khaled ebn valid

پاسخ های ارسال شده در انجمن

در حال نمایش 15 نوشته (از کل 128)
  • نویسنده
    نوشته ها
  • در پاسخ به: Reply To: زراره بی ادب #9362

    khaled ebn valid
    مشارکت کننده

    شرح أصول الكافي لمولي محمد صالح المازندراني (1081 هـ) الجزء10 صفحة54

    http://www.yasoob.com/books/htm1/m012/10/no1036.html

    (وزاد حماد في الحديث قال) أي زاد حماد في هذا الحديث عن زرارة قال زرارة : (فارتفع صوت أبي جعفر ع وصوتي حتى يكاد يسمعه من على باب الدار) دل على سوء أدب زرارة وانحرافه والحق أنه من أفاضل أصحابنا أنه منزه عن مثل ذلك وكأن قوله هذا كان قبل استقراره على المذهب الصحيح أو كان قصده معرفة كيفية المناظرة في هذا المطلب وتحصيل المهارة فيها ليناظر مع الخوارج وأضرابهم ورأى أن المبالغة فيها لا تسوؤه ع بل تعجبه والله يعلم .


    مرآة العقول للمجلسي (1111 هـ) الجزء11 صفحة107

    فارتفع صوت أبي جعفر ع

    (3) هذا مما يقدح به في زرارة و يدل على سوء أدبه، و لما كانت جلالته و عظمته ورفعة شأنه و علو مكانه مما أجمعت عليه الطائفة و قد دلت عليه الأخبار المستفيضة، فلا يعبأ بما يوهم خلاف ذلك.


    khaled ebn valid
    مشارکت کننده
    بسیار خوب پس مشخص شد اعتقاد شیعه بر این است که حتی حضرت علی به جنازه عثمان هم رحم نکرده و سه روز در مکانی رها شده بود.واینکه در لابلای دو مقاله مشخص می شود که حضرت علی بر خلاف آنچه که می گویند در مدینه قدرت قصاص نداشت اجازه دفن را بعد سه روز صادر می کند.این پس بیانگر کنترل اوضاع توسط حضرت علی بوده و اینکه حتی در مورد دفاع ام حبیبه از حضرت عثمان، می بینیم حضرت علی اجازه چنین کاری را به ام المومنین ام حبیبه نیز نمی دهد و طبعا این کار حضرت علی موجب بی پناهی خلیفه سوم و نهایتا منجر به شهادت او شد.

    این هم اصل روایت:

    ابن شبه نميري در تاريخ المدينة مي‌نويسد:

    حَدَّثَنَا مُوسَى بْنُ إِسْمَاعِيلَ، قال: حَدَّثَنَا يُوسُفُ بْنُ الْمَاجِشُونِ، قَالَ: حَدَّثَنِي أَبِي، أَنَّ أُمَّ حَبِيبَةَ زَوْجَ النَّبِيِّ (ص) وَرَضِيَ اللَّهُ عَنْهَا حِينَ حُصِرَ عُثْمَانُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ حُمِلَتْ حَتَّى وُضِعَتْ بَيْنَ يَدَيْ عَلِيٍّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ فِي خِدْرِهَا وَهُوَ عَلَى الْمِنْبَرِ، فَقَالَتْ: ” أَجِرْ لِي مَنْ فِي الدَّارِ “. قَالَ: نَعَمْ إِلا نَعْثَلا وَشَقِيًّا، قَالَتْ: ” فَوَاللَّهِ مَا حَاجَتِي إِلا عُثْمَانُ، وَسَعِيدُ بْنُ الْعَاصِ “. قَالَ: مَا إِلَيْهِمَا سَبِيلٌ. قَالَتْ: ” مَلَكْتَ يَا ابْنَ أَبِي طَالِبٍ فَأَسْجِحْ “، قَالَ: أَمَا وَاللَّهِ مَا أَمَرَكِ اللَّهُ وَلا رَسُولُهُ.

