اسلام تکس بانک مقالات اسلامی و پاسخ به شبهات
پاسخ های ارسال شده در انجمن
-
نوشته ها
-
گفتی============================
من قصد خزعبل بافی مثل شما را ندارم. اما کلینی یهودی است؟ آن بابایی که کیسه داشت(مثل همستر یا کانگورو) و از آن حدیث میکشید بیرون چی بود؟ آن جناب مستطابی که سوغات فرنگ بود(فلسطین)آن چی بود؟
اینکه شما یک کاری کرده باشید چه ملاکی دارد که بقیه هم همان کار را بکنند؟
جواب===================================
خزعبل رو مذهب شما خیلی وقت است بافته وبنده قصد دارم این خزعبلات را بر همه عیان کنم تا ببینند شماها هوس باز هستد و عوام فریب. بله کلینی یهودی است .به مذهبی رونق دادکه اساسش از عبدالله بن سبا است . کسی که برای هر چیز مقابلی قرار داد. در برابر ازدواج دایم=صیغه . زکات=خمس.حج=کربلا.و…………………………………..
اگر مردی بیا بر سر امام ابو هریره وارد بحث شو تا بهت نشون بدم چقدر کذابی و اسم کیسه میبری . تو مرد نیستی جناب . من حاضرم سر امام ابوهریره با تمام مراجعتون مناظره کنم . چرا شلوار زنانه پوشیدن و جرات عیان شدن ندارند . یک بار دیگه هم توهین کنی به ابوهریره پدر مذهبتو در میارم جاهل . در واقع جناب مجلسی کیسه خودش را خانه احادیث کرده بود نه امام ابوهریره .
گفتی=================================شما جایی دیدی که پیامبر مردهایی که در جنگ بودند رو بکشه بعد هم برود و مردهایی که در جنگ نبودند و البته زنان رو به اسیری بگیره؟ یا بگه امان میدم بعد همه رو بکشه؟ به خاطر زکات ندادن قومی رو بکشه؟
مشوه را ترجمه کردید؟
بعد این رو نگفتید که آیا پیامبر تمام زنان مکه را زناکار میدانسته که از آنها بیعت بر عدم زنا گرفته؟ آیا ایشامن قصد توهین داشتند؟ منظورشان این بوده که نژاد اهل مکه زناکار فطری است؟ آیه اش رو که بلدید.
جواب=================================
حکم کسانیکه منکر زکات شوند و مانع آن شوند چیست؟؟ حکم کسیکه حکمی از احکام خدا را نفی کند چیست؟؟
در مورد اللص چشماتو باز کن جناب رافضی . بحث من سر باب نیست . بحثم سر حدیث است . شما بفرما این نژاد پرستی مذهبت را توجیه کن . در مذهب شما مخالف فکریتان حکمش فقط کشتنش است و هزاران افترا و بهتان بهش میزنید . در واقع اکراد رو چون رافضی نشدن کافر میدانید و لیکن این مجلسی و کلینی یهودی چون خوشش نیامده لباس شرعی بهش دادن و گفتن اینارو کافر بدانیم چون به مذاق کدخدایان خوش نیامده . مشوه را اگر کور نباشی جناب کلینی ترجمه نموده . یعنی قبیح و زشت . ول من باید این سوال رو از تو بپرسم تا بیشتر از این عقلت را فشار ندی . پیامبر ایا یک به اقوام و اقلیت ها با دید نژادپرستی و مطلق می نگریست که اینطوری جناب مجلسی نادان به پیامبر نسبتش داده؟؟
ی کم آزاده باش و بت تعصبت را بشکن
گفتی ==============================زمان تکمیل فرم ثبت نام یه چیزهایی نوشته که ظاهرا فقط شیعه باید رعایت کند. اما با این حال؛ نوشتی رافضی مجوسی. خوبه که قرآن مجوس را به عنوان دین قبول دارد. سنی را چه؟ آن قومی که کلاب اهل النار هستند؟
جواب=============================
شیعه هیچی را رعایت نکرده . البته مقصودم روافض است نه عوام شیعه . بله رافضی معجونی است است رافضی -نصرانی-یهودی-کمونیست و……………. .تمام اباطیل در شیعه جمع گردیده است .
