habib

پاسخ های ارسال شده در انجمن

در حال نمایش 15 نوشته (از کل 195)
  • نویسنده
    نوشته ها
  • در پاسخ به: Reply To: اهل سنت پاسخ دهند. البته اگر پاسخی داشته باشند(۲) #5673

    habib
    مشارکت کننده
    بنام خدا

    السلام علی عبادالله الصالحین

    خداوند حق مطلق است و فرستاده اش بیم دهنده و بشارت دهنده از سوی اوست.

    صراحت این کلام الهی را دقت کنید که: هیچ کلامی از روی هوی از وی صادر نمی شود و هر چه می گوید وحی است از جانب من.

    دین الله سبحانه و تعالی نامش اسلام است و مذاهب شاخه ها و نحله های فکری اند و جز فرق متکثره مدعی تشیع که راهشان را از امت واحده اسلام جدا کرده اند همه در اصول اعتقادی متفق و متحد هستند.و این امت واحده را وعده و بشارت رستگاری رسول اکرم پشتیبانی می کند.

    شما 72 فرقه باقی را اگر علاقه مندی در فرق منحرف و مبدع چون صوفیه و مدعیان تشیع احصا بفرمائید.

    اگر کمی در آنچه در جوامع بسته این فرق متکثره از جمله جماعت مبتلا به خودمان یعنی مدعیان تشیع اثنی عشری غور و اندیشه کنید به تناقضات و اباطیل بنیادی و ضد دینی پی خواهید برد.

    پیشنهاد می کنم دنبال کنید که چرا مبلغین این مذهب به دروغ جماعت مسلمین را دشمن اهل بیت معرفی می کنند.و چرا فهم قرآن را جز از طریق اهل بیت محال می دانند.و چرا تا این اندازه بر خواب و کرامت در القای اباطیل خود تکیه می کنند.چرا های دیگری هم هست و بنده با توجه به قرار داشتن درشرایطی همسان شما اطمینان دارم چنین تردیداتی در ذهن شما وجود دارد.بیایید به آنها احترام بگذارید و میزان صداقت مبلغین این مذهب را با مبانی اصیل دینی خاصه قرآن کریم بسنجید.

    در صورت اخلاص تردیدی ندارم به خبث وجود مبلغین و تبلیغات پیرامون خود پی خواهید برد.

    و السلام علی من اتبع الهدی

    در پاسخ به: Reply To: معنای واژه” مولی” در قرآن #5566

    habib
    مشارکت کننده
    در اینکه مدعی تشیع آسمان و ریسمان می بافد تا ولایت علی علیه السلام را اثبات نماید بار اول نیست و تا این خرافه زدگان ایزوله شده در افسانه های دشمنان خدا و رسول و صحابه و اهل بیت علیهم السلام در این فضا بمانند به همین پاشنه درب خواهد چرخید و از دید اهل خرد بویژه مسلمان موحد پوشیده نبوده و نیست.
    حال که جناب ر-ر-و از منطق و عقل دم می زند.چند سوال زیر را پاسخ بگویند:
    بنده شخصا” به ولایت علی علیه السلام ایمان دارم همانگونه که به ولایت خلفای راشد و صحابی جلیل القدر رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم.
    شما بفرمایید ولایت اعتباری این بزرگواران را چرا مطلق قلمداد می کنید؟
    چرا پس از درگذشت ائمه اهل بیت علیهم السلام آنها را همچنان وسیله می دانید؟
    اگر قدرت و حضور ائمه و امام زادگان و اهل بیت البته منحصر شده شما ابدی است چرا پس از ارتحال امامان و به طریق اولی شخص رسول اکرم نیاز به جانشین داریم ؟
    اگر قدرت مافوق بشری امامانتان را (که به نظر بنده فقط ادعا دارید و در حقیقت شناخت درستی از آنها ندارید و انتسابات دروغی که بر این بزرگواران می بندید نزد الله سبحانه و تعالی بی جواب نخواهد بود)خود باور دارید بهتر و یا کافی نبود که همه مشکلات توسط یک تن از ایشان حل می شد و این همه انشعاب در هم مسلکان خود ایجاد نمی کردید؟
    امام به معنای رهبر و هادی باید حضور فیزیکی و محسوس داشته باشد و در وظیفه خود موفق باشد چرا شما ادعا می کنید که ایشان با خیانت دیگران در مظلومیت بودند و نگذاشتند رسالت خود را انجام دهند؟آیا این افترا به الله نیست که انتصابی نا به جا فرموده؟
    مسیر هدایتی که امامان بایست رسم می کردند جز سب و لعن و زیارت قبور و ندبه و سینه زنی و قمه و زنجیر وعلم کشی و گریستن بر مظلومیت آنها و توسلات معمول در جامعه مدعی تان چه چیز خلاف اعمال موحدین و جماعت مسلمین اهل سنت نبوی دارد؟
    تا اینجا و تا این زمان چه تحول درستی در نتیجه اعمال و تفکرات و فتاوی شدیدا” متکثر و متنافر و البته کفر آلود و مشرکانه و فتنه انگیز و تفرقه افکن خود و اربابانتان برای جماعت مسلمین به ارمغان آورده اید؟
    بایسته است که مدعی تشیع قدری به نتیجه عمل و توهمات خود که برای اثبات آنها به هر دری می زند قدری تامل درست بنماید و آخر دعوای خود را در آیینه عقل و مبانی اصلی دین مبین اسلام ببیند.
    به راستی جز نفاق و فتنه و تکثر در بین خود و مسلمین موحد ثمره ای داشته اید؟


