پاسخ های ارسال شده در انجمن
-
نویسندهنوشته ها
-
بنام خدا
السلام علی عبادالله الصالحین
میزان وضع و حال افراد است.و نه منقولات محتمل بر خطا.
تمام تاویلات از منقولات با ابزار عقل توسط خردمندان و شاکرین این نعمت بالغه الهی سنجیده می شود.
ولی اسیر دام تعصب از آنجا که عدم فهم و قوه تشخیص را قائل است از این نعمت هم بی بهره است.
چنانچه در متعصبین چنانچه پیشوای منصوب نداشته باشند حتی خود را مختار به تعیین نمی دانند.
و این همان القای شومی است که دشمنان دین و ملت بر ملل غافل از توانایی های خدادادی خود تحمیل کرده اند.و لزوم پیروی و گوسفند صفتی امت را ترویج می کنند تا هر نیت شومشان را در این فضای خفقان عملی کنند.
نمونه عینی و آنچه بنده با پوست و گوشت و استخوان خود لمس کرده و می بینم در آیین سراسر خرافه و دروغ مدعیان تشیع آنهم از نوع اثنی عشری آن است.
اگر به عنوان یک آزاد اندیش و مبتنی بر نصوص مصرحه دین مبین اسلام مراسم و آیین های رایج در این جوامع بررسی شود،به نتایجی می رسیم که هم حیرت انگیز است و هم تاسف بار.
بنام خداالسلام علی عبادالله الصالحین
از شاخه باطل به شاخه باطل دیگر پریدن هیچ باری از گناهان و ارتکابات خائنانه مدعی دروغین تشیع نخواهد کاست.و به روشنی دیدیم که در دست و پا زدنهای احمقانه خود بیش از پیش ادب و آموزه های اسلاف مفلوکشان رو می شود.و ناچار به شیوه جاهلان جدل می کنند و خود را مسخره می کنند.
بی ادب و جاهل و انگل هیچ دست آویزی جز آنچه او را به آن الصاق کرده اند ندارد.خواه این الصاق قومی باشد و خواه موروثی.
عدم پذیرش و نا دیدن مجاهدات علمای بزرگی چون ابن تیمیه و حتی دشمنی مدعیان با مجاهدان فی سبیل الله چنانچه می بینیم مبتنی بر تعصباتی است که این انگلان حتی در طریق و چگونگی تحمیل آن به خود جاهلند.و این واقعیتی است که بر همگان واضح و مبرهن است.
روش تحقیق و بررسی و تحلیل بر پایه هایی متعارف و معروف است که یک مقلد کور و منکر نعمت الهی بر اساس القائات تحمیل شده بر او خود را فاقد آنها می داند و با چون خود پنداری دیگران راهی جز توسل به بی نزاکتی های معمول بین خودشان ندارند.و به همین جهت است که رکن رکین آیین شان سب و لعن است و تقدم بی نزاکتی بر مدارا و ارعاب بر هم اندیشی و لعن بر سلام است.
عدم تقلید کور و اعتبار تعقل و توان درک حقیقت و تکلیف بشر و میزان و معیار درستی عمل فرد و اینکه هر کس به تنهایی پاسخ گوی عملکرد خویش است از بدیهیات معقول و مصرح در آیات کریمه است و اتباع کور در گذشتگان به روشنی نهی شده است.که با ابداع اصل امامت مفترض الطاعه،تبعات منفی و ضد توحیدی چون موارد مذکور ناگزیر پیش آمده و ادامه می یابد.
کینه ها و تشدید آن و تحریک احساسات قومی و میهنی و نژادی و فرقه ای مهمترین و قوی ترین حربه ای است که در دست رهبران کفر و نفاق و تفرقه می گردد و لزوم تشکل باطل فرقه خود را با چنین القائاتی توجیه می کنند.و از فهم بطلان فرقه گرایی در دین خالص الله متعال عاجز می مانند.
والسلام علی من اتبع الهدی
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: مقارنه قرآنی بین امهات مومنین و ائمه امامیه #5716بنام خداالسلام علی عبادالله الصالحین
اولا” امر و نهی و عتاب و خطاب را الله متعال نسبت به همه انبیا و مومنین داشته و آیات مشهورند و نیازی به تکرار نیست.و این امر نه موجب تنقیص است و نه موجب فضیلت مخاطب.بلکه موعظه است و تنویر و شاید در مواردی تنبیه به معنای آگاهی دادن و دلالت به انابه از راه رفته و یا نا رفته به راه راست و قرب الهی.
