پاسخ های ارسال شده در انجمن
-
نویسندهنوشته ها
-
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: استفاده خلفاء از کلمه «ولی» به عنوان جانشینی و خلاف #5360شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: استفاده خلفاء از کلمه «ولی» به عنوان جانشینی و خلاف #5361
نکته هفتم
سوال کننده عزیز شما اسنادی خواستید که دال بر مشورت ابوبکر با مردم در انتخاب عمر باشد, برای اختصار فقط این یک روایت را می نویسم ::(حدثنا ابن حمید، قال حدثنا یحی بن واضح ، قال حدثنا یونس بن عمرو، عن أبی السند، قال: أشرف أبوبكر علی الناس من كنیفه، وأسماء ابنة عمیس ممسكته موشومة الیدین، وهو یقول: أترتضون بمن استخلفه علیكم ؟ فإنی والله ما ألوت من جهد الرأی، ولا ولیت ذا قرابة، وأنی قد استخلفت عمر بن الخطاب، فأسمعوا له وأطیعوا. فقالوا: سمعنا وأطعنا).الحدیث رواه الطبری.
ابن حمید از ابن واضح و او از یونس بن عمرو، یونس ازابی سند روایت میکند که او گفت ابوبکر از جایگاه اش خود را آشکار کرد در حالیکه اسماء بنت عمیس با دستهای خود ( که منقوش به حنا بود ) او را گرفته بود ( یعنی ابوبکر در حالت ضعف و مرض وفات بود و اسماء عصای او شد) و ابوبکر صدیق خطاب به مردم فرمود : آیا راضی میشود که برایتان خلیفه بعدی را انتخاب کنم به خدا قسم که من از خواهش نفس چنین نکردم و نه از بستگان خود شخصی را انتخاب نمودم و من بدرستیکه عمر را برای خلافت بر شما انتخاب نمودم پس از او بشنوید و اطاعت امرش را کنید
مردم گفتند میشنویم و اطاعت میکنیم , ین روایت حکایت از این دارد که مردم رای ابوبکر را در انتخاب عمر پذیرفتند و گفتند شنیدم و فرمانبرداریم میتوانستند بگویند شنیدیم اما مخالفیم
ولی نگفتند حضرت ابوبکر فقط نام عمر را در پیش مردم ذکر کرد، آنها گفتند قبول! و وقتی بوش هم نام دیک چینی را ذکر کرد مردم گفتند نه!!
اگر میگفتند آری ، آیا باز هم خلاف دمکراسی بود!
اگر بگویید نه! باید بصورت پارلمانهای امروزی باشد که هر کس یک رای در صندوق بیاندازد، میگویم :این را کی حضرت علی هم قبول نداشت زیرا خودش هم به همین روش انتخاب شد و روش بهتری را پیشنهاد ننمود, پس اعتراض شیعه به چیست؟ شیعه در اینجا نه سر پیاز است نه ته پیاز !!!! مگر شیعه وکیل تام الاختیار مسلمانان صدر سلام است؟؟؟!!!
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: استفاده خلفاء از کلمه «ولی» به عنوان جانشینی و خلاف #5362گفتی======================دقت فرمایید: قويترين دليلي كه برای جانشینی پیامبر صل الله علیه و اله و سلم؛ نماز خواندن أبو بكر به جاي پيامبر اكرم صل الله علیه و اله و سلم است . پيامبر اكرم صل الله علیه و اله و سلم در همان بيمارياي كه از دنيا رفتند، قبلش فرمود: هلموا اكتب لكم كتابا لن تضلوا بعدي. قلم و كاغذي بياوريد تا براي شما چيزي را بنويسم كه هرگز گمراه نشويد. برخي گفتند: قد غلبه الوجع. بيماري بر او غلبه كرده است و هذيان ميگويد. صحيح البخاري، ج 5، ص 137
جواب====================
رجوع کن به این لینک ها خودت بفهمی قرطاس به درد امامت موهوم علی نمیخورد
1-حدیث قرطاس
http://www.islamtxt.net/?q=article/204
2-شبهه استناد شیعه به حدیث قرطاس
http://www.islamtxt.net/?q=article/538
3-نظر اهل سنت درباره حدیث قلم و قرطاس چیست؟
http://www.islamtxt.net/?q=question/3
4-داستان درخواست كاغذ از سوی پيامبر تا چيزی بنويسد (حديث قرطاس)
http://www.islamtxt.net/?q=article/88
5-آیا عمر ابن خطاب به پیامبر نسبت هذیان گویی داده است؟ (بخش اول)
http://www.islamtxt.net/?q=question/485
6-آیا عمر ابن خطاب به پیامبر نسبت هذیان گویی داده است؟ (بخش دوم)
http://www.islamtxt.net/?q=question/486
7-چرا رسول الله به مردم امر کردند همواره وصیت نامه داشته باشند ولی خودشان ننوشتند؟
http://www.islamtxt.net/?q=question/250
8-چرا رسول الله صلی الله علیه وسلم در آخرين لحظات عمر، قلم و کاغذ خواستند؟
http://www.islamtxt.net/?q=question/173
9-رد شبهات جدید شیعه حول حدیث قلم و کاغذ
http://www.islamtxt.net/?q=article/496
10-رد شبهه و افسانه (هذیان گویی) نسبت به پیامبر صلی الله علیه وسلم
