پاسخ های ارسال شده در انجمن
-
نویسندهنوشته ها
-
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: بنای بر قبور در گذر قرون – قسمت اول: صحابه #2408
بی نامش آغاز نکنم
با عرض پوزش از آقا سجاد عزیز!
متاسفانه بنده فعلا وقت ندارم. شما می توانید به تفاسیر ما مراجعه کنید و توضیحات علمای ما را ببینید.
با تشکر
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: آیا از نظر فقه اهل سنت، نماز علی بر فاطمه صحیح است؟! #2410بی نامش آغاز نکنم
آقا سجاد سلام بر شما
اتفاقا ما هم دقیقا اعتقاد داریم که شما در توحید مشکل دارید! زیرا خدای شما دارای دست و پا و انگشت و ساق و موست و به قول یکی از علمایتان خدا جز … همه چیز دارد!!! نستجیر و نعوذ بالله.
البته خدای شما فرق های دیگری هم با خدای ما دارد. مثلا خدای شما امت را پس از رسول خدا به حال خویش رها کرده، اما خدای ما مهربان تر از ابوبکر و عمر و معاویه بوده و برای رسول خدا جانشین مشخص کرده است! (توضیح: نفرات یاده شده برای جانشینی خود خیلی به فکر بوده اند؛ یکی وصیت نامه نوشته، دیگری شورا به پا کرده و سومی در زمان حیاتش پسر را به ولیعهدی نشانده است!)
اما راجع به آنچه گفتی حرف هایم یکی نیست. بگذار کل ماجرا را یک بار برایت تعریف کنم.
رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) از دنیا می رود. در حالی که جنازه اش بر زمین است، عده ای که حرص دنیا چشم شان را کور کرده، به سوی سقیفه می شتابند. پس از چند سخنرانی انتخاباتی و زد و خوردی فیزیکی، سه نفر (عمر، ابوعبیده و …) ابوبکر را به خلافت بر می گزینند. خلیفه ابوبکر اموال حضرت زهرا (علیها السلام) را بلوکه می کند. حضرت خمس، فدک و ارث را از ابوبکر طلب می نماید، ولی او از ردّ آن ها به ایشان خودداری می نماید. خلیفه سپس برای بیعت گرفتن اجباری از مولا علی (علیه السلام) گروهی را به سرکردگی عمر بن خطاب به خانه ی حضرت می فرستد. عده ای به زور وارد خانه ی او شده جنینش را کشته و خودش را کتک می زنند. حضرت در بستر بیماری می افتد. ابوبکر و عمر برای عیادت و عذرخواهی نزد حضرت می آیند. اما ایشان نه تنها عذرشان را نمی پذیرد بلکه قسم یاد می کند که حتی یک کلمه هم با آنان سخن نگفته، و شکایت خود را نزد پدر ببرد. در این ایام اسماء بنت عمیس (همسر ابوبکر و نه دخترش پسر جان!) به دلیل ارتباط عمیقی که با بنی هاشم و مخصوصا اهل بیت دارد، در کنار حضرت قرار می گیرد و پیشنهاد ساخت تابوت را به حضرت می دهد. حضرت به امیر مومنان وصیت می کند که خودش به همراه اسماء عهده دار غسل ایشان شوند. همچنین از آنجا که بر آن دو نفر غضبناک است، وصیت می کند که شبانه و به دور از چشم همه دفن شود. مخصوصا نمی خواهد که آن دو بر جنازه اش نماز بخوانند. حضرت از رنج ها و صدماتی که بر وی وارد آمده شهید شده و از دنیا می رود. با مرگ ایشان ولوله ای در مدینه به پا می شود و همه و به خصوص ابوبکر و عمر برای تشییع، نماز و دفن حضرت جمع می شوند. اما امیر مومنان که قصد دارد به وصیت عمل کند، می گوید مراسم به تعویق افتاده است. اسماء همچنان در خانه ی علی (علیه السلام) است و به همراه ایشان به غسل حضرت می پردازد. در میانه ی شب در حالی که همه گمان می کنند مراسم به فردا موکول شده، حضرت مولا به همراه فرزندان، تنی چند از بنی هاشم و نیز اصحاب خاص شان بر جنازه نماز گزارده و آن را دفن می کنند. فردا صبح ابوبکر و عمر که متوجه می شوند نتوانسته اند بر جنازه نماز بخوانند، حضرت مولا را مواخذه نموده و تصمیم به نبش قبر می گیرند! اما حضرت تهدید می کند که اگر دست به چنین کاری بزنند، همه را از دم تیغ می گذراند. و آن ها دست می کشند.
