محمد۳۵

پاسخ های ارسال شده در انجمن

در حال نمایش 14 نوشته (از کل 74)
  • نویسنده
    نوشته ها
  • در پاسخ به: Reply To: لقب فاروق را چه کسی به خلیفه دوم داد؟ #6301

    محمد35
    کاربر
    برادرم : اگر شما یک تالاری را راه انداختید که آزادانه همه مطالب خودشان را بنویسندخوب دیگرحذف برای چه ؟ بنده مطالبتان را در لینکی که قرار دادید خواندم و قانع نشدم به چند دلیل: 1- ابن ماجه هم در سننش که یکی از صحاح سته اهل سنت به شمار می‌‌آید، با سند صحیح نقل کرده‌ است در باب فضل علی بن ابی طالب علیه السلام:

    حدثنا محمد بن إسماعيل الرازي . حدثنا عبيد الله بن موسى . أنبأنا العلاء بن صالح عن المنهال عن عباد بن عبد الله قال
    : – قال علي أنا عبد الله وأخو رسوله صلى الله عليه و سلم . وأنا الصديق الأكبر . لا يقولها بعدي إلا كذاب . صليت قبل الناس لسبع سنين
    في الزوائد هذا الإسناد صحيح . رجاله ثقات . رواه الحاكم في المستدرك عن المنهال
    وقال صحيح على شرط الشيخين .

    محمد بن اسماعیل از عبید الله بن موسی از علاء بن صالح از منهال از عباد بن عبد الله گفت علی گفت من بنده خدا هستم من برادر رسول خدا هستم من صدیق اکبرم وبعداز من کسی ادعای این لقب را نمی کند مگر کذاب من هفت سال قبل از مردم نماز می خواندم. ..

    ونیز در سایر منابع اهل سنت این گونه آمده است:

    ( و قد قال هو علیه السلام (علی بن ابیطالب): انا الصدیق الاکبر، و انا الفاروق الاول، اسلمت قبل اسلام الناس……) * شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج۱ ص۳۰- داراحیا الکتب العربیه*

    عن ابن عباس و ابی ذر قالا: سمعنا النبی(ص) یقول لعلی: انت الصدیق الاکبر، و انت الفروق الذی یفرق بین الحق و الباطل *الریاض ج۲ ص۱۵۵/ینابیع الموده لذوی القربی ج۳ ص۴۰۷- درالاسوه ونیز جواهر المطالب فی مناقب الامام علی،الباعونی شافعی ج۱ ص۳۳- مجمع احیاء الثقافه الاسلامیه*

    2-با توجه به این احادیث صحیح حال لقب فاروق برای علی علیه السلام است یا برای خلیفه دوم چونکه این لقب یک لقب اختصاصی است ومراد از آن اختصاص است.

    3- حال با توجه به این مطالب وادله دیگری که به جهت طولانی شد ن مطلب از ذکر آن خودداری می کنم پاسخ را بفرمایید . البته شما صاحب اختیار هستید که همه پستهای این حقیر را هم پاک کنید. با تشکرفراوان از توجه شما


    محمد35
    کاربر
    برادرم اولا توضیح وتفصیلهایی که در این پستها داده شده همه از حقیر است بدون اینکه ادعایی هم داشته باشم بنده خاک پای همه حقیقت جویانم واما در مورد پاسخ شما شما با چه مدرکی می فرمایید این آیه قبل از واقعه کساء نازل شده اگر در این رابطه یعنی اینکه آیه مبارکه قبل از واقعه کساء وزمان صدور این روایت وحدیث شریف از ناحیه نبوی نازل شده مدرک معتبری دارید کمک بزرگی به من می کنید اگر مدرک مورد نظر را در اختیار من هم قرار دهید . با تشکر از عنایت شما