    ماجشون روايت کرده است که ام حبيبه همسر رسول خدا (ص) هنگامي که عثمان در محاصره بود در ميان حجابش به نزد علي (عليه السلام) آمده در حاليکه ايشان بالاي منبر بودند و گفت : کساني را که در خانه (عثمان) هستند در پناه من قرار ده ؛ ايشان فرمودند : غير از نعثل (پيرمرد يهودي و کنايه از عثمان) و شقي (کنايه از سعيد بن العاص) .

    ام حبيبه گفت : مقصود اصلي من همان دو است ؛ ايشان گفتند : آن دو را نمي‌تواني آزاد کني، ام حبيبه گفت: پسر ابوطالبى ، حال كه غالب آمدى گذشت كن‏، اميرمؤمنان فرمود: به خدا سوگند ، خدا و رسولش به تو چنين دستوري نداده‌اند.

    النميري البصري، ابوزيد عمر بن شبة (متوفاى262هـ)، تاريخ المدينة المنورة، ج 2، ص219 ح 2019، تحقيق علي محمد دندل وياسين سعد الدين بيان، ناشر: دار الكتب العلمية – بيروت – 1417هـ-1996م.

    بررسي سند روايت:

    سند اين روايت كاملا صحيح و تمام راويان آن ثقه هستند

    http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=15306

    پس اگر ما کل مقاله را درست بدانیم باید نتیجه بگیریم که اهمال حضرت علی در دفاع از عثمان با اینکه قدرت دفاع داشت و نیز بی رحمی ایشان حتی پس از مرگ عثمان بر جنازه ایشان نشانگر این امر بود که زمینه قتل عثمان بدست خود حضرت علی بوده و زمینه ساز بهانه کینه ورزی بین مسلمین می شود فلذا اگر لشکر جمل و صفین برای مبارزه با ترور ناجوانمردانه اقدام نموده اند حق با آنها بوده است و خون مسلمان و عامل بروز مشخص می شود که کیست.


    khaled ebn valid
    مشارکت کننده
    به والله حتی یک کلمه از این گفتارها اعتقاد اهل سنت نیست.ما اهل سنت شخصیت حضرت علی را مبرا از ترور و زمینه سازی فتنه می دانیم و اینکه علی و اهل بیت ایشان با دل خوش برای دفن خلیفه اقدام نکرده اند.

    اما این روزها تفکر تکفیری برخی زمینه ساز نفاق بین مسلمین شده است چنانچه می خواهند القاء کنند حضرت علی در قتل دو خلیفه مشار کت داشته و راضی به قتل آنان بوده است.در حالی این این تفکر که علی چنین شخصیتی بوده در بین لشکر صفین و برخی افراد جمل یافت می شده نه پیروان راستین آن حضرت علیه السلام.

    این هم اعتراف یک سایت شیعه که می گوید متاسفانه شیعه امروز چنین عقیده ای دارد که امام علی فردی تروریست بوده است


    khaled ebn valid
    مشارکت کننده

    عقاید شیعه امروز در مورد قتل عمر و عثمان مانند اعتقاد معاویه بوده است

    برخی معتقدند اینها همه توطئه ی مخالفان علی(ع) بود که می خواستند آن حضرت را همدستِ قاتلانِ خلفا معرفی کنند چنانکه معاویه ایشان را به همکاری با قاتلان عثمان متهم می کرد.( ر.ک. نهج البلاغه نامه ی 28 ) و عجیب آنست که شیعه ی علی(ع) امروز همان حرفی را می زند که معاویه و داستان پردازانِ دربارِ او در آن زمان می گفتند!. حضرت امیر (ع) بارها و بارها خود را از اتهامات معاویه تبرئه فرموده است. در نهج البلاغه مکرراً تاکیدات آن حضرت را بر اینکه در قتل عثمان دستی نداشته اند مشاهده می کنیم.

    http://9dai.blogfa.com/post-293.aspx

    در پاسخ به: Reply To: فضیلت حضرت عثمان رضی الله عنه به تصحیح سایت ولی عصر #9415

    khaled ebn valid
    مشارکت کننده

    معنی «صلاة»

    و لفظ « صلاة» به معنی دعا است چنانكه در قرآن مجید در آیات زیر به معنی دعا واستغفار آمده است.

    1-«…كُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلَاتَهُ وَتَسْبِیحَهُ…»(نور/41) هر یك( از آنچه در آسمان وزمین است) دعا وتسبیح خود را دانسته است.

