محمد بدلی

پاسخ های ارسال شده در انجمن

در حال نمایش 15 نوشته (از کل 49)
  • نویسنده
    نوشته ها
  • در پاسخ به: Reply To: یار غار در قرآن کیست ؟؟!!! #2297

    محمد بدلی
    کاربر

    بی نامش آغاز نکنم

    این یکیو! بابا خیلی با حالی آقا هاشمی!

    یکی حالی این بابا کنه که اگه "حسبنا کتاب الله" درسته، پس احادیث چیَن، و اگه درست نیست و میشه رفت سراغ روایت، پس چرا باز میگه غدیرو از قرآن ثابت کن!

    مشتی! با شمام آقا هاشمی! هروقت اسم ابوبکر و عمر جون تونو از تو قرآن واسه ما آوردی که در شان و فضیلت این دوتا باشه (مثلا اوایل سوره حجرات نباشه!)، اونوقت مام از قرآن واست آیه ی غدیر میاریم.

    آره آقا جون، بلد نبودی برو پیش بابات بپرس ازش! آره آقاجون!

    در پاسخ به: Reply To: تحریفات کتب اهل سنت و وهابیت #2299

    محمد بدلی
    کاربر

    بی نامش آغاز نکنم

    اولا اين حديث يك سند صحيح ودرست حسابى ندارد طبق اعتراف خودت .واما بگو كه در كدام يك از ابواب سنن ترمذى اين روايت آمده بود كه حالا نيست?

    آقا هاشمی! اولا کسی اعتراف به عدم صحت سندی حدیث باب العلم نکرده، فقط نقل قول کرده از امثال ابن تیمیه شیخ الاسلام شما (که به گفته ی علمای خودتون هر کی اونو شیخ الاسلام بخونه کافره!) !

    ثانیا شما برو این سوالو از ابن تيمية، ابن اثير، نووي، سيوطي، شامي، کناني، قاري، شوکاني، بيروتي، کتاني و بقیه ی علماتون که گفتن این حدیث ترمذیه بپرس!

    آره آقاجون! اگرم بلد نبودی برو از بابات بپرس!!


    محمد بدلی
    کاربر

    بی نامش آغاز نکنم

    آقا هابیل قابیلت می شم! تو فقط بگو جوابای اون یکی مسائل که بهت داده شدو، مرور کردی یا نه؟!

    مرور کردی عزیزم؟! نکردی برو اونا رو یه دور دوره کن بعد بیا! اره داداش قابیل به قربونت!


    محمد بدلی
    کاربر

    بی نامش آغاز نکنم

    من 5 حقیقت از ماجرای دفن ام المومنین زینب بنت جحش آوردم:

    1- حضور خلیفه ی وقت عمر بن خطاب در تشییع جنازه و نماز بر آن
    2- حضور مردم در تشییع، نماز، و دفن
    3- ازدحام مردم برای حمل تابوت
    4- حضور ایستاده ی خلیفه عمر بن خطاب و بزرگان صحابه تا دفن جنازه
    5- زدن سایبان بر قبر

    اما آقای سجودی که نتوانسته هیچ کدام از موارد بالا را توجیه کند، و دروغ هایش آشکار شده، اخیرا ادعای جالی نموده است.
    وی گفته: علت منع خلیفه از حضور مردم در تشییع جنازه، این بود که مردم نباید جنازه ی زینب را می دیدند، چون به وی نامحرم بودند. لذا وقتی اسماء بنت عمیس ساختن تابوت را توصیه کرد، عمر دستور داد که مردم بر جنازه حاضر شوند. اما چون علی (علیه السلام) از ابتکار حبشی ها یعنی ساختن تابوت بی اطلاع بود، به مردم اجازه ی حضور در تشییع جنازه را نداد!
    جناب آقای سجودی! جداً که خیلی بی سواد و ناآگاه تشریف دارید! شاید هم می دانید و کتمان می کنید. آیا اسماء که به قول رفیق تان هاشمی، حضرت زهرا (علیها السلام) را غسل داد، نمی توانست آن موقع هم بگوید که می شود تابوتی ساخت؟! البته که می توانست بگوید و گفت! در حالی که اسماء آن موقع همسر خلیفه ی وقت ابوبکر بود و رساندن این مطلب به وی راحت تر بود تا به عمر.
    اما شما یا این ها را نمی دانید یا خود را به ندانستن زده اید! جالب این که ادعا دارید به وقت تشیع، معلم بوده اید!!!

