پاسخ های ارسال شده در انجمن
-
نویسندهنوشته ها
-
نتيجه دوم؛ نسبت اصلاح اقتصادی با اصلاح سياسی/نقطه ضعف اساسی راست افراطی
اين نکته قابل تاملی است که دولت روحانی که اينک به دنبال آزاد کردن سرمايههای کشور از چنگ تحريمهای ناعادلانه است، چون شديدا نيازمند درآمد است چرا از اين سرمايه بزرگ صرف نظر میکند و اين نکته مهم جای در خوری در برنامهها و بستههای اقتصادیاش ندارد؟نکته مهمتر اما اين که دولت روحانی اگر در سياستهای هستهای و حل معضلات اقتصادی از طريق رفع تحريمها، حمايت بيت و سپاه و طيف رهبر را دارد، اما در حوزه سياست داخلی به شدت با مخالفت و مقابله آنها روبروست. اين دولت هر قدر در حوزه اول با برنامه و نقشه راه است در حوزه دوم بیبرنامه، بیانگيزه و ناتوان است و از طنابکشی سياسی با طيف بيت در مسائل داخلی هراسناک به نظر میرسد. يک راه مهم و شايد اثرگذارتر در محدودسازی قدرت و توان صف مقابل که شديدا مخالف دموکراسی، آزادی و تغيير فضای امنيتی کشور به فضای سياسی و بالا بردن سقف تحمل حتی در حد رقابتهای درون سيستمی است و همه اينها وعدههای انتخاباتی روحانی بوده است؛ همين شفافسازی و محدودسازی حوزه اقتصادی جريان مخالف اصلاح و تغيير در بستر مبارزه با فساد است.روحانی و دولتش اگر بدانند که نفع مردم و کشور، و حتی نفع نظام و نيز به طور خاص نفع جريان بیپشتوانه اجتماعی «اعتدال» در تحقق حداقل برخی وعدههای سياسی (علاوه بر وعدههای اقتصادی) است، و عزم و انگيزهای ولو محدود و به ضرورت و به حد نياز برای تلاش و چالش در اين حوزه داشته باشند بايد منافع و منابع مالی و درآمدی طيف مقابل را که امروز با فروکش کردن انگيزههای مذهبی و سياسی انقلابی، به شدت به ممر درآمدهای اقتصادی متکی است، اولا شفاف و ثانيا محدود کنند.دولت روحانی بايد سردمدار روشنگری -پيگيری قضايی و مداومت در مبارزه با فساد اقتصادی باشد. نقطه ضعف اصلی جريان راست افراطی همين جاست. اگر روحانی و دولتش در اين باره کوتاهی کنند، در قضاوتهايی که شکلگيریشان زمان چندانی نيز نخواهد برد به از کف دادن يک فرصت بزرگ تاريخی برای مردم ايران و حداقل، ناتوانی و تذبذب متهم خواهند شد. در حوزه فساد اقتصادی نيز قضاوت تلخ و بیرحم مردم و وجدان عمومی نيز آنها را مشمول همان قضاوتی خواهد کرد که دولت پيشين را اينک متهم میکند. به قول امام علی از تاريخ عبرت بگيريد قبل از آن که خود مايه عبرت ديگران شويد.متأسفانه سنت حاکم بر رفتار حاکمان ايران در چند دهه با ادعای حکومت علی وار، کاملا وارونه حرکت او بوده است. «علی»ای که در منبرها و تريبونهای قبل از انقلاب تبليغ میشد در سياست آسانگير و در اقتصاد سختگير بود . مدعيان پيروی او به شدت به اين سياست، اما به شکل وارونه عمل میکنند. آنها نه پاکدستی علی و ديگر صحابه بزرگ رسول را دارند و نه مديريت آنها را و بالاخره نه انگيزههای اخلاقیشان را.مبارزه با فساد اقتصادی که کسی «ظاهرا» نمیتواند با آن مخالف باشد، خود يکی از بهترين راههای تسهيل بستر اصلاحات سياسی در ايران است. همان گونه که «رفاه نسبی» مردم (البته به همراه «فضای نسبی» برای فعالان سياسی و مدنی و صنفی) نزديکترين راه رسيدن به دموکراسی در ايران است.رضا علیجانیشنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: بیرحمی حضرت علی و مشارکت غیر مستقیم ایشان در شهادت حضرت عثمان(علل اصلی جنگ های جمل و صفین){بر اساس استنباط شیعه} #9746طبق روايات معتبرى كه در منابع اهل سنت وجود دارد، بعد از آن كه عثمان بن عفان كشته شد، سه روز در محل جمعآورى زباله ماند، هيچ كس براى دفن او اقدامى نكردند؛ حتى اميرمؤمنان عليه السلام
پاسخ:خمینی هم بعد از دو روز دفن شد آیا برای خمینی ضدیتی وجود دارد؟ در ضمن بار آخرت باشه میگی که سیدنا عثمان در محل جمع آوری زباله ماند
بدون ترديد، دفن ميت مسلمان، بر هر مسلمانى واجب است؛ هر چند واجب كفائي؛ اما دفن نكردن ميت مسلمان و ماندن آن در مزبله، كارى است غير شرعي؛ اما چرا عثمان بن عفان سه روز در مزبله ماند؛ ولى اميرمؤمنان عليه السلام براى دفن او اقدامى نكرد؟
پاسخ:برای خمینی شرعی ولی برای سیدنا عثمان غیر شرعی
شهادت امام حسین(ع) و اصحابش در دهم محرم سال ۶۱(ه. ق)، بوده است و دفن بدن مطهر آنحضرت(ع) و اجساد مطهر شهدای کربلاء در پایان روز دوازدهم (شب سیزدهم) محرم توسط گروهی از مردان قبیله بنی اسد.دایره المعارف تشیع،ج ۳،ص ۳۴۰؛ محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا، واژه بنی اسد.
