پاسخ های ارسال شده در انجمن
-
نویسندهنوشته ها
-
…وكان بدء أمرنا أن إلتقينا…
نکته اینه که اولا حضرت فرموده ظاهر اینست که خدا یکی است و…. . بعد شما بیا ثابت کن که این قضیه در حین جنگ اتفاق افتاده نه قبل از آن.
…واستفاضت الآثار أنه…
بغوا علینا یعنی چه؟ بغی چیه؟
…قال رسول الله صلى الله عليه وآله ومعاوية يكتب بين يديه…
از داخل این مطلب کتابت وحی را نشان دهید. بعد ترجمه کنید که پیامبر فرمودن هر که این مرد را دید چه کارش کند؟
…أما خالد بن الوليد…
شیخ عباس مطلب را از کجا آورده؟ الاستيعاب – ابن عبد البر – ج 2 ص 430 . احتمالا گشته جایی مطلبی پیدا….
…وأما عن أبي هريرة…
قبل از اين ابو هريره راوي روايات رسول خدا صلي الله عليه وآله باشد، حضرت علي و حسنين راوي روايت آن حضرت بوده اند و ديگر حضرت امام سجاد علیه اسلام فرزند کیست؟ در دامن چه کسانی پرورش یافته؟ اصا نوبت به ابوهریره میرسیده؟ اصلا حضرت نيازي به ابو هريره دارد؟ اربلی از کجا نقل کرده؟
…ويضعه من جـملة الرجـال الممدوحين…
گفته از اصحاب نبوده. بقیه مدح کجاست؟ عبدالله ابی نیز در زمره صحابه بود نبود؟
وذكر أبا هريرة فقال أكذبه عمر وعثمان وعلي وعائشة رضوان الله عليهم
تأويل مختلف الحديث ج1 ص22
عن علي عليه السلام أنه قال : ألا إن أكذب الناس – أو قال : أكذب الاحياء – على رسول الله صلى الله عليه وآله أبو هريرة الدوسي .
شرح نهج البلاغه ، ابن أبي الحديد ، ج4 ، ص68
حبيب ابن أبي ثابت عن طاوس قال كنت جالسا جالسا عند ابن عمر فأتاه رجل فقال أن أبا هريرة يقول أن الوتر ليس بحتم فخذوا منه ودعوا فقال ابن عمر كذب أبو هريرة جاء رجل إلى رسول الله صلى الله عليه وسلم فسأله عن صلاة اليل فقال مثنى مثنى فإذا خشيت الصبح فواحدة
جامع بيان العلم وفضله ( ابن عبد البر) ج2 ص154
…أما ابن عمر وللتدليل على فضله…خب کی منکر این شده که او صحابی نبوده؟ شیخ عباس مطلب رو از کجا نقل کرده؟ گفته که من این متن را قبول دارم؟
…قال ان ابابكر مني بمنزلة…
ادامه ای دارد که فراموش کردید بگذارید؛
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّ أَبَا بَكْرٍ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ السَّمْعِ وَ إِنَّ عُمَرَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ الْبَصَرِ وَ إِنَّ عُثْمَانَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ الْفُؤَادِ قَالَ فَلَمَّا كَانَ مِنَ الْغَدِ دَخَلْتُ إِلَيْهِ وَ عِنْدَهُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع وَ أَبُو بَكْرٍ وَ عُمَرُ وَ عُثْمَانُ فَقُلْتُ لَهُ يَا أَبَتِ سَمِعْتُكَ تَقُولُ فِي أَصْحَابِكَ هَؤُلَاءِ قَوْلًا فَمَا هُوَ فَقَالَ ص نَعَمْ ثُمَّ أَشَارَ إِلَيْهِمْ فَقَالَ هُمُ السَّمْعُ وَ الْبَصَرُ وَ الْفُؤَادُ وَ سَيُسْأَلُوَن عَنْ وَصِيِّي هَذَا وَ أَشَارَ إِلَى عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع ثُمَّ قَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ كُلُّ أُولئِكَ كانَ عَنْهُ مَسْؤُلًا ثُمَّ قَالَ ع وَ عِزَّةِ رَبِّي إِنَّ جَمِيعَ أُمَّتِي لَمَوْقُوفُونَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ مَسْئُولُونَ عَنْ وَلَايَتِهِوَ ذَلِكَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُلُون
…اللهم اصلحنا بما اصلحت…
در سندش مسور بن صلت کیست؟ سهل بن عبد الرحمن؟ بعد در کدام کتاب شیعی است؟ الصراط المستقیم. سندش در آن چیست؟ ما رووه أن عليا عليه السلام. چه معنا دارد؟
و البته؛
…فقال أبو بكر قال رسول الله صلى الله عليه وسلم ما نورث ما تركنا صدقة فرأيتماه كاذبا آثما غادرا خائنا والله يعلم أنه لصادق بار راشد تابع للحق ثم توفى أبو بكر وانا ولى رسول الله صلى الله عليه وسلم وولى أبى بكر فرأيتماني كاذبا
آثما غادرا خائنا….قال أكذلك قالا نعم… صحیح مسلم ج5ص153.…تسأل عن ( أبي بكر و عمر ) فقال لها : تولّيهُما ….قوله عليه السلام: إنّ هذا يخاصم .. أي أبو بصير يخاصم في شأن كثير و ذمّه أو الرجلين و كفرهما بالآيات المذكورة، فأبهم عليه السلام تقيّة مع أنّه لو كان المراد به كثيرا لدلّ على كفرهما بل كفر جميع خلفاء الجور لاشتراك الدليل، فبيّن عليه السلام الحقّ مع نوع من التقيّة
… ليتني قد لقيت اخواني…
وأخرج ابن عساكر في الأربعين السباعية من طريق أبي هدبة وهو كذاب عن أنس قال : قال رسول الله صلى الله عليه وسلم ليتني قد لقيت إخواني فقال له رجل من أصحابه : أولسنا إخوانك قال : بلى
أنتم أصحابي وإخواني قوم يأتون من بعدي يؤمنون بي ولم يروني ثم قرأ ) الذين يؤمنون بالغيب ويقيمون الصلاة (
الدر المنثور ،السيوطي ج 1 ص 67البته یه آیه ای هم در قرآن همینجوری هست که إِنَّ الَّذينَ كَفَرُوا بَعْدَ إيمانِهِمْ ثُمَّ ازْدادُوا كُفْرا
…إن خير هذه الأمة بعد نبيها…گذشته از سندی که تقریبا ندارد این ادامه را هم دارد فقال رجل : وأنت يا أمير المؤمنين ؟ فقال : نحن أهل البيت لا يوازينا أحدصحیح مسلم ج5ص153…أوصيكم في أصحاب رسول الله…بله ما هم با حضرتش هم نظریم که محمد رسول الله و الذین معه اشداء علی الکفار رحماء بینهم…. مثلا مقداد مثلا سلمان مثلا عمار مثلا ابوذر مثلا جعفر مثلا زید بن حارثه مثلا جابراینها نه مانند بز فراری بودند و نه نعم البدعه گفتند و نه شامل اذ یقول لصاحبه بودند و نه….ويقول أمامهم محمد آل كاشف الغطاء…وحين رأى أن المتخلفين أعني الخليفة الأول والثاني بذلا أقصى الجهد في نشر كلمة التوحيد…آنچه ما پیدا کردیم خلیفتین نبود. این بالایی بود. البته یک ادامه ای هم داشت که گفتم شاید در متن اصلی دیده باشید. برای همین نیاوردم.سلام علیکم.توی اساسنامه مرامنامه یا هر چیزی دیگه ای که اول ثبت نام توی سایت هست چیزی از رعایت یه سری موارد نوشته.
میتوانید اسم تاپیک را اصلاح کنید یا اینکه مثلا ما هم در مقابل بنویسیم صحابی…. صحابیه…. خلیفه…. امام اعظم…
.