این کل ماجرا بود، حالا اگر جائی از آنچه در بالا گفتم، با آنچه قبلا نوشته ام تضادی دارد، لطفا بگو.
****
جناب هاشمی! پاسخ شما هم در متن بالا بود، اگر دریابید. اما آنچه از احادیث شیعه آوردید، ظاهرا خودتان هم نخواندید. زیرا در این روایات آمده اولی ترین فرد برای نماز، امام است اگر حاضر باشد. در مورد حضرت زهرا هم امامش حاضر بوده و نماز خوانده. این اولا و اما ثانیا ما طبق فقه اهل سنت نشان دادیم که وصیت حضرت زهرا صحیح نبوده و سرور زنان بهشت به حکم این مساله واقف نبوده و نمازش مردود شده! (نعوذ بالله) این اهل سنت هستند که فقه شان در این زمینه با رفتار دو معصوم بلکه دو صحابه از نظر شما ناسازگار است. ثالثا شما در تمام کتب و نوشته هایتان صلوات را ابتر و ناقص می نویسید. و این خلاف دستور حضرت است. البته شما در این زمینه نصب و عداوت خود را با "آل محمد" نشان می دهید و حقیقت واقعی اهل سنت را که مایه هائی ناصبی دارد نشان می دهید! اصطلاح اهل سنت و جماعت چیزی است که امثال معاویه دشمن خدا، رسول و وصی رسول ساختند!!
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: آیا کسی می تواند ادعا کند حسبنا کتاب الله؟ #2435بی نامش آغاز نکنم
سلام بر آقای کامبیز
منظورتان از "پس از اسلام" چیست؟! اصلا دوران پس از اسلام داشته ایم یا خواهیم داشت؟! شاید منظورتان پس از ظهور اسلام باشد. اگر منظورتان این است، بله یک نفر پیدا شده به نام عمربن خطاب! جالب این که وی پس از رحلت رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) این قول خود را تبدیل به فعل نموده و مانع از حدیث گفتن صحابه شده است.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: بنای بر قبور در گذر قرون – قسمت اول: صحابه #2436بی نامش آغاز نکنم
آقا هاشمی حالت خوبه؟!!! امام سجاد باید رو قبر پدرش قبر می ساخت؟!!! نه واقعا حالت خوبه؟! بهتره یه کم از خلفای راشدین تون بگی تا همه بفهمنن "محی السنة" کیه. همونی که قبر سید الشهداء رو ویران کرد. البته معلومه سنتی که احیا کنندش یه ناصبی باشه، چه سنتیه! سنت نواصب و لعن و طرد اهل بیت! آره اینه معنای سنت نزد اهل سنت!!!
اما احادیثی که میگی، همون طور که قبلا گفتم هیچ دلیلی بر مدعای شما نداره. شما در درایة الحدیث دچار مشکل هستی بابا جان!
راستی ابن تیمیه رو "امام و شیخ الاسلام" صدا نکن، چون کافر میشی به فتوای علمای اهل سنت!
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: بنای بر قبور در گذر قرون – قسمت اول: صحابه #2437بی نامش آغاز نکنم
آقا سجاد! عمو جون یه کم تو خوندن دقت کن عزیزم! آقا دانش چیزی ننوشته، آقای هاشمی مطلب نوشته. این دو نفر هم یکی نیستن، آره قربونت!
به بزرگترت توضیح دادم، برای تو هم می گم. بله این احادیث وجود دارن، ولی مسلمونا از قدیم الایام تا به حالا (چه مردم عادی و چه فقها از همه ی فرقه ها شیعه و سنی) برداشتی که ابن تیمیه و طرفدارای جدیدش تو عربستان کردن، از این احادیث نکردن. البته همون طور که گفتم میشه از قرآن هم تائیدیه ی ساخت بنا روی قبور رو آورد که من فعلا همچین قصدی ندارم.
می خوام بفهمی که وقتی مسلمونا چه شیعه و چه سنی از اول تا حالا روی قبرها بنا و مسجد ساختن، معلوم میشه که تفکر وهابی اشتباهه. ضمنا این نکته رو هم در نظر بگیر که کار من و شما این نیست که با چهارتا حدیث یه حکم فقهی بدیم عزیزم. باید این کار رو به متخصصین ارجاع داد. متخصص ها هم از قدیم الایام و در طول 1400 سال همچین تشخیصی ندادن تا این که وهابیت تو عربستان قد علم کرد.