اهل سنت ناچارند يا بايد بپذيرند كه نعوذ بالله اميرمؤمنان عليه السلام عمل خلافى مرتكب شده يا اين كه عثمان را مسلمان نمىدانسته است.
پاسخ:برای خمینی و سیدنا حسین هم در نظر بگیرید
اميرمؤمنان عليه السلام براى حفاظت از جان آنها و رساندن آن به اين بيگناهان تلاش كرده است نه به خاطر عثمان بن عفان .
پاسخ:لطفا با دلیل و مدرک ادعایتان را ثابت کنید در ضمن فقط علی نبود که دفاع کرد در روز آخر محاصره خانه، شورشیان تصمیم گرفتند به خانه عثمان هجوم برند و خلیفه را به شهادت رسانند اما جوانانی چون حسن بن علی، عبدالله بن زبیر، محمد بن طلحه، مروان بن حکم، سعید بن عاص و تنی چند از فرزندان صحابه در مقابل آنان مقاومت کردند. عثمان چون این صحنه نبرد را دید آنان را فرا خواند و به آنان گفت: که هیچ کس نباید خود را موظف به دفاع از من بداند و جان خود را به خطر اندازد. او حتی از مقاومت غلامان خود در برابر شورشیان جلوگیری به عمل آورد و آنان را از درگیر شدن با معترضان منع نمود. البدایة و النهایة (7/190).
در آن روز سرنوشت ساز چهار نفر از جوانان قریش که عبارت بودند از حسن بن علی، عبدالله بن زبیر، محمد بن حاطب و مروان بن حکم، در طول نبرد مجروح میشوند (تاریخ الطبری (5/404)) و دلیر مردانی نیز به شهادت رسیدند. اینان عبارت بودند از مغیره بن اخنس، نیار بن عبدالله اسلمی و زیاد فهری (البدایة و النهایة (7/196)
حالا متوجه شدی فقط علی و فرزندانش نبودندشنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: بیرحمی حضرت علی و مشارکت غیر مستقیم ایشان در شهادت حضرت عثمان(علل اصلی جنگ های جمل و صفین){بر اساس استنباط شیعه} #9747با هم خوب بودند که همدیگر ا سب و لعن می کرده اند؟ خوبی زیاد باعث شده بود که روی هم شمشیر بکشند؟
پاسخ:با مدرک و سند معتبر حرف بزنید
حتی یک صحابه نیز در بین شورشیان و قاتلان عثمان رضی الله عنه وجود نداشت، و تمامی کسانی که در این شورش دست داشتند؛ اکثرا از اهالی کوفه و بصره و مصر بودند که غالبا کسانی بودند که در زمان خلفای راشدین اسلام آورده بودند و افرادی بی تقوا بودند که چندان التزامی به شریعت نداشتند.
در تمام این نوع روایات که از تفکر رافضیگری نشأت گرفتهاند صحابه رضی الله عنهم خود، علیه عثمان رضی الله عنه توطئه میکنند و مردم را بر ضد او میشورانند. بدون شک، تمام این روایات، دروغ و باطل میباشند. (تحقیق مواقف الصحابة (2/14-18)
یچ یک از صحابه در قتل عثمان رضی الله عنه دخالت نداشتند، بلکه قاتلان او مشتی اراذل و اوباش بودند که در مصر گرد هم آمدند و از آنجا به جانب مدینه حرکت کردند. صحابه موجود در مدینه نیز توانستند جلوی خیل عظیم آنان را بگیرند تا اینکه سرانجام خلیفه مسلمین را به قتل رسانیدند.(“شهید الدار عثمان بن عفان” ص148)
چرا مردم و آن همه صحابی که مدعی آنها هستید تا سه روز عثمان را دفن نکردند؟ در مقاله دوم آمده که هیچ کس اقدامی نکرد. این ممانعت از دیگران است؟
لطف کنید و بفرمایید که وقتی ایشان کسی را دفن نمی کنند، یعنی کسی که 3 روز روی زمین مانده را دفن نمی کنند، معنای عملشان چیست؟
وقتی این را حل کنید متوجه میشوید که چرا ایشان عثمان را دفن نکردند.
پاسخ: کسانی باید میت را غسل داده و تدفین کنند که جزو اقارب و خانواده او باشند علی جز مقارب بود؟؟
ثالثا حش کوکب کجاست؟ مسلمان را در آنجا دفن می کنند؟
پاسخ:عثمان رضی الله عنه در باغی بنام “حش کوکب” در شمال شرقی بقیع دفن شده است، و پیامبر صلی الله علیه و سلم این باغ را “روحاء” نامیده بود، و بنی امیة این باغ را بعدا شامل قبرستان بقیع کردند، و بقیع قبری است که در سمت جنوبی شرقی مسجد نبوی قرار گرفته است، و قبر عثمان رضی الله عنه در این قبرستان (بقیع) در فاصله 1.35 متری قبر “شهداء الحرة” قرار گرفته است، بنابراین قبر عثمان رضی الله عنه در قبرستان بقیع است.