    محمد35
    کاربر
    برادرم در مطالب فوق به قدر کافی هم احادیث صحیح آورده شده وهم مطالب توضیح داده شده که تکرار آنها با عث ملالت خوانند گان خواهد شد و در روایات فوق دوجا یک بار از ناحیه عایشه همسر رسول خدا صلی الله علیه وآله این مطلب عنوان شد که آیا من هم با ایشان ودر رتبه ایشان هستم ویک بار از ناحیه ام سلمه وحضرت پاسخ دادند : انت علی خیر یعنی تو بر نیکی هستی والا اگر داخل در مقام ورتبه این بزرگواران بود پیامبر صلی الله علیه وآله می فرمودند بله شما هم در این مرتبه هستید علاوه آنکه در کجای این احادیث آمده است که بفرماید این افرادی را که با عبا وکساء پوشاندم اینها هم جزء اهل بیت من هستند بلکه بطور مطلق فرمودند اللهم هولاء اهل بیتی وخاصتی…خدایا اینان که در تحت این کساء هستند اهل بیت من وخاصه من هستند پیا مبر مطلق فرمود اینها اهل بیت من وخاصه من می باشند نفرمود هولاء من اهل بیتی …اینها از اهل بیت من وجزء اهل بیت(دقت کنید!) من می باشند بنا براین مطلب بنابر آنچه در پست اصلی هم گذشت تمام است برادر عزیز خواهش می کنم به جای اینکه ما را متهم وفریب ونیرنگ کنید بصورت عالمانه ودقیق پاسخ ما را بدهید به الله قسم بنده هیچ لجاجتی ندارم ودر صورتی که پاسخ قانع کننده وعلمی وبر اساس حکمت از شما برادران عزیز بشنوم دست شما را هم می بوسم …

    محمد35
    کاربر
    برادرم : این تناقض نیست بنده منتظر این اشکال شما بودم نمی توان گفت که در آیه شریفه رحمة الله وبرکاته علیکم اهل البیت مخاطب تنها همسر حضرت ابراهیم علیه السلام بوده است زیرا در ادبیات عرب هیچ جا سابقه ندارد که برای مفرد مونث از ضمیر جمع مذکر استفاده کنند تا چه رسد به قرآن کریم که افصح الکلام است لذا سیاق در آنجا قرینه بر اراده خصوص همسر حضرت ابراهیم علیه السلام نیست بلکه مراد از علیکم همه اهل بیت حضرت ابراهیم علیه السلام است اعم از همسران وفرزندان وخود ایشان حال در آیه مورد بحث هم عدول از کنّ به ضمیر کم اشاره به این مطلب دارد که فراز انما یریدالله…اختصاص به همسران رسول خدا صلی الله علیه وآله ندارد ودر واقع اهل بیتی که با ضمیر جمع مذکر کم مورد خطاب است اعم از همسران حضرت وفرزندان آن جناب واقرباء او وخود پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله است یعنی این فراز عمومیت را می رساند این آن مقدار که ما از آیه می فهمیم اما همانطور که می دانید روایات وسنت صحیحه مفسر قرآن وتعیین کننده مدالیل قرآن کریم است چنانکه علمای تفسیر به این نکته اذعان دارند وقتی روایات صحیحه ای را که در پست بالا به تعدای از آنها اشاره شد وتعداد زیاد دیگری از قلم نگارنده افتاده است را در کنار این آیه قرار می دهیم می بینیم که خود حضرت اهل بیتی را که مراد خدای متعال در این فراز بوده است منحصر میکند در پنج نفر وحتی وقتی ام سلمه از رسول خدا صلی الله علیه وآله می خواهد که او هم با این پنج نفر تحت کساء ولذا مشمول مفاد آیه شریفه باشد رسول خدا به ایشان می فرماید تو بر نیکی هستی ولی داخل در این جمع نیستی ومشمول این افراد نمی شوی …با وجود این احادیث صحیح که ادعای تواتر در مورد آنهاشده عمومیت آیه منحصر می شود به همان اصحاب کساء…

    محمد35
    کاربر
    برادر عزیز آنچه گفتیم در مورد آیه این است که سیاق آیات وضمایری که در آیات قبل وبعد خطاب به همسران رسول خدا صلی الله علیه وآله است با ضمیر جمع مونث است به چه دلیل در این قسمت به ضمیر جمع مذکر عدول شده که البته مطلب به طور کامل در پست بالا توضیح داده شده خواهش می کنم مطلب بالا را دقیق مطالعه کنید واگر نسبت به این مشکل را حلی دارید بفرمایید. با تشکر
    در پاسخ به: Reply To: نظر اهل سنت درباره ابن تیمیه #6201

