پاسخ های ارسال شده در انجمن
-
نویسندهنوشته ها
-
فرمایش کرده ای/فلتة. من ادعای بحث نکردم. شما ادعای استحقاق کردد من هم جواب دادم.
در تاریخ 2/12؛
” 3-امام جعفر نزد شما ضعیف الحدیث است!!!!! ” این رو کی نوشته؟
جوابهایی که دوستان میدهند کافی نسیت؟ هر انسان مگر چند عدد دندان دارد که طلب کلی جواب دندان شکن میکند؟ کوسه هم اینقدر پشتوانه دندانی ندارد.
من گفتم نظر بخاری رو ببینید. هیچ چیز دیگری نگفتم.
عدة من اصحابنا. سایر علما معلوم نکرده اند؟ خود مرحوم کلینی نگفته. اما اونهایی که گفتن روی چه حسابی گفتن؟ اینها مواردی است که هیچ یک از امثال شما دوست ندارند بدانند.
همان جوابی که برای روای شیعه بخاری هست برای شیخ هم هست. ضمن اینکه یهودی را مثال زدم. بلافاصله هم تنبیهش را نوشتم.
برای آن موارد هم اگر در کتب خود چنین مطالبی ندارید و این مثلا ایرادات در کتب خودتان وجود ندارد. بسم الله.
عزیزم دقت کنید که قرآن برای شما فقط کاربرد تخمه شکستن دارد. برای من خداوند دستور داده یتفکرون.
فرمایش ما/استحقاق خلفا گفتم که حاضرم به یاوه گوییهات پاسخ بدم که چیزی مطرح نکردی تا قابل جواب باشه!!!
ضعیف الحدیث بودن امام جعفر را بدون اینکه جوابی بهش بدی میگی نظرات دوستان کافی یا کامل نیست!!!عجب
ودر مورد امام بخاری هم گفتم که امام بخاری خودرا ملزم نکرده از تمام راویان ثقه روایت کنه واگر امام بخاری از جعفر صادق روایت نکرده مسلم که روایت کرده دیگه دردت چیه؟!!!!
ودرمورد من عده اصحابنا خب ما از کجا بدانیم که چه کسانی هستند؟
در مورد راوی شیعه هم جواب دادم بهت چند پست بالاتر را نگاه کنوراویان شیعه بخاری را معرفی نکردی؟؟؟
شیختان میگه فاسد المذهبند اما مورد اعتماد!!!!؟؟؟؟؟؟؟عجب!!!!!!
ودرمورد قران هم اگه جواب من به ایات حرف زدن حضرت سلیمان با مورچه بوده !!!
چون تو ایات را اورده بودی تا حرف زدن پیامبر با عفیر را توجیه کنی گفتم اونجا مورچه مگه سلسله سند ارائه میده (مثل عفیر که میگه من از پدرم واو از پدرش واو از پدرش!!!!!!!!!!!!)ودر ضمن اینجا ما چند الاغ سخنگو داریم یعنی تمام اجداد عفیر سخن گو بوده اند!!!!!!!!!ودر حدیث الاع که از کتب ما اوردی مثل عفیر کلینیه؟(که سلسله سند ارایه میده یا تمام اجدادشو سخنگو معرفی میکنه!!!!!!)
فرمایش کرده ای/خداوند مثال میزند برای سرگرمی زیر کرسی؟ یعنی اینکه امکان قضیه وجود دارد. نمونه خارجی هم دارد. این استبعاد دارد؟ فقط یک احمق دقت کنید فقط یک احمق میتواند با این موضوع مخالفت کند. چرا؟ چرا ندارد که، احمق است.عن إبراهيم بن حماد بسنده من كلام الحمار الذي أصابه بخيبر ، وقال اسمي يزيد بن شهاب . فسماه النبي صلى الله عليه وسلم يعفورا ، وأنه كان يوجهه إلى دور أصحابه ، فيضرب عليهم الباب برأسه ، ويستدعيهم ، وأن النبي صلى الله عليه وسلم لما مات تردى في بئر جزعاً وحزناً ، فمات .
القاضي عياض،كتاب الشفا، ج1، ص236
الاغ راوی حدیثه شده در کتب اهل سنت؟
حدثنا عبد اللَّهِ حدثني أبي ثنا يَزِيدُ أنا الْقَاسِمُ بن الْفَضْلِ الحداني عن أبي نَضْرَةَ عن أبي سَعِيدٍ الخدري قال عَدَا الذِّئْبُ على شَاةٍ فَأَخَذَهَا فَطَلَبَهُ الراعي فَانْتَزَعَهَا منه فَأَقْعَى الذِّئْبُ على ذَنَبِهِ قال أَلاَ تتقي اللَّهَ تَنْزِعُ مني رِزْقاً سَاقه الله إلي فقال يا عجبي ذِئْبٌ مقع على ذَنَبِهِ يكلمني كَلاَمَ الإِنْسِ فقال الذِّئْبُ الا أُخْبِرُكَ بِأَعْجَبَ من ذلك مُحَمَّدٌ صلى الله عليه وسلم بِيَثْرِبَ يُخْبِرُ الناس بِأَنْبَاءِ ما قد سَبَقَ قال فَأَقْبَلَ الراعي يَسُوقُ غَنَمَهُ حتى دخل الْمَدِينَةَ فَزَوَاهَا إلى زَاوِيَةٍ من زَوَايَاهَا ثُمَّ أتى رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم فَأَخْبَرَهُ فَأَمَرَ رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم فنودي الصَّلاَةُ جَامِعَةٌ ثُمَّ خَرَجَ فقال للراعي أَخْبِرْهُمْ فَأَخْبَرَهُمْ فقال رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم صَدَقَ والذي نفسه بيده لاَ تَقُومُ السَّاعَةُ حتى يُكَلِّمَ السِّبَاعُ الإِنْسَ وَيُكَلِّمَ الرَّجُلَ عَذَبَةُ سَوْطِهِ وَشِرَاكُ نَعَْلِهِ وَيُخْبِرَهُ فَخِذُهُ بِمَا أَحْدَثَ أَهْلُهُ بَعْدَهُ.
