khaled ebn valid

پاسخ های ارسال شده در انجمن

در حال نمایش 15 نوشته (از کل 128)
  • نویسنده
    نوشته ها

  • khaled ebn valid
    مشارکت کننده

    همين روايت را هاشم البحراني در مدینة المعاجز ذکر می کند در باب استدلال به اینکه حضرت علی بنا به این روایت قائم(جانشین) بعد از پیامبر می باشد.او می گوید:

    الثامن والاربعون وأربعمائة النجم الذي سقط على داره عليه السلام دلالة على أنه عليه السلام نام کتاب : مدينة المعاجز نویسنده : السيد هاشم البحراني جلد : 2 صفحه : 429

    http://lib.eshia.ir/16059/2/429


    khaled ebn valid
    مشارکت کننده
    فرمودند:

    جالب است حتی خود مجلسی تایید و تاکید می کند که این آیه سیاقش متوجه زنان پیامبر است.و لیکن صحابه بخاطر مصالح دنیوی آمدند این آیه را در اینجا و در این مکان قرار دادند تا سیاق آیه متوجه زنان پیامبر شود!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

    این هم کلام جناب مجلسی:

    فلعلّ آیة التطهیر أیضا وضعوها فی موضع زعموا أنها تناسبه، أو أدخلوها فی سیاق مخاطبة الزوجات لبعض مصالحهم الدنیویة، و قد ظهر من الأخبار عدم ارتباطها بقصتهن، فالاعتماد فی هذا الباب على النظم و الترتیب ظاهر البطلان.

    مراة العقول الجزء الثالث صفحة 244

    بسیار خوب شما لطف کنید آیه را به جای اصلی اش برگردانید تا بی ربط بودن آن در قرآن برطرف شود.البته در قرآن سنّی ها آیه چنین آمده.ان شاء الله قرآنی که امام زمان بیاورد این آیه سرجایش بر خواهد گشت تا شبهه نشود سیاق آیه به زنان پیامبر بر می گردد.ههههههههه

    !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!


    khaled ebn valid
    مشارکت کننده
    علماء اهل سنت و تشیع توافق دارند که کلمه ی متشابه است. اینکه شما با کلمه ی ولی به هیچ عنوان نمی توانید خلافت صریح حضرت علی علیه السلام بعد از پیامبر را ثابت نماید زیرا اگر چنین بود و این کلمه صریح می بود دیگر اختلافی در بین مسلمین رخ نمی داد.

    اما با فرض صحّت روایت بالا که”” ببینیم آیا این کلمه در اینجا و در خبر غدیر دلیلی صریح بر خلافت و امامت حضرت علی کرم الله وجهه بعد از پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله وسلّم است؟
    شریف مرتضی در رسائل خود درباره ی این نص چنین اظهار نظر می نماید:
    وأما رسائل الشريف المرتضى ج1 , ص 339
    http://www.yasoob.com/books/htm1/m001/00/no0019.html

    همچنین در کتاب الشافی فی الامامة دوباره این نص را نصی خفی در نزد بزرگان شیعه می داند.او می گوید:

    فأما نحن فلا نعلم ثبوته والمراد به إلا استدلالا الشافي في الإمامة ج2 / ص 67
    http://aqaed.info/?p=shialib&g=8&n=246&u=4207

    در پاسخ به: Reply To: لقب فاروق را چه کسی به خلیفه دوم داد؟ #6335

    khaled ebn valid
    مشارکت کننده
    به این روایات شیعه که در آن لقب صدیق و فاروق برای شیخین آمده دقت کنید البته جاهایی با این القاب از روی ناچاری بازی نموده اند.