چون عثمان رضی الله عنه به شهادت رسید عدهای از صحابه چون حکیم بن حزام، حویطب بن عبد العزی، ابو الجهم بن حذیفه، ینار بن مکرم اسلمی، جبیر بن مطعم، زبیر بن عوام، علی بن ابی طالب و زنان و فرزندان و یاران او چون نائله و ام البنین دختر عتبه بن حصین و دو پسر او اقدام به غسل و کفن و دفن او نمودند. در اینکه جبیربن مطعم یا زبیر بن عوام یا حکیم بن حزام یا مروان بن حکم و یا مسور بن مخرمه بر جنازة او نماز گذارد اختلاف نظر وجود دارد. اما به استناد به روایت امام احمد حنبل، زبیر بن عوام نماز میت را بر جنازه آن حضرت به جای آورد. در این روایت بیان شده است که این زبیر بود که طبق وصیت خود عثمان هم بر او نماز گذارد و هم حضرت را دفن نمود. بنا به روایت ابن سعد و ذهبی حضرت را شامگاه و در فاصله بین مغرب و عشاء دفن کردند.( طبقات ابن سعد (3/77) تاریخ الإسلام (عهده الخلفاء)، ص481)شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: بیرحمی حضرت علی و مشارکت غیر مستقیم ایشان در شهادت حضرت عثمان(علل اصلی جنگ های جمل و صفین){بر اساس استنباط شیعه} #9748در این جا لازم مینماید که به بیان روایتی بپردازیم که کاملاً نادرست و خلاف واقع است. طبرانی در معجم خود از طریق عبدالملک بن ماجشون از قول امام مالک نقل میکند که پس از شهادت حضرت عثمان، جسد ایشان به مدت سه شبانهروز در زبالهی بنی فلان رها شده بود.( المعجم الکبیر (1/78)) باید گفت که هم سند این روایت باطل است و هم متن آن. سند آن به دو دلیل غیر قابل قبول میباشد:
1- اعتبار خود عبدالملک بن ماجشون از نظر علمای حدیث و رجالشناسان، ضعیف میباشد.
2- این روایت مرسل میباشد، زیرا امام مالک متولد سال 93 ه میباشد و بنابراین امکان ندارد که ماجرای قتل عثمانس را دیده باشد.( التهذیب ابن حجر (6/408))
متن آن نیز کاملاً نادرست و باطل است. ابن حزم در رد این ادعای غلط میگوید که هر کس ادعا نماید جسد عثمان سه شبانه روز در میان زبالهها رها شده بود دروغی محض بر زبان رانده است. این سخنان را تنها افرادی میگویند که هیچ شرم و حیایی از خدا و امت ندارد و هر چه دلشان بخواهد میگویند. مگر نه این است که پس از جنگ بدر، رسول الله صلی الله علیه وسلم به صحابه دستور داد تا اجساد کفار را در چاه بیاندازند. نیز در جنگ با یهودیان بنی قریظه امر فرمودند تا زمین را حفر کنند و کشتههای آنان را در آنها دفن نمایند. اگر رسول خداص اجساد بدترین و ناپاکترین مردمان را دفن میکرد بر مسلمانان نیز واجب است که اجساد مردگان کافر یا مسلمان را دفن نمایند. حال این سؤال مطرح میشود که چطور ممکن است علی بن ابی طالب رضی الله عنه و دیگر صحابه حاضر در مدینه که خود را کاملاً پایبند به قرآن و سنت رسول الله صلی الله علیه وسلم میدانستند، جسد مردی را سه شبانهروز در میان زبالهها رها کرده و آن را دفن نکنند؟
به هیچ عنوان نمیتوان تصور نمود که آن صحابهای که خداوند در توصیفشان میفرماید: «در راه دین پروردگارشان از ملامت و توهین هیچ کس ترسی به دل راه نمیدهند»، جسد رهبر و امام خود را سه شبانه روز در میان زبالهها رها کرده و برای کفن و دفن او هیچ اقدامی ننمایند. قدرت شورشیان و قاتلان نیز هر مقدار که باشد بدون شک، صحابه بزرگوار، در برابر آنان هیچ هراسی به خود راه ندادهاند. در واقع، رد پای این روایات باطل و متناقض را باید در میان رافضیان جست که خصومتشان با صحابه، شهره همگان است.شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: بیرحمی حضرت علی و مشارکت غیر مستقیم ایشان در شهادت حضرت عثمان(علل اصلی جنگ های جمل و صفین){بر اساس استنباط شیعه} #9749غير از نعثل (پيرمرد يهودي و کنايه از عثمان)
پاسخ:یکی دیگر از این روایتهای دروغین که در تاریخ طبری نیز نقل شده، قول عایشه رضی الله عنها در مورد عثمان رضی الله عنه است که گویا ایشان فرموده باشند: ” این پیرمرد یهودی را بکشید!”
البته نیازی نیست تا به بررسی سند این روایت باطل پرداخت، زیرا هر انسان عاقلی می داند که اصلا علت اصلی جنگ جمل که مابین سپاهیان علی رضی الله عنه با لشکر عائشه رضی الله عنها، خونخواهی عثمان رضی الله عنه توسط عائشه رضی الله عنها بود!! حال چگونه کسی که چنین سخنانی گفته باشد، حاضر می شود برای خونخواهی ایشان به جنگ برود؟!!
البته قبول این روایات باطل بسیار مورد مطلوب اهل بدعت است و معمولا آنها به شدت دنبال یافتن چنین روایات دروغی از میان منابع اهل سنت هستند تا عقیده ی فاسد خود را حق جلوه دهند؟! اما هرگز در مواجهه با اینگونه روایات دروغ نه عقل و نه اصول علمی بررسی اسناد و نه انصاف را درنظر نمی گیرند و به مانند کر و کوری، فقط گفته ی خود را تکرار می کنند.هر چه سعی میکنیم که مودب بمانیم و مثل اینها نباشیم
پاسخ:ادب؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ جالبه یا خدا کیا دارن از ادب حرف می زنند
به نظرم فرعون و 100 مرتبه بدتر از او شرف اعلی دارند به آنهایی که برای شما مقدس هستند و حاضرید برای حفظ مثلا اسلامی که به شما هدیه کرده اند همه کار کنید.
