ابن تیمیه۷۲

پاسخ های ارسال شده در انجمن

در حال نمایش 15 نوشته (از کل 363)
  • نویسنده
    نوشته ها
  • در پاسخ به: Reply To: (ادعاى روافض) بیایید برویم جهنم.!!! #8287
    فرمایش کرده ای/آیه میفرماید توی خانه هایتان بنشینید و فلان کارها رو هم نکنید. امر ابتدایی چگونه تحدید میشود؟ یعنی اگر برای فتنه انگیزی خارج بشوید ایرادی ندارد؟ فقط با آرایش خارج نشوید همه چیز حل میشه؟

    این قول جناب ام سلمة سلام الله علیها است؛

    ” … فَوَاللَّهِ إِنَّكَ لِعَلَى الْحَقِّ، وَالْحَقُّ مَعَكَ، وَلَوْلا أَنِّي أَكْرَهُ أَنْ أَعْصَى اللَّهَ وَرَسُولَهُ، فَإِنَّهُ أَمَرَنَا صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ أَنْ نَقَرَّ فِي بُيُوتِنَا لَسِرْتُ مَعَكَ… ”

    مستدرک ج3ص119

    مجتهد تازه اگر مجتهد باشد و ثابت باشد که حق اجتهاد دارد در برابر کسی که تاویل می داند، حق اظهار نظر دارد؟ تازه آن عالم به تاویل که کنفسی رسول هم هست، حاکم هم باشد، دیگر جایی برای اجتهاد دیگران می ماند؟ شوخی خوبه اما نه با حرف پیامبر. این که قرار باشد هر خطایی را به اجتهاد وصل کنیم و بگویم که اینها مجتهد بوده اند، یه ذره به پیامبر ایراد وارد میشه

    فرمایش ما/درمورد ام المومنین عایشه که به خواست طلحه وزبیر وبرای قصاص قاتلان حضرت عثمان به صحنه اومد وام سلمه را گفتی مگه ام سلمه را کسی گفت بیا برای دعوت مردم به گرفتن قصاص جز اینکه حضرت عایشه به او گفت بیا وبماند ان داستان موافقت حضرت علی با اصحاب جمل در قصاص قاتلان حضرت عثمان وموضع گیریشان درمورد قاتل حضرت زبیر ودرمورد شخص حضرت عایشهو..و…و….

    مگه درمورد جنگ جمل ایه ای سراغ داری که حضرت علی بهتر تاویل کرده؟که تو این بحث را پیش میکشی؟میگی علی عالم به تاویل بوده/وپیامبرکنفسی رسول هست؟منظور

    خطای اصحاب جمل را گفتی که فکر کنم بدونی اصل اتش فتنه از کجا بلند شد؟میدونی دیگه؟(ابن سبا را میشناسی؟)

    فرمایش کرده ای/حدیث فلته را گفته ای

    فرمایش ما/(که فکر نکنم مورد بحث ما باشه اگر هم درمورد اون حدیث میخوای بدونی تو یه پست جداگانه حاضرم جوابتو بدم)وهم چنین درمورد استحقاق خلفا به خلافت هم حاضرم به یاوه گوئیهات جواب بدم

    فرمایش(ع..ع…)کرده ای/

    شما ” الظاهر ” را حذف کردید تا حرف خود را ثابت کنید. در نوشته ابتدایی شما این کلمه وجود ندارد ولی همه متون نهج البلاغه موجود است. پس تحریف کردید. بعد در مورد حرف آقای عباس گفتم که وقتی باطن امر معلوم شد حکم معلوم است. بل نداویه بالمکابرة. جولان را شما داید که حذف کردید و البته از جمل به صفین آمدید و دوباره به آنجا ارجاع داده شدید. کار خلاف نکنید تا اینطوری نشوید.

    بحث امام صادق علیه السلام را چه کسی اول مرتبه طرح کرد؟ من یا شما؟ بعد اینکه من در مورد کار بخاری نظر ندادم. در جواب شما گفتم که به جوا ببخاری دقت کنید بد نیست. شما گفتید ضعیف الحدیث. من گفتم نظر بخاری را ببینید. مسلم اگر از ایشان نقل کرده بر مشرب خود نقل کرده. همان داستان ضعیف بودن که البته جواب داده شده در مورد بخاری هم هست اما به نحوی که بخاری می داند و خدایش.

    در پاسخ به: Reply To: (ادعاى روافض) بیایید برویم جهنم.!!! #8288
    فرمایش ما/درمورد کلمه الظاهر اول همین پست را بخوان
    من بحث امام صادق را مطرح نکردم بحث بر سر بررسی احادیث بود که من گفتم تو که اصرار بر این داری چرا تو پستهایی که در مورد بررسی احادیث هست خفقان میگیری!!!!اونجا ودر ضمن نگفتم ضعیف الحدیث توی تالار یه پستی هست که امام صادق نزد شما ضعیف الحدیثه اینجاhttp://www.islamtxt.net/?q=content/forum/1004

    واگه جوابی داری بسم الله!!!

    وادامه حرفت جواب خودته اگه بخاری روایت نکرده مسلم که روایت کرده مگه امام بخاری خود را ملزم کرده بود که از تمام راویان ثقه روایت کند؟خیر

    فرمایش(ع..ع…)کرده ای/ اصحاب حدیث= اهل حدیث؟

    حتما می دانید که نتیجه صحت یا ضعف حدیث در شیعه اجتهادی است. یعنی این نیست که چون بخاری گفته پس لابد و ناچار باید صحیح باشد. این همان علت است

    و شیخ فرموده که عقیده آنها فاسد بوده. شما یهودی راستگو ندیدی؟ این را بری حدیث نمیگویم. بلکه از همان کلام شیخ گروهی استثناء میشوند. بعد عقیده را رد کرده. قول را هم رد کرده؟

    فرمایش ما/سوال من این بود در مورد راویان ما وشما که کلینی در خیلی از جاهای اصول کافی میگه(مثلا حدثنا..فلان فلان و….من عده اصحابنا!!!!)وامام بخاری چی میگه اصحاب الحدیث(که من ازت پرسیدم اهل حدیث را میشناسی؟ودر ضمن امام بخاری دربعضی جاها اهل الرای را اگر بگوید وما هم که میدانیم اهل الرای چه کسانی هستند ایا این مساوی با من عده اصحابنای کلینیه هر چند که بماند کلینی منظورش را از من عده اصحابنا مشخص نکرده!!!!!!!!!

