به معیار ندارد؟ معیارش چیست؟ حدیث؟ از کجا که درست باشد؟ رجال داریم؟ از کجا که ابن حبان خالی بندی نکرده باشه؟ شاید او در تشخیص اینکه یکی دروغگو بوده با من اختلاف نظر داشته باشد. راستی اگر من حرف او یا بخاری را قبول کنم تقلید کور نمیشود؟ حرف یکی دیگه را در تایید بخاری قبول کنم تقلید کور نمیشود؟ عجب
اینکه ادعای تصحیح روایات….
شما الآن کتاب دارید به نام صحیح سنن ترمذی. یعنی آنچه در ترمذی آمده و در این کتاب هم هست صحیح و آنچه که در ترمذی هست و در این کتاب نیست ضعیف است. اگر همین است چرا سنن ترمذی امسال هم تجدید چاپ شد؟ باز هم ضعیف و صحیح با هم. چرا؟
بعد توضیح دادم که رجال در شیعه اجتهادی است نه مثل اهل سنت تقلیدی آن هم کور. تقلید بد بود؟
راستی این آیه برای چیه؟ فلولا نفر من کل فرقة منهم طائفة لیتفقهوا فی الدین و لینذروا قومهم اذا رجعوا الیهم
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: مقارنه قرآنی بین امهات مومنین و ائمه امامیه #5818توی روزنامه خوندم که آب زرشک بخورید که برای تصفیه شدن خون بسیار مفید است.واو
واو چی شد؟اوایل مینوشتید که پیش فرض ها را کنار بگذارید که اه و اخ و جیز میباشد.
شما با پیش فرضهای خودتون هم حتی در مورد یک واو ناقابل صحبت نمیکنید. بعد کیلو کیلو متن یادگاری میذارید.
شما ظاهرا مطلب بنده را ندیدی.در آن اصول دینت این را اضافه کردی که عدم دوستی با الذین آمنوا یعنی در حزب خدا نبودن و یعنی در حزب شیطان بودن و این معنایی جز کفر ندارد. اضافه کردی؟
حالا اگر کسی با یکی از این الذین آمنوا که الان حدود 1.5 میلیارد نفر هستند دوست نباشد یا قهر باشد این بابا در حزب شیطان است؟ کافر است؟ مسلم است؟ چیست؟
ضمن اینکه هیچ آیه ای نیاوردی که گفته باشد اصول دین این چیزهاست. چندتا آیه نوشتی و بعد گفتی اینها یعنی اصول دین. ضمن اینکه نگفتی در کجای قرآن گفته اصول دین را در قرآن ذکر میکنیم. مگه و لا رطب و لا یابس الا فی کتاب مبین نیست؟ پس کجاست؟
یا بگو استنباط کردم که اینها اصول دین هستند یا بگو بر خدا دروغ بستم که گفته اینها اصول دین هستند یا بیا بگو که دوست بودن با الذین آمنوا هم از اصول دین است بعد اون وقت لطف کن بگو آن بانوی مکرمه که با یه خلیفه ای قهر کرد مومنه نبود یا آن خلیفه مومن نبود که آن بانو با او قهر کرد؟ چون شنیدیم آن بانو سیده زنان اهل بهشت است.
شما واو مورد نظر را بر مبنای تشخیص خودتان تفسیر کنید و بنویسید. الان چند وقته که منتظریم.بعن نوشته اید انطباق. خب ملاک این انطباق چیه؟ شکمی است؟
مگه ما گفتیم که ایشان در مقامی غیر از بیان وحی مطالب را به ملت رسانده؟ ان هو الا وحی یوحی را ما مدعی هستیم که شما زیر پا میگذارید. همانطور که ایشان را هذیان گو دانسته اید. یا القاء شیطان بر ایشان رذا صحیح میدانید.
اطاعت مطلق از من دون الله شرک است؟ چرا خداوند دستور به اطاعت مطلق از رسول داده؟ این شرک نیست؟ خدا خودش بانی شرک شد که. یا اینکه باید بفرمایید که شرک و مشرک شدن استثناهایی هم دارد که شما به آن قائلید. مثل داستان یعقوب و فرزندانش در استغفار.