    روایت اول:

    58 – حمدويه وإبراهيم قالا حدثنا أيوب بن نوح ، عن صفوان ، عن عاصم ابن حميد ، عن فضيل الرسان ، قال سمعت أبا داود ، وهو يقول حدثني بريدة الأسلمي قال سمعت رسول الله صلى الله عليه وآله يقول : إن الجنة تشتاق إلى ثلاثة قال فجاء أبو بكر ، فقيل له : يا أبا بكر أنت الصديق وأنت ثاني اثنين إذ هما في الغار ، فلو سألت رسول . الله صلى الله عليه وآله من هؤلاء الثلاثة ؟ قال إني أخاف أن أساله فلا أكون منهم فتعيرني بذلك بنو تيم ، قال ، اختیار معرفه الرجال ج1ص129

    روایت دوم:

    و ذكرت أن الله اجتبى له من المسلمين أعواناً أيدهم به فكانوا فى منازلهم عنده على قدر فضائلهم فى الإسلام كما زعمت و أنصحهم لله و لرسوله شرح النهج لابن هيثم البحرانی ص 488

    روایت سوم:

    لقب صدیق برای ابوبکردر کتب شیعه وتوجیه شیطانی شیعه از آن لقب.

    10 – ير : موسى بن عمر ، عن عثمان بن عيسى ، عن خالد بن نجيح قال : قلت لابي عبدالله عليه السلام : جعلت فداك سمى رسول الله أبابكر الصديق ؟ قال : نعم ،

    بحار الانوار للمجلسی-الجزء18-الصفحه109

    http://www.aqaed.com/ahlulbait/books/behar18/a11.html

    نقل چهارم:

    لقب صدیق برای ابابکر در الکنی والاقاب قمی.

    [كان ينتسب إلى الشيخ، ابى اسحاق الشيرازي صاحب التنبيه، الکنی والألقاب-الشیخ عباس القمی-ج3ص36-37

    نقل پنجم:

    حذف لقب صدیق از ابوبکر در منابع شیعه:

    در مکتبه اهل بیت عبارت صدیق برای ابوبکر وجود دارد ولی در کتب بعدی این لقب حذف می شود!!!

    أخبرنا محمد حدثني موسى حدثنا أبي عن أبيه عن جده جعفر بن محمد عن أبيه عن علي (عليه السلام) قال : كان رسول الله (صلى الله عليه وآله وسلم) يكبر في العيدين و الاستسقاء في الأولى سبعا و في الثانية خمسا و يصلي قبل الخطبة و يجهر بالقراءة قال جعفر بن محمد قال أبي فعل ذلك أبو بكر الصديق بعده .

    http://www.al-shia.org/html/ara/books/lib-hadis/jafareat/002.htm

    این هم مدرک حذف لقب:

    http://alsrdaab.com/vb/showthread.php?t=55479

    موفق باشید.


    khaled ebn valid
    مشارکت کننده
    مجلسی در جلاء العیون این داستان را ذکر سند معتبر می کند و در اخر روایت برای توجیه می گوید باید از ذکر چنین روایاتی دست کشید.او می گوید:

    در كتاب علل الشرايع و بشاره المصطفي و مناقب به سندهاي معتبر از ابو ذر و ابن عباس روايت كرده‌اند كه: چون جعفر طيار در حبشه بود، براي او كنيزي به هديه فرستادند و قيمت او چهار هزار درهم بود، چون جعفر به مدينه آمد آن كنيزك را براي برادر خود امير المومنين عليه السلام به هديه فرستاد، و آن كنيزك خدمت آن حضرت را مي‌كرد، روزي حضرت فاطمه عليها السلام به خانه در آمد ديد سر علي عليه السلام در دامن آن كنيزك است، چون آن حالت را ملاحظه نمود متغير گرديد پرسيد: آيا كاري كردي با او؟ حضرت امير فرمودند: نه به خدا سوگند اي دختر محمد كاري نكردم الی آخر.