    در پاسخ به: Reply To: پاسخ به مقاله “رد شبهه تولد حضرت علی در کعبه” #5570

    habib
    مشارکت کننده
    بنام خدا و درود بر پیامبر گرامی و خاندان پاک و یاران باوفایش و دوستداران او

    السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

    موضع گیری ها و شناخت درست روش ها در هر امر چه مادی و چه معنوی اهمیت خاص و ویژه غیر قابل انکار دارد.

    حال با توجه به روح حاکم بر آموزه های اصیل دینی و تصریحات تشریعی و مشروحات تکوینی در مبانی دین مبین اسلام از جمله به واژگان مفهوم و مصداق می رسیم و با عنایت به نقش این کلمات در زندگی و امور دینی می توان ریشه خیلی از عوامل موثر در هدایت و انحرافات را دریافت.

    نگاه و توصیه و امر اکید به مفاهیم و نفس اعمال در کلام الهی و سنت نبوی روشن است که در جهت تنویر مطلب گاه به ذکر مصداق و یا مثل و قرینه پرداخته می شود.

    درست فهمیدن توصیه ها و دستورات و شناخت روش های درست قطعا” و بدون شک در رسیدن به هدف تاثیر مستقیم دارد و معیار سعادت و برتری، به حق در آیین نورانی اسلام ناب عمل صالح است و لا غیر.لذا دانستن و تعریف عمل صالح از اوجب واجبات است و در این خصوص خلط مفاهیم و مصادیق بزرگترین عامل انحراف و ضلالت می باشد.

    و این همان عامل اصلی افتراق و تکثر و سردرگمی فرق منحرف و گمراه است.

    به روشنی می توان تکثر و گمراهی فرق متکی بر مصادیق و امثال را در مقابل وحدت و هدایت جماعت مجاهد و محقق مفاهیم ناب دریافت کرد.

    آنچه از تجربه چندین هزار ساله بشری در دست است و اهل خرد و مهتدین بر آن باور دارند به ما می آموزد که روشهای مصداقی از جمله شخصیت محور سرانجامشان شرک و انحراف از راه راست در رسیدن به حق و حقیقت است.و به همین دلیل شرک گناه نا بخشودنی است.

    این گونه پرداخت و موضع گیری در آیین بدیع مدعیان تشیع در مقایسه با سایر مذاهب دینی چشمگیر و در بسیاری موارد منحصر است.بدین معنی که در مدعیان تشیع افسانه ها و منقولات اساس و معیار سنجش ها و درجات ایمان است ولی در اکثر جماعت مسلمین اساس و معیار ها نفس اعمال است و اگر انحرافی هم در سایرین دیده می شود عمدتا” با تذکر و تحقیق قابل اصلاح است و اینگونه بوده و انشاءالله خواهد ماند.

    تکیه بر رویدادهای تاریخی و مهمتر از آن داوری در مورد اشخاص بر اساس منقولات محتمل بر خطا غیر معقول و در بسیاری موارد ابلهانه و نا کارآمد است.و تکیه بر آنها به روشنی تکرار اشتباهات گذشتگان و امور اختلاف انگیز است.

    بدیهی است گروه جاهل تر و تهی اندیش تر بر اصالت تاریخ و منقولات بیشتر تکیه دارد.و به همین دلیل است که در این عصر مدعی تشیع پرچم دار جریان انحراف و شرک و خرافات است.


    habib
    مشارکت کننده
    بنام خدا

    السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

    روشن است جناب عبدالحسین با پیش فرض و موضع خاص خود با گرایش به دیدگاه عمومی مدعی تشیع وارد بحث شده اند. نشانه و تابلوی گویای آن نام ایشان است.