تو سری بعدی قبر کسائی رو می آرم که به هیچ وجه نمیشه اونا رو نادیده گرفت. یه کم تحمل کن.
اما اونچه راجع به قبر امام رضا گفتی، چه ربطی به مرقد و مسجد داره؟! این مساله مربوط به نذر می شه که ربطی به این بحث نداره. آره عزیزم.
بی نامش آغاز نکنم
آقا سجاد خودتو خسته نکن پسرم! روضه هات اشک درنمیاره! جواب سوالو بده.
اگر میشه و باید در مورد قرآن به حدیث رجوع کرد، اولا چرا وقتی ما به حدیث استناد می کنیم، سریع موضع می گیرید که آیه اش کو؟! اون رفیقت آقا هاشمی میگه آیه ی بیعت غدیر کو؟!! میگیم این همه حدیث وارد شده که این آیه و اون آیه تو غدیر نازل شده. میگه نه! باید آیه شو بیاری! میگیم خوب ما هم در مورد ابوبکر و مصاحبت با رسول خدا میگیم آیه شو بیارید، صریح باشه اسم ابوبکر هم توش باشه و الا این فضیلتی نیست.
ثانیا چرا عمر اون حرفو زد؟! البته شما کلی روضه خوندی ولی هیچ میدونی که عمر وقتی قدرت رو به دست گرفت، نذاشت احدی حدیث بگه؟! میدونی بعضی صحابه رو تو مدینه یه جورائی زندانی کرد که مبادا برن این طرف و اون طرف حدیث بگن؟! میدونی ابوهریره که از بس روایت نقل کرده، علمای اهل سنت اونو "راویة الاسلام" نامیدن، از عمر تازیانه می خورد فقط به خاطر حدیث نقل کردن؟!
میدونی چرا؟ جوابشو خود عمر داده! فقط شیعه نمیگه پیامبر می خواست اونجا چی بنویسه، بلکه خود عمر بعدها گفته که پیغمبر چی می خواسته بنویسه و اون نذاشته. جانشینی رسول خدا. بله علت جلوگیریش از حدیث گفتن هم همین بود، چون لابلای هر حدیثی یه فضیلت و یه اشاره به خلافت مولا و بچه هاش بود. چیزی که حزب قریش اونو نمی خواست.
ضمنا بهتره یه بار دیگه روایتو بخونی تا بفهمی که شلوغی بعد صحبت عمر بود نه قبلش! پس تمام حرفات به باد فنا می ره! آره عزیزم اون بود که این ولوله رو به پا کرد!
عن عبيد الله بن عبد الله عن ابن عباس رضي الله عنهما قال : لما حضر رسول الله صلى الله عليه و سلم وفي البيت رجال فيهم عمر بن الخطاب قال النبي صلى الله عليه و سلم ( هلم أكتب لكم كتابا لا تضلوا بعده ) . فقال عمر إن النبي صلى الله عليه و سلم قد غلب عليه الوجع وعندكم القرآن حسبنا كتاب الله . فاختلف أهل البيت فاختصموا منهم من يقول قربوا يكتب لكم النبي صلى الله عليه و سلم كتابا لن تضلوا بعده ومنهم من يقول ما قال عمر فلما أكثروا اللغو والاختلاف عند النبي صلى الله عليه و سلم قال رسول الله صلى الله عليه و سلم ( قوموا )
قال عبيد الله فكان ابن عباس يقول إن الرزية كل الرزية ما حال بين رسول الله صلى الله عليه و سلم وبين أن يكتب لهم ذلك الكتاب من اختلافهم ولغطهم.شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: (ادعاى شیعه) علت اعتراض عمر به فرمایش پیامبر اکرم(ص) در اواخر عمر چه بود؟ #2441بی نامش آغاز نکنم
آقا سجاد خودتو خسته نکن پسرم! میدونی راوی این نامه کیه؟ نه واقعا میدونی؟! نمی دونی خوب معلومه که نمی دونی. من بهت می گم. شعبی، همون دروغگوئی که برای تطهیر ابوبکر می گفت: ابوبکر بر جنازه ی حضرت زهرا نماز گزارد و چهار تکبیر گفت!!!
