hamshahri

پاسخ های ارسال شده در انجمن

در حال نمایش 15 نوشته (از کل 63)
  • نویسنده
    نوشته ها
  • در پاسخ به: Reply To: آیا حضرت ابوبکر الصدیق از کارخود پشیمان شد؟ #2078

    hamshahri
    کاربر

    به نام خدا

    سلام بر همه دوستان

    آیا مطلب کاربر " غریب آشنا " صحیح است ؟

    لطفا یکی به من پاسخ بدهد چون من خیلی وارد نیستم .

     

    در پاسخ به: Reply To: سوالی از اهل سنت در مورد بی بی فاطمه ( سلام الله علیها ) ! #2150

    hamshahri
    کاربر

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام

    بنده همان کاربر " tanha " هستم

    جناب ابوبکر قشمی :

    اول روایت ( فاطمه سیده نساء اهل الجنه ) در صحیح بخاری آمده است …

    مشکل شما کجاست که این روایت را ترک کرده و روایت مستدرک را برای ما بیان می کنید ؟

    وجود این روایت در صحیح بخاری برای شما کفایت می کند !

     

    دوم

    روایت  ( فاطمه احب الی منک  ) نیز صحیح است .

    مناوی در " فیض القدیر " ج 4 ص 556 ( فيض القدير شرح الجامع الصغير ، المناوي ، تصحيح أحمد عبد السلام ، الأولى ، 1415 – 1994 م ، دار الكتب العلمية – بيروت  )چنین می گوید :

    " قال الهيثمي : رجاله رجال الصحيح   "

    مناوی در کتاب دیگرش به نام " التیسیر بشرح الجامع الصغیر " ج 2 ص 166 ( التيسير بشرح الجامع الصغير ، اسم المؤلف:  الإمام الحافظ زين الدين عبد الرؤوف المناوي الوفاة: 1031هـ ، دار النشر : مكتبة الإمام الشافعي – الرياض – 1408هـ – 1988م ، الطبعة : الثالثة  ) نیز می گوید :

    " ( فاطمة أحب إلي منك ) يا علي ( وأنت أعز علي منها ) وقوله ( قاله لعلى ) مدرج للبيان من الصحابي أو المؤلف ( طس عن أبي هريرة ) ورجاله رجال الصحيح    "

    اینکه تناقض در گفتار مناوی و آلبانی وجود دارد ، امری است که اهل سنت باید پاسخگو باشند و نه شیعه !

    محبوبترین افراد در نزد پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله وسلم) همانا امیرالمومنین و فاطمه زهرا ( علیهما السلام ) بودند !

    حاکم نیشابوری در مستدرک ج 3 ص 155 چنین می گوید :

    كان أحب النساء إلى رسول الله صلى الله عليه و سلم فاطمة و من الرجال علي   "

    ( محبوب ترین زنان در نزد پیامبر همانا فاطمه بود و از مردان علی بن ابیطالب ( علیه السلام ) بود )

    حاکم بعد از نقل این روایت می گوید :

    هذا حديث صحيح الإسناد و لم يخرجاه   " ( سند این روایت صحیح است ولی شیخین آن را بیان نکرده اند )

    ذهبی نیز در ذیل این روایت می گوید : صحیح !

    در مورد سخن مناوی :

    اینکه برخی از حرفها برای شما جدید است ، مشکل شماست و نه ما !

    البته شما هم همانند مولایتان عمر بن خطاب ، به واژه " هذیان " علاقه بسیار دارید !!!

    مناوی در " فیض القدیر " چنین می گوید :

    وذكر العلم العراقي أن فاطمة وأخاها إبراهيم أفضل من الخلفاء الأربعة بالاتفاق    "

    (فيض القدير شرح الجامع الصغير ، ج 4  ص 422  ، اسم المؤلف:  عبد الرؤوف المناوي الوفاة: 1031 هـ ، دار النشر : المكتبة التجارية الكبرى – مصر – 1356هـ ، الطبعة : الأولى  )

    ( فيض القدير شرح الجامع الصغير|المناوي ، ج 4 ص 555 ، اسم المؤلف:  عبد الرؤوف المناوي الوفاة: 1031 هـ  ، تصحيح : أحمد عبد السلام ، دار النشر : دار الكتب العلمية – بيروت ،  الطبعة : الأولى   1415 – 1994 م )

    روایت ( فاطمه بضعه منی ) با سندی که اصلا اشاره ای به خواستگاری جعلی دختر ابوجهل نداشته باشد ، نیز آمده است ….

    صحيح البخاري – البخاري – ج 4 – ص 210
    حدثنا أبو الوليد حدثنا ابن عيينة عن عمر و ابن دينار عن ابن أبي مليكة عن المسور بن مخرمة ان رسول الله صلى الله عليه وسلم قال فاطمة بضعة منى فمن أغضبها أغضبني

    صحيح البخاري – البخاري – ج 4 – ص 219
    حدثنا أبو الوليد حدثنا ابن عيينة عن عمر وبن دينار عن ابن أبي مليكة عن المسور بن مخرمة ان رسول الله صلى الله عليه وسلم قال فاطمة بضعة منى فمن أغضبها أغضبني

    صحيح مسلم – مسلم النيسابوري – ج 7 – ص 141
     ( حدثني ) أبو معمر إسماعيل بن إبراهيم الهذلي حدثنا سفيان عن عمرو عن ابن أبي مليكة عن المسور بن مخرمة قال قال رسول الله صلى الله عليه وسلم إنما فاطمة بضعة منى يؤذيني ما آذاها

    شما از همه چیز و همه کس حرف می زنید ، مگر سوال ما !!!

    چرا از بررسی روایت صحیح عایشه که گفته است : بعد از پیامبر ، راستگوتر از فاطمه ندیدم !!!   فرار می کنید ؟؟!!!!

    آیه مذکور :نمی دانم چرا شما عایشه ( مادرتان ) مشکل دارید ..

    وی صراحت دارد که در شان خانواده وی هیچ آیه نازل نشده است :

    مَا أَنْزَلَ اللَّهُ فِينَا شَيْئًا مِنَ الْقُرْآنِ .صحيح البخاري ، البخاري ، ج 6 ، ص 42 .

    هیثمی در مورد روایتی که در آن از " صدق " تفسیر به ابی بکر کرده می گوید :

    مجمع الزوائد – الهيثمي – ج 9 – ص 48
     رواه البزار وفيه عمر ابن إبراهيم وهو كذاب  

    ان حجر نیز در " فتح الباری " این چنین روایت را رد می کند :

    فتح الباري – ابن حجر – ج 13 – ص 413
    ومن طريق ليّن إلى علي بن أبي طالب الذي جاء بالصدق محمد صلى الله عليه وسلم والذي صدق به أبو بكر ..

    از طرف ديگر ، روايات فراواني در كتاب‌هاي اهل سنت وجود دارد كه اين آيه از قرآن كريم در حق امير المؤمنين عليه السلام نازل شده است . از آن جايي كه در اين باره روايات بسياري وجود دارد که برخی از آنان چنین است :

    آلوسي ، مفسر مشهور اهل سنت در تفسيرش مي‌نويسد :

    وقال أبو الأسود . ومجاهد في رواية . وجماعة من أهل البيت . وغيرهم : الذي صدق به هو علي كرم الله تعالى وجهه .

    تفسير الآلوسي – الآلوسي – ج 24 – ص 3 .

    ابو اسود و مجاهد در روايتي ، جماعتي از اهل بيت (عليهم السلام) و غير آن‌ها گفته‌اند : مراد از «الذي صدق به» علي (عليه السلام) است .

    و سيوطي در الدر المنثور مي‌نويسد :

    وأخرج ابن مردويه عن أبي هريرة والذي جاء بالصدق قال رسول الله صلى الله عليه وسلم وصدق به قال علي بن أبي طالب رضي الله عنه .

    الدر المنثور – جلال الدين السيوطي – ج 5 – ص 328 .

    و حاكم حسكاني در شواهد التنزيل شش روايت در اين باره نقل مي كند كه ما به سه تاي از آن‌ها اكتفا مي‌كنيم :

    810 – حدثنا السيد أبو منصور ظفر بن محمد الحسيني رحمه الله حدثنا أبو الحسين علي بن عبد الرحمان بن عيسى بن مأتي بالكوفة ، حدثنا الحبري حدثنا الحسن بن الحسين العرني حدثنا علي بن القاسم ، عن عبد الوهاب بن مجاهد ، عن أبيه في قول الله تعالى : ( والذي جاء بالصدق وصدق به ) قال : ( الذي ) جاء بالصدق رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم ، و ( الذي ) صدق به علي .

    شواهد التنزيل – الحاكم الحسكاني – ج 2 – ص 178 .

