پاسخ های ارسال شده در انجمن
-
نویسندهنوشته ها
-
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: فرار عمر در جنگ حنین ( منصوب کردن فرار خود به امر خدا) #5809اقای شریعتی چرا جواب سوال ها را نمیدی شما گفتی پیامبر در خط مقدم نبوده پس چطور دندان مبارکش شکسته؟مگر بخاری کتاب صحیح شما نیست؟نکنه اقای شریعتی شما هم عقب نشینی تاکتیکی میکنی؟من کی احادیث شیعه را با سنی مخلوط کردم من در تمام متن ها احادیث از کتاب های معتبر اهل سنت اوردم چونکه شما سنی هستی اگر با مسیحی مناظره میکردم از کتاب انجیل دلیل می اوردم(حالا بگذریم که شما برای من شیعه به جای اصول کافی از بخاری و مسند احمد حدیث میاری). اقای شریعتی وقتی فوت کردی به حاکم نیشابوری این دلایل خیلی قشنگت را بگو تا او هم مطلع شود.اقایان طبری و احمد بن حنبل و عسقلانی سنی هستند و طرفدار عمر معلوم کارهای او را مثل شما توجیه میکنند برای 2000 بار کسی که عقب نشینی تاکتیکی میکنه با افتخار مثل ادم کارش را بیان میکنه نمیگه امر خدا است( اولین حدیث مطلب از بخاری را بخوان)شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: فرار عمر در جنگ حنین ( منصوب کردن فرار خود به امر خدا) #5774تاریخ سیره حلبی ج 3 ص 109 و تاریخ یعقوبی ج 2 ص 62 :
در جنگ حنین که 21 سال پس بعثت بوده و طبق روایات 12000 نفر با پیامبر بودند که همه فرار کردند جز علی و 6 نفر دیگر که از پیامبر دفاع کردند.(((مطمئن باش اگر عمر جزو شش نفر بود این را با افتخار بیان میکرد نه اینکه بگه فرار من یا به قول شماهزیمت من کار قضاو قدر))))………… صحیح بخاری ج 3 ص 218 حدیث 2864 کتاب الجهاد و السیر باب 52 :
نفل شده: که مردم در جنگ حنین فرار کرند و پیامبر فرار نکرد و همراه یاران خود مانندعلی مبارزه کردند.(((مبینی که پیامبر شجاعترین مردم بود و فرار یا به قول شما عقب نشینی نکرد))))
من به نحوه سوال کردن کاربر mamadzaker ایراد گرفتم.ادم خوب کسی که ایراد دیگران را بگویید تا طرف مقابل اصلاح کنه. اگر چیزی گفتم که کاربر mamadzaker ناراحت شده از ایشان عذر میخواهم قصد توهین نداشتم.ادم اگر اشتباهی میکنه باید اشتباه خود را اصلاح کنه شاید لحن انتقاد من میتوانست نرم تر باشه.شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: فرار عمر در جنگ حنین ( منصوب کردن فرار خود به امر خدا) #5772نمی خواستم دیگه جواب بدم ولی باید مطالبی در پاسخ به کامنت 14 اقای شریعتی بدم:1.شما از متن هایی که مینویسی کاملا مشخص از تاریخ چقدر اطلاع داری2.اقای عمر فرار کرده نه عقب نشبنی کسی که فرار میکنه در توجیه کارش دلیل خنده دار امر خداست را میاره.3.پیامبر در خط مقدم جبهه نبود فقط نمیدانم چرا در جنگ ها مجروح و زخمی میشدند اقای تاریخ دان:((( صحیح بخاری ج 5 ص 171 حدیث 4561 کتاب التفسیر باب قوله و الرسول یدعوکم فی اخریکم :پیامبر داد میزد که ای یاران من بر گردید و فرار نکنید و مرا میان کفار تنها نگذارید . در این جنگ پیامبر دندان مبارکش شکست.)))…..((صحیح بخاری ج 4 ص 26 حدیث 3039 کتاب الجهاد :
در جنگ احد که حدود چند سالی از بعثت رسول خدا میگذشت و بسیاری از مهاجرین مکه همراه پیامبر بودند روایت شده که در این جنگ که 700 نفر دنبال پیامبر بودند همه فرار کردند الا 12 نفر))).(((صحیح بخاری ج ۳ ص ۲۲۱ حدیث ۲۸۸۰ :