    وحرف شیختان هم این بود(«إن كثيرًا من مصنّفي أصحابنا وأصحاب الأصول ينتحلون المذاهب الفاسدة وإن كانت كتبهم معتمدة».فهرس الطوسی ص32

    بسیاری از تصنیفات اصحاب ما واصحاب اصول از کسانی بوده که مذاهبشان فاسد بوده و اگرچه کتبشان معتمد است

    )ببین چی میگه میگه دارای مذهب فاسد(که شما فقط میگی عقاید)ونگفته راستگو!!تو چی میگی؟راستگو ی یهودی ندیدی؟!!!!!عجب

    وبدبختی تان اینجاست شیختان میگه با اینکه فاسدالمذهبند اما قابل اعتماد هم هستند در همان حال ودر ضمن حرفی از یهود نیست اینجا اینو از کجا اوردی از جیب………….. ودر اخر هم به دروغت بگم که شیختان میگه بساری از تصنیفات !!بسیاری بسیار

    در پاسخ به: Reply To: (ادعاى روافض) بیایید برویم جهنم.!!! #8289
    فرمایش کرده ای/ و البته این را هم اضافه کنم که؛

    اگر (دقت کنید که نوشتم اگر.اگر) بلد نیستید که رجال شیعه را استفاده کنید چرا دائما میگویید که رجال ندارند و حدیث ندارند و … ؟ عزیزم دقت کنید که نوشتید ” از کجا بدونم این راوی ثقه است یا نه کذابه یا نه ” یعنی اصولا رجال را نمی دانید. چنین فردی به چه پشتوانه ای میگوید که فلان حدیث صحیح یا ضعیف است؟

    نمونه چی شد؟

    حرف البانی به علمای احناف بوده. یعنی اونها از روی هوای نفس این کار رو کردن. چرا؟ چون حدیث با مذاق مذهب اونها نیست. پس هر حدیثی که به مذاقشون بوده رو از روی هوای نفس تصحیح کرده و هر چی نبوده رو تضعیف.

    تمام این پیچانده ها که نوشتی شورعش با شخص شما بوده و من بدون اعتراض جواب داده ام. حیا اگر داشته باشی سعی نمیکنی که سر خدا کلاه بذاری.

    فرمایش ما/درمورد رجال هم انشاءالله این موارد را در قسمت انتقاد از احادیث شیعه پست جدید میگذارم تا بیای اونجا واسباب سرگرمی ما را فراهم کنی!!!

    1-بحث درمورد کتاب سلیم

    2-تناقض جرح وتعدیل درمورد راویان شیعه

    3-جاعلان حدیث(حتی تا جعل چهارهزار حدیث)

    4-مجهول بودن بسیاری از راویان شیعه
    5-احادیثی در کتب شیعه که عقاید اهل سنت را تایید میکند

    6-اعتراف به اختلاف فقها ونسبت دادن ان به ائمه!!!و.و.و.و.و.و

    پس منتظرم باش!!!!!

    به خدا قسم جوابهات از روی نقسه وتکرار مکررات و……بی حیا هم(که چون تو اول گفتی من هم میگم{اگرچه چندجا فقط در جوابت همینو به خودت گفتم}ابلهان همگان را مثل خویش پندارند)
    فرمایش (ع…ع…)کرده ای/ در مورد عفیر با اینکه بعدا خواهی گفت پیجچاندن و…؛

    از حدیث بالاتر در قرآن مورچه ای سخن میگوید و رسول خدا میشنود و اسف بارتر اینکه میفهمد چه میگوید و فاجعه اینست که که میخندد. از آن اهانت بارتر و فجیع تر سخن گفتن هدهد است با همان پیامبر و آگاهی دادن به او. از این بدتر هم کار ابراهیم علیه السلام است که پرنده را ذبح و تکه تکه کرده و تکه های او را صدا میزند و زشت تر اینجاست که پرنده هم او را اجابت میکند.

    ” اگر ” در مذهب شما ” چون ” معنا می دهد. خوبه حالا یکروز بیشتر نگذشته و من هنوز هستم. جالبه که عین متن من را گذاشتی و باز در کمال خونسردی از آن قصد خودت را برداشت میکنی.

    دلیل عدم مجازات را میتوانید در کار حضرت موسی علیه السلام با سامری ببینید. یا عمل رسول الله با ابن ابی. گرچه از نظر بنده علت عدم مجازات او از طرف امیرالمومنین سلام الله علیه این آیه شریفه است ” وَمَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فيها وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَلَعَنَهُ وَأَعَدَّ لَهُ عَذاباً عَظيماً ” 93 نساء.

    در پاسخ به: Reply To: (ادعاى روافض) بیایید برویم جهنم.!!! #8290
    فرمایش ما/اهان چون در قران اومده عصای حضرت موسی ازدها میشد پس باید رسول الله هم این کار را بکند یا چون اومده حضرت عیسی مردگان را زنده میکرد پس پیامبر هم باید این کار را میکرد!!!!عجب(به قول مجاهد دین خاک بر سر استدلالت)

    وفرق این دو مورد را بهت میگم…….درمورد حدیث الکافی عفیر میگه من از پدرم و او از پدرش واو از پدرش شنیدم!!!!!ایا در داستان مورچه حضرت سلیمان مورچه همچین سلسله مبارکه ارایه میدهد یا پرندگانی که حضرت ابراهیم گوشت انها را کوبید انها با حضرت ابراهیم حرف زدند!!!!بگو به من میخوام بدونم؟(ودرمورد همین مورچه یه سوالی مطرح شده بود توسطabdollah1990که خدا درمورد مورچه وپرنده و گاو بنی اسرائیل و…ایه نازل کرده پس چرا درمورد امامت ایه ای نازل نکرده!!!مگه اینها مهمتر از امامت شمت هستند!!!)

    عین متن را میگذارم تا منو متهم به نقل دروغ حرفهات نکنی!!!!!!(که یه ع…ع….هایی میکنی)باز هم!!!واین هم از بی حیاییته(وتو همان کسی هستی که خدارا متهم به الزایمر کرده ای در بحث باabdollah1990وگفته ای اهل سنت اذان را انگلک کرده اندو میگی خدای شما!!!!)

    فرمایش(ع…ع…)کرده ای/” الظاهر ” را حذف کردی و الان در کمال بی شرمی به آن استناد میکنی که البته جوابش را هم گرفتی اما مانند مسبب افک رفتار میکنی.

    دقت کنید که فقط مطالب شما را پی میگیرم.

    اختلاف در خون عثمان بود. یک طرف داعیه خونخواهی داشته و یکطرف نداشته. کی نداشته؟ یقاتل علی تاویل. پس نتیجه چیست؟ گروه مقابل الکی جوش میزدند. تا جایکه گفتند بل نداویه بالمکابرة. الان حل شد؟ باز عبارات را آوردید با حذف ” الظاهر “. و فراموش کردید که بحث بر سر حکم کسی مانند معاویه و عایشه است از نظر اهل سنت. ربطی به امام من ندارد.
    اگر این حرف در موقع مرگ نباشد شاید قابل قبول باشد اما… . علاوه بر اینکه شاید. ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون. گوسفند کجاشه؟ و اگر بحث بر سر افراد است که دست من را خیلی بازتر میکنید. اما حواسم هست که ” و لا تسبوا الذین یدعون من دون الله فیسبوا الله عدوا بغیر علم… ” .

