اسلام تکس بانک مقالات اسلامی و پاسخ به شبهات
پاسخ های ارسال شده در انجمن
-
نوشته ها
-
بنام خدا
السلام علی عبادالله الصالحین
این جمله که “ولی داخل در جمع نیستی” تاویل شخصی است و در متن حدیث نیست.
مضافا” بر اینکه با توجه به سیاق آیه شامل همسران می شود.
با توجه به حدیث شریف کسا شمول اهل بیت به اهل عبا هم تعمیم داده شده.
باید توجه داشت چون رسول اکرم صلی الله علیه وآله فرزند ذکور ادامه دهنده نسل ایشان را نداشته اند بر اساس عرف معمول اعراب که تعلق اهل بیت به همسران و اولاد ذکور و نسلهای بعدی اولاد ذکور است حضرت شایسته دانستند از این طریق علی و زهرا و حسنین علیهم السلام را در شمول اهل بیت معرفی کنند و تکرار تذکرات ذکر شده در جهت محو عرف رایج و معروف در اعراب حد اقل در خصوص ذریه حضرت از طریق دختر و دامادش بوده است.
در مجموع چنانچه از ابداعات مدعیان تشیع که در توجیه و تدلیس و تلبیس آنها ناچار به تحریف و تاویلات باطل و شاذ اینچنینی میشوند بگذریم، امتیاز شمول اهل بیت به خود این بزرگواران علیهم السلام باز می گردد و چالش های پیش آمده تنها توسط مدعیان پیش آمده و جمهور مسلمین موحد در ادای وظایف و تکالیف خود منابع موثق را مد نظر دارند و ضمن وجوب و فرض محبت به بزرگان اهلبیت و صحابه رضی الله عنهم از کلام و محصول مجاهداتشات در صورت توثیق نهایت بهره ها را می برند و البته اهل افراط و تفریط هم نیستند.و خروج از اعتدال و غلو و تنقیص تنها در آیین ضاله مدعی تشیع اصل محتوم و ملزوم در توجیه تاویلات و مدعاشان است که از بدیهیات شرک و نفاق خاصه و بیانگر باور ضد دینی شان و دشمنی پنهان با اهل بیت خصوصا” اهل عبا علیهم السلام می باشد.که در تنافرات رفتاری و تظاهرات مشرکانه شان آشکارا دیده می شود.و البته مستضعفین تحت سلطه از این واقعیات بی خبر نگاه داشته شده اند.که عمق جنایت مراجع تحریف و ظالم این آیین را می رساند.
والسلام علی من اتبع الهدی
بنام خداالسلام علی عبادالله الصالحین
یاد یه روزی افتادم که با پسر عمویم عازم جایی بودیم. گفت از این ور برو میان بره!
بعد از پیچ وخم های زیادی که طی کردیم به بن بستی رسیدیم که با مشکلات فراوان ناچار به باز گشت و ادامه مسیر از راه اصلی شدیم.در پاسخ به سوالم که چرا وقتی مطمئن نیستی ما را به مشکل می اندازی گفت ولی اگر راه داشت خیلی خوب می شد نه؟!!!
ادامه بحث فیما بین بماند .
تفسیر وسیله در خطبه 110 نهج البلاغه و متن آیه روشن شده و اگر این راه فرعی و مشبه شما در رویی داشت اشاره ای در قرآن به آن باید می شد.
بماند که این راه مفروض بی آدرس و تابلوی شما شده اصل دین تان و منکر امامت منصوص را خارج از دایره ایمان می دانید.
و السلام علی من اتبع الهدی
بنام خداالسلام علی عبادالله الصالحین
مقایسه حرکت امام حسن علیه السلام با حضرت هارون علی نبیتا و علیه السلام درست نیست چرا ایشان وزیر بودند و قائله با حضور حضرت موسی علیه السلام ختم به خیر شد و حجت خداوندی حاکم شد.
شما با فرض امامت منصوص است که دچار تناقض و عدم درک تفاوت بین امامت و نبوت می شوید.
قبل از هر چیز این واقعیت که خلافت امری سیاسی است باید که فهمیده شود.
در افضلیت امام حسن مجتبی همین بس که از سیدی شباب اهل الجنه است و در این خصوص هیچ مسلمان موحدی شک ندارد.لذا با این نوع نگرش مغرضانه که شما دارید نمی شود به اصل قضیه پی برد و دچار خطای در فهم ما وقع می شویم.
