ابن تیمیه۷۲

پاسخ های ارسال شده در انجمن

در حال نمایش 15 نوشته (از کل 363)
  • نویسنده
    نوشته ها
  • در پاسخ به: Reply To: (ادعاى روافض) بیایید برویم جهنم.!!! #8253
    من میگم همه صحابه 0چه انها که درجنگ طرف حضرت علی بودند وچه انها که طرف حضرت عایشه بودند وچه انها که از جنگ کناره گرفتند همه به اجتهاد خودشان عمل کردند)وتو چی میگی!!!!{چون حرف سر امیر المومنین است واو به باطن وظاهر اگاه است وقران را میداند پس با همه فرق دارد!!!!!}مگه من اینجا حرفی از ایات قران زدم که تو حضرت علی عالم به تمام قران میدانی!!!!!

    فرمایش کرده ای/ کدام روایت صحیح و ثابت میگه که آنها محق بر خلافت بوده اند؟ روایت بیعة ابی بکر فلتة وتمت الا وانها قد كانت كذلك ولكن الله وقى شرها؟

    و شما برای اینکه کلمه ” الظاهر ” را حذف کردید، چه توضح دادید جز اینکه دوباره به سنت سلف صالح اقتدا نمودید. هیچ.

    و البته در جواب امر و حکم به ظاهر هم نوشتم اما باز هم سنت سلف صالح را در پیش گرفتید. و قاعده الزام نیز برای موقعی است که این ” الظاهر ” نباشد یا آن ” بل نداوه بالمکابرة ” نباشد.

    فرمایش ما/درمورد استحقاق خلفا به جانشینی پیامبر هم احادیث صحیحی داریم که فکر نکنم به مذاق شما خوش بیاید!!!!!!!!!!بحث ما بر سر جنگ جمل است(این را بچسب)

    کلمه الظاهر را گفتی ومن هم گفتم که ما در این دنیا(طبق حرف ایت الله عباسی)باید به ظاهر حکم کنیم وچون حضرت علی گفته به ظاهر ما به خدا وایمان به پیامبر وخدا برتری نسبت به اهل شام نداریم(هر چند که این حرفت را هم نشنیده میگرم که گفتی بحث صفین ومعاویه نیست وباز روی همان داری جولان میدی؟)………

    فرمایش کرده ای/ نکته هم اینجاست که امثال شما چون نمی توانند از پس تصحیح بر بیایند ان موارد را مطرح میکنند. جوابی که برای حضرت صادق سلام الله علیه داده شده را در همان تاپیک کافی میبینم. حتما دیده اید اما به مذاقتان خوش نیامده. و نظر بخاری در مورد ایشان چیست؟ وقتی از او سوال شده که چرا از جعفر بن محمد سلام الله علیهما نقل حدث نکرده ای، او چه گفته؟ چند نفر در بین روات حدیث پیدا کرده اید و حکم بر همه می دهید. و البته کم نیستند احادیثی که در کتب شما هستند و در آن چنین رواتی وجود دارند. ” ما رأيت أحدا من أصحاب الحديث الا يدلس الا بن عون وعمرو بن مرة ” این عبارات در وصف روات کجاست؟

    فرمایش ما/هر چند که بحث امام صادق ونقل حدیث از او توسط امام بخاری در اینجا بحث ما نیست(ومن میدانم که شما اصلا هدفتان پیچاندن بحث نیست!!!!)

    ونظر امام بخاری را گفته ای که از او حدیث نقل نکرده حتما دلیل بر دشمنی او با امام صادق گرفته ای!!!!درسته؟

    حال اگر اینطوره نقل نکردن حدیث از کسی دلیل بر دشمنی با کسی است!!!!!!(طبق نظر شما) پس حتما اقای کلینی دشمن حضرت فاطمه بوده که هیچ حدیثی از او در کافی نقل نکرده!!!!!!!!!عجب!!!!!!

    ودر ضمن شما که نظر امام بخاری را درمورد امام صادق گفتی واینکه از او حدیث نقل نکرده چرا احادیث امام صادق را در صحیح مسلم نمی بینید(البته اگر ریگی به کفش نداری)!!!!!

    در پاسخ به: Reply To: (ادعاى روافض) بیایید برویم جهنم.!!! #8254
    وحدیث(ما رأيت أحدا من أصحاب الحديث الا يدلس الا بن عون وعمرو بن مرة ” این عبارات در وصف روات کجاست؟)را گفته ای

    به نظرت این روایت مثل (من عده اصحابنا ی کلینیه)خیر

    اهل حدیث را که میشناسی چه کسانی بودند وکجا بودند؟ وآیا به نظرت این حرف اهل حدیث مساوی است با بعضی از اصحاب ما؟!!!!عجب

    فرمایش کرده ای/یک نمونه بیارید که دوستانتان بررسی کرده باشند و جواب نگرفته باشند. مثل همین جا. و بنویسید که در چه جاهایی نیز اصابعهم فی آذانهم بوده اند و کجا نبوده اند.

    و در مورد علم حدیث هم؛

    این عبارات شما بسیار آشناست. کس دیگری هم این ادعا را داشت اما فقط ادعا بود. الان شما که مثلا علم حدیث دارید( مثلا ) این جمله البانی را که در نقد تضعیف کنندگان حدیث افتراق گفته حمل بر چی میکنید ” لمخالفته هوی فی نفسه “. همین دلیل است که در موارد دیگری هم هوای نفس در تصحیح و تضعیف روایت دخیل بوده. چه تضمینی هست که اینجا از روی هوا و هوس باشد و جای دیگر نباشد؟ و البته توضیحات داده شده در مورد جمله شیخ را هم نادید گرفته ای. و بماند که مصنف را گفته و نه دیگران را. و بماند که شما مثلا نمیدونی برای توثیق شخص باید چه کرد

    فرمایش ما/باز هم بررسی باز هم بررسی…!!!!!!!!!!!!من یک سوال کرده بودم که چرا علمای شما نمیگویند احادیث صحیح وضعیف ما در فلان کتاب هستند که ما تو درد سر نیفتیم!!!!!

    ودرمورد حدیث ورجال هم که شیخ تان طوسی گفته بود که راویان ما افرا فاسدی بودند اگرچه ما احادیثشان را قبول ذاریم(الفهرس ص30)

    وشما هم فکر نکنم به بررسی رجال زیاد علاقه داشته باشید مگه تو همین پستهات درمورد حدیث مع الحق نگفتی چون از نظر حدیثی باطل شد پس از نظر معنایی درسته!!!!عجب(عین حرفت اگر علی مع الحق حدیثی باطل باشد، حدیث دوم که همان معنا را دارد، تکمیل و تاییدش میکند. حداقل از نظر معنا.)

