پاسخ های ارسال شده در انجمن
در حال نمایش 3 نوشته (از کل 3)
-
نویسندهنوشته ها
-
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: مقایسه نمودن عایشه با زنان اطراف یوسف توسط رسول خدا #5457شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: مقایسه نمودن عایشه با زنان اطراف یوسف توسط رسول خدا #54587. قرآن در بازه زمانی بیست و سه سال کامل شد. دلایل نزول اکثریت آیات بحث و حل کردن مشکلاتی بود که در جامعه رخ می داد. بحث شرک، توحید، زنده به گور کردن، زنا، شرابخواری، استهزا، تخلف از جهاد، نمامی، غیبت، دروغ، جاسوسی و بسیاری از موارد دیگر که در جامعه رخ میداد و توسط وحی حل و فصل میشد.اینکه هر اتفاقی در زمان قبل از اتمام وحی رخ دهد و بدون توجه به موضع قرآن در آن رابطه و بدون توجه به عملکرد خاطیان پس از نزول وحی، خودمان تشکیل دادگاه داده و افراد را محاکمه کنیم، از عدالت تخطی کرده ایم و وارد حریم ظلم شده ایم.قرآن نیز تصریح دارد به این موضوع و تخطی و نافرمانی را پس از نزول حق و وحی زشت جلوه می دهد. خداوند قطع پیمان را بعد از عهد بستن حرام می داند نه قبل از آن. گمراهی و گناه را بعد از آمدن حق گناه میداند نه قبل از آن. جاء الحق و زهق الباطل. اول حق می آید بعد باطل میرود. پس اگر صحابی صدایش را روی پیامبر بلند کرد بعد آیه سوره حجرات نازل شد باید به عملکرد او بعد از آمدن حق نگاه کنیم و بدلیل عملکردش قبل از آمدن حق، او را طرد ننموده و باطلش ندانیم.
8. منظورم از ذکر مورد شماره هفت این بود که اهل تشیع را بسیار دیده ام که هر کار اشتباهی از اصحاب و همسران پیامبر را آن چنان جلوه می دهند که انگار دین تمام شده و وحی قطع شده و آموزه های پیامبر تمام شده آنگاه ایشان تخطی کرده و راه غیر عدالت را پیش گرفته اند. قرآن برای همین اشتباهات و غیر از آن نازل میشد تا جامعه ای سالم را پس از اتمام وحی تحویل دهد. پس اظهار نظر کردن در مورد افراد زمان پیامبر باید پس از فوت ایشان باشد نه قبل از اتمام و اکمال دین. اما تخطی کردنشان قبل از فوت پیامبر به عهده خود پیامبر و اصحاب باید باشد زیرا آنان در جریان دین نازل شده تا آن لحظه بودند نه ما که غیر از چند مورد معروف، از لحظه نزول اکثر آیات غافلیم. شاید بدانیم که هر آیه و عملکرد پیامبر برای چه موضوعی بوده است اما کسی پیدا نمیشود ادعا کند ترتیب تمامی مشکلات و عملکرد پیامبر و خطاهای صورت گرفته را می داند. پس تخطی پس از آمدن حق معنا دارد نه قبل از آن.
9. شماره های 7 و 8 کلی بودند و خاص موضوع مورد بحث نبود. پس بابت کلی گویی از شما پوزش می خواهم. نتیجه این می شود با توجه به دیگر احادیثی که در مورد مدح عایشه می آید، ابراز محبت پیامبر به ایشان، مواخذه نکردن عایشه توسط پیامبر بعد آن سخنان که چندین بار در طول حیاتشان رخ داد، مورد بحث نبودن فتنه گر بودن و حیله گر و مکار بودن عایشه در میان کنیزان و مومنان و منافقان معاصرش، آمدن مردان و زنان بسیار از تمام نقاط نزد عایشه پس از پیامبر. اینها همه تفسیری هستند از سخنان پیامبر به مادر مومنان و برخورد و رفتار پیامبر با ایشان. که اگر تفسیر تشیع درست میبود نباید با عایشه این طور برخورد میشد و نباید این جایگاه را در میان مومنان می داشت.