    محمد35
    کاربر
    برادران عزیز:
    جناب غزوه سخنی از خودش را یا از علمای تشیع را در اینجا نقل نکرده است کلام ایشان قول علمای بزرگ اهل سنت است که در برابر ابن تیمیه موضع گرفته اند وحتی دادن لقب شیخ الاسلام را به ابن تیمیه مساوی باکفر دانسته اند حال آیا با این وجود می توان از ابن تیمیه پیروی کرد ؟!البته ایم موضع گیریها منحصر در این موارد هم نیست وبسیاری دیگر از علمای اهل سنت در برابر او موضع گرفتند وحتی او را مرتد اعلام کردند وجای تعجب است اگر غیر از این باشد زیراابن تیمیه ها غالب اهل سنت را مرتد وخارج از دین می داند او درکتاب خودش مجموعة الفتاوی آورده است: (البته این مطلب را در یکی از پستها آورده ام)

    فَمَنْ قَالَ: أَنَا شَافِعِيُّ الشَّرْعِ أَشْعَرِيُّ الِاعْتِقَادِ قُلْنَا لَهُ: هَذَا مِنْ الْأَضْدَادِ لَا بَلْ مِنْ الِارْتِدَادِ.

    هرکس بگويد: من در فقه، شافعي هستم و از نظر کلامي، اشعري هستم، اين‌ها ممکن نيست و ضد هم هستند، بلکه هرکس چنين اعتقادي داشته باشد، مرتد هست!! مجموعه الفتاوي ابن تيميه ج4ص106
    الان تمام شافعي‌ها طبق نظر ابن تيميه، مرتد هستند، چون همه شافعي‌ها از نظر فقهي شافعي هستند و از نظر کلامي، يا اشعري هستند يا ماتريدي هستند يا اهل حديث يا… هستند. يا مثلا خيلي از اهل سنت، حنبلي هستند و از نظر اعتقادي اهل حديث هستند و يا حنفي هستند و از نظر اعتقادي ماتريدي هستند. الان همه اين‌ها طبق نظر ابن تيميه مرتد هستند.


    محمد35
    کاربر
    برادرم جناب اوربان بنده وقتی پستهای شمارو در مطالب مختلف خواندم واقعا خوشحال شدم که در میان برادران اهل سنت چنین فضلایی هم هستند که انسان می تواند بدون تعصب وبا ابزار علم با آنها به گفتگو بنشیند اما حالا می بینم شما هم راه اشتباهی که بعضی از افراد تند رو می روند را می روید واقعا جناب اوربان اگر این حرفها را از کس دیگری می شنیدم تعجب نمی کردم اما شنیدن این حرفها از شما جای شگفتی دارد!! شما که خود اهل علم هستید لا اقل نباید به آتش فتنه دامن بزنید بنده هیچ تقیه ای نکرده ونمی کنم فقط حرف من این است والبته حرف هر انسان عاقلی هم هست که گرهی را که می شود با دست باز کرد با دندان بازی نکنید شیعه وسنی وهمه گروهها واقلیتهای دیگر فقط یک راه برای تعامل دارندگفتگو گفتگو وگفتگو ما خواهان وحدت هستیم اما در عین حال وحدتی فعال یعنی همران با گفتگو مناظرات منطقی وبر اساس حکمت تا هر کدام از ما که در رای ونظر خود دچار اشتباه است راه حق را پیدا کند نه اینکه لزوما بگویم شما در اشتباهید بلکه هر دو طرف می توانند در گفتگو حرف خود را بزنند وبرپایه علم یعنی عقل ونقل ودرمیزان قرآن وسنت حرف خود را اثبات کنند ویا از اثبات سخن خود عاجز باشند برادرم جای هیچ گونه لجاجتی نیست .

    چرا تکفیر چرا قتل چرا فتنه چرا بریدن سر کودکان بیگناه چرا بی خانمان کردن هزاران انسان بیگناه چرا مثله کردن جسد های انسانها …فرقی نمی کند که این کارها را چه کسی انجام داده ؟ این طایفه گری ها وبرادر کشی ها بازی باخت باخت است یعنی چه سنی پیروز میدان باشد وچه شیعه اسلام باخته است به کی؟ به صهیونیسم به کفار وبه قدرتمندانی که نه روی دیدن ما را دارند ونه شمارا ؟

    فرمودید تقیه می کنم چرا باید تقیه کنم تقیه در صورت خوف از ضرر مالی یا جانی است والان این شرایط برای من محقق نیست !!نه شما مرا می شناسید ونه من شما را نه من می توانم آسیبی به شما برسانم ونه شما می توانید به من آسیبی برسانید اما خدا را شاهد می گیرم به خود رسول خدا قسم می ترسم ازاینکه حرفی بزنم که فردای قیامت در پیشگاه پیامبرمان شرمنده باشم یا اسباب آزار مسلمانی را فرهم آورم برای همین بنده این اعتقاد را دارم که در مقام گفتگو با شما عزیزان فقط از منابعی که مورد وثوق شما بزرگواران است استفاده کنم وهر گز در کلامم گفتاری شامل بی ادبی از من صادر نشود.

