پاسخ های ارسال شده در انجمن
-
نویسندهنوشته ها
-
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: مقایسه نمودن عایشه با زنان اطراف یوسف توسط رسول خدا #5201ببخشید خطبه ی 182 بود:
«فَالْقُرآنُ آمِرٌ زَاجِرٌ، وَصَامِتٌ نَاطِقٌ، حُجَّةُ اللهِ عَلَى خَلْقِهِ، أَخَذَ عَلَيْهِمْ مِيثاقَهُمْ، وَارْتَهَنَ عَلَيْهِ أَنْفُسَهُمْ، أَتَمَّ بِهِ نُورَهُ، وَأكْرَمَ بِهِ دِينَهُ، وَقَبَضَ نَبِيَّهُ r وَقَدْ فَرَغَ إِلَى الْـخَلْقِ مِنْ أَحكَامِ الْهُدَى بِهِ. فَعَظِّمُوا مِنهُ سُبْحَانَهُ مَا عَظَّمَ مِنْ نَفْسِهِ، فَإِنَّهُ لَمْ يُخْفِ عَنْكُمْ شَيئاً مِنْ دِينِهِ، وَلَمْ يَتْرُكْ شَيئاً رَضِيَهُ أَوْ كَرِهَهُ إِلاَّ وَجَعَلَ لَهُ عَلَماً بَادِياً».
(پس قرآن امرکننده به معروف و بازدارنده از منکر است. ساکتی که در عین حال گویاست. حجت خدا بر خلق اوست. از آنان بر عمل به آن پیمان گرفته و آنها را در گرو آن قرار داده؛ نور آنرا به اتمام رسانده و دینش را به وسیلة آن کامل گردانیده است. و در حالی پیامبرش را قبض روح نمود که آنحضرت از ابلاغ احکام هدایت بخش قرآن فراغت یافته بود. پس خدا را چنانکه خود بزرگ شمرده به عظمت یاد کنید، زیرا حکمی از دین خود را بر شما پنهان نداشته و پسند و ناپسند خویش را بدون نشانی آشکار و علامتی روشن رها ننموده است).
نهجالبلاغه، خطبه 182.
ضمنا خیلی از ادعاهای شما شیعیان در این مورد طبق نظر حضرت علی (رض) به “قرآن” برمیگرده و نه ایمه ی شما!!
برای مطالعه ی بیشتر به تحقیقی با عنوان ” قرآن در نهج البلاغه” نویسنده :رهنما
مراجعه کنین…. در کتابخانه عقیده موجود است..برخی از مطالب فهرست تحقیق:
1- قرآن حبلالله است
2- قرآن کتاب ناطق است
3- به وسیلة قرآن دین خدا کامل شده است
4- با نزول قرآن وحی الهی خاتمه یافته است
5- قرآن امام مؤمنین است
10- قرآن شفیع روز قیامت است
14- کتاب و سنت از یکدیگر جداییناپذیرند
سلام آقای وبلاگنویس و دارای سواد نرم افزاری!!!راستش من نرم افزاری شامل چهار جلد اصول کافی کلینی را دانلود کردم. شما هم دارین…
از هر جلد، هر صفحه شو که باز کنی و در قسمت سرچش، کلمه (اصحابنا) را بزنی بطور متوسط پنج تا حدیث هست که مثلا نوشته “عده اصحابنا” یا “بعض اصحابنا” یا … اونم کجاش؟؟؟ توو سند حدیث!!!!
میشه شما که از احادیث شیعه دفاع میکنین بگین این یعنی چی؟؟؟
تووی سندش چند حدیث در میان میگه از بعضی از اصحاب!!! اونم تو سند حدیث!!!! خب این اصحاب رو کی میشناسه تا بشه در موردشون و بقول اهل فن، ثقه بودنشون قضاوت کرد؟؟ (حالا از متن احادیث بگذریم!!!)