    والبانی اون حرف را میدونی درمورد کی گفته ؟وچرا گفته وتضعیف کنندگان چه کسانی بودند؟!!!!!

    وتوثیق اشخاص را گفته ای(خطاب به من) که من نمیدانم!!! چرا توثیق روات و رجال را میدانم(حالا باز هم بماند که توثیق رجال مورد بحث ما نیست ومن میدانم که شما نمیخواهید بحث را به انحراف بکشانید!!!!!!)ونظر تورا هم در مورد احادیث فهمیدم که چون از نظر حدیثی باطله پس باید از نظر معنایی درست باشه!!!!!!عجب

    فرمایش کرده ای/ نمونه آن حدیث به قول شما عفیر را در کتب خود دیدید؟

    در پاسخ به: Reply To: (ادعاى روافض) بیایید برویم جهنم.!!! #8255
    حکم آنها که در برابر حاکم ایستادند؟

    چرا واژه ” الظاهر ” را حذف کردید؟

    این سوال هم مطرح است که اگر در صفین طبق نوشته شما حق با امیرالمومنین سلام الله علیه بوده( که یقینا همیشه بوده ) معاویه چه کاره بوده و حکمش چیست؟

    فرمایش ما/حدیث عفیر در کتب ما را گفتی واونجا توجه هم کردی که راوی در انجا هم یک چهارپا است؟یا خیر ودر چه کتابی ؟این را هم که میدانی؟!!!

    حکم انها که دربرابر حاکم ایستادند را پرسیدی که اگه (حضرت عایشه وحضرت طلحه وحضرت زبیر)گناهکار و باغی بودند خب حضرت علی که امام عادلی بوده درسته؟پس چرا این سران فتنه را (حضرت عایشه را میگم طلحه وزبیر که شهید شدند)مجازات نکرد؟چرا واقعا؟ یا شاید هم میدانست که شروع فتنه از جایی دیگر است(ابن سبا را میگم) درسته؟(وبماند اون داستان که حضرت علی تا استانه صلح با سران جمل پیش رفت ولی این کار حضرت به مذاق ابن سبا ویارانش خوش نیامد وبماند که بگم شبانه چکار کردند) وموضع گیری حضرت علی نسبت به حضرت عایشه وقاتل حضرت زبیر را هم گفتم که دوباره تکرار نمیکنم

    کلمه الظاهر را گفتی(حرف ایت الله عباسی را بچسب) که ما در دنیا به ظاهر حکم میکنیم وحضرت علی هم میگه که به ظاهر ما و اهل شام(یاران امیر معاویه)در ایمان به خدا وتصدیق رسولش بر یک دیگر برتری نداریم وبماند که به یارانش میگه به آنها اهل شام ناسزا نگویید بلکه بگویید خدایا خون ما وانها را حفظ کن وبین ما صلح برقرار کن!!!!!

    گفتی معاویه در جنگ صفین چکاره بوده؟(هر چند که باز ندیده میگیرم که گفتی بحث معاویه وصفین نیست!!!)

    وجوابت همان حرف امام معصومت کا فیه واست که گفت اختلاف ما با اهل شام فقط در خون عثمان بوده(همون خطبه که کلمه الظاهر توشه اینو میگم حضرت علی در نهج البلاغه میگوید(وکان بدءُ اَمرنا اَنا التقینا وَالقوم من اهل الشام اَن ربنا واحدٌونبینا واحدٌ!!!ودعوتنا فی الاسلام واحده ولانستزیدهم فی الایمان بالله والتصدیق بالرسوله ولا یستزیدوننا الامرواحدٌالا ما اختلفنا فیه من دم عثمان……………آغازکارماچنین بود که ماباقوم ومردم شام دیدارکردیم که پروردگارما یکی!!!!پیامبرمایکی ودعوت ما دراسلام یکی بودودرایمان به خدا وتصدیق رسولش هیج کدام ازما بردیگری برتری نداشت وباهم وحدت داشتیم جزدرخون عثمان که ما از آن پاک هستیم)نهج البلاغه نامه ی۵۸ ترجمه ی محمددشتی ص425)کاکل بابا پس اصل اختلاف کجا بوده طبق گفته ی حضرت علی(در خون عثمان)!!!!!افتاد الان !!!!!!!!!!!!

    وحکم معاویه را اعتراضتان را به امام حسن برمیگرداند میدونی که چرا؟

    در پاسخ به: Reply To: (ادعاى روافض) بیایید برویم جهنم.!!! #8257
    فرمایش کرده ای/.

    ” چطور ع…ع…میکردین ” مرتعی خوشگوار برای شیعه “مثل اون بابایی که آرزوی گوسفند بودن داشت؟ عزیزم باید صریح بگویم که شکاف دهانت را کنترل کن وگرنه با فضائل خدایانت پرش میکنم؟ دقت کنید که ابتدای توهین از سوی شماست. من احساس کنم که از حرفی قرار است توهین به من و عقیده ام شود، صاحب عقیده طرف مقابل را آب کشی میکنم. خود طرف را که لایق برای جواب نمیدانم و الا لغیر رشده بودنش را از نوشتارش ثابت میکنم. دقت و مراعات کنید.

    فرمایش ما/ع….ع…..میکردین که توهین به عقیده شما نبود بحث سر افراد نه عقایدشان که………….

    ارزوی انسان نبودن را در مورد کسانی گفتی (هر چند بماند که عین همین گفته ها هم از صحابه مورد قبول شما نزد ما هست)وبماند اون ایه قران که بار سنگین انسان بودن را به ما یاد اوری میکند که چطور پذیرفتند حرف خدا به سوی انها نازل شود در حالی که کوهها هم توان انرا ندارند که همچین باری را تحمل کنند وانسانی که چه سختی هایی در مقابلش است و……واین حرف حضرت ابوبکر که ای کاش از مادر متولد نمیشدم یا ایکاش علفی بودم تعابیر دیگر هیچ مذمتی بر او نیست بلکه عین ایمان و ترس او از قیامت را میرساند(رضی الله عنه)

    وقسمت دوم حرفت عزیزم!!!!!!!!شکاف دهان!!!!!!!اب کشی !!!!!دقت کنید!!!!!!!حالا میفهمم که از بحث با ما اهل سنت لذت میبری!!!!