    فرمودید شما مرا برادر نمی دانید عیبی ندارد اما من شما را برادر بلکه از برادر عزیزتر می دانم ویقین دارم چون هر دوی ما جویای حق هستیم ودر این راه اخلاص داریم خداوند انشاالله دلهای مارا به هم نزدیک خواهد کرد فالف بین قلوبکم فاصبحتم بنعمته اخوانا ومن یقین دارم این آتش فتنه ای که دشمن مشترک ما وشما یعنی صهیونیسم وآمریکا برافروخته اند به زودی خاموش خواهد شد وهمه ما در یک صف ودر راه اعتلای کلمة الله با دشمنان دیرینه اسلام خواهیم جنگید به امید آن روز .

    در پاسخ به: Reply To: امامزاده قلقلی #6187

    محمد35
    کاربر
    برادرم : فرموده اید: زیارت کردن قبور همه ی مومنین با توسل جستن و طلب استعانت فرق دارد .

    تمام نکته در همین است که زیارت کردن اهل قبور با حاجت خواستن از آنها فرق دارد اتفاقا ما هم همین را می گوییم وخوشحالم که حضرتعالی هم با ما در این نکته اشتراک نظر دارید زیارت اهل قبور برای پاسداشت وبزرگداشت انها واحترام به این مشاهد شیوه ای عقلانی است که هر کس از هر دینی آن را محترم می شمارد ودر این مطلب فر قی بین شیعه وسنی نیست بلکه فرقی بین مسلمان وغیر مسلمان نیست همه بر بزرگداشت اولیای خدا بعد از مرگشان اتفاق نظر دارند اما هیچ شیعه آگاهی هم نیست که مثلا به یک امامزاده ای برود واز آن امامزاده بخواهد که مثلا ای امامزاده مریض مرا شفا بده نهایت مطلبی که فرد می گوید این است که ای امامزاده از خدا بخواه که مریض مرا او شفا دهد یا فلان حاجت مرا بدهد یعنی به سبب آبرویی که تو پیش خدا داری از جهت اعمال صالح یا مقام نبوت دعای تو در حق من اجابت می شودواین مطلبی نیست که با توحید منافاتی داشته باشد فرموده اید:مردگان نمی شنوند باز هم با شما در این امر اتفاق نظر داریم آری مردگان نمی شنوند ولی مگر شهیدان وانبیاء وعلما مرده اند به شهادت آیه قرآن آنتها زنده اند : ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاأ عند ربهم یرزقون گمان نکنید کسانی که در راه خدا کشته شده اند مردگانند بلکه ایشان زنده اند ودر نزد پروردگار خود روزی می خورند والبته با اضافه این آیه: مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَٰئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ ۚ وَحَسُنَ أُولَٰئِكَ رَفِيقًا ترجمه : کسانی که خدا را ورسول خدا را اطاعت کنند انها با کسانی خواهند بود که خداوند به آنها نعمت بخشیده از انبیاء راستگویان وشهداو صالحین واینها نیکو رفیقانی هستند ، بنا براین انبیا ء صدیقین وصالحین ومطیعان خدا ورسول هم زنده اند زیرا اینها رفیق شهدا هستند وقرین ورفیق زنده نمی تواند مرده باشد (دقت کنید!) حال شما از یک زنده ای می خواهید برای شما دعا کندعاقبت به خیر شوید این شرک است همین طور از شهیدی که زنده است به قول قرآن می خواهید برای شما دعا کند چرا باید شرک باشد بلکه با توحید منافات ندارد زیرا همین که از شخصی می خواهید برای شما دعا کند یعنی فقط خدا است که موثر در وجود است واز آن صالح می خواهید برایتان از خدا طلب عافیت کند راستی شما وقتی پیش یکی از علمایتان می روید به او چه می گویید می گوییدالتماس دعا آیا این التماس دعا گفتن به عالمی که به او ارادت دارید شرک است؟!