با همین گونه دیدگاه های مبدع و خاص مدعی تشیع صحابه و خلفای راشد را غاصب و مرتد و منافق می بینند در صورتی که چه از نظر روش انتخاب و چه از جهت خدمات و مجاهدات این بزرگوارن روایات زیادی مخصوصآ” از زبان مولای متقیان علی علیه السلام داریم.و وزارت 25ساله علی علیه السلام را با جعل و انتساب روایات دروغ به سکوت و مظلومیت متصور می کنند.و این خیانت ها در طول تاریخ همواره مبتلا به جماعت مدعی بوده و هست.و همین باور غلط و مشرکانه موجب رفتار مغایر با قرآن و سنت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در جوامع بسته و مسحور مدعیان تشیع است.
کافی است به محصول باور مدعیان که در ارتکابات مشرکانه مشهود چون طلب حاجت و توسلات به قبور ائمه و امام زادگان و حسینیه ها و ادعیه و زیارات مجعول و مفتری بر ائمه اهل بیت علیهم السلام نگاه واکاوانه و درستی بشود تا میزان انحراف وتنافر از راه راست را در سایه ظلمانی چنین باوری ببینید.و علت اصلی دشمنی آشکار با صحابه و مجاهدین موحد که به وهابیت و ناصبی و غیره انگ می زنند در یابید.
چاشنی نفرت القایی از مجاهدین راستینی که درواقع مورد وثوق ائمه اهل بیت علیهم السلام بوده اند چنان اثر نامطلوب و مهلکی بر پیکر امت موحد داشته و دارد که تا در متن این جریان الحادی قرار نداشته باشند علت آن عجیب و دور از ذهن است.اما با کمال تاسف در بین مستضعفین گرفتار بند این دعوت گران به سوی شیطان سب و لعن و طعن خلفا و صحابه از افضل عبادات شمرده می شود.
و تا نیاموزیم و به این واقعیت که هر کس ملزم به تحقیق بایسته و شایسته در اصول اعتقادی به دور از گرایشات قومی و نژادی و موروثی است نرسیم آش همین آش است و کاسه همین کاسه.که با این همه رفرنس و مقالات و کتاب های متعدد در تبیین نحله های انحرافی چون مدعیان تشیع با مستندات متقن و برگرفته از نص صریح قرآن کریم و روایات صحیح هنوز شاهد نقل مکرر روایات مجعول و تاویلات باطل از متن جماعت اسیر در بند مراجع تحریف مدعی تشیع که در اصل بزرگترین دشمن ائمه اهل بیت علیهم السلام و شخص رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و دین بر حق الله سبحانه و تعالی هستند هستیم.
بیاییم به شعور و وجدان خود ارزش دهیم و کمی در تردیدهایمان بیندیشیم و با تحقیق درست و عدم تقلید کور راه رستگاری را باز یابیم و با تصور خطاهای کوچک و بزرگ در سایر مذاهب خطاهای خود را توجیه نکنیم که این از وساوس شیطان است و هیچ کس حق تحمیل باور خود را برکس ندارد و مادامی که باورمندی به عناد و فتنه آلوده نباشد و صادقانه طالب حق باشد محترم و قابل قدردانی است
و من الله التوفیق
بنام خداالسلام علی عبادالله الصالحین
مادامی که تعصب و کینه موروثی از دل شما زدوده نشود و صادقانه در جهت اصلاح و تقویت ایمان خود در راه رسیدن به حق تلاش لازم را نداشته باشید در بر همین پاشنه می چرخد.
بنده صادقانه آنچه به نظرم رسید به دور از صحت و یا عدم صحت حدیث و ادعای شما عرض کردم و افترایی که شما به عمر رضی الله عنه وارد می کنید خودتان ضمنی رد می کنید.
آیا منافق فقط به سوء قصد کنندگان عقبه اطلاق می شود؟ پس همه مردم در این صورت خیالشان راحت که نفاق پرونده اش در عقبه بسته شد؟!.
وانگهی کسانی که عمررضی الله را از اولیای خدا میدانند چنین تصوری از او ندارند و او را از نفاق و سستی ایمان بری می دانند و بر همین باور از منکرات روی گردانند و به معروف گرایش دارند.
اما مدعی تشیع از این دسته افترائات به ائمه اهل بیت وارد می کند و در تمام شئونات خود وارد می کند.