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: استفاده خلفاء از کلمه «ولی» به عنوان جانشینی و خلاف #5363گفتی=========================ولي وقتي پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) دستور ميدهد: مروا أبا بكر فليصل بالناس. به أبو بكر بگوييد برود براي مردم با نماز بخواند. صحيح البخاري، ج 1، ص 162. اين آقايان خودشان را به اين طرف و آن طرف زدند و بزرگانشان مانند فخر رازي، تفتازاني، قوشجي و امثال اينها گفتهاند: وقتي پيامبر صل الله علیه و اله و سلم أبو بكر را به عنوان امام در دينمان قرار داده است، چرا ما قبول نكنيم كه امام در دنياي ما باشد؟ پيامبر اكرم صل الله علیه و اله و سلم هيچ كلمه ديگري نگفت، نه كلمه مولا را به كار برد و نه امام، وصي، خليفتي و ولي و فقط فرمود: مروا أبا بكر فليصل بالناس. به أبو بكر بگوييد برود براي با نماز بخواند. اگر بيماري بر پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) غلبه كرده است و ـ نستجير بالله ـ هذيان ميگويد، چرا در اين مورد نميگوييد كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) ـ نستجير بالله ـ هذيان گفته است؟! همين جمله پيامبر اكرم صل الله علیه و اله و سلم ، قويترين دليل شده است بر اينكه أبو بكر خليفه مسلمانان است.
جواب=============================
جهالت جنابعالی دقیقا همین جاست
قیاس های باطل مذهب شما تمامی ندارد . برای ما امامت ابوبکر موضوع کفر یا ایمان نیس . علی و ابوبکر هر کدام می شدن برایمان فرقی نداشت ولی چون تو جاهلی جوابت را می دهم .
دست از این قیاس های الکی بکشید . اگر فرض را بگیریم که فخر رازی و تفتازانی و قوشجی گفته باشند مقصود اشاره به جانشینی نیست بدان که هزاران هزار نفر دیگر گفتن از علمای اهل سنت که مقصود اشاره به جانشینی است . اینطوری استدلال نکن عزیزم تا رسوا نشوی .
باز هم میگم امامت ابوبکر باشد یا نباشد برای ما مهم نیس چون نه اصل است نه فرع . شما باید از قرآن و سنت اثباتش کنی . شماها امامت را ملاک کفر و ایمان قرار داده اید و بایددددددددددددددددددددد ثابتش کنید
زوددددددددددددددددد
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: استفاده خلفاء از کلمه «ولی» به عنوان جانشینی و خلاف #5364گفتی===============================من نميدانم اين بازيها چيست كه اينها درميآورند؟ آنهمه عبارات صحيح درباره أمير المؤمنين (عليه السلام) آمده است، ولي اينها ميگويند كه اين روايات جعلي و نادرست است و پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) خليفه معين نكرده است و حديث و آيهاي در اين زمينه وجود ندارد. ولي درباره أبو بكر آمدهاند يك جرياني درست كردهاند كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) آمد أبو بكر را كنار زد و خودش نماز خواند و براي اينكه كم نياورند، گفتند كه أبو بكر به پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) إقتداء كرد و مردم هم به أبو بكر إقتداء كردند. مانند اين است كه ـ نستجير بالله ـ پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) يك برق فشار قوي است و بايد يك ترانس در وسط گذاشته شود تا مردم از نور او استفاده كنند. جناب اوربان به ما بگويند: آيا پيامبر اكرم صل الله علیه و اله و سلم در طول اين 23 سال همچنين نمازي خوانده است كه خودش جلو بيفتد و يكي از صحابه به ايشان إقتداء كند و مردم هم به آن صحابه إقتداء كنند؟ مضافاً مگر قرآن نميفرمايد: لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ. سوره أحزاب / آيه 21. پيامبر اكرم صل الله علیه و اله و سلم بايد الگو باشد. آيا آقاي بن باز، آقاي آل شيخ و آقاي محمد بن عبد الوهاب حاضر هستند بيايند جلو بياستند و يكي از يارانشان به آنها إقتداء كند و مردم هم به او إقتداء كنند؟ اگر بنا است كه كار پيامبر اكرم صل الله علیه و اله و سلم الگو باشد، آيا اين حضرات اين كار را جايز ميدانند؟
جواب==================================
این بازی ها رو شما سر مردم ایران در اوردید و به نام دین خمس میگرید و صیغه میکنید و هر احمق بازی در می اورید .پس شما بازی گر هستید . امامتی ساختید که هیچ جایی از آن سخنی نیست و همه را بخاطرش کافر میدانید . بازیگر شما نان بخوران نادان هستید
این همه روایت جعلی امده چه حرفیست .خب جاهل السلطنه نادان تو که از سگ نزد اهل سنت بی ارزشتری نمیدانی حدیثی روایتش راویانش ثقه نباشند ضعیف و مردود است ؟؟ ایا علم درایه تعارفی دارد با ابوبکر و علی . خب روایتی سندش ضعیف است و توش شاید فضایل نبی و صحابه هم باشد اما باز ضعیف است و دین ربطی یه اینها ندارد.