قبلا توسل قطعا شرک بود. فعلا توسل شرک است اما موارد جایزی هم دارد. توسل که قبلا شرک بود و الان با شرایطی شرک مجاز محسوب میشود فقط این چیزی است که ما میگوییم. توسل که قبلا شرک بود و الان با شرایطی شرک مجاز است و فقط این چیزی است که ما میگوییم برای هر مصداقش سند میخواهد. چرا؟ چون ما میگوییم.
حال شما یه سند برای رد چیزی که خواستی بیار.
موارد ناموفق. یه پیامبری هست که مستجاب بوده هر دعایی که میکرده. رحمت هم هست برای عالمین. بعد خدا میگوید براشون استغفار نکن که قبول نمیکنم حتی 70 مرتبه. این موارد ناموفق را بذارید کنار این مورد ناموفق.
شما در این خطبه انحصار توسل به این موارد را نشان بده بعد من میگویم که حضرتش به چه چیزی متوسل میشده است. اصلا بالاتر از قول و عمل ایشان را نشان میدهم.
.
کمی قبلتر میگفتن که توسل عین شرک است. آهای اهل سنت دنیا بیدار شوید که عده ای پیدا شده اند و میگویند توسل جایز. این همان شرک جایز است. چرا مذهبتان این همه تضاد و تناقض دارد. چرا اساس مذهبتان را با تناقض ساخته اید. چرا درصدد فریب دادن مردم هستید. یه کم این حرفها آشنا نیست؟
توسل شرک هست یا نیست؟ اگر هست مجاز و غیر مجاز دارد؟ اگر نیست آیا تمام مصادیقش معلوم شده؟ این احصاء و انحصار را نشان ما هم بدهید.
.
اینم چون بند کردی به متعه؛
اگر رفتی سفر و در شهر مقصد مرد متاهلی را دیدی که او هم مسافر است و بدون خانواده سفر کرده، برایش یک کار خدا پسندانه میکنی؟
یا مثلا رفتی سفر و 20 سال بعد برگشتی دیدی همسرت باردار شده(کار خداست دیگه) چیکار میکنی؟
یا مثلا فکر کن در زمان یحی ابن اکثم زندگی میکنی و 15 ساله هستی. کجا میری؟
بر اساس فتاوای موجود عمل میکنی؟
.
ببین عزیزم متعه مسئله ای فقهی است که سیعه بر اساس فقه خود برای آن جواب دارد. همانطور که شما برای تکتف در نماز جواب داری(نداری). همانطور که برای وطئ غلام جواب داری(مثلا) همانطور که برای طواف نسا جواب داری(مثلا).
هنوز منتظرم تا عنوان مطلب را عوض کنی.نظرم را از آن بابایی گرفتم که 4 نفر درباره یه قضیه کاملا پیش پا افتاده ای سرش دعوا داشتند. افتاد؟
مطلب رو با دقت بخون. شماها تا یه موردی در احادیث شیعه پیدا میکنید که نقضش هم در احادیث دیگر وجود دارد گلو پاره میکنید که مذهب تناقض و….. . خواستم بفهمید که تفاوت نظر لزوما به معنای تناقض نیست.
اما یه چرخ کوچولو توی همین سایت بزنی مطلب میاد دستت که نظر اهل سنت چیه.
عنوان این شاخه از تالار چیه؟ شرکیات،توسل،شفاعت و بدعت. بعد زیرش چی نوشته؟ امور شرک آمیز در مذهب تشیع.
موارد 1و2و3 که عین هم یگه است و تکراری و احتمالا خواستید شاخه رو زیاد کنید زدید اصل درخت رو تکه تکه کردید.
مورد 4، به استناد همان آیه ای که نوشتی چرا توسل به غیر خدا مجاز شده؟ چرا تقسیم بندی شده؟ آیه فرموده که من اجابت میکنم. بعد شما چرا میگی که توسل به دعای مرد صالحی که زنده است؟ گذشته از این به دعای زن صالحه نمیشود؟
بعد لطف کن بگو که این تقسیم بندی برای توسل رو از کجا آوردی؟ آیه ای در قرآن دارد که گفته باشد توسل یعنی این و اینها هم نمونه هایش است؟ حدیثی از یامبر دارد که فرموده باشد؟ باد موسمی است؟ یه چیزی پروندی؟
.