الشيباني، ابوعبد الله أحمد بن حنبل (متوفاي241هـ)، مسند أحمد بن حنبل، ج3، ص 83، ح11809،
نکته اینه که جدای از سند، به هر حال هر الاغی حرف هم نوع خود را می فهمد. الان شما که آدمی حرف هم نوع خود را نمی فهمی؟ حالا ایراد اینه که الاغ حرف پدرش را فهمیده؟ آیه نمیرساند که حیوانات نیز نطق دارند؟
خدا که قطعا آلزایمر دارد. طبق برداشتهای امثال شما از قرآن.
فرمایش ما/هر چند الاغ زبان هم نوع هم را میفهمد(امامگه میشه ما بگیم پس همه سخن گو هستند!!!؟؟)ودر حدیث اولی که اوردی ابراهیم بن حماد میگه رسول الله او را یعفور نامیده یعنی الاغ سخنگو بوده وبه در میزده یعنی سخن بگو بوده؟؟؟!!!!!مورد ودر مورد حدیث دوم (اینو ببین حدثنا عبد اللَّهِ حدثني أبي ثنا يَزِيدُ أنا الْقَاسِمُ بن الْفَضْلِ الحداني عن أبي نَضْرَةَ عن أبي سَعِيدٍ الخدري قال)ودر کافی هم عفیر میگهمن از پدرم واو از پدرش واو از پدرش واو از جدم شنیدم که!!!!!!!!!!راویان مثل هم هستند به نظر تو(وبماند عمر طولانی اجداد عفیر وبماند اعتبار کتاب کافی نزد شیعیان(که مهم ترین کتابشان است) وکتاب شفا و مسند نزد اهل سنت وبماند……..شما)
فرمایش کرده ای/و نوشتم که آنکه بر تاویل میجنگد کجا خونخواهی کرده؟ بلکه مقابل آنها در 2 مرحله ایستاده.
و بماند وقتی کسی تاویل قرآن را میداند، یعنی طرف مقابلش نمی داند. یعنی کسی که آن عالم تاویل با او می جنگد اصولا مسلمان هست یا نیست؟ پیامبر بر تنزیل جنگید. در برابر چه کسانی؟ حالا تنزیل کامل شده. کنفسی پیامبر می جنگد آن هم 25 سال بعد با چه کسانی؟ بر چه چیزی؟ حکمش چیست؟
فرمایش/نگفتی علی بنا بر تاویل کدام ایات قران با سران جمل جنگیده؟؟؟که فقط مستدرک حاکم را به عنوان ایات قران را معرفی کرده بودی(در بحث با abdollah1990)!!!!!!!!!
فرمایش(ع..ع..)اخرت/و در پیایان شما این جمله طلایی رو نوشتید. از شما ممنونم. این رو همون ابتدای امر مینوشتید بنده دیگه ادامه نمی دادم. اگر حکم آنها صلاح و خیر است بگویید تا شید دل های کینه توز و بیمار ما نرم شود و مثل شما شویم.
اگر هم که غیر از صلاح و ثواب و خیر است، که همین جمله شما ما را کافی است؛
” ونظر اهل سنت درمورد معاویه و حضرت عایشه معلومه!!!!!!!!!که فکر نکنم نیازی باشه به شما توضیح بدم ”
فرمایش ما/در ضمن فقط این نبود که این را هم گفته بودم که در مورد استحقاق خلفا لازم نیست به شما جواب بدهم
ودر مورد اعتقاد وفضایل ام المومنین عایشه وامیر معاویه باز هم میگم که لازم نیست به شما توضیح بدم باز هم برات مینویسم تا با حماقتت دوباره اینا را به نفع خودت بدونی
ودر مورد اعتقاد وفضایل ام المومنین عایشه وامیر معاویه باز هم میگم که لازم نیست به شما توضیح بدمودر مورد اعتقاد وفضایل ام المومنین عایشه وامیر معاویه باز هم میگم که لازم نیست به شما توضیح بدم
وباز در مورد ام المومنین عایشه موضع ما موضع حضرت علی در قبال دشنام دهنده ها به اوستوالسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته
a-s-n
m-r-v
با سلام خدمت دست اندر کاران سایت اسلان تکس ودوستان دیگروهم چنین دوست!!!!!!!!عزیز بررسی زاده ما جناب عبدالحسین
که مثل اینکه در نبود ما شاید احساس تکبر کرده ای که فکر کنی ما فرار کرده ایم ولی خدا را شکر هستم خدمتت
وتو این ده روز درگیر چند تا امتحان میان ترم بودم
باز هم فرمایشاتی(که در واقع تکرار مکررات بود)کردی که انشاءالله بی جواب نخواهد ماند
چون قبلا کل حرفهات دقیقا بدون کم و کاست میگذاشتم(در قسمت فرمایش کرده ای)وجواب میدادم دیدم که باز حرفهای قبلی را تکرار میکردی!!!!که دیدم مثل اینکه دنبال جواب نیستی مثل اینکه!!!؟
ولی از این به بعد اون حرفهایی را که فکر میکنم حرفهایی باشه که جواب داده نشده جواب میدم وبقیه حرفهای تکرار مکرراتت را میگذارم به حساب………………….. .
در تاریخ 16/2/93یه حرفهایی زده بودی که (هرچند جواب شنیده بودی در 18/2/93)ولی بدم نمی یاد یه جور دیگه بهت جواب بدم
(چی گفته بودی؟میگم
اینها را گفته بودی
فرمایش کرده بودی/ناگفته پیداست که خدایی که پیامبرش محمد باشد و خلیفه آن پیامبر ابوبکر باشد، اصلا وجود ندارد.