    فرمایش ما/( اختلاف در خون عثمان بود. یک طرف داعیه خونخواهی داشته و یکطرف نداشته. کی نداشته؟)اینو مثلا از قول من نوشتی!!!!؟؟؟؟؟؟؟ودرمورد خون حضرت عثمان هم گفتم که اختلاف در چی بود؟کاکل بابا؟ومن کی گفتم حضرت علی مخالف قصاص بوده ونظر اهل سنت درمورد معاویه و حضرت عایشه معلومه!!!!!!!!!که فکر نکنم نیازی باشه به شما توضیح بدم

    والسلام علیکم

    به پایان امد جواب این ابله ولی ع..ع…کردنهای این…….همچنان باقیست
    a-s-n=m-r-v

    در پاسخ به: Reply To: ادامه ادعای روافض. بیایید برویم جهنم #8328
    سلام عرض میکنم خدمت دوستان عزیز ودست اندرکاران سایت اسلام تکس
    وهم چنین خدمت عبدالحسین………..!!!!!!
    باز هم فرمایشاتی کرده بودی که انشاءالله بی جواب نخواهد ماند
    فرمایش کرده ای/چون خود ایشان می دانند که چی نوشته اند و کدام حرف جواب برای کدام نوشته ایشان است، از نوشتن دوباره خودداری میکنم. در جواب مطالب 2/15.
    زبان فحاشی؟ کلمات و عبارات تحریک آمیز رو کی شروع کرد و ادامه داد؟ تیتر نوشته های شما چیست؟
    قالَ سَنَنْظُرُ أَ صَدَقْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْكاذِبين‏/
    فرمایش ما/خدا را شکر هر وقت خواستم جوابتو بدم کل حرفهاتو بدون کم و کاست نقل کردم
    وجوابتو دادم گفته ای زبان فحاشی؟ اول عبارات را کی شروع کرده 13/2/93یادت میاد چی نوشته بودی؟(عزیزم باید صریح بگویم که شکاف دهانت را کنترل کن وگرنه با فضائل خدایانت پرش میکنم؟ دقت کنید که ابتدای توهین از سوی شماست. من احساس کنم که از حرفی قرار است توهین به من و عقیده ام شود، صاحب عقیده طرف مقابل را آب کشی میکنم)
    تیتر نوشته های من بعد از این گفته هات بود!!!
    فرمایش کرده ای/در تاریخ 2/7؛
    ” حضرت علی در نهج البلاغه میگوید(وکان بدءُ اَمرنا اَنا التقینا وَالقوم من اهل الشام اَن ربنا واحدٌونبینا واحدٌ!!! ” نقطه چین که جای ” الظاهر ” گذاشتید کجاست؟
    در تاریخ 2/13؛
    ” در خون عثمان بوده(همون خطبه که کلمه الظاهر توشه اینو میگم حضرت علی در نهج البلاغه میگوید(وکان بدءُ اَمرنا اَنا التقینا وَالقوم من اهل الشام اَن ربنا واحدٌونبینا واحدٌ!!! ” نقطه چین که جای ” الظاهر ” گذاشتید کجاست؟
    در تاریخ 2/8
    ” در ضمن من قصدم این نبود که کل خطبه را بیاورم نقطه ها را که دیدی ” نقطه ها کجایند؟
    قطعا لعن خدا و لعن کنندگان بر کاذبین خواهد بود.
    و این را هم نمیبینید که ” بل نداویه بالمکابرة ” این ظاهر و باطن را معلوم میکند. آن الزامی که میگویید با این عبارت آن فئة باغیة تکلیفش معلوم می شود.
    ضمن اینکه دوباره میگم که بحث جمل بود نه صفین. شما علاقه دارید از کنار ” الظاهر ” را که حذف کرده اید بدون اینکه جوابی برای این تحریفتان بدهید، فرار کنید. اما چون خودتان مطرح کردید من هم پیگیر میشوم و تا معلوم نشود که چرا چنین تحریفی نمودید، این قضیه ادامه دارد.
    در پاسخ به: Reply To: ادامه ادعای روافض. بیایید برویم جهنم #8329
    فرمایش ما/باز هم در مورد کلمه الظاهر بهت میگم چون خیلی روی ان جولان میدی

    در اول پست قبلی در جواب حرف همشهری ابوبکر ایه وان طائفتان من المومنین …..را اورده بود

    وتو درجواب ابوبکر نوشته بودی اگر یک طرفین مع الحق حیث دار باشد میشه طرف مقابل را اصلا مسلمان بدانیم؟

    ومن فقط خطبه را اوردم که بین دو گروه اگر جنگ در بگیرد هر دو طرف میتوانند مسلمان باشند طبق همون ایه قران(ایه ی 9) وطبق همون نامه ی حضرت علی (نامه ی58 نهج البلاغه) وقصدم این نبود که کل خطبه را بیاورم ودرمورد کلمه الظاهر هم طبق گفته ایت الله عباسی در این دنیا ما به ظاهر حکم میکنیم ودرمورد خوب یا بد بودن یک انسان نظر میدهیم که حضرت علی هم میگه ما واهل شام در ابتدای کار که با هم دیدار کردیم به ظاهر (که نیاوردن این کلمه هیچ مشکلی در گفته های من ایجاد نمیکند همون طور که خودت هم ندیدم کل نامه را بنویسی!!!!)خدای ما یکی پیامبر ما یکی درایمان به خدا وتصدیق رسولش هیچ کدام از ما بر دیگری برتری نداشتیم واختلاف ما فقط در خون عثمان بود(که این خیلی نکته ی مهمیه که میگه اختلاف ما فقط در خون عثمان بوده ایا شما هم همین عقیده را در مورد جنگ حضرت علی ومعاویه دارید مثل امام معصومتان یا بر خلاف نظر او اعتقاد دارین!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟)ومن هم فهمیدم که موضوع جنگ جمل است ودر ادامه هم کل داستان جنگ جمل را توضیح دادم وقانع نشدی باز هم تو یه پست دیگه داستانهای قبل از جنگ جمل را هم توضیح دادم(پست را درست کردم )از جمله چگونگی ایجاد فتنه توسط سران سبائیه که باز هم همان موضوعات را مطرح کردی

    وباز هم موضع گیری حضرت علی را ومالک اشتر را در مورد حضرت عایشه بهت گفتم وموضع گیری حضرت علی را در قبال قاتل حضرت زبیر گفتم اما کو گوش شنوا وچشم بینا؟!!!(وجوابت(یعنی قیاست)به موضع گیری حضرت رسول در قبال ابن ابی وموضع حضرت موسی در مورد سامری)که من هم بهت میگم حضرت رسول مگر نفاق همین ابن ابی را به همه نشان نداده بود ویا حضرت موسی در مورد سامری همان رفتاری را کرد که حضرت علی با عایشه رض کرد(که حضرت علی ناسزا گویان (ام امومنین)را حد میزد) ومگر حضرت علی گفت که عایشه منافقه؟نعوذ بالله (خیر چون اون هم میدانست که اصل فتنه از کجا اب میخوره!!از ابن سبا ویارانش و…و….و….