یحی ابن اکثم رو نگفتی.
…قال رسول الله صلى الله عليه وسلم لحفصة رضي الله عنها يوما أنا أفضى إليك سرا…حتما مستحضرید مرحوم قمی در مورد شان نزول این مطلب را نوشته و مدرکی برایش نداده به معصوم هم منتسبش ننموده.
بعد از این؛
پيامبر اكرم (ص) به حفصه فرمود: «وأنا أفضي إليك سرّاً» يعنى خبر ي سرى و غيبى، نسبت به آينده به تو مى گويم.
اين خبر سرّى همانند صدها اخبار غيبى حضرت نسبت به آينده است همانند اخبار از دولت شومی که حضرتش در خواب دیده و اين آيه شريفه نازل شد؛
وَمَا جَعَلْنَا الرُّؤْيَا الَّتِي أَرَيْنَاكَ إِلاَّ فِتْنَةً لِلنَّاسِ وَنُخَوِّفُهُمْ فَمَا يَزِيدُهُمْ إِلاَّ طُغْيَاناً كَبِيراً. الإسراء: 60
ما آن رؤيايى را كه به تو نشان دايم فقط براى آزمايش مردم بود و ما آن ها را بيم داده و انذار مى كنيم- اما جز طغيان عظيم- چيزى بر آن ها نمى افزايد.
قال سهل: إنّما هذه الرّؤيا هي أنّ رسول الله (ص) كان يرى بني أميّة ينزون على منبره نزو القردة فاغتمّ لذلك وما استجمع ضاحكا من يومئذ حتّى مات (ص) ، فنزلت هذه الآية مخبرة أنّ ذلك من تملّكهم وصعودهم يجعلها الله فتنة للنّاس وامتحانا
تفسير القرطبيّ- ج 10 ص283
یا مثل این؛
أخرجه أحمد وأصحاب السّنن وصحّحه ابن حبّان وغيره من حديث سفينة أنّ النّبيّ (ص) قال الخلافة بعدي ثلاثون سنة ثمّ تصير ملكا عضوضا .
فتح الباري ابن حجر ج 8 ص61
و این سوالات؛
اگر خلافت آنها حق بود چرا پیامبر علني بيان نكردند؟
اگر این عبارات را قبول کنیم ام المومنین حفصه ، ملعون خدا ، ملائكه و تمام مردم میشود. زيرا در اين نقل رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم به حفصه فرمود: فإن أنت أخبرت به فعليك لعنة الله والملائكة والناس أجمعين .
آیا ابوبكر به عايشه اعتماد نداشت؟
إنّ عائشة أخبرتني عن حفصة بشئ ولا أثق بقولها، فاسأل أنت حفصة.
وقتی ابوبکر دخترش را صدیقه نمیداند چطور شما صدیقه نامش میدهید و حدیثش را قبول میکنید؟
جالب اينه که عمر هم که از حفصه میپرسد اول او انکار میکند. یعنی یه دروغی میگه که متضمن دروغگو بودن عایشه هم میشود. ما قلت لها من ذلك شيئاً. بعد دروغ خود را تصدیق میکند.نعم قد قال رسول اللّه .
…رواية تنفي النفاق صراحة عن صحابة النبي صلى الله عليه وسلم……هل في صحابة الأنبياء…
…واهتمام الصحابة بذلك في عهد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم…
…وهذا رأي علي بن أبي طالب رضي الله عنـه في أصحـاب النبي صلى الله عليه وسلم…
…أين القوم الذين دعوا إلي الإسلام فقبلوه…
...إن رجلاً ممن يبغض آل محمد وأصحابه…
…ويذكر الإمام زين العابدين أصحاب محمد عليه الصلاة والسلام……فاز أهل السبق بسبقهم… از این عبارت برای معاویه چه فهمیده میشود؟ قبول میکنی؟
…یا أمير المؤمنين حدثنا عن أصحابك….
این ادامه مطلب بود. فعن أيّهم تسألونني؟ فقالوا: عن الّذين رأيناك تلطّفهم بذكرك و بالصّلاة عليهم دون القوم. از این چه فهمیده میشود؟
محمد رسول الله و الذین معه اشداء علی الکفار رحماء بینهم تراهم رکعا سجدا….