    جلاء العیون مجلسی

    http://majlesi.net/elements/dlibrary/?part=ready&action=study&pagenum=15&id=674


    khaled ebn valid
    مشارکت کننده
    دوستان شیعه یک حدیث صحیح و صریح در باب تصدیق خاتم+اینکه شان نزول انما حضرت علی است را از کتب شیعه ارائه بدهند.حتما در حدیث داستان بخشش انگشتر قید شده باشد.

    با تشکر

    در پاسخ به: Reply To: خلیفه دوم با علی (ع) بیعت کرد با سند #6344

    khaled ebn valid
    مشارکت کننده
    اولاً سند غزالی از این داستان و روایت کجاست؟

    ثانیاً هر عالمی از نظر سطح علمی هر چند هم که مقبول باشد لکن در بحث علمی تا جایی حرفش سند است که این کلام او مبتنی بر ادله و براهین قوی باشد حتی اگر ادعای تواتر نماید بایستی آن را ثابت کن.

    ثالثا کجای این داستان غدیر صراحتی بر امامت بلافصل دارد؟ مگر لفظ مولی یا ولی لفظی است صریح یا خفی؟این جمله پیامبر در غدیر صریح است یا مشترک؟

    در پاسخ به: Reply To: دوزاده امامی یا سیزده امامی؟؟!! #6197

    khaled ebn valid
    مشارکت کننده

    با سلام:

    اولا سند این روایت 13امامی شما کاملا صحیح و مقبول نزد بزرگان شما من جمله شیخ صدوق است.ایشان در کتاب معروف من لا يحضره الفقيه – الشيخ الصدوق – ج ٤ – الصفحة ١٨٠ بعد از نقل روایت “دخلت على فاطمة (عليها السلام) وبين يديها لوح فيه أسماء الأوصياء من ولدها فعددت اثنى عشر أحدهم القائم، ثلاثة منهم محمد وأربعة منهم على – عليهم السلام – ” می گوید:وقد أخرجت الاخبار المسندة الصحيحة في هذا المعنى في كتاب كمال الدين وتمام النعمة.

    ثانیاً:علماء شما برخی تصریح دارند که این روایت دال بر13 امامی بودن هست لکن در متن حدیث تصحیف رخ داده اسن من جمله به این عبارت در این سایت دقت کنید:”إن مما هو معلوم أن عملية نسخ الكتب في السابق إنما كانت تتم باليد نسخا، لا بالطباعة الحديثة، ولذا كان ورود التصحيف فيها أمرا شائعا. وباعتبار أن جلّ النصوص الدينية التي كان يستنسخها الناسخون إنما كان يتكرر فيها لفظ الاثني عشر إماما

    http://www.alqatrah.net/question/?id=29

    ثالثا: جناب خوئی تصریح می کند که تمام روایاتی که در آنها اسم دوازده نفر آمده همه ضعیف است آنچه هست فقط عدد12 هست.

    الخوئي: الروايات المتواترة الواصلة إلينا من طريق العامة والخاصة قد حددت الأئمة عليهم السلام باثني عشر من ناحية العدد ولم تحددهم بأسمائهم عليهم السلام واحدا بعد واحد

    صراط النجاة الميرزا جواد التبريزي الجزء 2 صفحة 453

    http://www.yasoob.com/books/htm1/m001/06/no0646.html

    رابعا:حتی خود فرزندان ائمه از وجود امامت پدرانشان یا برادرانشان که بعد از هم می آمدند بی خبر بودند بعنوان مثال زید بن علی و محمد بن حنفیه که داستان مفصل بی خبر بودن هر دو در کافی کلینی با سند صحیح ذکر شده است.

