اوربان موحد

من طی تجربیات مناظراتم با اساتید جهل رافضی مثل جناب شمیلی مدرس حوزه و بقیه معممین رافضی چند خصوصیت مشترک دیدم که به عرض همگی میرسانم

1-در نفسهای اخر مناظرات همیشه افترایی میبنندن و دهن به فحش باز میکنند

2-در نفسهای اخر مناظرات تهدیدی غیر مستقیم میکنند

3-در لحظه های اخر مناظره سعی دارند جهت فرار از اصل موضوع سخنان را آشفته کنند تا خود را حق جلوه دهند و ببرند به شاخه ای دیگر تا فرار کنند از اصل موضوع .

ولی بگذار من روایتی بدهم که دیگر نجاست زبانش را به زن رسول الله متوقف کند

حضرت فاطمه در مذهب شیعه یک بی حیا است العیاذ بالله . بگذارید روایتی بدهم که اینان حتی فاطمه رو هم بهش رحم نکردن چه برسد به زن رسول الله

مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنْ صَالِحِ بْنِ عُقْبَةَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْجُعْفِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ وَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ( عليه السلام ) قَالَا إِنَّ فَاطِمَةَ ( عليها السلام ) لَمَّا أَنْ كَانَ مِنْ أَمْرِهِمْ مَا كَانَ أَخَذَتْ بِتَلَابِيبِ عُمَرَ فَجَذَبَتْهُ إِلَيْهَا ثُمَّ قَالَتْ أَمَا وَ اللَّهِ يَا ابْنَ الْخَطَّابِ لَوْ لَا أَنِّي أَكْرَهُ أَنْ يُصِيبَ الْبَلَاءُ مَنْ لَا ذَنْبَ لَهُ لَعَلِمْتَ أَنِّي سَأُقْسِمُ عَلَى اللَّهِ ثُمَّ أَجِدُهُ سَرِيعَ الْإِجَابَةِ .اصول کافی جلد3ص 58

خوب بخون که چطوری حتی به فاطمه اهانت میکنید.

شما آخوندان ولد المتعه از احادیث برداشتهایی میکید که هیچ ربطی ندارد و برداشتی مغرضانه و سبایی است .

منتظرم سوالات منو جواب بدی و بیشتر از این فرار نکن.

والله بر همگان عیان است که شما روافض نجس هستید که فتنه گری میکنید و اینقدر عاجزی که نتونستی جوابی کوتاه بر سخنانم بدهی و همش مثل بزکوهی(تعبیر الهیاری در شبکه اهل نفاق برای مخالفانش)همش در حال فرار هستی . منظرم بفهمی که چقدر شما کج فهمی و نمتونی بر ادعایت استوار باشی و اینجوری رسوای عالم میشوی

فـــــــــــــــــرار بس است خسته شده ایم. جواب علمی سوالاتمو بده و بحث را منحرف نکن . امامت کشکی وتوهمی علی به زعم اقایون رافضی از این حدیث هیچوقت ثابت نمیشود .

والله مستعان

اوربان -قاهر الرافضه

]اخظار اخر به جناب اخوند ار ار دبیلو
شما به دلیل عدم جوابگویی به سوالات و قیچی و تحریف معنوی احادیث اهل سنت متهم به کذب و نفاق و کفر هستید و جامعه اهل سنت میخواهد در صورتیکه ادعای باطلت را اثبات نکنی عذر خواهی کنی و دیگر هیچوقت جرات بازو نشان دادن نکنی .چون قول میدم در هر سایت دیگری ببینمت قطعا مثل اسلام تکس در رسوا کردنت دریغ نمیکنم .
شریعی جان اینان مذهشون اینجوری است که میلی می توانند صیغه کنند تازه بدون شاهد و ولی و به هر تعداد دلخواه
مثلا این حدیث کافی که نجس الشیطان کلینی نقل نموده[

