پاسخ های ارسال شده در انجمن
-
نویسندهنوشته ها
-
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: « یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ» و دعوای شیعه #2253
جمهور علمای اهل سنت و جماعت این ایه را در حجه الوداع نمی دانند آنهایی هم که اینطور گفته اند منظورشان در عرفه بوده ونه در غدیر خم هیچ حدیث صحیح در این مورد وجود ندارد الا اباطیل ومناکیر. در خورد مقاله در مورد شان نزول آیه توضیح دادم مراجعه شود
اتفاقا شیعه علی را بالاتر از پیامبر صلی الله علیه وسلم هم می دانند و حتی رسالت رسول الله را بدون اقرار به ولایت موهوم ناموفق و نصفه می دانند
درهمین سایت بارها اثبات کرده ایمعجب من نمی دونم از یک طرف می گویند ولایت حق ائمه ما بود منظور همون امامت
از طرفی هم می گویند خدا دستور داده تقیه کنند خوب مسلم هست اینها دائم در حال ترس وتقیه اند خدا هم به این امر دستور داده منطقی است کسی دیگری جایشان را بگیرند پس ائمه شما خلق شدند برای تقیه اینطور بگید بهتر است.اينها رو مي توانستد در یک پست هم بگویید جناب محمد قدیماهرطور راحتید میخوای گریه کن می خوای خنده
بسم الله الرحمن الرحيم
خوب جواب روضه خوانى هايت را نمى دهم چون من مثل تو روضه خوان نيستم بحمد الله
اما خوب بخون روضه خوان اينها همه از كتب خودتان است و اگر به ناصبى بودن باشد مولفين اين كتب ناصبى ترند اما سوزش تو روضه خوان از اين است كه فضايح داخل كتبتان برملا شده است ومن به اذن الله بيشتر اباطيل كتبتان را مى آورم تا همه بشناسند مذهب رفض و زندقه را.
واما كورانى پاسخش ربطى به موضوع ندارد در جهل كورانى بس كه در المستقله اليزابت را از اهل بيت دانست
واما معناى آيه يعنى نماز خواندن ونه دعا
بلكه معنى ولا تقم على قبره يعنى دعا واستغفار كه هر دو را الله تعالى نهى كرده
در هر حال امام شما از دعا صحبت نمى كند بلكه از نماز مى گويد امام رضا مى گويد براى منافق 4تكبير براى مومن 5تكبير
دعا كردن تكبير دارد??
پس ماست مالى خوبى نكردى جناب روضه خوان و كار ائمه شما مخالف قرآن است
واما سخنى كه از احناف آوردى نهايت جهل توى روضه خوان را اثبات مى كند
زيرا منافقين صفاتى دارند
دوم مى گويد به ظاهر يعنى اگر ثابت شود كه شخص منافق بوده نماز نبايد خواند اما اگر تهمت و شك باشد نماز خوانده مى شود
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: (ادعاى شیعه) نام امیر المومنین علی (علیه السلام) در قرآن – ۲ #2283لما ذكرت فاطمة أن أباها رسول الله صلى الله عليه وسلم وهبها فدك قال لها : هات أسود أو أحمر يشهد لك بذلك ، فجاءت بأم أيمن ، فشهدت لها بذلك ، فقال : امرأة لا يقبل قولها . وقد رووا جميعا أن رسول الله صلى الله عليه وسلم قال : أم أيمن امرأة من أهل الجنة ، فجاء أمير المؤمنين فشهد لها بذلك ، فقال : هذا بعلك يجره إلى نفسه ولا نحكم بشهادته لك ، وقد رووا جميعا أن رسول الله صلى الله عليه وسلم قال : علي مع الحق ، والحق معه يدور معه حيث دار لن يفترقا حتى يردا علي الحوض ، فغضبت فاطمة عليها السلام عند ذلك وانصرفت ، وحلفت أن لا تكلمه ولا صاحبه حتى تلقى أباها وتشكو إليه ، فلما حضرتها الوفاة أوصت عليا أن يدفنها ليلا ولا يدع أحدا منهم يصلي عليها ، وقد رووا جميعا أن النبي صلى الله عليه وسلم قال : يا فاطمة إن الله تعالى يغضب لغضبك ويرضى لرضاك
حدیث در مصادر اهل سنت ضعیف بلکه باطل است واما حکایتی که از کتب خودتان آوردی مورد قبول خودتان است وقتی نامی از ائمه شما در قرآن نیامده مجبورید ایات را تاویل وتفسیر به میل کنید
باز هم تكرار مزخرفات
خوب است ابليس از دستور خدا كه موجب طرد شدن او از در گله خداوند شد سرپيچى مى كند اما غدير را قبول دارد.
