پاسخ های ارسال شده در انجمن
-
نویسندهنوشته ها
-
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: آقای إبن حجر عسقلانی: هر فضیلتی که درباره معاویه آمده، صحیح نیست #5193برادر مجاهددین به زودی درس بزرگی به این ابن متعه میدهم تا روش نشه زبان نجسش را بر سیدنا معاویه خار چشم روافض جمکرانی بگشاید
منتظر اداعایهایت باش اقای اخوندی که با پول من ایرانی داری تو سایت ها با اهل سنت می جنگی .
ببینیم کی از این مباحثه سر بلند بیرون میاد .
خواهیممممممممممممممممم دید
والله مستعان
بسم الله الرحمن الرحیممن قصد دارم به این نادان وقت بدم والله جوابشو نوشتم خط به خط . کوشا دیدی من با تو نرم بودم و اخرش تو بودی فحش دادی؟؟؟نگاه کن حرفاتو:این شر و ورها و دری وری ها چیه نوشتی؟
باز هم به همه میگم تا نباشد چوب تر فرمان نبرد گاو خر . با شما رافضیان فقط تندی به کار می آید.ولیکن سعی میکنم از این به بعد به روش خودم باهات حرف بزنم . تو اگر مرد میبودی اثبات میکردی حرفامو شر و ور هست ولی فقط ادعای امام زمانی بود حالا هم توش گیر کردی .من که میدونم کوشا=dlsvkhth14.blogشما دو نفر یکی هستید . من با روشهای شما رافضیان کامل اگاهم . خدا لعنت کند کسیکه اینجوری خودش را حق جلوه میده .
من اینجا نیومدم شبهات پوچ جنابعالی رو جواب بدم هزار تا کار و گرفتاری دارم .الانم از وقتم میزنم میام با شماها حرف میزنم . به شما از پول ملت ایران پول میدن که فقط تو سایت با ما بجنگید .من که میدانم شماها معاند هستید و دنبال حق نیستید . ازم ایه خواسته بودی سنی حق است یا شیعه
اینم یک ایه که نشون میده کی حقه .فقط این یک ایه برای هر نادانی هم کافی است
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ
آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِي نَزَّلَ عَلَى رَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِي أَنْزَلَ مِنْ قَبْلُ وَمَنْ يَكْفُرْ بِاللَّهِ وَمَلَائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا بَعِيدًا
کجاست امامتی که شماها ادعا دارید منکرش کافر است ؟؟ میشه بفرمایی امامت علی کجاست و اگر بهش ایمان نداشته باشیم کافریم ؟؟؟
بس امامت ساخته شما نوکران یهود است . کجاست امام چاه جمکرانی شما؟؟؟؟
تو ادعای مناظره کردی ولی حتم دارم جوابی علمی نداری جناب . پس تو یاوه گویی میکنی و این رسم مذهب شما رافضیان . دیگر هم ادعای مناظره نکن جناب کوشا=dlsvkhth14.blo
بس کوبیدمت جنابعالی رو . الان هم جنابعالی جواب نداری و به رسم مذهبت داری شخصیت مخاطبتو له میکنی تا به شیوه ای عاجزانه خود را حق جلوه بدی
متاسفم برای مذهب سبایی جنابعالی . من با تو بسیار نرم بودم و تند سخن نگفتم ولی جنابعالی که جوابی نداری بهت فشار امد و به سخنانم احترام نگذاشتی .والله کراهت دارد با شماها دهن به دهن شد زیرا:
]إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ[
نَجَسٌ فَلَا يَقْرَبُوا
.گفتی==========