خدا پدرت رو بیامرزه کی غیر خدا رو پرستش کرد؟ اگر مطاع مطلق بودن یعنی پرستش غیر خدا و شرک آور است که خدا خودش اول آمر به شرک است در جامعه مسلمین. حالا به هر دلیلی که گفته باشد رسول مطاع مطلق است. یا باید بپذیریم که مطلق است به هر دلیلی و شرک نیست یا قبول کنیم که مطلق است به هر دلیلی و شرک است اما شرک مستثنی هم دارد. مثل این.
.
مال جای دیگه است اما همینجوری اینجا میذارم؛
تیر را از پای حضرت بیرون کشیدن منافاتی با صدقه در رکوع ندارد. به همان دلیل و روشی که متوجه میشدند پیامبر به رکوع رفته اند و ایشان هم رکوه میکردند به همان علت و روش نیز متوجه حضور فقیر شدند.
چون ظاهرا عادت به دیدن ندارید اینجا تکراری میذارم؛نوشته اید خوب تا اینجا جمع بندی میکنم………
1. نظر عالم برتر بود یا سیره صحابه؟ عالم بایهم اقتدیتم اهتدیتم است یا عالم؟ گلپایگانی از نظر شیعه در چه رتبه است و شیخ الاسلام شما در چه رتبه ای ار منظر شما؟
2. احادیث اهل سنت را شما تضعیف کردی؟ چرا یکی دیگه تصحیحش کرد؟ مثل این است که بگن 2ضرب2 چن میشه؟ تو بگی 5 میشه. بعد بگن یکی میگه 4 میشه بعد تو بگی گفته شد که 2ضرب2 میشود 5.
3.شاش شتران منطقه معرفی شده توسط پیامبر سمی نبوده؟ صحیح بخاری است دقت کنید.
اما بعد؛ تکرار میکنم(البته اگر مثل 2ضرب2 نشود)
حالا یه نگاهی به بکر بن صالح بندازید. همین حدیث در مرآة العقول هم هست. نگاه کنید که حکمش چیست. در 59بحار هم آمده در کدام باب؟ تداوی حرام. یعنی چی؟ هیچی.یه آیه ای رو الکی اول باب نوشته و توضیح داده. در کتب دیگه هم هست. اما با چند سند؟
اگر صحیح باشد اولا امر به شرب نشده ثانیا تنها جواز داده شده ثالثا ادامه حدیث خود به خود ابتدای آن را خنثی میکند. اگر هم صحیح نباشد که شما میدانی و خودت و سیستمت.
گفتم در کافی عنوان باب رو دیدید اما به محتوا دقت نکردید. حتما نگاه کنید. طرف از نجس یا پاکی بول و مدفوع حیوان پرسیده. برای چی؟ نه اینکه بدهد به سلف صالح بلکه برای اینکه بفهمد طهارت از آن لازم است یا نیست.
جلد63بحار هم همان حدیث است که قبلا هم گفتم.شما تکرارش کردید. و البته ابو الحسن را امیرالمومنین سلام الله علیه گرفتید.
زهر را هم برای این نوشتم که چون شمایی ببیند یکسری چیزها هست که در حالت طبیعی کشنده و مضر است اما در برخی حالات امکان استفاده نیز دارد. فهمش خیلی سخت نیست.
بر همگان واضح و مبرهن است که با توجه به مطلب شما اتن همان خوشبخت معنا میدهد.
.
اما نهایتا اینکه نظر یک عالم بوده و بس. میزان حجیتش آیا به اندازه عمل صحابه هست؟
شما باید و لابد و ناچار هستی که به سنت سلف صالح عمل کنید. مگر اصحابی کالنجوم نیست؟ خب به روش ام ایمن اقتدا کنید تا مصداق بایهم اقتدیتم اهتدیتم بشوید. زخم معده هم نیگیرید.
