پاسخ های ارسال شده در انجمن
-
نویسندهنوشته ها
-
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: تنها راه دفاع از سنت رسول الله رجوع به قرآن است! #2752تنها راه دفاع از سنت رسول الله رجوع به قرآن است.شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: داستان مهدی استمرار بازی اهل کتاب و نسخه ی ” انتظار منجی ” ! #2753آیا ممکن است خاصیت ویرایش موضوع را به من بدهید؟
گاهی نوشته به سرعت آپ می نمایم و بعد متوجه ی خطای املایی می شوم.
با تشکر
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: اگر پیامبر برای خود جانشین انتخاب نکرد، ایا ابوبکر این اجازه را داشت برای خود جانشین انتخاب کند؟ #2754ابوبكر مي تواند براى خود جانشين معرفى كند يا راهنمايى كند براى اينكه ” رسول يا نبي ” نيست كه منتظر وحى بماند..عمر مى تواند . عثمان هم علي هم معاويه هم .
اما رسول خدا نمى تواند زيرا ” جانشين ” يك پیامبر یعنی بشارت به پیامبر بعدی همانطور که عیسی بشارت به احمد داد.
به مقاله ام در بخش جانشینی مراجعه کنید تا ببینید چقدر اهل سنت سبب گمراهی بیشتر شما شدند و شما بجای گریه و حسرت بر این اشتباه اهل سنت دارید شادی و پایکوبی و جشن غدیر به راه می اندازید!
درضمن این غدیر خم تان هم یک اسم غیرعربیست!
خم اسمی فارسیست و در آن بلاد چنین اسمی معروف نبوده و سازندگان روایت و کوفیان برایتان جور کرده اند!
باز می گویم:
محمدرسول الله جانشین ندارد
خلیفه هم نداردنه ابوبکر خلیفه ی رسول بود و نه علی.
عجیب است شما که ترانه ی جانشینی رسول الله را سرداده اید امام علی را با وصف خلیفه رسول نمی خوانید و او را فقط امیرالمومنین می خوانید که هیچ معنای خلافت رسول هم ندارد و البته صحیحتر است و حتی ابوبکر هم امیرالمومنین بوده و نه خلیفه.شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: « یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ» و دعوای شیعه #2755ا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْكَ مِن رَّبِّكَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللّهُ یَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللّهَ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الْكَافِرِینَ 67 مائده
بلغ ” ما انزل الیک ” : یعنی آن بلاغی که باید علنی به مردم رسانده شود در این قرآن منزل است.
” ما انزل ” این قرآن است که تلاوت می شود و رسول خدا ملزم به ابلاغ ” ماانزل ” بوده است .
اگر در این ” ما انزل ” خبری از آقا علی دیدید به ما هم اطلاع دهید که تاکنون ما چنین چیزی ندیدیم!شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: « یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ» و دعوای شیعه #2756خداوند متعال بواسطه ی روح القدس ( جبریل ) علیه السلام قرآن را بر قلب رسولش نازل فرمود و او مامور بلاغش به مردم بود.در این نزول قرآنی ما خبری از جانشینی رسول الله نمی بینیم چون جانشینی رسول معنایش شهرداری نیست بلکه معنایش تحکیم و تشریع است که جز از سوی خداوند متعال به رسولانش تعلق ندارد.
البته درمورد معراج رسول بزرگوارمان بنده هنوز یقین به این ندارم که معراجی صورت یافته چون قرآن از ” اسری بعبده ” خبر نازل فرموده و نه عروج او.اما اگر استادی بتواند از خودقرآن دلیل بیاورد بنده تسلیم قرآنم.
اما درمورد روح و نفس برهمین اعتقادم که عموم مسلمین اصطلاحاً روح را به ” نفس ” تصور مى كنند كه اشتباه مى باشد.
من هم بدنبال این جواب بودم.می دانم در اعتقاد مذهبیت ما تصور می کنیم : “اطیعوا الله ” یعنی تبعیت از قرآن و ” اطیعوا الرسول ” یعنی تبعیت از فرستاده اش!