هر که این خصایص را داشته باشد صحابی است ظاهرا. بله اینها نفاق نداشتند. پیامبر را عزیز می داشتند. این میشه صحابی. حالا شما مصادیقش رو بیار.
یه سوال هم هست؛ حواریون اصحاب عیسی علیه السلام بودند؟ چه کسی عیسی را لو داد؟
یه نکته جالب داشت که نوشته من اوثق کتب الامامیه. بعد بعضیاشون پلو جر میدن که سند نهج البلاغه کجاست. اینجاست.
…ثم يصف قتاله مع الصحابة…
کدام صحابه را فرموده؟ آن که رفت بالای کوه تا به خدا نزدیکتر باشد؟
…كان أصحاب رسول الله صلى الله عليه وسلم إثنى عشرة ألفاً…
این عبارت را توجیه کنید مسئله حل میشود.ولم ير فيهم قدري ولا مرجئ ولا حروري ( خوارج ) ولا معتزلي ولا صاحب رأي
بقیه حدیث نیز همان آیه 29فتح است. مصداقش را دارید؟
اگر نظرم محترمه؛وكان … والد … بن … عمه وأخاه لأمه وذلك لأن عمرو بن نفيل كان قد خلف على امرأة أبيه بعد أبيه وكان لها من نفيل أخوه …
البداية والنهاية ابن كثير ، ج 2 ص 237 یا 296
در 35 مائده حصر وجود دارد؟ بماند که نقش واو بعد از وسیله چیست.
بعد اینکه شما میگی مورد توسل اینجا معلوم شده. قبول. حالا شما که وسیله رو معلوم کردی اون تقسیم بندی رو از کجا آوردی؟ دعای مرد صالح جهاد است؟ اسم و صفت و ذات خدا جهاد است؟
خطاب آیه 56 اسرا به کیست؟ آنها چه کار میکردند؟ نگاهی به 3 زمر بندازید. بعد اینکه این آیه کار کدام گروه را نفی میکند؟
اینکه شما خدا را بخوانی میشود توسل به خدا؟ یعنی خدا خودش میشود وسیله؟ برای چی اونوقت؟
نگفتید که به دعای زن صالحه میشود متوسل شد یا نه؟
.
در مورد توضیحاتی که داده اید یک جمله ای دارد که نوشته “هیچ سند مکتوب و مستندی…. وجود ندارد”
خب حالا این عمل مردم را لزوما یک آخوند طراحی کرده؟ و اینکه آیا هر حرکتی که گروهی از مردم مرتکب میشوند قابل تعمیم است؟ معنایش اینست که این عمل لزوما مورد تایید است؟
اگر نظرم محترمه؛وكان … والد … بن … عمه وأخاه لأمه وذلك لأن عمرو بن نفيل كان قد خلف على امرأة أبيه بعد أبيه وكان لها من نفيل أخوه …
البداية والنهاية ابن كثير ، ج 2 ص 237 یا 296
در 35 مائده حصر وجود دارد؟ بماند که نقش واو بعد از وسیله چیست.
بعد اینکه شما میگی مورد توسل اینجا معلوم شده. قبول. حالا شما که وسیله رو معلوم کردی اون تقسیم بندی رو از کجا آوردی؟ دعای مرد صالح جهاد است؟ اسم و صفت و ذات خدا جهاد است؟
خطاب آیه 56 اسرا به کیست؟ آنها چه کار میکردند؟ نگاهی به 3 زمر بندازید. بعد اینکه این آیه کار کدام گروه را نفی میکند؟
اینکه شما خدا را بخوانی میشود توسل به خدا؟ یعنی خدا خودش میشود وسیله؟ برای چی اونوقت؟
نگفتید که به دعای زن صالحه میشود متوسل شد یا نه؟
.