و این موضوع که ائمه مورد امر ونهی و عتاب و خطاب نبودند لزوم خلقت متفاوت ایشان با ابنای آدم و حتی جنیان را به دنبال خواهد داشت.و این همان مخالف نصی است که مدعیان و مبدعین امامت منصوص من عندالله ناچار به جعل آن شده اند.
شما مادامی که از منظر تنگ و کور پیش فرض ها به موضوعات و آیات نگاه کنید روشنی مفاهیم روان مقدورتان نخواهد شد.
در مورد خاص آیه شریفه 59 سوره مبارکه نسا هم این مدعا ثابت است.
اطاعت از خدا برای یک مسلمان جای بحث ندارد و در این خصوص حرفی نباید باشد.
و اطاعت از رسول هم واجب است چرا که جز وحی نگفته و در واقع ابلاغ امر رب کرده و نه هیچ چیز و یا شی دیگر.ساده تر اینکه شما از “وحی” اطاعت مطلق می کنید و نه از اوامر شخصی محمد ابن عبدالله صلی الله علیه و آله.
و اطاعت از اولی الامر منکم مقید به انطباق امرش با امر الله سبحانه و تعالی است و در صورت عدم انطباق اینجا تکلیف به فردوه الی الله و الرسوله می شود.
دقت کنید که رسول و اولی الامر عادل نمی توانند و حق ندارند خلاف امر الله چیزی بگویند و امر ونهی کنند.
در مورد رسول اکرم صراحت تضمین و تایید الهی موجود و روشن است و در مورد اولی الامر صراحت تضمین وجود ندارد.لذا به واقع خارج از افسانه ها و بدعتها و موهومات مجعول فرق منحرفه تنها ملاک تشخیص حق از باطل مصحف شریف قرآن کریم است و با عقل سلیم امکان انتخاب و تعیین و تشخیص اولی الامر در هر عصری بر امت همان عصر مهیا است و بهره مندی و یا محرومیت از این نعمت به عملکرد افراد بر میگردد.
این فرقه های منحرف از دین همگی از فهم این واقعیت ساده محرومند و تقصیرشان هم در کتاب و امام مبین مذکور و محفوظ.و تنبیه ایشان به عهده مومنین امت واحده اسلام ناب محمدی و اولی الامر منهم است و البته وصال حق مدعای هیچ موحدی در این عالم نیست بلکه امید همه موحدین قرار داشتن در مسیر حق است.اگر توضیح واضحی دادم برای رفع شبهه بود نه از باب کاستن ارزش بحث.
والسلام علی من اتبع الهدی
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: طینت و خاکی که ابوبکر و عمر از آن خلق شده اند همان طینت پیامبر است.( به شهادت کتب شیعه) #5715بنام خداالسلام علی عبادالله الصالحین
برتری یا فضیلت و درجه نزدیکی بشر تنها و تنها به میزان تقواست و بس.ان اکرمکم عندالله اتقاکم.
از اینکه گاهی صحت سند و عقلانی بودن و مطابق با نص بودن روایات از طرف برخی که اساس آیینشان بر روایات مجعول و مفتری بر اهل بیت علیهم السلام استوار است مطرح می شود،هر چند در وحله اول عجیب به نظر برسد ولی نباید از تاثیرات فضای باز ایجاد شده چون تالارهای گفتمان را در دنیای مجازی نادیده گرفت.
امید که گام اول اصلاح و بازگشت به راه راست شان باشد.و ملالی نیست اگر بر اساس تلقینات رهبران منحرف شیطان کیششان به ابزاری چون متلک و تمسخر و نمایش بی خردی خود تمسکاتی هم داشته باشند.
هدف و امید ما هدایت خود و دیگران است و یک موحد از طعن و لعن نابخردان اندوهی به دل نخواهد گرفت.و در مقابل در عقلانی کردن فضای گفتگو آنچه در توان دارد به کار می بندد.
