پاسخ های ارسال شده در انجمن
-
نویسندهنوشته ها
-
منافین به جهـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــاد نمی رفتند
وَإِذَا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ أَنْ آَمِنُوا بِاللَّهِ وَجَاهِدُوا مَعَ رَسُولِهِ اسْتَأْذَنَكَ أُولُو الطَّوْلِ مِنْهُمْ وَقَالُوا ذَرْنَا نَكُنْ مَعَ الْقَاعِدِينَ 86) رَضُوا بِأَنْ يَكُونُوا مَعَ الْخَوَالِفِ وَطُبِعَ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لَا يَفْقَهُونَ
“و هنگامى كه سوره اى نازل شود (و به آنان دستور دهد) كه: “به خدا ايمان بياوريد! و همراه پيامبرش جهاد كنيد!”، افرادى از آنها ( گروه منافقان) كه توانايى دارند، از تو اجازه مى خواهند و مى گويند: “بگذار ما با قاعدين ( آنها كه از جهاد معافند) باشيم!”. (آرى،) آنها راضى شدند كه با متخلفان باشند; و بر دلهايشان مهر نهاده شده; از اين رو (چيزى) نمى فهمند!”.
و ما همه ميدانيم كه صحابه كرام از جنگ بدر تا جنگ روم با حضرت بودند و عددشان از 314 نفر در جنگ بدر به 30000 نفر در آخرين سال حيات پيامبر افزايش يافت و باز همه ميدانيم كه اصحاب كبار چون ابوبكر و عمر و عثمان و علي و زبير و طلحه در اغلب جنگها در ركاب آن حضرت بودند و اگر هم در جنگي بطور استثنائي يكي از صحابه حضور نداشت دليلش نه نا فرماني و سرپيچي بلكه اين بود كه محمد ص به آن صحابه مأموريت ديگري محول فرموده بودند پس اين صفت منافقين اصلاً برياران پيامبر تطبيق نميكند.
خرابكاري ميكنند
خداوند ميفرمايد: اگر بفرض منافقين براي جنگ خارج شوند و پيامبر را همراهي كنند در وسط راه دست به خرابكاري ميزنند به آيه توجه كنيد.
qs9 خَرَجُوا فِيكُمْ مَا زَادُوكُمْ إِلَّا خَبَالًا وَلَأَوْضَعُوا خِلَالَكُمْ يَبْغُونَكُمُ الْفِتْنَةَ وَفِيكُمْ سَمَّاعُونَ لَهُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ (47) لَقَدِ ابْتَغَوُا الْفِتْنَةَ مِنْ قَبْلُ وَقَلَّبُوا لَكَ الْأُمُورَ حَتَّى جَاءَ الْحَقُّ وَظَهَرَ أَمْرُ اللَّهِ وَهُمْ كَارِهُونَ
اگر آنها همراه شما (بسوى ميدان جهاد) خارج مى شدند، جز اضطراب و ترديد، چيزى بر شما نمى افزودند; و بسرعت در بين شما به فتنه انگيزى (و ايجاد تفرقه و نفاق) مى پرداختند; و در ميان شما، افرادى (سست و ضعيف) هستند كه به سخنان آنها كاملا گوش فرامى دهند; و خداوند، ظالمان را مى شناسد. آنها پيش از اين (نيز) در پى فتنه انگيزى بودند، و كارها را بر تو دگرگون ساختند (و به هم ريختند); تا آن كه حق فرا رسيد، و فرمان خدا آشكار گشت (و پيروز شديد)، در حالى كه آنها كراهت داشتند”.
مثل آن كاري كه منافق بزرگ عبدالله بن أبي در جنگ احد كرد و ياران منافق خود را از نيمه راه برگرداند و حاضر به جنگ نشد.
و اگر كسي بگويد صحابه منافق بودند بر اساس اين آيه آنها در جنگها بايد دست به خرابكاري ميزدند و با اين وصف پيامبر ص نميبايست در يك نبرد هم پيروز ميشدند.
صحابه در هر يك از جنگها به نوبه خود قهرماني و رشادت از خود نشان دادند اهل تشيع فقط كارهاي علي س را ذكر ميكند و دروغ هم نميگويد ما هم قبول داريم و به آن افتخار ميكنيم ولي در جنگها همه اصحاب نقش اساسي داشتند مثلاً جنگ خيبر را بياد بياوريم بحثي نيست كه قهرمان بزرگ اين جنگ علي س بود اما ديگران هم سهم داشتند مثلاً در ابتداي جنگ يعني شب هفتم وقتي عمر س يك يهودي را اسير كرد كار مسلمانها آسان شد زيرا آن يهودي از ترس جان، همه رازهاي خيبر را براي مسلمانان گفت. پس آيا اين كار عمر خرابكاري بود. يا سازندگي؟ يا كمك به مسلمانها؟
پس اين آيه كه منافقان را خرابكار در معارك، و جاسوس مينامد، با عملكرد اصحاب صد در صد مخالف و در جهت عكس كارهاي صحابه است.