از اینکه گفتی ابوبکر و برق فشار قوی و غیرهم این یک اهانت است به رسول الله . ابوبکر توسط نبی انتخاب شد برای جماعت حالا پیامبر دلش خواسته که خودش بخواند . مثلا فرض کن من اشاره میکنم به دوستم بره سر کلاس بجای من تدریس کند در عین حال که اون رفت من خودم هم میروم تا درس بدم چون حریصم به درس دادن . بعد که میرم سر کلاس دوستان میگن معلم اصلی اومد در عین حال دوستم هم اونجاست و هر دو یک چیز رو میگیم واسه داشن آموزان همه به درس هر دومون اقتدا میکنند و این منافاتی با هم نداره . بلکه خیلی کلاس قوی تر و علمی تر میشه
ادامه پست بعدی………………….
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: استفاده خلفاء از کلمه «ولی» به عنوان جانشینی و خلاف #5365ادامه پست قبلیمضافاً مگر قرآن نميفرمايد: لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ. سوره أحزاب / آيه 21. پيامبر اكرم صل الله علیه و اله و سلم بايد الگو باشد. آيا آقاي بن باز، آقاي آل شيخ و آقاي محمد بن عبد الوهاب حاضر هستند بيايند جلو بياستند و يكي از يارانشان به آنها إقتداء كند و مردم هم به او إقتداء كنند؟
جواب=================
من از تو سوالی می پرسم . این سبا موسس مذهب شماست . حالا اگر کلینی بیاید و به او قتدا شود این مشکلی دارد؟؟
گفتی======================
در كتاب الفِصَل،جلد 4، صفحه 109 ميگويد: آنهايي كه ميگويند نماز أبو بكر دليل بر خلافت است: فباطل بيقين. اين استدلال يقيناً باطل است. اگر بنا باشد نماز خواندن به جاي پيامبر اكرم صل الله علیه و اله و سلم دليل باشد، إبن ام مكتوم هم به جاي پيامبر اكرم صل الله علیه و اله و سلم نماز خوانده است
جواب=========================
تدلیس جنابعالی را بر همگان عیان میکنم . در واقع در این کتاب اقوال را ذکر نموده و بعدش نظرات خودش را عرض کرده مولف
دقت کنید این رافضی چطوری قیچی میکند
فقط گفت فباطل بیقین
اما داستان چیزی دیگر است
واحتج من قال لم يستخلف رسول الله صلى الله عليه وسلم بالخبر المأثور عن عبد الله بن عمر عن أبيه أنه قال أن استخلف فقد استخلف من هو خير مني يعني أبا بكر وأن لا استخلف فلم يستخلف من هو خير مني يعني رسول الله صلى الله عليه وسلم وبما روى عن عائشة رضي الله عنها من كان رسول الله صلى الله عليه وسلم مستخلفاً لو استخلف فمن المحال أن يعارض الإجماع من الصحابة الذي ذكرنا والأثران الصحيحان المسندان إلى رسول الله صلى الله عليه وسلم من لفظه بمثل هذين الأثرين الموقوفين على عمر وعائشة رضي الله عنهما مما لا يقوم به حجة مما له وجه ظاهر من أن هذا الأثر خفي على عمر رضي الله عنه كما خفي عليه كثير من أمر رسول الله صلى الله عليه وسلم كالاستئذان وغيره أو أنه أراد استخلافاً بعهد مكتوب ونحن نقر أن استخلاف أبي بكر لم يكن بكتاب مكتوب وأما الخبر في ذلك عن عائشة فكذلك نصاً وقد يخرج كلامها على سؤال سائل وإنما الحجة في روايتها لا في قولها وأما من ادعى أنه إنما قدم قياساً على تقديمه إلى الصلاة
فباطل بيقين لأنه ليس كل من استحق الإمامة في الصلاة يستحق الإمامة في الخلافة إذ يستحق الإمامة في الصلاة اقرأ القوم وإن كان أعجمياً أو عربياً ولا يستحق الخلاف إلا قرشي فكيف والقياس كله باطل.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: استفاده خلفاء از کلمه «ولی» به عنوان جانشینی و خلاف #5366دقت کنید ابن حزم رد ادامه چه می گوید بعد اقوال متعدد .خود ابن حزم از اشخاصی است که هرکس رد کند اطاعت ابوبکر را و طعن بزند به او و منزلتش ان شخص را کافر میداندادامه…