اما این آیه خبر دیگری می دهد: واذا قیل لهم تعالوا الی (( ما انزل الله )) و (( الی الرسول )) رایت المنافقین یصدون عنک صدودا ﴿61﴾ اگر بگوییم ما انزل الله در اینجا یعنی قرآن پس ” الی الرسول ” چه چیزی جز قرآن است؟! جواب من این است که ” ماانزل الله ” شامل تمام کتب آسمانیست و برای همین حتی اهل الکتاب امر به تحکیم به ” ما انزل الله ” بر خودشان شدند:
ولیحکم اهل الانجیل بما انزل الله فیه ومن لم یحکم بما انزل الله فاولئک هم الفاسقون ﴿47﴾المائدة
اينجاست كه معتقدم ” ماانزل الله ” تمام كتب سماوى ست كه هر امتى امر به عمل بدان شده همانطور كه اهل الانجيل امر به تحكيم به ” ما انزل الله ” كه همان كتابشان بود، شدند.
و ما انزل الى الرسول درحقيقت شريعتيست كه بر اين رسول امي نازل شده است. و ما امت ملزم به هردو هستيم يعنى تسليم شدن به خدا در تمامى كتبش ( درصورت ظهورش و نه كتمانش ) قبول اوامر الهي و اطاعت از اين رسول در اين رسالت و تشريع قرآنى هست.وقتى خداوند در خطاب به نصارا آنان را ” أهل الانجيل ” مى نامد .ما هم اهل القرآن هستيم و ملزم به عمل به كتابمان:
وَالَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَآمَنُوا (( بِمَا نُزِّلَ عَلَی مُحَمَّدٍ )) وَهُوَ الْحَقُّ مِن رَّبِّهِمْ کَفَّرَ عَنْهُمْ سَیِّئَاتِهِمْ وَاَصْلَحَ بَالَهُمْ ﴿2﴾ محمد
خداوند در کتابش ما را به ” ماانزل الله ” می خواند و این خواندن از سوی رسول امی بود.خداوند فرماید: ما کان لبشر ان یوتیه الله الکتاب والحکم والنبوة ثم یقول للناس کونوا عبادا لی من دون الله ولکن کونوا ربانیین بما کنتم تعلمون الکتاب وبما کنتم تدرسون ﴿79﴾آل عمران
متاسفانه مردم پیامبر را خدا دانستند و مصدر تشریع ! درحالیکه می بایست با تعلم کتابی که به ما آموزانده شد ربانیین باشیم.
پیامبر شریعتی جدا ندارد و نمی تواند داشته باشد و حق اضافه ندارد درحالیکه شیاطین انس و جن بسیاری امور شرعی را به او نسبت دادند.
گفتند ” پیامبر خدا زناکاران متاهل را سنگسار میکرده ! درحالیکه قرآن امر به شلاق زدن را بیان می کند.
و اموری شبیه بسیاری که پیامبر را موازی خداوند در تشریع نشان می دهد درحالیکه این پیامبر در ارتباط با همسرانش هم اجازه ی تشریع نداشته:
یاایهاالنبی لم تحرم ما احل الله لک تبتغی مرضات ازواجک ….پس کجاست سخنی که معصومان به ما رساندند!؟بخاری از شاگردان مالک که معلمانش بودند خبرهایی می نویسد در زمانی که نه مالک بوده نه ابوحنیفه و نه صحابه راویان حقیقی!
حالا پیامبران ما شدند هزاران قول و سخن که بایستی با خوش باوری آنرا به خدا نسبت دهم چون گفتند از رسولش بوده!فرمودید مشکل برقرار است چون دسترسی به کتب دیگر نداریم.خوب ما ملزم به همین کتابیم اما در تورات و انجیل نیز سخنانیست که ما هم ملزم هستیم بدان عمل کنیم مانند حکمتهای 10 گانه .
به هرحال اگر به سراغ علم حدیث برویم اصلا لحافی هم نمی بینیم ! وقتی امام مالک خودش کتاب ننوشته و 3 شاگردش هرکدام به سلیقه ی خودش به معلمش اخباری را نسبت دهد و بگوید: اخبرنا مالک … یعنی مالک شفاهی خبرشان داده! ما چگونه باور کنیم که او راست گفته!؟
امام بخاری هم 3 قرن بعد شاهدی جز همین معلمانش نداشته که هرکدام مدعی اتصال به امام قبل بودند و بیشترشان اهل کوفه بودند!