ايراد به رسول الله ص
{ وَمِنْهُمْ مَنْ يَلْمِزُكَ فِي الصَّدَقَاتِ فَإِنْ أُعْطُوا مِنْهَا رَضُوا وَإِنْ لَمْ يُعْطَوْا مِنْهَا إِذَا هُمْ يَسْخَطُونَ
ذليل هستند
لَئِنْ رَجَعْنَا إِلَى الْمَدِينَةِ لَيُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَلَكِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَا يَعْلَمُونَ }
“آنها مى گويند: “اگر به مدينه بازگرديم، عزيزان ذليلان را بيرون مى كنند!” در حالى كه عزت مخصوص خدا و رسول او و مؤمنان است; ولى منافقان نمى دانند”.
كيست كه نداند در مدينه عزيزترين مردم اصحاب بودند در آن شهر پادشاهي كردند و حكم و قضاوت بدستشان بود. و ذليلترين مردم منافقان و ياران عبدالله بن ابي بودند حتي پسرش با او مخالف بود، پس اين صفت هم با اخلاق صحابه همخواني ندارد. زيرا آنها در عصر خود عزيز بودند و بنظرم تا امروز نيز چون آنها عزيزان و قدرتمندي، پيدا نشد.
به جنگ روميان نرفتند
الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلَافَ رَسُولِ اللَّهِ وَكَرِهُوا أَنْ يُجَاهِدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَقَالُوا لَا تَنْفِرُوا فِي الْحَرِّ قُلْ نَارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرًّا لَوْ كَانُوا يَفْقَهُونَ (81) فَلْيَضْحَكُوا قَلِيلًا وَلْيَبْكُوا كَثِيرًا جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ
اين آيه دربارة جنگ روم است منافقين به جنگ تبوك نرفتند در حاليكه در آن 30000 شمشيرزن مسلمان و از جمله اصحاب كبار مبغوض بعضيها شركت داشتند پس نبايد آنها را منافق بدانيم زيرا خدا منافقين را وصف كرده و مؤمنان را نيز اين طور وصف ميكند.
{ لَكِنِ الرَّسُولُ وَالَّذِينَ آَمَنُوا مَعَهُ جَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ وَأُولَئِكَ لَهُمُ الْخَيْرَاتُ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (88) أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ
گفتی===========================جالب اينكه وقتي به خليفه دوم اعتراض ميكنند كه چرا شما منافقين را به كار گرفتيد و به آنها مسئوليت داديد؟ ميگويد: نستعين بقوة المنافق و إثمه عليه. من از نيروي منافقين در حكومتم استفاده ميكنم و گناه نفاق به گردن خودشان است. المصنف لإبن أبي شيبة الكوفي، ج 7، ص 269، ح 120 ـ السنن الكبري للبيهقي، ج 9، ص 36 ـ كنز العمال للمتقي الهندي، ج 4، ص 614، ح 11775.
جواب=========================================
سند این روایت
أنبأ أبو الوليد الفقيه ثنا الحسن بن سفيان ثنا أبو بكر بن أبى شيبة ثنا معمر عن عمران بن حدير عن عبد الملك بن عبيد قال قال عمر رضى الله عنه
نستعين بقوة المنافقين واثمه عليهم
بدانیم عبدالملک بن حدیر سدسی کیست ؟
جرح و تعدیل این شخص :
رتبته عند ابن حجر :
مجهول الحال
قال الحافظ في تهذيب التهذيب 6 / 409 :
وهذا منقطع فان صح فانما ورد في منافقين لم يعرفوا بالتخذيل والارجاف والله اعلم)
پس الکی دست و پا نزن . از طل زباله دلیل می اوری و تدلیس هم میکنی
گفتی===============================================
وقتي حذيفه به خليفه دوم ميگويد: به چه مجوزي از قرآن و سنت، از منافقين استفاده ميكني و آنها را در رأس كارها قرار دادهاي؟ عمر گفت: إني لأستعمله لأستعين بقوته ثم أكون علي قفائه. من از نيروي آنها استفاده ميكنم و مراقب آنها هستم. كنز العمال للمتقي الهندي، ج 5، ص 771، ح 14338 ـ الاستذكار لإبن عبد البر، ج 3، ص 202 ـ الفايق في غريب الحديث لجار الله الزمخشري، ج 3، ص 115 ـ شرح نهج البلاغة لإبن أبي الحديد المعتزلي، ج 12، ص 126. خيلي عجيب است! آيا پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) نميتوانست اين كار را بكند؟
جواب=========================================
تدلیس جنابعالی ادامه دارد گفتی . در بالا قسمتی از حرفاتو قرمز نمودم تا تدلیس شما بخاطر هوای نفست مشخص شود
عن الحسن أن حذيفة قال لعمر : إنك تستعين بالرجل الفاجر فقال عمر : إني لاستعمله لاستعين بقوته ثم أكون على قفائه
. اینجا منافق نگفته بلکه گفته فاجررررررررررر. پس خجالت بکش ای نادان نجس .