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: درخواست مناظره با تمام ادیان و مذاهب ومکاتب-جزاک الله #5257برادر اوربان عزیزسلام علیکم… واقعا پستهایی که گذاشتین کوبنده است.از اینکه از جمله ی از کوره در رفتین واقعا حق دارین و من و هر کس دیگری هم بودیم همین عکس العمل را نشان مدادیم. البته نباید بگم از کوره در رفتین باید بگم “غیرت” نشان دادین…
معلومه که با شیعه ها زندگی کردین. مثل من…البته بنظر من خود مردم شیعه تقصیری ندارن (همونطور که شما هم دلتون به حال اون شیعه که از پله افتاده بود و لعن میکرد سوخته.)..علمایی در بین مردم شیعه پیدا شدن و افسار مردم را بدست گرفتن که به معنای واقعی کلمه “روافض” هستند.
و در پست آخر چه خوب تعریف کردین شیعه را و مخصوصا در شماره 5 لفظ “روافض” را چه خوب بکار بردین که نشان میدهد شما تاکید دارین بر اینکه عوام مردم اعتقادی به تحریف قرآن ندارند. اما در شماره های قبل مثل روافض هستند. البته گول خوردن و نیز زیر تبلیغات سنگین روافض هستند.
واقعا بنده از پستهای کوبنده شما خوشم میاید البته اندکی فرق بین مردم از هیچ جا بیخبر شیعه با روافضی که از قصد مردم را به این راه میکشانند تا دکانشان را باز نگهدارند، بگذارید، بنظرم بهتر است (فقط پیشنهاد بود وگرنه پستهاتون عالیه استاد)
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: اوربان: رد محکم بر لغت مولی دال برامامت علی در غدیر-ار ار دبیلو و آخونددن جهت محاکمه تشریف بیاورند #5258جناب عر عر دبلیوسی؟؟؟!!! این شد حرف؟؟؟من هم میتونم به شما بگم “هر سخنوری که نه حتی هر آدم عاقلی!! میداند که اگر موضوع غدیر موضوع یکی از اصول دینی است که 23 سال برای آن زحمت کشیده، این موضوع را با اشاره و کنایه و تقیه!! و … مطرح نخواهد کرد. قبول نداری؟؟
پس یا ( زبانم لال) پیامبر سخنور و عاقل نبوده یا شما داری چرت میگی….اگر مساله غدیر،موضوع امامت منصوص حضرت علی بود و موضوع یکی از اصول دین، باید با قاطعیت و تکرار هر چه تمامتر موضوع اعلام میشد و باید در قرآن هم اعلام میشد…(مثل سه اصل دیگر دین)
کتاب” آلفوس” نوشته ی علیرضا حسینی را به عقل و روح بیمار شما تجویز میکنم!!!
بوی گند و متعفن عقاید خرافی شما دیگر واقعا غیر قابل تحمل شده.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: استفاده خلفاء از کلمه «ولی» به عنوان جانشینی و خلاف #5287جناب “دلسوخته!”شما که از جواب دادن در بسیاری از سوالات و پستهای “برادر اوربان” کمبود وقت را بهانه کردید و هرگز حاضر به جواب نبودید و نیستید، چطور این مشکلات فراوان!! و کمبود وقت!! به شما اجازه بیان سوال یا شبهه ی دیگری میدهد؟؟؟؟!!!
من مطمین هستم که تدلیس شما باز هم رو خواهد شد و برادر اوربان شما را رسوا خواهد کرد. اما باید دم خروس را ببینیم یا قسم حضرت عباس را؟؟؟
جناب؟اگر وقت نداری جواب بدی چطور وقت داری سوال جدید بپرسی و بحث جدیدی را باز کنی؟؟؟!!!