    813 – في ( التفسير ) العتيق : وسعيد بن أبي سعيد التغلبي عن أبيه ، عن مقاتل بن سليمان ، عن الضحاك : عن ابن عباس ( في تفسير قوله تعالى : ( والذي جاء بالصدق وصدق به ) ) قال : هو النبي جاء بالصدق ، و ( الذي ) صدق به علي بن أبي طالب .

    شواهد التنزيل – الحاكم الحسكاني – ج 2 – ص 180 .

    812 – أخبرناه أبو عبد الرحمان محمد بن أحمد القاضي ب الريوند ) أخبرنا أبو محمد الحسن بن محمد بن أحمد بن أيوب الزوري بالري أخبرنا أبو بكر الجعابي حدثنا الحسين بن علي السلولي بالكوفة ( أخبرنا ) محمد بن الحسن السلولي حدثنا عمر بن سعد ( الأسدي ) البصري عن ليث : عن مجاهد ( في قوله تعالى ) ( والذي جاء بالصدق وصدق به ) قال : ( جاء بالصدق ) رسول الله . و ( صدق به ) علي بن أبي طالب . ( رواه أيضا ) أبو بكر السبيعي عن الحسين به .

    شواهد التنزيل – الحاكم الحسكاني – ج 2 – ص 179 – 180 .

    و ابن مردويه اصفهاني در مناقبش اين سه روايت را نقل مي‌كند :

    عن أبي هريرة : ( والذي جآء بالصدق ) قال : رسول الله ( صلى الله عليه وسلم ) ، ( وصدق به ) قال : علي بن أبي طالب ( رضي الله عنه ) .

    عن مجاهد في الآية قال : ( وصدق به ) علي بن أبي طالب .

    عن أبي جعفر ( عليه السلام ) : ( الذي جآء بالصدق ) محمد ( صلى الله عليه وآله ) . والذي ( وصدق به ) علي بن أبي طالب .

    مناقب علي بن أبي طالب (ع) وما نزل من القرآن في علي (ع) – أبي بكر أحمد بن موسى ابن مردويه الأصفهاني – ص 314 – 315 .

    و ابن عساكر نيز روايات فراواني را نقل مي‌كند كه ما فقط يكي از آن‌ها را ذكر مي‌كنيم :

    عن ابن مجاهد عن أبيه في قوله عز وجل " والذي جاء بالصدق وصدق به " قال الذي جاء بالصدق رسول الله ( صلى الله عليه وسلم ) وصدق به علي بن أبي طالب .

    تاريخ مدينة دمشق – ابن عساكر – ج 42 – ص 360 .

    مفسرین شما نظرات جالب دیگری نیز دارند .

    بیضاوی اصلا این گونه تفسیر را رد می کند :

    تفسير البيضاوي – البيضاوي – ج 5 – ص 67
    وقيل الجائي هو الرسول والمصدق أبو بكر رضي الله عنه وذلك يقتضي إضمار الذي هو غير جائز وقرئ وصدق به بالتخفيف أي صدق به الناس فأداه إليهم كما نزل من غير تحريف أو صار صادقا بسببه لأنه معجز يدل على صدقه وصدق به على البناء للمفعول .

    پس معلوم شد که آیه مذکور نیز در شان ابی بکر نیست ….

    بگذریم … چرا از جواب دادن به کلام عایشه فرار می کنید ؟

    حرف عایشه را قبول کنیم یا حرف ابی بکر را ؟ ( پدری که حرف دخترش را نقض کرد و دختری که بر خلاف پدرش حرف می زند ! )

    در مورد حرفهای شما برای فدک و روایت جعلی ابی بکر و غیره هم حرف زیاد دارم …

    فعلا شما جواب ما در مورد کلام عایشه و نقض ان توسط ابی بکر را بدهید تا بعد !

    حال سؤال من از اهل سنت اين است 

    روايات صحيحي كه عرض كردم از عائشه كه مي گويد: ما رأيت احداً قد اصدق من فاطمه ؛ راستگوتر از فاطمه نبوده . فاطمه زهرا سلام الله عليها بعد از رحلت نبي مكرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) مطالباتي از خليفه اول داشتند ؛ ولي خليفه اول پاسخ منفي دادند ، آيا اين خود نشانگر تكذيب سخن پيامبر اكرم نيست ؟
     

    در پاسخ به: Reply To: سوالی از اهل سنت در مورد بی بی فاطمه ( سلام الله علیها ) ! #2154

    hamshahri
    کاربر

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام

    جالب است که در این سایت نه تنها افرادی را که برخی حقایق مخفی اهل سنت را بیان می کنند ، مسدود کرده و کاربری شان را می بندند ؛ بلکه در جوابها نیز دخل وتصرف شده و ویرایش می شود !!!!

    بنده در جواب ابوبکر قشمی نوشته بودم که : بنده همان کاربر " tanha " هستم  ، کاربری بنده بخاطر بیان برخی از جزئیات اهل سنت بسته شد .

    ( با همین مضمون )

    ولی هم اکنون تنها عبارت اول باقیمانده و جریان مسدود شدن کاربری بنده ، ویرایش شده است !!!!بگذریم که در تاپیک فقه نیز ، 2 تاپیک و 2 نظر بنده را پاک کردند !!!!

    ولی این امر نیز ویرایش شده است !!!

    چقدر مدیران این سایت به فکر نظم مطالب هستند !!!

    در پاسخ به: Reply To: آیا حضرت علی در کعبه متولد شده است؟ #2162

    hamshahri
    کاربر

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام

    جناب هابیل عزیز :

    حق داری اینطوری صحبت کنی !!

    وقتی از احادیث برای ما حرف زدی ، ما هم از احادیث جوابت را دادیم !!!

    وقتی دیدی که کلامت رد شد ، زدی توی فاز عقل و منطق !!

    **************************************************

    حالا آقای اهل قرآن ، برای من فقط از قرآن تعریف " عقل " را بیان کن !!!

    منتظرم ….

    (( اگر هم آیه ای بیاوری که " عقل " را به صورت اسم ( العقل ) شامل باشد ، ممنون می شوم ))

    در پاسخ به: Reply To: آیا حضرت علی در کعبه متولد شده است؟ #2171

    hamshahri
    کاربر

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام

    جناب هابیل عزیز :

    اینقدر به خودتان زحمت دادید و تنها مصادیق استفاده از " عقل " را برای ما با استناد به آیات قرآنی بیان کردید …بله ! بوسیله عقل می توان در آیات الهی تدبر کرد ( و این تنها مصداق واقعی بود که از آیات الهی برای ما بیان کردید ) !!!!

    ولی ایا تعریف عقل می شود تدبر در آیات الهی ؟؟؟!!!  آیا خود شما چنین تعریفی را قبول می کنید ؟؟!!!

    گفته اید :

    عقل پیروی از ایات قرآن است نه پیروی از خیالپردازی ها واوهام آبا وآجداد بی عقل ها مضرتریرن و بدترین افراد هستندافراد بی عقل زیر لجنزاری از زشتی ها قرار می گیرند افراد بی عقل ازحیوانات هم گمراهترن دافراد بی عقل عقایدپوچ وخرافات را می پذیرند

     اینها چه هستند ؟؟؟؟ تعریف عقل هستند ؟؟؟

    آیا شما در جواب مسیحی که می گوید عقل را تعریف کن می گویید : عقل پیروی از ایات قرآن است نه پیروی از خیالپردازی ها واوهام آبا وآجداد !!!!

    یعنی به غیر از مسلمانان دیگر هیچ بنده خدایی عاقل نیست ؟؟؟!!!اغلب کسانی که از پشت دیوار وضریح آرامگاه ها پیامبر و ائمه رامخاطب قرار می دهند بی عقل اند

    این حرف شما هم از بنیان غلط است ….اگر خواندن پیامبر از پشت ضریح غلط باشد ( که قطعا نیست و این از اوهام وهابیون است ) پس باید همه کسانی که این کار را انجام می دهند بی عقل باشند و نه اغلب آنان !!!!

    چرا خداوند فرموده است " اغلب آنان " و نگفته است : همه آنان ؟؟؟!!!مفسرین اهل خلاف بر این عقیده اند که این آیه در شان گروهی از بنی تمیم نازل شده است که پیامبر را از پشت حجره اش صدا می زدند !!!