هر کسی غیر از شما(یعنی صاحبان فهم) مطلب بنده را ببینند متوجه تهمت قیچی شما میشوندو.و.و.و.و.و.وو)گفته بودی خدایی که پیامبرش محمد وخلیفه اش ابوبکر باشد اصلا وجود ندارد
فرمایش ما/حالا من میگم خدایی که علی را معرفی کرده باشد به عنوان جانشین وجود دارد؟هاتو برهانکم(ایه بیار که واضح گفته باشد علی
نه اینکه این ایات را بیاوری اولی الامر-انما ولیکم الله-ایه تبلیغ-جاعلک للناس اماما-و…….وتاویل بکنی!!!تاویلی که به درد ……….بخوره!!!!!
واضح باشد اسم علی در قران مثل سوره تبت که اسم ابی لهب واضح امده/شاید حرف شما که میگوئید سوره ولایت از قران حذف شده باشد درست باشد وواقعا قران تحریف شده(فصل الخطاب فی اثبات تحریف کتاب رب الارباب نوری طبرسی صاحب مستدرک الوسایل-ویا تو قران هفده هزار ایه ای باشه اسم علی(اصول کافی ج2ص634)
صاحبان فهم را گفته بودی چیز خوبی یادم اومد عین همین حرف را جناب علامه حلی تان گفته بود (خطاب به کی گفته بود؟)خطاب به شیخ الاسلام ابن تیمیه
(چی گفته بود؟)وقتی بهش گفتند ابن تیمیه در جواب کتاب منهاج الکرامه شما منهاج السنه النبویه را نوشته جواب نمی دین بهش گفت او(یعنی ابن تیمیه )حرف من را نفهمیده!!!!عجب !!!!چه جواب دندان شکنی
{توضیح ^جناب اقای حلی کتابی دارند به اسم منهاج الکرامه در اثبات امامت وجانشینی حضرت علی وفرزندانش که امام ابن تیمیه در جواب ایشان کتاب گرانسنگ منهاج السنه النبویه را نوشتند واین حرف را اقای حلی کجا گفتندتازگیها موسسه میراث نبوت قم کتاب الغدیر را به صورت موضوعی خلاصه کردند واین حرف در قسمت موضوع کتابهای دروغین(به زعم شان کتابهایی مثل منهاج السنه والملل والنحل و…)اورده شده!!!!!چرا دروغین هستند چون (به زعم شان)ابن تیمیه وشهرستانی حرفهایشان را نفهمیدند!!!!!!هرچند که امام ابن تیمیه وشهرستانی خوب حرفهایشان را فهمیدند وکفریات وشرکیات شان را بر ملا کردند
بگذریم واز موضوع دور نشویم وبپردازیم به حرفهای شما(حرفهای قابل جواب وتازه نه تکراری!!!!که به درد …….میخورد
فرمایش(ع..ع…)کرده ای/ احتمالا بر همگان واضح و مبرهن است که وقتی ساربان افسار شتر را میکشد قصدش پاره کردن دهان حیوان زبان بسته نیست بلکه میخواهد به او بفهماند که آهسته تر برود یا بایستد یا بنشیند
فرمایش ما/ع..ع…را به خاطر این میگم هر جا مثال حیوانات را میگی(مشکل خودت نیست
چون وقتی ادرار مدفوع وشاش شتر خوردن باعث شفا باشه ایرادی بر شما نیست!!!!)
واهسته رفتن حیوان را (که خطاب به من گفتی که …………تند)منظورت این بود حرفهات رو بدون جواب بگذارم!!!!
فرمایش(ع..ع…)کرده ای/ که آن نقطه چینهایی که ادعا کردید کجا هستندفرمایش ما/در تاریخ13/2/93نوشته بودم ودر کامنت31((وکان بدءُ اَمرنا اَنا التقینا وَالقوم من اهل الشام اَن ربنا واحدٌونبینا واحدٌ!!!ودعوتنا فی الاسلام واحده ولانستزیدهم فی الایمان بالله والتصدیق بالرسوله ولا یستزیدوننا الامرواحدٌالا ما اختلفنا فیه من دم عثمان……………آغازکارماچنین بود که ماباقوم ومردم شام دیدارکردیم که پروردگارما یکی!!!!پیامبرمایکی ودعوت ما دراسلام یکی بودودرایمان به خدا وتصدیق رسولش هیج کدام ازما بردیگری برتری نداشت وباهم وحدت داشتیم جزدرخون عثمان که ما از آن پاک هستیم)نهج البلاغه نامه ی۵۸ ترجمه ی محمددشتی ص425)اخر ترجمه ی عربی را نگاه کن نقطه جین ها را می بینی!!؟؟؟؟یا عینک میخوای؟؟؟؟!!!!ومن ادعا نکرده بودم که جای کلمه الظاهر نقطه چین گذاشتم گفتم اصل حرف چی بوده فقط در جواب یک حرفت که کسی که حق با او باشد(که حدیث مع الحق را هم رد کردم)اون موقع تکلیف چیست؟گفتم تکلیف دو طرف اگر چه با هم جنگ کرده باشند نمیتونیم بگیم فقط یکی از دو طرف مسلمان یا مومن باشد وطرف دیگر حتما کافر باشد(که شما همین اعتقاد را در مورد حضرت امیر معاویه وسران جمل دارید=یعنی کافر شدند)بدون اینکه مسببین اصلی را بگوئید!!!!!!!!