ایشان هیچ اطلاعی از احادیث شیعه و رجالی شیعه ندارد و فقط مطالبی که عده ای مغرض و ضد شیعه بدون دلیل بیان کردند ایشان عینا بیان می کنند. کاش می گفتند در مورد چه مطلبی حدیث می خواهند با این شرایط بهتر بود. در ضمن چه در کتب شیعه و چه در کتب اهل سنت احادیث صحیح، موثق، حسن، ضعیف یافت می شود که هر کدام بر مبنای کتب رجالی خود احادیث را ذکر می کنند. این گونه نیست که فقط کتب شیعه احادیث ضعیف دارد. و اهل سنت ندارد. اقا ادعای عجیبی می کند و در اخر حکم کتابی بودن برای شیعه صادر می کند.اما بنده به ایشان جواب نقضی می دهم تا شما و هم جناب اوربان متوجه شوند و بینیم ایا دوباره حاظرند همین حکم کتابی را برای اهل سنت جاری کنند؟
جواب============
بهت نشان خواهم داد چه کسی از احادیث رافضه آگاهی دارد یا نه ؟ شما که عددی نیستید متاسفانه و جز مطالب پراکنده و خارج از موضوع سخنی در باب احادیث رافضه نداشتی . ایشان بنا به عادت جهالت رافضه بر جهل خودش مصمم است و فکر کرده اهل سنت و جماعت هم مکتبشان مثل مکتب مسلمان نمای یهودی رافضه است . خیر بنده این سوالات را چند سالی است همواره میپرسم ومراجع خرافات جنابعالی شما از جواب عاجز مانده اند .الان هم شما جواب دادی از روی تعصب مفرط است و خواهی دید که جوابی نخواهی داشت . من که میدونم الکی فرار به جلو میکنی و همه سخنانت اشفته کردن صورت مساله بحثمان است که بررسی علم درایه رافضه است . من برای شما ذکر میکنم که رافضه در باب درایه چقدر بی در و پیکر هستند وتدلیس های بی اساس جنابعالی را بر همگان اشکار میکنم .گفتی چه در کتب شیعه و چه در کتب اهل سنت احادیث صحیح، موثق، حسن، ضعیف یافت می شود که هر کدام بر مبنای کتب رجالی خود احادیث را ذکر می کنند من به شما عرض کنم چنین سخنی که اهل سنت حدیث صحیح و ضعیف و حسن دارد شکی نیست و ما آنان را جدا کردیم و صحیح و ضعیف ما و معیارش مشخص است ولی برای رافضه باید عرض کنم حتی یک حدیث صحیح با تعریف علمای امامیه رافضی اثناعشری تکفیری تروریست ندارند
اگر میداشتند بدون شک ارایه میدادی متقن ترین حدیث رافضه . ولی کجاست؟؟؟؟؟؟؟من که ندیدم حدیثی از رافضه ارایه بدی جز اینکه فقط توپ انداختی در میدان اهل سنت تا صورت مساله را که نبود احادیث صحیح در مذهب رافضه است پاک کنیییییییییی. ولی کووووووور خوندی همه مثل شما نادان و جاهل نیستند که نفهمند شما حتی یک حدیث صحیح ندارید . ایها الناس نمبینید این علمای رافضه از آوردن حدیث صحیح عاجززززند . چرا ای شیعیان دست از تعصب بر نمیدارید . من سوال برسیدم یک حدیث صحیح با آن شرایط ارایه دهید .ایشان به رسم نادانی که در اسطبلهای جهلیه بهش آموختن در جواب گفت===ابن تیمیه گفته فساق و فجارا.ههههههههههههههههههه.براستی این جواب دادن و دفاع از احادیث رافضه است؟؟؟؟
گفتی= اقا ادعای عجیبی می کند و در اخر حکم کتابی بودن برای شیعه صادر می کند
بنده در جواب عرض میکنم برایت ثابت میکنم واقعا شماها حدیث صحیح ندارید و تا کنون وارد جزییاتش نشده ام . ولی در پستهای بی شماری بحث درایه رافضه را می اورم تا دیگر بر این کتابی بودن مذهب رفض ایمان بیاوری
گفتی=.اما بنده به ایشان جواب نقضی می دهم تا شما و هم جناب اوربان متوجه شوند و بینیم ایا دوباره حاظرند همین حکم کتابی را برای اهل سنت جاری کنند؟
جواب==امیدوارم بتوانی اثبات کنی و جوابهای نقضت را هم بتوانی ثابت کنی و فرار به جلو و فقط شبهه انذازی نکنی . فعلا جواب سوالات را به چند بخش تقسیم میکنم تا خواننده خودش هر قسمت را خواست بخواند و تشخیص بدهد حق کدام و باطل (روافض)کدامند.