(((قرآن مجوس را به عنوان دین قبول دارد. سنی را چه؟ آن قومی که کلاب اهل النار هستند؟)))
این از جهلت است که میگی قرآن مجوسیت را قبول دارد. بله اسم مجوس ذکر شده ولی ایا این به معنای قبول داشتن مکتب تحریف شده انان است ؟؟ شما بایستی قبول داشته باشید چون یکی از معجونهای مذهبتان این مجوسیت است و بدون مجوسیت شما ناقص میشوید .
در واقع تشیع را هر کس از روی آگاهی انتخاب کند نه از روی جهل از کلاب اهل الناز است . بیا بچسب به اسلام راستین . به سواد اعظم مسلمانان که علی میگوید در نهج البلاغه به سواد اعظم مسلمانان بپیوندید.
گفتی====================در بین قبیله ای که بابا و عمو و دایی آدم یکی است. میخواهیی زن بگیری. به کدام این قوم اعتماد میکنی و میگی خب این اگر گفت فلان زن عفیفه است من میگیرمش؟
جواب======================
بنا به احادیث ذکر شده شما روافض با اقوام مخالفتان دشمنی دیرینه دارید . اصلا این چه حرفیست . این جناب کلینی و مجلسی که کارشان افترا است انتظار داری که به قبیله ای که مخالفشون هستن حدیث جعلی نبندن که اینها اهل زنا هستن پس بهشون نزدیک نشید ؟؟ این دقیق سوال ماست .شما وقتی ملاکی ندارید امت را دچار سر در گمی کرده اید .
گفتی=====================
برای 4 و 5 هم که آره.
یه چیزی رو شروع کردی که جوابش معلوم بود. اینجا ملت میگن مردم مثلا پشکل شتر بو میکردند. سریع میگی فلان راوی ضعیفه پس حدیث ضعیفه. عین همین رو من برای تو نوشتم. زیرش زاییدی؟
جواب=====================
سخنان را جاهل ترین انسانها هم قبول نمیکنند . جوابش بله معلوم است . جوابش این است :بله روافض نژاد پرست هستن.شیعه کل احادیثش جعلی است و باید حذفش کنند .
گفتی=======================
کدام اسلام قلوب را با مروت و… فتح میکند؟
اسلامی که به ایران آمد؟به هند رفت؟شمال آفریقا؟ اسپانیا؟ الان در سوریه؟ ابتدای کار کلاب اهل النار در حجاز؟
جواب===============================
بله به کوری چشم روافض شیطان اسلام حضرت عمر بن خطاب با فتح قلوب بود . مردم ایران از بردگی رها شدند و 8قرن بیشترین پیشرفتها رو در سایه اسلام ناب داشتند . بزرگترین دانشمندان ایرن زمین در این دوران طلایی تمدن ایرانی اهل سنت بودن و شما از این بشدت محزون هستید و خاری شد در چشم شما روافض تکفیری مجوسی و یهودی .جنگ الان سوریه هم شما روافض تکفیری چنین بلاایی سرش اوردید .روزانه گروه تکفیری حزب الشیطان صدها زن و کودک بی گناه را به خاطر اهل سنت بودن سر میبرد . خاک بر سر شیاطین رافضی.
کلاب اهل الناز مراجع شما و ان امام زمان بو گندو می باشد که 1400سال است در بیخ چاه گیر نموده و شما عقده ایها رو تحویل جامعه داده.ههههههههههههه
گفتی========================البته یه هشداری میدم در مورد لحن کلامت که امیدوارم برود میخ آهنین در کلوخ.
زیپ دهنت رو بکش و چاکش رو محکم بچسب. اگر قرا بشه که من ببندمش تا دیگه توهین نکنی کاری با خودت ندارم. روایت بخاری و مسلم رو میذارم که عین چیزی بشی که استعمال نشادر کرده.