در حالی که شعبی سال 19 یا 20 هجری یعنی ده سال بعد شهادت حضرت متولد شده، و معلوم نیست این داستان رو از کجا ساخته!
با این که احادیث شعبی تو کتب ما زیاد نیست، ولی علمای رجال ما این بابا رو به شدت تضعیف کردن. بذار یه نکته ی جالب هم بگم. علمای رجال شما اهل سنت گفتن: شعبی اصلا چیزی از علی علیه السلام نشنیده! جالبه نه؟! حالا معلوم میشه این نامه رو در واقع کی نوشته!
برگردیم سر اصل بحث. جواب سوالی که پرسیده شده بده:
علت اعتراض عمر به فرمایش پیامبر اکرم(ص) در اواخر عمر چه بود؟
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: آیا حضرت ابوبکر الصدیق از کارخود پشیمان شد؟ #2442بی نامش آغاز نکنم
آقا سجاد می دونی با این حرفت، مقاله ی نویسنده ی سنی رو زیر سوال بردی و غیر مستقیم اعتراف کردی که ابوبکر بدون اجازه وارد خانه ی حضرت زهرا (سلام الله علیها) شد؟!
(در واقع عمّالش رو به اونجا فرستاد)
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: آیا جناب عمر حضرت زهرا سلام الله علیها را تهدید کرده است؟ #2443بی نامش آغاز نکنم
بارک الله آقا کامبیز. اونچه که دو نفر یعنی اسلامی و هابیل نوشتن، اینه که به ما چه؟! تاریخ تاریک است! ما باید به فکر اصلاح خودمان باشیم.
یعنی به طور ضمنی پذیرفتن که برائت از همچین حرکتی درسته، حالا می خواد انجام شده باشه یا نه.
اما سجاد که حرفی برای گفتن و دفاع از عمر نداره، دو تا مساله ی دیگه رو مطرح کرده که هیچ ربطی به این بحث ندارن! ماجرای خواستگاری به بیان معصوم دروغی بود که یکی از اشقیا گفت. ماجرای ازدواج ام کلثوم با عمر هم صرفنظر از تمام اشکالاتش، ظاهرا به زور و اجبار بوده، اون طور که در روایات ما و اهل سنت اومده.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: حقایقی از مرگ زینب بنت جحش و مقایسه با مراسم حضرت زهرا (سلام الله علیها) #2444بی نامش آغاز نکنم
آقا سجاد! اگرچه نوشته هات همیشه سبک و ساده اس، ولی من سعی می کنم بهشون جواب بدم. منتها این دفعه خیلی دیگه چیپ صحبت کردی! واقعا برات جوابی ندارم!
بهتره مطالب منو تو همون بحث ها دوباره بخونی.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: آیا از نظر فقه اهل سنت، نماز علی بر فاطمه صحیح است؟! #2446بی نامش آغاز نکنم
آقای هاشمی! یه عینک برای خودت بخر آقا جون! هر وقت خریدی حدیث چهارم رو بخون. من اینجا می ذارم برات تا راحت تر ببینیش:
إذا حضر الامام الجنازة فهو أحق الناس بالصلاة عليها.
ترجمه که نمی خواد؟ می خواد؟
من توضیح دادم که خبر کردن ابوبکر هیچ کاری نداشت. مخصوصا که زنش هم در مراسم بود. اما کسی اونو خبر نمیکنه.
این اولا. اما ثانیا ما طبق فقه اهل سنت داریم بحث می کنیم نه احادیث شیعه که شما اهل سنت اونو قبول ندارید. ظاهرا نفهمیدی که مشکل چیه. ما بر طبق روایات و فقه مون مشکلی در وصیت یا نماز مولا بر جنازه ی حضرت زهرا نداریم. ولی فقه شما اهل سنت این وصیت رو باطل می دونه. البته شما به دروغ نوشتی:
کسی نگفته میت حق ندارد وصیت کند که کسی بر او نماز بخواند
پس اینو حتما ما شیعه ها گفتیم:
حنفی ها می گویند: اگر میت به کسی وصیت کرده باشد که او را غسل دهد یا بر وی نماز بخواند، وصیت وی باطل است و نافذ نیست.
شافعی ها می گویند: پس اگر میت وصیت کند کسی بر وی نماز بخواند، که بنابر آنچه ذکر شد در تقدم استحقاق ندارد، وصیتش نافذ نیست.
الحنفية قالوا: وإذا أوصى لأحد بأن يصلي عليه أو بأن يغسله فهي وصية باطلة لا تنفذ.