    هر چند بعید ولی شاید اطلاعی از عدم اعتقاد اهل سنت و جماعت مسلمین بر معصومیت و تبعیت محض از صحابه و امهات مومنین و ائمه اهل بیت ندارد و یا به نحوی خواهان القای اکاذیب مدعیان تشیع و افترائات این گروه ضاله به صحابه و ائمه اهل بیت و در نتیجه جماعت مسلمین و اهل سنت است.

    استنباط می شود موضعی که ایشان دارد گویای این مطلب است که خطاها و اشتباهاتی که بر هر کس امکان وقع دارد را بزرگ نماید و منظور اصلی را در سایه غلو و تنقیص و محوریت افراد پنهان کند تا اباطیل پیش باور خود را توجیه کند.

    مواضع و رویکرد مسلمین موحد روشن و صریح است و در امور اعتقادی و حتی احکام تقلید کور را نادرست و حرام می دانند.پس سعی نکنند با چنین افترائات و برچسبها که از جمله حقه های کثیف مبلغین و مراجع تحریف مدعی تشیع است بحث را منحرف کنند.

    این را بدانند خداوند متعال از هر گناه و خطایی خواهد گذشت الا شرک.پس تنها راه رسیدن به سعادت معصومیت نیست بلکه مجاهدت و عمل صالح است و البته اصلاح و انابه از خطایا و گناهان.و هیچ کس را به گناه و ثواب دیگری کیفر نخواهند داد.

    در مورد حدیث منقولشان هم جواب داده شده و اگر از دام مفروضاتشان کمی خود را برهانند قطعا” با اندیشه آزاد و حق طلب توضیح واضح دوستان را خواهند فهمید.

    با کنایه گویی و مطلک و استهزا و فرافکنی که ابزار خاص مراجع تحریف است راه به جایی نخواهند برد.خود دانند.

    والسلام علی من اتبع الهدی

    در پاسخ به: Reply To: اهل سنت پاسخ دهند. البته اگر پاسخی داشته باشند(۲) #5582

    habib
    مشارکت کننده
    بنام خدا

    السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

    در اینکه حضرت علی علیه السلام بر حق بوده شکی نیست ولی بر چه اساسی و با چه منطقی حق بودن انحصاری است و در هر جمع و جمعیتی تنها یک نفر می تواند حق داشته باشد.

    جز قرائت خاص گروه های مدعی تشیع در سایر گرایشات مذهبی این گونه مرز بندی های مقطوع و ابتر کمتر دیده می شود و دست کم بنده کمتر دیده ام.

    با توجه به سوابق شخصی خود که در این جماعت بوده ام کینه و موضع تحمیلی و مخالف صحابه و امهات مومنین رضی الله عنهم ، فهم درست وقایع توسط عامه تحت سلطه مراجع تحریف مدعی تشیع را تقریبا” محال می کند.

    والسلام علی من اتبع الهدی

    در پاسخ به: Reply To: امهات المومنین #5590

    habib
    مشارکت کننده

    بنام خدا

    السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

    مقایسه همسران رسول اکرم صلی الله علیه وآله و سلم با همسران لوط و نوح علی نبینا و علیهم السلام حاکی از عدم فهم و اعتقاد به قرآن است.

    البته این نوع برخورد و قیاس باطل خاص مدعیان دروغین تشیع است و در جماعت مسلمین سابقه ندارد.

    گروه های ضاله در توجیه اکاذیب و حد اقل کج فهمی های معلول القائات دشمنان دین و رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم اینگونه قیاس ها را دارند.ولی غافلند از اینکه در آیات قرآن مهر تایید بر شخصیت همسران نبی مکرم خورده شده و آیات الهی خصوصا” سوره احزاب به تفضیل کافی در مورد ایشان به عنوان اهل بیت و امهات مومنین و اراده خداوندی در خصوص پاکی ایشان به روشنی دلالت دارد.

    بنده به عنوان یک مسلمان چه در حال حاضر و چه زمان اسارت و خفقان القایی جامعه مدعی تشیع همواره این سوال برایم بوده و هست که چرا به عنوان یک مسلمان آنگونه که خدا و رسولش تعریف فرمودند نمی خواهیم با موضوعات اعم از منقول و معقول روبرو شویم .به راستی روش زننده تقابل و برچسب زدن به هیچ وجه شایسته مقام مسلمانی نیست.

