پاسخ های ارسال شده در انجمن
-
نویسندهنوشته ها
-
گفتی ===
در صحيح بخاري، جلد 1، صفحه 62، كتاب الوضو، باب 60، باب البول قائماً و قاعداً آمده است: پيامبر (صلي الله عليه و سلم) به صورت ايستاده بول ميكرد. اين واقعاً جسارت و اهانت به نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) است. آقايان أهل سنت كه نسبت به بعضي از رُوات ميگويند: چون فلان راوي، ايستاده بول ميكرد، پس عادل نيست و نبايد أحاديثش را قبول كنيم. الرفع و التكميل في الجرح و التعديل للكنوي الهندي، ج1، ص81. جناب عُقيلي در ضعفاء، جلد 2، صفحه 179 نقل ميكند: أتيت سماك بن حرب فوجدته يبول قائماً، فتركته و لم أسمع منه. چون جناب سماك بن حرب در حال ايستاده بول كردم ديدم، نقل رواياتش را ترك كردم
جواب========
جوابت در دو بخش میدم
1-جواز ایستاده بول نمودن در تشیع و تسنن
2-تدلیس در مورد سماک بن حرب
1-طعن شیعه بر اهل سنت درباره جواز بول کردن در حالت ایستاده!!
http://www.islamtxt.net/?q=article/224
جواز بول در ایستاده نزد تشیع
در کتاب ” الکافی” آمده که از امام صادق علیه السلام در مورد شخصی که ایستاده بول میکند پرسیدند، گفت: مانعی ندارد.الكافی – الكلینی – ج 6 – ص 500 علی بن إبراهیم ، عن أبیه ، عن ابن أبی عمیر ، عن رجل ، عن أبی عبد الله علیه السلام قال : سألته عن الرجل یطلی فیبول وهو قائم ؟ قال : لا بأس به و مجلسی آن را در مرآة العقول ج22 ص 402 حسن گفته و تحسین کرده است.
کسانی مانند خویی و خمینی و لنکرانی و…. آن را مکروه میدانند ولی اشخاصی مانند سیستانی آن را جایز می دانند چنانکه در سایت شیعی شبکة السراج آمده است که:
از ایشان پرسیده شد: هل یجوز التبول واقفاً فی حال ضمان عدم وصول النجاسة الى الجسم او الملابس ؟
یعنی: آیا ایستاده بول کردن در صورت عدم رسیدن نجاسات به جسم ولباس جائز است
جواب آیت الله سیستانی : یجوز = جایز است
میتونید به سایت http://www.alseraj.net/ar/index.shtml مراجعه کنید و در قسمت کنز الفتاوی متن عربی فوق رو سرچ کنید.
از همان لینک که دادم برو نگاه کن جناب رافضی
حال جواب شما در هرچه بود در مورد این احادیث و سخن مراجع نادانتان جواب من هم همان خواهد بود
گفتی===جناب عُقيلي در ضعفاء، جلد 2، صفحه 179 نقل ميكند: أتيت سماك بن حرب فوجدته يبول قائماً، فتركته و لم أسمع منه. چون جناب سماك بن حرب در حال ايستاده بول كردم ديدم، نقل رواياتش را ترك كردم. چه شد كه اگر يك راوي به صورت ايستاده بول بكند، از عدالت ساقط است و روايتش قابل قبول نيست، ولي اگر ـ نستجير بالله ـ پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) ايستاده بول بكند، هيچ اشكالي ندارد؟!