    خدایان؟؟!!!!والا خلفا که خدایان مانیستند (راستی مگه ائمه شما خدایان شما هستند!!!!!!!!بگو میخوام بدونم)

    وگفتم که به عقایدتان توهین نکردم بحث من در مورد افراد …………مثل شما بود….!!!!!!

    ودرمورد حرف آخرت هم….

    وَعِبَادُ الرَّحْمَٰنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا فرقان63

    در پاسخ به: Reply To: (ادعاى روافض) بیایید برویم جهنم.!!! #8276
    سلام وخسته نباشید خدمت دست اندر کاران سایت اسلام تکس(جزاکم الله الخیر)
    وسلام خدمت آقای عبدالحسین بررسی زاده!!!!!!!!!
    باز هم فرمایشاتی کردی(که به درد ……ت میخورد) که انشاءالله من هم فرمایشاتی در جواب حرفهای……..ت مینویسم باز با زبان فحاشی جواب دادی وخدارا مخصوص منا قرار دادی(که اگر به خدا اعتقاد داشتی این طور ع….ع…..نمیکردی)به هرحال بپردازیم به حرفهات
    فرمایش کردهای/عنایت به اینکه ابتدا امر از نهج البلاغه با برشکاری که جواب ندادید چرا ” الظاهر ” رو حذف کردی، کار را شروع کردید، من هم از همان نهج البلاغه عبارتی را میگذارم؛
    ” كُنْتُمْ جُنْدَ الْمَرْأَةِ وَ أَتْبَاعَ الْبَهِيمَةِ ”
    از اونجایی که حرف خدایت رو آوردی معلومه که درسته. این همون کسی نیست که نفرین پیامبر بر یک فرد خاص رو فضیلت برای اون فرد میدونه؟ از این معتبرتر ندارید؟
    عن أبي بَكْرَةَ قال لقد نَفَعَنِي الله بِكَلِمَةٍ سَمِعْتُهَا من رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم أَيَّامَ الْجَمَلِ بَعْدَ ما كِدْتُ أَنْ أَلْحَقَ بِأَصْحَابِ الْجَمَلِ فَأُقَاتِلَ مَعَهُمْ قال لَمَّا بَلَغَ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم أَنَّ أَهْلَ فَارِسَ قد مَلَّكُوا عليهم بِنْتَ كِسْرَى قال لَنْ يُفْلِحَ قَوْمٌ وَلَّوْا أَمْرَهُمْ امْرَأَةً.
    بخاري ج4، ص1610، ح4163، كتاب بدأ الخلق
    فرمایش ما/(لعنه الله علی الکاذبین) ع….ع…..کردی که کلمه الظاهر را حذف کردم ودر جواب سوال شما جوابی ندادم
    این هم جوابهای من به این سوالت(فقط چشماتو باز کن اگر هم چشمات مشکل داره با ذره بین نگاه کن
    درتاریخ8/2/93فرمایش کرده بودی-” کان بدء امرنا ” ابتدای کار ما این بود. و در ادامه آنچه که محذوف داشتید ” الظاهر ” ان ربنا واحد و نبینا واحد…
    ودرهمان تاریخ8/2/93جواب شنیده بودیفرمایش ما/کلمه ظاهر را گفتی چیز خوبی یادم اومد
    یه بار تو مناظره استاد سجودی وایت الله عباسی در مورد امامزاده هاوقتی استاد سجودی از اقای عباسی میپرسه که شما از کجا میدانید که امامزاده ها که قبرشونو رو زیارت میکنین بهشتی هستند جواب عباسی/ ما در دنیا به ظاهر حکم میکنیم
    پس ما هم باید به ظاهر حکم کنیم
    در ضمن من قصدم این نبود که کل خطبه را بیاورم نقطه ها را که دیدی
    در ضمن با قاعده الزام که اشنایی داری؟
    واین حرفت که اصحاب جمل حکم گروه قبلی(خروج کنندگان بر امام را دارند) جوابت در پستی که حرفهای هم کیشت را جواب دادم بخوان)
    (وباز در تاریخ10/2/93همان کلمه الظاهر را مطرح کرده بودی0این هم حرفتوکان بدءُ اَمرنا اَنا التقینا وَالقوم من اهل الشام اَن ربنا واحدٌونبینا واحدٌ!!! ” نقطه چینی که جای کلمه الظاهر باشد کجاست؟
    در پاسخ به: Reply To: (ادعاى روافض) بیایید برویم جهنم.!!! #8277
    در دنیا امر بر ظاهر است. اما وقتی در همین دنیا باطن امر معلوم شود، حکم چیست؟

    ودرتاریخ12/2/93جواب شنیده بودی درمو رد نقطه قاعده الزام را بچسب!!!!

    ودرمورد توضیحت هم باید میگفتی یه جوری می پیچانم بحث را یا از اب گل الود ماهی ام را میگیرم(به قول دوستمانabdollah1990)واگر بدون خواندن مطلب هم که شده یه چرتی مینویسم ومیگم مطلب ایراد اساسی داشته

    اینا را گفتی دیگه درسته؟؟؟؟؟ )

    وباز در تاریخ13/2/93درمورد کلمه الظاهر ع…ع…کرده بودی و شما برای اینکه کلمه ” الظاهر ” را حذف کردید، چه توضح دادید جز اینکه دوباره به سنت سلف صالح اقتدا نمودید

    ودرتاریخ13/2/93جواب شنیده بودی کلمه الظاهر را گفتی ومن هم گفتم که ما در این دنیا(طبق حرف ایت الله عباسی)باید به ظاهر حکم کنیم وچون حضرت علی گفته به ظاهر ما به خدا وایمان به پیامبر وخدا برتری نسبت به اهل شام نداریم(هر چند که این حرفت را هم نشنیده میگرم که گفتی بحث صفین ومعاویه نیست وباز روی همان داری جولان میدی؟)………

    وباز درهمان پست13/2/93دوباره کلمه الظاهر را اورده بودی چرا واژه ” الظاهر ” را حذف کردید؟

    وباز در جواب همان پستت در همان تاریخ13/2/93جواب شنیده بودی کلمه الظاهر را گفتی(حرف ایت الله عباسی را بچسب) که ما در دنیا به ظاهر حکم میکنیم وحضرت علی هم میگه که به ظاهر ما و اهل شام(یاران امیر معاویه)در ایمان به خدا وتصدیق رسولش بر یک دیگر برتری نداریم وبماند که به یارانش میگه به آنها اهل شام ناسزا نگویید بلکه بگویید خدایا خون ما وانها را حفظ کن وبین ما صلح برقرار کن!!!!!)