    دولابی عالم اهل سنت در کتاب خودش دو حدیث در این باره نقل کرده است:

    قال محمد بن عمرو : حدثني عمر بن محمد بن عمر بن علي عن أبيه عن علي بن حسين عن ابن عباس قال : كانت فاطمة قد مرضت مرضا شديدا فقالت لأسماء بنت عميس : ألا ترين إلى ما بلغت ؟ فلا تحمليني على سرير ظاهر . فقالت : لا . لعمري ولكن أصنع نعشا كما رأيت يصنع بالحبشة . قالت : فأرينيه . فأرسلت إلى جرائد رطبة فقطعت من الأسواق ثم جعلت على السرير نعشا وهو أول ما كان النعش فتبسمت وما رؤيت مبتسمة إلا يومئذ ثم حملناه فدفناها ليلا .
    الذرية الطاهرة النبوية، الدولابي، ص 152 و 153 ح 203

    حدثني أبو محمد – النضر بن سلمة المروزي – سنة خمسين ومائتين نا محمد بن الحسن ويحيى بن المغيرة بن قزعة قالا : نا محمد بن موسى الفطري عن عون بن محمد بن علي بن أبي طالب عن أمه أم جعفر عن أسماء بنت عميس : إني قد استقبحت ما يصنع بالنساء إنه ليطرح على المرأة الثوب فيصفها من رأى . فقالت أسماء : يا بنت رسول الله أنا أريك شيئا رأيته بأرض الحبشة . قالت : فدعت بجريدة رطبة فحنتها ثم طرحت عليها ثوبا . فقالت : ما أحسن هذا وأجمله ! تعرف به المرأة من الرجل . قال : فقالت فاطمة : فإذا مت فاغسليني أنت [ و ] لا يدخلن علي أحد . فلما توفيت فاطمة جاءت عائشة [ ل‍ ] تدخل عليها فقالت أسماء : لا تدخلي . فكلمت عائشة أبا بكر فقالت : إن هذه الخثعمية تحول بيننا وبين ابنة رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم وقد جعلت لها مثل هودج العروس . [ فجاء أبو بكر فوقف على الباب فقال : يا أسماء ما حالك على أن منعت أزواج النبي صلى الله عليه وآله وسلم وجعلت لها أمرتني أن لا يدخل العروس ! ! ] . فقالت أسماء لأبي بكر : [ هي ] أمرتني ان لا يدخل عليها أحد وأريتها هذا الذي صنعت – وهي حية – فأمرتني أن أصنع ذلك لها . فقال أبو بكر : اصنعي ما أمرتك فانصرف عنها وغسلها علي وأسماء .
    الذرية الطاهرة النبوية، الدولابي، ص 153 و 154 ح 205

    سپس اربلی عالم شیعه این دو حدیث را از کتاب وی نقل نموده و علامه مجلسی هم از اربلی نقل کرده است:
    كشف الغمة في معرفة الأئمة، الإربلي، ج ‏1 ص 503 و 504
    بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، المجلسي، ج ‏43 ص 189 و 190

    ما در این جا ترجمه ی این دو حدیث را از ترجمه ی بحار می آوریم.