>والظاهر چون طبق گفته ی اقای عباسی در مناظره با استاد سجودی میگه ما در دنیا به ظاهر حکم میکنیم وخوبی یا بدی یک نفر را معلوم میکنیم
واگر در اول تمام پست های من توجه کنند خوانندگان عزیز جواب کلمه الظاهر است!!!چرا؟چون دوست ما خیلی به تکرار مکررات علاقه دارند
ویه شخص شیعی به اسم اقای سید مجتبی عصیری در کتاب اداب مناظره با وهابیت تعریف جالبی از قاعده الزام ارائه میده ومیگه>قاعده الزام که در همه ی جهان وهمه دادگاهها پذیرفته شده است وبه این معنی است که ما از کتاب های اهل سنت یک موضوعی را اگر بخواهیم اثبات کنیم ان قسمتی که به نفع ما است را فقط می اوریم وقسمت دیگر یک حدیث را میتوانیم رد کنیم!!!!!!!!(مثل داستانی که میگویندحضرت ابوبکر در اخر عمر میگفت ای کاش به خانه ی فاطمه هجوم نمیبردم برای بیعت{هر چند که از نظرسندی مشکل دارد این حرف}واقایان میگویند ما میتوانیم همین قسمت را برای اثبات هجوم بیاوریم واون قسمت حرفی را که حضرت ابوبکر میگه ای کاش در مورد خلافت وجانشینی از پیامبر میپرسیدم را رد میکنیم یعنی فقط یه قسمت حرف را قبول میکنیموبقیه کشک!!!!!ودر مورد امام ذهبی که در کتاب میزان الاعتدال این لظ امده(عمر به شکم فاطمه ضربه زد وباعث سقط جنین پسرش محسن شد)اقایان میگویند فقط همین قسمت حرف ذهبی برای ما کفایت میکنه وحرف قبل از ان (که امام ذهبی میگه شخصی رافضی(روافض) تهمت را تا بدانجا رساند که در مجالسش میگفت عمر به شکم فاطمه ضربه زدو…….برای ما حجت نیست)و.و.و.و.و.و.و.والبته اگر طبق این قواعد واعتقادات شیعه بخواهیم نگاه کنیم کار من دقیقا طبق قواعد انها بوده است وهیچ ایرادی نداشته کار من (نیاوردن الظاهر) فکر کنم به اندازه کافی گفته باشم در این مورد
بعضی از فرمایشات (ع..ع…هات)دیگرت/< اختلاف در خون عثمان بود. حضرت فرموده >یعنی من که علی ابن ابی طالب هستم و حق با من و من با حق هستم و گروه مقابلم فئة باغیة می باشد، ادعای گروه مقابلم را ندارم”>برخورد حضرت را با بانیان جمل از طبری آوردی
< از همان طبری داستان خالد را آوردم با ان چه رفتاری کردی؟ فرمایش ما/ اختلاف در خون حضرت عثمان من که ندیدم حضرت علی گفته باشه من مخالف قصاص قاتلان حضرت عثمانم <باز هم که حدیث علی مع الحق والحق مع العلی را اورده ای که حالا مطمئن شدم پست های منو نمیخونی <چون در جوابی که بهت دادم این حدیث را جواب دادم
در مورد برخورد حضرت علی با بانیان جمل(توجه کنید حضرت علی به ناسزا گوینده حضرت عایشه حد میزند!!وبه قاتل حضرت زبیر بشارت جهنم میدهدو….)
در مورد خالد بن ولید فکر کنم من هم از تاریخ طبری بهت جواب دادم ویک سوال هم پرسیده بودم مثل اینکهکجا؟گفتم اینجا(درکامنت 12مورخه15/2/93 فرمایش ما/حکم اصحاب جمل؟رفتار حضرت علی بعد از جنگ با ام المومنین وقاتل حضرت زبیر فکر کنم گویای همه چیز باشد!!!!!!!وخروج بر حاکم؟که بهت جواب دادم مسببین اصلی کی بودند؟ ودو طرف در جنگ تا استانه صلح پیش رفتند(وچه کسی شبانه یه کارهایی کرد یا کردند وگفتند که اگر فردا صلح بشود بحث بعدی مطمئنا بر سر خون ماست؟چه کسایی میدونی که؟) مالک بن نویره را گفتی(این هم فقط برای اینکه دهن گشادت بسته بشه!!!داستان مالك بن نويره در كتابهاي تاريخ معروف است وي بعد از وفات پيامبر -صلي الله عليه وآله وسلم- زكات نمي داد وگفته شده كه از سجاح پيروي ميكرد اما مشهور است كه زكات نمي داد. وداستان وي را با خالد بن وليد، بيشتر تاريخ نگاران ذكر كرده اند واينك روايت طبري: خالد آنها را درشبي سرد دستگير كرد وكسي توانايي ومقاومت نداشت، آنها زنداني شدند وهر لحظه برسرماي هوا افزوده مي شد خالد به منادي دستور داد تا ندا دهد وبگويد: (ادفئوا أسراكم) [b][1]. و(ادفئوا) در زبان كنانه بمعني قتل بود. گروهي گمان كردند كه هدف خالد كشتن اسيران است در نتيجه ضرار بن ازور، مالك را به قتل رساند. و خالد با ام تيم، دختر منهال ازدواج نمود وگذاشت تاعده اش تمام شود [url=http://www.islamtxt.net/#_ftn2][2][/url”>.
اما روايت ابن كثير: ابن كثير تقريباً همان روايت طبري را آورده است ودر آخرش ميگويد: ووقتيكه عده اش تمام شد باوي عروسي نمود. وگفته شده است: بلكه خالد، مالك بن نويره را خواست واو را بخاطر پيروي از سجاح وندادن زكات سرزنش كرد وبه او گفت: آيا نميداني كه زكات در كنار نماز ذكر شده است؟ مالك گفت: صاحب شما (محمد) چنين گمان ميكرد خالد گفت: آيا او صاحب ورفيق ماست صاحب تو نيست؟ اي ضرار گردنش را بزن پس گردنش زده شد[b][3][/url”>.
