مهران۹۶۰

پاسخ های ارسال شده در انجمن

در حال نمایش 3 نوشته (از کل 3)
  • نویسنده
    نوشته ها
  • در پاسخ به: Reply To: سقیفه بنی ساعده #5952

    مهران960
    کاربر
    با عرض سلام مجدد و تشکر از پاسخ شما دوست عزیز
    اما بنده پاسخ جنابعالی رو بطور کامل و واضح ادراک نکردم و شاید این مسئله به عدم آگاهی کافی من از عرف مکالمه در مطالب دینی بر میگردد . آنگونه که من فهمیدم عرف موجود در جامعه بوجود آورنده بعضی از احکام و موارد اجتماعی است که در این جا لازم است بپرسم آیا چون جناب ابوبکر بهترین شخص برای تصدی امر خلافت بود در جریان سقیفه انتخاب شد یا چون در جریان سقیفه انتخاب شد بهترین شخص برای خلافت بود؟
    در ضمن احکام عقلی و منطقی تقریبا در طول تاریخ به نوعی بدون تغییر بوده اند بعنوان مثال دروغ گویی امری عقلی و انسانی بوده و هست که ظهور اسلام تاکید بر این امر را بیشتر کرده است.ولی در تعریف دموکراسی باید این مطلب بیان شود که چون در عقاید اهل سنت خداوند هیچ کس را مطلقا برای خلافت منسوب نکرده و انسان ها نیز مبرا از خطا نیستند لزوما باید به خرد جمعی تکیه کنند نه اینکه نمایندگانی از طرف آنها به این مسئله بپردازد و یا روش مناسب برای اینگونه انتخابات این نیست که مردم در مقابل عمل انجام شده قرار بگیرند و اگر کاملا هم موافق باشند باز اسراری برای آنها پوشیده خواهد ماند چرا که از حق تحقیق و تفحص محروم شده و مسلما مجاز به تشکیک در این که شخص انتخاب شده بهترین است یا نه می باشند.در مورد دوم لازم به ذکر است که این شیوه (انتخاب خلیفه اول )در انتخاب خلفای دوم و سوم اصلا رعایت نشده و این شاید به گونه ای نشان دهنده این باشد که شیوه های انتخاب خلیفه اول و دوم و سوم اصلا در آن دوران و در آن مکانها مرسوم نبوده است.
    در پاسخ به: Reply To: سقیفه بنی ساعده #5971

    مهران960
    کاربر
    با عرض سلام
    با تشکر از دوستانی که در این بحث شرکت کردند
    هدف من از طرح این موضوع ایجاد یک فضای مجادله ای جدید و بیان یک ایراد در جهت اهداف نادرست نبوده است . موضوعات متعددی از این قبیل در ذهن هر انسانی بوجود می آید که با تلاش در جهت دستیابی به پاسخ مسلما دستاوردهایی علاوه بر پاسخ نصیب او می شود و این از عنایات خداوند به هر جوینده حقیقت و دانش است . کاملا واضح است اگر سوالاتی این گونه نسبت به مذهب خود هم در ذهن بوجود آید به دنبال جواب میروم اما لزومی ندارد در این سایت به این مباحث پرداخته شود و یا مباحث مربوط به این سایت (مثل این موضوع)را از علمای شیعه جویا شوم چون در هر دو صورت جواب جز تایید نظر پرسشگر نخواهد بود.
    اما در ادامه این بحث عرض میکنم که من در مورد نامه ششم نهج البلاغه مطالعه مختصری انجام دادم اما با عرض پوزش این نامه نمی تواند جوابیه کاملی در خصوص این بحث باشد چرا که اولا حضرت علی(ع) در موارد دیگری به این که او را از حقی که داشته اند محروم نموده اند اشاره کرده است و ضمنا من مسئله حقوق ایشان را مطرح نکردم که بحث جداگانه ای است .ثانیا من تمایل دارم استدلال اهل سنت را درباره این موضوع بر اساس آیات قرآن کریم و استدلالات منطقی و نه نظریات دیگران جویا باشم.
    درمورد احتمال خطا واینکه جماعت عاری از خطا نیست قطعا همینگونه است اما با وجود تجارب و نتایج بدست آمده از این شیوه و نیز توصیه های قرآن کریم و انسانهای بزرگ ، امن ترین شیوه برای دستیابی به اهداف متعالی و برنامه ریزی شده مشارکت همه جامعه در سرنوشت خودشان است ( در صورتی که افرادی مطمئن از جانب خداوند برای هدایت و زمام داری جامعه اسلامی و انسانی وجود نداشته باشند ). و قطعا خیر در این شیوه بسیار بیشتر از شر آن است که با مصالحه بین این دو می توان نتایج مورد نظر را تاحد قابل قبولی تحقق بخشید. بهرحال اگر روش اجرا شده در انتخاب خلیفه کارآمد می بود نمیبایست حداقل جامعه اسلامی امروز تا این حد متفرق باشد . ایا جامعه انروز اسلام بعد از رحلت پیامبر در وضعیت بحرانی به سر می برد که مصلحت بر این باشد که مردم مجبور به پذیرش وقایع روی داده باشند و بررسی شیوه های دیگر را در انتخاب خلیفه کاملا از ذهن خارج کنند؟و یا ناگزیر آینده جامعه اسلامی به اینگونه رقم می خورد و پیامبر به همین دلیل تصمیماتی برای جلوگیری از آن اتخاذ نکرد؟
    در پاسخ به: Reply To: سقیفه بنی ساعده #5974

    مهران960
    کاربر
    سلام
    جناب حبیب اگر به پاسخ های قبلی خود توجه کنید در واقع پاسخ ها شبیه به هم هستند و شرایط مکانی و زمانی هسته اصلی این دیدگاه است اما طبق انچه گذشت اگر شرایط زمانی و مکانی اولویت اول باشد هیچ گاه به این نتیجه نمیرسیم که دموکراسی خاستگاه اصلی امروز جوامع بشری است.بیان شد که ممکن است اتکا به آرای عموم خالی از خطا نباشد اما تکیه به رای خواص حتما احتمال خطای بیشتری دارد.اما در مورد بند آخر پاسخ قبلی شما باید عرض کنم خیر استدلال شما درست نیست چون در واقع نیازی به طرح این موضوع نیست . اما عدم توانایی بر انکار عقاید در اینگونه مباحث امری اجتناب ناپذیر است ولی محور پیام های من بهیچ عنوان بر این مطالب استوار نبوده است . مطلب دیگر این است که صرف تدریس علومی از این قبیل در دانشگاهها تضمینی برای دریافت نتایج بهتر نیست ، کمااینکه در طول تاریخ یافت می شود مواردی که اداره جوامع بر شیوه ای نسبتا درست بنا شده اند و نتایج نسبتا خوبی هم داشته اند و شاید بهتر از اداره کنونی جوامع .
    با تشکر
در حال نمایش 3 نوشته (از کل 3)