جواب==============هیچوق عقیلی شخصی را برای ایستادن بول نمودن رد نکرده و جنابعالی تدلیس نمودی
شیخ عقیلی در جز دوم کتابش این چنین سماک بن حرب را تشرح داده و ضعیف بودنش هیچ ربطی به بول ایستاده ندارد ای نادان کپی پیست کننده .که چیزی جز کپی پیست نمدانی
[
سماك بن حرب كوفى حدثنا عبد الله بن أحمد قال حدثني أبى قال حدثنا حجاج قال قال شعبة كانوا يقولون لسماك عكرمة عن بن عباس فيقول نعم قال شعبة فكنت أنا لا أفعل ذلك به قال سئل أبى عن سماك بن حرب وعطاء بن السائب فقال ما أقر بهما سماك يرفعها عن عكرمة عن بن عباس وعطاء عن سعيد بن جبير عن بن عباس
حدثنا عبد الله قال حدثنا أحمد بن الحسن بن خراش وحدثنا محمد بن عيسى قال حدثنا صالح قال حدثنا على بن عبد الله قال سمعت أبا داود قال كنا عند شعبة فجاءه خالد بن طليق وأبو الربيع السمان فكان خالد بن طليق الذي كان يسأله فقال يا أبا بسطام حدثني حديث سماك بن حرب في اقتضاء الورق من الذهب فقال رفعه سماك وأنا أفرقه فقال حدثني يا أبا بسطام فقال حدثني داود عن سعيد بن جبير عن بن عمر لم يرفعه وحدثني قتادة عن سعيد بن المسيب عن بن عمر لم يرفعه وحدثني أيوب عن نافع عن بن عمر لم يرفعه ورفعه سماك وأنا أفرقه حدثنا محمد بن موسى قال حدثنا إسماعيل بن أبى الحارث قال حدثنا أحمد عن حجاج عن شعبة قال حدثني سماك أكثر من كذا كذا مرة يعنى حديث عكرمة إذا بنى أحدكم فليدعم على حائط جاره وإذا اختلف في
الطريق وكان الناس ربما لقنوه فقالوا عن بن عباس فيقول نعم وأما أنا فلم أكن ألقنه حدثنا أحمد بن علي قال حدثنا مجاهد بن موسى قال حدثنا عفان قال سمعت شعبة وذكر سماك بن حرب بكلمة لا أحفظها الا أنه غمزه حدثنا محمد بن أيوب قال حدثنا يحيى بن المغيرة قال حدثنا جرير قال أتيت سماك بن حرب فوجدته يبول قائما فتركته ولم أسمع منه حدثنا محمد بن إسماعيل قال حدثنا الحسن بن على قال سمعت محمد بن عبيد يقول كان سماك بن حرب يجالس الشعبي وينشد الشعر فإذا جاء أصحاب الحديث قال جاء الثقلاء
پس قشنگ نقل قول کن الکی ضعف سماک نزد عقیلی را ربط نده به بول ایستاده .بلکه سماک رو متهم به سو حافظه دانسته و رد نموده
منتظر رد بقیه سخنانت باش . البته شاید نتوانم زود وقت کنم و بیام جوابها رو بدم .ولی وقت کنم فوری خط به خط سخنانت را رد میکنم .من هم برایت احادیث شیعه که حدود 5000هزار روایت است می اورم و دفاع کن . البته دفاع علمی نه دفاهی که از تو چاه جمکران و عمامه فاضلابی ت بیرون می اید .
راستی یکی راهنمایی کند=من مقالات زیادی فرستادم اسلام تکس ولی هیچکدوم رو نشر ندادن بنظرتون ایمیلها رو بد ارسال میکنم ؟؟ایمیلمو هم هر چی بعد ارسال مقالات به اسلام تکس میزنم باز نمیشه و میگه رمز اضتباه است.بنظرتون هک شدم دوستان خواننده؟؟لطفا بهم اطلاع بدید تا دوباره مقالات رو ارسال کنم و همگی اجر ببریم
اوربــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــان -قاهر الرافضه
خادم الاسلام والاهل السنه
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: درخواست مناظره با تمام ادیان و مذاهب ومکاتب-جزاک الله #5255از اسم جنابعالی شرک هندویسم می باردتو عبد زهرا هستی بنده هم عبد الله هستم . پس بنده موحدم و تو بنده ی مخلوقات هستی نه الله .
اینقدر شبهاتت تکراری و بی اساس است که اصلا روش وقت نمیزارم ساعت ها . معلوم است چیزی بارت نیست .