[b][1][/url”> (اسيرا نتان را گرم كنيد)
ابو ربيع كلاعي داستان مالك را دركتابش (حروب الردة) ذكر كرده است اما سخن حضرت عمر -رضي الله عنه- كه فرمود: (أي دشمن خدا! يك نفر مرد مسلمان را كشتي آنگاه برهمسرش شبيخون زدي. به خدا قسم سنگسارت مي كنم). سند اين روايت كجاست؟ بله، اين سخن در بعضي از كتب تاريخ آمده است آيا اين سخن ميتواند دليل باشد؟ وسند اين روايت صحيح نيست، اين روايت را طبري در تاريخش به نقل از محمد بن حميد رازي آورده است[1] وامام بخاري در مورد محمد بن حميد گفته است: فيه نظر (او خالي از اشكال نيست) وابوزرعه، محمد بن حميد را تكذيب نموده است وصالح بن جزره مي گويد: ما محمد بن حميد را درهمه احاديثش متهم ميكرديم، در مورد خدا جسورتر از او نديدم. وابن خراش مي گويد: ابن حميد براي ما حديث نقل ميكرد وسوگند بخدا كه دروغ ميگفت [2].)راستی تو دین یا مذهب شما اگه کسی منکر زکات باشه مسلمانه یا نه؟بگو میخوام بدونم!!!!البته اگه به ایات قران وصاحب حرفهای قران(یعنی خدا ایمان داری)
[1] تاريخ الطبري (5/504).
[2] كسي كه چنين وضعيتي داشته باشد روايت او هيچ اعتباري ندارد)وسوالم این بود؟ راستی تو دین یا مذهب شما اگه کسی منکر زکات باشه مسلمانه یا نه؟بگو میخوام بدونم!!!!البته اگه به ایات قران وصاحب حرفهای قران(یعنی خدا ایمان داری)
مالک خطاب به خالد میگه صاحب( پیامبر) شما!!!یعنی پیامبر ما نیست!!وحکم کسی که این حرف را بزند (انکار نبوت رسول الله وانکار زکات)در مذهب شما چیست؟؟؟؟؟؟
وگفتی طبری برای من (یعنی تو)حجت نیست!!!
پس چطور از طبری یه حرفی میاوری ووقتی جواب میشنوی میگی برای شماست عجب منطق جالبی داری!!!!! درسته برای منه ومن بهتر میدونم که امام طبری چی را گفته وچرا گفته!!!
فرمایش کرده ای(در واقع فرمایشاتی)/
اینکه شما کسان دیگری را خدا میدانید دلیل است بر اینکه من بی خدا باشم؟
یک صحابی از رسول خدا نفعی برده در زمان جمل. نفعش چی بوده؟ به گروهی که فرمانده آنها یک زن بوده ملحق نشده. اگر حرف شما را که عایشه مسبب و فرمانده نبوده و برای جنگ نرفته را بپذیریم
و البته اذعان کردید آن ملعونی که من گفتم را میشناسید و الان ادعایتان را واضح کردید که او مومن است. لکن مومن ملعون. درسته؟ کاری به این ندارم. ولی این را کار دارم که آیا فهمیدید که برای چه او را نوشتم؟
فرمایش ما/در18/2/93جواب داده بودم(فرمایش ما/تو گفتی خدایتان(خطاب به من) که جواب خوب شنیدی واینجا میگی همین حرف به خدا وپیامبرش وارد است!!!>این هم از جهالتته!!میدونی چرا؟فرقشو بهت میگم اینجا این سوره مخاطبینش چه کسانی هستند؟(مشرکین مکه واین مشرکین چه میگفتند(خطاب به پیامبر)که بیا با هم توافق کنیم ویک سال تو خدایان ما(بتها!!!)را بپرست ویک سال هم ما خدای تورا میپرستیم بله رسول از طرف خدا به انان گفت که خدای شما را نمی پرستم (یعنی بتهارا)وخدا خودش را نفی نکرده!!واین از مرض قلب توئه که هم چین برداشتی میکنی< واینجا که خطاب به من گفته بودی مگه من بتها را خدای خودم میدانم که تو میگی(خطاب به من)خدایتان!!!
وخدای مشرکین هم بتها(لات وعزی )بودند(که اگر چه باز همینها هم میگفتند ما اینا را واسطه قرار میدهیم)
وحرفت در موردیک صحابی نفعی برده و……..
>جواب داده بودم در 18/2/93(در تاریخ 15/2/93 کامنت4 نوشتی از اونجایی که حرف خدایت رو آوردی معلومه که درسته. این همون کسی نیست که نفرین پیامبر بر یک فرد خاص رو فضیلت برای اون فرد میدونه؟ از این معتبرتر ندارید؟
عن أبي بَكْرَةَ قال لقد نَفَعَنِي الله بِكَلِمَةٍ سَمِعْتُهَا من رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم أَيَّامَ الْجَمَلِ بَعْدَ ما كِدْتُ أَنْ أَلْحَقَ بِأَصْحَابِ الْجَمَلِ فَأُقَاتِلَ مَعَهُمْ قال لَمَّا بَلَغَ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم أَنَّ أَهْلَ فَارِسَ قد مَلَّكُوا عليهم بِنْتَ كِسْرَى قال لَنْ يُفْلِحَ قَوْمٌ وَلَّوْا أَمْرَهُمْ امْرَأَةً.بخاري ج4، ص1610، ح4163، كتاب بدأ الخلق
tفرمایش ما/(این عین حرفته درتاریخ15/2/93 یک صحابی از رسول خدا نفعی برده در زمان جمل. نفعش چی بوده؟ به گروهی که فرمانده آنها یک زن بوده ملحق نشده. اگر حرف شما را که عایشه مسبب و فرمانده نبوده و برای جنگ نرفته را بپذیریم، باید در جنسیت صحابه ای مانند زبیر و طلحه و اون یکی که خودش و پدرش رو پیامبر لعن و طرد کرد و یکی دیگه خلف ایشان عمل کرد و دامادش کرد و کاتبش کرد و… شک کنیم. شک کنیم؟ یا در سخن پیامبر.)واینجا به صورت سوالی مطرح میکنی!!!که این هم از بی حیاییته!!!! وگفتی خدایت خطاب به من که لعن را فضیلت میدونه (اما ایه ای نیاوردی که لعن مومن توسط خدا فضیلت باشه!!!!!