پاسخ: این هم ادب شما
پس لطفا تعریفی از شرک ارائه دهید.
پاسخ:مَن یُشْرِکْ بِاللّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللّهُ عَلَیهِ الْجَنَّةَ وَمَأْوَاهُ النَّارُ وَمَا لِلظَّالِمِینَ مِنْ أَنصَارٍ»(مائده 72)
[بی گمان کسی که به خداوند شرک آورد، خداوند بهشت را بر او حرام می گرداند و جایگاهش آتش (دوزخ) است، و ستمکاران یاورانی ندارند].
و از جمله شرک در عبادت خـداوند متعال دعا کردن مردگان و طلب مدد خواستن از آنهاست، و همچنین نذر کردن و ذبح و قربانی برای آنهاست .
شرک مطلقاً بزرگترین امر حرام در شریعت اسلامی است، زیرا ابی بکر رضی الله عنه میگوید: « پیامبر صلی الله علیه وسلم (تا سه بار) فرمودند: آیا شما را از بزرگترین گناه کبیره آگاه نسازم، گفتیم: بلی یا رسول الله، ایشان فرمودند: آن (بزرگترین گناه کبیره) شرک به خداوند است» بخاری 2511.
«إِنَّ اللّهَ لاَ یَغْفِرُ أَن یُشْرَکَ بِهِ وَیَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِکَ لِمَن یَشَاء»(نساء 116)
[خـداوند نمی بخشد که به او شرک آورده شود، و جز آن را برای هرکس که بخواهد، می آمرزد].
شرک اکبر گویند مانند به فریاد خواستن مردگان صالح و استغاثه کردنشان، وکسیکه مشرکان را کافر نداند، و یا اینکه در کفر آن مشرکان شک و تردید داشته باشد، و یا اینکه مذهب آن مشرکان را صحیح بداند خود کافر است.
صدا زدن و به کمک خواستن افراد مرده یا پیامبر صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ بعد از مرگ ایشان در مشکلات و مصیبتها، یا دار و درخت و سنگ، یا کسی که ناتوان در مدد رسانی است، شرک اکبراست و شخص را از دین خارج میکند، مانند اینکه بگوید: ای رسول الله صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ مرا شفا بده، گم شده ی مرا برگردان و یا ای فلان سنگ یا درخت به مدد من بیا… و امثال اینها
169آل عمران
پاسخ:این آیه حاکی از نوعی زندگی برزخی برای شهدا است ولی ما کیفیت زنده بودن آنها را نمی دانیم و نمی دانیم که آنها در چه ضعیتی هستند و رزق آنها چگونه است؟! زیرا خداوند متعال و رسولش صلی الله علیه وسلم در این باره برای ما توضیح نداده اند بنابراین نمی توان بدون علم و دلیل کیفیت حیات شهداء را تعیین کنیم و مدعی شد که مثلا آنها قادر هستند که به مدد زندگان دنیا برسند؟!
پس این امر منافاتی با اینمعنی ندارد که آنان نسبت به ما مرده نباشند، زیرا حیات شهدا، حیاتی برزخی است که جزو غیبیات است و خدای عزوجل خود به کیفیت آن داناتر میباشد.اما او نقش اصلی در مديريت قوه قضایيه را نداشت بلکه شعب خاص و به خصوصی و امثال سعيد مرتضوی پروندههای سياسی و خاص را در دست داشتند.خامنهای در بهار ۱۳۷۹ تصميم به تعطيلی گسترده مطبوعات گرفت تا يکی از دورههای رونق مطبوعاتی ايران به پايان برسد.او در سخنرانی در نماز جمعه حمله سنگينی به مطبوعات اصلاحطلب و دگرانديش کرد و آنها را پايگاه دشمن خطاب نمود. بعد از موضعگيری وی دادگستری تهران بيش از ۱۷ روزنامه و نشريه را به صورت فلهای بست و تعدادی از روزنامهنگاران شاخص دستگير شدند.در انتخابات مجلس خامنهای فضای انتخابات را به طور نسبی باز گذاشت اما جلوی حضور نيروهای غير خودی را گرفت. با شروع به کار مجلس ششم معلوم شد که اراده اکثريت مجلس برای تغيير سياسی جدی است. خامنهای در گام نخست با صدور حکم حکومتی جلوی اصلاح قانون مطبوعات را گرفت. وی با احساس خطر از عملکرد مجلس راهکارهای مختلفی را برای بازدارندگی تدوين کرد.ايستادگی محکم شورای نگهبان و رد قوانين مصوب مجلس، برخورد قوه قضایيه با نمايندگان آزاد انديش، تقويت بخش محافظهکار اصلاحطلبان در مجلس، برخورد دوگانه با مهدی کروبی رئيس مجلس ششم و تهديدهای پيدا و پنهان سپاه راهکارهای اصلی وی برای عقيمسازی مجلس اصلاحطلب بودند.خامنهای در اين دوره در راستای محدود کردن نهادهای انتخابی محدوده فعاليت مجمع تشخيص مصلحت نظام را نيز گسترش داد که عملا حوزه مانور دولت و مجلس را کاهش داد.خامنهای در سا ل ۱۳۷۹ بعد از نا اميدی از وزارت اطلاعات در برقراری فضای پليسی و ارعابآفرينی، اطلاعات موازی را با استفاده از ظرفيتهای سپاه، نيروی انتظامی و قوه قضایيه شکل داد. اين مجموعه برخورد با گروههای ملیمذهبی، نزديکان آيتالله منتظری، فعالان جنبش دانشجويی و فعالان عرصه مجازی را در دستور کار قرار داد و فعاليتهايش را در پوشش مبارزه با پروژه براندازی خاموش شروع کرد.