    در برداشت و آنچه از گذشتگان به هر طریق به ما رسیده چرا نباید به عنوان یک میراث تلقی شود و احتمال نادرستی و میزان درستی اش صادقانه و خدا پسندانه مورد بررسی و مداقه قرار گیرد؟

    مگر اسلام بر معیاری جز تقوا بنا دارد؟

    چرا با مفروضات مذهبی و موروثی که محتمل بر خطاست وارد جدل هایی شویم که جز تشدید کینه های جاهلی قومی و قبیله ای و مذهبی حاصلی نداشته باشد؟

    والسلام علی من اتبع الهدی

    در پاسخ به: Reply To: ابطال عصمت و اثبات مخالفت علی با نبی #5599

    habib
    مشارکت کننده
    بنام خدا

    السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

    در حالت کلی و طبیعی مطالب جناب عبدالحسین درست و منطقی است و روش استقرایی ایشان قابل قبول است.

    مشکل و اختلاف و تناقض اینجاست که این مطالب و استدلالات چگونه با واجب الاطاعه بودن ائمه اطهار علیهم السلام جمع می شود.

    اگر ما غیر تکوینی بودن عصمت و خلقت استثنایی رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و ائمه اطهار علیهم السلام را به قول شما غیر جبری تعبیر و تفهیم کنیم آیا منکر ولایت مطلقه این بزرگواران نخواهیم شد؟

    چگونه می توان بر اطلاق ولایت مطلقه در صورت اختیارولی و امکان وقوع خطا مطمئن ماند؟

    ولایت مطلقه الله سبحانه و تعالی به این دلیل ثابت است که محال است جز خیر از او صادر شود ولی با توجه به تعریف البته درست شما ولایت مطلقه خاص الله متعال است و ولایت دیگران اعتباری و مشروط است و کاملا” منطقی و معقول.

    پس به چه استنادی و با چه دست آویزی بر ولایت مطلقه من دون الله حتی فقیه حاضر پای می فشارند؟

    چگونه است که در کلام الله موضوع تنازع در چیزی بین مردم و اولی الامر مطرح می شود؟

    والسلام علی من اتبع الهدی

    در پاسخ به: Reply To: سوالی اساسی در مورد امامت منصوص الهی #5615

    habib
    مشارکت کننده
    بنام خدا
    با حتی مرور اجمالی کلام الله می توان به اصول اعتقادی پی برد.و شرط ایمان به خدای یگانه و روز رستاخیز که از طریق وحی به نبی مکرم صلی الله علیه و آله و سلم به امت ابلاغ شده شاه بیت آیات الهی است.
    باقی امور چه مشروحات تکوینی و چه تشریع احکام زیر مجموعه اصول فوق می باشند.و تنها با باور سه اصل توحید و نبوت و معاد فهمیده و سنجیده می شوند.
    ولایت مطلق الله متعال شامل همه موجودات و ذرات هستی می شود و همه هستی به سوی او شناور و درحرکتند و تابع و مطیع امر او.
    ولایت اعتباری بندگان صالح در واقع به دلیل اطاعت و عبودیت مخلصانه تر ایشان آنهم درقالب تعاون و تعلیم و تعلم و ذکر آیات خداوندی بین مومنین ایجاد می شود.چون مومنین و تقوا پیشه گان همان راهی را می طلبند که اولیای الهی رفته و یا می روند و یا دست کم اراده کرده اند.در پاره ای از امور این ولایت حتی دوسویه است و امر به شوری در کلام الهی یک نمونه آن است.و سیره خلفا و ائمه مسلمین شاهد بر این ادعا است.
    با توجه به درجات ایمان و تقوا در امور دینی اولی الامر یعنی متقی ترین و متقی تر ها و این بدیهی و معقول است.و در امور دنیوی اولی الامر حاکمین اند و البته ملاک تقوا در مورد این گروه و یا اشخاص محتوم نیست. به عبارت دیگر ولی امر و حاکم غیر متقی و حتی ملحد هم وجود داشته و دارد.البته در صورت وقوع مظلمه عکس العمل موحدین در مواجهه و مقابله ضروری است.
    و در هر صورت شرط معصومیت در اطاعت از اولی الامر منتفی است و قرآن کریم بر آن اشاره دارد و جز در ابلاغ وحی که تکلیف انبیا بوده معصومیت و اطلاقش بر دیگران را جایز ندانسته و به همین دلیل اطاعت از خداوند و رسولش را مطلق و بایسته می کند و اطاعت از اولی الامر را مقید به تطبیق با آنچه خدا و رسولش گفته.
    پر واضح است که اطاعت از رسول به دلیل معصومیت در ابلاغ وحی همان اطاعت از خداوند است.پس نتیجه می گیریم تنها خداوند است که ولی مطلق است و همه هستی واجب الاطاعه.حتی رسولان و اولی الامر و ملائک.هر چه غیر اوست بایست مطیع او باشند و در غیر این صورت عاصی و گنه کار خواهند بود.
    در مورد انزال وحی به رسل توضیح داده شد و اگر منظور اراده تکوینی الهی باشد موافق نیستم بلکه شایستگی انبیا را علت می دانم.و با همین نگاه و صراحت کلام الله بر ختم نبوت و اکمال دین اصل امامت منحصر در باور مدعیان تشیع است و جمهور مسلمین آنرا به حق بدعت می دانند.
    والسلام علی من اتبع الهدی
    در پاسخ به: Reply To: خلیفه دوم با علی (ع) بیعت کرد با سند #5622