چرا روافض مثل خوکان کوی زینب یک ماه و نیم که وقتم آزاد بود جرات نداشتن وارد گفتگو بشوند ولی اکنون که بنده بسیار مشغولم باد در گلو می اندازن و چرت و پرت میگویند ؟؟ پس نشنان میدهد تا چه حد از وجودم ترس دارید
برای گرفتن تمامی شبهات بی اساست من ابتدا کتابی بهت معرفی میکنم برو قشنگ مطالعه کن تا با مفهموم تحریف و مفهوم مصاحف اشنا شوی . فعلا در پستی مشغول جوابگویی هستم در مورد دفاع از احادیث شیعه که بشدت طرف آخوندم رنگش از جوابها بریده و منتظرم خط به خط سخنانمو بعد تکمیل شدن بدهد
نخست برای گرفتن جواب سخنانت در مورد چیزهایی که از کتب اهل سنت اسمش را تحریف نامیدی رجوع کن به کتاب قرآن و تحریف اثر
محمد عبدالرحمن السيف
به این لینکها رجوع کن
1-«مصحف فاطمه» چيست ؟
http://www.islamtxt.net/?q=article/37
2-اعتقاد به تحریف قرآن نزد تشیع
http://www.islamtxt.net/?q=article/10
3-آیا فرشته ها با حضرت فاطمه صحبت میکردند؟ و صحیفه بر او نازل شد؟!
http://www.islamtxt.net/?q=article/40
4-پاسخ به شبهات تحریف قرآن در کتب اهل سنت (قسمت دوم) در اینجا بحث مصحف عایشه موجود است . خودت مقایسه کن با مصحف فاطمه تا چشمایت باز شود
http://www.islamtxt.net/?q=article/551
اگر قانع نشدی یکی از این اخوندای وبلاگ نویست پستی مخصوص برای من گذاشته و به اصطلاح دفاع کرده از عدم تحریف نزد شیعه .من به زودی وقت کنم جوابی محکم بهش میدم اونجا خودت بخون تا بفهمی چقدر کذاب هستند اخوندانتان .
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: درخواست مناظره با تمام ادیان و مذاهب ومکاتب-جزاک الله #5256روافض مکتبشان بر کفر استوار است و معتقد به تحریف کتاب الله هستند که خداوند در باره اش می فرماید﴿إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ﴾. یعنی: «ما قرآن را نازل کردیم و همانا ما نگهدار آنیم».
و فرموده خداوند:
﴿لاَ یَأْتِیهِ الْبَاطِلُ مِن بَیْنِ یَدَیْهِ وَلاَ مِنْ خَلْفِهِ﴾. یعنی: «هیچ گونه باطلی، نه از پیش رو و نه از پشت سر، به آن راه نمییابد».روافض اساسا هیچ گونه حدیث صحیحی ندارند و اساسا سنت از دایره رافضه خارج است . اسلام بر قران و سنت استوار است .چطور روافض خود را مسلمان میدانند در حالیکه نه سنت دارند نه قرآن ؟؟ قرآنشان هم در دست اقایی هست که موهوم است و آن هم مصحف فاطمه ای که از قرآن برتر است .ههههههههههههه
جمع کن اساست را . شما که از مذهب خود بی خبری خداوند روز قیامت از شما خواهد پرسید کجاست این امامت علی و فرزندانش که مذهبت همه را بجز روافض سبایی از دایره کفر میدانند ؟؟روایت هم الی ماشاالله در مورد تحریف تکفیر مخالفین دارید ……
شیعه با اهل سنت گفتی 99درصد با هم مشترکند؟؟
سوال : یک مارمولک هم شبیه مسلمانان نماز می خواند و حتی بعضی وقتها ذکر هم میگوید پس باید بگوییم این مارمولک هم مسلمان است چون در نماز خواندن ظاهری و در رو به قبله ایستادن مشترک است
بنده نمیدانم از چه اشتراکی سخن میگی .روافضی که کارشان
1-تخریب مساجد و مدارس اهل سنت است 2-کارشان اهانت به مقدسات اهل سنت و سب و دشنام عمر است . یک پیرمرد را یکبار رفته بودم اطراف زنجان .انجا این شخص بیچاره از پله ای افتاد و لعنت فرستاد بر ابوبکر و عمر . به حالش دلم سوخت .چون تربیت مذهبش را که اخوندان بهش اموخته بودند نشان داد. رافضه ای که صحابه را مرتد و منافق می داند میشه بفرمایی چطور 99درصد عقایدش با ما یکی است ؟؟3-ترور و قتل علمای اهل سنت و فعالین اهل سنت . من الان که دعوت میدم هر لحظه خود را برای مرگ اماده کردم .چون روافض تاب شنیدن مخالفین فکری را ندرندو ترور بهترین وسیله ممکن برای انان است . 4-نداشتن حتی یک مسجد جامع در کشوری که خود را نماینده اسلام میداند و پایتخش خالی از مسجد برای اهل سنت است. درحالیکه یهودیان و مسحیان معبد و بیمارستان دارد . این است عدل علوی که بهش می بالید؟؟؟5-روافض اعتقاد به تحریف قران و جعل حدیث درند . میشه بفرمایی 99درصد در چه مشترکیم ؟ قمه زنی و سینه زنی و قبرپرستی که بماند…………