در اين دوره با هدايت و سياستگذاری خامنهای برنامههای هستهای حکومت سرعت زيادی پيدا کرد و حساسيتآفرين شد. وی در راستای اهداف امنيتی و بازدارندگی فرمان داد تا آژانس انرژی اتمی به سمت گسترش قابليتهای هستهای و دستيابی به فناوری هستهای حرکت کند. سپاه نيز در اين مسير نقش مهمی را ايفا کرد. بعد از برخورد غرب با فعاليتهای هستهای حکومت با صلاحديد خامنهای شورای امنيت ملی عهدهدار مديريت مذاکرات شد. او ابتدا پذيرفت که ايران با تروئيکای اروپا به توافقی دست پيدا کند و غنیسازی اورانيوم موقتا تعليق شود. اما در پايان دوره رياست جمهوری خاتمی نظرش را تغيير داد و از دولت اصلاحات خواست تا تاسيسات نطنز و اصفهان را فک پلمپ نمايد.در اين دوره خامنهای کماکان نظر به حاشيهای کردن رفسنجانی داشت منتها در نيمه اول دوران اصلاحات از رفسنجانی به صورت تاکتيکی در کنترل اصلاحات استفاده کرد و اين دو اهداف مشترکی داشتند. اما در پايان دوره که رفسنجانی قصد حضور دوباره در رياست جمهوری را داشت در مقابل او ايستاد.در آستانه دومين دوره رياست جمهوری خاتمی عرصه بر اصلاحطلبان تنگ شده بود. شکاف سپاه و قوه قضایيه با دولت و مجلس شدت يافت.خامنهای جلوی رياست جمهوری مجدد خاتمی را نگرفت اما حوزه فعاليت وی را بيشتر محدود ساخت.کابينه دوم خاتمی در حالی که اکثريت مجلس با آن همراه بود به مراتب محافظهکارتر بود و فاصلهاش با برنامه اصلاحی بيشتر بود.خامنهای در دومين دوره انتخابات شوراها با تاييد صلاحيت اعضاء نهضت آزادی و ملیمذهبیها برخورد منفی کرد.اما پيروزی آبادگران باعث قوت قلب وی برای ايجاد حاکميت يکپارچه و تشکيل دولت مطلوبش شد.از نيمه دوم جريان اصلاحات تحت هدايت خامنهای جريان جديدی در بخش محافظهکار حکومت شکل گرفت که متکی به نيروهای پرورش يافته درنهادهای اطلاعاتی و امنيتی بود.در اين دوره بسيج گسترش تشکيلاتی بيشتری پيدا کرد.شهردار شدن محمود احمدینژاد آغاز رشد نيروهای جديد مورد نظر بيت بود که قرار بود در نهايت جايگزين دو جناح قديمی شوند و جريانی فرا حزبی و جناحی تحت اطاعت از ولی فقيه شکل دهند.البته برخی از اين نيروها چون احمدینژاد وابسته به جناح راست بودند اما رشد و بر کشيدن آنها خارج از مناسبات جناح راست صورت گرفت.در سياست خارجی خامنهای بعد از کشته شدن ديپلماتهای ايرانی توسط طالبان حاضر به جنگ با طالبان نشد. وی ابتدا بعد از حمله آمريکا به افعانستان عقبنشينی کرد و همکاری تاکتيکی با امريکا در افغانستان را برگزيد.اما در ادامه کوشيد ضمن تقابل با سياست نظامیگری آمريکا در خاور ميانه مخالفت کرده و خلاء قدرت بوجود آمده در عراق و افغانستان را پر کرد.در اين دوره وی گسترش بيداری اسلامی در خاورميانه را طرح کرد و سعی نمود خود را در قالب رهبری اين حرکت نشان دهد. گسترش فعاليتهای سپاه قدس ابزار اصلی برتریطلبی وی در منطقه بود.در اين دوره خامنهای بيشتر خود را در هيات مرجع تقليد برجسته ساخت. فشار بيشتری به حوزههای علميه اعمال کرد.وی در اين دوره جريان جديدی را در حوزههای علمیه بوجود آورد که ضمن مطالعه مباحث جديد و مبانی معرفتی مدرن اما آنها را در خدمت سنتگرايی قرار دهند. همچنين با چراغ سبز وی سپاه فعاليتهايش در حوزههای علميه را گسترش داد و مدارس دينی تاسيس کرد.خامنه ای واکنشی تند به سخنرانی انتقادی آيتالله منتظری نشان داد و وی را حصر خانگی کرد.در عين حال ارتباطاش را با آيت الله بهجت گسترش داد.اما در اين دوره فضای زيادی به را به مصباح يزدی داد تا او در مقام تئوريسن گروههای خشونتطلب، خوراک نظری برای تقابل با تجديد نظر طلبی در درون نظام را تامين نمايد.بر خلاف مجلس ششم شورای نگهبان تحت فرمان خامنهای اکثريت قريب به اتفاق اصلاحطلبان و نيرو های مستقل را در انتخابات مجلس هفتم رد صلاحيت کرد.اصولگرايان در ميدان بدون رقيب کرسیهای مجلس را در اختيار گرفتند.خامنهای با هشدار به دولت خاتمی هم جلوی استعفای استاندارها را گرفت و هم برگزاری انتخابات مهندسی شده را به دولت اصلاحات تحميل کرد.در پايان دوره اصلاحات خامنهای در موقعيت قدرتمندی قرار گرفت. وی توانست با کارشکنی و حرکتی سازمانيافته و تدريجی اصلاحات را به شکست بکشاند.در عين حال نيروی سياسی مورد نظرش را در درون نظام شکل دهد و در منطقه نيز موقعيتش را ارتقاء دهد.او تهديدات داخلی و خارجی را در اين دوره خنثی ساخت.علی افشارینوشته اید:چائیدی
پاسخ:اشتباه نوشتی چاییدی درسته در ضمن آدم تابستان سرما زده نمیشه گرما زده میشه جناب نکنه شما چاییدی؟؟
نوشته اید: به اسمتان می آید که مرد باشید اما رجاله بیش نیستید. چرا؟
پاسخ:فکر کنم معنی رجال می شود مرد نمی شود؟؟
نوشته اید:ثابت کردید که وقتی میگویم هاشمی شما را آره گیر آورده دروغ نگفته ام چرا که خود را آره دانسته اید و سعی کرده اید ملت را هم مانند خود ببینید.