    خامسا:خود اصحاب ائمه نیز از این توالی بی اطلاع بودند و گاها دچار انحراف می شدند.


    khaled ebn valid
    مشارکت کننده
    السنن الكبرى للبيهقي وفي ذيله الجوهر النقي – (ج 2 / ص 150)
    []2975- أَخْبَرَنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الْحَافِظُ غَيْرَ مَرَّةٍ وَأَبُو عَبْدِ الرَّحْمَنِ : مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَيْنِ السُّلَمِىُّ مِنْ أَصْلِهِ وَأَبُو بَكْرٍ : أَحْمَدُ بْنُ الْحَسَنِ الْقَاضِى قَالُوا حَدَّثَنَا أَبُو الْعَبَّاسِ : مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ مُكْرَمٍ حَدَّثَنَا عُثْمَانُ بْنُ عُمَرَ حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ دِينَارٍ عَنْ شَرِيكِ بْنِ أَبِى نَمِرٍ عَنْ عَطَاءِ بْنِ يَسَارٍ عَنْ أُمِّ سَلَمَةَ قَالَتْ : فِى بَيْتِى أُنْزِلَتْ (إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا) قَالَتْ : فَأَرْسَلَ رَسُولُ اللَّهِ -صلى الله عليه وسلم- إِلَى فَاطِمَةَ وَعَلِىٍّ وَالْحَسَنِ وَالْحُسَيْنِ فَقَالَ :« هَؤُلاَءِ أَهْلُ بَيْتِى ». وَفِى حَدِيثِ الْقَاضِى وَالسُّلَمِىُّ :« هَؤُلاَءِ أَهْلِى ». قَالَتْ فَقُلْتُ : يَا رَسُولَ اللَّهِ أَمَا أَنَا مِنْ أَهْلِ الْبَيْتِ؟ قَالَ : بَلَى إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَى .
    قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ : هَذَا حَدِيثٌ صَحِيحٌ سَنَدُهُ ، ثِقَاتٌ رُوَاتُهُ.
    [قَالَ الشَّيْخُ : وَقَدْ رُوِىَ فِى شَوَاهِدِهِ ثُمَّ فِى مُعَارَضَتِهِ أَحَادِيثٌ لاَ يَثْبُتُ مِثْلُهَا ، وَفِى كِتَابِ اللَّهِ الْبَيَانُ لِمَا قَصَدْنَا ثُمَّ فِى إِطْلاَقِ النَّبِىِّ -صلى الله عليه وسلم- الآلَ وَمُرَادُهُ مِنْ ذَلِكَ أَزْوَاجُهُ أَوْ هُنَّ دَاخِلاَتٌ فِيهِ

    khaled ebn valid
    مشارکت کننده


    شرح السنة للبغوي – (ج 7 / ص 113)

    خْبَرَنَا أَبُو سَعْدٍ أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْحُمَيْدِيُّ ، أَنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الْحَافِظُ ، حَدَّثَنَا أَبُو الْعَبَّاسِ مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ ، حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ مَكْرَمٍ ، حَدَّثَنَا عُثْمَانُ بْنُ عُمَرَ ، حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ دِينَارٍ ، عَنْ شَرِيكِ بْنِ أَبِي نَمِرٍ ، عَنْ عَطَاءِ بْنِ يَسَارٍ ، عَنْ أُمِّ سَلَمَةَ ، قَالَتْ : فِي بَيْتِي أُنْزِلَتْ : إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ ، قَالَتْ : فَأَرْسَلَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم إِلَى فَاطِمَةَ ، وَعَلِيٍّ ، وَالْحَسَنِ ، وَالْحُسَيْنِ ، فَقَالَ : هَؤُلاءِ أَهْلُ بَيْتِي ، قَالَتْ : فَقُلْتُ : يَا رَسُولَ اللَّهِ ، أَمَا أَنَا مِنْ أَهْلِ الْبَيْتِ ؟ قَالَ : بَلَى إِنْ شَاءَ اللَّهُ هَذَا حَدِيثٌ صَحِيحُ الإِسْنَادِ