چنانچه مشاهده فرمودید حدیث مذکور اخیر از کتب مدعیان آورده شده بود که خودشان بر باطل بودنش و مسخره بودن آن اقرار داشتند.و این شروع خوبی است و به شخصه به ایشان تبریک می گویم.
والسلام علی من اتبع الهدی
بنام خداالسلام علی عبادالله الصالحین
شاید کمترین فایده اختلافات متعصابانه بین فرق روی آب آمدن کثافاتی است که در زلال دین مبین وارد شده است.
یک مستدعی وحدت و راه راست نفس عمل و بلایای مبتلا به خود را باید بشناسد و از خرافات و بدایع ضد دین خود را پاک کند.نه اینکه به تبع مشتی احمق و یا فریب خورده و کج فهم و احساساتی هرچه به او خوراندند بپذیرد.
تبرک جستن به نا مقدسات موهوم و بدیع منتسب به هر کس حتی شخص رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم حربه ای است که شیطان صفتان در تلبیس اباطیل و انحراف از صراط مستقیم بر امت در جهل مانده تحمیل کرده و می کنند.
با یک نگاه به شیوه مجادله مخصوصا” مدعیان دروغین تشیع، فرا فکنی این منحرفین را در می یابی و جز این نیست که وقتی که دلیلی بر اثبات نباشد ساده ترین کار ممکنشان چنین باشد.
وحدت حقیقت مطلق و کثرت باطل پایه اصلی اعتقادی یک مسلمان است و غیر موحد همواره در پی اثبات باطل خود باطل دیگری را نفی می کند.و این همان فریب بزرگی است که مسحوران و طلسم شدگان فرق باطل را به هلاکت می کشاند.
عدم ایجاد تفرقه در بین صفوف، با اعتصام به حبل الله میسر است یا با تکرار اباطیل و اعمال نابخردان فرق و افراد خرافی و جاهل از حق؟
امیدوارم برادران موحد انزجار صریح خود را از اعمال باطل مذکور در رابطه با تشییع جنازه شیخ الاسلام ابن تیمیه و سایر موارد مشابه و تبرک جستن های این چنینی ابراز فرمایند.در غیر اینصورت نمی توانند خود را موحد و مسلمان بنامند،و از سویی دیگر سبب وقاحت بیش از پیش قبر پرستان و خرافه پرستان بی خبر از خدای یگانه می شوند.
کلا” این گونه برخورد ها نشان دهنده و موید حدیث معروف از رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در رابطه با رستگار بودن امت واحده اسلام و هلاکت 72 فرقه منحرف از دین مبین است.
والسلام علی من اتبع الهدی
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: مقارنه قرآنی بین امهات مومنین و ائمه امامیه #5700بنام خداالسلام علی عبادالله الصالحین
با این سماجت و تکیه شما بر اباطیل تحمیلی که خود گرفتار بوده ام چاره ای جز فرض محال درستی ادعای تحمیلی و باطل، در راستای گریز از تسلسل نیست.
اگر تضمینی باز تاکید می کنم “بر فرض محال” بر اطاعت مطلق از من دون الله باشد،این من دون الله مفترض الطاعه کجاست؟و چگونه می توان به صحت منقولات منتسب به او اطمینان یافت؟
یا اگر یک شیر خام خورده ضد دینی بخواهد بدعتی و یا طریقی مخالف شریعت را در جماعت قائل به این اطاعت مطلق القا کند و بخوراند آیا ساده تر از این ترفند راهی برایش ممکن است؟
به اصل منظور توجه کنید و در نظر داشته باشید که علی الخصوص در جوامع مدعی تشیع اساس باور و میزان صحت اعمال درانطباق با امر امام مفترض الطاعه است و امر ائمه از طریق روایات است که در دست ایشان می چرخد و امام زمانشان هم غایب است و معاف از هدایت تا زمان فرج.و در برگه سفید هر چه منظور است می توان نوشت.
بیایید کمی در درستی ادعا ها بیندیشیم و القائات شیطانی و احمقانه را بشناسیم تا دچار فتنه و گناه نگردیم.البته پذیرش و رد هر فرقه مستلزم پذیرش و رد فرقه ای دیگر نیست.که راه راست واحد است و فرقه ها گرد آن متفرق.و تقوا پیشه کسی است که تنها به حقیقت گرایش دارد و به علایق دنیوی و فرقه ای وابسته نیست.و البته از ظرفیت های موجود در راه رسیدن به حق استفاده می کند.