قبر پرستی ، توسل به غیر خدا و درگذشتگان ، واسطه گیری من دون الله در کسب فیض و دفع شر،اضطرار و پریشانی در غیبت حجت خدا در زمین،ادعیه شرک آمیز و زیارت غلو آمیز و شرک آلود و حاوی سب و لعن و افترا و انتساب صفات خاصه خدایی به بزرگان دینی که همه مجاهدتشان در امحای چنین شرکیاتی بوده و قس علیهذا.
این ها نقل نیست، واقعیت عینی و در جریان در متن جماعت مدعیان تشیع است و سوء استفاده های ناشی از این باور را به عینه می توان دید.
حال شما کلاه خود را قاضی کن که نقل شما که بی شک با تاویلی که کردید بین مسلمین موحد مقبول و معمول نیست مخرب است یا باور های مشرکانه معروف و معمول در جماعت بسته و خرافی مدعی تشیع.
و السلام علی من اتبع الهدی
بنام خداالسلام علی عبادالله الصالحین
اگر به واقع به دنبال حقیقت مطلب باشید با توجه به آیات قبل و بعد و حتی خود آیه شریفه موضوع بحث و تصریح آیات دیگر در لزوم احترام امهات مومنین و اینکه پس از اولی خواندن حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به انفس مومنین ذکر همسرانش مادران شما هستند از جانب حضرت حق جای شبهه نمی ماند که همسران رسول نه تنها خارج از اهل بیت نیستند بلکه صراحتا” به امهات مومنین مسمی شده اند و تاویلات بیمارگونه مدعی تشیع از مفهوم و علت اطلاق امهات مومنین در راستای القای ابداعات بدون اساس ایشان است.
همه این مواضع متخذه از جانب مدعیان تشیع در القای امامت منصوصی است که هیچ تناسبی با محتوماتی چون ختم نبوت و اکمال دین و سیره رسول اکرم صلی الله علیه وآله و سلم و ائمه اهل بیت علیهم السلام ندارد رخ می دهد و ناچارند که با تحریفات چنین واضحی تحمیل ابداع کنند.اما غافلند از شعور خردمندان خارج و یا غیر متاثر از جامعه بسته و در جهل نگاه داشته شان به این نوع تمثیلات و منطق باطل و غیر معقول و مبتنی بر احادیث و اباطیل مجعول و نادرست.
خود دانید اگر صلاح نمی دانید از این جماعت متوهم و خرافه پرست و غیر مسلمان جدا شوید بهانه و یا بهتر بگویم قیافه عالمانه نگیرید که این تاویلات و ادعاهای باطل مدعیان تشیع به وفور در مجامع مسلمین از جمله انجمن هایی چون این تالار مبارک با مستندات غیر قابل انکار رد و توضیح شده ولی کاش مدعی گوش شنوا داشته باشد.
والسلام علی من اتبع الهدی
بنام خداالسلام علی عبادالله الصالحین
در اینکه روایات منقول از نظر صحت و تطابق با واقعیت بایسته بررسی است بر هیچ خردمندی پوشیده نیست.و با توجه به عدم تخصص، ورود به بررسی از طرف بنده منتفی است.
اما نکته ای که از مجموع دو نوشته قبلی،خارج از میزان صحت و درجه اعتبار و خیانت در ترجمه احادیث مذکور به روشنی می توان دریافت:
اینکه برادر مجاهد دین در جهت اثبات خیانت های صورت گرفته در جعل گزارش ها و روایات تاریخی و نقل قول ها و نیات شوم عاملین به این خیانت های وقیح مطالبی را از کتب مورد وثوق این جماعت ذکر کردند که شاهد به میدان آمد و در اثبات منظور برادر به صورت زنده به تبع اسلاف خاین و منحرف و منافق خود به توهیناتی که اساسا” از قلب بیمارش نشئت می گیرد بر اساس کینه دیرینه و موروثی اش خباثت باورش را به نمایش می گذارد.
این گونه توهینات کینه توزانه و وقاحت های زنده و مستند و هتاکانه دقیقا” فضای جامد و ارتجاعی اسلاف و مدعیان حاضر کذاب تشیع را به روشنی ترسیم می کند و خبث نیت و میزان تحجر و نفاق اینان را بیش از پیش روشن می کند.