در مورد توضیحاتی که داده اید یک جمله ای دارد که نوشته “هیچ سند مکتوب و مستندی…. وجود ندارد”
خب حالا این عمل مردم را لزوما یک آخوند طراحی کرده؟ و اینکه آیا هر حرکتی که گروهی از مردم مرتکب میشوند قابل تعمیم است؟ معنایش اینست که این عمل لزوما مورد تایید است؟
اما جملات انتهایی شما؛پیامبر و امام و امامزاده که هیچ، خود خدا هم ناتوان از برخی کارهاست. مثلا
إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذينَ آمَنُوا فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ يَوْمَ يَقُومُ الْأَشْهاد 51 غافر
ثُمَّ نُنَجِّي رُسُلَنا وَ الَّذينَ آمَنُوا كَذلِكَ حَقًّا عَلَيْنا نُنْجِ الْمُؤْمِنين 103 یونس
لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْميزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ 25 حدید
أَ فَكُلَّما جاءَكُمْ رَسُولٌ بِما لا تَهْوى أَنْفُسُكُمُ اسْتَكْبَرْتُمْ فَفَريقاً كَذَّبْتُمْ وَ فَريقاً تَقْتُلُونَ 87 بقره
قُلْ فَلِمَ تَقْتُلُونَ أَنْبِياءَ اللَّهِ مِنْ قَبْل 91 بقره
خب خدایی که وعده نصرت و نجات داده آن هم به رسولانش چرا آن را عملی نکرده؟ ناتوان بوده یا ان الله لا یخلف المیعاد یا الا ان وعد الله حق الکی است؟ یحیی رو چه کارش کردند؟ بنی اسرائیل با انبیا چه کردند؟ ضمن اینکه به اولین مطلبی که نوشته اید مراجعه کنید و ببینید در انتهای آن در مورد عدم اجابت چه نوشته اید.
.
بعد اینکه شما میگی توسل جایز است. بعد آیه میذاری که فقط من را بخوانید. بعد تقسیمات توسل را مینویسی.
خب نگفتی تقسیم بندی را از کجا آوردی. توی سایت هم که نچرخیدی. در خطبه یگانه امیرالمومنین عالم نیز دلیلی بر انحصار ندادی.
یه سندی هم بده که نماز و روزه و جهاد و…. مورد قبول واقع میشه. چون بنا بر دقت شما اینها یعنی وسیله. پس برای تقرب به کار می آیند. حالا اگر این وسیله خودش مورد قبول واقع نشود آیا میتواند باعث تقرب بشود؟.
.
مسافرت و ابن اکثم رو هم نگفتی.
سلام علیکم.…و حالا شما پاسخ بدهید…
توضیح اینکه من هنوز جوابی نگرفته ام که 1. کجای قرآن گفته اصول دین را در قرآن ذکر میکنیم.
2. ملاک محکم و متشابه بودن آیات چیست؟
3. تکرار زیاد در قرآن دلیلی بر اینست که مطلب اصل به حساب می آید؟ کلمه موسی 129 مرتبه در قرآن آمده. دلیل بر اصل بودن چه چیزی است؟
4. آن ام یا اساس از کجا آمده؟ چی هست؟
5. آیا اینکه یکی از اصول از ارتباط مثلا5 آیه با یکدیگر فهمیده شود ایرادی دارد؟ این تعقل و تفکری که قرآن گفته برای بازی سودوکو نبوده که. برای همین قرآن بوده.
6. من عقیده دارم و پای آن هم ایستاده ام که قرآن تنها یک اسلام را معرفی کرده. از بین این مذاهبی که وجود داررند هر کدام که ثابت شد آن چیزی است که قرآن گفته، سایر فرق خود به خود باطل شده و نیازی به احتجاج برای ابطال آنان نیست. اگر تشیع ثابت شود(که میشود) دیگر نیازی به این نیست که من بگویم اینها اصل دین و آناه اصل مذهب است. اصولا چون تشیع تنها مصداق الاسلامی است که قرآن معرفی کرده پس اصول مذهب و اصول دین معنا ندارد. هر چه که هست اصل دین است.