    در پاسخ به: Reply To: ادامه ادعای روافض. بیایید برویم جهنم #8330
    فرمایش کرده ای/همین حرفی که زدی به خود خدا و پیامبرش وارد است. قل یا ایها الکافرون. لا اعبد ما تعبدون. و لا انتم عابدون ما اعبد. و لا انا عابد ما عبدتم. لکم دبنکم ولی دین. میبینید که خدا به رسولش میگوید که به آنها بگو من خدای شما را نمی پرستم. طبق حرف شما که اثبات خدایتان را دلیلی بر عدم اعتقاد دیگری به خداوند متعال دانسته اید، در این سوره خداوند عدم اعتقاد خودش به خودش را و البته رسولش به او را هویدا کرده است. به این سوره اضافه کنید آیات متعددی که م گوید مشرکین خدای دیگری داشته اند. یعنی خدا خودش را نفی کرده است. جالب بود.

    فرمایش ما/تو گفتی خدایتان(خطاب به من) که جواب خوب شنیدی واینجا میگی همین حرف به خدا وپیامبرش وارد است!!!

    این هم از جهالتته!!میدونی چرا؟فرقشو بهت میگم اینجا این سوره مخاطبینش چه کسانی هستند؟(مشرکین مکه واین مشرکین چه میگفتند(خطاب به پیامبر)که بیا با هم توافق کنیم ویک سال تو خدایان ما(بتها!!!)را بپرست ویک سال هم ما خدای تورا میپرستیم بله رسول از طرف خدا به انان گفت که خدای شما را نمی پرستم (یعنی بتهارا)وخدا خودش را نفی نکرده!!واین از مرض قلب توئه که هم چین برداشتی میکنی

    واینجا که خطاب به من گفته بودی مگه من بتها را خدای خودم میدانم که تو میگی(خطاب به من)خدایتان!!!

    وخدای مشرکین هم بتها(لات وعزی )بودند(که اگر چه باز همینها هم میگفتند ما اینا را واسطه قرار میدهیم)

    فرمایش کرده ای/لعن مومن؟ پیامبر مومن لعن کرده؟ من گفتم مومن؟ گفتم لعن؟ بعد من گفتم که خدای شما نفرین رو فضیلت میدونه. اعتبار خدایتان را نشان دادم. بحث رو نمکی نکنید. لعن مومن را شما گفتی. خودت هم مثابتش کن.

    إنا لا نجتمع معهم – أي: مع السنة – على إله ولا على نبي ولا على إمام، وذلك أنهم يقولون: إن ربهم هو الذي كان محمد نبيه وخليفته من بعده أبوبكر, ونحن لا نقول: بهذا الرب ولا بذلك النبي, بل نقول: إن الرب الذي خليفة نبيه أبو بكر ليس ربنا ولا ذلك النبي نبينا – الأنوار النعمانية (ج:2ص:278)

    این رو از نوشته های لغیر رشده کپی کردم در تاپیک نظر رافضه… . چرایی این مطلب را هر کس بگوید معلوم میشود که ذره ای فهم مطلب دارد. ناگفته پیداست که خدایی که پیامبرش محمد باشد و خلیفه آن پیامبر ابوبکر باشد، اصلا وجود ندارد.

    فرمایش ما/(این عین حرفته درتاریخ15/2/93 یک صحابی از رسول خدا نفعی برده در زمان جمل. نفعش چی بوده؟ به گروهی که فرمانده آنها یک زن بوده ملحق نشده. اگر حرف شما را که عایشه مسبب و فرمانده نبوده و برای جنگ نرفته را بپذیریم، باید در جنسیت صحابه ای مانند زبیر و طلحه و اون یکی که خودش و پدرش رو پیامبر لعن و طرد کرد و یکی دیگه خلف ایشان عمل کرد و دامادش کرد و کاتبش کرد و… شک کنیم. شک کنیم؟ یا در سخن پیامبر.)واینجا به صورت سوالی مطرح میکنی!!!که این هم از بی حیاییته!!!!

    در پاسخ به: Reply To: ادامه ادعای روافض. بیایید برویم جهنم #8331
    وگفتی خدایت خطاب به من که لعن را فضیلت میدونه (اما ایه ای نیاوردی که لعن مومن توسط خدا فضیلت باشه!!!!!

    کاکل بابا؟الا اینکه حدیثی اوردی که ثابت کنه رئیس جملیان عایشه رض بود(حالا اگه این حدیث حرف خداست هر چند باز حرفت فضیلت دانستن لعن توسط خدا بود اما حدیث در مورد اثبات بودن حضرت عایشه در جنگ جمل اوردی که ربطی به هم نداشت!!!!!)0ودر مورد اون کسی که گفتی خودش وپدرش را پیامبر لعن وطرد کرد(منظورت مروان بود)ویکی دیگه خلاف ایشان عمل کرد(منظورت حضرت عثمان بود)که جواب شنیدی مورد بحث ما نیست و گفته ای که خدای شما(خطاب به من)نفرین رو فضیلت میدونه؟؟؟؟؟اما اونجا حرفی از خدای من نیاوردی که نفرین را فضیلت بدونه؟؟؟؟؟کاکل میگذارم به حساب………….

    فرمایش کرده ای/در جواب آنکه گفتی عایشه برای جنگ نرفت. فرماندهی تیم فوتبال صحابه رو برعهده داشته؟ فرمانده برای کجاست؟

    نتیجه از این حرف شما بود که گفتی عایشه برای جنگ نرفته. حدیث میگه یک زن فرمانده اصحاب شتر(جمل) بوده. حالا اگر فرض کنیم که عایشه اصلا در جمل حاضر نبوده، فرماندهی با کی بوده؟ یا با یک زن دیگر بوده یا با طلحه و زبیر و آن کسی که پیامبر لعن و طردش کرد. این سه نفر آخری که ” الظاهر ” مرد بوده اند. یا اینکه بگویید طبق حدیث بخاری، زن بوده اند؟ عزیزم دقت کن که بحث آن کسی که ملعون پیامبر است برای چی بود. برای این بود که شما بگی عایشه فرمانده بوده یا کس دیگر.