    در پاسخ به: Reply To: امامزاده قلقلی #6186

    محمد35
    کاربر
    این تاریخی که بنده از آن نام بردم هر تاریخی نیست تاریخی است که بر اساس روایات رسیده در صحاح از توجه رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله نسبت به قبور مطهر شهدای بدر واحد حکایت دارد برای اینکه مطلب بیشتر روشن شود رجوع کنید به روایاتی که در کتب حدیث در این مورد موجود است. علاوه آنکه رفتن به این مشاهد هر گز به معنی شریک خدا قرار دادن انها نیست بلکه در اکثر قریب به اتفاق موارد برای بزرگداشت مقام ومنزلت آن صاحب مزار است ومگر غیر از این است اما آنچه مورد توجه است این است که این توجه به اهل قبور به خصوص مقام شامخ انبیاء واولیاء دین مورد عمل صحابه از جمله عایشه همسر پیامبر هم بوده است برای دقت در این مطلب به لینک زیر رجوع کنید:http://www.islamtxt.net/?q=content/forum/2066

    آیا عایشه همسر رسول خدا صلی الله علیه وآله هم از این مطلب که شما می فرمایید غافل بوده است یا نه این تفکر که رفتن به زیارت اهل قبور شرک است گفتار باطلی است البته نه فقط در اسلام بلکه در همه ادیان واز پیش ازاسلام این سنت جریان داشته است که مکانی را برای یاد بود اموات خود قرار می داده اند وبا رفتن به ان مکان اسباب بزرگداشت آن شخص فقید را فراهم می کرده اند حال اگر سری به کشورهای مختلف بزنید خواهید دید که این فقط در اسلام نبوده است ودر همه ادیان بزرگداشت وپاسداشت خدماتی که در زمان حیات شخص داشته است را بعد از موت او به واسطه مقبره ای که برای او می ساختند فراهم می ساختند اما مسئله شفاعت ویا طلب حاجت از غیر خدا مطلب دیگری است که البته ارتباطی به زیارت قبور انبیاواولیا ندارد ممکن است بسیاری برای پاسداشت این قبور بروند وهیچ شفاعتی راهم طلب نکنند ویا هیچ حاجتی را هم نخواهند پس این دو مطلب را باید از هم جدا کرد وجدا گانه بررسی نمود و نباید با یکدیگر این مطالب را خلط کرد زیرا در صورت خلط مبحث مطالب حل نخواهد شد.


    محمد35
    کاربر

    در اينجا اين سؤال جلب توجه مى‏كند كه هدف از جمع كردن آنها در زير كساء چه بوده؟ گويا پيامبر ص مى‏خواسته است كاملا آنها را مشخص كند و بگويد آيه فوق، تنها در باره اين گروه است، مبادا كسى مخاطب را در اين آيه تمام بيوتات پيامبر ص و همه كسانى كه جزء خاندان او هستند بداند که چنانکه بیان شد در فراز های پیشین با توجه به شمول معنایی کلمه اهل البیت ایجاد چنین توهمی کاملا طبیعی است ولذا پیامبر صلی الله علیه وآله می خواهد این توهم را با تنصیص بر اسامی وتعییم مصادیق از بین ببرد حتى در بعضى از روايات آمده است كه پيامبر ص سه بار اين جمله را تكرار كرد:” خداوندا اهل بيت من اينها هستند” پليدى را از آنها دور كن”

    در روايات فراوان ديگرى مى‏خوانيم: بعد از نزول آيه فوق، پيامبر ص مدت شش ماه، هنگامى كه براى نماز صبح از كنار خانه فاطمه (سلام اللَّه عليها)مى‏گذشت صدا مى‏زد:الصلاة يا اهل البيت! إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً: ترجمه : هنگام نماز است اى اهل بيت!، خداوند مى‏خواهد پليدى را از شما اهل بيت دور كند و شما را پاك سازد.اين حديث را” حاكم حسكانى” از” انس بن مالك” نقل كرده است شواهد التنزيل جلد 2 صفحه 11. همچنین نگاه کنید تفسیر الدرالمنثور ذیل آیه مورد بحث.

    قابل توجه اينكه” عايشه” همسر پيامبر صلی الله علیه وآله كه طبق گواهى روايات فضائل احادیث ونحوه رفتار پیامبر صلی الله علیه وآله با خود را همواره بیان می کرداگر اين آيه شامل او مى‏شد قطعا در لابلاى سخنانش به مناسبتهاى از آن سخن مى‏گفت در حالى كه هرگز چنين چيزى از او نقل نشده است اين روايات به قدرى زياد است كه بعضى از محققين آن را متواتر مى‏دانند.