    habib
    مشارکت کننده
    گر به نتیجه خلافت علی علیه السلام بر اساس رویداد تاریخی نگاه شود حتی اگر موارد اختلافی را حذف کنیم آیا نرسیدن به خلافت به زعم مدعیان تشیع بر حق به نفع جامعه آن روز تمام نشد؟

    در مورد حال چرا برآیند چنین تفکر و تاویلی مرتکب اعمالی می شوند که به وضوح مشرکانه و غیر موحدانه و بدیع و حداقل خارج از اوامر الله سبحانه و تعالی است؟

    آیا شخص علی علیه السلام مامور به تخریب قبور و تندیس ها و تصویر ها نبودند؟

    آیا علی علیه السلام و اولاد بزرگوارشان ائمه اهل بیت علیهم السلام تابع قرآن و سنت نبوی نبودند؟

    آیا امامان برای گذشتگانشان علی الخصوص پدران و مادرانشان و شخص رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم مراسم عزا بر پا می کردند.

    آیا ایشان خمس در یافت می کردند؟

    آیا به حرمت متعه و آبادانی قبورباور نداشتند؟

    آیا خود را واسطه بین خلق و خدا می دانستند؟

    آیا فهم قرآن را جز از طریق خودشان محال می دانستند؟

    چرا اینگونه روایات و انتسابات تنها در کتب مشخص مدعیان تشیع یافت می شود؟

    بنده به عنوان فردی که در خانواده طلسم شده مدعیان تشیع زاده شدم و تا همین امروز در این جامعه بسته زندگی می کنم پاسخ خود را می گویم و ضمن اعلام برائت از آیین ضاله مدعی تشیع به دور از هر گونه تعصبی می گویم:

    اینها دکان و بازاری است که مشتی مفلوک از خدا بی خبر به طمع زخارف بی ارزش دنیا بر خود و جماعت تحت سلطه شان بار نموده اند و از هیچ دروغ و ترفند و افترایی به اهل بیت علیهم السلام و صحابی جلیل القدر رضی الله عنهم و امهات مومنین رضی الله عنهما و شخص نبی مکرم صلی الله علیه و آله و در حال جماعت مسلمین و نتیجتا” به ذات ذوالجلال احدیت الله سبحانه و تعالی ابایی و شرم و حیایی ندارند.

    به جامعه مسحور یا ساحر مدعی دروغین تشیع نگاه کنید تا ببینید که انواع و اقسام خرافات و بدعت ها به عنوان برترین عبادات معمول و مرسوم است و بد نیست به آمار درآمد های ناشی از مراسم و زیارات قبور مذهب و سیمین و نوحه خوانی ها و خمس بر در آمد که عاید متولیان و خواص سردمدارشان می شود توجه داشته باشیم.

    والسلام علی من اتبع الهدی

    در پاسخ به: Reply To: ابطال عصمت و اثبات مخالفت علی با نبی #5623

    habib
    مشارکت کننده
    بنام خدا

    السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

    قبل از پاسخ این نکته را خدمتان عرض می کنم بنده در جامعه و خانواده مسحور و طلسم شده مدعیان تشیع متولد شده ام و در حال به سر می برم و به هیچ مذهب خاصی نه خود را ملتزم می دانم و نه جز مدعی تشیع (آنهم به دلیل شناخت نزدیک و اثبات تردید های خیانت بارشان)از مذاهب دیگر برائت ندارم.و همه گزارشات و مکتوبات به عنوان مرجع برایم مطرح اند و سعیم بر استفاده درست از آنهاست که با دلی بی کینه و امید رسیدن به راه راست در ظل حضرت حق و به نیت قربش با آنان تعامل می کنم.و کلا” اینها را میراث گذشتگان می دانم و بر این باورم که حک و اصلاح آن وظیفه جامعه انسانی است و به هیچ وجه از زاویه نگاه محدود و متعصب مذهبی نمی توان به نتیجه مطلوب رسید.همان گونه که رگه هایی از این نگاه در نگارش های شما دیده می شود.البته خود را مبری از خطا نمی دانم و به همین دلیل بحث را دنبال می کنم و البته در مقابل حرف درست باید که تسلیم بود و امید که توفیقش را داشته باشم و بدست آورم.این خلاصه ای از شخصیت بنده که البته به نیت ادامه بهتر بحث یاد شد.