در ثانی در امور دنیوی حتی هم کافر هم میتونی از علم و تجربه اش استفاده کنی . مثلا در امریکا جناب بوش از مسلمانان زیادی برای اهدافش استفاده میکند . بحث دین با دنیا جداست . دین موقوف است امورش ولی در دنیا چنین نیس و امور موقوف نمی باشد
تدلیس رافضیگفتی===========================جالب اينكه وقتي به خليفه دوم اعتراض ميكنند كه چرا شما منافقين را به كار گرفتيد و به آنها مسئوليت داديد؟ ميگويد: نستعين بقوة المنافق و إثمه عليه. من از نيروي منافقين در حكومتم استفاده ميكنم و گناه نفاق به گردن خودشان است. المصنف لإبن أبي شيبة الكوفي، ج 7، ص 269، ح 120 ـ السنن الكبري للبيهقي، ج 9، ص 36 ـ كنز العمال للمتقي الهندي، ج 4، ص 614، ح 11775.
جواب=========================================
سند این روایت
أنبأ أبو الوليد الفقيه ثنا الحسن بن سفيان ثنا أبو بكر بن أبى شيبة ثنا معمر عن عمران بن حدير عن عبد الملك بن عبيد قال قال عمر رضى الله عنه
نستعين بقوة المنافقين واثمه عليهم
بدانیم عبدالملک بن حدیر سدسی کیست ؟
جرح و تعدیل این شخص :
رتبته عند ابن حجر :
مجهول الحال
قال الحافظ في تهذيب التهذيب 6 / 409 :
قال ابن المدينى : هو رجل مجهول . اهـ .
]پس این روایت به درد سطل اشغال می خورد . حتی در سنن کبری بیهقهی خودش بلافاصله می گوید ([=
وهذا منقطع فان صح فانما ورد في منافقين لم يعرفوا بالتخذيل والارجاف والله اعلم)
پس الکی دست و پا نزن . از طل زباله دلیل می اوری و تدلیس هم میکنی
گفتی===============================================
وقتي حذيفه به خليفه دوم ميگويد: به چه مجوزي از قرآن و سنت، از منافقين استفاده ميكني و آنها را در رأس كارها قرار دادهاي؟ عمر گفت: إني لأستعمله لأستعين بقوته ثم أكون علي قفائه. من از نيروي آنها استفاده ميكنم و مراقب آنها هستم. كنز العمال للمتقي الهندي، ج 5، ص 771، ح 14338 ـ الاستذكار لإبن عبد البر، ج 3، ص 202 ـ الفايق في غريب الحديث لجار الله الزمخشري، ج 3، ص 115 ـ شرح نهج البلاغة لإبن أبي الحديد المعتزلي، ج 12، ص 126. خيلي عجيب است! آيا پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) نميتوانست اين كار را بكند؟
جواب=========================================
تدلیس جنابعالی ادامه دارد گفتی . در بالا قسمتی از حرفاتو قرمز نمودم تا تدلیس شما بخاطر هوای نفست مشخص شود
عن الحسن أن حذيفة قال لعمر : إنك تستعين بالرجل الفاجر فقال عمر : إني لاستعمله لاستعين بقوته ثم أكون على قفائه
. اینجا منافق نگفته بلکه گفته فاجررررررررررر. پس خجالت بکش ای نادان نجس .
در ثانی در امور دنیوی حتی هم کافر هم میتونی از علم و تجربه اش استفاده کنی . مثلا در امریکا جناب بوش از مسلمانان زیادی برای اهدافش استفاده میکند . بحث دین با دنیا جداست . دین موقوف است امورش ولی در دنیا چنین نیس و امور موقوف نمی باشد
منتظر ردود بعدی باشید .الله مستعان
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: استفاده خلفاء از کلمه «ولی» به عنوان جانشینی و خلاف #5476گفتی==============================جناب اوربان قصد ندارم جوابی بدهم اما به معنای اینکه جوابی ندارم نیست. چون قبلا هم اعلان کردم که می خواهم موضوع جدیدی را پیش بگیرم…اما دو تا سوال بود که مجبور شدم در اینجا بیان کنم. جواب سوالم را منطقی بدهید.