الشافعية قالوا: وإذا أوصى بالصلاة عليه لغير من يستحق التقدم ممن ذكر فلا تنفذ وصيته.با عنایت به این که شافعی ها اصلا برای زوج حرفی نزدن طبق فرمایش آقای جزیری.
همه ی فرقه های اهل سنت می گن: امام از فامیل و شوهر جلوتره. وقتی ابوبکر امام باشه و نماز نخونه، معلوم میشه اصلا امام نیست! این شاه کلید این بحثه.
البته عدم حضور ابوبکر با وصیت حضرت زهرا، خودش بزرگ ترین دلیل بر نارضایتی اون حضرت بر ابوبکر هست. البته امثال شعبی اومدن و گفتن: ابوبکر پوزش خواست و حضرت پذیرفت!!!! خیلی احمقانه است واقعا.
راجع به صلوات هم معلومه عاقل کیه، عاقل کسیه که از دستور پیغمبر تبعیت می کنه و صلوات رو ابتر نمی فرسته. عاقل اونیه که خودش رو تو جهنم نمی ندازه با رد قول پیغمبر مبنی بر وصایت و ولایت جانشین بحقش علی! آره معلومه عاقل کیه!
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: آیا از نظر فقه اهل سنت، نماز علی بر فاطمه صحیح است؟! #2448بی نامش آغاز نکنم
آقا سجاد! اجازه بده بحث توحید بمونه واسه یه جای دیگه. فعلا همیم قدرکوتاه بگم که دیده شدن خدا مساوی با جسم دانستن او و ما منکر جسمانیت هستیم و لقا رو جور دیگه تفسیر می کنیم. بگذریم.
بله ماجرا رو براتون تعریف کردم، نه افسانه رو. سندش هم تو کتب ما هست. گرچه میشه رگه هائی از اونو تو کتابهای شما هم دید که فعلا محل بحث نیست.
چهار تا اشکال گرفتید که به زودی بهتون جواب میدم اگه خدا بخواد.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: بنای بر قبور در گذر قرون – قسمت اول: صحابه #2468بی نامش آغاز نکنم
آقا سجاد!وقتی می گم مطالب منو نمی خونی، همین میشه دیگه. اشکالی میگیری که من همون اول جوابشو دادم.
گفتی عمل مسلمونا دلیل صحت نیست، چون برخی از مسلمونا هم شراب خوردن یا کارهای زشت دیگه کردن، حتی در زمان پیامبر.
آقا جون! حرف من رو "بعضی مسلمونا" نیست، متوجه میشی؟ میگم همه ی مسلمونا شیعه و سنی، امی و فقیه. اما تو اصلا منظور منو نمی گیری. وقتی کسی کار زشتی می کنه، مثلا دزدی می کنه، بقیه ی مسلمونا چه عادی و چه عالم، این کارش رو تقبیح می کنن و اگه لازم باشه اونو تنبیه و مجازات می کنن. اما ساختن بنا و مسجد بر سر قبور، نه مردم عادی و نه فقهای فرقه ها و مذاهب مختلف، چه شیعه و چه سنی هیچ کس ایرادی نگرفته. کسی نگفته این کار زشته یا مخالف دینه. متوجه میشی؟! فرق رو درک می کنی؟
مثالات فرقی اساسی دارن، بذار من برات یه مثال بزنم. همه ی مسلمونا از گذشته تا حالا اتفاق نظر داشتن که سنت پیغمبر مصدر دوم تشریع تو دینه. اما اخیرا گروه هائی پیدا شدن به نام "قرآنیان" . اینا می گن فقط قرآنو قبول داریم و نه سنت رو. وهابیت دقیقا همین طوریه، یه چیزی میگه که خلاف حرف ها و اعمال همه ی مسلمونا در طول تمام این سال هاست. افتاد؟!گفتی نمیشه به عمل مسلمونا تکیه کرد، باید مدرکی از شرع تو این زمینه باشه.
میگم بله منم اولش گفتم که راجع به این مساله میشه حلی هم بحث کرد؛ میشه آیه ی قرآن هم در تائیدش آورد. ضمن این که دلائل مخالف تام نیستند و چون اصل بر اباحه است، مساله مشکلی نداره.گفتی چرا ما احادیث رو بدون نظر متخصصین میاریم؟
تو رو خدا به نوشته های من دقت کن. اتفاقا من به سند خیلی اهمیت می دم. اگه دیده باشی زیر متن حدیث حرف عالم شما رو میذارم که مثلا گفته حدیث صحیحه. دیگه ما باید چیکار کنیم؟! البته علمای شما تو بحث تصحیح و تضعیف احادیث، یه اصولی دارن که من تو همون اصول بهشون ایراد دارم. فعلا هم مجال بحثش نیست.