    این از این حالا بازهم بگو درمورد کلمه الظاهر جواب نگرفتی وحالا باز بگو بی حیا کیه؟!!!!!خوانندگان قضاوت کنند

    وباز ع….ع….کرده ای/ از اونجایی که حرف خدایت رو آوردی معلومه که درسته. این همون کسی نیست که نفرین پیامبر بر یک فرد خاص رو فضیلت برای اون فرد میدونه؟ از این معتبرتر ندارید؟

    عن أبي بَكْرَةَ قال لقد نَفَعَنِي الله بِكَلِمَةٍ سَمِعْتُهَا من رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم أَيَّامَ الْجَمَلِ بَعْدَ ما كِدْتُ أَنْ أَلْحَقَ بِأَصْحَابِ الْجَمَلِ فَأُقَاتِلَ مَعَهُمْ قال لَمَّا بَلَغَ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم أَنَّ أَهْلَ فَارِسَ قد مَلَّكُوا عليهم بِنْتَ كِسْرَى قال لَنْ يُفْلِحَ قَوْمٌ وَلَّوْا أَمْرَهُمْ امْرَأَةً.

    بخاري ج4، ص1610، ح4163، كتاب بدأ الخلق

    در پاسخ به: Reply To: (ادعاى روافض) بیایید برویم جهنم.!!! #8278
    فرمایش ما/گفتی که خدایت(خطاب به من)خب خدارا شکر که عدم اعتقادت به خدا ثابت شد شاید شما خدای دیگری داشته باشی!!!!احتمالش هست!!!! ولی تقصیر تو نیست تقصیر علمای !!!!!!بزرگوارت است که میگویند ما حتی خدای اهل سنت را قبول نداریم این را میگم از نعمت الله جزایری…….بخواننعمت الله جزائري ميگويد: ما با اهل سنت نه در مورد خدا، نه پيامبر و نه امام يكي هستيم زيرا پروردگاري كه پيامبر او محمد است و خليفة او ابوبكر است، آن پروردگار، پروردگار ما نيست و آن پيامبر، پيامبر ما نيست [1][/url”>) لعن مومن توسط رسول الله را گفتی اما حدیث درمورد جنگ جمل اوردی!!!!!!!!!باز بگو بی حیا کیه؟
    ولی انشا الله درهر دو مورد جوابتو میدم
    از اونجایی که حرف خدایت رو آوردی معلومه که درسته. این همون کسی نیست که نفرین پیامبر بر یک فرد خاص رو فضیلت میدونه حدیث لعن مومن تو سط رسوالله را گفتی این مطلب را یه شخص بی سواد شیعی به اسم محمد صادق نجمی درکتابی به اسم سیری در صحیحین همین ادعا را کرده بود وعبدالغنی شاهوزهی در جواب همون کتاب به اسم نقدسیری در صحیحین جواب قشنگی اورده

    آدرس کتاب نقدی بر کتاب سیری در صحیحین ص280

    واین هم ادرسش برای دانلود از کتابخانه ی عقیده
    http://www.aqeedeh.com/view/book/279/نقدی-بر-کتاب-سیری-در-صحیحین/

    از خوانندگان عزیز میخوام این کتاب را دانلود کنند که کتاب بسیار مفیدیه وبه دیگران هم پیشنهادکنند(جزاکم الله الخیر)

    فرمایش(ع…ع…)کرده ای/ یک صحابی از رسول خدا نفعی برده در زمان جمل. نفعش چی بوده؟ به گروهی که فرمانده آنها یک زن بوده ملحق نشده. اگر حرف شما را که عایشه مسبب و فرمانده نبوده و برای جنگ نرفته را بپذیریم، باید در جنسیت صحابه ای مانند زبیر و طلحه و اون یکی که خودش و پدرش رو پیامبر لعن و طرد کرد و یکی دیگه خلف ایشان عمل کرد و دامادش کرد و کاتبش کرد و… شک کنیم. شک کنیم؟ یا در سخن پیامبر.

    فرمایش ما/من گفته بودم که همه ی صحابه چن انها که درجنگ طرف علی بودند وچه انها که طرف حضرت عایشه وطلحه وزبیر بودند بنا بر تاویلشان عمل کردند واینو درجواب اون حرفت گفته بودم که (ع…ع…)کرده بودی که علی فقط بنا بر تاویل جنگیده چون به ظاهر وباطن قران اگاهی داره وحالا تو چی میگی اینجا!!!!!!!!!!حالا این حرفهات در جواب کدوم سخنان من بود!!!!کاکل بابا بگو؟

    وقسمت دوم حرفت که (ع…ع…)کردی که شک در جنسیت صحابه باید کرد حالا این نتیجه را چطور گرفتی کاکل بابا طبق مغالطه ی خودت درسته!!!!!!!!!!

    وحرف دومت میدونم منظورت مروان بن حکمه!!!!!!!!!(که این چه ربط به بحث ما داشت تو باید بگی؟)در بحث جنگ جمل (ع..ع…)کرده بودی که سران فتنه عایشه وطلحه وزبیر بودند ومن چی گفته بودم بهت کاکل بابا؟که اینها سران فتنه ومسبب جنگ جمل نبودند(بنا به این دلایل رفتار حضرت علی درقبال ام المومنین عایشه بعد از جنگ-موضع گیری حضرت علی در مقابل قاتل حضرت زبیر-همعقیده بودن حضرت علی درمورد قصاص قاتلان حضرت عثمان و…….)[1][/url”> الانوار النعمانيه

    در پاسخ به: Reply To: (ادعاى روافض) بیایید برویم جهنم.!!! #8279
    که من گفته بودم دلایل این رفتار حضرت علی ناشی از این بود که میدانست اصل فتنه را چه کسانی به وجود اوردند(ابن سبا رئیس ملعونتان را میگم9وحالا تو در مورد کی اینجا صحبت میکنی درمورد مروان!!!!!!!!ولعن رسول به او!!!!!!!عجب شاید قانع شدی که حضرت عایشه وطلحه وزبیر مسببن اصلی جنگ جمل نبودند واین جا بحث یکی دیگه را پیش کشیده ای(از قدیم گفتند بی خدا باش هرچه خواهی کن=که من میگم بی حیا باش و ع…ع….کن{هر چه خواهی بگو})

    فرمایش(ع…ع…)کرده ای/ شک کنیم؟ یا در سخن پیامبر.