سألت أبا عبد الله (عليه السلام) عن المتعة فقال: الق عبد الملك بن جريج فسله عنها فإن عنده منها علما فلقيته فأملى علي منها شيئا كثيرا في استحلالها فكان فيما روى لي ابن جريج قال: ليس فيها وقت ولا عدد إنما هي بمنزلة الاماء يتزوج
منهن كم شاء وصاحب الاربع نسوة يتزوج منهن ما شاء بغير ولي ولا شهود فإذا انقضى الاجل بانت منه بغير طلاق
]ای رافضی تو کتب خودت بی خبری که بی ناموسی را ترویج میده ؟؟
]تو واقعا جاهل به عجایب اصول کافی هستی؟؟
]از عجایب کافی خروس هست . قبلا فضیلت الاغ در مذهب بوچ و بی عفت روافض رو بیان نمودم . اما چون این نجس زبان بر زن نبی گشود منم مجبورم مذهبش را عیان کنم مثلا خروس در معتبرترین کتب رافضه فضیلت دارد

]ابو عبدالله گفته: خروس سفید دوست من و دوست هر مؤمنی می‌باشد

و در همین صفحه کافی از ابوالحسن u مرویست که گفت: خروس پنج صفت از صـفات انبیاء را دارا می‌باشد: 1- سخاوت 2- شجاعت 3- قناعت 4- شناخت اوقات نماز 5- کثرت جماع و غیرت

بسم الله الرحمن الرحیم

دوست دارم اینجا ردی مختصر بر اذان شیعیان رافضی بنویسم .

شیعیان اشهد ان علیا ولی الله را مستحب میدانند اما به سه طریق از کتب حدیثی خود 1-جز نماز نیس 2-جز نماز است

وقتی سری به حدیث هایی که حکم رو ازش میگیرن میزنیم مبینیم تمامی آن احادیث جزو احادیث مرفوع هستند

ابتدا برای دوستانی که مفهوم حدیث مرفوع را نمیدانند شرح مختصری عرض میکنم

مرفوع : حديثي است که به پيامبر – صلى الله عليه وسلم – متصل شود و در روايت گفته شود: قال النبّي، قال رسولالله – صلى الله عليه وسلم – .

حديث مرفوع

نيز سه قسم است:

1-

مرسل: حديثي است که در روايت آن صحابي حذف شده باشد و تابعي بگويد: قال النبي – صلى الله عليه وسلم – کذا.

2-

مُنْقَطِعْ: حديثي است که تابع تابعين يا غير آنها بگويد: “قال النبي کذا” و مقابل منقطع متصل است که در سلسلة روايت هيچکسي حذف نشده باشد و بطور متصل به متن برسد.

3-

مسند: حديثي است که صحابي بگويد: “قال النبي کذا”. حديث مسند نيز دو قسم دارد:

1-

مسند نازل: حديثي است مسند که تعداد راويان آن در طول سلسله نسبت به تعداد راويان اين حديث در طول سلسلة ديگر بيشتر باشد.

2-

مسند عالي: حديثي مسند است که بر عکس مسند نازل باشد و تعداد راويان آن در طول سلسله کمتر از تعداد راويان همين حديث در طول سلسلة ديگر باشد.

• ]اما ببینیم نظر کتب امامیه در مورد اشهدان علی ولی الله چیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
  در اغاز باید توضیحی درباره مفوضه عرض کنم . در بعضی کتب تاریخی ذکر شده که بعد ازباقر جماعتی بیدا شدند به نام مفوضه که اینان هر صفتی که مخصوص الله را بود به امامان خود منتسب میکردند و تفویض مینمودند . اما در مورد تاریخ دقیق این شیعیان غالی یعنی مفوضه اطلاعات دقیقی ذکر نشده ولی قول بر حتمیت وجود این گروه ظاله است
  حال از کتب امامیه ذکر میکنم این اشهد ان علیا ولی الله مفوضه ملعون اضافه نمودند .اینان مفوضه را کافر میدانند ولی جالب اینجاست اشهد ان علی ولی الله را از انان گرفته اند
  1-کتاب وسائل الشیعه ج 11 ص 127
  25 – وقال الصدوق بعد ما ذكر حديث أبي بكر الحضرمي وكليب الأسدي هذا هو الأذان الصحيح لا يزاد فيه ولا ينقص منه وال