گفتی===ابن تیمیه تئوریک موسس وهابیت تکفیری یا سلفی های تکفیری چنین می گوید: به قول ابن تيميه: ولو كان الناقلون فجارا فساقا. مجموع الفتاوى، ج 18، ص 26 . اگر چه راويان آن فساق و فجار باشند. همچنین عبارتي راکه خود ابن تيميه حراني در مجموعه فتاوا جلد 18 صفحه 23 ميگويد: تعدد الطرقو كثرتها يقوى بعضها بعضا حتى قد يحصلا لعلم بها و لو كانا لنا قلو نفجار افساقا فكيفإ ذا كانوا علماء عدولا. اگر یک روايت با سندهاي متعدد آمد، اين سندها همديگر را تقويت ميکند و چه بسا براي انسان علم وقطع به دست ميآيد؛ اگرچه ناقلين فاجر و فاسق باشند. جناب اوربان برای شما همین یک مورد کافی باشد. پس نشان می دهد که اگر احادیث مختلف که در تایید هم باشند و هر چند ناقلین ان فاسق باشند همدیگر را تقویت می کنند. ایا طبق این مبنا شما حاظرید اهل سنت را کتابی بنامید؟ چون حتی به احادیث ضعیف هم استناد می کنند. در ضمن طبق مبانی شما دو کتب صحیح بخاری و مسلم بعد از قران اصح کتبین است. و تمام روایات ان صحیح است. در صورتی که کتب احادیث شیعه چنین نیست و یکی از علما اشاره نکرده که تمام کتب احادیث من صحیح است.
جواب===
اول جواب این شبهه جنابعالی را ذکر خواهم کرد و سپس به ردی احادیث رافضه می پردازم
بخش اول:
اولا تکفیری بودن را همه رو از روی مذهبتان و روایاتتان در مورد تکفیر و ولدالزنا بودن غیر شیعیان می شناسند .در مذهب رافضه احادیث تکفیر امت اسلامی و غیر شیعیان هست نه توسط بقیه مذاهب و ادیان . پس تکفیری به ادعا نیست بلکه باید از روی مکتب آن را شناخت و منبع آن هم قران و سنت صحیح است.هر کس الکی ادعای تکفیری بودن عده ای را بکند ونتواند اثباتش کند آن حکم به خودش بر میگردد . اگر دوست داشته باشی روایتی در این مورد در مذهبت نشان بدهم که چطور اهل سنت را که شماها ناصبی میدانید و حکم بر کشتن و تکفیر آنها میدهید.این هم سخن ابی عبدالله در مورد کشتن مخالفین . البته ابی عبدالله از این تهمت های شما بری وپاک است .چرا که عرض کردم مذهب شما ساختگی ابن سبا یهودی است.
محمد بن علي بن الحسين في (العلل) عن أبيه، عن سعد، عن أحمد ابن محمد، عن علي بن الحكم، عن سيف بن عميرة، عن داود بن فرقد قال: قلت لأبي عبد الله عليه السلام: ما تقول في قتل الناصب ؟ فقال: حلال الدم، ولكني أتقي عليك فان قدرت أن تقلب عليه حائطا أو تغرقه في ماء لكيلا يشهد به عليك فافعل، قلت: فما ترى في ماله ؟ قال: توه ما قدرت عليه
ثانیا
در مورد کلام این تیمیه سخنی عرض کردی
من جواب را در چند وجه بیان میکنم 1-بررسی حدیث مشهور2-بررسی تقویت حدیثی 3-بررسی حدیث حسن وانواعش و حجیت ان در باب عقاید 4-بررسی احادیث شیعه به طور تفصیلی 5-بررسی احادیث ضعیف و ایا اینکه تقویت حدیثی موجب صحت آن و رسیدن به درجه حسن و صحیح و می شود؟؟6-برسی کلام ابن تیمیه
اینها رو برایت اندکی شرح میدهم امیدواردم دست از عناد بکشی و اینقدر مسایل اشفته بیان نکنی
ما اهل سنت کاری به فاسق بودن راویان نداریم بلکه در مورد حدیث صحیح و انواع حدیث نزد اهل سنت برایت توضیح میدهم
علماء و محّدثين، حديث پيغمبر صلي الله عليه وسلم را به سه قسم: صحيح، حسن و ضعيف تقسيم کردهاند. موضوع جزو حديث نيست، اطلاق لفظ حديث تا زماني بر آن جايز است که معلوم نگرديده موضوع است، همينکه موضوع بودن آن ثابت شد، ديگر اطلاق لفظ حديث بر آن درست نيست.