    قال أحمد في ” مسنده ” : حدثنا يحيى القطان ، عن إسماعيل : حدثنا قيس ، قال : لما أقبلت عائشة ، فلما بلغت مياه بني عامر ليلا . نبحت الكلاب . فقالت : أي ماء هذا ؟ قالوا : ماء الحواب . قالت : ما أظنني إلا أنني راجعة . قال بعض من كان معها : بل تقدمين فيراك المسلمون ، فيصلح الله ذات بينهم . قالت : إن رسول الله صلى الله عليه وسلم قال ذات يوم : ” كيف بإحداكن تنبح عليها كلاب الحواب ” هذا حديث صحيح الاسناد ، ولم يخرجوه. سیر اعلام النبلا ج2ص177.178

    این هم فرعی و مطروح شما؛

    فرمایش ما/احمد بن حنبل میگه هذا صحیح الاسناد که ولم یخرجوه؟از کجا گفته صحیح الاسناد از کتاب امام ذهبی

    درمورد سگهای حواب باز هم در تاریخ11/2/93این جوابو بهت داده بودم(ودر ادامه فرمایشت سگهای حواب را گفته بودی اگر چه اصل پارس کردن سگها درسته اما اینکه پیامبر به حضرت عایشه هشدار داده باشه که مواظب باش که ان کسی نباشی که صدای سگهای حواب را میشنوی

    آقای بررسی زاده بررسی میکنیم که واقعیت داره یا نه؟!
    همیشه و همواره مسأله آب حوأب() و احادیث مذکور در مورد آن جولانگاه و مرتعی خوشگوار برای شیعه و کسانی دیگر جهت طعنه وارد کردن برام المؤمنین عائشه بوده است و در مسأله خروج وی برای خونخواهی عثمان به آن باور دارند و حتی کارشان به جایی رسیده که با ادعای مخالفت عائشه با نهی رسول خدا از وارد شدن بر آب حوأب، صفت مجتهد بودن را از عائشه نفی کرده‌اند. منابع تاریخی این ماجرا را ذکر کرده‌اند. طبری آن را طی یک روایت طولانی بیان داشته است که اسماعیل بن موسی فزاری راوی آن می‏باشد و ابن عدی در مورد این راوی می‌گوید: صفت غلو و تشیع او را مورد نکوهش قرار داده‏اند([url=http://www.islamtxt.net/#_ftn2][2]). فزاری این خبر را از علی بن عابس أرزق روایت کرده که ابن حجر و نسائی وی را ضعیف دانسته‏اند([url=http://www.islamtxt.net/#_ftn3][3]). علی بن عابس این روایت را از خطاب هجری روایت می‏کند که فردی ناشناس است([url=http://www.islamtxt.net/#_ftn4][4]) و[url=http://www.islamtxt.net/#_ftnref1][1][/url”>- از آبهای عرب در راه بصره و در نزدیکی آن و بر سر راه مکه به بصره.

    – دور المرأة السیاسی، ص406.

    – الکامل فی ضعفاء الرجال1/528؛ میزان الإعتدال1/413.

    – تقریب التهذیب1/697.

    در پاسخ به: Reply To: (ادعاى روافض) بیایید برویم جهنم.!!! #8280
    و این هجری مجهول آن را از فرد ناشناس دیگری به نام صفوان بن قبیعه أحمسی() و او آن را از شخصی ناشناس‎تر به نام عزنی صاحب الجمل روایت می‏کند که وی در واقع صاحب الجمل نیست، بلکه صاحب آن یعلی بن أمیه است([url=http://www.islamtxt.net/#_ftn6][6][/url”>)

    – همان2/392؛ دور المرأة السیاسی، ص400.

    – میزان الإعتدال3/434؛ لسان المیزان3/225.

    اینارو دیده بودی یا باز هم کور بودی؟!!!!!!وخواستی دوباره سوالاتت را مطرح کنی که چندبار جواب شنیده بودی!!!!!(امان از بی حیایی)خوشم میاد با حرفهات بی حیاییتو ثابت میکنی وبعد همین لفظ را به دیگران میگویی!!!!!!

    فرمایش(ع..ع…)کرده ای/( ابن سبا؟ قتل عثمان؟ فرض کنیم درست باشه. عثمان رو کی کشت؟ صحابه بایهم اقتدیتم اهتدیتم اینقدر قوه تشخیص نداشتند که جلوی اونها رو بگیرند؟ )

    حرف اصلی؟ این حرف اصلی رو حاکم قبول داشت یا نداشت؟ اگر نداشت(که نداشته) چرا اونها اصرار می کردند؟ چرا به حرف حاکم اعتنا نکردند؟ حکم اینکار چیه؟

    فرمایش ما/ابن سبا؟بله ابن سبا (راستی در اصل وجودش که شک نداری؟دیگه درسته؟) فرض نمی کنیم مطمئنیم!!!عثمان را کی کشت(کل داستان جنگ جمل وفتنه های قبل از ان مثل قتل حضرت عثمان ومسببین جنگ جمل را اینجا جوابتو دادم http://www.islamtxt.net/?q=content/forum/2201

    ودرمورد ابن سباهم در اینجا بهت جواب داده بودم البته اگه چشم داشته بودی(چشماتو بازکن که وقتی علی میخواست با سران جمل صلح کند چکار کردند شبانه درتاریخ 8/2/93جواب داده بودم در اردوگاه لشکر علی، تعدادی از آن طاغیان و خوارج که عثمان را به قتل رسانده بودند حضور داشتند که برخی از آنان بعینه معلوم نبودند و برخی دیگر مورد حمایت قبائل خود بودند و عدهای هم بودند که دلیلی در مورد اتهام آنان وجود نداشت و برخی دیگر منافق بودند و توانایی اظهار نفاق خود را نداشتند(). پیروان ابن سبا جهت نجات یافتن خود از قصاص تمایل زیادی به برافروخته ساختن آتش فتنه و شعله ور ساختن آتش آن داشتند([url=http://www.islamtxt.net/#_ftn2][2][/url”>).

    – همان526.

    – همان527؛ تحقیق مواقف الصحابة2/120.