    2-«… وَصَلِّ عَلَیْهِمْ إِنَّ صَلَاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ…»(توبه/103» و دعا كن وبخشش بخواه برای آن ها زیرا كه دعای تو برای آن ها آرامش واطمینانی است .

    3-«…هُوَ الَّذِی یُصَلِّی عَلَیْكُمْ وَمَلَائِكَتُهُ…»(احزاب/43) او آن ذاتی است كه ثنا و تعریف می كند شما را نزد فرشتگان و فرشتگان او نیز برای شما دعا می كنند و بخشش می طلبند.

    هدف از نماز جنازه چسیت؟

    نماز جنازه فقط به خاطر دعا برای میت است.حضرت ابوهریرة(رض) می فرماید: من از رسول خدا (ص) شنیدم كه می فرمود: إِذَا صَلَّیْتُمْ عَلَى الْمَیِّتِ فَأَخْلِصُوا لَهُ الدُّعَاءَ»(ابوداود، كتاب الجنائز ، باب الدعا للمیت شماره 3199 ، زمانیكه بر میت نماز خواندید( یعنی دعا كردید) خالصانه برایش دعا كنید.

    در پاسخ به: Reply To: آیا علی عادل بود یا ام المومتین بیگناه! #9526

    khaled ebn valid
    مشارکت کننده

    بیرحمی حضرت علی و مشارکت غیر مستقیم ایشان در شهادت حضرت عثمان(علل اصلی جنگ های جمل و صفین){بر اساس استنباط شیعه}

    http://www.islamtxt.net/?q=content/forum/2240


    khaled ebn valid
    مشارکت کننده
    نفر اول:

    الف- علی بن احمد بن محمد بن عمران الدقاق: ایشات تحت این عنوان می گوید: کنیه اش ابوالقاسم و از مشایخ شیخ صدوق است که بارها بر او ترحم(دعای رحمت) کرده و رضوان خدا را برایش خواسته است.

    خویی،سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج11، ص 254، مرکز نشر آثار شیعه،قم، 1369 هـ ش.

    در هر صورت با توجه به این که صدوق از علی بن احمد بن محمد بن عمران بسیار روایت نقل کرده است و بارها بر او ترحم کرده و برای او رضوان الهی را خواسته است، می توان برای وی درجه ای از وثاقت را ثابت کرد.

    http://islamquest.net/fa/archive/question/fa11820

    نفر دوم:

    جناب جعفر تبریزی در کتاب دراسة فی سند زیارة عاشوراء اصلا بخشی را به توثیق احمد بن محمد بن یحیی اختصاص داده با این عنوان:

    تحقيق ما استُدل به لتوثيق احمد بن محمد بن يحيى.

    والخلاصة إن أحمد بن محمد بن يحيى شخص كثير الرواية ونقل عنه الأجلاء ولم يرد في حقه قدح ولذا فهو ثقة على مبنى الرجالي الخبير الميرزا جواد التبريزي (أعلى الله مقامه الشريف).

    http://lib.eshia.ir/27039/1/196

    نفر اخر هم معصوم می باشد.


    khaled ebn valid
    مشارکت کننده

    نفر سوم و چهارم:

    در این حالت وقتی دو نفر در سند روایت با واو بیاید ثقه بودن یکی کفایت دارد حتی یکی از آنها ضعیف باشد.چنانچه سایت ولی عصر هم به این امر اذعان دارد.

    عاصم و عثمان دو نفري روايت را از جرير نقل کرده اند لذا بررسي يکي کافي است و اگر در اين موارد يکي تضعيف داشته باشد و ديگري ثقه باشد، ضرري به اعتبار روايت نمي زند

    موفق باشيد

    گروه پاسخ به شبهات

    http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=13511

    در این میان عمر بن ابی مقدام ثقه می باشد چنانچه در سایت معتبر مرکز الابحاث العقائدیة به توثیقش اشاره شده است:

    عمر بن ابي المقدام ثابت ألعجلي مولاهم الكوفي روى عن علي بن الحسين( وابي جعفر وابي عبدالله (عليهم السلام)) طعنوا عليه من جهة وليس عندي كما زعموا وهو عندي ثقة.
    ان كلام الغضائري صريح في توثيق عمر بن ابي المقدام .اما عمر بن ثابت بن هرمز ابو المقدام الذي ذكره العلامة في الخلاصة ونقل تضعيفه فيظهر انها شخصية ثانية غير الاولى وبذلك ينحل الاشكال لتغاير الشخصيتين فلا تناقض ولا تعارض في كلام ابن الغضائري حتى يحتاج الى علاج. ومن الجدير الاشارة الى انه لا وجود لعمر بن ابي المقدام ولا أثر منه لا في الروايات ولا في غيرها الا ما نقله العلامة عن ابن الغضائري.
    )للمزيد راجع معجم رجال الحديث 14/19-20 (
    ودمتم في رعاية الله

    http://www.aqaed.com/faq/6814/


    khaled ebn valid
    مشارکت کننده
    8849 – 8847 – 8863 – عمرو بن أبي المقدام: ثابت هرمز الحداد – من أصحاب الباقر والصادق (ع) – قال النجاشي روى عنهما (ع) وعن علي بن الحسين (ع) – ولكن لم توجد له رواية عن علي بن الحسين (ع) ولم يعد من أصحاب السجاد (ع) أيضا – له كتاب – روى في كامل الزيارات – روى في تفسير القمي فهو ثقة –

    المفيد من معجم رجال الحديث – محمد الجواهري – الصفحة ٤٣١

    1109 – عمرو بن أبي المقدام ثابت بن هرمز الحذاء (1) مولى بني عجل ين، قر، ق (كش) ممدوح، وروي أن أبا عبد الله عليه السلام شهد له بأنه من الحاج.

    رجال ابن داود – ابن داوود الحلي – الصفحة ١٤٤

    (1) [164] – 5 – عمر بن أبي المقدام، ثابت العجلي مولاهم، الكوفي.
    روى عن علي بن الحسين، (وأبي جعفر، وأبي عبد الله (عليهم السلام)) (2) طعنوا عليه من جهة، وليس عندي كما زعموا.
    وهو عندي (3) ثقة.

    رجال ابن الغضائري – أحمد بن الحسين الغضائري الواسطي البغدادي – الصفحة ١١١


    khaled ebn valid
    مشارکت کننده
    کم گوی و گزیده گوی چون در تا از کم تو شود جهان پر.

    اولا:سندش کاملا صحیحه و رجالش همه از ثقات هستند.

    دوما:این که روایت شما با عصمت ناسازگار هست را باید شما جواب بدهید نه ما.

    ثالثا:مشابه همین روایت و مناقشه بین حضزات فاطمه و علی رضوان الله علیهما را مجلسی در جلا العیون با سند معتبر نقل می کند و با روش خاص خود بدون رد سند ماست مالی می کند.فلذا شما هم بجای قصه حسن کرد شبستری می رفتید ماست مالی علامه مجلسی را کامنت می زدید.


    khaled ebn valid
    مشارکت کننده
    جناب عبدالحسین.بنده هم گفتم ضمن اینکه سند روایت مشکلی ندارد مشابه همین روایت و نزاع به شکلی دیگر را هم مجلسی در جلاء العیون می آورد .ایشان چون عاجز از رد متن و سند می ماند بعد از ذکر مجموع روایات این چنینی یعنی همین روایت و روایت های دیگر می گوید :

    در كارهاي بزرگان دين و مقربان درگاه رب العالمين تفكر نمي‌بايد نمود، و هر چه از ايشان رسيد در مقام تسليم و انقياد مي‌بايد بود، بسا باشد كه اين معارضه‌ها به حسب ظاهر قسمي نمايد، و در واقع مشتمل بر مصلحتهاي نامتناهي باشد و مي‌تواند بود كه براي آن باشد كه جلالت ايشان بر ديگران ظاهر مي‌گردد.خخخخخخخخخ

    http://majlesi.net/elements/dlibrary/?part=ready&action=study&pagenum=15&id=674

    حالا سردرگمی مجلسی در باب وجود چنین روایات صحیحی در کتب شیعه که منافی با اصل عصمت تراشی می باشد را ما مسئول جوابدهی به آنها نیستیم.