  مفوضة لعنهم الله قد وضعوا أخبارا وزادوا بها في الأذان محمد وآل محمد خير البرية مرتين وفي بعض رواياتهم بعد أشهد أن محمدا رسول الله أشهد أن عليا ولي الله مرتين ومنهم من روى بدل ذلك

اقوالی دیگر از اهل سنت درباره انکن صواحب یوسف

ما منتظریم فهم کج و ابلهانه این نادان از روایت رو از کتب اهل سنت ببینیم تا در یابیم این شخص کذاب و مغرض که در دام افتاده صادق است

نخست قولی در کتاب المنتقی جلد 1 ص 156باب جامع الصلاه . بدانیم فهم ایشان از حدیث چیست

قَوْلُهُ صلى الله عليه وسلم إنَّكُنَّ لَأَنْتُنَّ

صَوَاحِبُ يُوسُفَ يُرِيدُ جِنْسَ النِّسَاءِ أَنَّهُنَّ صَوَاحِبُ يُوسُفَ فَيَحْتَمِلُ أَنْ يُرِيدَ امْرَأَةَ الْعَزِيزِ وَأَتَى بِلَفْظِ الْجَمْعِ عَلَى مَعْنَى الْجِنْسِ كَمَا يُقَالُ فُلَانٌ يَمِيلُإِلَى النِّسَاءِ وَلَعَلَّهُ إنَّمَا مَالَ إِلَى امْرَأَةٍ وَاحِدَةٍ مِنْهُنَّ وَيَحْتَمِلُ أَنْ يُرِيدَ اللَّاتِي قَطَعْنَ أَيْدِيَهُنَّ وَقُلْنَ مَا هَذَا بَشَرًا إِنْ هَذَا إِلَّا مَلَكٌ كَرِيمٌ وَإِنَّمَا أَرَادَ بِذَلِكَ إنْكَارَ مُرَاجَعَتِهِنَّإِيَّاهُ فِي تَقْدِيمِ أَبِي بَكْرٍ بِأَمْرٍ قَدْ تَكَرَّرَ سَمَاعُهُ وَلَمْ يَرَهُ فَذَكَّرَهُمَا بِفَسَادِ رَأْيِ مَنْ تَقَدَّمَ مِنْ جِنْسِهِنَّ وَأَنَّهُنَّ قَدْ دَعَوْنَ إِلَى غَيْرِ صَوَابٍ وَأَنَّ هَذَا الَّذِي دَعَتْ إِلَيْهِ غَيْرُ صَوَابٍ أَيْضًا .

ثانیا ابن رجب در فتح الباری خود جلد 1ص 234مقصود این حدیث را این چنین بیان میکند

مقصود من إيراد هذا الحديث في هذا الباب : أن النبي – صلى الله عليه وسلم – أمر أبا بكر أن يصلي بالناس مع تكرار القول لهُ أنه إذا قام مقامه لا يسمع الناس من البكاء ، فدل على أن البكاء من خشية الله في الصلاة لا يضر الصلاة ، بل يزينها ؛ فإن الخشوع زينة الصلاة

خامسا کتاب الدیباج المسلم جلد دوم ص 321

لأنتن صواحب يوسف أي في التظاهر على ما تردن والإلحاح في طلبه يهادي بين رجلين أي يمشي بينهما متكئا عليهما يتمايل إليهما

سادسا فبض الباری فی شرح صحیح البخاری جلد5ص269

قوله: (

صواحب يوسف) ولمَّا كانت عائشةُ رضي الله عنها تُضْمِرُ في نفسها أن لا يَتَشَاءَمَ الناس بأبيها، ولم تكن تُظْهِرُه بلسانها، شَبَّهها بصواحب يوسف، حيث كُنَّ يَكْتُمْنَ ما في قلوبهن أيضًا، ويُبْدِينَ غيره، فَيَلُمْنَ زَلِيخَا على حبِّها يوسف عليه السلام.