ارادت اهل سنت و جماعت نسبت به اهل بیت علیهم السلام و امهات مومنین و صحابه جلیل القدر رضی الله عنهم اجمعین بدون خدشه است و بر همه ایشان فرض است و از مفتریانی چون rrw و اسلافش بیزارند. چرا که این مدبرین نه شرم دارند و نه حیا و تمام آیین ضاله شان بر اساس توهین و وقاحت بنا شده که هم در کتب خودشان مسطور است و در هر سوراخی چنانچه مشاهده شد به دنبال جفنگیات و تاویلات بیمار گونه خویشند.
خدا را سپاسگزارم که از این منجلاب متعفن دروغ و ریا و وقاحت مرا رهایی بخشید تا بتوانم به دور تعصبات موروثی و قومی و قبیله ای ماهیت پلید مبلغین و مراجع تحریف مدعی تشیع را در یابم و با دیدن چنین برخوردهایی بر ایمانم به الله واحد افزوده شود. و بر برائتم از آیین ضاله مدعی تشیع و هر آیین مشابه آن مصمم تر گردم.
و السلام علی من اتبع الهدی
بنام خداالسلام علی عبادالله الصالحین
ساده لوحی بلکه احمقانه و یا خبیثانه نیست که هر چه به طعن و وهن تطابق داشته باشد تا این درجه اهتمام یک شبه انسانی باشد؟!!
آخر شما اگر این انگشت اتهام وروح طعان و زبان هتاک و سباب و کذاب تان را بگیرند چه چیزی در اثبات آیین ضاله تان دارید.
هرچند از درک عاجزی ولی همین قدر بگویم که نتیجه درک مسلمان موحد از روایات و منقولات و مبانی دینی نمی تواند چنین نتایج کور دلانه و احمقانه ای چون تاویل شما و نتایج باطل و موهنتان باشد.
چرا که خارج از دنیای خرافی و مبتدع شما مدبرین بسیارند موحدینی که ضمن برائت از منکرات افترایی امثال شما به امهات مومنین و سایر مومنین در شناخت و ادای تکلیف خود می کوشند و از فرصت اندک دنیای فانی در رسیدن به راه راست به نیت قرب الی الله در حد توانشان بهره می برند.
با چنین وقاحت هایی تنها تشت رسوایی خود را به صدا در می آورید و ماهیت هتاک و وقیح خود را و ریشه باور التقاطی و باطل تان را، نمایان تر می کنید.
تا دیر نشده کمی تامل کنید و از این فضای مسموم سرتاپا تعفن توهین و تنقیص و فضولی در امور غیر مربوط و موهوم خود را برهانید.
والسلام علی من اتبع الهدی
بنام خداالسلام علی عباداالله الصالحین
مسلمان موحد به هیچ وجه قائل به تجسیم نیست و لیس کمثله شی را می فهمد و در جمهور مسلمین موحد این باور متقن است.نتیجه اینکه چنین تاویلاتی از احادیث نداشته اند.
ذکر چنین احادیثی و عدم توجه و یا تعمد در اخفای نتیجه بررسی های صورت گرفته تنها از فرافکنان احمقی چون مدعیان تشیع انتظار می رود.
و خدا را سپاس که دشمنانش همواره از احمق هایی اینچنین هستند.
جالب است که هم پالکی های اینان در نتیجه عدم درک کلماتی چون عین الله و یدالله و وجه الله و لقاءالله و…در دام تاویلات شیطانی افراط و تفریط افتاده اند.و اشتراک و حتی تخصیص صفات الهی را بر ائمه اهل بیت علیهم السلام یکی از نتایج شوم افراطی و غلو آمیز چنین توهمات و القائات شرک آلود است.
و در تنقیص بزرگان صحابه هم با انتساب غلو آمیز معصومیت تکوینی به ائمه اهل بیت علیهم السلام با جعل و افترای اکاذیب به ساحت این بزرگواران روایات مصنوعشان را ملاک اعتبار بخشیدن به اباطیل خود گرفته اند.
تصحیح روایات هم که در قاموس آیینشان جایی ندارد و ثقه بودن راوی هم با ملاک های کتره ایشان کافی و لازم الاجرا است.
و السلام علی من اتبع الهدی
بنام خداالسلام علی عبادالله الصالحین
اگر کمی در بیانات صریح برادران موحد دقت داشته باشید و فتاوی مطروحه دال بر فحشا بودن عمل مفتری و یا خدای ناکرده مرتکبه را درک کنید،واقعیت و موضوع جای اینهمه جدل نخواهد داشت.