بعدشم مگه فرار ایراد داره؟ در فرار سرعت بیشتر میشود و ما زودتر به خدا میرسیم. مثل اون بابایی که كأنني أرْوَى بود. ایراد داره؟والبتهیه کم قبلتر مثل زدم سم مار و عقرب را. شما چه نوشتی؟ بیشتر شبیه دندان نشان دادن بود تا جواب دادن.در قرن بیستم استفاده از پادزهر حشرات آغاز شد….. . خب علم 1400 سال بعد به این رسیده که بال مگس شفاست؟ از کجا که در 1500 به این نرسه که ادرار شتر شفاست؟
شما 1400 سال مگسی که روی هر کثافت و نجاستی نشسته را خوردی به امید صحیح بودن حدیث بخاری؟ خب بیا شاش شتر را هم بخور(چون امر رسول و سیره صحابی است و الزام آور) تا روزی که اثبات شود شفاست. تازه در بخاری هم آمده. میفهمی که. صحیح است.
اما آن یکی در کافی آمده و در چند جا تکرار شده و در یکجا هم پنبه اش خورده.
شربت مگس را بزن بر بدن با آن توصیفی که در مورد شنایش نوشته بودم.
وفي كتاب الإشارات للفخر الرازي أنه صلى الله عليه وسلم في تلك الأيام التي كلم فيها بالإفك كان أكثر أوقاته في البيت فدخل عليه عمر رضي الله عنه فاستشاره صلى الله عليه وسلم في تلك الواقعة فقال يا رسول الله أنا أقطع بكذب المنافقين وأخذت براءة عائشة رضي الله عنها من الذباب لا يقرب بدنك فإذا كان الله تعالى صان بدنك أن يخالطه الذباب لمخالطته للقاذورات فكيف أهلك……. السیرة الحلبیه ج2 ص624 این چیه؟ مگس این موجود مایه رحمت چرا به پیامبر نزدیک نمیشود؟
یه شعر جالب از عرب جاهلی؛
وأترك حبّها من غير بغض
وذاك لكثرة الشركاء فيه
إذا وقع الذباب على طعام
رفعت يدي ونفسي تشتهيه
وتجتنب الأسود ورود ماء
إذا كان الكلاب ولغن فيه
.
احتمالا در معده من و شما هم یکسری باکتری وجود دارد که مفید است یکسری هم هست که مفید نیست. پس نتیجه میگیریم که باید دست در معده انسان کرد یا در گلوی او کرد تا او استفراغ کرده و پیروان صحیح بخاری از آن تناول کرده تا از باکتری مفید آن بهره مند گردند. باکتری مضر نیز خنثی میشود. چگونه؟ مگر وقتی که بال مگس یکی شفا و یکی مرض است و در لیوان آب میافتد ما آن را غوطه ور نمیکنیم که از مرضش خلاص شویم و از شفایش بهره مند؟ خب آن هم به همین روش میشود.
احتمالا هر کسی میداند که در بدن هر جانداری یکسری باکتری وجود دارد که برای خود او مفید است. مثل بزاق دهان گربه. این طبیعت هر جانداری است.
خب حالا اینها را میتوان همینجوری استخراج کرد؟ مثلا مگس در لیوان چای سقوط کند آیا آن باکتری های مفیدش آزاد میشود یا نیاز به محیط آزمایشگاهی دارد؟ مثل کپک پنیسیلین. آن را میشود همینطوری گاز زد یا باید فرآوری شود؟
حالا در آن تحقیقات خانم کلارک نیامده که نیاز به اتانول هست؟ چون گفته شده که ظاهرا آن باکتری مورد نظر پیامبرتان در اتانول آزاد میشود.
حالا همه اینها رو نادیده بگیریم یه چیز دیگری هم هست؛
عن النبي صلى الله عليه وسلم قال الذباب كله في النار إلا النحلة
آیا این موجودی که در آتش است مایه خیر است؟
سلام علیکم.1. گلپایگانی. منکر حرف ایشان نشدم. لکن گفتم این قول در نهایت حرف یک عالم است نه عمل یک صحابی یا امر رسول خدا. حدیث بخاری را که دیدید. رسول امر کرده و صحابی نیز اطاعت کرده. غیر اینه؟ حالا شما بگو که حرف یک عالم چقدر برش داره و عمل صحابی چقدر.