    بله مجلسی چنین دست روایات را نه سندا ایراد گرفته و نه متنا.فقط گفته این دعواها مصلحتی داشته که ما از آنها بی اطلاع هستیم.

    جل الخالق


    khaled ebn valid
    مشارکت کننده
    اگر در عبارت این حدیث که شما به متن آن ایراد فرمودید حضرت فاطمه از حضرت علی شادمان شدند یعنی ” فَفَرِحَتْ فَاطِمَةُ ” اما در حدیث موجود در جلا ء العیون که نه متن آن ایراد دارد و نه سندش به رغم اینکه فاطمه (س) می فهمد غضب ایشان از علی(ع) بی مورد بوده ولی باز دل ایشان گواهی به رضایت نمی دهد چنانچه در فحوای کلام چنین بر می آید:

    حضرت رسول صلي الله عليه و آله و سلم فرمود كه: به شكايت علي آمده‌اي؟ گفت: بلي به رب كعبه، پس فرمود: برگرد بسوي علي و بگو: به رغم انف خود راضيم به آنچه كني، پس برگشت به خدمت علي عليه السلام و سه مرتبه گفت: به رغم انف خود راضيم به آنچه رضاي تو در آن است.

    ضمن اینکه جناب خوئی حتی غضب فاطمه(س) را در هر امری موجب غضب خدا نمی داند ایشان می گوید:

    (3) بل حتى ولو فرض كونه إيذاءً لها ، فإنّه لا دليل على حرمة الفعل المباح المقتضي لإيذاء المؤمن قهراً ، على ما ذكرنا في محلّه . وحيث إنّ المقام من هذا القبيل لأنّ التزوّج بالثانية أمر مباح في حدّ نفسه ، فمجرد تأذي فاطمة (عليها السلام) لا يقتضي حرمته .

    http://www.al-khoei.us/books/?id=4785

    مانند اینکه حضرت فاطمه چنان از دست حضرت علی در باب فدک ناراحت می شوند که از حد و حدود ادب خارج شده و علی رضی الله عنه را با عصبانیت مورد خطاب قرار می دهند.حالا آیا این غضب بی مورد موجب غضب خداست؟

    خرجت عن حدود الآداب التي لم تخرج من حظيرتها مدة عمرها ، فقالت له : يا ابن ابيطالب افترست الذئاب وافترشت التراب

    جنة الماوی-للکاشف الغطاء

    http://rafed.net/booklib/view.php?type=c_fbook&b_id=862&page=61


    khaled ebn valid
    مشارکت کننده

    نظر قزوینی و شیعه در مورد عبدالله بن سباء

    آقاي ياسيني

    آيا در کتب روائي شيعه، نامي از عبدالله بن سبأ ذکر شده است يا خير؟

    استاد حسيني قزويني

    بله، در کتب شيعه مطرح شده است؛ ولي به عنوان يک فرد مطرود و کذّاب و ملعون و غالي. مرحوم کَشّي در رجال خود نقل کرده است از أبان بن عثمان – از اصحاب اجماع که وثاقتش اجماعي است – که از امام صادق (عليه السلام) شنيدم فرمود:

    لعن الله عبد الله بن سبإ، إنه ادعى الربوبية في أمير المؤمنين (عليه السلام) و كان والله أمير المؤمنين (عليه السلام) عبدالله طائعا، الويل لمن كذب علينا و إن قوما يقولون فينا ما لا نقوله في أنفسنا، نبرأ إلى الله منهم نبرأ إلى الله منهم.

    خدا لعنت کند عبدالله بن سبأ را که ادعاي ربوبيت در اميرالمؤمنين (عليه السلام) کرد. اميرالمؤمنين (عليه السلام) بنده مطيع خدا بود. واي بر کسي که بر ما دروغ ببندد و بگويد چيزي را که ما نسبت به خودمان همچنين ادعايي نداريم و به خداي عالم از اينچنين گفتاري برائت مي‌جوييم.