والسلام علی من اتبع الهدی
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: پاسخ به مقاله “رد شبهه تولد حضرت علی در کعبه” #5570بنام خدا و درود بر پیامبر گرامی و خاندان پاک و یاران باوفایش و دوستداران اوالسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
موضع گیری ها و شناخت درست روش ها در هر امر چه مادی و چه معنوی اهمیت خاص و ویژه غیر قابل انکار دارد.
حال با توجه به روح حاکم بر آموزه های اصیل دینی و تصریحات تشریعی و مشروحات تکوینی در مبانی دین مبین اسلام از جمله به واژگان مفهوم و مصداق می رسیم و با عنایت به نقش این کلمات در زندگی و امور دینی می توان ریشه خیلی از عوامل موثر در هدایت و انحرافات را دریافت.
نگاه و توصیه و امر اکید به مفاهیم و نفس اعمال در کلام الهی و سنت نبوی روشن است که در جهت تنویر مطلب گاه به ذکر مصداق و یا مثل و قرینه پرداخته می شود.
درست فهمیدن توصیه ها و دستورات و شناخت روش های درست قطعا” و بدون شک در رسیدن به هدف تاثیر مستقیم دارد و معیار سعادت و برتری، به حق در آیین نورانی اسلام ناب عمل صالح است و لا غیر.لذا دانستن و تعریف عمل صالح از اوجب واجبات است و در این خصوص خلط مفاهیم و مصادیق بزرگترین عامل انحراف و ضلالت می باشد.
و این همان عامل اصلی افتراق و تکثر و سردرگمی فرق منحرف و گمراه است.
به روشنی می توان تکثر و گمراهی فرق متکی بر مصادیق و امثال را در مقابل وحدت و هدایت جماعت مجاهد و محقق مفاهیم ناب دریافت کرد.
آنچه از تجربه چندین هزار ساله بشری در دست است و اهل خرد و مهتدین بر آن باور دارند به ما می آموزد که روشهای مصداقی از جمله شخصیت محور سرانجامشان شرک و انحراف از راه راست در رسیدن به حق و حقیقت است.و به همین دلیل شرک گناه نا بخشودنی است.
این گونه پرداخت و موضع گیری در آیین بدیع مدعیان تشیع در مقایسه با سایر مذاهب دینی چشمگیر و در بسیاری موارد منحصر است.بدین معنی که در مدعیان تشیع افسانه ها و منقولات اساس و معیار سنجش ها و درجات ایمان است ولی در اکثر جماعت مسلمین اساس و معیار ها نفس اعمال است و اگر انحرافی هم در سایرین دیده می شود عمدتا” با تذکر و تحقیق قابل اصلاح است و اینگونه بوده و انشاءالله خواهد ماند.
تکیه بر رویدادهای تاریخی و مهمتر از آن داوری در مورد اشخاص بر اساس منقولات محتمل بر خطا غیر معقول و در بسیاری موارد ابلهانه و نا کارآمد است.و تکیه بر آنها به روشنی تکرار اشتباهات گذشتگان و امور اختلاف انگیز است.
بدیهی است گروه جاهل تر و تهی اندیش تر بر اصالت تاریخ و منقولات بیشتر تکیه دارد.و به همین دلیل است که در این عصر مدعی تشیع پرچم دار جریان انحراف و شرک و خرافات است.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: مقارنه قرآنی بین امهات مومنین و ائمه امامیه #5688بنام خداالسلام علی عبادالله الصالحین
شما فرض محال و یا ممکن بفرمایید که اولی الامر دستوری خلاف دستور خدا بدهد.آنوقت تکلیف باز اطاعت مطلق است؟
عدم اطاعت مطلق از غیر خدا موکد و صریح است.و رسول مطاع است چرا جز امر و وحی خدا را فرمان نداده ونفرموده.
عدم انحراف و امانت رسول توسط خداوند تضمین و تاکید شده و اطاعت از وی به همین دلیل عین اطاعت از خداوند است.و امر اطاعت از رسول مصرح است و اطاعت از اولی الامر مقید به انطباق با امر خدا که رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم ابلاغ فرموده است.و اینکه نبی مکرم هیچ امری را از روی میل شخصی نگفته و تمام گفته هایش فرمان الله و وحی منزل است.