آیا واقعا این موضوع موید این نیست که این سوال شما هم مثل بقیه حرفهایتان کپی/ پست است از سایتهای هم کیشانت؟؟
ضمنا حداقل حدیث که میاری احادیث را کامل بیار. مثل قرآن از سر و ته نزن…مثل “نیم آیه” تطهیر!!! که نقل مجالس شیعه است…
جناب؟ لطفا جواب سوال من را هم بدهید!در مورد سند اصول روایات اصول کافی پرسیده بودم. در مورد “اصحابنا”
منتظرم…
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: استفاده خلفاء از کلمه «ولی» به عنوان جانشینی و خلاف #5293ببین کار ما به کجا رسیده!!یکی از بزرگترای شیعه بیاد اینو نگهداره! چند تا حدیث، هر کدام از جایی آورده و از سر و ته حدیث زده و اونوقت ارشمیدس وار با عورت نپوشیده داره داد میزنه یافتم یافتم!!!
تو که میگی حدیث از صحیح مسلم آوردی، آیا احادیث مسلم را قبول داری؟ نه، فقط اونهایی را قبول داری که باب میلت باشه.
آخر عزیز دلم شما در مورد چی سوال کردی که نیاز به جواب دادن باشه؟ یعنی فکر میکنی با این مطلبی که گذاشتی کاری کردی که اهل سنت از عقاید پاک خود دست بکشن و قمه بدست بیفتن دنبال دسته های قمه زنی یا تو کثافات چاه جمکران دنبال امام زمان شما بگردن؟؟
ببین کار ما با این آقایان گیر کرده در جهل مرکب به کجا کشیده؟!
خب منظورت از این پست چیه؟میخوای بگی امامت منصوص حضرت علی (رض) …؟ عزیزم شما اگر تونستی امامت منصوص حضرت علی (رض) را از قرآن ثابت کنی (مثل سه تا اصول دین )، نظرت قابل جواب دادنه. این حرفهایی که میزنی در اصل نادانی خودتو نشون میدی؟برو مطالعه کن… نمیدونم کجا خوندم. البته فک کنم آقای علیرضا حسینی در کتاب معروف “آلفوس” گفته اند که مدعیان تشیع وقتی مطالعه و پژوهش هم میکنند، ابتدا نتیجه ی مطالعه را مشخص میکنند!!! و بعد ادامه کار…
عزیز دل؟ امامت منصوص از اصول دین شماست!!! میخواهی با نقل ناقص روایات و بازی کلامی ثابتش کنی؟؟؟
من به صحیح مسلم دسترسی ندارم. اصلا در ایران این کتابها کمیاب که هیچ، نایاب هستن. اما بفرض محال این احادیثی که آوری کاملا بجا و صحیح باشه (البته مطمینا برادر اوربان پاسخی دندان شکن بهت میده)، باز هم دلیلی برای اثبات “اصول دین” میشود؟ تقلید و گوش دادن به سخن کسی در اصول دین جایز نیست اخوی!
سلام جناب “konar” عزیز.اینها ار دروغ نگویند که روزشان شب نمیشود. خدایی ها!!! همیشه حتی تو زندگی روزمره هم همینن.
نمیدونم فارس هستی یا نه! اگر فارس هستی به دل نگیر. ما یه ضرب المثل داریم که میگه :” راست ترین (صادقترین) فارس {داس} هست!!” آیا داس راسته؟؟؟
بعد ادعا میکنند که اگر در یک شهر سنی نشین یک شیعه اقامت کند باید اخلاق ایمه چنان در وی بروز کند که از میان همه ی مردم شهر بتوان او را شناخت!!!
ایمه کجا دروغ میگفتند؟؟نمیدانم..
البته لازم میدونم خاطرنشان کنم که “دروغ” هم اگر بعنوان “تقیه” باشد، در دین اینان ثواب دارد!
بهرحال بیشتر دینشان بر طبق حدیثشان بر تقیه است!!!
تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل…
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: استفاده خلفاء از کلمه «ولی» به عنوان جانشینی و خلاف #5301سلام برادر اوربان. من از نظرات شما استاد گرامی واقع لذت میبرم. با اینان باید تند و قاطع و با دلیل حرف زد تا نتوانند با بازی کلامی نظراتشون را تحمیل کنن!!میدونستم حتما حتما حقه ای در مورد احادیث سوار کرده و ممنون مثل همیشه اینان را رسوا کردین.