قال أبو محمد: في نص القرآن دليل على صحة خلافة أبي بكر وعمر وعثمان رضي الله عنهم وعلى وجوب الطاعة لهم وهو أن الله تعالى قال مخاطباً لنبيه صلى الله عليه وسلم في الأعراب ” فإن رجعك الله إلى طائفة منهم فاستأذنوك للخروج فقل لن تخرجوا معي أبداً ولن تقاتلوا معي عدواً ” وكان نزول سورة براءة التي فيها هذا الحكم بعد غزوة تبوك بلا شك التي تخلف فيها الثلاثة المعذورون الذين تاب الله عليهم في سورة براءة ولم يغز عليه السلام بعد غزوة تبوك إلى أن مات صلى الله عليه وسلم و قال تعالى أيضاً ” سيقول المخلفون إذا انطلقتم إلى مغانم لتأخذوها ذرونا نتبعكم يريدون أن يبدلوا كلام الله قل لن تتبعونا كذلكم قال الله من قبل ” فبين أن العرب لا يغزون مع رسول الله صلى الله عليه وسلم وغلق باب التوبة ف قال تعالى ” قل للمخلفين من الأعراب ستدعون إلى قوم أولي بأس شديد تقاتلونهم أو يسلمون فإن تطيعوا يؤتكم الله أجراً حسناً وإن تتولوا كما توليتم من قبل يعذبكم عذاباً أليماً ” فأخبر تعالى أنهم سيدعوهم غير النبي صلى الله عليه وسلم إلى قوم يقاتلونهم أو يسلمون ووعدهم على طاعة من دعاهم إلى ذلك بجزيل الأجر العظيم وتوعدهم على عصيان الداعي لهم إلى ذلك العذاب الأليم.
قال أبو محمد: وما دعا أولئك الأعراب أحد بعد رسول الله صلى الله عليه وسلم إلى قوم يقاتلونهم أو يسلمون إلا أبو بكر وعمر وعثمان رضي الله عنهم فإن أبا بكر رضي الله عنه دعاهم إلى قتال مرتدي العرب بني حنيفة وأصحاب الأسود وسجاح وطليحة والروم والفرس وغيرهم ودعاهم عمر إلى قتال الروم والفرس وعثمان دعاهم إلى قتال الروم والفرس والترك فوجب طاعة أبي بكر وعثمان رضي الله عنهم بنص القرآن الذي لا يحتمل تأويلاً وإذ قد وجبت طاعتهم فرضاً فقد صحت إمامتهم وخلافتهم رضي الله عنهم وليس هذا بموجب تقليدهم في غير ما أمر الله تعالى بطاعتهم فيه لأن الله تعالى لم يأمر بذلك إلا في دعائهم إلى قتال هؤلاء القوم وفيما يجب الطاعة فيه للأئمة جملة وبالله تعالى التوفيق. وأما ما أفتوا به باجتهادهم فما أوجبوا هم قط اتباع أقوالهم فيه فكيف أن يوجب ذلك غيرهم وبالله تعالى التوفيق. وأيضاً فإن هذا إجماع الأئمة كلها إذ ليس أحد من أهل العلم إلا وقد خالف بعض فتاوي هؤلاء الأئمة الثلاثة رضي الله عنهم فصح ما ذكرنا والحمد لله رب العالمين.
فصل قال أبو محمد: وجميع فرق أهل القبلة ليس منهم أحد يجيز إمامة امرأة ولا إمامة صبي لم يبلغ إلا الرافضة فإنها يجيز إمامة الصغير الذي لم يبلغ والحمل في بطن أمه وهذا خطأ لأن من لم يبلغ فهو غير مخاطب والإمام مخاطب بإقامة الدين وبالله تعالى التوفيق. قال الباقلاني واجب أن يكون الإمام أفضل الأمة.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: استفاده خلفاء از کلمه «ولی» به عنوان جانشینی و خلاف #5367ادامه …………………….قال أبو محمد: وهذا خطأ متيقن لبرهانين أحدهما أنه لا يمكن أن يعرف الأفضل إلا بالظن في ظاهر أمره وقد قال تعالى ” إن الظن لا يغني من الحق شيئاً ” والثاني أن قريشاً قد كثرت وطبقت الأرض من أقصى المشرق إلى أقصى المغرب ومن الجنوب إلى الشمال ولا سبيل أن يعرف الأفضل من قوم هذا مبلغ عددهم بوجه من الوجوه ولا يمكن ذلك أصلاً ثم يكفي من بطلان هذا القول إجماع الأمة على بطلانه فإن جميع من أدرك من الصحابة رضي الله عنه من جميع المسلمين في ذلك العصر قد أجمعوا على صحة إمامة الحسن أو معاوية وقد كان في أفضل منهم بلا شك كسعد بن أبي وقاص وسعيد بن زيد وابن عمر وغيرهم فلو كان ما قال ه الباقلاني حقاً لكانت إمامة الحسن ومعاوية باطلة وحاشا لله عز وجل من ذلك.