    در كشف الغمه، از كتاب الذرّيّة الطاهرة تأليف دولابى روايت شده:
    ابن عبّاس می گويد: آن هنگام كه بيمارى حضرت فاطمه شدّت يافت، به اسماء بنت عميس فرمود: آيا نمی بينى من در چه حالى هستم؟ مبادا مرا روى تخته اى بگذاريد كه جنازه ام ظاهر باشد! اسماء گفت: نه به جان خودم سوگند، بلكه نظير آن تابوتى را براى تو درست می كنم كه در حبشه ديده ام. حضرت زهرا به وى فرمود: پس نمونه آن را به من نشان بده! اسماء فرستاد تا از بازار شاخه هاى تازه خرما آوردند. آنگاه آن تابوتى را كه در حبشه ديده بود، ساخت و آن اوّلين تابوتى بود كه ساخته شد. حضرت زهرا پس از ديدن آن تابوت خندان شد و هيچ وقت غير از آن موقع خندان نشده بود. سپس پيكر آن بانو را شبانه برديم و دفن نموديم و عبّاس بن عبد المطلب بر جنازه آن بانو نماز خواند. عبّاس و على و فضل بن عبّاس در قبر آن بانو وارد شدند.
    از اسماء بنت عميس روايت شده كه گفت: فاطمه دختر حضرت محمّد صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم به وى فرمود: من اين عمل را زشت می دانم كه يك پارچه روى جنازه زنان می اندازند زيرا هر كسى از حجم و وصف آن جنازه آگاه می شود. اسماء گفت: اى دختر رسول خدا! من نظير آن تابوتى را كه در سرزمين حبشه ديده ام، به تو نشان می دهم. آنگاه فرستاد تا شاخه هاى تازه خرما آوردند و او تابوتى نيكو ساخت و يك پارچه روى آن انداخت. حضرت زهرا فرمود: چقدر اين تابوت خوب است، زيرا جنازه اى كه در ميان آن باشد تشخيص داده نمی شود كه جنازه زن يا جنازه مرد است. سپس حضرت فاطمه به اسماء فرمود: پس از آنكه من مردم تو مرا غسل بده، احدى حق ندارد نزد من بيايد.
    و هنگامى كه فاطمه از دنيا رحلت نمود، عايشه آمد كه نزد جنازه اش برود، اسماء به وى گفت: مبادا نزد فاطمه بروى! عايشه به ابو بكر شكايت كرد و گفت: اسماء نمی گذارد من نزد دختر رسول خدا بروم، اسماء يك هودج نظير هودج عروس براى فاطمه ساخته است. اسماء در جواب ابو بكر گفت: فاطمه به من دستور داده كه كسى نزد جنازه اش نرود، من‏ اين را در زمان حيات فاطمه طبق دستور شخص آن بانو ساخته ام. ابو بكر گفت: مانعى ندارد، آنچه را كه فاطمه دستور داده انجام بده. ابو بكر اين بگفت و بازگشت. آنگاه بدن آن حضرت را على و اسماء غسل دادند.
    زندگانى حضرت زهرا عليها السلام، محمد روحانى على آبادى، ص 628 و 629

    حافظ ابن عبدالبر هم شبیه این روایت را نقل کرده و پس از او بزرگان و اعلام اهل سنت مثل ابن اثیر، مزی و ذهبی از وی نقل کرده اند.
    الاستيعاب، ابن عبد البر، ج 4 ص 1897 و 1898
    أسد الغابة، ابن الأثير، ج 5 ص 524
    تهذيب الكمال، المزي، ج 35 ص 252
    سير أعلام النبلاء، الذهبي، ج 2 ص 128 و 129
    تاريخ الإسلام، الذهبي، ج 3 ص 48

    نکته ی جالب، سخن ابن عبدالبر است که می گوید:
    طبق این خبر، فاطمه اولین زن در اسلام است که جنازه اش به صورت مزبور پوشانده شد، و پس از او برای زینب بنت جحش چنین کاری انجام شد.
    قال أبو عمر فاطمة رضي الله عنها أول من غطي نعشها من النساء في الإسلام على الصفة المذكورة في هذا الخبر ثم بعدها زينب بنت جحش رضي الله عنها صنع ذلك بها أيضا .

    البته شیعه به نقل های اهل سنت در این زمینه اکتفا نکرده، بلکه بزرگان شیعه و صاحبان کتب اربعه یعنی شیخ کلینی، شیخ صدوق و شیخ طوسی با اسناد صحیح از امام صادق (علیه السلام) همین ماجرا را روایت کرده اند.
    وسائل الشيعة، الحر العاملي، ج 3 ص 219 و 220

    وقتی می گویم سکوت کنید، برایتان بهتر است، یعنی بهتر است جناب سجودی! در روایت دوم دیدید که ابوبکر چگونه اصرار می کند که بر حضرت وارد شود، اما اسماء بنا به وصیت حضرت اجازه نمی دهد؟ چرا خلیفه ی وقت اینجا مساله ی احترام و ندیدن نامحرم را در نظر نمی گیرد؟!