آره با شما موافقم: اگر تونست ( که نمیتونه هرگز!) بره از قرآن دیلیل بیاره برای اثبات اصول دینش…
با اجازه از برادر اوربان…
جناب عر عر؟ اولا منظورت از پست بالا آیا این است که مطالب “konar” و برادر اوربان موحد را قبول داری؟ یعنی قبول داری که دروغ و تقیه از مسلمات دین شماست؟؟ که میخواهی برای خودت مانندی از کتب اهل سنت بیاری؟؟
اگر قبول داری که قرایتی دروغ گفته، پس این موضوع تمام!اما در مورد حدیث اولت گفتی: صحيح البخاري، ج 2، ص 574، ح1509.
دوستان، من کتاب کامل صحیح بخاری را ندارم. اما مختصر صحیح بخاری را دارم. در این اختصار، شماره ای که این رافضی ابله گفته در مورد حدیث مربوط، در محدوده ی “کتاب صدقه فطر” آمده!
مثلا به شماره حدیث زیر توجه کنید:نوشته:1512عَنِ ابْنِ عُمَرَ رَضِيَ اللَّه عَنْهُُمَا قَالَ: فَرَضَ رَسُولُ اللَّهِ صَدَقَةَ الْفِطْرِ، صَاعًا مِنْ شَعِيرٍ أَوْ صَاعًا مِنْ تَمْرٍ، عَلَى الصَّغِيرِ وَالْكَبِيرِ، وَالْحُرِّ وَالْمَمْلُوكِ. (بخارى: 1512)
ترجمه: عبد الله بن عمر رضي الله عنهما ميگويد: رسولالله صدقه فطر را بر هر كوچك و بزرگ و برده و آزاد مسلمان، فرض قرار داد. و مقدار آن را يك صاع جو يا كشمش يا خرما تعيين فرمود.و سپس احادیث مربوط به “کتاب حج” آمده. به شماره حدیث زیر توجه کنین.نوشته:1513!یعنی احادیث مربوط به حج از اینجا شروع میشود!!!
عَنْ عَبْدِاللَّهِ بْنِ عَبَّاسٍ رَضِيَ اللَّه عَنْهُمَا قَالَ: كَانَ الْفَضْلُ رَدِيفَ رَسُولِ اللَّهِ ، فَجَاءَتِ امْرَأَةٌ مِنْ خَثْعَمَ، فَجَعَلَ الْفَضْلُ يَنْظُرُ إِلَيْهَا وَتَنْظُرُ إِلَيْهِ، وَجَعَلَ النَّبِيُّ يَصْرِفُ وَجْهَ الْفَضْلِ إِلَى الشِّقِّ الآخَرِ، فَقَالَتْ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، إِنَّ فَرِيضَةَ اللَّهِ عَلَى عِبَادِهِ فِي الْحَجِّ أَدْرَكَتْ أَبِي شَيْخًا كَبِيرًا، لا يَثْبُتُ عَلَى الرَّاحِلَةِ، أَفَأَحُجُّ عَنْهُ؟ قَالَ: «نَعَمْ». وَذَلِكَ فِي حَجَّةِ الْوَدَاعِ. (بخارى: 1513)
پس غیرممکن است که شماره حدیث (در خوشبینانه ترین حالتش) درست باشد. البته برادر اوربان حتما جوواب دندان شکنی خواهند داد.