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: درخواست مناظره با تمام ادیان و مذاهب ومکاتب-جزاک الله #5262رافضی جان . بهرحال جنابعالی عبد زهرا باش و بنده هم عبد الله بدانیم چه کسی در قیامت ضرر می کند ؟؟عبد النبی به معنای بنده نبی کاملا اشتباه است و شرک می باشد . شما هم بدون شوخی عرض میکنم .علاوه بر خدا 12تا 13خدای دیگر هم دارید .علی .حسن .حسین .باقر.تقی .نقی .رضا.و……………..اخرش هم خدای اخرتون که در سر داب است و اسمش جناب امام زمان قاتل و از بین برنده ی نسل بشر می باشد .همچنان که در روایات مذهب رفض امده که از هر هزار نفر 999را نفر می کشد .این خدای اخر رافضه بسیار جلاد و قاتل است .
ای نادان شرط می بندم جز عبودیت بندگان هیچ چیزی در مذهب رافضه موجود نمی باشد . اکراه نکن .
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: درخواست مناظره با تمام ادیان و مذاهب ومکاتب-جزاک الله #5263ما اهل سنت فقط غلام و خادم برای خدا هتسیم و بس ولی در مذهب شما انسانها هیچ ارزشی ندارند .همانطور که در سوریه الان میبینم کودکان را سر می برید و مظلوم نمایی میکنید . شماها قاتل های گوسفند صفت هستید .گرگی هستید در لباس میش . والله خجالت می کشم ثانیه ای خودم را جای رافضیان تکفیری سبایی صفوی بگذارم . شماها دینتان بر تروررررررررررر اخلاقی و فیزیکی مخالفان و مخالفان عقایدتان بنا شده . صحابه ما یکی از انها اسمش حضرت سیدنا و قائدنا عمر بن خطاب رضی الله عنه خار چشم مجوسیان و سباییان است .این حضرت بزرگوار وقتی قدس را فتح نمود بخاطر احترام به مخالفان عقیدتی از کلیسای انان که مسلمانان برای مسجد کردنش رفتن بودند خارج شد و فرمود که خارج شوید وبه مذاهب و ادیان دیگر ازادی بدهید .سیدنا و قائدنا عمر بن خطاب رضی الله عنه در روایتی در مورد ازادی فرموده متی استعبدتم الناس …………… چرا و چگونه مردم را به بردگی میگیرید درحالیکه از مادرانشان آزاد زاده شده اند .ولی شماها این مراجع در غل و زنجیر کرده اند شماها رو و باهاتون همه کار میکنید و باز عبد شان هستید . ی سری قیاس کردی که هر ابلهی اندکی توجه کند می فهمد اصلا نباید برای جوابش وقت بگذارم .برو لینکهایی که درباره تحریف قرآن نزد روافض دادم نگاه کن تا بفهمی تعریف جنابعالی از مصحف یک چیز کودکانه است و چیزی از علم قرآن شناسی بارت نیست . جنابعالی مثل اینکه تازه وارد هستی و تحت تاثیر سایت های رافضی قرار گرفتی و از هیچ چیزی خبر نداری . بفرما لینکها را باز کن تا اسناد بی شمار را ببینی.خواننده ی عزیز آیا می شود چیزی را به زور وارد قلبی نمود؟؟
خداوند فرموده است
خَتَم
َ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ
و همچنین الله فرموده است انفال 22
إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ ال
صُّمُّ الْبُكْمُ الَّذِينَ لَا يَعْقِلُونَ
قضاوتتتتتتتتتتتت با خواننده گرامی
سوال از خواننده .براستی ایا به زور می شود کسی را که چشمش را برحق بسته آگاه نمود؟؟براستی ایا کسانی که اساس را بر عناد و جنگ گذاشته اند میتوانند حق را قبول کنند؟؟؟
ای عوام شیعه از خواب پا شوید چرا که روز قیامت جای پشیمانی از کفر و شرک رافضه نیست.