    حکیم معراج الدین چنین توضیح می دهد :

    در شان نزول ان الذين ينادونك من وراء الحجرات مفسرين مى نويسند كه عيينه بن حصن فزارى و اقرع بن حابس با هفتاد نفر از قوم خود بنى تميم وقت نيم روز در مدينه منوره رسيدند و حضور اقدس رسول مقبول صلى الله عليه وآله در استراحت قيلوله بودند . پس اين قوم بيرون حجره هاى ازواج طاهرات به طريق بىادبانه نعره ها برپا كردند و گفتند يا محمد اخرج الينا پس حق تعالى زجر و توبيخ كرد اين روش بى ادبانه آن قوم را و امر به تعظيم و توقير و ثبات و صبر فرمود 

    الأصول الأربعة في ترديد الوهابية – حكيم معراج الدين – ص 13  "حال این آیات چه ربطی به نفی زیارت دارد ؟؟؟ و الله العالم جالب است که ابی بکر و عمر هم در محضر رسول الله ( صلی الله علیه و آله و سلم ) در اشاره به همین افراد بنی تمیم ، صدایشان را بلند کردند و خداوند در نکوهش عملکرد این دو خلیفه مسلمین ، آیه ذیل را نازل کرد :

    يا أيها الذين آمنوا لا ترفعوا أصواتكم فوق صوت النبي ولا تجهروا له بالقول كجهر بعضكم لبعض أن تحبط أعمالكم وأنتم لا تشعرون   "

    این جریان را بخاری در صحیح خود بیان کرده است ….

    از آنجا که " حسبنا کتاب الله " اقتضا می کند که همه چیز را در قرآن بیابیم ، پس باز هم سوال خود را تکرار می کنم :

    حالا آقای اهل قرآن ، برای من فقط از قرآن تعریف " عقل " را بیان کن !!!

    منتظرم ….

    (( دقت کنید تعریف را می خواهم و نه مصداق ))

    در پاسخ به: Reply To: آیا شیعیان به کلمه الله هی العلیا اعتقاد دارند؟ #2173

    hamshahri
    کاربر

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام

    جناب هابیل عزیز :

    کاربری قبلی بنده " tanha  "  در همین سایت مسدود شد …. بنده با سایتی که خانم سولماز اشاره کردند از قبل آشنا هستم .اتفاقا برای من خیلی جالب بود که ببینم آیا اونها ، مخالفانشان را مسدود می کنند یا خیر !!!من کاربری چند تن از سنی ها و وهابی های اینترنتی را در سایت مذکور دیدم و پروفایل آنها را چک کردم … با کمال تعجب دیدم که کاربری هیچکدام مسدود نشده است !!! اتفاقا چند روز پیش در حال مطالعه تاپیکی از این سایت بودم که موسس آن یک سنی بود … مطالب آن تاپیک دقیقا توهین به عقاید شیعه بود ! ولی نه تنها تاپیک پاک نشده بود ، بلکه همه اعضای شیعه سایت آمدند و به آن جواب دادند ( خداوند حفظشان کند ) !!! من مناظرات برخی از کاربران این سایت رو دنبال کردم … ولی تا حالا حذف کاربر سنی و وهابی رو ندیدم … گر ممکن است نام کاربرانی که ( از دوستان شما هستند ) و مسدود شدند را بگویید تا ذهنیت من نسبت به این سایت شیعی روشن شود ….

    موفق باشید

    در پاسخ به: Reply To: سوالی از اهل سنت در مورد بی بی فاطمه ( سلام الله علیها ) ! #2174

    hamshahri
    کاربر

    بسم الله الرحمن الرحيم

    سلام

    جناب ابوبكر قشمي عزيز :

    از بابت تاخیر عذرخواهی می کنم ..  معمولا در روزهای تعطیل بنده در اینترنت نیستم

    اول
    حرف شما در تقدم جرح بر تعدیل صحیح است ولی کدام جرح ؟
    تنها جرحی مقبول است که مفسر باشد و نه هر حرجی !

    نووی در " المجموع " ج 2 ص 535 چنین می گوید :

    " ولا يقبل الجرح إلاّ مفسّرا ، وهو أن يذكر السبب الذى به جرح ولأنّ الناس يختلفون فيما يفسق به الإنسان ، ولعل من شهد بفسقه شهد على اعتقاده  "

    (المجموع ، اسم المؤلف:  النووي ، دار النشر : دار الفكر – بيروت – 1997م  )

    ابن حجر عسقلانی نیز در " فتح الباری " ص 453 بعد از نقل تضعیف دارقطنی در مورد " یزید بن ابی مریم " چنین می گوید :

    هذا جرح غير مفسّر فهو مردود  "

    (هدي الساري مقدمة فتح الباري شرح صحيح البخاري ، اسم المؤلف:  أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل العسقلاني الشافعي ، دار النشر : دار المعرفة – بيروت – 1379 – ، تحقيق : محمد فؤاد عبد الباقي , محب الدين الخطيب  )

    دوم
    آلبانی روایت مذکور در مجمع الزوائد را اصلا بخاطر تضعیف راوی رد نکرده است … یعنی وی اصلا هیچ راوی را جرح نکرده است .

    سوم
    ابن حجر هيثمي  روايت (  فاطمة أحب إلى منك  ) را رد نکرده بلکه تنها در مورد 1 راوی می گوید که وی را نمی شناسد !

    گذشته از اينکه آلباني در مورد جهالت اين راوي نیز اصلا صحبت نکرده و کلام مناوي را از باب نفهمیدن منظور مناوی رد کرده است  ، بايد ديد که در اهل سنت آيا روايت راوي مجهول را مي توان قبول کرد يا خير !

    حافظ بدرالدين ابن بهادر در باب روايات مجاهيل به صراحت بيان مي کند که ر نزد حنفيه ، احاديث آنان کاملا مقبول است

    ( الحنفيّة فإنّهم لم يفصلوا بين من روى عنه واحد وبين من روى عنه أكثر من واحد بل قبلوا رواية المجهول على الإطلاق    )

     

    و سپس بيان مي کند که قول اکثر اهل حديث در قبول کردن روايات مجاهيل است :

    (اختلفت فيه أهل الحديث والفقهاء فذهب أكثر أهل الحديث إلى قبول رواياتهم والاحتجاج بها، منهم: البزار والدارقطني، فنصّ البزار في كتاب الأشربة له وفي فوائده وفي غيره موضع على أنّ من روى عنه ثقتان فقد ارتفعت جهالته وثبتت عدالته ونحو ذلك الدارقطني في الديات من سننه لمّا تكلّم على حديث خشف بن مالك عن ابن مسعود في الدية   )

    (النكت على مقدمة ابن الصلاح ج 3، ص 376، لبدر الدين أبي عبد اللّه محمد بن جمال الدين ابن بهادر، طبعة: أضواء السلف، الرياض، تحقيق: د. زين العابدين محمد بلافريج.  )

    چهارم
    روايت فوق نيز با روايت زير به لحاظ معنا تقويت مي شود که پيامبر فرمودند : احب اهلي الي فاطمه !

    حاکم اين روايت را صحيح مي داند و ذهبي آن را بخاطر " عمر بن ابي سلمه " ضعيف مي داند و اين در حالي است که خود ذهبي در مورد عمر بن ابي سلمه مي گويد :

    قَالَ أَبُو حَاتِمٍ: هُوَ عِنْدِي صَالِحٌ ؛ قُلْتُ: اسْتَشْهَدَ بِهِ البُخَارِيُّ ؛ وَرَوَى: أَحْمَدُ بنُ زُهَيْرٍ، عَنِ ابْنِ مَعِيْنٍ: لَيْسَ بِهِ بَأْسٌ ؛

    خود ذهبي نام وي را در کتاب " ذکر اسماء من تکلم فيه و هو موثق " نيز بيان کرده است .

     

    تضعيف نسائي نيز مردود است زيرا وي بسيار سخت گير بوده تا جايي که ابوحنيفه را نيز تضعيف کرده است .

     لكنوى در الرفع و التكميل مى‌نويسد:

    " ولم يقبل جرح النسائي في أبي حنيفة وهو ممن له تعنت وتشدد في جرح الرجال المذكور في ميزان الاعتدال ضعفه النسائي من قبل حفظه. "

    آنچه كه نسائى در باره وارد كردن عيب بر ابوحنيفه گفته است،‌ مقبول نيست؛ زيرا وى در كتاب ميزان الإعتدال در وارد كردن عيب بر افراد سختگيرى كرده است.

    (اللكنوي الهندي، أبو الحسنات محمد عبد الحي (متوفاي1304هـ)، الرفع والتكميل في الجرح والتعديل، ج 1، ص 121، تحقيق: عبد الفتاح أبو غدة، ناشر: مكتب المطبوعات الإسلامية – حلب، الطبعة: الثالثة، 1407هـ )

    بنابراين تضعيف نسائى با معيار سختگيرى در توثيق مردود خواهد بود.

    پنجم
    بد نيست که براي توجيه اين مطلب ، کلام کتاني را براي شما بيان کنم .