پاسخ:بابا خودت میگی که بییندگانش را الاغ پنداشته شما هم بیننده اش بودی که این موضوع را متوجه شدی که جناب هاشمی بینندگانش را الاغ پنداشته پس شما هم آره نه؟؟
نوشته اید:سطح بالا بودن در دفاع از عقیده اش را معلوم میکند. تمام ایرادات را رها کرده و به دزئی علامت سوال می پردازد.
پاسخ:فکر نکنم پاسخ دادن به پست های شما می شود رها کردن ایرادات شاید نباید ایرادات شما را گرفت؟؟
نوشته اید:احتمالا نیمه دوم شهریور وقتم اجازه دهد و بتوانم آدرس بگذارم.
پاسخ:شهریور تمام شد نیمه دومش هنوز برای شما نرسیده است؟نوشته اید:تفتازانى(از علماى جماعت عمرى):بعضى از صحابه از مسير حق خارج شده و دچار ظلم و فسق شده اند
پاسخ:شما جناب رافضی به پاورقی که جناب علامه در کتابش آورده دقت نکرده اید
چرا؟؟؟ جناب علامه با بیان آیه 141 بقره جواب شما را دادند در ضمن در ادامه کتابش هم اسمی از روافض برده است
نوشته اید:لعنته الله على القوم الفاسقىن
پاسخ:من میگوییم لعنت خدا بر روافض و دروغ گویان قبل از پست گذاشتن کمی تحقیق کنی و به علمای اهل سنت دروغ نبندی بد نیستنوشته اید:(که معلوم نىس اسمشان را از کجاى قران استخراج کرد) از کجا اوردى؟
پاسخ:از همان جایی که شما در آیه خیر البریه اسم علی را میبینید
فصلهای متفاوت رهبری ۲۵ ساله خامنهای
بخش چهارم دوران ریاستجمهوری احمدینژاد
خامنهای در ابتدای اين دوره در اوج قدرت خود قرار داشت.وی توانسته بود ضمن جلوگيری از موفقيت جنبش اصلاحی دوم خرداد جريان جديدی را در داخل حکومت شکل دهد که هر دو جناح قديمی راست و چپ را نفی میکرد.اين جريان جديد در انتخابات رياست جمهوری هشتم در سال ۱۳۸۴ اوج گرفت.پيروزی غيرمنتظره احمدینژاد که با ميدانداری مجتبی خامنهای و مصباح يزدی و حمايت ماشين رای حکومت درست شد، فرصتی برای حاکميت تمامی نظرات خامنهای در عرص های سياسی، اقتصادی و فرهنگی را فراهم ساخت.خامنهای با دخالت در روند انتخابات به نفع جريانی که بعدا خود را مدافعان گفتمان سوم تير ناميد عملا گرايشهای سنتی و عملگرا در جناح راست که با کانديداتوری علی لاريجانی و محمد باقر قاليباف به ميدان آمده بودند، ناکام ساخت.اين اتفاق منجر به نارضايتی اصولگرايان سنتی و به طورمشخص قهر شخصيتهايی چون علی اکبر ناطق نوری شد که از حاميان مهم خامنهای در ابتدای رهبریاش بودند.اما خامنهای به اين مساله اعتنايی نکرد.حضور قاليباف در شهرداری تهران حاکی از تلاش وی برای ايجاد توازن بين برنده و بازندههای انتخابات بود.موضعگيری مهدی کروبی عليه روند اعلام نتايج انتخابات و اتهام تلويحی دست بردن در نتايج دور اول باعث شد تا روابط بين خامنهای و وی تيره شود.روابط با رفسنجانی نيز تيرهتر از قبل شد.در ابتدای اين دوره خامنهای تصور میکرد دولت ايدهآلش را پيدا کرده است.بنابراين بيشترين حمايتها و تجليلها از قوه مجريه را انجام داد.او در يک سخنرانی دولت نهم را پاکترين دولت تاريخ معاصر ايران ناميد و ۲۲ فضيلت برای دولت بر شمرد. تحت ايده بازگشت به آرمانهای انقلاب، دولت جديد فضای بسته سياسی و فرهنگی را جايگزين الگوی حکمرانی اصلاحات کرد.در عين حال در حوزه اقتصادی با کنار گذاشتن شيوههای علمی و شناخته شده به توزيع درامد نفتی در جامعه و به خصوص سهل کردن دريافت وامهای زود بازده روی آورد. دولت نسبت به سرمايهگذاری و تقويت بخش خصوصی نظر منفی داشت.در واقع ديدگاههای دولت ترجمان خواست و اراده ديرينه خامنهای بود.او بعد از اينکه رهبر شد ديدگاه اقتصادی متفاوتی را عرضه کرد.او با نفی اقتصاد آزاد و اقتصاد دولتی، ايده آزادی فعاليت اقتصادی در کنار عدالت اجتماعی را مطرح کرد.اساس اين ايده بر اقتصاد توزيعی به جای گسترش توليد بود تا به توزيع درامدهای دولت در جامعه باعث رشد اقتصادی و بهبود زندگی مردم شود.