این همه اصرار محمد35 بر اثبات ادعای صحت خبر مورد نظرش و توضیحات و اعلام برائت صریح از نفس عمل منتسب به مجاهدین سوری از سوی برادران موحد چه چیزی جز سوء نیت مدعی را می رساند؟
آیا این گونه جدل ها در شان یک مسلمان راستین است؟
چرا به این وضوح از شنیدن توضیحات برادران تجاهل به خرج می دهید؟
اگر این گونه عدم توجه و اصرار مکرر از تعصب ناشی نمی شود نامش را چه می توان نهاد؟
وقتی نفس عمل مذموم شمرده می شود در دجه اول مرتکب عمل مذموم از دایره هم کیشی خارج است و دفاع از عملش به خود و هم مسلکانش باز می گردد.و از سوی دیگر آیا یک خبر متواتر را به صرف تواتر می توان پذیرفت؟
آیا تکذیبیه های متواتر را هم نشنیده اید؟
با پاسخ درست به موارد حتما” به برادران و مواضعشان که شما را به نشر اکاذیب و اعمال تفرقه متهم می کنند حق می دهید.
و السلام من اتبع الهدی
بنام خداالسلام علی عبادالله الصالحین
وقتی روشن و مورد قبول فریقین است که در مورد امامت منصوب من عندالله آیه صریحی نداریم اصرار بر لزوم امامت منصوص و مفروضات تابعه اش توسط مدعیان چه چیز را ثابت می کند؟
در مقابل عدم نسبت امور مظنون و حدسی وموهوم به خداوند و اراده اش، و پرهیز از تصور و توهمات و اعمالی که تالی شرک و کفر و فساد دارند موکدا” در آیات محکمات نهی شده است.
اینکه نباید از خدا خرده گرفت درست و حق است ولی آیا می توان هر تصوری و ظنی از اراده خدا را مبنای اعتقادی بر شمرد؟
اصل امامت از اصول محتوم مدعیان تشیع است و در جهت اثبات این بدعت خود نه در قرآن و نه در سنت صحیح رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم ادله متقنی ندارند و تنها بر اساس تاویلات مفروض و البته مشکوک خود از این ابداع خود دفاع می کنند.
و روایات مورد استناد ایشان هم یا از جمله احادیث مجعول و نادرست است و یا با توهم و تاویل نادرست برخی روایات صحیح سعی در اثبات ادعا دارند.
اینکه چرا متوجه این مطلب نمی شوند و یا تجاهل به آن می کنند که اصول اعتقادی باید در محکمات آیات شریفه مصرح باشد موجب تعجب هر منصفی است.
لذا در راستای ابداعات خود از قول تحریف قرآن کریم و یا ادعای انحصار فهم آن در ائمه معصوم و توهماتی چون مصحف فاطمیه و افسانه های رایج بین خودشان و مراسم تخدیری ابداعی معمول و…..محملی ساخته و پرداخته اند تا با آن بر عقول عوام در جهل نگاه داشته شده بتازند و در ظلمات تخیلات و خرافات و یا خیانت های شیطانی شان بمانند و مطامع دنیوی وجودشان را غرق در منجلاب اباطیل کند.
و السلام علی من اتبع الهدی
بنام خداالسلام علی عبادالله الصالحین
در اینکه تمام انبیای الهی در ابلاغ وحی و انجام رسالتشان امین و معصوم بوده اند و در انجام ماموریت خود به توفیق کامل رسیده اند در بین عموم مسلمین موحد شکی وجود ندارد و کلام الله مجید بر این امر صراحت کافی دارد.
اما مدعی تشیع که با عدم درک و یا عناد با نص قرآن کریم و سیره نبوی متوهم و مبدع به امامت منصوص است و یا درصدد القای باور التقاطی خود بر اساس نیات شوم خود است،دیگران علی الخصوص مسلمان موحد را چون خود احمق فرض کرده
الله سبحانه و تعالی عدم تفرق بین رسولانش و خاتمیت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم را به روشنی و در غایت بلاغت و صراحت اعلام فرموده و اراده خود را در اکمال دین و اتمام نعمت روشن بیان فرموده.و نمی دانم این چه عقلی است که در پی ختم نبوت به دنبال خلیفه خود را به آب و آتش می زند و آسمان ریسمان می بافد و برای خدا تکلیف مشخص می کند و تازه بر او خرده می گیرد که چرا ختم نبوت اعلام کرده و دروازه وحی را بسته و مردم را به حال خود رها کرده.