انشااللهجناب عر عر؟اما در حدیث دوم گفتی:
حَدَّثَنَا صَدَقَةُ بْنُ الْفَضْلِ أَخْبَرَنَا ابْنُ عُيَيْنَةَ سَمِعْتُ ابْنَ الْمُنْكَدِرِ سَمِعَ عُرْوَةَ بْنَ الزُّبَيْرِ أَنَّ عَائِشَةَ – رضى الله عنها – أَخْبَرَتْهُ قَالَتِ اسْتَأْذَنَ رَجُلٌ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ – صلى الله عليه وسلم – فَقَالَ « ائْذَنُوا لَهُ بِئْسَ، أَخُو الْعَشِيرَةِ أَوِ ابْنُ الْعَشِيرَةِ ». فَلَمَّا دَخَلَ أَلاَنَ لَهُ الْكَلاَمَ قُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ قُلْتَ الَّذِى قُلْتَ، ثُمَّ أَلَنْتَ لَهُ الْكَلاَمَ قَالَ « أَىْ عَائِشَةُ، إِنَّ شَرَّ النَّاسِ مَنْ تَرَكَهُ النَّاسُ – أَوْ وَدَعَهُ النَّاسُ – اتِّقَاءَ فُحْشِهِ ».عايشه روايت کرده است که شخصی خواست نزد رسول خدا (ص) وارد شود؛ فرمود: به او اجازه دهيد که از قوم و عشيره بدي است.
اما وقتی وارد شد به نرمی با وي صحبت کرد.
گفتم: اي رسول خدا؛ آن جملات را گفتيد و سپس اينگونه با او سخن گفتيد؟
فرمود: ای عائشه؛ بدترين مردم کسی است که مردم او را به خاطر پرهيز از زبان او ترک کنند.
صحيح البخاري، ج 5، ص 2250، ح 5707
……
پس بدان که دروغ گقتی!
زیرا :
عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ : أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ قَالَ: «لا عَدْوَى، وَلا طِيَرَةَ، وَلا هَامَةَ، وَلا صَفَرَ، وَفِرَّ مِنَ الْمَجْذُومِ كَمَا تَفِرُّ مِنَ الأَسَدِ». (بخارى:5707)
ترجمه: ابوهريره مي گويد: رسول الله فرمود: «سرايت بيماري, بدفالي, هامه و صفر, اصالتي ندارند. و از فردي كه مبتلا به جذام است بگريزيد همانگونه كه از شير مي گريزيد».
توضيح: در دوران جاهليت, مردم معتقد بودند كه بيماري، بدون مشيت الهي، سرايت مي كند. در اين حديث, پيامبر اكرم اين نظر را رد كرد و در عين حال، راهنمايي كرد كه از بيماريهاي سرايت كننده مثل جذام، پرهيز كنيد. زيرا اينگونه بيماريها به مشيت الهي و بر اساس سنت او, سرايت مي كنند.
و اصالت نداشتن صفر, دو معني دارد: يكي اينكه در دوران جاهليت, حرمت ماه محرم را تا صفر به تأخير مي انداختند وديگر اينكه مردم معتقد بودند كه در شكم,كرمي وجود دارد كه هنگام گرسنگي به حركت در مي آيد و چه بسا كه صاحب اش را مي كشد و عربها آنرا از بيماري گري هم واگير تر مي دانستند. گفتني است كه مفهوم صحيح مطلب فوق، همين است و ممكن است هر دو مفهوم، مورد نظر باشند يعني هيچيك اصالتي ندارد.
مفهوم اصالت نداشتن هامه: عربها خفاش و يا جغد را پرنده اي شوم مي دانستند و معتقد بودند كه اگر بالاي خانة كسي بنشيند، باعث مرگ وي و يا يكي از بستگانش مي شود. و مفهوم دوم آن اينست كه آنها معتقد بودند كه استخوانهاي ميت و يا روح اش به پرنده اي تبديل مي شود. رسول اكرم اين انديشه هاي باطل را رد كرد. (شرح امام نووي بر صحيح مسلم با اندكي تصرف).
………..
به شماره حدیثی که این رافضی “عرعر کرده” و شماره حدیث در صحیح بخاری توجه کنین!ضمنا گفتی:پیامبر گفته: “به او اجازه {بدهید} چون از قوم بدی است؟!”