شما برای اثبات پیش فرض خود چشم و گوش خود را جز بر القائات رهبران محرف آیین تان بسته ای و توضیح روشن و منطقی را جواب مقنع نمی دانی.
اطاعت کور و بی چون چرا مراد این آیه نیست چرا که دراین صورت آیات فراوان امر و توصیه به تعقل و تفکر و تدبر و عبرت از عاقبت امر چنین اندیشانی نمی شد.
متاسفانه در جوامع بسته با توجه به القای دروغها و افترائات بزرگ به غیر خودی های غالبا” به دور از دسترس حتی تصور حسن نیت کسی جز اربابانشان را نمی کنند.
و نوع برخورد عبد الحسین هم مستثنی نیست و از همان توجیهات نخ نما بهره می برد.
زهی تاسف که گذشتگانمان را با قتل و ارعاب و تجاوز و خفقان از دین خدا و راه هدایت منحرف کردند و مجبور به فراموشی های سهمگینی کردند که امثال جناب عبدالحسین با شعار دانایی حتی الفبای منطق قرآنی و اسلامی را بی بهره است.
بارها عرض شد و سروران گرامی با دلیل و آیات پاسخ صریح و قاطع را بیان کردند.
کافی است که گوش شنوایی باشد و قوه تشخیص بر اساس فطرت الهی نه موهومات کلیشه ای مراجع تحریف مدعی دروغین تشیع به فعلیت برسانی.
والسلام علی من اتبع الهدی
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: اهل سنت پاسخ دهند. البته اگر پاسخی داشته باشند(۲) #5682مانور بر سر چنین پیش آمد هایی بر پایه غلو و تنقیص افراد در فرق ضاله مسبوق است و مقلدان خلفشان همان بیراهه را ادامه می دهند.که نشانگر اینست که یا درک صحیحی از شریعت ندارند و یا اینکه در تعارض با شریعت هستند و اهدافی جز آنچه مورد رضای خداست پی می گیرند.به هر روی فتنه بین مسلمین واقعیتی است که وجود دارد و عوامل اصلی آن فرق ضاله ضد دین و در پاره ای موارد منحرفین و فریب خوردگانند.و تکلیف امت واحده مسلمان مبارزه در سطوح متناسب با این پدیده شوم است.و قاتلوهم حتی لا تکون فتنه را هم داریم.
یک امت واحده موحد مسلمان در برابر 72 فرقه منحرف پیش بینی رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم است و روشن است که اصل فرقه سازی و فرقه گرایی اولین عامل انحرافی در هر دین است.
و این حقیقتی است که فرقه ای از آن غافل است.
مدعی اهل سنت نبوی صوفی داریم و اسماعیل مفلوک صفوی که بانی فرقه ضاله مدعی تشیع اثنی عشری است از چنین خانواده ای متولد شده.
باطل باطل است و تفاوتی نمی کند با چه تابلو و پرچمی به میدان بیاید.
اطاعت مطلق از غیر الله در امت واحده اسلام جایی ندارد و شارح شریعت اسلام رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم اطاعت مطلق من دون الله را شرک و گناه نا بخشودنی می دانند.
اینکه صحابه و ائمه رضی الله عنهم چه گفته اند و چگونه و با چه درجه ای از صحت به ما رسیده با وجود حجت جاوید و محفوظ الهی همان معجزه حضرت ختمی مرتبت صلی الله علیه و آله و سلم یعنی قرآن کریم قابل فهم و سنجش است و راهی مطمئن تر از آن نزد مسلمین موحد معروف نیست.
و سوء استفاده های فرق و شخصیت محوری آنها نشانه روشن ضلالت این مدبرین است.
والسلام علی من اتبع الهدی
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: اهل سنت پاسخ دهند. البته اگر پاسخی داشته باشند(۲) #5681بنام خداالسلام علی عبادالله الصالحین
توضیحات بنده در جهت بیان تفاوت حق مطلق و حقوق اعتباری بوده که شما با توجه به گرایش فرقه ای متوجه منظور نشده اید و نخواهید شد.