    فرمایش ما/وخواستی ثابت کنی(بی شرمانه)که عایشه رئیس جملیان بوده تا یه جوری جلوه بدی که من منکر حضور حضرت عایشه در جنگ بودم(که در تاریخ15/2/93گفته بودی به گروهی که فرمانده آنها یک زن بوده ملحق نشده. اگر حرف شما را که عایشه مسبب و فرمانده نبوده و برای جنگ نرفته را بپذیریم )که این را هم میگذارم به حساب ………

    باز هم میگم که کل حرف من این بوده که حضرت عایشه مسبب اصلی جنگ جمل نبوده وتو چی برداشت کردی که حضرت عایشه رئیس جملیان نبوده یا اصلا در جنگ حضور نداشته (فی قلوبهم مرض فزادهم الله مرضا)
    ایا تو از این حرفهای من اینطور برداشت کردی که حضرت عایشع در جنگ نبوده(15/2/93همه ی صحابه چن انها که درجنگ طرف علی بودند وچه انها که طرف حضرت عایشه وطلحه وزبیر بودند بنا بر تاویلشان عمل کردند-در بحث جنگ جمل (ع..ع…)کرده بودی که سران فتنه عایشه وطلحه وزبیر بودند ومن چی گفته بودم بهت کاکل بابا؟که اینها سران فتنه ومسبب جنگ جمل نبودند(بنا به این دلایل رفتار حضرت علی درقبال ام المومنین عایشه بعد از جنگ-موضع گیری حضرت علی در مقابل قاتل حضرت زبیر-همعقیده بودن حضرت علی درمورد قصاص قاتلان حضرت عثمان و…….)[b][1][/url”>-درمورد ام المومنین عایشه که به خواست طلحه وزبیر وبرای قصاص قاتلان حضرت عثمان به صحنه اومد

    در پاسخ به: Reply To: ادامه ادعای روافض. بیایید برویم جهنم #8332
    [b][1]-درمورد ام المومنین عایشه که به خواست طلحه وزبیر وبرای قصاص قاتلان حضرت عثمان به صحنه اومد-ودرتاریخ 13/2/93مسببین حضرت عایشه وطلحه وزبیر نبودند بلکه رئیس ملعونتان ابن سبا بود (ارادت داری که بهش؟!!!) زیرا عائشه نجنگید و برای جنگ هم خروج نکرد، بلکه به قصد اصلاح میان مردم خروج نمود، و به جنگ هم دستور نداد. این قول بسیاری از کسانی است که به اخبار اطلاع و آگاهی دارند([url=http://www.islamtxt.net/#_ftn1][1][/url”>).

    1-منهاج السنه ج2ص185 وحرف اصلی حضرت عایشه وطلحه وزبیر چی بود؟قصاص قاتلین حضرت عثمان)و.و.و.و.و.و.و)واگر تو از این حرفهای من اینطور فهمیدی که حضرت عایشه اصلا در جنگ حضور نداشت که…………..!!!!!هستی!!!

    وحدیث اورده بودی که ثابت کنی حضرت عایشه در جنگ جمل حاضر بوده(که من انکار نکرده بودم حضور حضرت عایشه در جنگ را) واصل حرفت میخواستی بگی که پیامبر عایشه را منع کرده بود از حضور در جنگ وسگهای حواب را به او هشدار داده بود ومن هم در کل حرفام همین داستان سگها را رد کرده بودم که تو برداشت دیگه ای کرده بودی(برداشت عدم حضور حضرت عایشه در جنگ واینکه رئیس تیم فوتبال صحابه چه کسی بوده!!!!؟)هر چند این بی ادبیت را هم میگذارم به حساب……….واگر خیلی به فوتبال علاقه داری وانها(صحابه را فوتبالیست معرفی میکنی)همین نوادگانشان (تیم ملی عربستان وبحرین که در دو جام جهانی 2002و2010از رفتن به جام جهانی باز داشتند شما را برایتان کفایت میکند!!!)
    فرمایش کرده ای/و شما برای اینکه نمیتوانی از زیر این موضوع که جنگ را عایشه و طلحه و زبیر سبب اصلی بوده اند، اینطور به همه چیز چنگال میکشید. از این گذشته اگر قبول کنیم که این سه نفر مسبب جنگ نبوده اند(که بوده اند) و توسط دیگران فریب خورده اند، این سوال مطرح است که چگونه ” خذوا شطر دینکم عن الحمیرا ” هستید؟ وقتی کسی اینقدر قوه تشخیص ندارد که دوست و دشمن را بشناسد و از ریختن خون ملت جلوگیری کند، چگونه میتوان در اخذ دین به او اعتماد کرد؟

    احتهاد در برابر چی؟ مثلا در برابر قرآن؟ در برابر فرمایش نبی؟ مگر ما کان لمومن و لا مومنة اذا قضی الله و رسوله اکرا ان یکون لهم الخیرة من امرهم و من یعص الله و رسولهفقد ضل ضلالا مبینا. البته دقت دارید که مومن و مومنه. بقیه رو کاری نداره. و البته قابل توجه اونهایی که در این تاپیک میگن دین=خدا و قرآن.

    فرمایش ما/مسببین اصلی جنگ جمل حضرت عایشه و طلحه وزبیر نبودند(ابن سبا بود )که اول فتنه قتل خلیفه را انجام داد وسپس موقعی که کار حضرت علی و سران جمل داشت به صلح می انجامید(شبانه چکار کردند ابن سبا ویارانش

    دوباره برات میگذارم

    در پاسخ به: Reply To: ادامه ادعای روافض. بیایید برویم جهنم #8333
    دوباره برات میگذارم (-تاریخ طبری5/460.
    در اردوگاه لشکر علی، تعدادی از آن طاغیان و خوارج که عثمان را به قتل رسانده بودند حضور داشتند که برخی از آنان بعینه معلوم نبودند و برخی – همان527؛ تحقیق مواقف الصحابة2/120.