    در پاسخ به: Reply To: ابطال عصمت و اثبات مخالفت علی با نبی #5624

    habib
    مشارکت کننده
    اما پاسخ تنزل مقام اولی الامری نسبت به خدا و رسول این است که تکرار اطیعوا اول الله والرسول و عدم ذکر بر سر اولی ال امر یک دلیل.

    دلیل دیگر ان تنازعتم فی شی فرودوه الی الله و الرسول است و این تاکید اولی الامر را مقید کرده.به عبارت دیگر اگر اولی الامر امر خدا را فرمود اطاعت و در غیر این صورت برخورد با او.

    مصداق شی روشن است و با نظر شما موافقت ندارم که منظور خود اولی الامر باشد که منظور همان عمل و فرموده ایست که اولی الامر مرتکب می شود و به محک الله و رسول سنجیده باید.

    در مورد وقایع گذشته هم نه بنده آنجا بوده ام و نه شما و نه هیچ فرد حاضر در عصر ما و سندی متقن در این خصوص نداریم.گزارشاتی و مکتوباتی داریم و به ما رسیده که باید محک بخورد و حک و اصلاح شود.البته روشن است دفعتا” نمی توان آنها را حق و باطل مطلق دانست.و یک محقق راستین به ارزش آنها واقف است و کم بها نیستند ولو اینکه مملو اباطیل باشند که در این صورت نقاط ضعف و قوت را بهتر می توان به دست اورد.

    از اینکه به مصادیق پرداخته شود مشکلی از دوش ما کم نمی شود بلکه توجه به منتسبات به مصادیق همانا مفهوم و نفس اعمال است که تکلیف بشر هر عصر و زمانه ای را روشن می کند.

    اگر به دور از تعصبات مذهبی و قومی و قبیله ای به تاریخ و گزارشات عنایت داشته باشیم بی تردید محاکمه افراد در گذشته، بی حاصل و در اکثر موارد احمقانه و مکدر است.و به همین دلیل است که یک محقق بی طرف،منصف و حق محور به مراتب درست تر و معقول تر از یک اسیر در چنگال و یا دام تنگ تعصب کور و یا مذهب به نتیجه می رسد.

    البته فرق مفاهیم دین و مذهب را نیازی به توضیح ندیدم.هر چند در اصول اعتقادی هم گام اول و زمینه بایسته مخیر بی طرفی و روشن بینی و عدم گرایش خاص است.

    تکیه بر تعقل و تدبر و تفکر در مقابل پرهیز از تقلید کور از دیگران و عبرت از واقعیات و آثار در کلام الله کریم جز این را نمی رساند.

    در پاسخ به: Reply To: ابطال عصمت و اثبات مخالفت علی با نبی #5640

    habib
    مشارکت کننده
    بنام خدا

    السلام علی عبادالله الصالحین

    در مورد رسول اکرم صلی الله علیه وآله و سلم صراحتا ایشان امین وحی خوانده شدند و جز وحی بر زبانشان نیاورده اند.ازروی هوی سخن نمی گوید مگر کلامی که به او وحی می شود.پس کلامش با الله سبحانه و تعالی واحد است و هر چه به او وحی شده گفته و اختلاف در آن نیست.

    اولی الامر منکم هم یعنی اولی الامر از خودتان.یعنی کسی که از بین خودتان به سرپرستی شما می رسد.و این کجایش به الله و رسول معطوف می شود؟وقتی می گوید از خودتان استنباط منصوصیت هم منتفی است.و در توضیح ، مرجعیت الله و رسول در حل اختلاف را معین،روشن،و تاکید می کند.

    معقول است که عدم اطاعت از اولی الامر مادامی که بر سر قدرت است موجب هرج و مرج می شود و در هر دو مورد اولی الامر عادل و ظالم صدق می کند.و صد البته برخورد و موضع صحیح تکلیف امت است و در صورت لزوم مقابله با اولی الامر ظالم در هر سطح میسور تکلیف محتوم و موکد است.

    در مورد مذهب باید پذیرفت که شاخه سیاسی و فرقه ای دین است و مذهب مدعی تشیع با ابداع اصل امامت جزء بدعت گذاران است که با توجه به نص جزء مسلمین به شمار نمی روند.

    و صراحت آیات الهی بر دین است و نه مذهب.