2. حدیث اهل سنت. سید حسن وثاقت راویان را ثابت کرد و شما گیر دادی که مرفوع است. بعد نگفتی این رفع در کجای حدیث است و زدی به جدول.
3. کدام تفاوت؟ این تفاوت در رابطه با بال مگس مشخص نیست؟
4. حدیث بال مگس. دقیقا چی رو بررسی کردید؟ در حدیث آمده که یک بال مرض و یک بال شفاست. کدام مرض و کدام شفا؟ معلوم نشده. یعنی شما ناچاری که نکتار پالپ دار هر دو بال را بخوری تا اگر یکی مرض بود دیگری حتما شفا باشد. خب این کار فوق العاده عالمانه است. حالا در تحقیقات معلوم نشده که کدام بال مرض و کدام شفاست؟ 2 حالت دارد. اول اینکه به صورت کاملا معلوم و ثابتی یک بال مرض و یک بال شفاست. مثلا راست شفا و چپ مرض. دوم اینکه سیستم گردشی و متناوب است. در یک مگس بال راست شفا و در مگس دیگر بال چپ. اگر مدل اول باشد خب علم میفهمد و حدیث بخاری باطل میشود. چرا که از این به بعد سخن پیامبر لغو است. شما میفهمی که مثلا بال راست به طور دائمی حاوی شفاست و دیگر نیازی به غوطه ور کردن مگس در مایعات ندارید. اگر حالت دوم باشد که به عظمت بخاری بیشتر افزوده میشود و به نفع شماست.
اما سوال اینست که اولا آن بالی که شفاست برای چه امراضی مفید است؟ آیا برای امراضی که در بال دیگر است یا سایر امراض؟ ثانیا این تحقیقات علمی بال را ثابت کرده باشند آیا در مورد شکم و پاهای مگس هم نظر داده اند؟ پیامبر هم یادش نبوده مگس شکم و پاهم دارد و اتفاقا این دو قسمت هستند که به کثافات و نجاسات آلوده میشوند. آیا این بال شفا برای امراض نهفته در شکم و پای مگس نیز مفید است؟ ثالثا منبع خبر باشگاه خبرنگاران است به نقل از خبرگزاری مهر. مهر از کجا آورده؟ در کدام ژورنال معتبر علمی آمده؟
5. حدیث مگس در کتب شیعه نیست. کسی نگفته که هست. ولی ندیدم کسی بر برتری مگسی بخاری اذعان کرده باشد جز شما.
6. ادرار شتر. در پست های قبلی نوشتم که عنوان باب را ببینید. یکی با توجه به آیه ای که ابتدایش نوشته نامش تداوی به حرام بود. این را معنی کنید. بعد نوشتم که اگر صحیح باشد آیا امر به شرب شده یا جواز به شرب داده شده؟ اینها فرق ندارند؟ بعد اینکه آن ادراری که سم دارد فقط برای ما سم دارد و برای صحابی که به دستور نبی آن را نوشیده شهد و عسل و کرم کارامل دارد؟
بول البعیر؛آقا شما معنای جواز و امر را میدانی؟ فرقشان را چطور؟ اصطلاح تداوی را میدانی؟ در متن سوال علاج را دیده ای؟ تو بال مگسی که خودش کثافت است و عاشق کثافت و نجاست را میزنی بر بدن حالا مدعی شدی که این یه قلم ایراد داره؟
باز هم میپرسم که فرق جواز با دستور چیست؟
محمد بن الحسن بإسناده………إن كان محتاجا إليه يتداوى به يشربه؟؟؟؟؟؟ یعنی چی؟
لا بأس ببول ما أكل لحمه؟؟؟؟ یعنی چی؟
……عن بكر بن صالح……. . خدا وکیلی نگاه به جمله آخر حدیث میکنی؟ انصافا اولش رو خنثی نمیکنه؟ اون هیچی. تکراش میکنی هیچی. بکر بن صالح رو نمیبینی هیچی. مرآة العقول رو هم نمیبینی هیچی. بیا و مرد باش بگو کجاش نوشته که برید و بخورید؟ اون که گفته بخورید(امر کرده) و ملت(صحابی) هم خوردن صحیح بخاری است.