    وي در " نظم المتناثر في الحديث المتواتر " چنين مي گويد :

    " 234 أن أحب أهله إليه e فاطمة رضي الله عنها قال العزيزي في شرح الجامع ثبت ذلك في عدة أحاديث أفاد مجموعها التواتر المعنوي وقال في التيسير في شرح حديث أحب أهل بيتي إلي الحسن والحسين ما نصه والحق أن فاطمة لها الأحبية المطلقة ثبت ذلك في عدة أحاديث أفاد مجموعها التواتر المعنوي وما عداها فعلى معنى من أو اختلاف الجهة اه وقد أخرج الترمذي وحسنه والحاكم وصححه الطيالسي والطبراني والديلمي وغيرهم عن أسامة بن زيد مرفوعا أحب أهلي إلي فاطمة قال في التيسير إسناده صحيح    "

    (نظم المتناثر من الحديث المتواتر ، ص 195 – 196 ، اسم المؤلف:  محمد بن جعفر الكتاني أبو عبد الله ، دار النشر : دار الكتب السلفية – مصر ، تحقيق : شرف حجازي  )

    پس روایت تواتر معنایی دارد …

    فکر کنم همين اندک کفايت کند ….

    *************************************************************

    بحث در مورد تعداد احاديث صحيح و ضعيف کافي را بگذاريم براي تاپيکي جداگانه !!

    جالب است که تضعيفات بدون دليل آلباني را ناديده مي گيريد ولي چشم در تضعيفات مرحوم مجلسي يا جناب بهبودي بر روايات کافي داريد !!

    اگر به کتاب مرحوم محدث نوري مراجعه فرماييد ، براي شما تعداد احاديث صحيح و ضعيف و موثق اصول کافي را بيان کرده اند …

    شاید در آینده در مورد تناقضات خود  آلبانی در مورد احادیث کتب خودش صحبتی کردم !

    **************************************************************

    در ضمن در مورد نشان دادن اصول کافي به محضر امام زمان عج ، ما هيچ سند صحيحي در اين رابطه نداريم …

    همچنان که مرحوم محدث نوري در " خاتمه المستدرک " ج 3 ص 470 بيان کرده اند .

    *************************************************************

    در مورد کلام مرحوم کليني در باب صحت احاديث کتابشان نيز به مقدمه رجال مرحوم خويي مراجعه نماييد !!!

    *************************************************************

    در مورد حدیث : كان أحب النساء إلى رسول الله صلى الله عليه و سلم فاطمة و من الرجال علي 

    تناقض پشت تناقض !!

    مشابه این روایت در مسند احمد حنبل به سند صحیح آمده است ( مسند احمد ج 4 ص 275 به نقل از نعمان بن بشیر )

    ابن حجر در " فتح الباری " 7 ص 27 نیز می گوید : احرجه احمد و ابوداود و النسایی بسند صحیح عن النعمان البشیر

    این روایت را ذهبی متعصب تصحیح کرده است ( همچنان که قبلا بیان کردم ) … حال چگونه آلبانی آن را تضعیف می کند ؟؟!!

    بد نیست علل ضعف و غلط بودن کلام آلبانی را مطرح کنم :

    وی روایت را بخاطر " عبدالله بن عطا " رد کرده است !

    " عبدالله بن عطاء " از راویان صحیح مسلم و سنن اربعه است !

    یحیی بن ابن معین وی را توثیق کرده است ( تاریخ الدوری ج 2 ص 320 )

    ترمذی وی را در سنن خویش توثیق کرده است و می گوید : وَعَبْدُ اللَّهِ بْنُ عَطَاءٍ ثِقَةٌ عِنْدَ أَهْلِ الْحَدِيثِ ! ( سنن ترمذی – کتاب الزکاه – باب ما جاء فی المتصدق یرث صدقته )

    ابن حبان وی را در " الثقات " آورده است . ( الثقات ج 7 ص 41 )

    ذهبی وی را در " ذکر اسماء من تکلم فيه و هو موثق  " آورده  است ( شماره 189 )

    جالبتر از تمام این مطالب این است که خود آلبانی متعصب که در دشمنی با امیرالمومنین ( علیه السلام ) شهره است ، دقیقا روایتی را که در سند آن " عبدالله بن عطاء " وجود دارد را تصحیح کرده است .

    صحیح و ضعیف سنن ابن ماجه ج 5 ص 394 شماره 2394 :حدثنا علي بن محمد حدثنا وكيع عن سفيان عن عبد الله بن عطاء عن عبد الله بن بريدة عن أبيه قال جاءت امرأة إلى النبي صلى الله عليه وسلم فقالت يا رسول الله إني تصدقت على أمي بجارية وإنها ماتت فقال آجرك الله ورد عليك الميراث .
    تحقيق الألباني :صحيح .

    صحیح و ضعیف سنن الترمذی ج 2 ص 167 شماره 667 :حدثنا علي بن حجر حدثنا علي بن مسهر عن عبد الله بن عطاء عن عبد الله بن بريدة عن أبيه قال كنت جالسا عند النبي صلى الله عليه وسلم إذ أتته امرأة فقالت يا رسول الله إني كنت تصدقت على أمي بجارية وإنها ماتت قال وجب أجرك وردها عليك الميراث قالت يا رسول الله إنها كان عليها صوم شهر أفأصوم عنها قال صومي عنها قالت يا رسول الله إنها لم تحج قط أفأحج عنها قال نعم حجي عنها .
    تحقيق الألباني :صحيح .

    در مورد دیگر شبهات آلبانی بر این حدیث نیز سخن زیاد که از باب اختصار بیان نمی کنم .

    ***

    آلبانی این روایت را بخاطر " جعفر بن زیاد الاحمر  " نیز تضعیف کرده است ولی این حرف وی نیز مردود است .

    این شبهه وی را نیز به 2 طریق پاسخ می دهیم و تحقیقات در مورد شبهه اش را به بعد موکول می کنیم :

    1 – راوی مختلف فیه در اهل سنت ، حدیثش "حسن " می شود که مشابه حدیث صحیح در نزد اهل سنت مقبول است .

    2 – خود آلبانی روایتی را همین راوی در آن بوده است را نیز تصحیح کرده است و او را ثقه می داند .

    وی در " ارواء الغلیل " ج 7 ص 270 چنین می گوید : "  وهذا إسناد رجاله ثقات رجال مسلم غير جعفر وهو ابن زياد الأحمر وهو ثقة لكنه منقطع لأن مجاهدا لم يسمع من عمر  "

    پس روایت صحیح است ولی این تعصب آلبانی و پیروانش است که حق و حقیقت را کتمان می کنند !!!

     

    *************************************************************

    در باب سخن مناوي :

    اين حرف عالم سني را معيار عقيده شيعه و تضاد با آن قرار ندهيد ….

    اين حرف عالم شما مي باشد و صحت و سقم آن بر عهده شماست و نه بر عهده يا بر عليه شيعه !!

    البته در مورد کم لطفي شما در مورد " علم العراقي " نيز نمي دانم چه بگويم !!!

    چگونه مي شود که کسي که استاد ذهبي بوده است ، چنين هذياني بگويد ؟؟!!! ( تاريخ اسلام ج 42 ص 232 )

    اين را نيز شما جواب دهيد !!!

    **************************************************************

    در مورد خواستگاري از دختر ابي جهل دز کتاب علل الشرايع :

    اين روايت از جهت سندي ضعيف و غير قابل احتجاج است :
    اين روايت از دو جهت ضعيف مي‌باشد :
    1 . راوي مجهول الحال :
    أبو العباس احمد بن يحيى بن زكريا قطان ، مجهول الحال است همان گونه كه مرحوم مامقاني در مورد او مي‌نويسد :
    أحمد بن يحيى بن زكريا القطان أبوالعباس قد مر ظبط القطان في احمد ين الحسن و ليس للرجل ذكر في كتب الرجال و انما وقع في طريق الصدوق (ره) في الفقيه و حاله مجهول .
    مامقاني ، عبدالله ، تتنقيح المقال في احوال الرجال (سه جلدي ) ج 1ص 101 باب احمد ،

    2 . ارسال شديد
    همچنين در اين حديث ارسال و افتادگي شديدي به چشم مي‌خورد زيرا عمرو بن أبي المقدام كه از اصحاب امام باقر و امام صادق عليهماالسلام و متوفاي 172هـ مي‌باشد ، در روايت از اين دو امام عليهماالسلام ، در طبقه اول قرار داشته و بين او و شيخ صدوق (ره) ، پنج طبقه روايي وجود دارد به عنوان مثال به سندي كه شيخ صدوق (ره ) در كتاب امالي اش به صورت معمول به واسطه عمرو بن أبي المقدام از امام باقر (ع) ارائه مي‌نمايد ، دقت فرماييد :
    حدثنا الحسين بن أحمد بن إدريس ( رحمه الله ) ، قال : حدثنا أبي ، عن محمد بن الحسين بن أبي الخطاب ، عن محمد بن أبي عمير ، عن جعفر الأزدي ، عن عمرو بن أبي المقدام ، قال : سمعت أبا جعفر الباقر ( عليه السلام ) يقول …
    الأمالي – الشيخ الصدوق – ص 158

    همان گونه كه ملاحظه نموديد در سند اين حديث بين شيخ صدوق (ره) كه مولف كتاب است و عمرو بن أبي المقدام ، پنچ طبقه روايي وجود دارد كه راويان آن در عبارت‌اند از: 
    1- حسين بن أحمد بن إدريس 2-  پدرحسين (أحمد بن إدريس) 3- محمد بن حسين بن أبي الخطاب 4- محمد بن أبي عمير 5-  جعفر الأزدي .