عجب! پس اجازه داده…پس دردت چیست؟؟………….
اما بطور کلی:
اگر حدیثهای بالایی که عر عریدی، بطور کامل در صحیح بخاری آمده باشد، باز هم نشانه ی این نیست که پیامبر “دروغ” گفته است ای رافضی…
هم در حدیث اول و هم در حدیث دوم..
البته در حدیث اول که در مورد خراب کردن کعبه است، مخالف قرآن است! در مورد اصحاب فیل نخواندی؟ و حدیثی که مخالف قرآن است باطل است. ضمنا اگر اینگونه است که حدیث میگوید، چرا بعد از اینکه پیامبر قدرت را بدست آورد، کعبه را خراب نکرد؟؟؟ بیدار شو ای رافضی…
………..
در مورد حدیث دوم:
سنت پیامبر به ما میگوید که هیچ وقت پیامبر نژادپرست یا دنبال قوم و قبیله نبوده است! مگر خودتان حدیث ندارین در مورد سلمان که سلمان از اهل بیت پیامبر است؟؟سلمان از قوم خوبی بود؟؟؟
پس این حدیث هم در تضاد با رفتار و منش و سنت پیامبر است…
……..
ضمنا ما امام بخاری و مسلم را مثل ایمه ی شما معصوم نمیدانیم. هرچند احترام زیادی به ایشان قایلیم.
……
در مورد سیوطی برادر اوربان رسوایت خواهد کرد. انشااللهسلام “konar” عزیز…
دروغهای این رافضی در کتاب “روزهای پیشاور” اثر استاد سجوری موجود میباشد.
میتوانید از سایت کتابخانه عقیده دانلود کنید.
استاد در این کتاب این رافضی را رسوای عالم کردند…جناب عر عر دبلیوسی؟هر چند برادر اوربان جوابت را خواهد داد اما بدان که حدیث اول را ناقص آوردی:
أنَّ النبيَّ صلَّى اللهُ عليهِ وسلَّمَ قال لها : يا عائشةُ ، لولا أنَّ قومَكِ حديثُ عهدٍ بجاهليةٍ ، لأَمَرْتُ بالبيتِ فهُدِمَ ، فأدخلتُ فيهِ ما أُخْرِجَ منهُ ، وألزقتُهُ بالأرضِ ، وجعلتُ لهُ بابيْنِ بابًا شرقيًّا وبابًا غربيًّا ، فبلغتُ بهِ أساسَ إبراهيمَ . فذلكَ الذي حَمَلَ ابنَ الزبيرِ رضيَ اللهُ عنهما على هَدْمِهِ . قال يزيدٌ : وشهدتُ ابنَ الزبيرَ حينَ هَدَمَهُ وبناهُ ، وأدخَلَ فيهِ من الحِجْرِ ، وقد رأيتُ أساسَ إبراهيمَ ، حجارةً كأسْنِمَةِ الإبلِ . قال جريرٌ : فقلتُ لهُ : أين موضعُهُ ؟ قال : أُرِيكَهُ الآنَ ، فدخَّلْتُ معهُ الحِجْرَ ، فأشار إلى مكانٍ ، فقال : ها هُنا ، قال جريرٌ : فحزرتُ من الحِجْرِ ستَّةَ أذرعٍ أو نحوها .در مورد حدیث دوم:
این حدیث به طرق مختلف نقل شده مثلا:
إن شرَّ الناسِ منزلةً عندَ اللهِ يومَ القيامةِ منْ تركهُ الناسُ اتقاءَ فُحشِه
لراوي: عائشة أم المؤمنين المحدث: السيوطي – المصدر: الجامع الصغير – الصفحة أو الرقم: 2284
خلاصة حكم المحدث: صحيح
و:
الراوي: عائشة أم المؤمنين المحدث: الألباني – المصدر: صحيح الجامع – الصفحة أو الرقم: 2095
خلاصة حكم المحدث: صحيح
و این حدیث:
أنَّ رجُلًا استأذَن على رسولِ اللهِ صلَّى اللهُ عليه وسلَّم فلمَّا سمِع صوتَه قال رسولُ اللهِ صلَّى اللهُ عليه وسلَّم لعائشةَ: ( بئس الرَّجُلُ أو بئس ابنُ العشيرةِ فلمَّا دخَل انبسَط إليه رسولُ اللهِ صلَّى اللهُ عليه وسلَّم فلمَّا خرَج كلَّمَتْه عائشةُ فقالت: يا رسولَ اللهِ قُلْتَ: ( بئس الرَّجُلُ أو بئس ابنُ العشيرةِ ) فلمَّا دخَل انبسَطْتَ إليه فقال: ( يا عائشةُ شَرُّ النَّاسِ مَن يتَّقي النَّاسُ فُحْشَه )
الراوي: أبو هريرة المحدث: ابن حبان – المصدر: صحيح ابن حبان – الصفحة أو الرقم: 375
خلاصة حكم المحدث: أخرجه في صحيحه
یا این حدیث:
يا عائشةُ ! متى عهِدتِّنِي فحَّاشًا ؟ إِنَّ شَرَّ الناسِ عندَ اللهِ منزلةً يومَ القيامَةِ مَنْ تَرَكَهُ الناسُ اتقاءَ شرِّهِ
الراوي: عائشة أم المؤمنين المحدث: الألباني – المصدر: صحيح الجامع – الصفحة أو الرقم: 7931
خلاصة حكم المحدث: صحيح -
نویسندهنوشته ها
من تا آخر این بحث رو خوندم. راستش دو سالی هست که نسبت به مذهبم حساس شدم حالا بگذریم علت حساسیتم چی بود!!
همینقد بگم که دو سالی هست که سایت اسلام تکس، کتابخانه عقیده و نیز سایت شیعی ولی عصر را میرم و میخونم…
انصافا و انصافا باید بگم سایت اسلام تکس خیلی نسبت به سایت ولی عصر بهتره..کتابخانه عقیده که قربونش برم آخرشه…
در مورد سایت ولی عصر اگر جناب ار ار دبلیو اونجا کاره ای هستن برای اینکه بیشتر مورد تمسخر حتی شیعه ها نشن بهتره مثل همین سایت اسلام تکس باشه پست گذاریشون! یعنی هرکی از راه رسید نیاد نطر دو خطی و الکی (بیشترشم فحش به مادرم عایشه) بده…سایت اسلام تکس یکی از مزیت هاش نسبت به سایت ولی عصر اینه..
البته خیلی مزیت زیادی داره که بگذریم…مثلا قبل از اعلان عمومی پستها مسولین پستها رو نگاه میکنن و اگر صلاح بدانند عمومی میکنن!!!(این دیگه نوبرشه. البته از شیعه ها بعید نیست)
در مورد این تایپیک هر کسی میفهمه که موضوع بحث موضوع سبکیه…شبهه ی مسخره اییه…
منطورم اهانت به طرفین بحث (مخصوصا برادران خودم)نیست اصلا!!!
منطورم اینه که استاد مجاهد دین و استاد اوربان و شریعتی خیلی خوب جوابارو دادنو حتی بیشتر از نیاز… و نیاز به تکرار چیزی نیست…
هر کسی به زندگینامه حضرت عایشه، مادر مومنان نگاه کنه و اندک مطالعه ای داشته باشه راحت میفهمه که نیازی به پاسخ به شبهاتی اینگونه مسخره(ببخشید) نیست…
یکم مطالعه از زندگینامه پیامبر و مادرمان و زندگینامه اصحاب و کتب حدیث صحیح، همه چی دست آدم میاد…
و در آخر:
جناب ار ار (عر عر خر) دبلیو بدان که صدای عر عر خرها هیچ ضرری به ابر و آسمان و خورشید و … نمیرساند!!!
“توبه کن از طعن به ناموس پیامبر”