جواب==================================
لحن کلام بنده بسیار تنداست جلو کسانیکه :
1- اصحاب رو فحش میدن
2-زنان پیامبر را اهانت میکنند
3-امت اسلامی را تکفیر میکنند
4-علما را ترور میکنند
5-مساجد را خراب میکنند و اهل سنت را قتل عام میکنند
6-………………………………………..
(((((زیپ دهنت رو بکش و چاکش رو محکم بچسب.)) به به بنازم ادب وحشی های آمازونی رافضی را. قسم به اقدسیت الله باطلتر از رافضیت ندیدم .دروغ خیر داره و فحش و افترا خوب است در مذهبشان . و…………..هزاران اباطیل دیگر.
شما خیلی کوچولویی برو با ان مراجعت بیا . فعلا بنده دهن امام زمانتان را بسته ام و ایشان سکوت کردن و جوابها را به کسانی که با بنده وارد بحث می شوند نمی دهد .نکند جوابش در مصحف فاطمه است و نمیخواهد ما بدانیم .ههههههه
ع السلام .سوالاتت را مطرح کن تا جوابشو بدم
این لینکت باز نمیشه دوست گرامی
برادر شریعتی عزیز. خسته نباشی که در نبودم جلوشون ایستادی . جزاک الله خیرااین جناب بنده مخلوق خیلی خوب حدیث و رجال بلده ولی نمیتونه صریح جواب سوال بده و بجاش دست و پامیزنه . این اقای رافضی رجال بلد نیست ولی میدونه عده من اصحابنا چیست یا عمن ذکره چیست ولی نمیتونه احادیث مذهبشو غربال کنه .احنست بهت عبدالحسین که تناقض نداری!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!والله خیلی تناقض داری .اصلا نمیدانم چرا به جاهل بایستی وقت بدم . به جاهل طبق قران باید گفت سلامـــــــــــــــــــــــــا.
به قول برادر شریعتی شیعه وظیفه دارد اسلامشو ثابت کنه . باید ثابت کنند صحیح و ضعیف و ملاک حدیثشون چیست .نه ما .ههههههههههههههههههه.این سوالاتم تا ابد بی جواب است .همچنان در انتظار ظهور مراجع و اقا امام زمان .
بله به کوری چشم رافضه ما اهل سنت همگی برادر و دوست هستیم . پس طبق این سخن المدعی علی البینه شما روافض ادعای مسلمان بودن دارید .حالا بفرمایید ادعای اسلامتون رو ثابت کنید . بفرمایید ثابت کنید سنت را قبول دارید از منشا صحیح .بفرمایید تحریف قران که علماتون بهش معتقدند رو مشخص کنید و بگویید کافرند . منتظر اثبات ادعایم .منتظریممممممممممممممممممممممممممممممم
مهران عزیز .به شرطی که دنبال حق و حقیقت باشی بسیار اسان جوابشو بهت میدم .بجای مباحث تاریخی بهتر است به قران و سنت چنگ بزنی .چرا که مایه هدایت همه همین دو منشا است .در قبر از شما درباره امامت سوال نمیشه .از علی و ابوبکر ازت سوال نمیشه بشزطیکه بی تفاوت باشی و به حق بچسبی تا در دنیا و آخرت رستگار شوی .بهرحال بنده جوابت را میدهم ولی اگر بدانم مثل بقیه اخوندانی که باهاشون بحث داشتم قصد عناد و لجاجت داری وقتمو هدر نمیدم .چون قصد دارم کمکت کنم تا راه صحیح را بیابی واگر بنده هم خطایی کردم شما اصلاح کنید تا با هم رستگار شویم .