    وقتی مردم فرود آمدند و آرام گرفتند علی روان شد و طلحه و زبیر نیز روان شدند و به هم رسیدند و درباره مورد اختلاف با هم سخن گفتند و وقتی دریافتند که کار به تفرقه افتاده و نمی‌توان به جایی رسید کاری را بهتر از صلح و جلوگیری از جنگ ندانستند. بدین ترتیب- با چنین توافقی- از هم جدا شدند و علی به اردوگاه خود و طلحه و زبیر هم به اردوگاه خود بازگشتند. طلحه و زبیر پیش سران گروه خود فرستادند و علی نیز پیش سران قوم خود فرستاد، البته بجز آنهایی که عثمان را محاصره کرده‏بودند. آن شب به نیت صلح و عافیت گذشت و شکی در وقوع صلح نداشتند و برخی نزد برخی دیگر بوده و برخی نزد برخی دیگر می‏رفتند و جز صلح نیت و سخن دیگری نداشتند. اما کسانی که در ماجرای فتنه و قتل عثمان دست داشتند بدترین شب عمر خود را می‏گذراندند، زیرا در شرف مرگ قرار گرفته بودند. آنان آن شب را با هم به مشورت پرداختند. یکی از آنان- مالک اشتر- گفت: حال طلحه و زبیر را دانسته بودیم، اما حال علی را تا به امروز ندانسته بودیم. آنان این موضوع را وقتی فهمیدند که علی از مردم درخواست کرد که فردا حرکت کنند و کسی از افرادی که به نحوی در قتل عثمان دست داشته است با وی حرکت نکند. آن فرد همچنین گفت: به خدا رای مردم در مورد ما یکسان است و اگر با علی صلح کنند بر سر خون ماست(

    – تاریخ طبری5/526.

    )ومن نگفتم که سران جمل فریب خورده اند(که اینجا باز از قول من نوشتی بی…….)گفتم که برای قصاص قاتلان حضرت عثمان امده بودند وکارشان داشت به صلح میکشیدکه(خدا لعنت کند ابن سبارا)وحضرت علی هم در اصل قصاص هیچ مشکلی نداشت با انها که ازت سوال کرده بودم اگر در اصل قصاص مخالف بوده هاتو برهانکم که خفقان گرفتی!!!!!! اتفاقا این ایرادت را باید به حضرت علی بگیری که چطور تشخیص نداد که چه کسانی در سپاه او هستند!!!!(که شما اصل دینتان ومذهبتان به او مربوط است بعد از رسول الله)هر جوابی که در مورد حضرت علی دادی همان جواب را هم ما در مورد حضرت عایشه جواب میدهیم(هر چند که ما حضرت عایشه را معصوم نمیدانیم ولی شما حضرت علی را معصوم میدانید که قوه تشخیص دوست ودشمن را نداشت!!!اخ اخ)طبق روش تو پس حذیث انا مدینه العلم وعلی بابها چه میشود؟(طبق منطق خودت بهت گفتم اینو)

    فرمایش کرده ای/هذا حديث صحيح الاسناد ، ولم يخرجوه. سیر اعلام النبلا ج2ص177.178

    با ذهبی حتما آشنایی دارید. حرف بالا رو او زده.

    برهان چی بیارم؟ تو میگی خونخواه بود و طبری رو میاری. طبری کی هست؟ برای من چه ارزشی دارد؟

    در پاسخ به: Reply To: ادامه ادعای روافض. بیایید برویم جهنم #8334
    فرمایش ما/اولا حدیثی که از مسند امام احمد حنبل اورده بودی ونظر امام ذهبی را گفته بودی{قال أحمد في ” مسنده ” : حدثنا يحيى القطان ، عن إسماعيل : حدثنا قيس ، قال : لما أقبلت عائشة ، فلما بلغت مياه بني عامر ليلا . نبحت الكلاب . فقالت : أي ماء هذا ؟ قالوا : ماء الحواب . قالت : ما أظنني إلا أنني راجعة . قال بعض من كان معها : بل تقدمين فيراك المسلمون ، فيصلح الله ذات بينهم . قالت : إن رسول الله صلى الله عليه وسلم قال ذات يوم : ” كيف بإحداكن تنبح عليها كلاب الحواب ” هذا حديث صحيح الاسناد ، ولم يخرجوه. سیر اعلام النبلا ج2ص177.178

    }که اینجا سگهای حواب را گفته بودی

    که جواب شنیده بودی(در ضمن باز هم بگم که من منکر حضور حضرت عایشه درجنگ نبودم!!!!منکر داستان سگهای حواب وهشدار پیامبر به حضرت عایشه بودم واین هم دلیل من که باز هم تکرار میکنم{احمد بن حنبل میگه هذا صحیح الاسناد که ولم یخرجوه؟از کجا گفته صحیح الاسناد از کتاب امام ذهبی

    درمورد سگهای حواب باز هم در تاریخ11/2/93این جوابو بهت داده بودم(ودر ادامه فرمایشت سگهای حواب را گفته بودی اگر چه اصل پارس کردن سگها درسته اما اینکه پیامبر به حضرت عایشه هشدار داده باشه که مواظب باش که ان کسی نباشی که صدای سگهای حواب را میشنوی

    آقای بررسی زاده بررسی میکنیم که واقعیت داره یا نه؟! همیشه و همواره مسأله آب حوأب() و احادیث مذکور در مورد آن جولانگاه و مرتعی خوشگوار برای شیعه و کسانی دیگر جهت طعنه وارد کردن برام المؤمنین عائشه بوده است و در مسأله خروج وی برای خونخواهی عثمان به آن باور دارند و حتی کارشان به جایی رسیده که با ادعای مخالفت عائشه با نهی رسول خدا از وارد شدن بر آب حوأب، صفت مجتهد بودن را از عائشه نفی کرده‌اند. منابع تاریخی این ماجرا را ذکر کرده‌اند. طبری آن را طی یک روایت طولانی بیان داشته است که اسماعیل بن موسی فزاری راوی آن می‏باشد و ابن عدی در مورد این راوی می‌گوید: صفت غلو و تشیع او را مورد نکوهش قرار داده‏اند([url=http://www.islamtxt.net/#_ftn2][2]). فزاری این خبر را از علی بن عابس أرزق روایت کرده که ابن حجر و نسائی وی را ضعیف دانسته‏اند([url=http://www.islamtxt.net/#_ftn3][3]). علی بن عابس این روایت را از خطاب هجری روایت می‏کند که فردی ناشناس است([url=http://www.islamtxt.net/#_ftn4][4]) و[url=http://www.islamtxt.net/#_ftnref1][1][/url”>- از آبهای عرب در راه بصره و در نزدیکی آن و بر سر راه مکه به بصره.

    – دور المرأة السیاسی، ص406.

    – الکامل فی ضعفاء الرجال1/528؛ میزان الإعتدال1/413.

    – تقریب التهذیب1/697.

    در پاسخ به: Reply To: ادامه ادعای روافض. بیایید برویم جهنم #8335
    و این هجری مجهول آن را از فرد ناشناس دیگری به نام صفوان بن قبیعه أحمسی() و او آن را از شخصی ناشناس‎تر به نام عزنی صاحب الجمل روایت می‏کند که وی در واقع صاحب الجمل نیست، بلکه صاحب آن یعلی بن أمیه است([url=http://www.islamtxt.net/#_ftn6][6][/url”>)
    – همان2/392؛ دور المرأة السیاسی، ص400.

