با سلام
سوالی ازتون داشتم با توجه به اینکه علمای اهل سنت خلیفه ی دوم را عالم به علوم می دانند می خواستم جوابتون رو پیرامون این مطلب بدونم:
(( روزی عمر بر روی منبر در میان اصحاب خطبه ای خواند و اخطار کرد که هرکس زنی بگیرد و مهرش را از چهارصد درهم بیشتر تعیین کند بر او حد(مجازات با شلاق) را جاری می کنم و مهر اورا می گیرم و در بیت المال میریزم زنی از میان جمعیت صدا زد گفت ای عمر آیا حرف تو قابل قبول است یا خدا ؟ عمر گفت البته خدا آن زن گفت مگر نه آن است که خداوند در آیه ۲۴ سوره نسا فرموده ((اگر خواستید زنی را رها کرده و زنی دیگر بجای او اختیار کنید و مال بسیاری بر او مهر کرده اید نباید از مهر او چیزی بازگیرید عمر در ادامه گفت تمام شما از عمر برترید حتی زنان))
در المنثور از جلال الدین سیوطی ص۱۳۳ ج۲
سنن بیهقی ص ۲۳۳ ج۷
مستدرک الصحیحین از حاکم نیشابوری ص۱۷۷ ج۲
سوالی ازتون داشتم با توجه به اینکه علمای اهل سنت خلیفه ی دوم را عالم به علوم می دانند می خواستم جوابتون رو پیرامون این مطلب بدونم:
(( روزی عمر بر روی منبر در میان اصحاب خطبه ای خواند و اخطار کرد که هرکس زنی بگیرد و مهرش را از چهارصد درهم بیشتر تعیین کند بر او حد(مجازات با شلاق) را جاری می کنم و مهر اورا می گیرم و در بیت المال میریزم زنی از میان جمعیت صدا زد گفت ای عمر آیا حرف تو قابل قبول است یا خدا ؟ عمر گفت البته خدا آن زن گفت مگر نه آن است که خداوند در آیه ۲۴ سوره نسا فرموده ((اگر خواستید زنی را رها کرده و زنی دیگر بجای او اختیار کنید و مال بسیاری بر او مهر کرده اید نباید از مهر او چیزی بازگیرید عمر در ادامه گفت تمام شما از عمر برترید حتی زنان))
در المنثور از جلال الدین سیوطی ص۱۳۳ ج۲
سنن بیهقی ص ۲۳۳ ج۷
مستدرک الصحیحین از حاکم نیشابوری ص۱۷۷ ج۲