    در پاسخ به: Reply To: (ادعاى روافض) بیایید برویم جهنم.!!! #8281
    وقتی مردم فرود آمدند و آرام گرفتند علی روان شد و طلحه و زبیر نیز روان شدند و به هم رسیدند و درباره مورد اختلاف با هم سخن گفتند و وقتی دریافتند که کار به تفرقه افتاده و نمی‌توان به جایی رسید کاری را بهتر از صلح و جلوگیری از جنگ ندانستند. بدین ترتیب- با چنین توافقی- از هم جدا شدند و علی به اردوگاه خود و طلحه و زبیر هم به اردوگاه خود بازگشتند. طلحه و زبیر پیش سران گروه خود فرستادند و علی نیز پیش سران قوم خود فرستاد، البته بجز آنهایی که عثمان را محاصره کرده‏بودند. آن شب به نیت صلح و عافیت گذشت و شکی در وقوع صلح نداشتند و برخی نزد برخی دیگر بوده و برخی نزد برخی دیگر می‏رفتند و جز صلح نیت و سخن دیگری نداشتند. اما کسانی که در ماجرای فتنه و قتل عثمان دست داشتند بدترین شب عمر خود را می‏گذراندند، زیرا در شرف مرگ قرار گرفته بودند. آنان آن شب را با هم به مشورت پرداختند. یکی از آنان- مالک اشتر- گفت: حال طلحه و زبیر را دانسته بودیم، اما حال علی را تا به امروز ندانسته بودیم. آنان این موضوع را وقتی فهمیدند که علی از مردم درخواست کرد که فردا حرکت کنند و کسی از افرادی که به نحوی در قتل عثمان دست داشته است با وی حرکت نکند. آن فرد همچنین گفت: به خدا رای مردم در مورد ما یکسان است و اگر با علی صلح کنند بر سر خون ماست(

    – تاریخ طبری5/526.

    اینا قاتلان حضرت عثمان بودند وچکارکردند وچطور جلوی صلح را گرفتند!!!!!!!عثمان را کی کشت؟(ابن سبا ی ملعون وپیروانش)وچه کسی به خونخواهی او برخواست؟صحابه

    ومقابله کنندگان این صحابه(یاران حضرت علی)چی میگفتند؟کاکل بابا؟که حضرت علی هم در قصاص قاتلان حضرت عثمان با اصل قصاص که مخالف نبود اگه بود هاتو برهانکم؟واصل اختلاف در در این بود که حضرت علی میگفت الان وقت قصاص نیست وسران جمل خواستار قصاص سریع قاتلان حضرت عثمان بودند؟کاکل بابا !!افتاد الان؟وحیث اصحابی کالنجوم بایهم اقتدیتم اهتدیتم

    اینجا را ببین http://www.islamtxt.net/?q=question/79

    وفکر کنم خودت هم اینو خوب میدونی در اخرین روزهای زندگی حضرت عثمان چه کسی از او دفاع میکرد(حضرت علی با امام حسن وامام حسین وغلام حضرت علی قنبر)میدونستی دیگه درسته؟ودفاع نکردن صحابه از حضرت عثمان هم خواست خود ان بزرگوار بود که من نمیخواهم در شهر پیامبر خون مسلمانان به دست هم ریخته شود وگر نه خوب میتوانست جلوی انها را بگیرد!!افتاد الان؟(فکر نکنم!!!)

    ادامه فرمایشت/ حرف اصلی؟ این حرف اصلی رو حاکم قبول داشت یا نداشت؟ اگر نداشت(که نداشته) چرا اونها اصرار می کردند؟ چرا به حرف حاکم اعتنا نکردند؟ حکم اینکار چیه؟

    فرمایش ما بله حاکم حرف اصلی (که قصاص قاتلان حضرت عثمان )بودرا قبول داشت وگفتم که اصل اختلاف در کجا بود

    ودنباله حرفت به درد ……..میخوره!!!!!!!!!!

    در پاسخ به: Reply To: (ادعاى روافض) بیایید برویم جهنم.!!! #8282
    فرمایش(ع..ع…)کرده ای/ در مورد کار خالد( در واقع زنای او که سیف الله کرد او را)؛

    دقت کنید که حکم اصحاب جمل چه بوده؟ خروج بر حاکم از نظر اهل سنت حکمش چیست؟ برای توجیه کار خالد نیاز دارید که مالک و قبیله اش را اولا غیر مسلمان بدانید ثانیا ثابت کنید که جنگیده اند ثالثا ثابت کنید که زنانشان نیز در معرکه حاضر بوده اند مثل عایشه. و قبل از این جواب بدهید که بالاخره سگها بر چه کدام زن پیامبر صدا کردند؟ خالد که زن پیامبر نبوده تا شما در جواب نامش را بنویسید. کدام زن؟ زن مالک بعد از مالک عده هم نگه داشت؟

    فرمایش ما/حکم اصحاب جمل؟رفتار حضرت علی بعد از جنگ با ام المومنین وقاتل حضرت زبیر فکر کنم گویای همه چیز باشد!!!!!!!وخروج بر حاکم؟که بهت جواب دادم مسببین اصلی کی بودند؟ ودو طرف در جنگ تا استانه صلح پیش رفتند(وچه کسی شبانه یه کارهایی کرد یا کردند وگفتند که اگر فردا صلح بشود بحث بعدی مطمئنا بر سر خون ماست؟چه کسایی میدونی که؟)
    مالک بن نویره را گفتی(این هم فقط برای اینکه دهن گشادت بسته بشه!!!داستان مالك بن نويره در كتابهاي تاريخ معروف است وي بعد از وفات پيامبر -صلي الله عليه وآله وسلم- زكات نمي داد وگفته شده كه از سجاح پيروي ميكرد اما مشهور است كه زكات نمي داد. وداستان وي را با خالد بن وليد، بيشتر تاريخ نگاران ذكر كرده اند واينك روايت طبري: خالد آنها را درشبي سرد دستگير كرد وكسي توانايي ومقاومت نداشت، آنها زنداني شدند وهر لحظه برسرماي هوا افزوده مي شد خالد به منادي دستور داد تا ندا دهد وبگويد: (ادفئوا أسراكم) [1]. و(ادفئوا) در زبان كنانه بمعني قتل بود. گروهي گمان كردند كه هدف خالد كشتن اسيران است در نتيجه ضرار بن ازور، مالك را به قتل رساند. و خالد با ام تيم، دختر منهال ازدواج نمود وگذاشت تاعده اش تمام شود [url=http://www.islamtxt.net/#_ftn2][2][/url”>.