**********
آقا دانش بی دانش! خودتو خسته نکن بابا جون! این روایات و احادیث دلالتی بر ادعای وهابیت نداره!
به به ! آقای هاشمی هم سخنی گفتن. مفتخر فرمودید قربان!
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: آیا کسی می تواند ادعا کند حسبنا کتاب الله؟ #2469بی نامش آغاز نکنم
سجاد جون عزیز دل انگیز! کوچولوی با مزه! ناراحت نشو عزیزم. همون طور که قبلا به بزرگترت آقا هاشمی گفتم، آش های پر چربی برای شما پختیم. آماده شو برای خوردن!
اما بعد؛ گفتی جواب سوال رو دادی. برو ملاحظه کن ببین چه جواب احمقانه ای دادی! گفتی اول اختلاف و سر و صدا شد، بعد عمر اون حرف کفر آمیز رو زد. در حالی که کاملا بر عکسه عمو جون! وقتی عمر اون حرف رو زد مجلس پاشید. برو یه کم مطالعه کن بعد دست به کیبورد شو. برو پسرم.
-
نویسندهنوشته ها
بی نامش آغاز نکنم
چنان که گفتم در ردّ ادعای وهابیت می توان حلّی هم سخن گفت، اما من در این سری مقالات، به دنبال جواب نقضی هستم. با دیدن این موارد معلوم می شود که سیره ی عموم مسلمین از آغاز تاکنون، بر این بوده که بر سر قبر بزرگان خود از جمله صحابه، تابعین، و علما گنبد و بارگاه و مسجد بسازند. وقتی می گوئیم "عموم مسملین" منظورمان "عامه ی مسلمین" نیست. یعنی نمی خواهیم بگوئیم که مردم بی سواد و جاهل دست به چنین کاری زده اند. بلکه همه ی مردم اعم از امی و فقیه بر این مساله متفق بوده اند.
نکته ی دیگر این که این مساله، یک مساله ی اجماعی میان تمام فرق مسلمین بوده و طبق نظر همه ی مسلمانان (از جمله شیعیان و اهل سنت) وقتی همه ی امت بر امری اجماع داشته باشند، آن امر قطعا ً صحیح است.
در طول تمام این سال های پس از رحلت رسول خدا، دیده نشده که شخصی یا گروهی یا فرقه ای بخواهد بر این مساله ایراد بگیرد، مگر ابن تیمیه ی حرانی و اخیراً مجدّد نظریات او محمد بن عبد الوهاب. و اکنون چندین سال است که تفکر وهابی در میان اندیشه های مختلف و گروه های گوناگون از شیعه و سنّی رسوخ کرده و آن ها را از آنچه سیره ی مسلمین بوده دور کرده است. ما با این موارد نشان می دهیم که تفکر وهابی تفکری است در مقابل عموم مسلمانان و نه تنها شیعیان. امید که حقیقت پذیران این حقیقت را ببینند.
اما بعد؛ آقایان هاشمی و سجاد! قرار نیست حکم همه چیز در دین و روایات به طور مستقیم آمده باشد. هر امر عقلائی مباح است مگر آن که شرع آن را رد کند. در این مورد هم شرع آن را رد نکرده و کلیه ی دلائل وهابیت در این موضوع، نامکفی و مردود است. مهم ترین دلیل بر این مطلب، عمل عموم مسلمین در طول بیش از 1400 سال می باشد.
اما آقا سجاد، قرار نیست هر کاری صحیح بود خود پیامبر هم آن را انجام داده باشد. سنت معصوم شامل قول، فعل و تقریر اوست. پس اگر کسی کاری کرد و معصوم او را از آن عمل نهی ننمود، جواز آن عمل صادر می شود. (البته شرایط خاص مثل اضطرار یا تقیه نباید در میان باشد که در آن صورت فقط با شرط مزبور جایز است).
در مورد قبر حضرت زهرا (سلام الله علیها) هم حضرت مولا دقیقا به عکس قبر را مخفی کردند تا چراغی باشد برای حق جویان.
والسلام