    ان الدین عندالله الاسلام.

    رضیت بکم الاسلام دینا.

    الیوم اکملت لکم دین.

    آیات الهی و روح قرآن کریم بر یگانگی دین خدا که همانا اسلام است دلالت دارد و از زمان آدم تا خاتم وتا رستاخیز نام دین خدا اسلام است.و در آیات روشن الهی مبین و موکد است.

    والسلام علی من اتبع الهدی

    در پاسخ به: Reply To: خلیفه دوم با علی (ع) بیعت کرد با سند #5639

    habib
    مشارکت کننده
    بنام خدا

    السلام علی عبادالله الصالحین

    بیان اختلاف را به درستی آمدید ولی باز بر اساس تعصب مبتلا به مدعیان تشیع نتیجه گیری کردید.

    به روشنی در نوشته شما می توان منطق خاص متعصبین تحمیق شده مدعیان تشیع را دید.امید وارم به طبع ادعایتان به دور از تعصب به توضیحات واضح بنده توجه کنید و حمل بر توهین نکنید تا بفهمید که تعصب چیست و متعصب چه کسی است و مقلدانه اباطیل القاشده به ذهنتان را بیان نکنید که این عمل و نوع گفتمان توهین به شعور مخاطب است.

    منسوج امامت منصوص من عندالله بافته ذهن بیمار جریانی است که با اهداف ضد دینی با آن پوششی بر اباطیل و ابداعات خود دوخته اند تا زیر این بافته به مطامع خود برسند.و هر باطلی را با جعل حدیثی واجب الاطاعه جلوه دهند.و هر تاویل مطلوب خودشان را با انتساب به ائمه قانونی و جاری کنند. تاریخ و وضع موجود پریشان و متکثر و هراسان وخرافی جماعت مقلد و مستضعف تحت نفوذ القائاتشان گواه بر این مطلب است.و بر هر اندیشمند آزاد و هر مسلمان واقعی از روز روشن تر است.

    صراحت آیات الهی در ختم نبوت و اکمال دین و اتمام نعمت روشن تر از آن است که عقل بالغه نیاز به تداوم انزال وحی و ارسال رسل وآمدن دین جدید را بپذیرد.لذا شیاطین و دشمنان خدا از راهی دیگر به گمراه کردن خلایق پرداختند.و به زعم خودشان راه خود را با تحمیق و تحمیر ادامه دادند و با پیچیده خواندن نص عدم فهم حقایق را بر جوامع تحت نفوذشان تحمیل کردند.و چاره آن را در ابداع امامت منصوص من عندالله تحت عنوان متنافر با نص یعنی تداوم حرکت انبیا آنهم به مانند انبیا و حتی بالاتر یعنی دارندگان علم ما کان و ما یکون ،هادی،باب الحوایج،شافی،رزاق،مقدر قضا و قدر،واسطه بین خلق و خدا،دارنده جمیع و اتم صفات خدا و……. در یک کلام خدایانی که تنها در ذات با خدا مشترک نیستند و تمام امور آفرینش از طریق ایشان به مقصد می رسد.تنها تخفیفی که می دهند این است که نام خدا را صراحتا” بر آنها نمی گذارند. ولی ببخشید در برخی از این فرق متکثره این بی حیایی را هم دارند.

    هیچ پیامبر و عبد صالحی مخصوصا” ائمه اهل بیت علیهم السلام چنین ادعایی نداشته و از این گونه اباطیل بری بوده اند و سیره راستین ایشان گواه بر این معنا است.و کلام الله کریم در این خصوص صراحت دارد و قائلین به این نوع تفکرات را مشرک می نامد و گناهش را نابخشودنی.

    و السلام علی من اتبع الهدی

    در پاسخ به: Reply To: امهات المومنین #5630

    habib
    مشارکت کننده
    بنام خدا

    السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

    خداوند در آیات خود توبیخ می کند و تکفیر هم می کند و گاهی لعنت خود را اعلام می کند.

    آیا بین این مفاهیم شما تفاوت و درجه ای قائل نیستید.

    برای یک جویای حقیقت نفس مفهوم مهم است که خداوند از چه عملی به چه اندازه خوشنود و یا نا خوشنود است و کدام گناه را می بخشد و کدامین گناه نابخشودنی است.

    اگر با توبیخ و تشر و گناه کفر و الحاد کسی ثابت شود که اولین کافر حضرت آدم علی نبینا و علیه السلام است و رسول مکرم اسلام صلی الله علیه و آله و سلم هکذا.

    عزیز برادر توبه و استغفار عملی است معمول در همه مومنین و متقین و در ادعیه ماثور از ارکان است.