    اما روايت ابن كثير: ابن كثير تقريباً همان روايت طبري را آورده است ودر آخرش ميگويد: ووقتيكه عده اش تمام شد باوي عروسي نمود. وگفته شده است: بلكه خالد، مالك بن نويره را خواست واو را بخاطر پيروي از سجاح وندادن زكات سرزنش كرد وبه او گفت: آيا نميداني كه زكات در كنار نماز ذكر شده است؟ مالك گفت: صاحب شما (محمد) چنين گمان ميكرد خالد گفت: آيا او صاحب ورفيق ماست صاحب تو نيست؟ اي ضرار گردنش را بزن پس گردنش زده شد[3][/url”>.

    در پاسخ به: Reply To: (ادعاى روافض) بیایید برویم جهنم.!!! #8283
    ابو ربيع كلاعي داستان مالك را دركتابش (حروب الردة) ذكر كرده است اما سخن حضرت عمر -رضي الله عنه- كه فرمود: (أي دشمن خدا! يك نفر مرد مسلمان را كشتي آنگاه برهمسرش شبيخون زدي. به خدا قسم سنگسارت مي كنم). سند اين روايت كجاست؟ بله، اين سخن در بعضي از كتب تاريخ آمده است آيا اين سخن ميتواند دليل باشد؟ وسند اين روايت صحيح نيست، اين روايت را طبري در تاريخش به نقل از محمد بن حميد رازي آورده است[1] وامام بخاري در مورد محمد بن حميد گفته است: فيه نظر (او خالي از اشكال نيست) وابوزرعه، محمد بن حميد را تكذيب نموده است وصالح بن جزره مي گويد: ما محمد بن حميد را درهمه احاديثش متهم ميكرديم، در مورد خدا جسورتر از او نديدم. وابن خراش مي گويد: ابن حميد براي ما حديث نقل ميكرد وسوگند بخدا كه دروغ ميگفت [url=http://www.islamtxt.net/#_ftn2][2][/url”>.)راستی تو دین یا مذهب شما اگه کسی منکر زکات باشه مسلمانه یا نه؟بگو میخوام بدونم!!!!البته اگه به ایات قران وصاحب حرفهای قران(یعنی خدا ایمان داری)

    [2][/url”> كسي كه چنين وضعيتي داشته باشد روايت او هيچ اعتباري ندارد.

    فرمایش(ع..ع…)کرده ای/ و چون طبری را دربست قبول داری ؛

    فلما بلغ قتلهم عمر بن الخطاب تكلم فيه عند أبي بكر فأكثر وقال عدو الله عدى على امرئ مسلم فقتله ثم نزا على امرأته وأقبل خالد بن الوليد قافلا حتى دخل المسجد وعليه قباء له عليه صدأ الحديد معتجرا بعمامة له قد غرز في عمامته أسهما فلما أن دخل المسجد قام إليه عمر فانتزع الأسهم من رأسه فحطمها ثم قال أرثاء قتلت امرأ مسلما ثم نزوت على امرأته والله لأرجمنك بأحجارك. تاریخ طبری ج2ص274

    و البته تصحیح عالمتان چه میشود؟ و اینکه شیعه بودن راوی او را از اعتبار ساقط میکند؟ یک سری به مسلم و بخاری بزنید

    در پاسخ به: Reply To: (ادعاى روافض) بیایید برویم جهنم.!!! #8284
    زن مالک بعد از کشته شدن مالک بله عده نگه داشت حرف امام طبری را بخوان ج2ص520

    درمورد سگها باز هم بهت جواب میدم البته جوابی که چندبار بهت دادم اما؟کو شرم وحیا؟(درمورد سگهای حواب سگهای حواب را گفته بودی اگر چه اصل پارس کردن سگها درسته اما اینکه پیامبر به حضرت عایشه هشدار داده باشه که مواظب باش که ان کسی نباشی که صدای سگهای حواب را میشنوی

    آقای بررسی زاده بررسی میکنیم که واقعیت داره یا نه؟!
    همیشه و همواره مسأله آب حوأب() و احادیث مذکور در مورد آن جولانگاه و مرتعی خوشگوار برای شیعه و کسانی دیگر جهت طعنه وارد کردن برام المؤمنین عائشه بوده است و در مسأله خروج وی برای خونخواهی عثمان به آن باور دارند و حتی کارشان به جایی رسیده که با ادعای مخالفت عائشه با نهی رسول خدا از وارد شدن بر آب حوأب، صفت مجتهد بودن را از عائشه نفی کرده‌اند. منابع تاریخی این ماجرا را ذکر کرده‌اند. طبری آن را طی یک روایت طولانی بیان داشته است که اسماعیل بن موسی فزاری راوی آن می‏باشد و ابن عدی در مورد این راوی می‌گوید: صفت غلو و تشیع او را مورد نکوهش قرار داده‏اند([url=http://www.islamtxt.net/#_ftn2][2]). فزاری این خبر را از علی بن عابس أرزق روایت کرده که ابن حجر و نسائی وی را ضعیف دانسته‏اند([url=http://www.islamtxt.net/#_ftn3][3]). علی بن عابس این روایت را از خطاب هجری روایت می‏کند که فردی ناشناس است([url=http://www.islamtxt.net/#_ftn4][4]) و این هجری مجهول آن را از فرد ناشناس دیگری به نام صفوان بن قبیعه أحمسی([url=http://www.islamtxt.net/#_ftn5][5]) و او آن را از شخصی ناشناس‎تر به نام عزنی صاحب الجمل روایت می‏کند که وی در واقع صاحب الجمل نیست، بلکه صاحب آن یعلی بن أمیه است([url=http://www.islamtxt.net/#_ftn6][6][/url”>)

    – از آبهای عرب در راه بصره و در نزدیکی آن و بر سر راه مکه به بصره.

    – دور المرأة السیاسی، ص406.

    – الکامل فی ضعفاء الرجال1/528؛ میزان الإعتدال1/413.

    – تقریب التهذیب1/697.

    – همان2/392؛ دور المرأة السیاسی، ص400.

    – میزان الإعتدال3/434؛ لسان المیزان3/225.