ق1- حديث صحيح حديثي است که تمام راويان در سلسله روايت آن يکي بعد از ديگري- تا اينکه روايت به پيغمبر صلي الله عليه وسلم يا صحابي منتهي ميشود- ذکر و شناسايي شده باشند و يکايک آن عادل و درستکار و داراي قدرت حافظه فراوان برايضبط دقيق مسموعات خود باشند. حديث صحيح نيايد شاذ و يا معلّل باشد. حديث شاذ آن است که راوي آن عادل و داراي حافظه قوي است؛ ولي روايتش با روايت ساير راويان عادل و با حافظه مغاير است.
حديث معلّل حديثي است که دارايعيب و ايرادهاي پنهاني و خفي باشد که تنها علماء و محّدثين آنها را تشخيص ميدهند، بنابر اين حديث صحيح حديثي است که چه از لحاظ سند و راوي و چه ازلحاظ متن و معني از هر نقصي محفوظو مصون باشد.حديث صحيح نيز بر دو نوع است: يکي حديث متواتر و ديگري حديث آحاد.
متواتر حديثي صحيحي است که جماعت فراواني آن را روايت کرده باشند و احتمال اينکه اين جماعت بر دروغ توافق کرده باشند وجود نداشته باشد. اين حالت بايد در کلّيه طبقات حفظ شود، مانند حديث شفاعت و حديث معراج و… حديث متواتر مفيد علم و يقين است و در تمام مسائل ديني اعم از عقيدتي و عملي سند و حجّت است.
حديث آحاد آن است که تعداد راويان آن به مرحله تواتر نرسيده است مانند اکثر احاديث مربوط به عبادت و معاملات و حدود و قصاص ونکاح و طلاق و… حديث صحيح آحا به اعتقاد جمعي از علماء کلاً مفيد علم و يقين ميباشد. عدّه ديگري معتقدند تنها احاديث آحاد صحيح بخاري و مسلم مفيد علم و عمل ميباشند و سايرآحاد صحيح تنها مفيد عمل هستنند. امّا قول راجح اين است که احاديث صحيح آحاد کلاً اعمّ از صحيح بخاري و مسلم و ساير صحاح مفي ظن هستند و در مسائل شرعي و عملي حجّت و سندميباشند. تمام علماء و مجتهدين اسلام از عصر اصحاب کرام تا به امروز بر اين موضوع اتّفاق نظر داشتهاند.
ق2- حديث حسن آن است که کلّيه راويان آن در سلسله روايت يکي بعد از ديگري تا اينکه روايت به پيغمبر صلي الله عليه وسلم يا صحابي منتهي ميشود، ذکر و شناسايي شده و همه عادل و درستکار و داراي حافظه قوي باشند. ولي قدرت حافظه و ظبط آنان به اندازه قدرت حفظ و ظبط راويان حديث صحيح نباشد. حديثحسن هم نبايد شاذ و يا معلّل باشد.فرق حسنبا صحيح اين است که اولاً: قدرت حفظ و ظبط در راويان صحيح بيشتر است. ثانياً: حديث حسن هميشه آحاد است و متواتر ندارد. حديث حسن گاهي با توجّه به عوامل ديگري به صورت صحيح در ميآيد، که به اين نوع حسن لذاته و صحيح لغيره گفته ميشود. حديث حسن هم مانند آحاد صحيح مفيد عمل و ظن است و در مسائل فرعي و عملي حجّت است.