وأيضاً فإن هذا القول الذي قال ه هذا المذكور دعوي فاسدة ولا على صحتها دليل لا من قرآن ولا من سنة صحيحة ولا سقيمة ولا من قول صاحب ولا من قياس والعجب كله أن يقول أنه جائز أن يكون في هذه الأمة من أفضل من رسول الله صلى الله عليه وسلم من حيث بعث إلى أن مات ثم لا يجيز أن يكون أحد أفضل من الإمام.
قال أبو محمد: وهذا القول منه في النبي صلى الله عليه وسلم كفر مجرد ولا خفاء به وفيه خلاف لأهل الإسلام وإنما يجب أن يكون الإمام قرشياً بالغاً ذكراً مميزاً بريئاً من المعاصي الظاهرة حاكماً بالقرآن والسنة فقط ولا يجوز خلعه ما دام يمكن منعه من الظلم فإن لم يمكن إلا بإزالته ففرض أن يقام كل ما يوصل به إلى دفع الظلم لقول الله تعالى ” وتعاونوا على البر والتقوى ولا تعاونوا على الإثم والعدوان ” وبالله تعالى التوفيق.
تدلیست را چطوری میخای جمع کنی ؟؟؟ بفرما جمع کن
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: استفاده خلفاء از کلمه «ولی» به عنوان جانشینی و خلاف #5368گفتی====================جالبتر اينكه عبد الرحمن بن عوف به دستور پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) پيشنماز شده و پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) هم به او إقتداء كرده است: قد صلي رسول الله (صلي الله عليه و سلم) خلف عبد الرحمن بن عوف. مسند احمد للإمام احمد بن حنبل، ج 4، ص 247 سير أعلام النبلاء للذهبي، ج 1، ص 79 ـ الإصابة في تمييز الصحابة لإبن حجر العسقلاني، ج 4، ص 202 ـ البداية و النهاية لإبن كثير، ج 5، ص 28 منهاج السنة لإبن تيمية، ج 8، ص 579. این بود جواب منطقی شما.
جواب=============================
اصل این حدیث را بخاری – مختصرا – و مسلم و ابن خزیمه در صحیح و ابوداود و نسائی و ابن ماجه و دیگران با اسناد صحیح از مغیره بن شعبه رضی الله عنه … الخ روایت کردند. در این حدیث اشاره به نماز صبح و این که سیدنا رسول الله صلی الله علیه و سلم یک رکعت را پشت سر عبدارحمن بن عوف رضی الله عنه خوانده است و علت آن بوده که آنحضرت صلوات الله علیه و سلم در غزوه تبوک بودند و برای طهارت و وضو رفته بودند و عبدالرحمن بن عوف رضی الله عنه نیز در حال امامت بودند که در حین برگشت آنحضرت یک رکعت از نماز صبح را خوانده بودند و لذا سیدنا رسول الله صلوات الله علیه و سلم یک رکعت باقی مانده را پشت سر عبدالرحمن بن عوف رضی الله عنه خواندند و رکعت دیگر را بعد از سلام عبدالرحمن رضی الله عنه بلند شدند و خواندند .و عبدالرحمن بن عوف رضی الله عنه بعد از سیدنا ابوبکر الصدیق رضی الله عنه دومین و آخرین صحابی می باشد که سیدنا و مولانا رسول الله صلوات الله علیه و سلم پشت سرشان نماز خوانده است که البته قبل از این که پشت سر ابوبکر رضی الله عنه نماز بخوانند پشت سر عبدالرحمن بن عوف رضی الله عنه نماز خواندند. حقیقتا این فضیلتی بسیار بزرگ برای آن دو صحابی می باشد.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: استفاده خلفاء از کلمه «ولی» به عنوان جانشینی و خلاف #5369گفتی ============این بود جواب منطقی شما. انشا الله می روم و در یک پست جداگانه ای به دلایل جانشینی امام علی علیه السلام خواهم پرداخت و فعلا به مطالب دیگر نمی پردازم. فعلا بای
جواب================
این رد خط به خط سخنانت . منطقت منفجر شد رفت رو هوا . هر ساعت که میای اینجا رسوا می شوی
منتظر رد بقیه ی پستهایت در مور دفاع از تحریف و حدیث شیعه باش .
خط به خط اونها رو جواب خواهم داد اگر وقتی و عمری باشد
دوستان پیروزی مبروک . برایم بسیار دعا کنید .