    فرمایش ما/طبری را دربست قبول نداریم چون حرف خودشه در مقدمه تاریخ طبری که من صحیح یا ضعیف بودن روایات تاریخی را مشخص نکردم؟ فکر کنم خودت جواب خودتو دادی راوی رافضی بوده دیگه وامام شافعی میگه روافض دروغگو ترین فرقه در اسلام هستندو……

    ) مسلم وبخاری را سر بزنم حتما راوی رافضی دارند درسته/واگر دارند روایاتشان درمورد اصول دینه یا مستحباتش/(اینا سواله؟جواب بده)

    در پاسخ به: Reply To: (ادعاى روافض) بیایید برویم جهنم.!!! #8285
    فرمایش(ع…ع…)کرده ای/ بعد از اینکه نگفتید توضیح ” ادراج ” از شما بود یا هیثمی، به معنایی که گفتم دقت کردید؟ علی از آنجا گذشت. فقال الحق مع ذا الحق مع ذا. روایت حاکم هم که ایشان را با قرآن می داند. حق در قرآن هست یا نیست؟ اگر نیست که هیچ. اگر هست این حق با کس که همراهش می باشد، همراه هست یا نیست؟

    آن عقیصا را هم از حاکم آوردم.

    ” اگر علی مع الحق حدیثی باطل باشد، ” اگر به این وضوح را ندیدی؟ اگر.

    بعد من چی نوشتم. نوشتم که معنا یکی است. نگفتم حدیث ضعیف است اما معنایش صحیح. دقت کنید و به جای نمک بودن(که البته گندیده) دقت کنید. دقت کنید. به چی؟ به اینکه حدیث دوم شاهدی است برای حدیث اول. همینطور حدیث حاکم.

    داجن یعنی بزغاله. یا گوسفند کوچک. یا یک همچین حیوانی که اهلی است. این حدیثشه ” … دخل داجن فکلها ” جای نقطه چین این ترجمه رو داره؛ که آیه رضاع نازل شد و در کاغذی بود زیر تختم و بزغاله اومد و خورد.

    فرمایش ما/کل حرفهای قابل جوابت باز هم حدیث مع الحق (جواب= یک سوی قضیه کسیه که مع الحق است(به حدیث علی مع الحق والحق مع علی)اشاره کرده ای دوست این حدیث را یه بررسی کوتاهی بکنیم میدونم که دوست داری
    پس بخون
    علي با حق است و حق با علي است). اين حديث را هيثمي در مجمع الزوائد (7/435 ـ 236) آورده است وميگويد: بزار آن را روايت نموده است و در سند آن سعد بن شعيب است، وي را نمي شناسم اما بقيه افراد حديث افراد حديث صحيح هستند .
    و خطيب در ( تاريخ بغداد) (14/ 340) در شرح حال يوسف بن محمد مؤدب آورده است با سند حديثي كه بعد از اين حديث مي آيد ودر اسنادش عقيصا ابو سعيد تيمي وجود دارد كه وي فردي متروك است .
    متروک است میدونی یعنی چی درسته؟)اینجا هم حرف هیثمی را نقل کرده بودم البته اگه کور نبوده باشی

    ودرادامه فرمایشت/ آن عقیصا را هم از حاکم آوردم.

    (که در تاریخ11/2/93 جواب شنیده بودی بی حیا باش وع ..ع…کن=جوابی که بهت داده شده بود وباز کور بودی آن عقیصا را هم از حاکم آوردم

    در پاسخ به: Reply To: (ادعاى روافض) بیایید برویم جهنم.!!! #8286
    وباز به حدیث مع الحق اشاره کرده ای البته با چاشنی قیچی!!!!!! {از نقطه چین ها معلوم است نه؟}!!! که تو همین سایت جوابت قشنگ داده شده

    http://www.islamtxt.net/?q=question/470

    اهان ببخشید یادم رفت که گفته بودین حوصله ندارین لینکها را باز کنین

    یه قسمتهاشو واست میگذارم

    حدیثی که به پیامبرصلی الله علیه وسلم منسوب شده: علی مع الحق و الحق مع علی، یعنی: علی با حق است و حق با علی است. مراجع شیعه در مناظرات خود به هیثمی اشاره می کنند که آنرا از ابوسعید خدری روایت کرده و می‌گویند: رجال آن ثقه هستند.(مجمع الزوائد)(7/235) و همچنین از سعد بن ابی وقاص و ام سلمه روایت شده است، سپس می‌گویند: بزار آنرا روایت کرده است و در سند آن سعد بن شعیب قرار دارد و من او را نمی‌شناسم و بقیه رجال سند صحیح هستند

    کلماتی را که شیعه از حدیث مذکور ذکر می کنند و سپس می گویند که هیثمی آن را همین‌طور آورده است، در حالیکه اینگونه نیست. هیثمی دو جمله آورده است: اول: (حق با این است، حق با این است) و دوم: (علی با حق است، یا حق با علی است). و مراجع شیعه به جای جمله اول، جمله دوم را ذکر می کنند و به دومی اشاره می کنند با اینکه کلمات فرق می‌کند

    هیثمی می‌گوید که در سند آن سعد بن شعیب است، و این راوی در هیچ یک از کتابهای معتبر رجال ذکر نشده است و این نشانه مجهول بودن اوست.

    حدیث: (حق با فلانی است…) ظاهر این است که این از سخنان پیامبر صلی الله علیه وسلم نیست، بلکه از سخنان ابوسعید خدری است، یعنی راوی می‌گوید که ابوسعید خدری از پیامبر صلی الله علیه وسلم روایت می‌کند که پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود: (آیا شما را از برگزیده‌ترین شما آگاه نکنم؟ گفتند: بله. فرمود: بهترین شما پاکان هستند، خداوند پرهیزگار پنهان را دوست می‌دارد). کسی که از ابوسعید روایت می‌کند وقتی از پیش روی او علی بن ابی طالب عبور کرد گفت: (حق با این است، حق با این است). و این را علما ادراج می‌گویند، و این اشکالی ندارد و ما معتقدیم که در دوران اختلاف میان علی و معاویه، حق با علی بوده است. سیوطی در جامع الأحادیث والمراسیل این روایت را بدون جمله اخیر(جامع الأحادیث)(3/349) ذکر کرده است، این تأکید می‌کند که این جمله مدرج و جای داده شده است. فکر کنم به اندازه ی کافی این فرمایشتو جواب دادم

    )درمورد حدیث مع الحق دیگه فکر نکنم ذهنت بکشه بفهمی هر بار جواب شنیدی وباز با بی حیایی دوباره مطرح کردی

در حال نمایش 15 نوشته (از کل 363)