سالار بختیاری

پاسخ های ارسال شده در انجمن

در حال نمایش 5 نوشته (از کل 5)
  • نویسنده
    نوشته ها
  • سلام و رحمه الله
    نکته ی اول
    عبارات کوچه بازاری و غیر علمی که هیچ مستندی ندارد تنها سودش این است که ارزش گوینده را برای جویندگان علم مشخص می کند عباراتی مثل “از وقتی که کسری پادشهان مجوس از بین رفت و اسلام به ایران آمد مجوسیان در عبای اسلامی قصد تخریب مقدسات مسلمانان را دارند و اهل بیت را سپر قرار داده اند . الله آنها را بگیرد…..” عباراتی سخیف و بی سند است که نیازی هم به جواب ندارد اما تذکرش بد نیست که عرض کنیم اگر اهل علم و بحث باشند لازم است از این جملات بی دلیل و مدرک و دور از ادب مباحثه ی سالم خودداری کنند تا بحث در فضای علمی به نتیجه برسد و جویندگان حقیقت بتوانند سره را از ناسره تشخیص دهند.

    نکته ی دوم
    سوال اول ما این است که چرا روایت را نیمه کاره ذکر می کنند، روایت روایت مفصلی است که اگر قرار است مورد بررسی قرار گیرد باید همه ی روایت با هم ذکر و بررسی شود تا ببینیم بر شان و منزلت اهلبیت ع می افزاید یا به زعم شخصی که شبهه را با سختی ساخته و پرداخته کرده است می کاهد؟
    نکته ی سوم
    این حدیث اولین بار در کتاب امالی مرحوم صدوق آمده است، کسانی که با کتب حدیثی شیعه آشنایی داشته باشند می دانند کتاب امالی صدوق جزو کتب دست اول حدیثی شیعه نیست و نکته ی اساسی اینکه این حدیث مقطوعه است و به معصوم ع ختم نمی شود و روایت مقطوعه از نظر محدثان شیعه فاقد حجیّت است پس مسلم است که نمی توان به کلمات این چنین حدیثی استناد کرد، زیرا اصحاب و شیعیان ائمه ع، معصوم که نبوده اند لذا خیلی طبیعی است که در عبارات دقت لازم را نکنند، یعنی اگر فرض بگذاریم که اصل مطلب صحیح است قطعا عبارات حجیت کافی برای استناد ندارد همچنان که حجیت کافی برای اشکال را هم ندارد که به چنین احادیثی بخواهیم بر عقیده ی اساسی شیعه اشکال وارد کنیم!