    محمد35
    کاربر
    اما بعد از اینکه روشن شد که کلمه اهل البیت در آیه تطهیر قطعا اختصاص به همسران پیامبرصلی الله علیه وآله ندارد زیرا در صورت اختصاص باید از ضمیر جمع مونث استفاده می شد ودر عدول از آن به جمع مذکر همین نکته را می فهماند که علاوه بر همسران که با توجه به لغت داخل در مفهوم اهل البیت هستند فرزندان آن حضرت نیز داخل می باشند حال نوبت می رسد به اینکه مصادیق این اهل البیت چه کسانی هستند از نظر لغت دست ما باز است هم همسران وهم فرزندان وجگر گوشه های آن حضرت علاوه بر خود آن حضرت به طور قطع بنا بر لغت داخل در مفهوم این کلمه می باشند اما همیشه شیوه اهل تفسیر وبزرگان اهل حدیث این بوده است که در تبیین وتعیین مراد خدای متعال از آیات تنها به خود قرآن بسنده نمی کرده اند ودر تعیین مراد خدای متعال احادیث صحیح نیزملاک وفرینه بوده است تا مراد خداوند تعیین گردد حال وقتی به کتب حدیث رجوع می کنیم می بینیم مرا د از اهل البیت به پیامبر علی فاطمه حسن وحسین علیهم السلام تفسیر شده است

    در بعضی از روایات از قول همسران پیامبرمانند ام سلمة وعایشه اینگونه آمده است که: هنگامى كه پيامبر صلی الله علیه وآله سخن از اين آيه شريفه مى‏گفت، ما از او سؤال كرديم كه مشمول این آیه هستيم فرمود: شما خوبيد اما مشمول اين آيه نيستيد! از آن جمله روايتى است كه” ثعلبى” در تفسير خود از” ام سلمه” نقل كرده كه پيامبر ص در خانه خود بود كه فاطمه علیها سلام پارچه حريرى نزد آن حضرت آورد، پيامبر صلی الله علیه وآله فرمود: همسر و دو فرزندانت حسن و حسين را صداكن، آنها را آورد، سپس غذا خوردند بعد پيامبر ص عبايى بر آنها افكند و گفت:اللهم هؤلاء أهل بيتي و عترتى÷÷÷÷÷ فاذهب عنهم الرجس و طهرهم تطهيرا خداوندا اينها خاندان منند، پليدى را از آنها دور كن، و از هر آلودگى پاكشان گردان” و در اينجا آيه” إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ” نازل شد … من گفتم آيا من هم با شما هستم اى رسول خدا!، فرمود:” انك الى خير”” تو بر خير و نيكى هستى” (اما در زمره اين گروه نيستى) شواهد التنزيل جلد 2 صفحه 31 به بعد.


    محمد35
    کاربر

    با سلام واحترام به برادرم:

    حال به پاسخ از آیه مبارکه 73 سوره شریفه هود میپردازیم : آیه در مورد همسر حضرت ابراهیم است که از اینکه ملائکه الاهی در پیری به او بشارت فرزند را دادنداو از این مطلب تعجب کردملائکه به ایشان فرمودند: قالُوا أَ تَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ من قدرته رَحْمَتُ اللَّهِ وَ بَرَكاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْت…ترجمه : گفتند آیا از امر خدا تعجب می رحمت وبرکات خدا برای شما اهل بیت است در این آیه پس از آنکه ملائکه به همسر حضرت ابراهیم فرمودند که آیا از امر خدا تعجب می کنی سپس با خطابی عام که همسر ابراهیم علیه السلام را هم در بر می گیرد می فرماید رحمت وبرکات خدا برای شما اهل بیت است یک قاعده کلی در زبان عربی وجود دارد وآن اینکه وقتی تعداد افراد مذکر در یک جمع بیشتر از افراد مونث باشند از ضمیر کم استفاده می شود یعنی ضمیر جمع مذکر سالم وحتی اگرتعداد افراد مونث بیشتر هم باشد اما در بین آنها افراد مذکر هم باشد ولو کمتر باز هم از ضمیر جمع مذکرمخاطب استفاده می شود گرچه بر عکس آن جایز نیست یعنی استفاده از ضمیر جمع مونث مخاطب در جایی که تعداد افراد مونث کمتر از مذکر باشد در اینجا هم اگر بنا بود که فقط همسرحضرت ابراهیم علیه السلام مراد تخاطب باشد باید می فرمود علیک با ضمیر مفرد مونث مخاطب ولی از آن به جمع مذکر مخاطب عدول کرد به جهت اینکه مراد فقط همسر ایشان نیست بلکه مراد همه اهل بیت ابراهیم علیه السلام فرزندان وهمسران آن حضرت می باشند که مورد توجه خاص خدای متعال هستند واین عنایت خاص هم ابراهیم نبی علیه السلام را در برمی گیرد وهم فرزندان آن حضرت را وهمسران آن بزرگوار را ودر واقع این آیه شاهد بر این است که در دلالت آن همسر هم داخل می شود نه اینکه اختصاص به همسر داشته باشد زیرا اگر مراد آیه خصوص همسرحضرت ابراهیم به قرینه ماقبل آیه که ملائکه ساره را مخاطب قرار داده بودند در این صورت به قرینه سیاق باید علیک می آمدوالبته کسی هم از مفسرین اختصاص اهل البیت را به خصوص همسران نگفته است واهل لغت اهل البیت را شامل همسران شخص هم می دانند نه اینکه آن را نص در خصوص همسران بدانندکه در کمنت های بالا به این مطلب اشاره شد.