کاکل بابا؟الا اینکه حدیثی اوردی که ثابت کنه رئیس جملیان عایشه رض بود(حالا اگه این حدیث حرف خداست هر چند باز حرفت فضیلت دانستن لعن توسط خدا بود اما حدیث در مورد اثبات بودن حضرت عایشه در جنگ جمل اوردی که ربطی به هم نداشت!!!!!)0ودر مورد اون کسی که گفتی خودش وپدرش را پیامبر لعن وطرد کرد(منظورت مروان بود)ویکی دیگه خلاف ایشان عمل کرد(منظورت حضرت عثمان بود)که جواب شنیدی مورد بحث ما نیست و گفته ای که خدای شما(خطاب به من)نفرین رو فضیلت میدونه؟؟؟؟؟اما اونجا حرفی از خدای من نیاوردی که نفرین را فضیلت بدونه؟؟؟؟؟کاکل میگذارم به حساب………….
فکر کنم حالا گرفتی موضوع چیه در حرفهات توجه کنی گفتی که حرف خدایت !!!!!(خطاب به من)را اوردی که نفرین بر یک کسی را فضیلت میدونه ولی به جای اینکه حرف خدا را بیاوری حدیث اوردی!!!!!!!!![ودرمورد مومن ملعون احادیث امام صادق در مورد زراره را هم یه نگاهی بنداز(که زراره معروفترین راوی کتب شماست جعفر صادق او را لعن می کند : ( لعن الله زرارة ) الکشی رجال ص ۱۳۳
وقال أبو عبد الله: لعن الله بريداً، لعن الله زرارة)(لعنت خدا بر برید و زرارة)رحِال کشی ص ۱۳۴
و باز می گوید: ( إن مرض فلا تعده، وإن مات فلا تشهد جنازته.
فقيل له: زرارة؟ متعجباً، قال نعم زرارة شر من اليهود والنصارى ومن قال إن الله ثالث ثلاثة. إن الله قد نكس زرارة، وقال: إن زرارة قد شك في إمامتي)
(زراره مریض شود به عیادتش نمی روم اگر بمیرد تشییعش نمی کنم زرارة شر است از یهود ونصاری وکسانی که گفتند خدا ۳ تا است زرارة در امامت من شکر کرده)رجال الكشي138
واقعا مصیبت بزرگی است اکثر روایات رافضه از همین شخص ملعون است که ارزشی هم ندارد طبق رای امام معصوم.
http://www.islamtxt.net/?q=article/263)فرمایش کرده ای/. با داستان صفین آمدی که حواس را منحرف کنی اما عرض کردم بحث جمل است. آنچه که تنها وتنها در شان خودت و خدایانت بوده و هست و خواهد بود و لا ینال به من الانس و الجن است را به من گفتی
[الان هم داری مباحث را قاطی میکنی تا نتیجه دلخواه خود را برای فرر از تحریف ” الظاهر ” بگیرید. هنوز نقطه چین ها را نشان نداده اید. جدای از آن حکم عایشه و زبیر و طلحه را نگفته اید. جنسیت فرمانده اصحاب جمل را معلوم نکرده اید. و نیز نفرموده اید وقتی که حق با کسی است و او هم با حق است بقیه چه کاره هستند که خود را وسط ماجرا وارد میکنند. البته حکم تخلف از آیه و نهی رسول خدا را هم نفرموده اید
حدیث من برای اثبات حضور نبود. اثبات فرماندهی بود. اگر رد میکنید لطفا زبیر یا طلحه یا مومن ملعون یا هر سه را مونث بنمایید تا هم صحیح بخار غلط نشود و هم یک صحابی دروغگو نشود. و البته که عایشه نیز فرمانده نشود آن هم در هودج فلزی.