    با رفع این مشکل، باید پرسید:
    چرا حضرت زهرا (علیها السلام) با جلال و شکوه دفن نشده است؟!
    لعنت بر دشمنان خاندان رسالت

    در پاسخ به: Reply To: تحریفات کتب اهل سنت و وهابیت ۳ #2391

    محمد بدلی
    کاربر

    بی نماش آغاز نکنم

    آقای هاشمی! بنده جواب شما را دادم. گفتم بروید و از آن کسی که این مطلب را نقل کرده بپرسید.

    در این مورد بروید و از سیوطی سوال کنید. ما که نگفته ایم این حدیث در تاریخ بخاری است، سیوطی گفته است. پس بروید و از او بپرسید.

     

    در پاسخ به: Reply To: طلب کمک وتوسل به غیر الله شرک است #2399

    محمد بدلی
    کاربر

    بی نامش آغاز نکنم

    آقا سجاد سلام بر شما. لطفا اول عنوان را اصلاح کنید، تا بعد به بحث بپردازیم إن شاء الله.

    توحید … شرک است

    در پاسخ به: Reply To: آیا از نظر فقه اهل سنت، نماز علی بر فاطمه صحیح است؟! #2402

    محمد بدلی
    کاربر

    بی نامش آغاز نکنم

    آقای هاشمی! دروغ تو روز روشن؟!

    شما حتی در صلوات بر آن حضرت هم از ایشان تبعیت نمی کنین! رسول خدا کجا گفته صلوات بر من را ابتر و بدون ذکر "آل" بفرستین؟!

    گفتید: اتفاق اهل سنت بر این است که اولی ترین فرد به غسل میت کسی است که خودش وصیت کرده.

    دروغ به این گندگی جناب هاشمی؟! کدوم اتفاق؟! یه کم بالا رو بخونید تا متوجه بشید شافعی ها و حنفی ها همچین وصیتی رو باطل می دونن!

    پس حضرت زهرا طبق فقه اهل سنت نمی تونسته وصیت کنه.

    این اولا و اما ثانیا چرا ابوبکر حاضر نبود؟! اتفاقا سوال ما همینه! چرا ابوبکر حاضر نبود؟! 

    البته ما براش جواب داریم، چون حضرت زهرا فرموده بودند ابوبکر نباید باشه. و این که چرا ابوبکر نباشه رو عایشه مشخص کرده:

    فاطمه بر ابوبکر خشمگین شد و از او روی گرداند، و تا وقتی زنده بود با او سخن نگفت.  … و وقتی از دنیا رفت، علی خودش بر فاطمه نماز خواند و او را شبانه دفن کرد و ابوبکر را خبر نکرد!

    فوجدت فاطمة على أبي بكر في ذلك فهجرته فلم تكلمه حتى توفيت … فلما توفيت دفنها زوجها علي ليلا ولم يؤذن بها أبا بكر وصلى عليها .
    صحيح البخاري، ج 4 ص 1549
    صحيح مسلم، ج 3 ص 1380

    اینو بذارید کنار این حدیث:

    حضرت رسول به فاطمه فرمود: خداوند به خاطر غضب تو خشمگین شده و با رضایت تو راضی می شود.

    قال رسول الله صلى الله عليه وسلم لفاطمة : إن الله يغضب لغضبك ويرضى لرضاك .

    هذا حديث صحيح الإسناد و لم يخرجاه .
    المستدرك، الحاكم النيسابوري، ج 3 ص 167
    رواه الطبراني واسناده حسن .
    مجمع الزوائد، الهيثمي، ج 9 ص 203

    در پاسخ به: Reply To: بنای بر قبور در گذر قرون – قسمت اول: صحابه #2408

    محمد بدلی
    کاربر

    بی نامش آغاز نکنم

    چنان که گفتم در ردّ ادعای وهابیت می توان حلّی هم سخن گفت، اما من در این سری مقالات، به دنبال جواب نقضی هستم. با دیدن این موارد معلوم می شود که سیره ی عموم مسلمین از آغاز تاکنون، بر این بوده که بر سر قبر بزرگان خود از جمله صحابه، تابعین، و علما گنبد و بارگاه و مسجد بسازند. وقتی می گوئیم "عموم مسملین" منظورمان "عامه ی مسلمین" نیست. یعنی نمی خواهیم بگوئیم که مردم بی سواد و جاهل دست به چنین کاری زده اند. بلکه همه ی مردم اعم از امی و فقیه بر این مساله متفق بوده اند.