     در حالي كه در حديث محل بحث ، بين شيخ صدوق (ره) و عمرو بن أبي المقدام تنها دو طبقه فاصله افتاده كه راويان آن عبارت‌اند از 1- علي بن أحمد 2-  أبو العباس أحمد بن محمد بن يحيى ، يعني سه طبقه روايي در سند حديث محل بحث افتاده است لذا اين روايت قطعا مرسل است .

    گذشته از اينکه اگر بخواهيم اين روايت را در نزد اهل سنت نيز بررسي کنيم ، بسياري تناقضات معلوم مي گردد …. ان شاء الله براي بعد !

    ***************************************************************

    در مورد آيه : جاء بالصدق

    چرا از ميان کل حرفهاي من ، يکي را برگزيديد …

    ابن حجر دقيقا اين تفسيري که شما بيان مي فرماييد و آلوسي نيز آن را به اميرالمومنين ( عليه السلام ) نسبت مي دهد را رد مي کند :

    ابن حجر نيز در " فتح الباري " اين چنين روايت را رد مي کند :

    فتح الباري – ابن حجر – ج 13 – ص 413
    ومن طريق ليّن إلى علي بن أبي طالب الذي جاء بالصدق محمد صلى الله عليه وسلم والذي صدق به أبو بكر ..

    ابن حجر در همان صفحه مي گويد که به سند صحيح از قتاده آمده است که " صدق " در اين آيه يعني قرآن و کسي که آن را تصديق مي کنند مومنون هستند !!!!

    چرا شما خيلي اين عبارات را مطالعه نمي فرماييد !!!

    گذشته از اينکه از چه زماني وازه " جماعه " معناي اجماع به خود گرفته است ؟؟!!!

    و اگر معناي اجماع مي دهد ، پس اجماع علماي شما بر تفسير اين آيه در مورد اميرالمومنين ( عليه السلام ) نيز هست .

    تفسير البحر المحيط – أبي حيان الأندلسي – ج 7 – ص 412
     وقال أبو الأسود ، ومجاهد ، وجماعة : الذي صدق به وهو علي بن أبي طالب .

     

    ***************************************************************

    در مورد حاکم حسکاني نيز در تاپيکي ديگر بحث خواهيم کرد و همين کفايت مي کند وي ، حاکم را با الفاظي مانند : حاکم ، محدث ، شيخ متقن و غيره ستوده و توثيق کرده است !!!

     

    جالب است که با اين همه سند ، آيا اسناد ضعيف تقويت نمي شوند ؟؟؟

    چگونه شما روايت ( عليکم بسنتي و سنه خلفاء الراشدين من بعدي ) و ( حديث اقتداء به شيخين ) را يقوي بعضها بعض مي کنيد و مي رويد ولي در اين روايات عبد سند مي شويد ؟؟؟!!

     

    در مورد ليث هم بگذريم که وي از رجال مسلم است و بخاري از وي تعليقا روايت کرده است !!!

    *****************************************************************

    در مورد کلام بيضاوي هم تصميم گيري بماند بر عهده خواننده منصف !

    (( با سخنان قبلي من ، اين سخن بيضاوي قابل درک است ))

    *****************************************************************

    در مورد مدرک کشف الغمه :

    مرحوم اربلي اين روايت را از کتاب " صفوه الصفوه " ابن جوزي حنبلي نقل کرده است .

    پس اين سخن از منبع شيعي نيست …

    گذشته از اينکه اين مطلب را بدون سند بيان کرده است ، راوي اين قضيه يعني ( عروه بن عبدالله ) مهمل است !!!

    جالب است که خود ابن جوزي نيز اين قضيه را بدون سند نقل کرده است ( صفة الصفوة ،ج 2 ص 109 – 110 ، اسم المؤلف:  عبد الرحمن بن علي بن محمد أبو الفرج ، دار النشر : دار المعرفة – بيروت – 1399 – 1979 ، الطبعة : الثانية ، تحقيق : محمود فاخوري – د.محمد رواس قلعه جي   )

    *******************************************************************

    در مورد کلام مرحوم مرعشي نجفي در شرح احقاق الحق :

    بهتر است تزوير و دروغ را کنار بگذاريد و مطالب را کامل بيان نماييد !!

     

    مطلب مذکور از کتاب شرح احقاق الحق ،دقيقا کلام قاضي فضل بن روزبهان است که ايشان نقل قول مي کنند …

    اگر به ضمابر جملات هم نگاه کنيد خواهيد فهميد که اين جملات را کسي غير از شيعه اماميه بيان مي کند :

    " هذه عبارة كشف الغمة وهو كتاب مشهور معتمد عند الإمامية وذكر أيضا في الكتاب المذكور : أن الإمام أبا عبد الله جعفر بن محمد الصادق قال ولدني أبو بكر الصديق مرتين وذلك لأن أم الإمام جعفر كانت أم فروة بنت القاسم بن محمد بن أبي بكر الصديق وكذا كانت إحدى جداته الأخرى من أولاد أبي بكر ، وذكر الإمام الحاكم أبو عبد الله النيسابوري المحدث الكبير والحافظ المتقن الفاضل النحرير في كتاب معرفة علوم الحديث بإسناده عن الإمام أبي عبد الله جعفر بن محمد الصادق عليه وعلى آبائه السلام أنه قال : أبو بكر الصديق جدي وهل يسب أحد آبائه لا قدمني الله إن لا أقدمه " إنتهى " وقد اشتهر بين المحدثين والعلماء أن الحاكم أبا عبد الله المذكور كان مائلا إلى التشيع فمن عجبي كيف يجوز لهم ذكر المطاعن لذلك الإمام الحكيم الرشيد ، وقد ذكر الأئمة الذين يدعون الاقتداء بهم في مناقبهم : أمثال هذه المناقب ومع هذا يزعمون أنهم لهم مقتدون وبآثارهم مهتدون ، نسأل الله العصمة عن التعصب فإنه ساء الطريق وبئس الرقيق "

     

    بد نيست که کلام مرحوم مرعشي را نيز مشاهده نماييد :

    " نعم وإن كان الإربلي من أجلة أصحابنا ولكنه نقل الكلام المذكور في المتن عن كتاب صفة الصفوة لابن الجوزي ، والرجل معروف بالتسنن والتحامل في حق الشيعة ، وببالي إن عدة من علماء القوم ضعفوه بالوضع والتدليس في متون الأحاديث وأسانيدها .     "

     

    ايشان در مورد رمي به تشيع حاکم نيز مي گويند :

    هو محمد بن عبد الله بن محمد بن حمدويه النيسابوري ، المعروف بالحاكم وابن البيع من أجلاء الشافعية فقها وأدبا وحديثا ، له تصانيف شهيرة . منها المستدرك على الصحيحين وتاريخ نيسابور وغيرهما ، توفي سنة 403 أو 405 وكتاب المستدرك من أحسن كتب القوم . وأبعدها عن الكذب ، وهو مشتمل على أحاديث في فضل آل الرسول ( ص ) كحديث الغدير وغيره ، ومن ثم نسب المؤلف إلى التشيع وليس كذلك فإن الرجل من العامة كما يفصح عنه بعض كلماته في المستدرك ومعرفة علوم الحديث وإن صح ، فكفى به فخرا عند من يرى نفسه مسلما تابعا للنبي الأكرم صلى الله عليه وآله .  "

    ************************************************************

    ولدني ابوبکر مرتين :

    اين مطلب را مرحوم اربلي از شخصي به نام : جنابنذي حنبلي نقل قول مي کند ….

    كشف الغمة – ابن أبي الفتح الإربلي – ج 2 – ص 374
    وقال الحافظ عبد العزيز بن الأخضر الجنابذي رحمه الله أبو عبد الله جعفر بن محمد بن علي بن الحسين بن علي بن أبي طالب عليهم السلام الصادق وأمه أم فروة واسمها قريبة بنت القاسم بن محمد بن أبي بكر الصديق رضي الله عنه وأمها أسماء بنت عبد الرحمن بن أبي بكر الصديق ولذلك قال جعفر عليه السلام ولقد ولدني أبو بكر مرتين ولد عام الجحاف سنة ثمانين ومات سنة ثمان وأربعين ومائة .

    کلام تبریزی در " اللمعه البیضاء " نیز نقل قول از " کشف الغمه " است که گفتیم آن نیز از منابع اهل سنت بیان کرده است .