اینکه گفتی افضل الصحایه کیست باید عرض کنم هر چهار خلیفه فضیلت دارند و هر کدام در چیزی از دیگری برتر بوده و این نقصی بر هیچکدام نیست ولیکن با توجه احادیث زیاد و حتی ایه قرآن سیدنا ابوبکر صدیق افضل بودند که بحث بنده بر سر این نیست .ولی اگر چنانچه خواهان باشی افضلیتش را برایت ثابت میکنم .ولی اصل سخن شما بر شورایی بودن خلافت سیدنا ابوبکر و بقیه است .
باید عرض کنم اگر این کار غلط بوده است و خلافت اینها غصب شده از حضرت علی چرا خود حضرت علی بیعت نمودند با خلفا
در اين واقعيّت كه علي (رضي الله عنه) – و ساير اهل بيت پيامبر (صلي الله عليه و سلم) – با خلفاى پيشين خود بيعت كرده، هيچ شك و ترديدى نيست؛ چنانچه در مورد بيعت با خلفاء چنين مى گويد:
فمشيت عند ذلك إلى أبى بكر، فبايعته و نهضت فى تلك الأحداث
… فلما احتضر بعث إلى عمر فولاه فسمعنا و أطعنا و بايعنا و ناصحنا]
الغارات ثقفى، ص 302- مستدرك نهج البلاغه، شيخ كاشف الغطاء، چاپ لبنان، ص 120-119- همچنين با كمى تفاوت نامه 62، نهج البلاغه شرح فيض الإسلام منار الهدى، على بحرانى، ص 373- ناسخ التواريخ، ج 3، ص 532.
پس در آن هنگام به طرف أبوبكر رفتم و با او بيعت كردم و در آن حوادث، به همراه او قيام كردم
زمانى كه أبوبكر به حالت احتضار رسيد، ولايت را به عمر سپرد و ما شنيديم و اطاعت كرديم و بيعت نموديم و خيرخواهى نشان داديم»
[
شيخ طوسى نيز از علي (رضي الله عنه) روايت كرده است: «زمانى كه در جمع شكست خوردگان جمل فرمود: «فبايعت أبابكر كما بايعتموه… فبايعت عمر كما بايعتموه فوفيت له بيعته… فبايعتم عثمان فبايعته و أنا جالس فى بيتى، ثم أتيتمونى غير داع لكم و لا مستكره لأحد منكم، فبايعتمونى كما بايعتم أبابكر و عمر و عثمان، فما جعلكم أحق أن تفوا لأبى بكر و عمر و عثمان ببيعتهم منكم ببيعتى؟
الأمالى، شيخ طوسى، ج 2، ص 121، چاپ نجف.
پس با أبوبكر بيعت كردم، همانگونه كه شما بيعت كرديد
با عمر نيز بيعت كردم، همانگونه كه بيعت كرديد و در بيعت با او، وفادار بودم… سپس با عثمان بيعت كرديد، من هم با او بيعت كردم، و در حالى كه در خانه ام نشسته بودم، به طرف من آمديد در حالى كه من از شما نخواسته بودم و كسى را هم به آن مجبور نساخته بودم. پس با من هم بيعت كرديد، همانطور كه با أبوبكر و عمر و عثمان بيعت نموديد. بنابراين چه چيز شما را وادار كرد كه در بيعت با أبوبكر و عمر و عثمان باوفاتر از بيعت با من باشيد؟امّا ببينيم، معنى «بيعت» و مقتضيات آن چيست؟!.. «بيعت؛ آن است كه شخصى دست به دست ديگرى بدهد، به اين معنى كه تو را بر خود متولّى كردم و طاعتت بر من واجب است(
قاموس قرآن، سيّدعلى اكبر قريشى، ج 1، ص 254)مّا ببينيم خود علي (رضي الله عنه) درباره بيعت چه نظرى دارد! او در ابتداى خلافتش، خطاب به كسانى كه با وى بيعت كردند، فرمود:
«و أما حقى عليكم فالوفاء بالبيعة و النصيحة فى المشهد و المغيب و الإجابة حين أدعوكم و الطاعة حين آمركم)