وعن عدة من أصحابنا ….. عن بعض أصحابنا……أشياخنا يقولون؟؟؟ این سه دسته کی هستند؟ امر به خوردن کجاست؟ آسم میدونی چیه؟ 31366 رو هو دیدی؟ ایرادش کمتر از این بود. ببین.
……..أنه قال مثل ذلك وزاد : فيه شفاء من ……..
خب در حدیثی که شما آوردی(31365)چه چیزی را شفا دانسته بود؟ اینجا یکی دو قلم دیگر را برای آن اضافه کرده. راستی تا حالا حمام شیر شنیدی؟
…….عن شرب الرجل…….. هل یجوز….. یجوز یجوز یجوز این یعنی چی؟ بعد پرسیده برای چی بخورد؟ بعد شما میدانی واقفی یعنی چی و کی؟
……أنه شكا إليه الربو…..
اینجا هم طرف نرفته به جای چای صبحانه از زیر تخت یه چیزی رو برداره بخوره که، بلکه داروی مریضی میخواسته. نکته دیگر اینکه در ادامه نیامده که طرف نوشیده باشه ولی در بخاری آمده.
بعد کسی که طوسی و ابن غضائری و نجاشی و ابن داود و علامه حلی در موردش گفته باشن ضعیف غال حکمش چیه؟
.
اما نکته اینه که در همه اینها طرف مریض بوده و سوال کرده یا گفته شده که برای مرض خوب است اما در حدیث مگس چی؟ گفته شده که افتاد توی غذا یا نوشیدنی بچرخون و بزن به بدن. حالا اگر طرف مریض نباشد این شفای در بال مگس میشود شفای مکرر؟ مثلا طرف با اندازه 2 جرعه معجون بال مگس دیرتر مریض میشه؟ یا اگر مریض شد زودتر خوب میشه؟
بعد هنوز سوالهایی که در پست اولم از شما کردم رو دارم.
آن شیوه انگاری هم که کردید رو میذارم به حساب آیه 63 فرقان.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: نژاد برستی مذهبی و عقاید رافضه درباره اقوام-تلنگری اساسی برای طرفداران مکتب شیعه!!!! #5848سلام علیکم.درگیری؟ کجا ادعا کردم که رجال بلدم؟ دیدم دوستان محقق شما وقت ندارند بررسی سندی کنن گفتم جهت برای کسر زحمت یه مقداری سرمشق بدم تا سهلتر کار کنید.
دانستن و خبرگی…..
عجب حرفی. الان این همه توی این سایت درباره قرآن و آیاتش نظر میدن همگی مفسر خبره هستند؟ خود شما که آن واو دوست داشتنی را میپیچانی خبره هستی؟ نه بابا فکر نمیکنم.
مجدد تکرار میکنم؛
قبیله ای وجود دارد در آفریقا که پوشش ندارند. اسمش رو میذاریم قبیله فلان. از این قبیله زن نگیرید چون که حیا ندارند.
این نژادپرستی است؟
-
نویسندهنوشته ها
در قرن بیستم استفاده از پادزهر حشرات آغاز شد….. . خب علم 1400 سال بعد به این رسیده که بال مگس شفاست؟ از کجا که در 1500 به این نرسه که ادرار شتر شفاست؟
شما 140 سال مگسی که روی هر کثافت و نجاستی نشسته را خوردی به امید صحیح بودن حدیث بخاری؟ خب بیا شاش شتر را هم بخور(چون امر رسول و سیره صحابی است و الزام آور) تا روزی که اثبات شود شفاست. تازه در بخاری هم آمده. میفهمی که. صحیح است.
اما آن یکی در کافی آمده و در چند جا تکرار شده و در یکجا هم پنبه اش خورده.
شربت مگس را بزن بر بدن با آن توصیفی که در مورد شنایش نوشته بودم.