بايد متوجه باشيم که احاديث صحيح آحاد همه در يک مرتبه از صحّت قرار ندارند. بلکه داراي مراتب متعّدد است و بعضي از بعضي ديگر صحيحتر است. اوّلين مرتبه و اعلاترين درجه حديث صحيح احاديثي است که بخاري و مسلم هر دو بر روايت آنها اتّفاق دارند که در اصطلاح به آنها گفته ميشود: متّفق عليه، صحيح بخاري در مرتبه دوّم، صحيح مسلم در مرتبه سوّم، ابو داود در مرحله چهارم و ترمذي و نسائي و ابن ماجه به ترتيب در مراحل پنجم و ششم و هفتم قرار دارند. کتابهاي اين شش محدّث بزرگ معروف به صحیحن و سنن ميباشند.
ق3- حديث ضعيف آن است که داراي شرايط حديث صحيح و حسن نباشد. حديث ضعيف مفيد علم وعمل نيست و در هيچ يک از مسائل ديني سنديت ندارد. علماء اسلام از استناد به احاديث ضعيف خودداري نمودهاند. ولي عدّهاي معتقدند که جايز است در مسائل ترغيب و ترهيب و فضائل و مناقب از آنها استفاده نمود
شروط حدیث صحیح نزد ما مشخص است و اگر شم اندکی معاند نمیبودی می فهمید فسق و فجور راوی باعث سقط شدن حدیث صحیح نمی شود . چرا که هیچ کس راویی بدون فسق و فجور نیست . کدام شخص است که دچار فسق نشده باشد؟؟
اگر راوی 1-ضابط2-عادل و….. باشد . پس اگر شخص فاسق باشد ولی در ظاهر کذاب نباشد میتوان او را دایره عدل راوی قرار داد.و اما توضیحی دیگر
شيوه و روش محدثين اين است که اگر فرد صادق و راستگو باشد و در ظاهر دروغگو نباشد از او روايت کرده اند، و اين به معناي تأييد مذهب آن فرد نيست. پس هرگاه فردي احاديثي روايت کرد که کسي ديگر آن را روايت نکرده است و يا حديث او طرق ديگر را تقويت مي کرد، نبايد از آن روي گرداند و به خاطر اشتباه راوي و مشخص شدن صداقت او حق حديث ضايع گردد.
ابن حجر به تفصيل در مورد روايت بدعت گذار سخن مي گويد و در آن آمده است: (پس بايد مصلحت به دست آوردن آن حديث و نشر آن سنت بر مصلحت اهانت به بدعت گذار و خاموش کردن بدعتش مقدم باشد
مقدمة الفتح (1/385).
ما داراي شيوه و قاعده هستيم، و وقتي براي ما راستگو بودن راوي ثابت شود ما از او روايت را نقل مي کنيم، گرچه آن فرد از خوارج يا ناصبي يا شيعه اي آتشين باشد.
روش و شيوه شيعه اماميه چيست؟
صاحب (مقياس الهداية في علم الدرايةص 23) که يک شيعه امامي است مي گويد: (حديث صحيح همان است که سند آن به معصوم متصل شود، و يک فرد عادل شيعه از فرد همچون خودش آن را روايت کرده باشد)
پس انصاف کجاست؟! قطع نظر از تحقق و عدم تحقق اين شرط در احاديث اماميه.
علامه شما ابن مطهر تأکيد کرده است که: (معيوب بودن دين فرد باعث اين نمي شود که حديث او معيوب گردد)- رجال الحلي (ص 137).- پس چرا چيزي براي شما جايز است و براي ديگران جايز نيست؟!