در اخر چند فضیلت حضرت عبدالرحمن بن عوف رو برای کور شدن این رافضی میگم
1-فضیلت اول
سیدنا عبدالرحمن بن عوف رضی الله عنه از عشره مبشره رضی الله عنهم می باشد:بن عمر قال قال رسول الله صلى الله عليه و سلم عشرة من قريش في الجنة أبو بكر في الجنة وعمر في الجنة وعثمان في الجنة وعلي في الجنة وطلحة في الجنة والزبير في الجنة وسعد في الجنة وسعيد في الجنة وعبد الرحمن بن عوف في الجنةوأبو عبيدة بن الجراح في الجنة
المعجم الأوسط 2 / 350 ح 2201؛الناشر : دار الحرمين – القاهرة ، 1415هــ
المعجم الصغير 1 / 59 ح 62 ؛الناشر : المكتب الإسلامي – بيروت الطبعة الأولى ، 1405 – 1985م
تاريخ بغداد 4 / 97 ؛الناشر : دار الكتب العلمية – بيروت
تاريخ مدينة دمشق 25 / 468؛ الناشر: دار الفكر – لبنان، بيروت الطبعة الاولى 1419 – هـ – 1998م
حافظ هیثمی در بیان حکم این حدیث می گوید:رواه الطبراني في الثلاثة، رجاله رجال الصحيح غير حامد بن يحيى البلخي وهو ثقة ولهذا الحديث طرق في مناقب جماعة من الصحابة
طبرانی آن را در سه معجم روایت کرده ، رجال آن رجال صحیح هستند غیر حامد بن یحیی بلخی و او نیز مورد اعتماد است ، بنابر این حدیث طریقی است در مناقب و فضائل گروهی از اصحاب.
[]مجمع الزوائد 9 / 63 ح 14877؛الناشر دار الفكر – بيروت، طبعة 1412هـ
می گویم: این حدیث صحیح است و از طرق دیگر – بعضا – صحیح نیز روایت شدند که دلالت بر صحت این حدیث می کند.برادرتان اوربان رو از دعای خیر بی نصیب نفرمایید . در روزهای اینده جوابی منطقی به پستهای جدید این خوند میدم چیزی که اون اصلا بلد نیست منطقی بودن است و راهی جز فرار برایش باقی نمیگذرارم
الله مستعـــــــــــــــــــــــــــان
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: اوربان: رد محکم بر لغت مولی دال برامامت علی در غدیر-ار ار دبیلو و آخونددن جهت محاکمه تشریف بیاورند #5371با سلام خدمت شما بت شکن عزیزتشیع یعنی استحمار کردن خلق الله . شما به عنوان یک اندیشمند خود را از یوغ تشیع بیرون کشیدی و من به شما تبریک میگم ورود به جهان ازاد اندیشی رو .
این پست هنوز نا تمام است ولی به زودی سعی میکنم ردود را به حدود 350پست به صورت علمی ارتقا دهم تا بت غدیر را برای تشیع بشکنم و همگی در راه مستقیم گام برداریم
برادرتان اوربان را از دعای خیر بی خبر نکنید
الله مستعان
شما فرار به جلو نمودی و از جواب سخنانم در پست اولی که گذشتی عاجز ماندی . اینم سند و مدرک برای فرارتhttp://www.islamtxt.net/?q=content/forum/1999
حالا در این پست همچنان که عرض کردی عجله ای برای گرفتن جواب نداری
منم میگم چشممممممممممممممممم . بنده اگر وقت کنم روزی فقط چند سطرش را رد میکنم تا همه بفهمند چقدر ضعیفی . تو که عرضه نداشتی جواب سوالات و پست های من راد بدی ولی من نمیگذارن الکی شببهه بسازی و بعدش فراری بشی . بایدددددددددددددددددد بایییییییییییییییییییییید بایییییییییییییییییییییییییید جواب پستهای من رو خط به خط در همون لینک بالا بدی یا بگی جوابی نداری . همانطور که اقرار کردی به فرارت که رها میکنی و جواب نمدی .
ایها الناس این بیسواد دارد فرار به جلو میکند و جوابی ندارد . به خدا قسم احادیث شیعه رو همه میرم و باید بررسی کنی و نمیزارم با این شبهه های وچ فرار کنی
من هم کم کم جواب این سخنان پوچت را میدهم تا وقت کن بیای . وقت نداره بیاد (بخاطر ترس از اوربان و پستهاش) ولی وقت داره بیاد شبهه جدید بندزه(بخاطر وقت کشی و رو نشندن احادیثشان توسط اوربان)
بنده هر موقع وقت کنم کم کم پستت رو رد میکنم
الله مستعان
بسم الله الرحمن الرحیمبا یاد و نام الله رد سخنان این رافضی نادان را ادامه می دهم .هر چند در پست اول فرار نمود . به زودی نوبت به فرار های دیگر اخوند رافضی ارار دبیلو سی (wc)خواهد رسید و ایشان هم خواهد فهمید که چقدر کار بدی نموده که با اهل سنت در افتاده
جناب رافضی که خودش را با ادب نشان داده میگوید معاویه لعنت الله علیه(البته لعنت بر خود این اخوند و هم کیشانش )
و آن وقت انتظار دارد به او احترام هم بگذاریم . من تو رو که به صحابه اهانت میکنی از سگ هم نجس تر میدانم و از دید بنده مرتد و کافر هستی و اگر حاکم اسلامی باشد باید بر تو حد جاری شود . پس وقتی انتظار احترام داشته باش که با تشر نگویی اوربان به رسم همیشگی اهانت میکند . بله من بسیار بغض دارم نسبت به دشمنان الله و رسولش وآن دشمنان را درجه اول روافض یهودی کافر میدانم ودر درجات بعدی کفارحربی و غیرهم . من برای شما احترامی قایل نخواهم بود چون صحابه را لعنت کردی و دشمنی با صحابه = دشمنی با من و تمام اهل سنت مظلوم جهان
گفتی=======
با اینکه مشغله کاری و فکری زیادی دارم. اما با این تفاصیل امدم تا جواب جناب اوربان موحد را بدهم. البته بنده بدون توهین و اهانت و افترا مطالب را بیان می کنم. کاری که متاسفانه اوربان موحد استفاده می کند. هر چند ما سعی صدر نشان می دهیم اما این جناب نه تنها اهمیت نمی دهد بلکه حتی با تهدید مطالب خودش را بیان می کند. اگر جناب اوربان موحد با بنده می خواهند یگ گفتگوی دوستانه داشته باشند. بهتر است از توهین و افترا بپرهیزنند.اما متاسفانه ایشان بدون توجه به این موارد همچنان به توهین و افترا به بنده و متاسفانه به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف پرداختند.