نهج البلاغة، شرح فيض الإسلام، خطبه 34.و امّا حقّى كه من بر شما دارم، وفاء و باقى ماندن بر بيعت است و اخلاص و دوستى و خيرخواهى در نهان و آشكار و اجابت من، زمانى كه شما را دعوت كنم و اطاعت و پيروى از من، به آنچه كه به شما دستور مى دهم
پس بنا به فرمايش علي (رضي الله عنه)، اقتضاى بيعت، همان اجابت و حرف شنوى بر اساس اخلاص و دوستى و خيرخواهى است، چه در نهان و چه در آشكار.. كسى كه به اين واقعيّت غير قابل انكار – خالصانه – بينديشد، عظمت و بزرگوارى خلفاى پيشين برايش روشن مى شود؛ زيرا بيعت على با آنها، به معنى اطاعت از ايشان بر اساس دوستى و اخلاص در حضور و غيابشان بوده و هيچ ريا و تقيّه اى در بين نبوده، و بلكه كاملاً مخلصانه بوده است
امّا شيعيان معتقدند كه علي (رضي الله عنه) از روى تقيّه و اينكه چون بدون يار و ياور بوده، با آنها بيعت كرده و اين از روى مصلحت بوده است! چنانچه رواياتى از على نقل مى كنند كه از قول پيامبر (صلي الله عليه و سلم) مى فرمايد: «تقيّه، از دين خداست و كسى كه تقيّه ندارد، دين ندارد!
كتاب سليم بن قيس، ص 367، چاپ ايران.در حالى كه، مى بينيم علي (رضي الله عنه) – طبق سخنانش – در همه حال با خلفاء يكرنگ بوده است.. توريه و تقيّه براى شخصى همچون علي (رضي الله عنه) كه سخنانش براى مردم حجّت و گواه است، بعيد و محال است؛ زيرا موجب مى شود كه مردم، حق و باطل، يا تمجيد و سرزنش را با هم اشتباه گرفته و از هم تشخيص ندهند.. او خود، «تقيّه» را عامل گمنامى و ذلّت و خوارى مى داند؛ چنانچه در شكايت از ياران خود مى فرمايد:
«و بقى رجال غضّ أبصارهم ذكر المراجع و أراق دموعهم خوف المحشر، فهم بين شريد ناد، و خائف مقموع، و ساكت معكوم، و داع مخلص، و ثكلان مرجع، قد أخملتهم التقية، و شملتهم الذلة، فهم فى بحر أجاج، أفواههم ضامزة، و قلوبهم قرحة، قد وعظوا حتى ملّوا، و قهروا حتى ذلّوا، و قتلوا حتى قلّوا» نهج البلاغة، شرح فيض، جزء1، كلام 32.و مردانى چند باقى مانده اند كه ياد روز قيامت، چشمهايشان را (از لذّات دنيا) پوشانده است، و از بيم آن روز، اشكشان جارى است. پس بعضى از آنها (بر اثر مشاهده كارهاى ناشايست مردم، از ميانشان) رانده و فرار كرده اند، و جمعى ترسناك و خوار، و برخى خاموش و دهان بسته مانده اند (كه نمى توانند حق را آشكار سازند) و بعضى از روى اخلاص و راستى (و بدون پنهانكارى، مردم را به حق) دعوت مى كنند، و گروهى اندوهگين و رنجورند و تقيّه و پنهانكارى، ايشان را گمنام كرده و ذلّت و خوارى آنان را فراگرفته، پس ايشان در درياى شور فرورفته، دهانشان بسته و دلشان زخم دار است، و مردم را پند داده تا جايى كه ملول و رنجيده شدند و بر اثر مغلوبيّت، ذليل و خوار شده و كشته شدند تا اينكه كم شدند
همچنين مى فرمايد: «لا يجد عبد طعم الإيمان حتى يترك الكذب هزله و جده ؛
أصول كافى، كلينى، باب الكذب.«هيچ بنده اى طعم ايمان را نمى چشد تا زمانى كه دروغ را – چه شوخى بگويد و چه جدّى – ترك كند
يا در همان نهج البلاغه مى فرمايد: «الإيمان أن تؤثر الصدق حيث يضرك على الكذب حيث ينفعك»؛
«ايمان آن است كه صدق و راستى در آن مؤثّر باشد چه به تو ضرر برساند و چه برايت منفعت داشته باشد»..