اختلافات حقوقی بین مردم امری عادی و واقعیتی انکار ناپذیر است.و این اختلافات با انکار حق مطلق و خروج از ایمان کاملا” متمایز است.چنانچه در کلام الله صراحتا” رفع اختلافات بین دو گروه مومن را تکلیف دانسته.
از آنجا که فرقه متبوعه سرکار شخصیت محور است حق را در اشخاص منطبق می کنید و هر گونه انتقاد و اختلاف ایشان با دیگران را نشانه کفر و ناحق بودن طرف مقابل تصور و توهم می کنید.
این شیوه نه معقول است و نه مشروع.
معقول نیست چرا که بشر ممکن الخطا است و باتوجه به گزارشی بودن وقایع گذشته احتمال نادرستی نقل می رود.و اختلافات حقوقی در بین امت وبین علما و بین مسئولین نه عجیب است و نه می توان تمام حق را بر کسی و تمام جرم را بردیگری نسبت داد.و حالات مختلف و درجات محکومیت و حاکمیت متناسب با میزان انحراف از قانون رابطه مستقیم دارد
مشروع نیست چون در مورد اختلافات بین مسلمین شرع مقدس است که ملاک داوری است و هیچ کدام از طرفین از تمکین به آن نمی توانند و در این مورد مذکور نخواسته اند که سر باز زنند.و اختلافات و سهو و خطا و حاکم و محکوم شدن در چنین جلساتی را نمی توان و نباید مطلق کرد و چنانچه در سیره علما و پیشوایان دینی مشاهده می شود و انتظار می رود و توصیه قرآنی به آن است همواره سعی در حسن ختام بوده و نه در تداوم مناقشه و فتنه.
بنام خداالسلام علی عبادالله الصالحین
جناب عبدالحسین دقت کنید.و تنفر خودتان از حدیثی که مشت نمونه خروار است را به فال نیک بگیرید.
چرا نمی پذیرید که جماعتی که شما در دامشان هستید کاری جز تحمیر و تحمیق پیروان و مقلدان چشم و گوش بسته خود ندارند و به فراخور زمانه در ابداع و جعل چنین احادیثی می پر دازند و آنرا با افترای بر امام مطاع می نامند.و در پاسخ به شبهات می گویند: تو میدانی یا امام منصوب من الله.
در اینکه اینگونه احادیث دروغ و مجعول، افترائات کثیف مشتی از خدا بی خبر و خائن به ساحت مطهر ائمه اهل بیت علیهم السلام است هیچ مسلمانی شک ندارد و شما نیز شک نکن.
ولی بد نیست امثال چنین احادیثی را در حلیه المدبرین مجلسی و بحارالظلمات و کتب اربعه ببینی. سایر کتب مورد استفاده هم خالی از اشکال نیست و به همین دلیل است که مجاهدات فراوانی توسط دانشمندان مسلمان در تصحیح احادیت و روایات صورت گرفته و در حال می گیرد.
نکته اینجاست که قبول احادیث با توجه مفترض الطاعه بودن امام منصوص و تحمیل ناتونی فهم حقایق شیعیان در مذهب ضاله مدعی اصل است و منکر و مردد در آن کافر محسوب می شود.
اگر به واقع دین مبین اسلام را طالبی کمی در اصالت و صداقت تبلیغات و شعارهای مبلغین مذاهب تحقیق کن و هر سخنی را بدون ارجاعش به منابع اصیل و عقل سلیم نپذیر.
و از ادبیات داعیان مدعی تشیع چون متلک و فرافکنی و تمسخر پرهیز کن که این شیوه در جاهلان و مشرکین و منافقین هنگام برخورد با انبیا و صالحین مسبوق و مذموم است و در کلام الله کریم مصرح.
والسلام علی من اتبع الهدی
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: اهل سنت پاسخ دهند. البته اگر پاسخی داشته باشند(۲) #5673بنام خداالسلام علی عبادالله الصالحین
خداوند حق مطلق است و فرستاده اش بیم دهنده و بشارت دهنده از سوی اوست.
صراحت این کلام الهی را دقت کنید که: هیچ کلامی از روی هوی از وی صادر نمی شود و هر چه می گوید وحی است از جانب من.
دین الله سبحانه و تعالی نامش اسلام است و مذاهب شاخه ها و نحله های فکری اند و جز فرق متکثره مدعی تشیع که راهشان را از امت واحده اسلام جدا کرده اند همه در اصول اعتقادی متفق و متحد هستند.و این امت واحده را وعده و بشارت رستگاری رسول اکرم پشتیبانی می کند.