با اينکه در اينکه شيعه اين قاعده را اجرا کرده اند شک دارم
در توضیح دیگر حدیث صحیح باید عرض کنم (برای یادآوری)
صحيح: صحيح در لغت، ضد سقيم و بيمارى است، و در اصطلاح به حديثى اطلاق مى شود كه سند آن به نقل راوى عادل و ضابط، از مثل خودش تا آخر آن، بدون شذوذ و علت، متصل و پيوست باشد.
در حديث صحيح، چنانكه از تعريف دانسته مى شود، موجوديت شروطى لازم است كه فقط در صورت موجوديت آنها مى توان حديث را صحيح گفت، نه در غير آن، و اين شروط عبارتند از:
الف: اتصال سند: هر يكى از راويان آن، حديث را مستقيماً از آغاز سند تا پايان آن، از كسى كه در بالاى وى در سند قرار دارد، گرفته باشد.
ب: عدالت راويان: هر يكى از راويان آن، به صفت هاى مسلمان، بالغ، عاقل، غير فاسق و جرح در مروت موصوف باشد.
ج: ضبط راويان: هر يكى از راويان آن، تام الضبط باشد. ضبط سينه يا كتاب، يعنى يا حديث را حفظ و يا نوشته داشته باشد.
د: عدم شذوذ: حديث شاذ نباشد، يعنى راوى ثقه در روايت مخالف كسى كه از وى ثقه تر است نباشد، و حديث شاذ آن است كه يك راوى ثقه در روايت آن، با راويى كه از وى ثقه تر است، مخالفت نموده باشد.
ه: عدم علت: حديث كدام علتى نداشته باشد، و علت سبب غامض و پوشيده اى است كه در صحت حديث ضرر وارد مى كند.
به اين صورت حديثى كه، اين شروط پنجگانه را در خود داشته باشد، حديث صحيح است، و وجوب عمل به آن به اجماع اهل حديث ثابت مى باشد.
شرح و مفهوم اين اقوال محدثين:
(هذا حديث صحيح) يا (هذا حديث غير صحيح)، «اين حديث صحيح است» يا «اين حديث صحيح نيست».
الف: هدف از اين قول محدثين كه «اين حديث صحيح است»، اين است كه شروط پنجگانه در آن تحقق يافته، ولى در عين حال اين به معناى قطعى بودن صحت آن نيست، زيرا ممكن است كه راوى ثقه نيز دچار خطا و فراموشى شود.
ب: هدف از اين قول شان كه «اين حديث صحيح نيست»، اين است كه شروط پنجگانه صحت حديث هيچكدام و يا بعضش در آن حديث تحقق نيافته، و اين در عين حال كذب حديث را افاده نمى كند، زيرا ممكن است كسى كه زياد خطا مى نمايد گاهى حديث را بدون خطا نمودن روايت كند.
مراتب حديث صحيح:
1 – در مرتبه اول حديث متفق عليه قرار دارد، كه آن را بخارى و مسلم روايت نموده باشند.
2 – در مرتبه دوم حديثى قرار دارد كه آن را بخارى به تنهايى خود روايت كرده باشد.
3 – در مرتبه سوم حديثى قرار دارد كه مسلم به تنهايى خود روايت كرده باشد.
4 – در مرتبه چهارم حديثى كه به شرط بخارى و مسلم روايت شده باشد، ولى آن دو آن را روايت نكرده باشند.
5 – در مرتبه پنجم حديثى كه به شرط بخارى باشد، ولى او آن را روايت نكرده باشد.
6 – در مرتبه ششم حديثى كه به شرط مسلم باشد، ولى او آن را روايت نكرده باشد.
7 – بعد از آن ها، حديثى كه نزد غير بخارى و مسلم از ائمه كبار چون ابن خزيمه و ابن حبان صحيح ثابت شده باشد، و به شرط آن دو نباشد.
هدف از شرط شيخين:
هدف از شرط شيخين و يا شرط يكى از آن ها اين است كه، حديث از طريق رجال اين دو كتاب – بخارى و مسلم – و يا از طريق رجال يكى از آن ها با مراعات كيفيتى كه آن دو در روايت از آنها در نظر داشته اند، روايت شود.