انس میگوید : که در جنگ احد با فرار کردن صحابه و مسلمین مکه پیامبر شکست خورد!…)))4.شما به سطح سواد من چه کاری داری شما جواب سوال هایی من رابده5.؟؟؟؟6.مشخص کی داد قال میکنه شما که دیگران را دروغ گو بی سر و پا و احمق میدونی(کامنت 1و3 شما) یا من که از کتاب های شما دلیل میارم7.جوابت همان شماره 3 همین کامنت بسه8.منبع این جمله{حضرت عمر رض عقب نشینی کرد ولی هیچ وقت از رسول ص عقب تر نرفت } را نمیخواهد به عربی به فارسی از کتاب های خودتون نه شیعه بنویس.این طور که ما تاریخ اهل سنت را خواندیم یک سری مثل طبری اعتقاد دارن اصحاب فرار کردند ولی عمر و علی فرار نکردند و این دو مرد و چند صحابه دیگر مورد سرزنش پیامبر قرار نگرفتند(تاریخ طبری ج 3 جنگ حنین) یا مثل حاکم نیشابوری این عقیده را دارند( حاكم نیشابورى درباره جنگ حنین روایتى را با سند صحیح از ابن عبّاس نقل مى كند. ابن عباس گوید: تنها كسى كه در جنگ حنین با رسول خدا صلى اللّه علیه وآله ماند و استقامت كرد، علىّ بن ابى طالب علیهما السلام بود و همه پا به فرار گذاشتند. المستدرك على الصحیحین:ج 3 /ص 111)
شوکانی می گوید:«علاء الدین حنفی ابن تیمیه را کافر و بدعت گزار خوانده و در مجالس می گفت:«هر که ابن تیمیه را شیخ الاسلام گوید با این سخنش کافر می شود».ابن حجر می گوید:«او شدیدا با ابن تیمیه مخالفت می کرد.در الطالع شوکانی، ج2، ص260.
درر الکامنه، ج1،ص153….ممکن است شوکانی بعد ها نظر دیگری درباره ابن تیمیه داشته باشد .اعقاید یک نفر در طول عمر خود ثابت نیست.من ادرس تمام مطالبی که نوشتم را زیر انها اوردم.اگر اهل تحقیق کردنی و دوست داشتی برو این کتاب ها را بخوان اگر من دروغ گفتم حرف من را نپذیر اگر راست گفتم یا انها را توحیه کن یا حق را بپذیر.من نوکر پدر شما نیستم که به من دستور میدی برو متن عربی را بیاور.من یک مطلب علمی این جا گذاشتم حالا هرکس میخواهد بپذیرد یا نپذیرد.اقای shariatiدوست داشتی این مطالب را قبول کن دوست نداشتی قبول نکن نظر شما محترم.سوال امتحانی مطرح کردی اقا معلم. حالا چند نمره داره؟:))))شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: فرار عمر در جنگ حنین ( منصوب کردن فرار خود به امر خدا) #5761به خوبی مطلب برای خوانندگان روشن شد که ایا عمر در جنگ حنین و احد فرار کرده یا عقب نشینی کرده.قضاوت با کسانی که این مطلب را خواندند. سخنی که لازم باشد بگویم ونگفته باشم نمانده.درود خدا بر بندگان صالحش……..والسلامشنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: فرار عمر در جنگ حنین ( منصوب کردن فرار خود به امر خدا) #5760اول فرمودی اقای عمر در جنگ عقب نشینی تاکتیکی کرده بود (چندین لینک از این نظریه دفاع میکنی) وقتی من گفتم جان پیامبر در خطر بوده عقب نشینی معنی نداره و چرا امثال علی عقب نشینی نکردند شما دربرابر این کلام استدلالی نداشتی، بعد از احمد بن حنبل نقل کردی وقتی همه عقب نشینی کردند عمر کنار رسول خدا بود!!!(شما بر اساس جهت وزش باد نظر میدی؟؟؟)حتما الان میخواهی بگی نه عمر هم کنار رسول خدا بوده و هم عقب نشینی تاکتیکی کرده!!. هرگاه شیعه از کتاب های احمد بن حنبل حدیث میگوید، میگویید از بخاری حدیث بگویید چون در کتاب های احمد بن حنبل حدیث ضعیف وجود دارد ، حالا جالب شما در برابر حدیث بخاری حدیث احمد بن حنبل را می اوری.شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: فرار عمر در جنگ حنین ( منصوب کردن فرار خود به امر خدا) #5750جان پیامبر در خطر بوده بعد اقای عمر و خیلی از صحابه تصمیم گرفتند عقب نشینی کنند!!!واقعا که خنده داره.