    محمد35
    کاربر
    با سلام واحترام به برادرمabdollah1990:

    در مورد آیه مبارکه 11سوره انفال: ِاذ يُغَشِّيكُمُ النُّعاسَ أَمَنَةً مِنْهُ وَ يُنَزِّلُ عَلَيْكُمْ مِنَ السَّماءِ ماءً لِيُطَهِّرَكُمْ بِهِ وَ يُذْهِبَ عَنْكُمْ رِجْزَ الشَّيْطانِ وَ لِيَرْبِطَ عَلى‏ قُلُوبِكُمْ وَ يُثَبِّتَ بِهِ الْأَقْدامَ . ترجمه: و به ياد آر آن گاه را كه خدا چنان ايمنيتان داده بود كه خوابى سبك شما را فروگرفت و از آسمان برايتان بارانى باريد تا شست و شويتان دهد و وسوسه شيطان را از شما دور كند و دلهاتان را قوى گرداند و قدمهاتان را استوار سازد.

    چنانکه از ترجمه این آیه شریفه پیدا است شان نزول آیه در مورد مواهب ونعمتهایی است که خدای متعال قبل از جنگ بدر ودر حین غزوه بدر نصیب مسلمانان کرد ومسلمانان به فرماندهی پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله توانستند به وسیله این مواهب ونعمتها بر دشمن خود ظفر یابند از جمله این نعمتها یکی خوابی بود که خداوند بر مسلمانان مستولی کرد که سبب آ را مش آ نها شد وروحیه آنها را تقویت کرد نعمت دیگر که فراز مورد اشکال شمااست این است که وینزل علیکم من السماء ماء …خدای متعال در آن شب بارانی فرستاد که در آن شرایط که چاههای بدر دراختیار مشرکین بودمسلمانان توانستند به وسیله این آب باران که در مناطق اطراف جمع شده بود خود را شستشو دهند خداوند می فرماید: لیطهرکم به وییذهب عنکم رجز الشیطان..یعنی خداوند به وسیله این باران شما را شستشو داد وپلیدیهای شیطانی را که ممکن است پلیدیهای ظاهری ونجاسات باشد یا پلیدیهای باطنی حاصل از جنابت را به ووسیله این باران از شما دورکرد پس باید این یطهرکم ویذهب عنکم رجز الشیطان با توجه به قبل که عبارتست از نزول آب باران تفسیر گردد که مراد از آن چه بوده است لذا این تطهیر واذهاب رجز شیطان ارتباطی به عصمت از گناهان ندارد به عبارتی اینجا اطلاق نیست وکلام از ابتدا مقید است به مورد آب بارانی که فرو فرستاده شد تا مسلمانان از آن بهره ببرند.


    محمد35
    کاربر
    برادرم اوربان: در خصوص عبد الله بن سبا که برادرمان از شما حدیث صحیح خواستند بنده به لینک مورد نظر شما رجوع کردم اما مطلبی دستگیرم نشد اگر راجع به عبدالله بن سبا حدیث صحیحی دارید خوشحال می شوم مطلع شوم… با تشکر.
در حال نمایش 14 نوشته (از کل 74)