هدف از متفق عليه:
هدف از اين قول، اين است كه بخارى و مسلم هر دوى شان بر صحت حديث متفق اند.
2 – حسن: علماء در تعريف حسن اقوال مختلفى، به خاطر قرار داشتن آن در ميان صحيح و ضعيف، ارائه نموده اند، ولى ما در اين جا آن را با اتكاء به تعريف ابن حجر چنين تعريف مى كنيم:
حديث حسن: حديثى است كه سند آن به نقل عدلى كه ضبط وى خفيف باشد از مثلش تا آخر سند، بدون شذوذ و علت متصل شده باشد، به اين صورت فرق حديث حسن با حديث صحيح، فقط در خفيف بودن ضبط است و بس، وگرنه شروط موجود در حديث صحيح در اين نوع حديث نيز لازم است.
امام ترمذى مى گويد: هر حديثى كه روايت مى شود، و در اسناد آن كسى كه متهم به كذب باشد وجود نداشته باشد، و حديث شاذ نباشد، و از وجه ديگرى هم به مانند آن روايت شود، همان حديث نزد ما حديث حسن است. حكم حديث حسن در حجت گرفتن، چون حكم حديث صحيح است، اگر چه اول در قوت از دومى بالاتر است.
شرح و هدف اين اقوال محدثين:
(حديث صحيح الإسناد) يا (حسن الإسناد)
الف: اين قول محدثين (هذا حديث صحيح الإسناد)، «اين حديث از اسناد صحيح برخوردار است»، از اين قول شان (هذا حديث صحيح)، «اين حديث صحيح است»، فرق مى كند، زيرا حديثى كه از آن به صحيح الإسناد تعبير مى شود، از حديثى كه از آن به صحيح تعبير مى شود. در مرتبه پايين تر قرار دارد.
ب: و هم چنان اين قول شان كه (هذا حديث حسن الإسناد)، «اين حديث از اسناد حسن برخوردار است» با اين قول شان كه (هذا حديث حسن)، «اين حديث حسن است»، چون فرق مذكور در بخش بالا فرق مى كند، و حديثى كه از آن به حسن الإسناد تعبير مى شود، نظر به حديثى كه از آن به حديث حسن تعبير مى گردد در مرتبه پايين تر قرار دارد. به خاطرى كه گاهى اوقات اسناد صحيح مى باشد، ولى متن به خاطر موجوديت شذوذ و يا علت صحيح نمى باشد. به اين صورت وقتى كه محدث مى گويد: «اين حديث صحيح است» موجوديت شرطهاى پنجگانه صحت حديث را افاده مى كند، ولى وقتى كه مى گويد: «اين حديث اسناد صحيح دارد»، فقط موجوديت سه شرط از شروط صحت حديث را افاده مى نمايد كه عبارتند از: اتصال اسناد، عدالت راويان و ضبط آن ها. ولى نفى شذوذ و علت از حديث، از اين قول ثابت نمى گردد. وقتى كه حافظ و معتمد فقط به اين اكتفاء مى كند كه «اين حديث صحيح الإسناد است» و علتى براى آن ذكر نمى كند، غالباً متنش نيز صحيح مى باشد.
هدف اين قول امام ترمذى و غير وى: (حديث حسن صحيح).
در ظاهر، اين عبارت غامض و مشكل به نظر مى خورد، چون حسن در درجه پايين تر از صحيح قرار دارد، پس چگونه مى توان آن دو را به اين صورت با هم جمع نمود؟
علماء در جواب به اين پرسش پاسخ هايى گفته اند، و در اينجا قول حافظ ابن حجر كه سيوطى نيز آن را پذيرفته به عنوان جواب براى سئوال فوق نقل مى گردد.
1 – اگر حديث دو اسناد يا زيادتر از آن داشته باشد، معناى اين قول ترمذى چنين است: حديث به اعتبار يك اسناد حسن، و به اعتبار اسناد ديگر صحيح است.