اما اجرای اين ايدهها در اقتصاد کشور علی رغم برخورداری از فرصت بینظير افزايش درآمدهای نفتی فاجعه آفريد.خامنهای با اجرای طرح اصل ۴۴ قانون اساس در پوشش خصوصی شدن بنگاههای بزرگ دولتی عملا بخش عمومی غير دولتی (نهادهای زير نظر رهبری) را گسترش داد و قدرت قوه مجريه در مقابل نهادهای غير انتخابی در مديريت حوزه اقتصادی کشور را به شکل نهادی تضعيف کرد و جلوی تقويت بخش خصوصی را نيز گرفت.سپاه و شرکتهای وابسته بخشهای مهمی از اقتصاد کشور را با نظر مثبت خامنهای در دست گرفتند.در اين دوره خامنهای نهادهای زير مجموعه ولی فقيه در حوزههای آموزشی، فرهنگی، دينی، تجاری و توليدی را به شکل کمی و کيفی توسعه داد.همچنين با نظارت بر عملکرد آنها و افزايش بازدهیشان بر قدرت اقتصادی، سياسی و معرفتی خود افزود.بسيج کماکان به گسترش تشکيلاتی خود پرداخت و عملا بدنه دستگاههای دولتی با نيروهای تربيت شده در تشکيلات بسيج در دوران اصلاحات پر شدند.او تلاش کرد دانشگاه آزاد را از دست رفسنجانی خارج سازد.در ابتدا توانست جاسبی را از سمت رياست بردارد و همچنين جلوی وقف دانشگاه آزاد را بگيرد اما در نهايت نتوانست رفسنجانی را از دانشگاه آزاد خلع يد نمايد.خامنهای همچنين در اين دوره با تاکيد بر نهضت نرمافزاری کوشيد تا بر روی افزايش توليدات علمی کشور سرمايهگذاری نمايد.اين رویکرد باعث شد تا در پايان اين دوره عملا اکثر قريب به اتفاق فعاليتهای پژوهشی و مربوط به فناورهای برتر با بيت رهبری پيوند پيدا کنند.اما به موازات اين برخورد تشديد سختگيری بر دانشجويان و دانشگاهيان، حذف کامل تشکلهای دانشجويی منتقد،جلوگيری از تحصيل دانشجويان منتقد و سياسی در تحصيل در مقاطع ارشد و ستاره کردن آنها و پاکسازی اساتيد منتقد و غير همراه در پوشش بازنشستگی پيش از موعد نيز با خط دهیهای وی انجام شد.در اين دوره با هدايت و نقشآفرينی مستقيم خامنهای ماجراجويی هستهای حکومت شدت يافت و وی با بیاعتنايی به واکنش غرب و پيامدهای تحريمها کشور و جامعه را در شرايط سختی قرار داد. در اين دوره با کدهايی که خامنهای صادر کرد تيم مذاکرهکننده هستهای سابق به رهبری حسن روحانی زير حملات شديدی قرار گرفت.در اوايل اين دوره روابط احمدینژاد و خامنهای خيلی خوب بود اما در اواخر دوره اول رياست جمهوری احمدینژاد ، نزديکی وی به مشايی و مباحث جديدی که او مطرح ساخت، باعث تنشهايی در روابط شد.اما کماکان رابطه بين هر مستحکم بود و رهبری به شکلی پر رنگ از وی حمايت میکرد.خامنهای در اين دوره نسبت به کاهش حضور روحانيون و در رشد نيروهای وابسته به سپاه و محافل امنيتی در عرصه مديران حکومتی روی خوش نشان داد.اين مساله در کنار اتفاقاتی که منجر به پيروزی احمدینژاد شد باعث گشت تا اصولگرايان سنتی منتقد وضعيت موجود شوند.برخی از آنها مانند ناطق نوری انتقادهای تندی از دولت میکردند.در اين شرايط بحث تشکيل دولت وحدت ملی و يا ائتلاف عليه افراطیها که منظور احمدینژاد بود،در بين نيروهای ميانه اصولگرايان و اصلاحطلبان رونق يافت و امکان شکلگيری ائتلافی بين علی لاريجانی، هاشمی رفسنجانی، ناطق نوری و محمد خاتمی بوجود آمد.خامنهای با بهرهگيری از حملات اصولگرايان سوم تيری توانست جلوی شکلگيری اين ائتلاف را بگيرد. انتخابات مجلس هشتم باز شورای نگهبان با تاسی به نظرات خامنهای اجازه رقابت اصلاحطلبان را نداد.در رقابتی که بوجود آمد جريان احمدینژاد در انتخابات شکست خورد و اصولگرايان پيروز شدند.اين انتخابات باعث جدايی حلقه ياران احمدینژاداز اصولگرايان شد. انتخابات رياست جمهوری دوره دهم زمينه شکلگيری ائتلاف غير اعلام شده ضداحمدینژاد را فراهم ساخت. پيش از انتخابات مهمترين نگرانی خامنهای، کانديداتوری سيد محمد خاتمی بود.