    – میزان الإعتدال3/434؛ لسان المیزان3/225.
    }این هم حرف امام ذهبی در میزان الاعتدال-حرف امام ابن حجر در لسان المیزانوحرف امام ابن عبدالبر در تقریب التهذیب و…..وتو باز بگو سگهای حواب!!!!!! من ازت برهان در مورد مخالف بودن حضرت علی با قصاص قاتلان حضرت عثمان بودم که نیاوردی!!؟؟
    وامام طبری را خودت اول مطرح کرده بودی که شما(خطاب به من) دربست اوراقبول داری {اصل حرفت در تاریخ15/2/93 و قبل از این جواب بدهید که بالاخره سگها بر چه کدام زن پیامبر صدا کردند؟ خالد که زن پیامبر نبوده تا شما در جواب نامش را بنویسید. کدام زن؟ زن مالک بعد از مالک عده هم نگه داشت؟

    و چون طبری را دربست قبول داری ؛

    فلما بلغ قتلهم عمر بن الخطاب تكلم فيه عند أبي بكر فأكثر وقال عدو الله عدى على امرئ مسلم فقتله ثم نزا على امرأته وأقبل خالد بن الوليد قافلا حتى دخل المسجد وعليه قباء له عليه صدأ الحديد معتجرا بعمامة له قد غرز في عمامته أسهما فلما أن دخل المسجد قام إليه عمر فانتزع الأسهم من رأسه فحطمها ثم قال أرثاء قتلت امرأ مسلما ثم نزوت على امرأته والله لأرجمنك بأحجارك. تاریخ طبری ج2ص274

    }وجواب هر سه تا سوال را همان جا شنیده بودی در مورد سگهای حواب زن مالک بن نویره ونگه داشتن عده توسط زن مالک بن نویره{15/2/93داستان مالك بن نويره در كتابهاي تاريخ معروف است وي بعد از وفات پيامبر -صلي الله عليه وآله وسلم- زكات نمي داد وگفته شده كه از سجاح پيروي ميكرد اما مشهور است كه زكات نمي داد. وداستان وي را با خالد بن وليد، بيشتر تاريخ نگاران ذكر كرده اند واينك روايت طبري: خالد آنها را درشبي سرد دستگير كرد وكسي توانايي ومقاومت نداشت، آنها زنداني شدند وهر لحظه برسرماي هوا افزوده مي شد خالد به منادي دستور داد تا ندا دهد وبگويد: (ادفئوا أسراكم) [b][1]. و(ادفئوا) در زبان كنانه بمعني قتل بود. گروهي گمان كردند كه هدف خالد كشتن اسيران است در نتيجه ضرار بن ازور، مالك را به قتل رساند. و خالد با ام تيم، دختر منهال ازدواج نمود وگذاشت تاعده اش تمام شود [url=http://www.islamtxt.net/#_ftn2][2][/url”>.

    1-اسیرانتان را گرم کنید

    2-تاریخ طبری ج2ص502

    در پاسخ به: Reply To: ادامه ادعای روافض. بیایید برویم جهنم #8336
    اما روايت ابن كثير: ابن كثير تقريباً همان روايت طبري را آورده است ودر آخرش ميگويد: ووقتيكه عده اش تمام شد باوي عروسي نمود. وگفته شده است: بلكه خالد، مالك بن نويره را خواست واو را بخاطر پيروي از سجاح وندادن زكات سرزنش كرد وبه او گفت: آيا نميداني كه زكات در كنار نماز ذكر شده است؟ مالك گفت: صاحب شما (محمد) چنين گمان ميكرد خالد گفت: آيا او صاحب ورفيق ماست صاحب تو نيست؟ اي ضرار گردنش را بزن پس گردنش زده شد[b][3][/url”>.

    [b][3][/url”>البداية والنهاية (6/326).

    ابو ربيع كلاعي داستان مالك را دركتابش (حروب الردة) ذكر كرده است اما سخن حضرت عمر -رضي الله عنه- كه فرمود: (أي دشمن خدا! يك نفر مرد مسلمان را كشتي آنگاه برهمسرش شبيخون زدي. به خدا قسم سنگسارت مي كنم). سند اين روايت كجاست؟ بله، اين سخن در بعضي از كتب تاريخ آمده است آيا اين سخن ميتواند دليل باشد؟ وسند اين روايت صحيح نيست، اين روايت را طبري در تاريخش به نقل از محمد بن حميد رازي آورده است[b][1] وامام بخاري در مورد محمد بن حميد گفته است: فيه نظر (او خالي از اشكال نيست) وابوزرعه، محمد بن حميد را تكذيب نموده است وصالح بن جزره مي گويد: ما محمد بن حميد را درهمه احاديثش متهم ميكرديم، در مورد خدا جسورتر از او نديدم. وابن خراش مي گويد: ابن حميد براي ما حديث نقل ميكرد وسوگند بخدا كه دروغ ميگفت [url=http://www.islamtxt.net/#_ftn2][2][/url”>.)راستی تو دین یا مذهب شما اگه کسی منکر زکات باشه مسلمانه یا نه؟بگو میخوام بدونم!!!!البته اگه به ایات قران وصاحب حرفهای قران(یعنی خدا ایمان داری)

    [b][1][/url”> تاريخ الطبري (5/504).

    [b][2][/url”> كسي كه چنين وضعيتي داشته باشد روايت او هيچ اعتباري ندارد.

    زن مالک بعد از کشته شدن مالک بله عده نگه داشت حرف امام طبری را بخوان ج2ص520

    در پاسخ به: Reply To: ادامه ادعای روافض. بیایید برویم جهنم #8337
    فرمایش کرده ای/دفاع از عثمان بود یا عملی بود برای جلوگیری از هرج و مرج؟ برای جلوگیری از عرف شدن حاکم کشی؟ بعد این اصلا به نفع شما نیست. علی علیه السلام و اولادش دفاع کردند. بقیه صحابه کجا بودند؟ همانهایی که ادعای خونخواهی کردند؟ رفته بودند تعطیلات؟ و اگر امیرالمومنین بر خلاف حرف عثمان رفتار کرده، نشان از چیست؟ و اینکه خود عثمان می دانسته که کشته خواهد شد، آیا عقل نمیگوید که جلوی خونریزیث را بگیر؟ حالا که برای خودت اهمیت قائل نیستی برای ملتی که به هوای خونخواهی به کشتن خواهند افتاد باش. این خلیفه چقدر دلسوز است.

    از برخورد یکسان شما با طیری و کالنجوم سپاسگزارم.