جواب==================================
جوابی نداری و نخواهی داشت .چرا که دهنت را بدجور با قرآن و حدیث کوبیدم .این یک فرار اشکار است
چهار تا پست گذاشتی و در هر چهار تا فرار را بر قرار ترجیح دادی .
تو دیگر حق پست گذاشتن نداری حال بعد اسفند ماه که امدم من فقط دو پست برایت میگذارم تا بدانی حدیث شیعه هیچکدام صحیح نیس و تحریف قران نزد رافضه متواتر است
این فرارهایت ثبت شده ولی باور کن اینها یک دهم راهت بود . بنده همانطور که بهت قول دادم حدود 5000هزار روایت و حدیث رافضه می اورم به همراه رجال شناسی از اساس . از کلینی شروع میکنم اساتیدش که همگی مجهولند تا بقیه اقایون که ازشون دفاع میکنی (البته فرار از حقیقت)
همچنین پستی باز میکنم بریت تحت عنوان اعتقاد صدرصد رافضه تکفیری به تحریف قرآن و بسیار مفصل و با سند بریات اثبات میکنم که حرفهایت بی اساس است .
چون مشغولی بنده مثل شما فرصت طلب نیستم که به محض اینکه جای اوربان را در سایت خالی دیدم بیام پست بگذارم و خود را حق جلوه دهم . تا اسفند این پست ها را نیگذارم .ولی هر وقت فرصت کنم ردی بر عدم تحریف نزد شیعه که اقوال علمای اهل سنت را آوردی خواهم نوشت . تا همچنان بر رسوایی هایت اضافه شود . آی سجودی سابقا به جناب جاهلت رو داده و اکنون پررو شدی .
اما از وقتی باهام درافتادی بشدت رخسارت را سیاه نمودم جلو همه مردم ایران وبدان تازه این یک درصد رسوایی های تو و آخوند آر آر دبیلوسی (wc) است و اگر فرصتی پیدا کنم بدون شک روزگار مکتب رافض را سیاهتر میکنم .
فعلا این فرارهایت ثبت شده و همه دارن استفاده میکنند از بی جوابی های ادعاهایت پوچت . باور کن کوچکترین ردی بنویسی چندین صفحه تدلیسهایت را اشکار میکنم .
الله مستعان-الله حافظ تا دیداری دیگر . شاید اسفند بیایم شاید زنده نمانم .شاید هم هرزگاهی سری زدم و قسمتی از سحنان جوک مانند این مدعی و جناب دبیلو سی را بدهم .
السلام علیکم
جناب رافضیگفتی============================
می بینم وقتی چند تا شیعه می ایند ونظر می ددهند اقیان به تکاپو می افتند تا جواب بدهند. هر چند بند دیگه قصد ندارم ادمه جواب ایشان را بدهم. چون قبلا هم اعلان کردم. می خواهم در یک پست جداگانه ای روی یک مطلب متمرکز شوم
جواب============================
تو عددی نیستی برایم . من هدفم مراجع شما هستنتد که مثل موش رفتن تو سوراخ . این مراجع الاغ شما اگر درصدی عرضه دارند من انها را به چالش می طلبم .البته حجت الشیطانها سوادشان از این مراجع پوسیده بیشتر است . یک تلنگر ====این سیستانی مخوف السلطنه می گوید قبر رضا شفا دهندست . اگرشفا می دهد چرا خودش به انگلیس می رود برای شفا ؟؟ چرا نمی رود سر قبر این رضا ؟؟
دیگر زیاد وقتت دادم . هر بار پست مینویسیو رسوا میشوی اینبار نوبت تهاجم جانانه من است . البته چون مشغله داری من تا اسفند پستی نمی گذارم ولی اگر عمری باقی باشد آن موقع منتظر دفاعهایت خواهم بود . که در پستهای دیگر نوشتی دفاع از احادیث شیعه ولی بنده هیچ دفاعی ندیدم الا اینکه از کتب اهل سنت با تدلیس مطالبی مغرضانه ارایه نمودی و بنده هم بدجور فرارت دادم که جتی نمیتونی چند از سخنانم را رد کنی . این نشان از پیروزی ما دارد .الله اکبررررررررررررررررررررر
تناقض در سخنانت را نگاه کن نجس جان .مرتد جان .:1-حالا که که می بینم جناب اوربان بسیار فعال شدند و متاسفانه مانند جناب سنی چیزی جز بی ادبی در چتنه ندارند…2-مگر اینکه علیه العنه یا لعنت الله علیه بر معاویه لعنت الله علیه گفتم.