بیدار شوییییییییییییییییید
اوربـــــــــــــــــــــــــان-قاهرالرافضه الملعون
[
دوستان گرامی من چند روز به ایشان فرصت دادم تا از سخنانش برگردد .
اکنون وقت جواب محکمی به این رافضی نادان و جاهل به کتابشان است . یاد آور می شوم عموم تشیع به تحریف قرآن اعتقاد ندارند چرا که اخوندان از باب تقیه آنان را از کتب رافضه دور نگه داشتن و گفته اند قرآن کنونی هم قرآن آنانست ولی اکنون به عنوان یک جوان اهل سنت جواب محکم میدهم و حقایق را برای شما بیان خواهم نمود شاید که گامی باشد در جهت اصلاح درونی و بازگشت به اسلام ناب و حقیقی .
بنده به ذکر اقوال علمای امامیه می پردازم و نظرات متناقض در مورد تحریف و عدم تحریف نزد رافضه را بیان میکنم و سپس به بیان جواب می پردازم . ایشان می گوید ادعایی بی اساس است ولی امیدوارم بر این ادعای خود بعد سخنانم بماند
فيض کاشاني: (متوفي 1091 هـ)
و از علمايشان کساني که درباره تحريف با صراحت گفته است، مفسر بزرگشان فيض کاشاني صاحب تفسير «الصافي» مي باشد. او در مقدمه تفسير علت نامگذاري آن چنين بيان مي کنند:
شايسته است که اين تفسير صافي ناميده شود بخاطر پاک و صاف بودن آن از آراء ناصاف و کدر، خسته کننده و سر گردان کننده عامه»
او براي کتابش دوازده مقدمه نوشته است مقدمة ششم را براي اثبات تحريف قرآن تخصيص داده است، و براي اين مقدمه چنين عنوان گذاشته:
«مقدمه ششم- درباره جمع آوري قرآن، و تحريفش، و اضافه و کمي اش و تأويل آن»
و بعد از ذکر رواياتي که براي تحريف قرآن از آنان استدلال کرده است – و آن هم از موثق ترين مصادر نزدشان است – چنين نتيجه مي گيرد: «آنچه که از اين روايت و ديگر از طريق اهل بيت (عليهم السلام) برداشت مي شود اين است که همانا قرآني که اکنون نزد ماست، تمام آن نيست، چنانکه بر حضرت محمد (صلى الله عليه وسلم) نازل شد. بلکه چيزهايي از آن مخالف است با آنچه خداوند نازل کرده است.