    اون کسی که ادامه حرف به درد او میخورد….. . حکم اینها چه شد؟

    فرمایش ما/بقیه صحابه اینجا بودند بخوان(وقتی که باند برانداز عبدالله بن سبای یهودی حضرت عثمان را در منزل خود به وسیلة حدود هفتصد نفر در محاصره گرفته بودند، مجموعه‌ای از اصحاب از جمله عبدالله بن عمر، عبدالله بن زبیر، ابوهریره، حسن و حسین فرزندان حضرت علی، و مروان بن حکم و عده‌ای دیگر در خانة حضرت عثمان بوده و کار محافظت از او را در برعهده داشتند! چنانچه حضرت عثمان به ایشان اجازه می‌داد، آنان با شورشیان برانداز به مقابله برمی‌خاستند، اما او ترجیح می‌داد که اصحاب با آنان وارد جنگ نشوند! و خطاب به ایشان فرمود: تمامی شما را که با من تعهد اطاعت بسته‌اید! سوگند می‌دهم که شمشیرهای خود را غلاف کنید و به منازل خویش بازگردید! زیدبن ثابت نزد حضرت عثمان آمد و گفت: حدود هفتصد نفر از اصحاب در شهر حضور دارند و می‌گویند: اگر اجازه بدهی، ما می‌خواهیم بار دیگر حامی دین خداوند باشیم! حضرت عثمان به او فرمود: مرا به جنگ نیازی نیست و دست بردارید و جنگ نکنید!

    حضرت ابوهریره نیز در حالی که شمشیرش را بر کمر بسته بود نزد او آمده و گفت: یا امیرالمؤمنین امروزه در حمایت از تو شمشیرزدن شیرین است!
    حضرت عثمان گفت: من تصمیم دارم با آنان وارد جنگ نشویم و هر چه زودتر به منزل خویش بازگرد! و با کسی درگیر مشو!

    عبدالله بن عمر رضي الله عنهنیز نزد حضرت عثمان آمد و برای جنگ با خوارج خود را آماده کرده بود. حضرت عثمان به او فرمود: برخیز و از طرف من به مردم بگو: در خانه‌های خود بمانند و با این خوارج شورشی درگیر نشوند!

    سُلَیط بن ابی‌سلیط رضي الله عنه می‌گوید: حضرت عثمان رضي الله عنهما را از درگیر شدن با اتباع ابن سبا برحذر می‌داشت، اگر او اجازه چنین کاری را می‌داد با آنان رویارویی می‌کردیم و برای اخراج آن‌ها از مدینه تلاش می‌کردیم.
    عبدالله بن عامربن ربیعه می‌گوید: در منزل حضرت عثمان و در کنار او بودم، او به ما فرمود: من در این مورد عزم خویش را جزم کرده‌ام که به همة کسانی که به من تعهد التزام و اطاعت سپرده‌اند، توصیه نمایم که با آنان وارد جنگ نشوند! و گرامی‌ترین و قهرمان‌ترین شما نزد من کسی است که امروز دست به اسلحه نبرد!

    در پاسخ به: Reply To: ادامه ادعای روافض. بیایید برویم جهنم #8338
    همچنان که گفته شد گروهی از فرزندان اصحاب از جمله حسن و حسین فرزندان حضرت علی، عبدالله بن زبیر، طلحه، مروان بن حکم، عبدالله بن عمر رضي الله عنهمدر خانه حضرت عثمان و در کنار او بودند!

    حضرت عثمان به آنان فرمود: من به شما توصیه می‌کنم که به خانه‌های خویش برگردید و اسلحه‌هایتان را بر زمین بگذارید و در خانه بمانید([1][/url”>)! )
    فرمایش کرده ای/نکته اینجاست که همه روایات شما از طبری بدون بررسی، صحت دارند. روایات مخالف اما… . به هر حال همان طبری که شما از او برای من نقل میکنید تا مطمئن شوم که آن سه نفر مسبب جنگ نبوده اند، گفته که عمر به الد چی گفته.

    شما نگفتی منکر زکات بوده. گفتی زکات نداده. اینها یکی هستند؟

    عزیزم توجیه خوبی بود. یک نفر چون شیعه است، رافضی است. یعنی عقیده فاسد دارد. اگر از اصول بگوید قبول نیست. در غیر آن قبول است. نکته اینجاست که اگر در حدیث اصولی باشد آن حدیث ضعیف است. اگر در غیر اصولی باشد آن حدیث صحیح است. خب نمک، بزرگ این شیعه کیست؟ جعفر بن محمد سلام الله علیه. از شیعه بخاری روایت دارد اما از بزرگ آن ندارد. زیادی جالبه. البته فرعی بود. اما نکته اینجاست که اگر یک خصوصیت باعث ضعف میشود چرا آن ضعف دچار استثنا میشود؟

    عزیزم تکرار برای چیست؟ ما هر مقدار که بنویسی و تکرار کنی باز یک تصحیحی وجود دارد و یک معنا. اینها را چه کنیم؟

    فرمایش ما/در مورد امام طبری گفته شما(خطاب به من)دربست اورا قبول داری من گفتم خیر والسلام

    درمورد مالم بن نویره زکات نمیداده برای چی؟کاکل بابا!!(چون منکر اون بوده وعلاوه بر این گفت(خطاب به خالد)که پیامبر شما یعنی چی؟یعنی پیامبر ما نیست!واین حکمش چیه تو فقه شما؟بگو بهم میخوام بدونم!!!کسی که نبوت پیامبر را انکار بکند حکمش چیست؟کسی که زکات نپردازد حکمش چیست(که مالک هر دو صفت را داشت هم انکار زکات وهم پیامبر نداستن رسو الله ص)
    بله از نظر اهل سنت شیعه بودن ثقه بودن فرد را زیر سوال میبرد(چون که منکر فضایل خلفای راشدین هستند وخلفا را غاصب میدانند)همان طور که شما وقتی فضیلتی از صحابه در کتبتان باشد میگویید که راوی سنی بوده پس حرف او برای ما حجت نیست(مثل این حرف امام محمد باقر که میگه هر کس ابوبکر را صدیق نداند خداوند حرف اورا در دنیا واخرت راست نگرداند کشف الغمه اربلی ج2ص147 که سایت ولی عصر (در قسمت مناظره قزوینی با شبکه المستقله در مورد شهادت فاطمه زهرا)میگه راوی این حدیث اهل سنت هست(اربلي در كتاب خود اين روايت را از ابو الفرج جوزي در كتابش صفوة الصفوة، كه از علماي اهل سنت است و سخن او براي ما حجيت نيست.http://www.valiasr-aj.com/lib/farsi_mostagheleh/02.htm#_Toc223867466

    پس همین طور روایت شیعیان برای ما حجت نیست مثل سایت ولی عصر)

    – العواصم من القواصم ابن‌العربی ص 132 – 142

در حال نمایش 15 نوشته (از کل 363)