فرمایش ما/گفتی با داستان صفین اومدی ومباحث را قاطی میکنی شان خودت وخدایانت
با داستان صفین اومدم تا ثابت کنم که بین دو گروه مومن ومسلمان هم امکان در گرفتن جنگ وجود دارد چطوری طبق ایه 9سوره حجرات ونامه58نهج البلاغه(که شما به این اعتقاد ندارید بر خلاف حرف امام معصومتان وقران)وخداینتان(خطاب به من)که گفتم خدا را شکر به یک خدا اعتقاد دارم نه چند خدا(که شما اعتقاد دارید اگر چه نمیخواهید بگوئید ولی بعضی وقتها از دهنتان در میاد ومیگید مثل خودت=واعتقاد به چند خدایی بودنتان از صفات الهی مثل سمیع علیم قادرو…که به ائمه میدهید معلوم میشود)نقطه چین وکلمه الظاهر را گفتی(در تاریخ15/2/93کامل توضیح دادم بهت فرمایش ما/(لعنه الله علی الکاذبین) ع….ع…..کردی که کلمه الظاهر را حذف کردم ودر جواب سوال شما جوابی ندادم
این هم جوابهای من به این سوالت(فقط چشماتو باز کن اگر هم چشمات مشکل داره با ذره بین نگاه کن
درتاریخ8/2/93فرمایش کرده بودی-” کان بدء امرنا ” ابتدای کار ما این بود. و در ادامه آنچه که محذوف داشتید ” الظاهر ” ان ربنا واحد و نبینا واحد…
ودرهمان تاریخ8/2/93جواب شنیده بودیفرمایش ما/کلمه ظاهر را گفتی چیز خوبی یادم اومد
یه بار تو مناظره استاد سجودی وایت الله عباسی در مورد امامزاده هاوقتی استاد سجودی از اقای عباسی میپرسه که شما از کجا میدانید که امامزاده ها که قبرشونو رو زیارت میکنین بهشتی هستند جواب عباسی/ ما در دنیا به ظاهر حکم میکنیم
پس ما هم باید به ظاهر حکم کنیم
در ضمن من قصدم این نبود که کل خطبه را بیاورم نقطه ها را که دیدی
در ضمن با قاعده الزام که اشنایی داری؟
واین حرفت که اصحاب جمل حکم گروه قبلی(خروج کنندگان بر امام را دارند) جوابت در پستی که حرفهای هم کیشت را جواب دادم بخوان)
(وباز در تاریخ10/2/93همان کلمه الظاهر را مطرح کرده بودی0این هم حرفتوکان بدءُ اَمرنا اَنا التقینا وَالقوم من اهل الشام اَن ربنا واحدٌونبینا واحدٌ!!! ” نقطه چینی که جای کلمه الظاهر باشد کجاست؟
tوباز در تاریخ13/2/93درمورد کلمه الظاهر ع…ع…کرده بودی و شما برای اینکه کلمه ” الظاهر ” را حذف کردید، چه توضح دادید جز اینکه دوباره به سنت سلف صالح اقتدا نمودید
ودرتاریخ13/2/93جواب شنیده بودی کلمه الظاهر را گفتی ومن هم گفتم که ما در این دنیا(طبق حرف ایت الله عباسی)باید به ظاهر حکم کنیم وچون حضرت علی گفته به ظاهر ما به خدا وایمان به پیامبر وخدا برتری نسبت به اهل شام نداریم(هر چند که این حرفت را هم نشنیده میگرم که گفتی بحث صفین ومعاویه نیست وباز روی همان داری جولان میدی؟)………
وباز درهمان پست13/2/93دوباره کلمه الظاهر را اورده بودی چرا واژه ” الظاهر ” را حذف کردید؟
وباز در جواب همان پستت در همان تاریخ13/2/93جواب شنیده بودی کلمه الظاهر را گفتی(حرف ایت الله عباسی را بچسب) که ما در دنیا به ظاهر حکم میکنیم وحضرت علی هم میگه که به ظاهر ما و اهل شام(یاران امیر معاویه)در ایمان به خدا وتصدیق رسولش بر یک دیگر برتری نداریم وبماند که به یارانش میگه به آنها اهل شام ناسزا نگویید بلکه بگویید خدایا خون ما وانها را حفظ کن وبین ما صلح برقرار کن!!!!!)
این از این حالا بازهم بگو درمورد کلمه الظاهر جواب نگرفتی وحالا باز بگو بی حیا کیه؟!!!!!خوانندگان قضاوت کنند وهمه ی اینها+اول همین پست وحرفهام را بخوان وخوانندگان عزیز هم ببینند که چه کسی راست میگویدودر مورد حضور حضرت عایشه در جنگ هم فکر کنم خودت هم خوب میدونی مسببین اصلی جه کسانی بودند!!!!!!وچطوری از صلح میان حضرت علی وسران جمل جلو گیری کردند با توطئه!!!!!
فرمایشاتت/ حدیث من برای اثبات حضور نبود. اثبات فرماندهی بود. اگر رد میکنید لطفا زبیر یا طلحه یا مومن ملعون یا هر سه را مونث بنمایید تا هم صحیح بخار غلط نشود و هم یک صحابی دروغگو نشود. و البته که عایشه نیز فرمانده نشود آن هم در هودج فلزی.
انصافا قدر و منزلت طبری را برای من روشن کن بعد از او برای من نقل قول کن. طبری شیعه است؟
فریب نخورده اند؟ برای چی دست به شمشیر برده اند؟ اگر فقط ملت عادی و عوام دست به شمشیر می بردند و یکدیگر را میکشتند حرف شما کمی قابل قبول بود امیرالمومنین سلام الله علیهان بنا بر تاویلی که فقط او می داند بجنگد. حالا اگر هم افسانه سرایی طبری که برای من پشیزی و کمتر از آن ارزش ندارد درست باشد که نیست و او فقط برای تبرئه عایشه و همدستانش قصه تعریف کرده، باز حضرتش بر مبنای تاویل و البته به امر رسول خدا جنگیده
فرمایش ما/فکر کنم من بحث سگهای حواب را اوردم وگفتم که اصل این داستان درست نیست ومنکر حضور حضرت عایشه در جنگ نبودم ودر ضمن این داستان سگهای حواب را از بخاری نیاوردم که تو ع..ع…میکنی باید کاری کنم که غلط نشود!!!!!
واینکه مذکر یا مونث بودن افراد را تشخیص نمیدهی میگذارم به حساب…………………… .