و برخي از آن تغيير و تحريف شده است. و همانا چيزهاي بسياري از آن حذف گرديده است، از جمله نام علي (عليه السلام) در جاهاي بسيار، و همچنين لفظ «آل محمد» (صلى الله عليه وسلم) بيش از يکبار، و نام منافقين از جاهايش، و چيزهاي ديگر از آن، و همچنين اين قرآن بر ترتيبي که مورد رضا و پسند خدا و رسول الله (عليه وآله وسلم) باشد نيست
سپس بعد از اين ذکر مي کند که اعتقاد داشتن به تحريف قرآن از اعتقادات بزرگان مشايخ اماميه مي باشد، مي گويد:
اما اعتقاد مشايخ ما در اين باره، پس آنچه از ثقة الاسلام محمد بن يعقوب کليني ظاهر مي شود اين است که ايشان معتقد به تحريف و کم شدن قرآن هستند زيرا که وي رواياتي در اين زمينه در کتابش الکافي ذکر نموده است و هيچ گونه طعنه و عيب بر آن روايات وارد نساخته است، و با وجود اين ايشان در اول کتابشان نوشته اند که آنچه در اين کتاب روايت مي کند مورد اعتمادش مي باشد. و همچنين استادش علي بن ابراهيم قمي، که همانا تفسيرش از روايات پر مي باشد، و در اين زمينه زياده روي و غلو نيز کرده است.
و همچنين شيخ احمد بن ابي طالب طبرسي، در کتاب الاحتجاج طبق روش و سبک آنان عمل نموده است
(1) – تفسير صافي چاپ کتاب فروشي صدر – تهران (ج، 1، ص، 13). مقصود از عامه اهل سنت مي باشند، شيعه خود را خاصه مي نامند و اهل سنت را عامه. (مترجم)
(2) – تفسير صافي ج 1، ص، 40.
(3) – تفسير صافي (1/49) انتشارات الاعلمي – بيروت. و انتشارات صدر تهران.
4-
– تفسير صافي (1/52) انتشارات اعلمي – بيروت و انتشارات صدر تهران.
ابو منصور احمد بن منصور طبرسي: (متوفي: 620هـ)
طبرسي در کتاب الاحتجاج از أبوذر غفاري (رضي الله عنه) روايت مي کند که فرمود: هنگامي که رسول الله (صلى الله عليه وسلم) وفات نمودند، علي (عليه السلام) قرآن را جمع آوري کرد، و آن را نزد مهاجرين و انصار آورد و بر آنان عرضه نمود بخاطر اين که رسول الله او را به اين کار وصيت نموده بود.
پس هنگامي که ابوبکر آن را باز کرد، در اولين صفحه اي که باز کرد زشتي و رسوائي قوم را ديد، آنگه عمر پريد و گفت: اي علي، اين را برگردان ما به آن هيچ حاجتي نداريم
[
پس علي (عليه السلام) آن را گرفت و برگشت، سپس آنان زيد بن ثابت را آوردند – و ايشان قا ري قرآن بود – پس عمر به وي گفت: همانا علي نزد ما قرآني آورد که در آن رسوائي و زشتي مهاجرين و انصار مي باشد، و ما آمده ايم که قرآن را جمع آوري کنيم، و آنچه که سبب رسوائي و هتک مهاجرين و انصار مي باشد از آن حذف نمائيم، آنگاه زيد اين را پذيرفت، سپس هنگامي که عمر به خلافت رسيد از علي خواست که آن قرآن را به آنان دهد تا آن را در بين خودشان تحريفش نمايند(1).
گمان باطل طبرسي چنين است: که همانا خداوند تبارک و تعالي هنگامي که در قرآن داستان جنايت و جرمها را ذکر نموده، نام مرتکبين آن را نيز ذکر نموده است. وليکن صحابه اين نامها را حذف نموده اند، پس اين داستانها بصورت کنايه باقي مانده است.
او مي گويد:
همانا بصورت کنايه ذکر نمودن نام مرتکبين جرايم بزرگ از منافقين در قرآن کريم، کار خداوند نيست بلکه اين از کارهاي تغيير و تبديل دهندگان مي باشد آن کساني که قرآن را جدا جدا کردند، و دنيا را از دين جدا نمودند(2) و طبرسي بتحريف الفاظ قرآن اکتفا نکرده، بلکه بخاطر پيروي از هواي نفسش معاني آن را نيز تأويل کرده است، پس چنين خيال مي کند که در قرآن رموز وجود دارد که در آن عيب و رسوائي منافقين مي باشد، و معناي اين رموز را فقط ائمه اهل بيت مي دانند، و اگر صحابه معناي آن مي دانستند هر آئينه آنها را حذف مي کردند همراه با آن چيزهاي که از آن حذف نمودند(3).