    رجال کشي، ج1، ص324، حديث172

    در پاسخ به: Reply To: ابن سباء —بدون شرح #9978

    khaled ebn valid
    مشارکت کننده

    جناب قزوینی به نقل از خوئی ادعا دارد که ابن سبا در حق مولانا علی رضی الله عنه فقط غلو الوهیت نداشته نه اعتقاد امامت.

    معجم رجال الحديث للسيد الخوئي، ج11، ص207

    این هم کلام به قول قزوینی استوانه علمی شیعه در باب ادعای امامت برای حضرت علی توسط ابن سباء.

    (السبئية قالوا بإمامة علي وأنـها فرض من الله عز وجل وهم أصحاب عبد الله بن سبأ، وكان ممن أظهر الطعن على أبي بكر وعمر وعثمان والصحابة وتبرأ منهم وقال: “إن علياً عليه السلام أمره بذلك” فأخذه عليّ فسأله عن قوله هذا، فأقر به فأمر بقتله فصاح الناس إليه: يا أمير المؤمنين أتقتل رجلاً يدعو إلى حبكم أهل البيت وإلى ولايتك والبراءة من أعدائك؟ فصيره إلى المدائن.

    وحكى جماعة من أهل العلم أن عبد الله بن سبأ كان يهودياً فأسلم ووالى علياً وكان يقول وهو على يهوديته في يوشع بن نون بعد موسى عليه السلام بـهذه المقالة، فقال في إسلامه في علي بن أبي طالب بمثل ذلك، وهو أول من شهر القول بفرض إمامة علي عليه السلام وأظهر البراءة من أعدائه ..فمن هنا قال من خالف الشيعة: إن أصل الرفض مأخوذ من اليهودية
    ) فرق الشيعة)، (32-44).

    در پاسخ به: Reply To: داروهای خارجی برتر از اهل بیت علیهم السلام #9981

    khaled ebn valid
    مشارکت کننده
    اينكه فرموید::(ما انها را شفیع و وسیله برای رسیدن به خدا قرار میدهیم چون ما انسانها گناهکاریم و ممکن است به اون زودی حاجتمان بر اورده نشود ما انها را شفیع قرار میدهیم چون اعتقاد داریم انها نزد پروردگار خیلی عزیز وگرامیند و خداوند به خاطر انها حاجتمان را زودتر بر اورده میکند).

    بله شما در دعا به نزد خدا به چنین چیزی اعتقاد دارید.اما صرف نظر از اعتقاد خود بنده راجع به توسل که چه هست می خواستم عرض کنم چنین حالاتی در دعا بدرگاه خدا در نهج البلاغه رد شده است.حضرت علی در نهج البلاغه می فرماید:

    وَاعْلَمْ اءَنَّ الَّذِي بِيَدِهِ خَزَائِنُ السَّمَاوَاتِ وَالْاءَرْضِ قَدْ اءَذِنَ لَكَ فِي الدُّعَاءِ وَ تَكَفَّلَ لَكَ بِالْإِجَابَةِ، وَ اءَمَرَكَ اءَنْ تَسْاءَلَهُ لِيُعْطِيَكَ، وَ تَسْتَرْحِمَهُ لِيَرْحَمَكَ وَ لَمْ يَجْعَلْ بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ مَنْ يَحْجُبُهَ عَنْكُ، وَ لَمْ يُلْجِئْكَ إِلَى مَنْ يَشْفَعُ لَكَ إِلَيْهِ، وَ لَمْ يَمْنَعْكَ إِنْ اءَسَأْتَ مِنَ التَّوْبَةِ

    بدان، خدايى كه گنجهاى آسمان و زمين در دست اوست، به تو اجازه درخواست داده، و اجابت آن را بعهده گرفته است، تو را فرمان داده كه از او بخواهى تا عطا كند، درخواست رحمت كنى تا ببخشايد، و خداوند بين تو و خودش كسى را قرار نداده تا حجاب و فاصله ايجاد كند، و تو را مجبور نساخته كه به شفيع و واسطه اى پناه ببرى

    http://www.ghadeer.org/nahj/nameh/n2000004.htm#link31

    http://library.tebyan.net/newindex.aspx?LANGUAGE=1&PageSize=1&BOOKID=18401&PageIndex=241&PID=19667

در حال نمایش 15 نوشته (از کل 128)