اگر عمر از جنگ فرار نمیکرد و عقب نشینی بود ،عمر سر خود را بالا میگرفت و میگفت این عقب نشینی تاکتیکی و نمیگفت امر خدا و قضا وقدر.خلاصه کلام اینکه اقای عمر باید همان کاری را میکرد که علی و عباس و نوفل انجام دادند.بی خودی اعمال عمر و صحابه را توجیه نکنیدشنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: فرار عمر در جنگ حنین ( منصوب کردن فرار خود به امر خدا) #5749پس چرا به قول شما در این حملات هوایی خود پیامبر و علی و عباس و نوفل تغیر تاکتیک نمیدادند.چرا خود عمر نگفته فرار او به خاطر تغییر تاکتیک؟؟؟یعنی تا خود مکه تاکتیکی عقب نشستن؟؟؟ پس چرا در قران و سخن پیامبر مورد مزمت قرار گرفتن و قران گفته اگر توبه کنید مورد بخشش قرار میگیرید، تغییر تاکتیک جنگی که توبه نمیخواهد.عسقلانی سنی در توجیه کار عمر ان را به قضا وقدر الهی ربط داده دلیل نمیشود من این توجیه ابکی را قبول کنم،فرار از جنگ با قضاو قدر همان قدر ربط دارد که شصت پا به شقیقه ربط دارد.ذهبى( از بزرگان اهل سنت) پيروان ابن تيميه را بيگانه، فرومايه و مكّار می داندذهبى متوفّاى 774، دانشمند بلند آوازه اهل سنّت كه خود همانند ابن تيميّه، حنبلى مذهب بود و در علم حديث و رجال سرآمد عصر خويش بود، در نامهاى خطاب به وى می نويسد:
يا خيبة! من اتّبعك فإنّه معرض للزندقة والإنحلال … فهل معظم أتباعك إلاّ قعيد مربوط، خفيف العقل، أو عاميّ، كذّاب، بليد الذهن، أو غريب واجم قويّ المكر، أو ناشف صالح عديم الفهم، فإن لم تصدّقنى ففتّشهم وزِنْهم بالعدل … ؛
اى بىچاره! آنان كه از تو متابعت مىكنند در پرتگاه زندقه و كفر و نابودى قرار دارند … نه اين است كه عمده پيروان تو عقب مانده، گوشه گير، سبك عقل، عوام، دروغگو، كودن، بيگانه، فرومايه، مكّار، خشك، ظاهر الصلاح و فاقد فهم هستند. اگر سخن مرا قبول ندارى آنان را امتحان كن و با مقياس عدالت بسنج.
تا آن جا كه مىنويسد:
گمان نمىكنم تو سخن مرا قبول كنى! و به نصيحتهاى من گوش فرا دهى! تو با من كه دوستت هستم اين چنين برخورد مىكنى پس با دشمنانت چه خواهى كرد؟ به خدا سوگند، در ميان دشمنانت، افراد صالح و شايسته و عاقل و دانشور فراوانند، چنان كه در ميان دوستان تو افراد آلوده، دروغگو، نادان و بی عار زياد به چشم می خورند.( الإعلان بالتوبيخ، ص 77 و تكملة السيف الصقيل، ص 218.)سُبْكى،(از بزرگان اهل سنت) ابن تيميّه را بدعت گذار می داندسُبكى متوفّاى سال 756 هجرى، از دانشمندان پرآوازه اهل سنّت و معاصر ابن تيميّه مىنويسد:
او در پوشش پيروى از كتاب و سنّت، در عقايد اسلامى بدعت گذاشت و اركان اسلام را درهم شكست. او با اتّفاق مسلمانان به مخالفت برخاست و سخنى گفت كه لازمه آن جسمانى بودن خدا و مركّب بودن ذات اوست، تا آن جا كه ازلى بودن عالَم را ملتزم شد و با اين سخنان حتّى از 73 فرقه نيز بيرون رفت(طبقات الشافعيّه، ج 9، ص 253؛ السيف الصقيل، ص 177 و الدرّة المضيئة فى الردّ على ابن تيميّه، ص 5)ابن حجر(از بزرگان اهل سنت) و نسبت نفاق به ابن تيميّه
ابن حجر عسقلانى كه از اركان علمى و حافظ على الاطلاق اهل سنّت به شمار مىرود در باره ابن تيميّه مىنويسد:
بزرگان اهل سنّت در باره ابن تيميّه نظريّههاى مختلفى دارند، بعضى معتقدند كه وى قائل به تجسيم است؛ زيرا او در كتاب العقيدة الحمويّة براى خداوند تعالى دست و پا، ساق پا و صورت، تصوّر كرده است. و بعضى به سبب مخالفت او با توسّل و استغاثه به رسول اكرم صلىاللهعليهوآله كه اين نيز تنقيص مقام نبوّت و مخالفت با عظمت حضرت به حساب مىآيد، وى را زنديق و بى دين دانستهاند.