    ***********************************************************

    در مورد روایت " یا ابابکر انت الصدیق " راوی آن یعنی " اباداود " مجهول است (  معجم رجال الحدیث ج 22 ص 161 ) ..

    گذشته از اینکه با احادیث صحیح شیعه می توان دریافت که " صدیق " لقب امیرالمومنین ( علیه السلام ) و این امر در کتب اهل سنت نیز ثابت است .

    بر اساس قاعده " تفکیک حجیت " نیز می توان فضیلت جناب عمار ( علیه الرحمه ) را از این روایت استخراج کرده و قسمت اول روایت را رد کرد .

    ***********************************************************

     در تایپک بعدی نیز به اصل سوال خواهیم رسید

    یا علی ع

    در پاسخ به: Reply To: سوالی از اهل سنت در مورد بی بی فاطمه ( سلام الله علیها ) ! #2175

    hamshahri
    کاربر

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام

    جناب ابوبکر قشمی عزیز :

    بعد از طرح کلی مطالب بی ربط به اصل سوال ، حال برسیم به کلام شما در جواب سوال ما

    اول
    دقت بفرمایید که ( اولا ، دوما ، سوما ) غلط است . یا بگویید ( اولا ، ثانیا ، ثالثا ) یا  ( اول – دوم – سوم ) !

    دوم
    فرمودید : حدیث:"لا نورث ما ترکناه" از خود عائشه هم نقل شده، پس خواهش میکنم از خواب بیدار شید.

    آن کسی که باید از خواب بیدار شود ، شما هستید دوست عزیز !

    روایت ابی بکر خبر واحد است که تنها خود ابی بکر آن را روایت کرده است و این امر را بزرگان شما به آن اعتراف کرده اند !

    در ضمن این کلام عایشه نیز تناقض دیگری از وی است … کسی که فاطمه زهرا ( سلام الله علیها ) را راستگوترین افراد می داند ، چگونه از وی در مقابل کلام ابی بکر دفاع نمی کند ؟؟

    گذشته از اینکه این اهل سنت هستند که باید این تناقض را روشن کنند که چگونه عایشه چنین می گوید و چنان عمل می کند !!!

    سوم
    فرمودید : مگر ابوبکر صدیق حضرت فاطمه رو دروغگو خواند که شما میگویید: ابوبکر حرف دخترش را که فرمود: از فاطمه راستگوتر ندیدیم!! عجب!!

    شما خوب هستید ؟؟

    ابوبکر کلام بی بی مظلومه ( سلام الله علیها ) را قبول نکرد یعنی کلام وی را راست نمی دانست و ایشان را این سخن دروغگو می دانست !!

    آیا کاذب دانستن دیگران شاخ و دم دارد ؟؟

    توجیه عمل اشتباه مولایتان را نفرمایید !!!

    چهارم
    فرمودید :ام المؤمنین عائشه، فاطمه را راستگوترین میداند و پیامبر خدا ابوبکر صدیق را راستگوترین! کدام یک والاتر است؟ سخن رسول صلی الله علیه وسلم یا سخن عائشه؟ ضمناً: این دو سخن تضادی با یکدیگر ندارند.

    کمی دقت بفرمایید !!

    پیامبر فرمودند : صدیق !!  عایشه گفته است : اصدق !!

    " اصدق "  افعل تقضیل است و به معنای راستگوترین در میان دیگران است !!
     پس بی بی مظلومه ( سلام الله علیها ) راستگوترین است حتی از ابوبکر صدیق (راستگو) !!

    حال چرا ابی بکر سخن دخترش را نقض کرد و کلام بی بی مظلومه ( سلام الله علیها ) را رد کرد ؟؟!!!

    **
    البته اگر بخواهیم حرف شما را قبول کنیم عملا می شود تناقض حرف عایشه با سخن پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) !!

    چه بسا ( و قطعا ) همان سخن عایشه در مورد روایت جعلی ( لا نورث ) که شما اشاره کردید نیز یکی از همین مخالفتهای عایشه با سخن نبوی باشد !!!

    ********************************************************

    پنجم

    فرمودید :ما حرف ائمۀ رو باور کنیم که میگویند: انبیا مال و ثروت به جا نمیزارن بلکه علما وارث انبیا هستند و….. یا اینکه میگویند: زن از زمین و ملک و خانه و باغ و مزرعه هیچ ارثی نمیبرد.. ما قول ائمه را قبول کنیم یا قول شما را؟؟ چرا فرار میکنید از این حقیقتی که نزد شیعه مسلّم است و آیات عظام شیعه و احادیث ائمه متفقند که زن از خانه و باغ و… ارث نمیبرد!!

    فعلا بحث این روایت را به بعد موکول می کنم تا شما به سوال اصلی ما پاسخ دهید !!

    برای این روایت نیز ادله ما بسیار است … فقط تذکر می دهم که کمی دفت نمایید که در این روایات که می فرمایید بحث از زن ( همسر ) است و نه فرزند دختر !!

    راقب الله !!!

    ******************************************************

    و هنوز سوال ما بی پاسخ مانده است که :

    روايات صحيحي كه عرض كردم از عائشه كه مي گويد: ما رأيت احداً قد اصدق من فاطمه ؛ راستگوتر از فاطمه نبوده . فاطمه زهرا سلام الله عليها بعد از رحلت نبي مكرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) مطالباتي از خليفه اول داشتند ؛ ولي خليفه اول پاسخ منفي دادند ، آيا اين خود نشانگر تكذيب سخن پيامبر اكرم نيست ؟

     

     

    یا علی ع

     

    در پاسخ به: Reply To: تحریفات کتب اهل سنت و وهابیت ۴ #2178

    hamshahri
    کاربر

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام

    استاد گرامی : جناب بدلی عزیز

    نصب و دشمنی جناب هاشمی حسنی از خیلی قبل برای حقیر مسجل شده است .

     آنجایی که معصوم علیه السلام را با افرادی از ملل دیگر مقایسه می کنند و این ملل همانهایی هستند که در نظر عوام مورد سخره قرار می گیرند !!!

    و اینان می خواهند با این عمل ، شان و رتبه معصوم را در حد مضحکه عوام قرار دهند !!!

    ولی در میان اینان جناب هاشمی حسنی دارای صبر کمتری می باشد و بعد از کمی بحث و مشخص شدن عجز و بیسوادی ایشان ، آن باطن مخفی خود را جلوه گر می کنند و آن " سِر مگو " را به زبان می آورند !!!!

     

    در پاسخ به: Reply To: سوالی از اهل سنت در مورد بی بی فاطمه ( سلام الله علیها ) ! #2199

    hamshahri
    کاربر

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام

    جناب ابوبکر قشمی عزیز :

     اول :

    در مورد روایات ( فاطمه احب الی منک ) و دیگر مطالب وابسته آن ، ما تصحیح این روایت و روایات مشابه و اینکه این روایت تواتر معنایی دارد را توسط کتانی بیان کردیم …

    این ضد و نقیض را شما باید جواب بدهید و نه ما !!! و عملا بر اساس قواعد مناظره ، همین که مطلبی را ما بیان کردیم که از علمای شما آن را را بر حسب کلام ما تایید کرده است ، کفایت می کند !!

    گذشته از اینکه نمی دانم چطور شده است که روایتی را که ذهبی تصحیح کرده است را به کناری وا می نهید و روایات دیگر را می پذیرید !!

     

    دوم  :

    راوی را که ذهبی در یک جا جرح می کند و در جای دیگر توثیق می کند را شما باید جوابگوی این عملکرد باشید و نه ما !!!

    راوی را که ذهبی ، بخاطر این روای ، روایش را رد کرده و همین راوی را در جای دیگر توثیق کرده است ، تناقضی است که باید شما جواب دهید و نه ما !!!!

    و اینکه شما کتابی را در اختیار ندارید دلیل بر رد کلام ذهبی نمی شود !!!

     

    البته آلبانی نیز از همین نوع تضعیفات دارد که راوی را در جایی جرح می کند و در جای دیگر روایتش را تصحیح می کند !!!

     

    سوم :

     كان أحب النساء إلى رسول الله صلى الله عليه و سلم فاطمة و من الرجال علي 

    این روایت را ابن حجر تصحیح کرده است ، مشکل شما با وی چیست ؟ آیا او هم شیعه بوده است ؟؟؟!!!

     

    چهارم :

    نمی دانم چگونه است که راوی را که بخاری به آن استشهاد کرده است را رد می کنید !!!!

    یکی ادله توثیق رجال  در اهل سنت این است که شیخین از آنها روایت کرده باشند !!!! اگر قرار است که راویان صحیح بخاری را نیز جرح نمایید ، پس بسم الله !!!