این تناقض را در سخنانش نگاه کنید . تو حرف از ادب میزنی . من سگ معاویه و خوکی که در اتاکاما است را به جنابت
عوض نمیکنم . ان خوک و شگ ارزشش برای ما اهل سنت از شما بیشتر است . اینم بی ادبی نیست در محضر شیخ اکبر امام اعظم و مرجع تقلید اقای dlsvkhth14.blog…
ولایتی نشانت دهم که رویت نشود بگویی رافضی هستی . لعنت الله بر تو و بر کسی که به تو ادب اموخته(مراجع -کلینی-مجلسی-صدوق-و…………………شاید هم پدر و مادرت بهت تربیت اموختن این چنین باشی)تا اسفند من هم برایت پستی نمیگذارم تا گرفتاریت تمام شود . این هم مرام من نسبت به جناب رافضیگفتی========================================اگر جناب اوربان و جناب سنی محب معاویه لعنت الله علیه هستند…بدانند که عاقیتی ندارند. مگر اینکه از معاویه لعنت الله علیه بری بجویند شاید رستگار شوند…جواب============================================من بر سیدنا معاویه افتخار میکنم . علی را هم دوست دارم . حسین هم دوست دارم . حسن هم دوست دارم .ولی بدان محب صددرصدسیدنا معاویه رضی الله عنه هستم و بدون شک او را در مرتیه یار وفادار رسول الله می دانم و ارزشش نزد من بیسار است . منم برای مقابله به مثل می گویم :امام زمان لعنه الله . لعنت بر خودش و مادرش که اورا از پهلو می زاید . این قاتل جلاد با مهدی مافرق داردتا اینجا فراریهایت بر همه عیان استگفتی==============================مسئله تحریف قران؛ وسیله ای شده دست وهابیت تکفیری برای کشتن شیعه؛ مقالاتی که در سایت اسلام تکس در مورد تحریف قران بود را خواندم. سوال بنده این است اگر شما با روایات تحریف در کتب خودتان این گونه به توجیه و تاویل می پردازید چرا روایات موجود در کتب شیعه در مورد تحریف قران هست و ضعیف هستند را توجیه بردار نمی دانید؟
جواب=====================================
اولا من وهابی نمیدانم کیس و چیست .من بک مسلمان ازاد اندیش هستم و فقط قرآن و سنت صحیح رو صدرصد قبول دارم . ولی شما از روایات خود بی خبری که اهل سنت را حلال الدم میدانید؟؟؟؟
من نمونه اش را ذکر میکنم
أبي عن سعد عن أحمد بن محمد عن علي بن الحكم عن ابن عميرة عن ابن فرقد قال: قلت لابي عبد الله عليه السلام: ما تقول في
قتل الناصب ؟ قال: حلال الدم أتقي عليك فان قدرت أن تقلب عليه حائطا أو تغرقه في ماء لكي لا يشهد به عليك فافعل، قلت: فما ترى في ماله ؟ قال توه ما قدرت عليه
(1) كنز الفوائد: 208. (2) مناقب آل ابي طالب 3: 1693 3-بحارالانوار
این را همیشه ذکر کردم و میکنم . پس شما تکفیری هستی . مذهب روافض است که روایاتش فحش دادن را خیر می داند . و مذهب ساختگی شماست که تکفیر می کند .این شما هستید که در سوریه کودکان مظلوم اهل سنت را می سوزانید و زن پاکدامن اهل سنت رو مورد تجاوز قرار می دهید . این شما هستید که مساجد و علما رو نابود میکنید . یک سند بیاور که یک اهل سنت هرچند فاجر هم باشد بیاید حتی با یک زن صیغه ای شیعه همبستر شده باشد حتی تجاوز هم نمیگویم . شماها مثل یهود مظلوم نمایی میکنید درحالی که از گرگی درنده تر و چرنده تر هستید.
گفتی====================در مقاله “عدم تحریف قران از سوی بزرگان شیعه 1” اشاره کردم
جواب===========================
همه بروند فرارشو اونجا نگاه کنند .حتما بروید نگاه کنید چطور کوبیدمش . لیکن روافض تکفیری شرم و حیا که ندارند
گفتی==================================
چرا به دروغ و تهمت می خواهید بگویید که شیعه قائل به تحریف قران است؟
جواب===============================
شیطان جان افترا!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! دروغ!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! تهمت!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
عزیزم بر و بدون چقدر مستدل اثبات کردم . تازه میخوام در این پست اقوال سایر علمای رفض رو بیاورم تا قشنگ بره تو مخ پوسیدت
گفتی=====================
دشمنان اسلام که همان سلفی های تکفیری یا وهابیت تکفیری هستند، چماغ تکفیر به دست گرفتند در بین کشور های اسلامی به شیعه و سنی رحم نمی کنند و عملا دارند کار های اجرایی دشمنان اسلام را اجرا می کنند. و بهانه شده برای کشتن شیعه و از بین بردن اسلام.