جواب========================
جنابعالی عرضه ات برهمه عیان است .در پست اول چنان جوابی بهت دادم که دندانت شکست . اکنون امدی با این پست فرار به جلو کنی و قطعا بنده با شما و سنت ساختگی و چاه جمکرانی بسیار کار دارم
اهانت را شما متاسفانه چاشنی کار نمودی و بر اصحاب تو سایت خودمان هم لعنت میفرستی . خداوند لعنت کند کسی را که ان تربیت را بهتان اموخته . چرا سایت های رافضی جرات ندارن ردهایی که بر مقالاتشان نوشتم را در کامنت نظرات قرار دهند . چون میدانند مچشان باز می شود . من با شما گفتگویی دوستانه ندارم و قطعا چنان علمی می کوبمت که دیگر رویت نشود سرت را بلند کنی . 5000هزار حدیث از کتب رافضه در انتظارت هست و امیدوارم بتوانی جواب بدهی و از مذهب پوشالیت دفاع کنی (که هرگز نخواهی توانست)
این امام زمان شما در ته چاه است . بگو لطفا تشریف نیاورد بالا .چون ما اهل سنت بلای بدی سر این جلاد و قاتل خواهیم اورد . این امام زمان شما از لنین و استالین که بخاطر طرح کالخوز در روسیه 16میلیون نفر را به سیبری تبعید کردن و کشتن هم قاتل تر است . این امام چاه جمکرانی از هر 1000نفر 999نفر را می کشد .کدام قاتل و جلادی تا این حد خوی خشن دارد ؟؟
گفتی ======================تمام مطالب بنده از کتب اهل سنت هست. یک نکته: بنده هم مانند جناب اوربان موحد ممکنه مدتی نباشم. صادقانه عرض کنم باید دنبال خانه باشم. و مدت اجاره بنده رو به اتمام هست بنابراین معلوم نیست کی بتوانم به سایت بیایم. اما انشاالله به سایت امده و جواب ایشان را خواهم داد. الان هم به حول و قوه ی الهی و با لطف و کرم اقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف جواب بعضی از مطالب ایشان را می دهیم. شما که ادعا می کنید که سنت را از صحابه گرفتید و سنت صحابه همان سنت پیامبر اسلام صل الله علیه و اله و سلم هست لطفا به این موراد جواب دهید.
جواب=====================================
تمام مطالبت از کتب اهل سنت اما همه اش مشتی قیچی و تعبیر و باطنی است .همانطور که سابقا ثابت نمودم که چقدر تدلیس گر هستی .
تو و اجاره خانه !!!!!!!!!!!!!!!!!!! تو از جلادان امام زمان هستی و آن وقت بدون خانه ای ؟؟؟؟ چقدر کذابی . پول امام زمانی برای شما بسیار زیاد است و این دروغی بیش نیست . شما سری بزن به بلوچستان یا کردستان تا طعم فقر را در میان اهل سنت بچشی و ببینی . بسیار بدون سر پناه هستن البته به قول خودت به عنایات امام زمان است .