    بیایید تمامی صحیح بخاری را بررسی رجالی کنیم تا ببنیم چند حدیث واقعا صحیح می ماند !!!

     

    پنجم :

    ( الکافی کاف لشیعتنا ) این امری است که میان علما اختلاف است …

    برخی این جمله را صحیح می دانند و برخی دیگر ضعیف !!!

    صحت روایات کافی را می توان با مقایسه متن آن با دیگر روایات به دست آورد !!

    گذشته از اینکه رجالیون متاخر ، فائل به بررسی اسناد روایات کافی هستند همچنان که مرحوم خویی در مقدمه رجال خود توضیح داده است !!!

     

    ششم :

    در مورد روایت علل الشرایع :

    روایات مرسله همراه با مشتی راوی جاهل که به لحاظ متن با روایات دیگر در تعارض است را نمی توان قبول کرد !!!

    حال اصرار شما برای چیست !! ( گذشته از فرافکنی شما برای تغافل از عدم صحت روایت مذکور ) !!!

     

    گذشته از اینکه روایت بخاری و امثال آن ، در مورد راوی ان ( مسور بن مخرمه ) کلی بحث است !!! ( بماند به جایش ) !!!

    و همین عملکرد امیرالمومنین ( ازدواج با دختر کفار ) در مورد عثمان نیر صادق است که اهل سنت از توجیه آن فرار می کنند !!!

     

    هفتم :

    در مرود جاء بالصدق :

    بیان کردیم که ابن حجر روایت منسوب به امیرالمومنین ( علیه السلام ) را تضعیف کرده و سندش را " لیّن " می داند !

    معنای اجماع را گویا شما با واژه " جماعه " خلط کرده اید !!

    به شما گفتم که اگر واژه " جماعه " معنای اجماع می دهد ، ابوحیان اندلسی نیز می گوید که جماعه ( یعنی اجماع مزعوم ذهن شما ) نیز این روایت را در مورد امیرالمومنین علیه السلام می داند !!!

     

    هشتم :

    در مورد حاکم حسکانی حق همان است که ذهبی وی را با آنچنا الفاظی ستوده و توثیق کرده است که جای فرار ندارد !!!

     

    نهم :

    در مورد روایت " قد حلى أبو بكر الصديق رضي الله عنه سيفه  "
     

    رفیق عزیز :

    این روایت از مصادر اهل سنت بیان شده است و اصلا برای شیعه ارزش ندارد !!!

    صفوه الصفه کتاب اهل سنت و متعلق به سبط ابن جوزی حنفی است و توثیقات وی در کتب رجالی اهل سنت موجود است … گذشته از نقل قول های فراوان ذهبی از تاریخ " مرآه الزمان " وی در تاریخ اسلامش !!!!

    مرحوم اربلی نیز این روایت را از کتاب سبط ابن جوزی نقل کرده است که بهتر است بجای کپی ، متن کتاب را دقیقا بخوانید :
     

    " كشف الغمة – ابن أبي الفتح الإربلي – ج 2 – ص 359 – 360
    وقال الشيخ أبو الفرج عبد الرحمان بن علي بن محمد بن الجوزي رحمه الله في كتاب صفوة الصفوة أبو جعفر محمد بن علي بن الحسين بن علي بن أبي طالب عليه السلام أمه أم عبد الله بنت الحسن بن علي بن أبي طالب واسم ولده جعفر وعبد الله وأمهما أم فروة بنت القاسم بن محمد بن أبي بكر الصديق رضي الله عنه وإبراهيم وعلى وزينب وأم سلمة

    وعن سفيان الثوري قال سمعت منصورا يقول سمعت محمد بن علي يقول الغناء والعز يجولان في قلب المؤمن فإذا وصلا إلى مكان فيه التوكل أوطناه وقال ما دخل قلب امرئ شئ من الكبر إلا نقص من عقله مثل ما دخله من ذلك قل أو كثر

    وعن خالد بن أبي الهيثم عن محمد بن علي بن الحسين عليهم السلام قال ما اغرورقت عين بمائها ألا حرم الله وجه صاحبها على النار فان سالت على الخدين لم يرهق وجهه قتر ولا ذلة وما من شئ إلا له جزاء إلا الدمعة فان الله يكفر بها بحور الخطايا ولو أن باكيا بكى في أمة لحرم الله تلك الأمة على النار

    وعنه عليه السلام أنه قال لابنه يا بنى إياك والكسل والضجر فإنهما مفتاح كل شر انك ان كسلت لم تؤد حقا وان ضجرت لم تصبر على حق

    وعن عروة بن عبد الله قال سألت أبا جعفر محمد بن علي عليهما السلام عن حلية السيوف فقال لا بأس به قد حلى أبو بكر الصديق رضي الله عنه سيفه قلت فتقول الصديق قال فوثب وثبة واستقبل القبلة وقال نعم الصديق نعم الصديق نعم الصديق فمن لم يقل له الصديق فلا صدق الله له قولا في الدنيا ولا في الآخرة   "

    گذشته از اینکه اگر از کتاب سبط ابن جوزی نقل نکرده بودند ، باز هم روایت بدون سند اصلا ارزش ندارد !!!

    در پاسخ به: Reply To: سوالی از اهل سنت در مورد بی بی فاطمه ( سلام الله علیها ) ! #2200

    hamshahri
    کاربر

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام

    جناب ابوبکر قشمی عزیز :

    در مورد سوال اصلی :

    اول :

    اینکه اصرار بر تکرار اشتباه واضح خود مورد ( اولا ، دوما ، سوما ) دارید نشان از میزان منطق شما در قبول مطالب صحیح است !!!

    از نشان دادن میزان منطق خود ، سپاسگزارم !

     

    دوم :

    روایت ( معاشر الانبیاء لانورث ) به شهادت علمای خود شما خبر واحد است ..

    بله ! فردی ناصبی همانند ابن تیمیه و فردی همتای او ( یعنی دهلوی ) برای دفاع از مقام مولایشان ، دروغهایی را پشت سر هم می نویسند تا تنقیض مقام ابی بکر و اشتباه وی نشود !!!

    فعلا 1 منبع را معرفی می کنم ، مابقی بماند طبلتان !!!

    ان شاء الله بعد از بحث در مورد سوال اصلی این تاپیک ، در مورد این روایت جعلی و خبر واحد بحث خواهیم کرد .

     

    سمعانی در کتاب " قواطع الادله فی الاصول " ج 1 ص337 – 338  چنین می گوید :

    ويدل على ما ذكرناه إجماع الصحابة رضى الله عنهم فإنه من المشهور عنهم أنهم قبلوا أخبار الآحاد فى الشرعيات واستعملوها وذلك مثل قبول أبى بكر الصديق رضى الله عنه خبر المغيرة بن شعبة ومحمد بن مسلمة فى توريث الجدة السدس 
    وقبول الصحابة عن أبى بكر رضى الله عنه خبره عن النبي  إنا معاشر الأنبياء لا نورث ما تركناه صدقة ولقبول عمر رضى الله عنه خبر عبد الرحمن بن عوف رضى الله عنه فى أخذ الجزية من المجوس وخبر الضحاك بن سفيان فى توريث المرأة من دية زوجها وخبر حمل بن مالك بن النابغة فى دية الجنين وكقبوله خبر أبى موسى وأبى سعيد فى الاستئذان  "

     

    گذشته از اینکه دهلوی نیز مطالب کتاب " الصواقع " تالیف کابلی را کپی کاری کرده و به نام " تحفه الاثنی عشریه " دست خلق الله داد و بیسوادی و تناقض و بی خبری وی در این کتاب کاملا مشهود است !!!!

     

    و البته این روایت جعلی اصلا جایگاهی در شیعه ندارد و روایتی را که شما به زعم خود برداشت سوء از آن می فرمایید ، اصلا ارتباطی به عمل غاصبانه ابی بکر ندارد !!!

     

    سوم :

    بی بی مظلومه سلام الله علیها ، ابتدا با تمسک به اینکه فدک هبه بوده است و سپس به مدعای ارث فدک ( وقتی ابی بکر حق ایشان را غصب کرد ) از ابی بکر خواستند که حق ایشان را بدهد !!!

    ابی بکر نیز با قبول نکردن کلام بی بی مظلومه سلام الله علیها ، عملا کلام ایشان را تکذیب کردند !!!! دیدید چه راحت !!!

    قبلا گفتم که تکذیب دیگران اصلا شاخ و دم ندارد !!!

     

    چهارم :

    ابی بکر با قبول نکردن کلام بی بی مطلومه سلام الله علیها ، عملا حرف عایشه را رد کرد زیرا عایشه مدعی بود که بی بی مظلومه سلم الله علیها راستگوترین افراد بعد از پیامبر هستند ولی ابی بکر با قبول نکردن کلام بی بی مظلومه سلام الله علیها ، مهر بطلان بر کلام عایشه زد !!!