    نکته ی دیگر این که این مساله، یک مساله ی اجماعی میان تمام فرق مسلمین بوده و طبق نظر همه ی مسلمانان (از جمله شیعیان و اهل سنت) وقتی همه ی امت بر امری اجماع داشته باشند، آن امر قطعا ً صحیح است.

    در طول تمام این سال های پس از رحلت رسول خدا، دیده نشده که شخصی یا گروهی یا فرقه ای بخواهد بر این مساله ایراد بگیرد، مگر ابن تیمیه ی حرانی و اخیراً مجدّد نظریات او محمد بن عبد الوهاب. و اکنون چندین سال است که تفکر وهابی در میان اندیشه های مختلف و گروه های گوناگون از شیعه و سنّی رسوخ کرده و آن ها را از آنچه سیره ی مسلمین بوده دور کرده است. ما با این موارد نشان می دهیم که تفکر وهابی تفکری است در مقابل عموم مسلمانان و نه تنها شیعیان. امید که حقیقت پذیران این حقیقت را ببینند.

    اما بعد؛ آقایان هاشمی و سجاد! قرار نیست حکم همه چیز در دین و روایات به طور مستقیم آمده باشد. هر امر عقلائی مباح است مگر آن که شرع آن را رد کند. در این مورد هم شرع آن را رد نکرده و کلیه ی دلائل وهابیت در این موضوع، نامکفی و مردود است. مهم ترین دلیل بر این مطلب، عمل عموم مسلمین در طول بیش از 1400 سال می باشد.

    اما آقا سجاد، قرار نیست هر کاری صحیح بود خود پیامبر هم آن را انجام داده باشد. سنت معصوم شامل قول، فعل و تقریر اوست. پس اگر کسی کاری کرد و معصوم او را از آن عمل نهی ننمود، جواز آن عمل صادر می شود. (البته شرایط خاص مثل اضطرار یا تقیه نباید در میان باشد که در آن صورت فقط با شرط مزبور جایز است).

    در مورد قبر حضرت زهرا (سلام الله علیها) هم حضرت مولا دقیقا به عکس قبر را مخفی کردند تا چراغی باشد برای حق جویان.

    والسلام

    در پاسخ به: Reply To: طلب کمک وتوسل به غیر الله شرک است #2409

    محمد بدلی
    کاربر

    بی نامش آغاز نکنم

    با عرض پوزش از آقا سجاد عزیز!

    متاسفانه بنده فعلا وقت ندارم. شما می توانید به تفاسیر ما مراجعه کنید و توضیحات علمای ما را ببینید.

    با تشکر

    در پاسخ به: Reply To: آیا از نظر فقه اهل سنت، نماز علی بر فاطمه صحیح است؟! #2410

    محمد بدلی
    کاربر

    بی نامش آغاز نکنم

    آقا سجاد سلام بر شما

    اتفاقا ما هم دقیقا اعتقاد داریم که شما در توحید مشکل دارید! زیرا خدای شما دارای دست و پا و انگشت و ساق و موست و به قول یکی از علمایتان خدا جز … همه چیز دارد!!! نستجیر و نعوذ بالله.

    البته خدای شما فرق های دیگری هم با خدای ما دارد. مثلا خدای شما امت را پس از رسول خدا به حال خویش رها کرده، اما خدای ما مهربان تر از ابوبکر و عمر و معاویه بوده و برای رسول خدا جانشین مشخص کرده است! (توضیح: نفرات یاده شده برای جانشینی خود خیلی به فکر بوده اند؛ یکی وصیت نامه نوشته، دیگری شورا به پا کرده و سومی در زمان حیاتش پسر را به ولیعهدی نشانده است!)

    اما راجع به آنچه گفتی حرف هایم یکی نیست. بگذار کل ماجرا را یک بار برایت تعریف کنم.

    رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) از دنیا می رود. در حالی که جنازه اش بر زمین است، عده ای که حرص دنیا چشم شان را کور کرده، به سوی سقیفه می شتابند. پس از چند سخنرانی انتخاباتی و زد و خوردی فیزیکی، سه نفر (عمر، ابوعبیده و …) ابوبکر را به خلافت بر می گزینند. خلیفه ابوبکر اموال حضرت زهرا (علیها السلام) را بلوکه می کند. حضرت خمس، فدک و ارث را از ابوبکر طلب می نماید، ولی او از ردّ آن ها به ایشان خودداری می نماید. خلیفه سپس برای بیعت گرفتن اجباری از مولا علی (علیه السلام) گروهی را به سرکردگی عمر بن خطاب به خانه ی حضرت می فرستد. عده ای به زور وارد خانه ی او شده جنینش را کشته و خودش را کتک می زنند. حضرت در بستر بیماری می افتد. ابوبکر و عمر برای عیادت و عذرخواهی نزد حضرت می آیند. اما ایشان نه تنها عذرشان را نمی پذیرد بلکه قسم یاد می کند که حتی یک کلمه هم با آنان سخن نگفته، و شکایت خود را نزد پدر ببرد. در این ایام اسماء بنت عمیس (همسر ابوبکر و نه دخترش پسر جان!) به دلیل ارتباط عمیقی که با بنی هاشم و مخصوصا اهل بیت دارد، در کنار حضرت قرار می گیرد و پیشنهاد ساخت تابوت را به حضرت می دهد. حضرت به امیر مومنان وصیت می کند که  خودش به همراه اسماء عهده دار غسل ایشان شوند. همچنین از آنجا که بر آن دو نفر غضبناک است، وصیت می کند که شبانه و به دور از چشم همه دفن شود. مخصوصا نمی خواهد که آن دو بر جنازه اش نماز بخوانند. حضرت از رنج ها و صدماتی که بر وی وارد آمده شهید شده و از دنیا می رود. با مرگ ایشان ولوله ای در مدینه به پا می شود و همه و به خصوص ابوبکر و عمر برای تشییع، نماز و دفن حضرت جمع می شوند. اما امیر مومنان که قصد دارد به وصیت عمل کند، می گوید مراسم به تعویق افتاده است. اسماء همچنان در خانه ی علی (علیه السلام) است و به همراه ایشان به غسل حضرت می پردازد. در میانه ی شب در حالی که همه گمان می کنند مراسم به فردا موکول شده، حضرت مولا به همراه فرزندان، تنی چند از بنی هاشم و نیز اصحاب خاص شان بر جنازه نماز گزارده و آن را دفن می کنند. فردا صبح ابوبکر و عمر که متوجه می شوند نتوانسته اند بر جنازه نماز بخوانند، حضرت مولا را مواخذه نموده و تصمیم به نبش قبر می گیرند! اما حضرت تهدید می کند که اگر دست به چنین کاری بزنند، همه را از دم تیغ می گذراند. و آن ها دست می کشند.

    این کل ماجرا بود، حالا اگر جائی از آنچه در بالا گفتم، با آنچه قبلا نوشته ام تضادی دارد، لطفا بگو.

    ****

    جناب هاشمی! پاسخ شما هم در متن بالا بود، اگر دریابید. اما آنچه از احادیث شیعه آوردید، ظاهرا خودتان هم نخواندید. زیرا در این روایات آمده اولی ترین فرد برای نماز، امام است اگر حاضر باشد. در مورد حضرت زهرا هم امامش حاضر بوده و نماز خوانده. این اولا و اما ثانیا ما طبق فقه اهل سنت نشان دادیم که وصیت حضرت زهرا صحیح نبوده و سرور زنان بهشت به حکم این مساله واقف نبوده و نمازش مردود شده! (نعوذ بالله) این اهل سنت هستند که فقه شان در این زمینه با رفتار دو معصوم بلکه دو صحابه از نظر شما ناسازگار است. ثالثا شما در تمام کتب و نوشته هایتان صلوات را ابتر و ناقص می نویسید. و این خلاف دستور حضرت است. البته شما در این زمینه نصب و عداوت خود را با "آل محمد" نشان می دهید و حقیقت واقعی اهل سنت را که مایه هائی ناصبی دارد نشان می دهید! اصطلاح اهل سنت و جماعت چیزی است که امثال معاویه دشمن خدا، رسول و وصی رسول ساختند!!