اگر بنا به بعضی احادیث صحابه تمام قول و فعل رسول را نوشتند چرا بجای روایت قولی ” اخبرنا … روی عن … ” نگفتند: از کتیبه ی فلان آقا یا خانم صحابه یافتند!؟
اللهم اهدنيباور كنيد خيلى به نوشته هاى خوبى كه موافق قرآن است توجه مى كنم مثل اذكار زيبايى كه از سابقين نقل مى شود.
اما درمورد احكام نمى توانم حكمى را در برابر حكم الله تعالى قرار دهم و دل خوش دارم كه شايد : فرشته ى وحى آخركار خسته شد و نيومد حكم خدا بياورد براى همين رسول خودش بقيه ى شريعت را تكميل كرد!
مثلاً فرشته ى وحى خبر شلاق زدن زناكار را آورد ولى بعد خبر رجم زناكارى كه همسر دارد را لزومومى نديد چون رسول زحمت را کم کرد!
شاید بر این انشانویسی ایراد بگیرید ولی با دلی غمناک می نویسم که بسیاری از احکام جدید و تشریع جدیدی که مخالف قرآن است را نمی توان قبول کرد وعقل را تعطیل کرد.من هم تلاشم اين است كه در عبادات و نسك با امت محمد باشم و از بدعتها دور شوم همان بدعتهايى كه خلاف قرآن است ولى با زينت ” سنت ” به رسول نسبت داده شده است.
من سنت مسلم و حقيقى رسول را بى نياز به كتب قطور روايى و احاديث مى شناسم!مانند اوقات و اداى نماز هاى 5 وقت و اداى روزه و انفاق معلوم مال به فقرا و مساكين و حج بيت الله و تمامى فرايضى كه الله تعالى در قرآنش به ما معرفى فرموده است.
و اما خروار خروار احاديث را مطالعه مى كنم و مندهش از بسيارى از آنها كه در آن رسول خدا نه بصورت صاحب رسالت بلكه بمانند يك کاهن از آینده خبر می دهد!
احادیثی که از کشتار مسلمین و دخالت همسررسول خدا خبرها می دهد چیزی جز بافته و اسرائيليات نيست .
احاديث دجال و مشابهش كه در آن خداوند قادر متعال به يك كافر معجزه ی مسیح می دهد نه برای هدایت بلکه برای گمراهی!
و منزه است الله تعالی از این تهمتها و دور است رسولش از این بافته ها!سلام دوستان
دوستی متعهد و ارجمند از طایفه ی اهل تشیع خودشان را ملزم به ارائه ى سؤالاتى به اهل سنت نموده است كه مايه ى خوشنودى ست. اين عملشان اگر خالصانه برای خداوند یکتا و بی همتا باشد حتماً پربرکت خواهد بود.سعی خواهم کرد مختصر و کمی پراکنده به سؤالاتشان جواب دهم تا به اين زودى ها ما را ترك ننمايد.
ايشان و همينطور جميع اهل تشيع معتقدند كه ” امامت ” يعنى جانشينى پیامبر ولی بدون دریافت وحی.
اگر به همین مشکل امامت که عدم دریافت وحی است توجه کنیم متوجه خواهیم شد که این نوع امامت درست همان رهبریت دینیست که اکنون متداول است منتها ادعای عصمت ندارند که عین صواب است.
اما اینکه امامت تشیع را چیزی همراه نبوت یا جانشین پیامبر معرفی می کنند می بینیم استدلال و منبع قرآنی که ندارد بلکه ” خلاف قرآن ” است که إن شاءالله تعالى ثابت خواهيم كرد.
دوستمان در مورد مفهوم ” خمس ” مذكور در قرآن هم به اشتباه رفته بود زيرا خمس در قرآن متعلق به رسول نيست بلكه او در ميان جمعى ذكر شده كه نه معصوم و نه شريك يا جانشين امامت هستند.
خداوند صريحاً به دارايان غنيمت اعلام مى فرمايد كه ” خمس ” مالشان بايستى خارج شود يعنى از استفاده ى فردى شان جداست.
اين خمس بعد از خداوند به ۵ تقسيم مى شود که آنان به ترتیب:۱- رسول خدا
۲ – خویشاوندان فرد
۳ – یتیمان
۴ – مساکین
۵ – ابن السبیل
-
نویسندهنوشته ها