    حال یا عایشه دروغ می گوید یا ابی بکر غلط عمل کرده است !!

     

    پنجم :

    از اینکه میزان دشمنی و نصب خود را در مورد بی بی مظلومه سلام الله علیها ( یعنی کسی که مشمول آیه تطهیر است ) را نشان دادید و عمل غلط و غاصبانه ابی بکر را بر ایشان حق دانستید ، ممنونم !!!

    خوانندگان باید میزان دشمنی فعالان این سایت را با اهل بیت علیهم السلام بشناسند !!!

    البته ابی بکر نیز مشمول آیه ( یا ایها الذین امنوا لا ترفعوا اصواتکم فوق صوت النبی " می باشد !!!!

     

    ششم :

    شاید بد نباشد که شما روایات دیگر را هم ببینید :

    " أَنَّ الْمَرْأَةَ لَا تَرِثُ مِنْ تَرِكَةِ زَوْجِهَا مِنْ تُرْبَةِ دَارٍ أَوْ أَرْض‏ "

    ولی آن مطلبی که وهابیت از پذیرش آن فراری است آن است که فرق بین " نساء و المراه " و " بنت " را نمی دانند !!

    فرق ارث زن از همسرش با ارث دختر از پدرش را نمی دانند !!!

    روایات مذکور در کافی و تهذیب و غیره در مورد ارث زن از شوهرش می باشد و نه ارث دختر از پدرش !!

    خلط کلمه " نساء " با واژه عمومی زن در این روایات کار اهل علم نیست !!!

     

    بد نیست که مدارک خودتان را هم کمی مطالعه نمایید :

    بخاری در صحيح البخاري ، كتاب الفرائض ، بابی دارد به نام ( ميراث المرأة والزوج مع الولد وغيره ) ج 8 ، ص 556 ، طبع دار القلم .

     و در همین کتاب خود باب جداگانه ای دارد به نام  ( ميراث البنات ) ج 8 ، ص 554 ، طبع دار القلم .

    پس  فرق است میان " المراه یعنی همسر " و " بنت یعنی دختر " !!! برای همین است که بخاری بابی جداگانه وضع کرده است .

     

    مرحوم مجلسی نیز در " مرآه العقول " نیز این روایات را در مورد همسر و زوجه شرح کرده است ..

    "و قال في المسالك: اتفق علماؤنا إلا ابن الجنيد على حرمان " الزوجة " في الجملة من شي ء من أعيان التركة  "  مرآه العقول ج 23 ص 187

     

    تمامی این مطالب به کنار ، فدک بعنوان هبه بوده است و در زمان حیات پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله وسلم ) به ایشان بخشیده شد !!

     

    وقتی بی بی مظلومه سلام الله علیها این حقیقت را بیان کردند ، ابی بکر با کمال جسارت کلام ایشان را رد کرد ( و عملا سخن عایشه – دخترش – را نیز تکذیب کرد ) و سپس بی بی مظلومه سلام الله علیها ادعای ارث کردند که باز هم ابی بکر ، ایشان را از ابتدایی ترین حق خود محروم کردند !!!!

    *********************************************************************************

    با تمام این صحبتها ، هنوز سوال ما را کسی جواب نداده است که :

    روايات صحيحي كه عرض كردم از عائشه كه مي گويد: ما رأيت احداً قد اصدق من فاطمه ؛ راستگوتر از فاطمه نبوده . فاطمه زهرا سلام الله عليها بعد از رحلت نبي مكرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) مطالباتي از خليفه اول داشتند ؛ ولي خليفه اول پاسخ منفي دادند ، آيا اين خود نشانگر تكذيب سخن پيامبر اكرم نيست ؟
     

     


    hamshahri
    کاربر

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام

    جناب دانش عزیز :

    بابا چرا اینقدر شاکی شدی ؟؟!!! چرا رنگت پریده !!! چرا ادبت رو موش خورده ؟؟؟!!!!

    خیلی به خودت فشار نیار جوون !! پیر می شی ها !!!

    *************************************

    جناب سجاد عزیز :

    از اینکه همچنان مستند سخن می گویید از شما ممنونم !!

    بنده کشته مرده منطق وهابیت هستم !!!!

    *************************************

    حالا یه حرف حساب :

    شمس الائمه کرمانی ( کسی که ابن حجر در فتح الباری از شرح او بهره برده و نقل قول می کند ) در کتاب " الکوکب الدراری فی شرح صحیح البخاری " در ذیل روایات قرطاس و قلم به صراحت بیان می کند که مطلبی را که پیامبر می خواستند در آن کتاب نگارش کنند همانا مساله جانشنی بعد از ایشان و مشخص نمودن جانشین بعد از ایشان بوده است !!!

    **************************************

    حالا جناب سجاد و دانش با هم برید کمی کتاب بخونید !!!!

     

    در پاسخ به: Reply To: سوالی از اهل سنت در مورد بی بی فاطمه ( سلام الله علیها ) ! #2218

    hamshahri
    کاربر

    بسم الله الرحمن الرحيم

    سلام

    جناب ابوبكر قشمي عزیز :

    در مورد حاکم حسکانی و اختلاف علمایتان تا حدی بحث شد … تصمیم گیری بر عهده خواننده منصف !

    در مورد روایت جعلی " لا نورث "

    اینکه ایادی عمر بن خطاب و بنی امیه برای سرپوش نهادن بر خبر جعلی ابی بکر ، همه تلاش خود را می کنند ، قطعا صحیح است .

    نه تنها سمعانی ، بلکه بسیاری دیگر از علمایتان نیز گفته اند که این روایت خبر واحد است ….

    وكلام من ينكر خبر الواحد ولا يجعله حجة في غاية الضعف ولذلك ترك توريث فاطمة رضي الله عنها بقول أبي بكر نحن معاشر الأنبياء لا نورث

    ( المستصفی – غزالی ص 249 )

    البته منابع این سخن علمای شما بسیار است ….

    **********************************

    در مورد هبه بودن فدک :

    توهین را کسانی به بی بی مظلومه سلام الله علیها می کنند که پیروان غاصبان اند .

    فدک به دستور خداوند متعال از جانب پیامبر به بی بی مظلومه سلام الله علیها داده شد ….

    این امر ، دستوری الهی بود و نه عملی از جانب پیامبر !!

    گذشته از اینکه پیامبر بواسطه مقام عصمتی که دارد ، هر عملی که انجام دهد حجت است و لذا اگر خود ایشان نیز ابن امر را انجام داده بودند ، باز هم عمل ایشان حجت بود …

    هبه فدک به بی بی مظلومه سلام الله علیها ، اصلا ربطی به ظلم نمودن به دیگر دختران پیامبر نداشته است زیرا هبه فدک ، دستوری الهی بوده است و قطعا خداوند ظالم نیست .

    ****

    نکته دیگر این است که ابتدا بی بی مظلومه سلام الله علیها بیان نمودند که فدک هبه می باشد و حی خود پیامبر نیز نمی توانند آن را پس بگیرند …. ولی وقتی ابی بکر قبول نکرد ، بی بی مظلومه سلام الله علیها ادعای ارث کردند …

    پس عملکرد بی بی مظلومه سلام الله علیها غلط نبوده است ، بلکه غصب ابی بکر و اتباع وی غلط بوده است .

     

    **************************************************************************

    در مورد روایت مورد نظر شما :

    ما قبلا لفظ دیگری از روایت را که مشتمل بر " المراه " بود را به شما نشان دادیم ولی گویا به مذاق شما سازگار نیامد !!!

    نکته دیگر این است که اگر کمی اهل دقت باشید ، این روایت در بابی آمده است که مربوط است به ارث همسر از شوهرش و نه دختر از پدرش !!!

    سخن مرحوم مجلسی در شرح این روایت و مشابه آن را نیز بیان کردیم که روایت در مورد ارث همسر از شوهر است و نه ارث دختر از پدرش !!!!

    در پاسخ به: Reply To: سیری در دعای توسل شیعه #2220

    hamshahri
    کاربر

    بسم الله الرحمن الرحيم

    سلام

    من كه كشته و مرده این شبهات وهابی ها بر علیه شیعه هستم …

    اينقدر این شبهه قوی بود که ترغیب شدم برم این دعا رو دوباره بخونم

    در پاسخ به: Reply To: سیری در دعای توسل شیعه #2228

    hamshahri
    کاربر

    بسم الله الرحمن الرحيم

    سلام

    جناب هابيل عزیز :

    اینگونه حرفهای عوامانه و جاهلانه شما وهابیون ، یقین بنده را نسبت به کلام اهل بیت علیهم السلام در مورد دشمنان خودشان ، بیشتر می کند …

    قطعا جناب نخلی عزیز و بزرگوار می دانند که منظور بنده کدام روایت است …

در حال نمایش 15 نوشته (از کل 63)