جواب==========================
دشمن اسلام =روافض . ایا از شما دشمنتر وجود دارد .من چند تا شو میگم
1-همین تحریف قرآن که نزدتان متواتر است
2-دشنام به زن پیامبر . که حتی یهودی ها و مسیحی ها و وحشی های امازون و هندوها چنین عملی انجام نمیدن
3-تخریب مساجد اسلام
4-تخریب مدارس دینی
5-ترور علمای اسلام
6-دشمنی با صحابه رسول الله
7-تجاوز به زنان اهل سنت
8-خمس گرفتن به نام دین
9-اسلامی هستید بدون حدیث صحیح و متواتر
10-اصولی خود تراشیده
اما امت اسلامی هیچکدام چنین عمل هایی انجام نمیدن .لیکن شماها دشمن اسلام و دوست یهود هستید
گفتی===============================
{ جناب اوربان}{ هر چند بنده با احترام شما را جناب اوربان بیان می کنم اما شما متاسفانه دریغ از یک ادب اسلامی؛ بماند} می نویسید که شیعه روایات متواتر ندارد؛ شیعه روایات موضوعه و ضعیف دارد.پس با این دیدگاه شما باید روایاتی که در مورد تحریف قران هست را موضوعه و ضعیف می پندارید و دیگر نیازی به بحث نیست. آنچه كه مهم و اساسي است اين است كه فعاليت امروز وهابيها از اين تحريف قرآن چه حربهاي براي شيعه ساختهاند ؛
جواب===============================
میشه بدون سند سخن نگویی من کدام حرفم در مورد احادیث رافضه بدون سند بود؟؟؟
ثانیا جناب عفیری این شما هستید که بی ادب هستید . معاویه را لعنت می فرستی و می گویی آرام هم باشم؟؟؟
خیر من با دشمن صحابه مثل یک سگ رفتار میکنم واگر حاکم اسلامی شوم تک تک کسانی که به صحابه اهانت کردن که در واقع طعن به ایات قرآن است حد می زنم
شما روافض همانی هستید که عراق را که خاک امت اسلام است تحویل کافران دادید .همین جناب سیستانی خودش عراق به 200میلیون دلار فروخت . این پول پرست.شماها ننگی هستید برای اسلام
گفتی============================شيخ عبدالله بن جبريل ؛ که جزو مفتيان تكفيري و افراطي وهابي است ؛ در يك سؤالي كه از او كردهاند جواب داده و جوابش هم الان روي اينترنت هست ، ميگويد : فالرافضة بلا شكٍ كفّارٌ لأربعة ادلة طعنهم للقرآن و ادّعائهم أنّه حذف منه أكثر من ثلثه … شيعيان به چهار دليل از ديدگاه ما كافر هستند اول اينكه شيعه معتقد است دو ثلث قرآن حذف شده و قرآن موجود يك سوم قرآني است كه بر نبي مكرم نازل شده است .
جواب===========================
در جوابت عرض کنم عوام شیعه مسلمان هستندو بنده خود در بین انان زندگی کردم و به شخصه بسیار برای عوام احترام قایلم
اما روافض را امت اسلامی بر کفر آنان اجماع دارند که اکنون اقوال را برایت عرض میکنم تا بدانی اجماع امت بر کفر روافض . البته باز تکرار کنم عوام تشیع با روافض فرق دارند و مسلمانند.
3-ابن کثیرمیگوید: «در صحیح بخاری و صحیح مسلم آمده است: از ابراهیم تیمی از پدرش روایت شده که وی گفت: علی بن ابی طالب برای ما خطبه خواند و گفت: «هر کس گمان کند که در نزد ما چیزی هست که آن را میخوانیم و در قرآن و این صحیفه (صحیفهای که به شمشیرش آویزان بود و در آن راجع به دندانهای شتر و بعضی از احکام جنایات بود) نیست، قطعاً دروغ گفته است». این حدیثی که در صحیح بخاری و صحیح مسلم و دیگر کتابهای حدیثی از علیt ثابت است، ردی است بر ادعای رافضه که گمان میکنند رسول اللهr علی را برای خلافت تعیین نمود. اگر قضیه آن چنان میبود که اینان گمان میکنند، هیچ یک از صحابه آن را رد نمیکردند، چون آنان از همه کس بیشتر مطیع خدا و رسول خدا چه در حال حیاتش و چه بعد از وفاتش بودند و آنان بسیار برتر از ایناند که باعث رنجش و دل شکستگی پیامبرr شوند و در نتیجه بر وی پیشی گیرند و از راهی غیر از راه او پیروی نمایند. اصلاً هرگز! و هر کس چنین گمانی را راجع به صحابه داشته باشد، همه آنان را به فجور و نافرمانی و توافق بر دشمنی با پیامبرr و مخالفتشان با پیامبرr در حکم و دستورات صریح وی نسبت داده است. و هر کس از انسانها به این درجه برسد، از دایره اسلام خارج میشود و به اجماع علما و ائمه بزرگوار کافر میشود»
1- قاضی ابویعلی میگوید: «عدهای از فقهای کوفه و دیگران به کشتن هر کس که صحابه را سب و لعن نماید، و به کفر رافضیها حکم کردهاند
2- تقی الدین سبکی[میگوید: «در کتاب «الفتاوی البدیعیة» از کتابهای احناف دیدهام که رافضیها را به کافر و غیر کافر تقسیم نموده و اختلاف را درباره بعضی از گروههای روافض و درباره کسانی که امامت ابوبکر و عمر را انکار کرده، ذکر نموده که بنا بر قول صحیح, اینان کافرند …. و در کتاب «الـمحیط» از جمله کتابهای احناف از محمد بن حسن شیبانی نقل شده که نماز پشت سر رافضیها جایز نیست. سپس سبکی علت آن را چنین بیان میکند: «زیرا آنان خلافت ابوبکر را انکار کرده در حالی که همه صحابه بر خلافت ابوبکر اجماع نمودهاند». و در کتاب «الخلاصة» که از کتابهای احناف است چنین مطلبی آمده است. سپس میگوید: «هر کس خلافت ابوبکر صدیق را انکار نماید، کافر است».