این را از بهر این میدانیم که ما را ناصبی میدانید و حلال الدم
اینم حدیث از کتب شما رافضیان
أبي عن سعد عن أحمد بن محمد عن علي بن الحكم عن ابن عميرة عن ابن فرقد قال: قلت لابي عبد الله عليه السلام: ما تقول في
قتل الناصب ؟ قال: حلال الدم أتقي عليك فان قدرت أن تقلب عليه حائطا أو تغرقه في ماء لكي لا يشهد به عليك فافعل، قلت: فما ترى في ماله ؟ قال توه ما قدرت عليه
(1) كنز الفوائد: 208. (2) مناقب آل ابي طالب 3: 1693 3-بحارالانوار
گفتی=====================يكي از اساسيترين و چالشيترين مباحثي كه بين شيعيان و أهل سنت است، بحث صحابه است. يكي از اساسيترين سؤالاتي كه در اين زمينه ميشود اين است كه آيا اين صحابه، همه به صورت مطلق مورد تائيد هستند يا نه؟ آقايان أهل سنت فقط آيه 100 سوره توبه كه ميفرمايد: وَ السَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهاجِرينَ وَ الْأَنْصارِ وَ الَّذينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسانٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ. و آيه 18 سوره فتح كه ميفرمايد: لَقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنينَ إِذْ يُبايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ. و چند آيه ديگر را كه در مدح صحابه است را ميتوانند بخوانند و آيات ديگري كه در ذمّ صحابه آمده است را نميخوانند و گويا اين آيات جزء قرآن نيست و به بعضي از آيات ايمان ميآورند و آيات ديگر را رها ميكنند و به قول بابا طاهر كه ميگويد: هني «لا تقنطوا» خواني عزيزم مگر «يا ويلتا» ناخواندني بي
جواب=========================
چالش تشیع با اهل سنت رد مورد در واقع چالش با اهل سنت نیست . تشیع در واقع چالشش با ایات قرآن است . تفسیرهای باطنی و موافق نفسشان از قران بسیار عیان است . در واقع صادق و باقری که شیعه ساختن با صادق و باقر ما فرق دارند. صادق اینان به آنان اموخته که قرآن هفتاد بطن دارد و از ان هفتاد بطن باز از کدام از بطن ها هفتاد بطن دیگر بوجود می اید و این است قرانی که این روافض ازش تعریف دارند . تازه قران آن دست همین اقا امام زمان است و معلوم نیست کجاست .هههههههههههه
این ایات قطعا چشم تشیع را کور نموده . بله خداوند از صحابه پاک پیامبر رضایت ابدیش را اعلام نموده و این تا ابد خاری درچشمان شما رافضیان یهودی تکفیری است.
اما اینکه گفتی در ذم صحابه باز جهالتت اینجاست . ذم نگو . بگو تادیب صحابه برای نشان دادن راه سعادت به رهروان راه رسول الله بعنوان الگوی حسنه .
-
نویسندهنوشته ها
نکته چهارم
در منابع تاریخی آمده که بعضی ها اعتراض کردند، پس حق اعتراض سلب نشده بود> شما سند خواستید اینهم سند :
شیخ ابن تیمیه مینویسد: برخی از صحابه با ابوبكر در باره جانشینی عمر با او صحبت كردند و گفتند: چرا یك فرد خشن را بر خلافت برگزیده و بر مردم تحمیل كردی ؟ فردا جواب خدا را چه خواهی داد ؟…….منهاج السنة، ج6، ص155،
ابن تیمیه، در منهاج السنة مینویسد:لما استخلفه أبو بكر كره خلافته طایفة حتی قال طلحة ماذا تقول لربك إذا ولیت علینا فظا غلیظا. »منهاج السنة، ج7، ص 461.
زمانی كه ابوبكر، عمر را به جانشینی انتخاب كرد، برخی از این انتخاب ناراحت شدند، طلحه گفت: جواب خدا را چه خواهی داد هنگامی كه به ملاقات او بروی از بابت اینكه فردی خشن و را بر ما مسلط كردی………….
از این معلوم میشود که آزادی رای و بیان بود و حضرت عمر نیز این مخالفت را عادی و فطری دید و برای همین وقتی که خلیفه شد، بخاطر مخالفت طلحه به او کینه نورزید بلکه طلحه مشاور عالی عمر شد و توسط عمر نامزد خلافت بعد از وفات عمر شد طلحه آخر کار دانست، انتخاب ابوبکر درست بوده و رای اولیه خودش نادرست دید.
نکته پنجم
این انتصاب با بیعت اکثریت قاطع مردم امضاء شد یعنی کسی نگفته که مردم بزور بیعت کردند یا اعتراض ها گسترده بود، بلکه اصلا اعتراض مهمی در کار نبود.
نکته ششم
شما توجه کنید که در آمریکا یا ایران، برای انتخاب رهبر بعدی راهکاری وجود دارد اما راهکار مسلمانان برای انتخاب رهبر بعدی این بود که بزرگان مدینه این را فقط حق خود میدانستند پس در سقیفه جمع شدند و ابوبکر را انتخاب کردند مردم مکه هم اعتراضی ننمودند زیرا آنها نیز بصورت طبیعی قبول کردند که حق انتخاب خلیفه برای پیشگامان نهضت اسلامی است نه برای دیگران! پس امیر المومنین ابوبکر بزور خودش حاکم نشد مردمی او را انتخاب کردند و گفتند تو امیر مایی. حالا این امیر منتخب صدها دستور صادر کرد که اطاعت شد از جمله اینکه امیر بعدی را انتخاب نمود و باز مردم فرمانش را پذیرفتند( ابوبکر ارتشی نداشت که زور بگویید)
وقتی حاکم و محکوم به خلافت امیر المومنین عمر راضی شدند پس اعتراض آیندگان و دیگران به چیست؟؟ این اعتراضی عجیب است!! این یک نوع فضولی در کاری است که ربطی به آنها نداشت!!!!!!