اين است عقيده طبرسي درباره قرآن، و آنچه که آشکار نموده نسبت به آنچه که طبرسي پنهان نموده، چيزي بحساب نمي آيد، و اين هم بخاطر تمسک جستن به اصل تقيه مي باشد.
الاحتجاج، طبرسي انتشارات اعلمي – بيروت (ج، 1 ص، 155).
و اگر هر آنچه حذف و تحريف و تبديل شده براي تو شرح و بيان کنم، طولاني مي گردد، و آنچه که تقيه بر حذر دارد آشکار کردن آن از مناقب اولياء و عيب دشمنان، آشکار مي گردد
و در جاي ديگر شيعه را از آشکار نمودن تقيه بر حذر مي دارد و مي گويد:
از لحاظ تقيه روا نيست که اسامي کساني که قرآن را تبديل نموده اند صراحتاً ذکر شود. و نه زياد کردن در آياتش، بر آنچه آنان از طرف خودشان در قرآن نوشته اند بخاطر اينکه تقويت شدن حجت و دليل اهل تعطيل و کفر و ملتهاي گمراه و منحرف از قبله روبر مي گردانند و همچنين از بين بردن آن علم ظاهري است موافق و مخالف آن را پذيرفته اند، زيرا که اهل باطل در قديم و الان بيشتر از آن حق هستند
الاحتجاج طبرسی جلد 1 ص 289
الاحتجاج طبرسی جلد1 ص 248
محمد باقر مجلسي
و نظر مجلسي اين است که: روايات درباره تحريف متواتر مي باشد و هيچ راهي براي انکارش نيست و روايات تحريف، روايات متواتر امامت – بر حسب گمانشان – را ساقط مي کند.
پس او در کتابش: «مرآة العقول من شرح أخبار آل الرسول» جلد دوازدهم ص 525، در شرح حديث هشام بن سالم از أبي عبدالله (عليه السلام) فرمود: «همانا قراني که جبرئيل (عليه السلام) براي حضرت محمد (صلى الله عليه وسلم) آورد هفده هزار آيه بوددرباره اين حديث مي گويد: موثق است، و در بعضي نسخه ها از هشام بن سالم بجاي هارون بن سالم آمده است، پس روايت صحيح است، مخفي نيست که اين روايت روايات صحيح ديگر، صريح و واضح است در مورد، کم شدن قرآن، و تغيير آن و نزد من روايت در اين زمينه از لحاظ معنا متواتر مي باشد، و کنار گذاشتن همه اين روايات موجب سلب اعتماد کمتر از تمام روايت مي گردد بلکه در گمان من روايت در اين زمينه کمتر از روايت درباره امامت نيست، پس چگونه آن را (امامت) با روايت ثابت مي کنند؟»
يعني چگونه با خبر و روايت امامت را ثابت مي کنند اگر که اخبار و روايت تحريف قرآن را کنار گذاشتند و دور ريختند؟
و همچنين مجلسي بعيد مي داند که آن سري آيات اضافي تفسير قرآن باشد
و همچنين در کتابش: «بحار الأنوار» بابي تحت عنوان: «باب التحريف في الآيات التي هي خلاف ما أنزل الله»نامگذاري کرده است
مرآة العقول، مجلسي (ج، 12 ص، 525) دارالکتب الإسلاميه ايران.
شيخ محمد بن محمد نعمان ملقب به مفيد
اما شيخ مفيد – آن کسي که از مؤسسين مذهب شمرده مي شود- اجماع و اتفاقشان بر تحريف قرآن و مخالفتشان با ساير فرقه هاي اسلامي در اين عقيده نقل نموده است. در کتاب «أوائل المقالات» مي گويد: اماميه اتفاق دارند بر وجوب رجعت بسياري از مردگان بسوي دنيا قبل از روز قيامت، اگر چه در معناي رجعت در بين شان اختلاف وجود دارد.