شما 72 فرقه باقی را اگر علاقه مندی در فرق منحرف و مبدع چون صوفیه و مدعیان تشیع احصا بفرمائید.
اگر کمی در آنچه در جوامع بسته این فرق متکثره از جمله جماعت مبتلا به خودمان یعنی مدعیان تشیع اثنی عشری غور و اندیشه کنید به تناقضات و اباطیل بنیادی و ضد دینی پی خواهید برد.
پیشنهاد می کنم دنبال کنید که چرا مبلغین این مذهب به دروغ جماعت مسلمین را دشمن اهل بیت معرفی می کنند.و چرا فهم قرآن را جز از طریق اهل بیت محال می دانند.و چرا تا این اندازه بر خواب و کرامت در القای اباطیل خود تکیه می کنند.چرا های دیگری هم هست و بنده با توجه به قرار داشتن درشرایطی همسان شما اطمینان دارم چنین تردیداتی در ذهن شما وجود دارد.بیایید به آنها احترام بگذارید و میزان صداقت مبلغین این مذهب را با مبانی اصیل دینی خاصه قرآن کریم بسنجید.
در صورت اخلاص تردیدی ندارم به خبث وجود مبلغین و تبلیغات پیرامون خود پی خواهید برد.
و السلام علی من اتبع الهدی
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: مقارنه قرآنی بین امهات مومنین و ائمه امامیه #5672بنام خداالسلام علی عبادالله الصالحین
اطاعت از رسول اکرم صلی الله علیه وآله و سلم هیچ تفاوتی با اطاعت از خداوند ندارد.چون تنها و تنها دستورات و آنچه به او وحی شده گفته و جز آن هیچ.و دروازه وحی هم با ختم نبوت وی بسته شد.البته تمام و کمال در خصوص رسالت ایشان است.به عبارت ساده شارع الله متعال است و رسول الله صلی الله علیه و آله نذیر و بشیر و مبلغ و رساننده شرع و وحی الهی.سعی کنید بیشتر و دقیق تر این جملات بنده را از نظر بگذرانید.و اگر در تکمیلش سخنی دارید بفرمائید.
دین کامل شد و نعمت الله سبحانه و تعالی تتمیم و اسلام به عنوان دین مرضی خدا اعلام شد.
قرآن به عنوان کتاب هدایت و امام مبین و تبیان کل شی و حاوی هر خشک و ترومیزان و محک هر حق وباطل به یادگار ماند و محافظتش را الله متعال ضمانت فرمود.
نبی مکرم و بزرگان صحابه و ائمه مسلمین متفقا” به بطلان هر سخنی که مخالف قرآن کریم باشد تاکید داشته اند و این سخن معجزه بودن کلام الله را می رساند.
در حال حاضر و پس از رحلت ایشان هر سخن منقولی که با قرآن در تعارض باشد باید که به دیوار کوبید به فرموده خودشان.
پس می بینید که اطاعت از الله مطلق است و انبیا و صدیقین و صالحین به اتفاق به این امر دلالت می کنند.که تنها اورا عبادت کنید و تنها از او یاری بخواهید.
-آیا خداوند برای بندگانش کافی نیست.
-حسبناالله و نعم الوکیل نعم المولی و معم النصیر
-ایاک نعبد و ایاک نستعین
-قل انما انا بشر مثلکم یوحی الی انما الهکم اله واحد فمن کان یرجوا لقاء ربه فلیعمل عملا صالحا و لا یشرک به عباده ربه احدا.
-و من اظلم ممن افتری علی الله کذبا .و ایضا”بایاته
والسلام علی من اتبع الهدی
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: اهل سنت پاسخ دهند. البته اگر پاسخی داشته باشند(۲) #5666بنام خداالسلام علی عبادالله الصالحین
یک حق داریم و آن الله متعال است ولی باطل کثیر است.
اینکه انبیا و ائمه را مهدی می نامند از این باور نشئت می گیرد که هادی یا هدایتگر مطلق الله متعال است و باقی عبد اویند و در صورت قرار گرفتن در مسیر هدایت الهی رستگار می شوند و در غیر اینصورت دچار کثرت و باطل.