    در پاسخ به: Reply To: آیا کسی می تواند ادعا کند حسبنا کتاب الله؟ #2435

    محمد بدلی
    کاربر

    بی نامش آغاز نکنم

    سلام بر آقای کامبیز

    منظورتان از "پس از اسلام" چیست؟! اصلا دوران پس از اسلام داشته ایم یا خواهیم داشت؟! شاید منظورتان پس از ظهور اسلام باشد. اگر منظورتان این است، بله یک نفر پیدا شده به نام عمربن خطاب! جالب این که وی پس از رحلت رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) این قول خود را تبدیل به فعل نموده و مانع از حدیث گفتن صحابه شده است.

    در پاسخ به: Reply To: بنای بر قبور در گذر قرون – قسمت اول: صحابه #2436

    محمد بدلی
    کاربر

    بی نامش آغاز نکنم

    آقا هاشمی حالت خوبه؟!!! امام سجاد باید رو قبر پدرش قبر می ساخت؟!!! نه واقعا حالت خوبه؟! بهتره یه کم از خلفای راشدین تون بگی تا همه بفهمنن "محی السنة" کیه. همونی که قبر سید الشهداء رو ویران کرد. البته معلومه سنتی که احیا کنندش یه ناصبی باشه، چه سنتیه! سنت نواصب و لعن و طرد اهل بیت! آره اینه معنای سنت نزد اهل سنت!!!

    اما احادیثی که میگی، همون طور که قبلا گفتم هیچ دلیلی بر مدعای شما نداره. شما در درایة الحدیث دچار مشکل هستی بابا جان!

    راستی ابن تیمیه رو "امام و شیخ الاسلام" صدا نکن، چون کافر میشی به فتوای علمای اهل سنت!

    در پاسخ به: Reply To: بنای بر قبور در گذر قرون – قسمت اول: صحابه #2437

    محمد بدلی
    کاربر

    بی نامش آغاز نکنم

    آقا سجاد! عمو جون یه کم تو خوندن دقت کن عزیزم! آقا دانش چیزی ننوشته، آقای هاشمی مطلب نوشته. این دو نفر هم یکی نیستن، آره قربونت!

    به بزرگترت توضیح دادم، برای تو هم می گم. بله این احادیث وجود دارن، ولی مسلمونا از قدیم الایام تا به حالا (چه مردم عادی و چه فقها از همه ی فرقه ها شیعه و سنی) برداشتی که ابن تیمیه و طرفدارای جدیدش تو عربستان کردن، از این احادیث نکردن. البته همون طور که گفتم میشه از قرآن هم تائیدیه ی ساخت بنا روی قبور رو آورد که من فعلا همچین قصدی ندارم.

    می خوام بفهمی که وقتی مسلمونا چه شیعه و چه سنی از اول تا حالا روی قبرها بنا و مسجد ساختن، معلوم میشه که تفکر وهابی اشتباهه. ضمنا این نکته رو هم در نظر بگیر که کار من و شما این نیست که با چهارتا حدیث یه حکم فقهی بدیم عزیزم. باید این کار رو به متخصصین ارجاع داد. متخصص ها هم از قدیم الایام و در طول 1400 سال همچین تشخیصی ندادن تا این که وهابیت تو عربستان قد علم کرد.

    تو سری بعدی قبر کسائی رو می آرم که به هیچ وجه نمیشه اونا رو نادیده گرفت. یه کم تحمل کن.

    اما اونچه راجع به قبر امام رضا گفتی، چه ربطی به مرقد و مسجد داره؟! این مساله مربوط به نذر می شه که ربطی به این بحث نداره. آره عزیزم.

    در پاسخ به: Reply To: یار غار در قرآن کیست ؟؟!!! #2439

    محمد بدلی
    کاربر

    بی نامش آغاز نکنم

    آقا سجاد خودتو خسته نکن پسرم! روضه هات اشک درنمیاره! جواب سوالو بده.