کلام آخر: و الذین جاء وا من بعدهم یقولون ربنا اغفر لنا و لاخواننا الذین سبقونا بالایمان و لا تجعل فی قلوبنا غلا للذین آمنو ربنا انک رءوف رحیم
النبی اولی بالمومنین من انفسهم و ازواجه امهاتهم
و من یتق الله یجعل له مخرجاسلام. آقاي اوربان لطف كنيد سري به بخش زير بزنيد چون ار ار دبليو ظاهرا سعي كرده جواب يكي از سوالات شما را بدهد. منتظر جواب شما در آن پست هستم. اسم پست: مقايسه نمودن عايشه با زنان اطراف يوسف.خداحافظ شما
-
نویسندهنوشته ها
در حال نمایش 3 نوشته (از کل 3)
1. بعد از پيامبر کسي معصوم نيست و هر کسي مي تواند مرتکب هر خطايي شود.و اگر کسي با گناه کسي راي بر فتنه گر و دور از رحمت خداوند بودن را براي آن شخص نتيجه گيري کند بيشتر به خوارج گرايش پيدا کرده است.
2. ما بايد بطور کامل وارد اسلام شويم. نبايد به بعضي آيات مومن و به بعضي کافر باشيم. اگر به مواردي اين چنيني برخورد داشتيم و نتوانستيم آن را درک کنيم بايد بقيه دين شامل آيات و احاديث را بررسي نموده تا برايمان روشن شود.
3. اين حديث اسنادش صحيح است. ما براي درک مفهوم اين حديث بايد به بقيه احاديث صحيح رجوع کنيم که آيا پيامبر چه توصيفات ديگري ازهمسرش داشته است.
4. عايشه به تصريح قرآن مادر مومنان است. در حديث صحيح ايشان محبوب ترين شخص نزد پيامبر است. هميشه احترام به ايشان در بين ياران پيامبر مهم بوده است و نمونه آن نحوه برخورد امام علي پس از جنگ جمل با ايشان است. عايشه به تصريح تاريخ معلم مومنان پس از پيامبر بود. کوچکترين چيزي که در مورد ايشان رخ ميداده توسط کنيزان و منافقان بسيار بزرگ جلوه داده ميشد.
5. اگر مادر مومنان به تصريح پيامبر صاحب آن مکر و حيله اي بود که تشيع آن را نتيجه گيري کرده، طلاق ندادن ايشان توسط پيامبر، خود پيامبر را زير سوال ميبرد. همچنين بحث شاخ شيطان و فتنه گر بودن ايشان که اگر اين چنين نتيجه گيري شود پس همراهي پيامبر با فتنه و ابراز محبت پيامبر با فتنه و تعليم دادن بيشتر آن فتنه گر نسبت به ساير همسرانش، بزرگترين سوال را پيش رويمان مي گشايد که چرا پيامبر امت را در فتنه انداخت؟ و چرا پيامبر در مريضي وفاتش که حدس زده بودند که بيماري وفاتشان است چرا در دامان فتنه گر بودند تا همان جا در محل فتنه دفن نيز گردند.
6. پيامبر مي فرمايند: بعد از خود چيزي زيانبار تر و مضر تر از زن براي مردان امتم بجا نميگذارم. همچنين فرمودند که زن با يک بدي همسرش ميگويد خيري از تو نديده ام. و موارد ديگر. از اين نکته برمي آيد که زن کمالش نسبت به مرد پايين تر بوده و بايد در همان سطح خودش سنجيده شود و مقايسه گردد و بايد زن با زنان مقاسه گردد نه با مردان. پس اگر کل مشکلات مادران مومنان را با بقيه زنان آن زمان و اين زمان مقايسه کنيم درمي يابيم که پس از هر مشکل و هر تخطئه اي به بهترين نحو در صدد اصلاح خويش برآمدند.