2 – ولى اگر يك اسناد داشته باشد، معناى آن چنين است: نزد قومى حسن است، و نزد قوم ديگرى صحيح. گويى كه موصوف به اختلاف علماء درباره حكم اين حديث اشاره مى كند، و يا اين كه حكم نزد وى بر يكى از آن دو، ترجيح نيافته است.
3 – صحيح لغيره: اين همان حديث حسن لذاته است، البته وقتى كه همين حديث حسن لذاته از طريق ديگرى به مانند آن و يا قوى تر از آن روايت شده باشد. و صحيح لغيره، به خاطرى ناميده شده كه صحت از ذات سند پديد نيامده، بلكه از انضمام روايت ديگرى به آن پديد آمده است. به اين صورت صحيح لغيره كه مركب از حسن لذاته و روايتى مانند آن و يا قويتر از آن است، از حسن لذاته در مرتبه بلندتر، و از صحيح لذاته پايين تر مى باشد.
4 – حسن لغيره: اين همان حديث ضعيف است، كه براى خود طريق متعدد ديگرى داشته باشد، ولى سبب ضعف آن فسق و يا كذب راوى نباشد.
از اين تعريف چنين دانسته مى شود كه ضعيف به درجه حسن لغيره به دو شرط ارتقا يافته مى تواند:
1 – اينكه همان حديث ضعيف، از طريق ديگرى، و يا زياده از يك طرق، به شرطى كه همان طريق ديگر مثل آن و يا قوى تر از آن باشد، روايت كرده شود.
2 – اينكه سبب ضعف حديث سوء حفظ راوى آن، يا انقطاعى در سند آن و يا جهالت در رجال آن باشد. به اين صورت حسن لغيره از حسن لذاته درمرتبه پايين تر مى باشد، ولى مقبول و قابل حجت است.
-
نویسندهنوشته ها
قبل از هر چیزی به اهل سنت و همه حق جویان یک مژده خوب بدم
اینکه این جواب نهاییی همه تشیع است . من همین جوابهارو میخواستم . کمر تشیع با این بستها شکست
اینجانب اوربان اعلام میکنم به زودی رد بسیار محکمی بر سخنان این شیطان دوپا مینویسم . فعلا دیشب ساعت 1شب مطلع شدم که بعد خداحافظیم تا اسفند یک نفر امام زمانی با عمامه اومده جواب حرفها و سوالاتتو داده .در اسرع وقت جوابها را برای همه تون میفرستم تا ببینید یک مذهب باطل ئ تدلیس گر مثل تشیع یعنی فاجعه برای اسلام
. اقایی که اسم ایدیت مثل مذهبت مجهوله حرفاتو اصلاح کن .چون فرصت اخرته . چند روزی فرصت داری برای اصلاحش . من تا یک هفته بهت وقت میدم حرفاتو قشنگ اصلاح کنی چون با این چند بست کمر تشیع رو دو نیمه کردی خوانندگان گرامی منتظر جواب باشید………….هر چند گفتم دیگه نمیام تا اسفند ولی دیشب تا مطلع شدم اومدم فوری و از همین الان عرض کنم که جوابها رو دادم باید ایشان اگر دنبال حق هستند صبر کنند تا اسفنند ماه و با هم بحثو ادامه بدیم . نه وقتی که از خلا نبود بنده در سایت استفاده کند و بست بزاره . جواب این بستهاتو طی چند روز اینده میدم اگر خدا بخواهد و کار و مشکلات اجازه بدهد و بعد بحث رو موکول میکنم به بعد اسفند .
دوستان هل سنت با این سخنانش براتون شهه درست نشه چون همه ش تدلیس و ریابازی است . در واقع به این شخص یارانه ی امام زمانی دادن که بیاد برای جنگ نه برای حقیقت . ولی من هر کس نیستم که بزارمش بخ حال خودش تا اراجیف بگه . دست ز سرش برنمیدارم .البته بعد جواب ین چند بستش میرمممممممم تا بعد اسفند ماه .منتظر جواب باشید
والله مستعان
اوربان قاهر الرافضه الکافر