    پاسخ کامل در لینک زیر

    http://bayanbox.ir/id/5185485568319538744?download

    عشقی که طراوتی بهاری دارد
    در سینه خیال ماندگاری دارد

    از تابش چشمهای او فهمیدم
    خورشـــید نژاد بختیاری دارد

    سلام
    1- در مورد حدیثی که در بصائر الدرجات است
    نکته ی اول
    این حدیث در کتب معتبره ی شیعه وارد نشده است و اولین کتابی که این حدیث را آورده است بصائر الدرجات است و بعد در کتب بعدی شیعه وارد شده است در هر صورت چهار کتاب اصلی این حدیث را ذکر نکرده اند.
    نکته ی دوم
    اگر به نقل بصائر نگاهی بیفکنیم در می بابیم این جملات علی ع جملات ابتدایی نبوده است در این نقل این زن بعد از قضاوتی که علی ع بین و او و شوهرش کرد و به نفع شوهر او حکم دارد با غضب و خشم می گفت به خدا قسم به حق قضاوت نکردی و بعد پا فراتر از این قضاوت خاص گذاشته و گفت:
    تو بالسویه قضاوت نمی کنی، در مورد رعیت خود عدالت را رعایت نمی کنی، نزد خدا قضاوت تو مرضی نیست و جملاتی که حضرت علی ع فرمودند در جواب این شبهه افکنی های او بوده است.
    نکته ی سوم
    در حدیث ذکر شده است این زن متنقبه بوده است یعنی با نقاب بود، لذا با جملات علی ع شخصیت او در بین مردم متزلزل نمی شد چون کسی او را نمی شناخت که بعدا برای او عیبی باشد.
    نکته ی چهارم
    نکته ی چهارم که نکته ی اساسی است تعبیر فحش و سب که در شبهه آمده است تعبیر غلط و ناصحیحی است بیان واقعیت در مورد یک شخص سبّ او نیست وقتی کسی واقعا صفتی را دارد این صفت را به او گفتن سب او نیست مثلا بذیه به معنای فاحشه است، متاسفانه کاری که برای ساختن شبهه رسم شده است این است که فقط قسمتی از حدیث را می آورند که به سود شبهه باشد، همین حدیث را اگر تا نهایت ببینید خود زن اقرار می کند علی راست گفته است او در فقرات پایانی می گوید:
    ان علیا والله اخبرنی بالحق و بما اکتمه من زوجی …
    بله تنها مساله ای که می ماند این است که بگوییم شخصیت این فرد نزد مردم رسوا می شود و این بد است اما جوابش در موردی که بیان شده است راحت و روشن است زیرا در این امر در مورد بحث منتفی است زیرا زن نقاب بر چهره داشت و کسی او را نمی شناخت، در روایت آمده است امراه متنقبه.
    در قرآن در مورد عده ای می فرماید:
    وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِّنَ الْجِنِّ وَالإِنسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لاَّ يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لاَّ يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لاَّ يَسْمَعُونَ بِهَا أُوْلَـئِكَ كَالأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ(1)
    ایشان مثل حیوانند بلکه از حیوان هم گمراه ترند، این که قرآن به عده ای می گوید تو مثل حیوانی بلکه از حیوان گمراه تری، یا به تعبیر فارسی خودمان تو از حیوان هم پست تری، سب ایشان نیست این چه جمله ای است که قرآن می فرماید؟
    جواب خیلی روشن است این بیان واقعیت این اشخاص است لذا ایرادی ندارد، بله فقط یک نکته می ماند و آن آبروی شخص است که جوابش گذشت.
    سلام
    1- در مورد حدیثی که در بصائر الدرجات است
    نکته ی اول
    این حدیث در کتب معتبره ی شیعه وارد نشده است و اولین کتابی که این حدیث را آورده است بصائر الدرجات است و بعد در کتب بعدی شیعه وارد شده است در هر صورت چهار کتاب اصلی این حدیث را ذکر نکرده اند.
    نکته ی دوم
    اگر به نقل بصائر نگاهی بیفکنیم در می بابیم این جملات علی ع جملات ابتدایی نبوده است در این نقل این زن بعد از قضاوتی که علی ع بین و او و شوهرش کرد و به نفع شوهر او حکم دارد با غضب و خشم می گفت به خدا قسم به حق قضاوت نکردی و بعد پا فراتر از این قضاوت خاص گذاشته و گفت:
    تو بالسویه قضاوت نمی کنی، در مورد رعیت خود عدالت را رعایت نمی کنی، نزد خدا قضاوت تو مرضی نیست و جملاتی که حضرت علی ع فرمودند در جواب این شبهه افکنی های او بوده است.
    نکته ی سوم
    در حدیث ذکر شده است این زن متنقبه بوده است یعنی با نقاب بود، لذا با جملات علی ع شخصیت او در بین مردم متزلزل نمی شد چون کسی او را نمی شناخت که بعدا برای او عیبی باشد.
    2- اما در مورد قسمت دوم اشکالی که مطرح شده است باید عرض کنیم صاحب کتاب النهایه فی غریب الحدیث در ذیل حدیث “من یطل ایر ابیه ینتطق به” می گوید:
    هذا مثل ضربه ای من کثرت اخوته و اشتدّ ظهر بهم و عزّ (معناه ان من کثرت ذکور ولد ابیه شدّ بعضهم بعضا) و قال الشاعر:
    فلو شاء ربّی کان ایر ابیکم
    طویلا کایر الحارث بن سدوس
    قال الاصمعی کان له احد و عشرون ذکرا. (2)
    همانطور که می بینید این جمله ضرب المثل است و صحیح نیست ضرب المثل را تحت اللفظی معنا کنیم بلکه باید همانگونه که عرب می فهمد و به کار می گیرد معنا کرد.
    شاید کسی بگوید این چه ضرب المثل هایی است؟!
    در جواب باید بگوییم فهم زبان امری ساده نیست و باید دید در آن زبان و در آن فرهنگ آیا این عبارت عبارتی بد و بی ادبانه است یا خیر، به قرآن مراجعه می کنیم می بینیم عباراتی دارد که قطعا نمی توان در فارسی آن عبارت را به همان صورت به کار برد به این جمله دقت کنید:
    ضَرَبَ الله مثَلاً للذینَ کفَروا امرأةَ نُوحِ و امراءةَ لوطٍ کانتا تَحتَ عَبْدَینِ مِن عِبادِنَا صَالحینِ…..
    دو زن که زیر دو عبد ما بودند! در فارسی می توانیم این تعبیر را به کار ببریم؟ مثلا بگوییم فلان زن زیر آن آقاست و مرادمان این باشد که همسر اوست؟! این تعبیری به جا و مودبانه در فارسی است؟
    قطعا جواب منفی است اما در زبان عربی هیچ ایرادی ندارد و در قرآن به راحتی به کار می رود این نوع نگاه خیلی مهم است و البته چون شخص شبهه ساز به این نکات زبانی دقتی ندارد فهم صحیحی از این عبارات ندارد.
    (1) سوره ی اعراف آیه ی 179
    (2) النهایه فی غریب الحدیث ذیل این اصطلاح

    عشقی که طراوتی بهاری دارد
    در سینه خیال ماندگاری دارد

    از تابش چشمهای او فهمیدم
    خورشـــید نژاد بختیاری دارد

در حال نمایش 5 نوشته (از کل 5)