قدر ومنزلت طبری
گفتم که وقتی حرفی از اون میاری وخطاب به من میگی در بست اورا قبول دارین +ومن در جوابت میگم دربست قبول نداریم واصل حرف اون را واست میارم=نتیجه چی میشود ع..ع…کردن شما که طبری شیعه است یا سنی یا پشیزی ارزش ندارد
خب انتظار داری از کلینی ومجلسی نقل قول بیاری ومن قبول کنم!!!!!!!خب همون حرفی را که در مورد امام طبری وکتابهاش میگی من هم در مورد کلینی ومجلسی طوسی مفید صدوقو.و.و.و.و.و.ووومیگم والسلام
آخر نگفتی حضرت علی بنا بر تاویل کدام ایه با سران جمل جنگیدآخر نگفتی حضرت علی بنا بر تاویل کدام ایه با سران جمل جنگید
کل فرمایشات دیگرت یک نکته میگم که در بحث حدیث عفیر
فرق این حدیث کافی با کتب اهل سنت وایات قران
1-درقران ایه داریم که حضرت سلیمان با مورچه صحبت کرد
ولی مورچه سلسله سند ارائه میدهد مثل عفیر که من از پدرم واو از پدرش و……شنیدم؟خیر
2-در قران داریم حضرت ابراهیم پرنده ها را صدا کرد این یعنی پرنده ها با حضرت ابراهیم صحبت کردند؟خیر
3-در احادیث اهل سنت داریم (که راوی یک انسان است!!!نه خر توجه کنید)ومیگوید رسول الله اسه خر را یعفور گذاشت این یعنی الاغ صحبت کرده؟خیر
4-در ایات قران پیامبران با حیوانات صحبت میکنند ودر بعضی روایات کسی که از نبی میخواهد حرف زدن با حیوانات را به او بیاموزد به چه بلایی گرفتار میشود ولی در حدیث کافی علاوه بر پیامبر حضرت علی هم حرف حیوان را میفهمد.و.و.و.و.و.و.و.و.و.و.و!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
ومعنی حدیث را گفته بودی
باا عنایت به اینکه ظاهرا دیگه اینجا تشریف نمیارید لطف کنید و حدیث زیر را معنی کنید؛ ترجمه نه، معنی؛
حدثنا أبو مريم عبد الله بن زياد الأسدي قال لما سار طلحة والزبير وعائشة إلى البصرة بعث علي عمار بن ياسر وحسن بن علي فقدما علينا الكوفة فصعدا المنبر فكان الحسن بن علي فوق المنبر في أعلاه وقام عمار أسفل من الحسن فاجتمعنا إليه فسمعت عمارا يقول إن عائشة قد سارت إلى البصرة ووالله انها لزوجة نبيكم صلى الله عليه وسلم في الدنيا والآخرة ولكن الله تبارك وتعالى ابتلاكم ليعلم إياه تطيعون أم هي
بخاری ج8 ص97 کتاب الفتن
ترجمه میکنم تا ازش سوءاستفاده نکنی
طلحه و زبیر وعایشه حرکت کردند به سوی بصره(نکته چرا به سمت مقر حضرت علی نرفتند اگر واقعا قصد جنگ داشتند؟؟؟؟)وعلی عمار وحسن را فرستاد به سوی کوفه وروی منبر رفتند وحسن روی منبر(پله منبر بالایی)وعمار پایین تر از او(حسن)پس شنیدم عمار گفت عایشه به سوی بصره رفته است وبه خدا او زن پیامبر شماست در دنیا وآخرت(نکته در دنیا واخرت زن نبی است خیلی حرف بزرگیه تو هم اعتقاد داری که حضرت عایشه در اخرت هم زن رسول الله است یا خیر؟؟؟؟واین یعنی چی یعنی حضرت عایشه در اخرت هم همسر وهمراه رسول الله است)ولیکن خداوند شما را به {امری مبتلا کرده}تا بداند کدام یک از شما اطاعت میکند اورا تو این حدیث که فضیلت همسر رسول الله بودن در اخرت هم برای حضرت عایشه ثابت شده رضی الله عنها
حالا فهمیدم چرا گفتی ترجمه نکنم ومعنا را بگم که مطابق نفست باشه وتاویل بی جا بکنی
راستی تو پست دومت24/2/93سلام یادت رفته بود!!!!!!!! و ع.ع..هایی هم کرده بودی که میگذارم به حساب………. .
والسلام علیکم ورحمه الله برکاته -
نویسندهنوشته ها
فرمایش کرده ای/هر کسی غیر از شما(یعنی صاحبان فهم) مطلب بنده را ببینند متوجه تهمت قیچی شما میشوند. بماند که شما برای فرار از قیچی ” الظاهر ” این تهمت را میزنید.
ادراج مال کی بود؟ توضیح اضافه؟ جناب ام سلمه سلام الله علیها را برای این آوردم که بدانی آیه معنایش چیست. و خب واضح است که ایشان علاقه ای به خونریزی نداشتند برعکس برخی.
امیرالمومنین سه جنگ بیشتر ندارند. وقتی حضرت رسول فرموده یقاتل علی تاویل. این یقاتل در چه زمانی اتفاق افتاده؟ تاویل کدام آیه بوده؟
حکم خطای اصحاب جمل چیست؟
فرمایش ما/ شما هر جور میخوای در مورد من فکر کن (من که برای کلمه الظاهر همه جا جوابتو دادم مخصوصا در اول پست15/2/93 وهم چنین اینجا هم در اول پست جوابتو دادم
ام سلمه را بهت جواب دادم وادراج نبود کل حرف مال امام ذهبی بود اگر دوباره رجوع کنی وبا ذره بین هم که شده نگاه کنی جوابم میبینی
وتاویل کدام ایات را علی انجام داد شما باید جواب بدی نه من؟
اصحاب جمل اگر باغی بودند که بله حکمشان معلوم بود(ولی قضیه یه چیز دیگریه سران جمل و علی تا استانه صلح هم پیش رفتند اما……وحضرت علی سباب(دشنام دهنده)حضرت عایشه را تازیانه میزند وبه قاتل حضرت زبیر بشارت جهنم میدهد
ودر مورد خروج نظر مطهری در کتاب جاذبه ودافعه ی علی که خروج دو معنا داره یکیش اینه که خروج کنندگان قصد تمرد وعصاین را داشته باشند(وخوارج به همین خاطر به این نام معروف شدند)ولی در اینجا قرار صلح ام المومنین با علی واتفاق نظر انها در قصاص قاتلان حضرت عثمان تمرد محسوب میشود؟ (وبماند تحرکات بعضی ها برای جنگ افروزی وجلوگیری از صلح از ترس کشته شدنشان توسط حاکم به خاطر قتل عثمان)