    اگر میشه و باید در مورد قرآن به حدیث رجوع کرد، اولا چرا وقتی ما به حدیث استناد می کنیم، سریع موضع می گیرید که آیه اش کو؟! اون رفیقت آقا هاشمی میگه آیه ی بیعت غدیر کو؟!! میگیم این همه حدیث وارد شده که این آیه و اون آیه تو غدیر نازل شده. میگه نه! باید آیه شو بیاری! میگیم خوب ما هم در مورد ابوبکر و مصاحبت با رسول خدا میگیم آیه شو بیارید، صریح باشه اسم ابوبکر هم توش باشه و الا این فضیلتی نیست.

    ثانیا چرا عمر اون حرفو زد؟! البته شما کلی روضه خوندی ولی هیچ میدونی که عمر وقتی قدرت رو به دست گرفت، نذاشت احدی حدیث بگه؟! میدونی بعضی صحابه رو تو مدینه یه جورائی زندانی کرد که مبادا برن این طرف و اون طرف حدیث بگن؟! میدونی ابوهریره که از بس روایت نقل کرده، علمای اهل سنت اونو "راویة الاسلام" نامیدن، از عمر تازیانه می خورد فقط به خاطر حدیث نقل کردن؟!

    میدونی چرا؟ جوابشو خود عمر داده! فقط شیعه نمیگه پیامبر می خواست اونجا چی بنویسه، بلکه خود عمر بعدها گفته که پیغمبر چی می خواسته بنویسه و اون نذاشته. جانشینی رسول خدا. بله علت جلوگیریش از حدیث گفتن هم همین بود، چون لابلای هر حدیثی یه فضیلت و یه اشاره به خلافت مولا و بچه هاش بود. چیزی که حزب قریش اونو نمی خواست.

    ضمنا بهتره یه بار دیگه روایتو بخونی تا بفهمی که شلوغی بعد صحبت عمر بود نه قبلش! پس تمام حرفات به باد فنا می ره! آره عزیزم اون بود که این ولوله رو به پا کرد!

    عن عبيد الله بن عبد الله عن ابن عباس رضي الله عنهما قال : لما حضر رسول الله صلى الله عليه و سلم وفي البيت رجال فيهم عمر بن الخطاب قال النبي صلى الله عليه و سلم ( هلم أكتب لكم كتابا لا تضلوا بعده ) . فقال عمر إن النبي صلى الله عليه و سلم قد غلب عليه الوجع وعندكم القرآن حسبنا كتاب الله . فاختلف أهل البيت فاختصموا منهم من يقول قربوا يكتب لكم النبي صلى الله عليه و سلم كتابا لن تضلوا بعده ومنهم من يقول ما قال عمر فلما أكثروا اللغو والاختلاف عند النبي صلى الله عليه و سلم قال رسول الله صلى الله عليه و سلم ( قوموا )
    قال عبيد الله فكان ابن عباس يقول إن الرزية كل الرزية ما حال بين رسول الله صلى الله عليه و سلم وبين أن يكتب لهم ذلك الكتاب من اختلافهم ولغطهم.

    صحيح البخاري، ج 4 ص 1612 و ج 5 ص 2146
    صحيح مسلم، ج 3 ص 1257


    محمد بدلی
    کاربر

    بی نامش آغاز نکنم

    آقا سجاد خودتو خسته نکن پسرم! میدونی راوی این نامه کیه؟ نه واقعا میدونی؟! نمی دونی خوب معلومه که نمی دونی. من بهت می گم. شعبی، همون دروغگوئی که برای تطهیر ابوبکر می گفت: ابوبکر بر جنازه ی حضرت زهرا نماز گزارد و چهار تکبیر گفت!!!

    در حالی که شعبی سال 19 یا 20 هجری یعنی ده سال بعد شهادت حضرت متولد شده، و معلوم نیست این داستان رو از کجا ساخته!

    با این که احادیث شعبی تو کتب ما زیاد نیست، ولی علمای رجال ما این بابا رو به شدت تضعیف کردن. بذار یه نکته ی جالب هم بگم. علمای رجال شما اهل سنت گفتن: شعبی اصلا چیزی از علی علیه السلام نشنیده! جالبه نه؟! حالا معلوم میشه این نامه رو در واقع کی نوشته!

    برگردیم سر اصل بحث. جواب سوالی که پرسیده شده بده:

    علت اعتراض عمر به فرمایش پیامبر اکرم(ص) در اواخر عمر چه بود؟

در حال نمایش 15 نوشته (از کل 49)