و نيز مى فرمايد: «ما كَذبتُ و لا كُذبتُ و لا ضَللتُ و لا ضُلّ بى
نهج البلاغه، شرح فيض، كلام 176.هرگز دروغ نگفته ام و به دروغ هم وادار نشده ام، و گمراه نشده و كسى هم به وسيله من گمراه نگشته است»..
نشان مى دهد كه علي (رضي الله عنه) – ابداً – در وصف كسى، سخنى به دروغ نگفته و كسى و يا چيزى هم او را وادار به سخنانى دروغ ننموده است
در جريان بيعت با أبوبكر (رضي الله عنه) مى گويد: «الذليل عندى عزيز حتى آخذ الحق له، و القوى عندى ضعيف حتى آخذ الحق منه
… فنظرت فى أمرى فإذا طاعتى قد سبقت بيعتى-نهج البلاغه کلام37
ذليل و ستمديده نزد من عزيز و قدرتمند است تا آنگاه كه حقّش را از ظالم بستانم، و قوى و ستمگر نزد من ناتوان و ضعيف است تا زمانى كه حقّ مظلوم را از او بگيرم
بنابراين، در امر خلافت خود انديشيدم و ديدم كه اطاعت و پيروى بر من واجب است. همانا در بيعت (با أبوبكر) پيشى گرفتم»..
پس زمانى كه على با خلفاء بيعت و از آنها اطاعت و پيروى، و دايماً همراهى شان نموده، بر تيجانى و كسانى كه خود را پيروان علي (رضي الله عنه) و فرزندانش مى دانند، واجب است آن اطاعت و دوستى و يكرنگى را تأييد و تأكيد كنند؛ زيرا محال است علي (رضي الله عنه) با شخصى بيعت كند و اطاعت از او را بر خود واجب بداند كه آن شخص، ظالم و غاصب و خيانتكار، و يا اقدامات و تصرّفاتش، ظالمانه و باطل باشد!
دوست عزیز اگر این امر خلافت وشورا نامشروع می بود سیدنا علی بن ابی طالب رضی الله عنه هیچوقت بیعت نمیکرد با غاصبین تا امت گمراه نشوند.و شورا به معنای قبول صد درصد مردم نیست . شما بعضی قضایا را اشتباه متوجه شدی .اجماع به معنای اتفاق صددرصد همه و تک تک مردم نیس بلکه اگر اکثریت موافق باشند باید بر آن تصمیم شورایی گردن نهاد .فرض کن در ایران ریس جمهور انتخاب کنند .حالا بایستی صد در صد مردم موافق باشند یا عده ای اکثریت جامعه موافق باشند آن ریاست مشروع می شود ؟؟بله شورا به معنای اجماعی بودنش است ولی نه اتفاق صد در صد .اگر ذره ای انصاف به خرج بدهی با این توضیحات کوتاه کافی است .اما اگر باز مفصل تر خواستی بازم برایت شرح میدهم .
والله مستعان
گفتی============================عزیزمی.
علم غیب هم که داری. چقدر دنبال ال من ارتضی من رسول میگشتم الان پیدات کردم.
جواب=============================
علم غیب را بنده ندارم بلکه شما و آن موهوم چاه میدانند. بنده غیب را فقط مخصوص الله می دانم و آن را به بندگان نمیدانم . در ضمن شما که باشی که در اسمانها و زمین دنبالم بگردی .همانی هستی که جهلت را یک صدم درصد شک ندارم ؟؟والله از تو بیسوادتر ندیده ام مخت در چاه جمکران و جسمت نوکر رفض است.