و اتفاق دارند بر اطلاق لفظ بداء در وصف الله تعالي، و اگر چه اين سماعي است نه قياسي، و اتفاق دارند که پيشوايان گمراه مخالفتهاي کرده اند در بسياري از جمع آوري قرآن، و در آن بر حسب تنزيل و سنت پيامبر (صلى الله عليه وسلم) روي گردانده اند، و معتزله و خوارج و زيديه و مرجئه و اصحاب حديث اجماع دارند بر خلاف اماميه در تمام آنچه که بر شمرديم
-
نویسندهنوشته ها
اما ببینیم که احادیث صحیح بخاری حتی مخالف نص صریح قران است. و متاسفانه از احادیث مجعول و غیره پر است به این موارد توجه فرمایید: پيامبري كه قرآن دارد و داراي اين صفت است: «وَ إِنَّكَ لَعَلي خُلُقٍ عَظِيمٍ(سوره قلم/آيه4)» صحيح بخاري، جلد 1، صفحه 71، كتاب الغسل، باب 12 آمده است كه ـ نستجير بالله ـ : پيامبر (صلي الله عليه و سلم) هر شب با 11 نفر از زنانش نزديكي ميكرد. ما از جناب اوربان موحد سؤال ميكنيم: كسي كه ميگويد پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) با 11 نفر از زنانش در يك شب نزديكي ميكرده، آيا اين مطلب را خود پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) نقل ميكرد؟ در اين صورت يك نقص است كه يك مردي بيايد مسائل خانوادگياش را در ميان مردم مطرح كند و اين مسئله با آيه قرآن كه ميفرمايد «وَ إِنَّكَ لَعَلي خُلُقٍ عَظِيمٍ» سازگاري ندارد. اگر اين مطلب را همسران پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) گفتهاند،و………………………
[جواب====[
]اشاره این رافضی بیچاره به این حدیث است
]190 ـ وَعَنْهَا رَضِيَ الله عَنْهَا قَالَتْ: كُنْتُ أُطَيِّبُ رَسُولَ اللَّهِ – صلى الله عليه وسلم – ، فَيَطُوفُ عَلَى نِسَائِهِ، ثُمَّ يُصْبِحُ مُحْرِمًا يَنْضَخُ طِيبًا. (بخارى: 267)
]ترجمه: عايشه رضي الله عنها مي فرمايد: من به رسول اكرم – صلى الله عليه وسلم – (قبل از احرام) خوشبويي مي زدم. آنگاه، آنحضرت – صلى الله عليه وسلم – با همسرانش همبستري مي كرد. سپس هنگام صبح، وقتي كه لباس احرام بر تن مي نمود، بوي عطر همچنان از بدن (مبارك) رسول الله – صلى الله عليه وسلم – به مشام مي رسيد.[
ـ عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ – رضي الله عنه – قَالَ: كَانَ النَّبِيُّ – صلى الله عليه وسلم –
[يَدُورُ عَلَى نِسَائِهِ فِي السَّاعَةِ الْوَاحِدَةِ مِنَ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ، وَهُنَّ إِحْدَى عَشْرَةَ. قيل: أَوَكَانَ يُطِيقُهُ؟ قَالَ: كُنَّا نَتَحَدَّثُ أَنَّهُ أُعْطِيَ قُوَّةَ ثَلاثِينَ. (بخارى:268)
[ترجمه: انس بن مالك – رضي الله عنه – ميگويد: رسول الله – صلى الله عليه وسلم – در بخشي از روز يا شب، با همة همسران خود كه تعداد آنها يازده نفر بود، همبستري مي كرد . از او پرسيدند: آيا رسول الله – صلى الله عليه وسلم – توانايي چنين كاري را داشت ؟ انس – رضي الله عنه – گفت : به نظر ما، آنحضرت – صلى الله عليه وسلم – به اندازة سي نفر، توانايي داشت.
جوابت در این لینک است برو حتما قشنگ بخون و امیدوارم از این شبهه بی مزه ات دست بکشی و عذر بخوای .طعن نابجا زدی به پیامبر با تعبیر عفیریت ای جاهل الدوله
اگر نخونی مجبور میشم کپی کنم واست تا به زور بخونیش نادان جاهل
http://www.islamtxt.net/?q=article/351