و بعضى به جهت سخنان زشتى كه در باره على[ عليهالسلام ]بيان داشته وى را منافق دانستهاند. چون وى گفته است: على بن ابى طالب[ عليهالسلام ] بارها براى بهدست آوردن خلافت تلاش كرد، ولى كسى او را يارى نكرد، جنگهاى او براى ديانت خواهى نبود، بلكه براى رياست طلبى بود. اسلام ابوبكر، از اسلام على[ عليهالسلام ] كه در دوران طفوليّت صورت گرفته باارزشتر است و همچنين خواستگارى على[ عليهالسلام ]از دختر ابو جهل، نقص بزرگى براى وى بهشمار مىرود.
تمامى اين سخنان نشانه نفاق اوست، چون پيامبر گرامى [ صلى الله عليه وآله ] به على[ عليهالسلام ] فرموده است: جز منافق كسى تو را دشمن نمى دارد. (الدرر الكامنة فى أعيان المائة الثامنة، ج 1، ص 155).شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: فرار عمر در جنگ حنین ( منصوب کردن فرار خود به امر خدا) #5732نمیدانم چرا این قضا و قدر الهی درباره امثال علی ،عباس،نوفل بن حارث یا ابودجانه رخ نمیداد؟؟؟ البته ایشان بر اساس قضا و قدر الهی در جنگ احد هم مثل … فرار کردند و علی و ابودجانه بر اساس قضا و قدر الهی تا اخرین نفس در رکاب پیامبر جنگیدن. حدیث را ببین و توجیه اش کن((((عمر در روز جمعه هنگام خطبه خواندن، سوره آل عمران را مىخواند تا رسيد به اين آيه: «آنان كه روز برخورد دو لشكر به شما پشت كرده و گريختند » سپس گفت: روز اُحُد پس از آن كه شكست خورديم، من فرار كردم و از كوه بالا مىرفتم به طورى كه احساس كردم كه همانند بزكوهى پرش و خيزش دارم و به شدت تشنه شده بودم، شنيدم مردى مىگفت: محمد كشته شد، گفتم: هر كس بگويد محمد كشته شد، او را مىكشم، به كوه پناه آورده و همه بالاى كوه جمع شديم، در اين هنگام بود كه اين آيه نازل شدالطبري، محمد بن جرير، جامع البيان عن تأويل آي القرآن، ج 4، ص 144، ناشر: دار الفكر، بيروت – 1405هـ؛/الأندلسي، أبو محمد عبد الحق بن غالب بن عطية، المحرر الوجيز في تفسير الكتاب العزيز، ج 1، ص 529، تحقيق: عبد السلام عبد الشافي محمد، ناشر: دار الكتب العلمية – لبنان، الطبعة: الاولى، 1413هـ- 1993م؛/السيوطي، الحافظ جلال الدين، جامع الاحاديث (الجامع الصغير وزوائده والجامع الكبير)، ج 14، ص 529))))
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: فرار عمر در جنگ حنین ( منصوب کردن فرار خود به امر خدا) #5731عسقلانی گفته فرار عمر بر اساس قضا و قدر الهی بوده،خوب من هم همین را در مطلبم اوردم و خود شما هم به ان استدلال کردی،کجای این تحریف است؟بر فرض من بی ادب شما با ادب باش.یعنی تا مکه تیر نبود اقای عمر بردارد به دشمن پرتاب کنه؟؟؟(((((((بخاری در صحیحش به نقل از ابا قتاده آنجا که جنگ حنین را تشریح میکند مینویسد:و انهزم المسلمون و انهزمت معهم فإذاً بعمر بن الخطاب فی الناس.[1]
در حنین همة صحابه فرار کردند و من هم با آنان فرار کردم که در این حال عمر بن الخطاب را میان فراریان دیدم.صحیح بخاری: 5 / 273 حدیث 771)))))))).دیگه توجیه بهتر از این نبود برای فرار از جنگ،قضا وقدر الهی هم شد توجیه،این جوری پس ابی سلول منافق بزرگ هم پس بر اساس قضا وقدر الهی از دستور پیامبر تخلف میکرد!!!
-
نویسندهنوشته ها