7. آیاتی که رفقای شما آوردند چه بود؟ در کدام آنها گفته شده که این اصول دین است؟ فرموده به اینها ایمان بیاورید. اگر نیاورید کافر هستید. من از 55 مائده چه نتیجه ای گرفتم؟ چرا کتاب،رسول،ملائکه،نماز،روزه،قیامت به استناد اینکه تخلف از آنها کفر است اصل دین میشوند اما دوستی مورد اشاره در 55 مائده(طبق ترجمه طیف شما) که تخلف از آن حزب شیطان شدن(معنی دیگری جز کفر دارد؟) است نمیتواند اصلی از اصول دین باشد؟ با اینکه نتیجه تخلف از همه یکی است.
8. عزیزم وجود نام چگونه ایجاد اصل میکند؟ اگر میفرمود که ما پیامبرانی فرستاده ایم این کافی نبود که ما متوجه بشویم که نبوتی هم وجو دارد؟
9. شما را ارجاع به همان تعقل و تفکر میدهم. این نکته را توجه کنید که خدا در موارد دیگری هم احکام را نگفته ولی بازخواست میکند. مثلا نماز در فروع(به عقیده ما) و در اصول(به عقیده طیف شما.به آیاتی که رفقایتان گذاشته اند دقت کنید). این چه دلیلی است که آورده اید؟ یا همان ملائکه.
خداوند در قرآن به صراحت امامت را بیان میدارد که به ابراهیم داده. امامان دعوت کننده به آتش هم ذکر کرده همچنین امامان هدایت کننده به امر او.
بعد شما ایراد را جواب بدهید. در لفافه گفتن یا کلی گفتن برای من و شما در برابر خدا ایجاد حق میکند که بگوییم نمیتوانی از ما بازخواست کنی؟ بعد اگر در جواب ما بگوید که انزلنا الیک اذکر لتبین للناس ما نزل الیهم و لعلهم یتفکرون
هم در قرآن بوده ما چه جواب میتوانیم بدهیم؟
خوب است که خود شما اقرار کرده اید…10. منظور را متوجه نشدید. من در جواب آن عزیزی که نوشته بود خدا در قرآن ذکر میکرد و محافظت هم میکرد بزغاله را نوشتم.
بزغاله محترم اینجاست؛ لقد نزلت آية الرجم ورضاعة الكبير عشرا ولقد كانت في صحيفة تحت سريري ،
سنن ابن ماجة ، ج1 ، ص 625 ،أوسط الطبراني ، ج 8 ،ص 12 ، مسند أبي يعلى، ج 8 ،ص 64 ، المحلى ، ج11،ص 236 ، وقال : هذا حديث صحيح . وفي لسان العرب ، ج ، ص 33 ، ونهاية ابن الأثير ، ج 2 ، ص 87
این را که من نباید جواب بدهدم. آن که گفته و آن که نقل کرده و البته آن که پیروی میکند باید جواب بدهد.
ضمن اینکه جواب آیاتی که گذاشته بودم رو هنوز ندیدم...اگر امامت منصوص الهی در قران امده بود…
11. شما نوشتید که بودن نام 29 نفر از انبیا برای اثبات اصل نبوت کافی است. گیریم که درست. این کفایت را شما تشخیص میدهی یا خدا؟ اگر شما تشخیص میدهی خب از 124هزار فقط29 نفر را ذکر کرده. به عدد هم که بگیریم کاملا منطقی است که از 12 نفر حتی یکی را هم ذکر نکند. حتی میتواند نام اصل را هم نیاورد(به مقیاس عدد توجه کنید). اگر خدا تشخیص میدهد که از 124هزار فقط29 نفر کافی است همان خدا تشخیص داده که از 12نفر هیچ یک را نام نبرد و تنها به ذکر ولایت و امامت اکتفا کند. مشکل کار کجاست؟
12. از مظلومیت اسلام و امیرش همین است که خواست جلوی یک نعم البدعه را بگیرد ملت جای اینکه بگن وا سنت رسول الله گفتند وا سنت دو نفر دیگه. بعد ما کی مدعی بودیم که اسم ائمه در قرآن هست؟ بعد چرا سلسله و نسب پیامبران در قرآن معلوم نیست؟عین مطلب را دوباره میذارم؛