    khaled ebn valid
    مشارکت کننده
    صحيح مسلم [6 /93]
    صحيح البخاري [17 /305
    ” عَنْ إِبْرَاهِيمَ قَالَ قُلْتُ لِلأَسْوَدِ هَلْ سَأَلْتَ أُمَّ الْمُؤْمِنِينَ عَمَّا يُكْرَهُ أَنْ يُنْتَبَذَ فِيهِ قَالَ نَعَمْ. قُلْتُ يَا أُمَّ الْمُؤْمِنِينَ أَخْبِرِينِى عَمَّا نَهَى عَنْهُ رَسُولُ اللَّهِ -صلى الله عليه وسلم- أَنْ يُنْتَبَذَ فِيهِ. قَالَتْ نَهَانَا أَهْلَ الْبَيْتِ أَنْ نَنْتَبِذَ فِى الدُّبَّاءِ وَالْمُزَفَّتِ.”

    صحيح البخاري ج2/ص932
    [صحيح مسلم ج4/ص2133
    ” فقال رسول الله صلى الله عليه وسلم من يعذرنا من رجل بلغني أذاه في أهل بيتي فوالله ما علمت من أهلي إلا خيرا “


    khaled ebn valid
    مشارکت کننده
    قالت للرسول صلى الله عليه وسلم: ألست من أهلك؟ قال: بلى، قالت: فأدخلني في الكساء__ الطرائف: (30)، العمدة: (18)، البحار: (35/221)(45/198)، البرهان: (3/321(

    http://www.haydarya.com/maktaba_moktasah/03/book_42/35/a23.html

    این هم مدرک از کتاب که شما دائم تو سر اهل سنت می زنید یعنی شواهد التنزیل که البته در اصل شیعی هست.

    نام کتاب : شواهد التنزيل نویسنده : الحاكم الحسكاني جلد : 2 صفحه : 110

    http://lib.eshia.ir/16046/2/110


    khaled ebn valid
    مشارکت کننده
    حضرتش به غیبت رفته لازم نیست جانشین بگذارد.

    حالا بازی قیاس راه افتاده اینو داشته باشین

    وقتی مدیر اداره ای به مرخصی یا غیبت موجه و یا غیر موجه می رود موظف به تعیین جانشین است و این از نظر قانونی وظیفه اوست والا هر گونه اتفاقی بر ذمه مدیر اداره است.اگر بگویید علما ما جانشینان مهدی ما هستند این حرف را قبل شما اهل سنت زدند که علماء میراث داران پیامبرانند.فقط شما لقمه را دور داده اید


    khaled ebn valid
    مشارکت کننده
    حضرتش غیبت کرده کجا رفته؟ که دیده؟ مهدی که به غیبت رفته حالا جانشین باید می گذاشت یا امت را رها می کرد؟

    ضمن اینکه شعری که نوشتی علاوه بر اینکه اشتباه عروضی دارد بوی عنصریت و نژاد رستی دین مجوس با عرب را دارد


    khaled ebn valid
    مشارکت کننده
    اینکه به شما سلام نمی کنیم چون ارزش سلام رو نداری با اون اراجیفی که ما تحت پیامات اونم با اشتباه عروضی از ما تحتت می نویسی.سلام بر بندگان برگزیده خداست نه مشرک حقیری مثل تو.

    وسلام على عباده الذين اصطفى آلله خير أم ما يشركون أم من خلق السماوات والأرض

    این اولا.

    ثانیا.

    قبلا مفصلا صحبت کردیم پیامبر چرا برای چنین امری مهمی از واژه مشترک و نص خفی استفاده می کند امتی را در ضلالت می برد خود جای سوال است.

    ثالثا شما همون در خواستی که از کتبش شده رو جواب بده.

    تا وقتی ادب رو رعایت نکنی و اون اراجیفی که زیر هر پیامت می ذاری بر نداری ارزش سلام نداری.من فقط موندم این ضرضر اضافی بعضی از شما ها که میگن عزیزان اهل سنت ولی عملتون همون پیامهای نحسی که زیر هر کامنتت هست

در حال نمایش 15 نوشته (از کل 128)