در «تتمة الفتاوی» آمده است: «و رافضیِ اهل غلو که خلافت ابوبکر را انکار مینماید نماز خواندن پشت سرش جایز نیست.» در کتاب «الغایة» اثر سروجی/ و در کتاب «مرغینانی» آمده است: «نماز پشت سر صاحب بدعت و دنبالهرو هوای نفسانی مکروه است و پشت سر رافضی جایز نیست». سپس سبکی میگوید: «حاصل سخن این است که اگر این هوای نفسانی طوری باشد که فرد به خاطر آن کافر شود، نماز پشت سرش جایز نیست در غیر این صورت جایز اما مکروه است». و در کتاب «شرح المختار» اثر ابن بلدجی از علمای حنفی آمده است: «سب و سرزنش یکی از صحابه و بغض و دشمنی با وی، کفر نیست اما فرد به خاطر آن گمراه است، چون علیt مخالفان و سرزنش کنندگانش را تکفیر ننمود حتی آنان را نکشت». و در کتاب «الفتاوی البدیعیة» از جمله کتابهای احناف آمده است: «هر کس امامت ابوبکر صدیقt را انکار نماید، کافر است. بعضی از علمای حنفی میگویند که او مبتدع است، اما صحیح آن است که او کافر میباشد».سبکی در ادامه میگوید:« قائلین به عدم تکفیر کسانی که صحابه را سب و لعن مینمایند، اتفاق نظر دارند که آنان فاسقاند».
همچنین میگوید: «… به طور خلاصه سب و سرزنش ابوبکرt بنا به مذهب ابوحنیفه و یکی از دو وجه علمای شافعی مذهب، کفر است. اما از نظر امام مالک مشهور آن است که وی تازیانه زدن را واجب کرده و این مقتضی آن است که چنین عملی کفر نیست، و خلاف آن را نزد وی ندیدهام بجز درباره خوارج که از این رأی عدول کرده و قائل به کفر اعمال آنان است. بنابراین مسأله سب و سرزنش ابوبکر [یا هر یک از صحابه] در نزد امام مالک دو حالت دارد: اگر فرد تنها به سب و سرزنش اکتفا نماید و متعرض تکفیر نشود، کفر نورزیده و اگر متعرض تکفیر شود، کفر ورزیده است … پس این رافضی- لعنت خدا بر او باد! – تنها به سب و سرزنش صحابه اکتفا نکرده بلکه آنان را نیز تکفیر نموده است، از این رو چنین فردی از نظر مالک و ابوحنیفه و یکی از دو وجه علمای شافعی مذهب، کافر است و از نظر احمد بن حنبل زندیق است چون از عمل عثمان ایراد و انتقاد گرفته و این در بردارنده خطاکار دانستن مهاجرین و انصار است1- جلال الدین سیوطی میگوید: «بدان که هر کس ابوبکر و عمر را سب و سرزنش نماید، اصحاب ما (یعنی علمای شافعی مذهب) راجع به وی دو وجه دارند. – قاضی حسین و دیگران آن را نقل کردهاند – بنا به وجه اول، چنین فردی کافر است. «محاملی» در کتاب «اللباب» بدان جزم نموده است. بنا به وجه دوم، او فاسق است. که فتوای علمای شافعی مذهب بر آن است. و هر کس به خاطر بدعتش کافر نشود، حال و وضعش از این دو امر خارج نیست: یا کفر و یا فسق
در مورد ابوزهره = من ایشان را تا جایی که بدانم گرایشات اخوانی دارد و اگر اندکی با تاریخچه اخوانی ها اشنا باشی انان همیشه به شما روافض خوشبین بوده اند تا اتحاد امت اسلامی از بین نرود و در واقع در امور اخوانی ها مصلحت اندیشی را زیاد چاشنی کار میکنند ولی این سخن ایشان خلاف اجماع امت استدر مورد محمد غزالی مصری= من ایشان را اصلا سنی نمیدانم .