[سابعا عمده القاری جلد11ص 258

قوله إنكن

صواحب يوسف أي مثل صواحبه في التظاهر على ما يردن من كثرة الإلحاح فيما يمكن إليه وذلك لأن عائشة وحفصة بالغتا في المعاودة إليه في كونه أسيفا لا يستطيع ذلك والصواحب جمع صاحبة على خلاف القياس وهو شاذ وقيل يراد بها امرأة العزيز وحدها وإنما جمعها كما يقال فلان يميل إلى النساء وإن كان مال إلى واحدة وعن هذا قيل إن المراد بهذا الخطاب عائشة وحدها كما أن المراد زليخا وحدها في قصة يوسف

بس قول دیگر از این روایت این است که

[](إنَّكنَّ]

]صواحبُ يوسف[مُروا أبابكرٍ فَلْيُصَلِّ بالنّاسِ) يعني: “شما مانند زنانِ دور و برِ يوسف – عليه السلام – هستيد.به ابوبكر – رضي الله عنه – بگوييد كه براي مردم امامت دهد و

رسولخدا – صلى الله عليه وسلم – از آن جهت اطرافيان خود و از جمله امالمؤمنين عايشه رضي الله عنها را به زنان دور و برِ يوسف – عليه السلام – تشبيه كردند كه بر خلاف آنچه به ظاهر گفتند كه ابوبكر – رضي الله عنه – نميتواند در جاي نماز رسولخدا – صلى الله عليه وسلم – بايستد، در دل و درون خود خيلي دوست داشتند كه ابوبكر – رضي الله عنه – به چنين افتخار بزرگي نايل شود.

بس هیچوقت اهل سنت فهم کجی که جناب جاهل السلطنه ی شما از حدیث دارید ندارند . من سخن یک عفیری ولد المتعه برایم ملاک نیست و باید برای اثبات حجیت سخنت مدرک بدهی

منتظرم مدرک بدی

اما جهلای عفیر برست مثل بقره مجلسی در بحار الخرافاتش می گوید

إنكن

صواحب يوسف كان لمعاودتها القول بأن أبا بكر رجل أسيف لا يقدر على القراءة، ولا يملك نفسه من البكاء،

هر چند در بیان این سخن بقره مجلسی بسیار زشت سخن می گوید

اما قول دیگری در کتب رافضه

وعن النبيّ صلّى الله عليه و آله : «إنّكنّ صُوَيحبات يوسف» : 28 / 162 . أراد تشبيه عائشة بزُلَيْخا وحدها وإن جمع في الطَّرَفين ، ووجهه أ نّهما أظهرتا خلاف ما أرادتا ؛ فعائشة أرادت أن لا يتشأّم الناس به ، وأظهرت كونه لا يُسْمِع المأمومين ، وزُلَيْخا أرادت أن ينظرن حُسن يوسف ليعذرنها في محبّته وأظهرت الإكرام في الضيافة ، أو أراد : أنتنّ تشوّشنَ الأمر عليّ كما أ نّهنّ يُشوّشنَ على يوسف . ويقال : معناه : إنّكنّ

صواحب يوسف ؛ أي في التظاهر على ما تُرِدْن وكثرة إلحاحِكنّ(مجمع البحرين) .

حتی کتب خودتون هم ذکر کردنش ولی با شیوه ی مغرضانه ای گفته اند . بهرحال منتظرم جواب چهار سوالی که ازت برسیدم رو قشنگ با دلیل علمی بدی نه با سفسطه