این همه دستور داده که آهای ملتی که ایمان آوردید نماز بخونید. بعد میگه استعانت از نماز سخته مگر بر خاشعین. خب این چه ایمان آبگوشتی و کشکی رو هوایی است که طرفی که خصوصیات177بقره رو داره زورش میاد از نماز کمک بگیره؟
دوست شما نوشته 177 بقره یعنی ارکان ایمان. در 177فرموده که ” بر ” این چیزهاست تا میرسه به و اقام الصلاة…
سوالم این بود که اگر 177 گفته ارکان ایمان اینهاست و از جمله آنهاست نماز، چرا در 45 بقره فرموده که استعانت از نماز سخت است مگر بر خاشعین؟ اگر نماز از ارکان ایمان است و ایمان را مومنین دارند چرا استعانت از آن سخت است؟ با توجه به اینکه آن که کافر است طبیعتا ایمانی ندارد که بخواهد نماز را قبول داشته و اقامه کند. پس نماز برای مومن است. حالا این خدا میگه که همین مومن استعانت از نماز براش فشار دارهفرار؟کاننی اروی؟
عزیزم آیا ارزش نماز کمتر از حج و روزه بوده که خدا برخی از تفصیل حج و روزه را در قرآن گفته ولی از نماز هیچی؟
ارزش پیامبر کمتر از موسی بوده که تنها مرتبه محمد و یک مرتبه احمد در قرآن آمده ولی موسی 129 مرتبه؟
این چه مدلی است که هر چی ارزش داشته باشد در قرآن آمده و بقیه نه؟من در برابر این سوال شما عرض کردم که شما یک آیه آیه بیار که گفته باشه صریح یا مبهم که توحید اصلی از اصول دین است. آوردی؟
عزیزم دقت کن که خدا در برابر قرآن چی خواسته. مثلا از هارون چند نکته گفته که برای موسی چه و چه بود. خب پیامبر فرموده که علی برای من مثل هارون برای موسی است. از این چی فهمیده میشه؟ میری آیات رو نگاه میکنی خصوصیتهای هارون رو میبینی میفهیم که منظور پیامبر چی بوده.یا مثلا خدا صفات منافقین رو فرموده بعد 1400 سال میبینیم که اون خصوصیات هنوز هم هست. چی میفهمیم؟
یا مثلا خوردن مسکر حرام است. در چند جا فرموده خوردن این چیزها حرام است ولی چیزی از مسکر نگفته. این یعنی مسکر حلال است؟بعد ما از جمع بین سه آیه دیگر که هیچ ارتباطی به آیات قبلی ندارد میفهمیم که شرب مسکر حرام است. این چه معنی میدهد؟
بحث اصل و فرع نیست. بحث اینه که خدا در قرآن ملزم به این بوده آن طوری که ما مایل هستیم مطالب را بگوید یا اینکه او صاحب اختیار است و ما باید مطیع باشیم؟در یکسری آیات فرموده اینها ارکان ایمان هستند که اگر جمع کنیم قطعا بیش از 3 اصل میشود. حالا در یک آیه دیگری هم فرموده که تخلف از این امر یعنی عضویت در حزب شیطان. کسی که ولی او شیطان شد تکلیفش چیست؟
مگه به اعتقاد رفقای شما این قرآن همه فهم نیست؟ پس چرا مطلب به این روشنی را کی متوجه نمیشود؟ نکند خدای نکرده قضیه اصابعهم و اذنهم مطرح است؟
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: چند شبهه در مورد خلفای راشدین و حضرت فاطمه #5931سلام علیکم.جان مادرتان شما را به همه مقدساتتان شما را به هر چه که قبول دارید یک آیه بیاورید که گفته باشد اصول دین را در قرآن بیان میکنیم یا گفته باشد اینها اصول دین هستند.
-
نویسندهنوشته ها
قَالَ: ” أَتَّهِمُكَ وَكَاتِبِي “.
فَغَضِبَ عَلِيٌّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ، وَقَالَ: وَاللَّهِ لا أَرُدُّ عَنْكَ أَحَدًا أَبَدًا
تاريخ المدينة المنورة،ج 2، ص212، ح2009