این شخص در کتابش به نام الاسلام المفتری در مورد صحابه این چنین سخن گفته
إن أبا ذر كان
اشتراكيا وأنه استقى نزعته الاشتراكية من النبي – صلى الله عليه وسلم – )). ابوذر كمونيست بود و ايده كمونيستي را نيز از پيامبر – صلى الله عليه وسلم – دريافت داشته بود
ایا امت اسلامی حرف چنین شخصی را سند می داند؟؟؟؟
در مورد علي عبدالواحد ــ عضو مجمع بين المللي=
ابن شخص را کسی نمی شناسد و حرفش ایا برای امت گرانمایه تر از امامان بزرگی بود که عرض نمودم ؟؟؟
اگر باز اقوال علما بخواهی بنده 400قول از 400عالم تراز اول بر کفر رافضه می اورم .که بعضی ها اشاره کردند به تحریف قرآن .
هر قول شاذی را نچسبان به نظر اهل سنت .
-
نویسندهنوشته ها
برخي از تشيع تمام آيات فصل پيش را با يك آيه رد ميكنند و به اصطلاح آب پاكي روي دست ما ميريزند آنها ميگويند: ما قبول نداريم كه آيه در حق عمر، ابوبكر و ديگران باشد زيرا خداوند جل و علا همچنين فرموده است: { وَمِمَّنْ حَوْلَكُمْ مِنَ الْأَعْرَابِ مُنَافِقُونَ وَمِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ }
“و از (ميان) اعراب باديه نشين كه اطراف شما هستند، جمعى منافقند; و از اهل مدينه (نيز)، گروهى سخت به نفاق پاى بندند”.
اما جواب اين شبه به مددالله جل جلاله:
به قرآن مراجعه كنيد ميبينيد اولاً: آيه قبل از اين اختصاص به مدح مهاجران و انصار و تابعين داشته است، دوماً: خداوند فرموده: { وَمِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ مَرَدُوا عَلَى النِّفَاقِ } .
و نفرموده: (أهل المدينة كلهم منافقون إلاَّ علي وأبوذر وسلمان ومقداد).
ولي شما همه را منافق كرديد از همسران و خويشاوندان پيامبر ص تا عاميترين شهروند مدينه از نظر شما منافق بودند.
ما حق نداريم بدون دليل انگشت اتهام را به سوي صحابه كرام دراز كنيم حرف كه بيدليل نميشود شما براي آنكه صحابه را مشمول آيهاي بدانيد بايد دليل ارائه دهيد و براهين محكم بياوريد و گرنه، فردا يكي ديگر بلند ميشود و به حجت همين آيه كه (في المدينة منافقون) ميگويد: چون علي در مدينه بود پس منافق است (استغفرالله) آيا شما اين استدلال را قبول مي كنيد؟!، پس چاره اين است قبل از آنكه زيد و عمرو را به نفاق متهم كنيم بياييم و بررسي كنيم كه اصلاً منافقين چه صفاتي داشتند و بعد ببينيم كه آيا اين صفات بر صحابه منطبق بود يا نه؟
راهحل درست و منطقي همين است وگرنه اگر بازار تهمت و تهمتبازي گرم شود هيچكس در امان نميماند پس حالا بياييم صفات منافقين را نه از ديد ما بلكه از نظر قرآن بررسي كنيم:
خرابكاري ميكنند
خداوند ميفرمايد: اگر بفرض منافقين براي جنگ خارج شوند و پيامبر را همراهي كنند در وسط راه دست به خرابكاري ميزنند به آيه توجه كنيد.
qs9 خَرَجُوا فِيكُمْ مَا زَادُوكُمْ إِلَّا خَبَالًا وَلَأَوْضَعُوا خِلَالَكُمْ يَبْغُونَكُمُ الْفِتْنَةَ وَفِيكُمْ سَمَّاعُونَ لَهُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ (47) لَقَدِ ابْتَغَوُا الْفِتْنَةَ مِنْ قَبْلُ وَقَلَّبُوا لَكَ الْأُمُورَ حَتَّى جَاءَ الْحَقُّ وَظَهَرَ أَمْرُ اللَّهِ وَهُمْ كَارِهُونَ }