این گونه مفروضات که برخاسته از عقول منجمد اسلاف مدعیان چون کلینی و کذوب و طوسی و دیگر مجانین می باشد، با وقاحت و بی شرمی افترای کذب و خطا بر خدا می بندد .که ناچارادعاهای مضحک و دور از عقل وجوب جانشینی خاتم انبیا و لزوم طهارت و معصومیت تکوینی و سایر تحکمات احمقانه ای که بر الله تعالی وارد می کنند را به دنبال خود کشانده و چون غریقان در باتلاق هر چه دست و پا می زنند بیش از پیش در منجلاب متعفن ابداعات کفر آمیز و مشرکانه خود ناچار به ابداعات متواتر می شوند.
از مبلغ و مرجع مدعی تشیع جز فساد و دشمنی با الله به عمل نمی آید و با تجاهلات عوام فریبانه تنها هدف رذیلانه و البته احمقانه شان در مطامع دنیوی شان خلاصه شده.
محمد35 و ررو یا شما هم از جمله خائنین به امت اسلام هستید که حسابتان نزد خدا و امت واحده روشن است ولی اگر به واقع به دنبال فهم حقیقت دین الله متعال هستید چاره تان در آزادی از بند اسارت تعصب و خرافات حاکم برعقل و قلبتان است تا چنین مقلدانه اباطیل دیگران را تکرار نکنید و در پیچیدگی های جنون آمیز، خود را به اضطرار و سردرگمی نیاندازید.که اینچنین عدم فهم مطالب ساده و تجاهلات ابلهانه از خود به نمایش بگذارید.در پایان لازم می دانم از سعه صدر و بردباری برادران موحد که سعی در فرو بردن میخ آهنین بر سنگ هستند قدر دانی کرده و امید که مجاهدت های بی شائبه شان ماجور درگاه باری تعالی خواهد بود.و من الله التوفیق
و السلام علی من اتبع الهدی
بنام خداالسلام علی عبادالله الصالحین
وقتی بین اصول اعتقادی و فروع دین و احکام تفاوتی قائل نباشیم نمی توان باور مسلمین را در مورد کافی بودن قرآن در اصل دین فهمید و مسلمان موحد اهل سنت و جماعت بر دو پایه اصلی یعنی قرآن و سنت صحیح رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم باور و احکام را دریافت می کند.
این معنا برای مدعی تشیع هم تعریف نشده است و هم منکر.
چون اساس باورشان بر روایات مجعول است. و مخالفت و تنافر با قرآن کریم در روایات موثقشان ثابت شده است. و مسلمان در امور اعتقادی و اصول دین قرآن را کافی می داند و در امور احکام و تشریع علاوه بر قرآن کریم سنت صحیح نبوی را تبعیت می کند.و مجاهدات ایشان در جرح و تعدیل احادیث به همین سبب است.
در مورد یار غار بودن ابوبکر رضی الله عنه مستندات تاریخی رسا است.و البته هیچ اساس و حکمی در صورت رد و اثبات آن تغییر نمی کند. تنها این مفلوکین و مشرکین مدعی تشیع اند که با انکار یک واقعیت تاریخی سعی در توجیه و تلبیس اباطیل خود هستند.که با این دروغ و کفر ماهیت پلید خود و اسلافشان را بر ملا می کنند و خود را از رحمت الهی دور می کنند.
و السلام علی من اتبع الهدی
بنام خداالسلام علی عبادالله الصالحین
و سلام بر برادر استاد عبدالله گرامی که با استدلالات محکم و در نهایت ادب و سعه صدر تان در برخورد با مدعیان تشیع که تنها ملاک صحت را در تطبیق موضوع با هوای نفس خود و مفروضات موهوم و باطل شان می باشد و به درستی دیدیم که بسیار زیبا تناقضات آشکار این از خدا بی خبران را به روش عالمانه و مستند بیان فرمودید.به راستی بهره بردیم.
جزاکم الله خیرا
و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته
و الحمد لله رب العالمین
السلام علی عبادالله الصالحین
با این نوع برداشت سلبی حضرت ابراهیم علی نبینا و علیه السلام هم در زمره کافرین قرار می گیرد چرا که از خداوند زنده شدن مردگان را درخواست می کند و علتش را در پاسخ اطمینان قلب عنوان می کند.از سوی دیگر گریستن و همین خوف از ارتداد و نفاق نشانه مراقبه ویژه و ستودنی است و تایید عدم نفاق هم موید برداشت و تاویل معروض است.
والسلام علی من اتبع الهدی