    کسانی که در حق آنها غلو عصمت می شود خود در دمادم حیاتشان استغفار می کردند.و البته به اجابت ربشان یقین داشتند.

    گناهان کلیدی که زیر مجموعه دو زذیله دروغ و طمع هستند حتی از طرف الله سبحانه و تعالی قابل توبه و بازگشتند.وتنها شرک نا بخشودنی است.

    دقت کنید تنها شرک.

    دروغ گو ملعون خوانده شده ولی با توبه میتواند باز گردد و جبران مافات کند.

    ظالم ومفتری و اهل غیبت و دزد و زناکار و چه وچه وچه همه و همه به فرموده حضرت حق راه بازگشت به رویشان باز است،اگر دچار شرک نباشند.

    تمرکز بر اشتباه افراد یک عادت ناپسند و غیر اخلاقی و در نتیجه گناه بزرگ است.و عدم تمرکز و یا ستر آن از صفات الهی است و بدیهی است که ساتر گناه و عیب با نفس عمل نادرست مخالفت داشته و از شر آنها به خدا پناه می برد.و در صورت ارتکاب خود را مکلف به انابه و جبران می داند.

    همانگونه که حضرت آدم علیه السلام از خدای بزرگ برای خود و همسرش طلب استغفار می کند.

    در پاسخ به: Reply To: خلیفه دوم با علی (ع) بیعت کرد با سند #5629

    habib
    مشارکت کننده
    بنام خدا

    خطبه ای که حضرت رسول اکرم در غدیر ایراد فرمودند در کتب مسلمین آمده و علمای بزرگ اهل سنت و از جمله ائمه اهل بیت علیهم السلام مخصوصا” علی علیه السلام هم تاویل مدعیان تشیعش را نداشته و در هیچ کجا به آن استناد برای خلافت بلا فصل نکرده.

    این داستان ها را افرادی معلوم الحال ساخته اند و روش فکری آنها به یهودیت منحرف نزدیک تر است که در زمان خلافت مولای متقیان علی علیه السلام با ایشان برخورد جدی شد و حتی روایت شده که تعدادی از آنها را در چاه ریخته و با هیزم آتش زده و سردمدارشان را به مدائن تبعید فرمودند.

    تفکر مدعیان تشیع در عصر حاضر مشابهت قریبی به آنها دارد و اهم اشتراک نظرشان همین امامت منصوص من عندالله است.

    تکثر و افتراق و سب و لعن یاران رسول خدا میراثی است که مدعیان از آنها گرفته اند.

    عثمان را به شهادت رساندند و جنگ جمل را کلید زدند و به انحای مختلف بین صفوف مسلمین شکاف و چند دستگی ایجاد کردند.

    مگر امام حسین علیه السلام را همین مدعیان تشیع خود و پدرش به شهادت نرساندند؟

    این چه افترایی است که بر خدا بسته می شود که صراحت ختم نبوتش و اکمال دینش را انکار می کند؟

    امامت منصوص من عندالله به دلایل عقلی نمی تواند در دین مبین اسلام جایگاهی داشته باشد و قطعا” بدعت است و هیچ کدام از مسلمین از جمله ائمه اهل بیت بر آن اعتقاد نمی توانستند باشند.و قائلین به این اصل مبدع خارجی و غیر مسلمان اند.

    در عمل هم می بینیم این ادعا یعنی امامت منصوص به روایت و باور مدعیان و مبدعینش به رسالت خود موفق نشد و از ائمه بزرگوار و اهل بیت علیهم السلام به عنوان بزرگترین مظلومین عالم یاد می کنند.

    اراده خداوندی در هدایت بندگانش با ارسال رسل صورت گرفته و خاتم ایشان محمد ابن عبدالله صلی الله علیه و آله و سلم همگی در ابلاغ وحی و رسالت خود موفق بودند و در خطبه حجه الوداع که اتفاقا”در غدیر خم هم تکرار فرمودند این موفقیت اعلام رسمی شد و دین اسلام تثبیت و مورد رضای خدا نامیده شد.

    وقتی که نعمت تمام شده و دین کامل شده و پیامبری ختم گردیده و دروازه وحی بسته شده دیگر امامت منصوص چه محلی از اعراب می تواند داشته باشد؟

    اشکال مدعیان تشیع همین است که عوارض و نتایج ادعا هاشان را توجه نمی کنند.و به همین دلیل است که متکثر و متشتت و پریشانند.واین خلا را با افسانه و تاویلاتی اینچنینی و خرافات و ابداعات و اباطیل پر کنند.

در حال نمایش 15 نوشته (از کل 195)