او احساس نگرانی میکرد که حضور وی در انتخابات منجر به پيروزی و بازگشت دوران اصلاحات شود. بنابراين او فکر میکرد به مانند سال ۱۳۸۴ تعدد کانديدا در اردوگاه اصلاحطلبان آنها را از پيروزی دور میسازد.وی ضمن ديدار با پدر مهندس موسوی پالسهايی را صادر کرد که به مانند گذشته مشکلی با کانديداتوری وی ندارد.او تصور میکرد حضور موسوی و به خصوص گفتمان سنتی وی تهديدی محسوب نمیشود.اما کنارهگيری سيد محمد خاتمی از انتخابات تصورات خامنهای را نقش بر آب کرد.فضای انتخابات نيز به سمتی رفت که عملا دو قطبی بين وضع موجود و تغيير شکل گرفت.خامنهای خويشتنداریاش را از دست داد؛ابتدا مانع شد تا از اردوگاه اصولگرايان کسی کانديد گردد،سپس حمايت علنی خودش را از تداوم رياست جمهوری احمدینژاد نشان داد.سخنان غيرمنتظره احمدینژاد و حملات وی به دولتهای قبلی با چراغ سبز خامنهای صورت گرفت.کسانی که در مناظره مورد حمله قرار گرفتند افرادی بودند که نسبت به خامنهای مواضع انتقادی داشتند.نامه رفسنجانی پيش از انتخابات و هشدار نسبت به فوران نارضايتیها باعث شد تا خامنهای بيشتر احساس نگرانی کرده و محکمتر پشت سر احمدینژاد بايستد.خامنهای با تجربهای که از مهندس موسوی داشت تصميم گرفت هر هزينهای را بدهد اما اجازه ندهد وی وارد ساختمان پاستور شود. اما بر خلاف انتظار خامنهای جنبش اعتراضی بزرگی شکل گرفت و بزرگترين بحران حکومتی وی پديد آمد.خامنهای ابتدا سعی کرد موسوی را از معرتضان در خيابانها جدا کند اما وقتی نا اميد شد تصميم به سياست مشت آهنين گرفت.تکيه اصلی وی به سپاه بود.ابتدا چهرههای شاخص اصلاحطلب بازداشت شدند تا فرصت تاثيرگذاری از آنها گرفته شود.سپس سرکوب معترضان به صورت تدريجی و گام به گام در دستور کار قرار گرفت.سرانجام خامنهای با تدابيری که در نظر گرفت و به خصوص هدف قرار دادن افراد کم و خودداری از کشتار گسترده توانست بعد از شش ماه جنبش سبز را مهار کند.البته عوامل زيادی در اين واقعه نقش داشتند.اما بعد از ۹ دی ۱۳۸۸ او خطر را از پشت سر گذراند.فراخوان موسوی و کروبی همزمان با شکلگيری بهار عربی خامنهای را به نتيجه رساند تا تغيير نظر داده و آنها را در حصر خانگی قرار دهد.بعداز خطبه های رفسنجانی در نماز جمعه که بيشتر جانب معترضان را گرفته بود، خامنهای تصميم گرفت رفسنجانی را از کانون قدرت دورتر سازد. جلوگيری از ادامه حضور وی در نماز جمعه و کنار گذاشتن وی از رياست مجلس خبرگان گشت.پيامدهای جنبش سبز آسيبهای جدی به مشروعيت نظام و موقعيت خامنهای زد. حتی برخی از نيروهای داخل حکومت حاضر به همراهی کامل با او نشدند.او با ابداع واژه بصيرت به عنوان کد سرسپردگی به وی بارها نارضايتی خودش را از بخشهايی از اصولگرايان که سکوت کرده و يا انتظارات وی را به جا نمیآوردنداعلام کرد. -
نویسندهنوشته ها
نتيجه اول؛ اصلاح مسير اقتصادی با جلوگيری از هرز روی منابع عمومی
نتيجه اول آن که بخش مهمی از راهحلها برای، حداقل، اصلاح مسير اقتصادی ايران مبارزه عليه فساد و به تعبير درستتر فسادزدايی از نظام اجرايی و اقتصادی کشور است. بخش مهمی از درآمد ملی کشور به صورت رسمی هزينه نهادهای مذهبی (از رهبر و بيتش تا ائمه جمعه و نهادهای فرهنگی-مذهبی) میشود که فعلا و ظاهرا نمیتوان حذف کرد، ولی قابل تعديل است و بخش مهمی از آن نيز به صورت غيرقانونی و آنچه «فساد» ناميده شده صرف رقابتهای سياسی، سياستهای سرکوب و بهرهمندیهای فردی میشود. کم کردن اين هزينهها يک بار بزرگ را از دوش اقتصاد ايران برمیدارد.منابع درآمدی که در اينجا آزاد میشود بسيار عظيم است و میتواند به اقتصاد کشور شوک وارد کند؛ آن هم در اقتصادی که آن قدر ضعيف شده است که به دنبال نگرفتن داوطلبانه يارانهها توسط خود مردم است و يک تلاش عمدهاش رفع تحريمها برای بدست آوردن منابع در آمدی جهت هزينه کردن حتی برای امور روزمره و جاری و در مرحله بعد امور توسعهای.