هدایت مطلق منحصر در ذات احدیت است و امامت متقین پس از هدایت شدن است که ممکن می گردد.
اطاعت از الله واجب مطلق است و اطاعت از رسول همان اطاعت از الله است چرا که جز امر اورا نگفته است و نه اینکه در امر هدایت شریک خداوند باشد.آن گونه که مدعیان تشیع در مورد ائمه اهل بیت ادعا دارند.
مهتدین هم چون متقین و مومنین به شکل جمع می آید و از این روی است که ائمه و مبلغین هم به صورت جمع می تواند باشد.و رهروان راه راست به دلیل هدف واحد موحد خوانده می شوند و امکان کثرت نگرش در آنها ممکن و معقول است.
پس الله حق مطلق است و واحد و یگانه هادی است.
عباد در تکثرند و با توجه عظمت حق و نقصان مهتدی نمی توان ایشان را علیرغم شان والایشان به طور مطلق حق دانست و بر این اساس ولی مطلق.بلکه ایشان به عنوان مجاهدین فی سبیل الله و راسخون در علم و تقوا و دانششان مستحق امامت مومنین می توانند باشند.و استنباط عالمین به غیب و شراکت تامه در صفات خدا اشتباه و گاه عمدی است که صورت می گیرد و قائلین به آن جاهل و یا متجاهلند.
سیره بزرگواران هم جز این نبوده و همواره علیرغم تقوا و دانش بیشترشان با امت و گروه مومنین مشورت و تعاون داشته اند.و به هیچ وجه خود را آنچنان که منحرفین غالی افترا می زنند معرفی نکرده اند.
حق مطلق و واحد است و در عالم کثرت میزان درک،تجربه و قرب انسان متغیر است و رسیدن به حقیقت محض با توجه به محدود بودن نوع بشر در این دنیا محال است.و به همین سبب است که کلماتی چون حرکت الی الله و صراط مستقیم و نیت قرب الهی و مجاهدت فی سبیل الله به عنوان صفات متقین و صدیقین و صالحین معین شده است.
این همان واقعیتی است که منحرفین با غفلت از آن سبب هلاکت خود و تابعینشان خواهند شد.
والسلام علی من اتبع الهدی
-
نویسندهنوشته ها
یا وقتی پیامبر دین با ابزار دقیق و زنده وحی توفیق هدایت نیافت و جز تعدادی انگشت شمار که آنها هم مستثنای خلقت بودند همه مرتد و منافق ماندند.چه انتظاری از این دین و پیشوایان دست دومش می توان داشت؟
یا وقتی زیارت و توسل به قبور خاص ثوابهای به مراتب بالاتر از حج و عمره دارد این چه خدایی است که مخلوق خود را در کتاب منزلش از آن محروم کرده؟
اگر اشک ریختن بر حسین علیه السلام و سینه زنی و زنجیر و قمه زنی تا این حد گناهان را پاک می کند چرا با این همه توصیه به توبه و توسل به عمل خیر در قرآن اشاره ای به آن نشده؟
اگر سجده بر پادشاهان و تبرک به خاک پای و بوسیدن دست و چفیه و غیره تا این اندازه سبب رستگاری است چرا زحمت عبادات صریح در کتاب الله را تنها راه رستگاری خوانده و این همه به اهمیت تقوا و عمل صالح توصیه نموده.
اگر حرام محمد صلی الله علیه و آله و سلم حرام و حلالش حلال تا روز قیامت باشد چرا هر از چند گاهی حلال ها و حرام ها جا به جا می شوند.
اگر کسی این نمونه ها را آثار حماقت و نامسلمانی نمی داند پس باید به او گفت لکم دینکم و لی دین.
پرده های سیاه خرافه و جهل آنچنان بر دل برخی زده شده که در عین عمل به شرک آلود ترین اعمال دم از دیانت و تعقل می زنند و در کثافات گزارشات خائنانه تاریخ آنچنان غرقند که نوک بینی خود را نمی بینند و دم از بصیرت و ایمان می زنند.
امروزتان را ببینید و شمر و یزید و ابو لهب زمانتان را بشناسید.نه اینکه گوسفند وار اباطیل اخلافشان را نشخوار کنید.
والسلام علی من اتبع الهدی