گفتی============================
قشنگ مغز، تو ادعای اسلام داری یا نه؟ اگر داری ثابت کن بعد رفض من را هم ثابت کن. دیگه نیازی نیست که من اسلامم رو ثابت کنم.
جواب=============================
مغز ما اهل سنت باز است و این شما کذابان امامت تراش هستید که مغزتان قفل مراجع است و مراجع تقیلد بر شماها سوار شده اند . از اسم شما عبد بودن مخلوقات به مشام می رسد . ما مخمان فقط تسلیم الله و رسول است .
بله رافضه مسلمان نیست .بفرما اسلامت را ثابت کن ب جواب دادن سوالاتم . تا حالا جز اراجیف بافی چیزی ازت ندیده ام .تحریف قران و اسلام بدون حدیث صحیح و ضدیت با امت اسلامی شد دین اسلام؟؟؟؟ارکان و احکام خود تراشیده شد دین اسلام؟؟؟؟هذا عجیب جدا
گفتی رفضت را ثابت کنم ؟؟؟باشد.بفرما بگو کسانی که معتقد به تحریف قران هسند حکمشان چیست؟؟کسانیکه اعقتادت راجع به سیده عایشه طاهره صدیقه و ابوبکر صدیق و عمر فاروق وعثمان بن عفان و حفصه زن پیامبر چیست؟؟
بفرما اسلامت را ثابت کن امامت تراش.
البانی آمده صحاح را بررسی کرده. مثلا صحیح سنن ابن ماجه. چرا هنوز اصل سنن ابن ماجه را چاپ میکنند؟ منظورشان ایسنت که البانی مال خودش این کار را کرده؟ ذهبی مستدرک حاکم را بررسی کرده اما هنوز اصل مستدرک چاپ میشود. چرا؟ ذهبی آدم مورد داری بوده؟
اینکه تشخیص مراتب صحت سندی یک حدیث در بین شیعه اجتهادی است برای شما سخت است؟
جواب=====================================
سوال خوبی پرسیدی . گفتی چرا سنن ابن ماجه باز چاپ میشه با وجود غربال گری احادیث صحیح و ضعیفش. اولا سنن این ماجه صحیح نیست و سنن است . ما دو صحیح داریم و سنن و مسانید . ثانیا اصل کتاب تصحیح شده و خواننده مسلمان وقتی رجوع می کند به احادیث دیگر لازم نیست دچار سر درگمی شود که چه چیزی صحیح است و چه چیزی غلط . کدام بخش سخن نبی است و کدام بخش سخن او نیست . لیکن قضیه واضح است که کجا صحیح را بگیرد . ولی شما بفرما چنین کاری بکنید . ایا سنن این ماجه خود این ماجه ادعا نموده که کتابش صددصد صحیح است ؟ خیر و هیچ کس جز امام بخاری و امام مسلم چنین ادعایی ننمودن . این سخن شما هم عبث است . ایا قران به انگلیسی چاپ می شود نباید اصل عربیش را باقی بگذاریم ؟؟
هیچکدام از نویسندگان ما ادعا نکردن که صحیح هستن کتبشان الا مسلم و بخاری . ما مثل جناب کلینی یهودی ادعا نکردیم که الکافی کاف لشیعتنا. یا مثل مجلسی نیشتیم که هرچی اومد ذهنمون به پیامبر منسوب کنیم . کمی عاقل باش.
ا(((ینکه تشخیص مراتب صحت سندی یک حدیث در بین شیعه اجتهادی است برای شما سخت است؟))
بله برای ما سخت است . چون این یک هوس محض است . دین بدون ملاک . مذهب بدون حدیث . مذهبی که راه فرار برای خزعبلات مذهبش به بهانه اجتهاد باز کرده . مذهبی که هر جا گیر کرد میخواهد بگوید من اجتهاد کردم و این حدیث ضعیف است چون به نفع کدخدا(مرجع تقلید) نیست و هرجا اسم صیغه و خمس باشد بله احادیث خوب است و اجتهاد نمودم این صحیح است . جمع کن بساطتت را .