حتما بين على رضى الله عنه وابليس مودت است
طبق اعتقاد شما روافض و مجلسى صفوى
وما وقتى مزخرفات كتبتان را استخراج كرده و بيان مى كنيم جوش مى آوريد كه ناصبى هستيد .درحالى ناصبى ورافضى شماها هستيد
حرف خنده دارى كه دوباره تكرار كردى(ولی جای نعجب است که مخالفان به اندازه شیطان نمی فهمند که نباید واقعه ثابت شده غدیر را رد کرد !!!!)
اگر ابليس را ديدى بهش بگو چرا دستور خداوند در ابتداى خلقت را رد كردى حالا و كيل مدافع على شدى?
آخه شماها با ابليس در ارتباطيد بلكه جنود ابليس هستيد
بحث ارزش نيست بلكه اين است كه تو عاجزى
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: دانلود فایل صوتی مناظره فضال شیعه با ابوحنیفه #2293بسم الله الرحمن الرحیممن نمی دانم این اخوند از کجای خودش این اباطیل را در آورده
اهل سنت هرگز این را افلضیت برای شیخین علیهم السلام نمی دانند که در خیمه با پیامبر نشسته بودند در جنگها
اصلا جک میگه یارو کجای کتب اهل سنت چنین چیزی آمده که اهل سنت به این استناد کرده باشند برای افضلیت شیخین ؟؟عقل هم خوب چیزیه جناب فضال !معلومه حرف استادت خوب گوش نکردی جانمدر مورد استناد اخوند به ایه فضل الله المجاهدین علی القاعدین اجرا عظیما
می گویم اگر اینطور باشد خود رسول الله صلی الله علیه وسلم از قاعدین بودند طبق اعتراف اخوند در ابتدای سخنرانیش پس بدین وسیله علی بر رسول الله افضلیت پیدا می کند واین از پیروان مکتب رفض فضال ودارو دستش بعید نمی باشد
اره کار بیخ پیدا کرد اینجا جناب احمدیان
بسم الله الرحمن الرحیم
تفسیر علمای رافضه از آیه ۴۰ سوره توبه
۱. تفسیر الأصفى في تفسير القرآن / ج 1 ص ۴۶۷
( إلا تنصروه فقد نصره الله ) : فسينصره كما نصره ( إذ أخرجه الذين
كفروا ثاني اثنين ) : لم يكن معه إلا رجل واحد ( إذ هما في الغار ) : غار ثور ، وهو جبل
في يمنى مكة على مسيرة ساعة . ( إذ يقول لصاحبه ) وهو أبو بكر ( لا تحزن ) :
لا تخف ( إن الله معنا ) بالعصمة والمعرفة . ورد : ( إن رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم أقبل
يقول لأبي بكر في الغار : أسكن فإن الله معنا۲.تفسیر طباطبائی المیزان : تفسير الميزان / ج 9 صفحه ۲۹۱
بحث روائي) في الدر المنثور: في قوله تعالى الا تنصروه فقد نصره الله الايه: اخرج ابن مردويه وابو نعيم في الدلائل عن ابن عباس قال: لما خرج رسول الله ص من الليل لحق بغار ثور – قال وتبعه أبو بكر – فلما سمع رسول الله ص حسه خلفه – خاف ان يكون الطلب فلما راى ذلك أبو بكر تنحنح – فلما سمع ذلك رسول الله ص عرفه – فقام له حتى تبعه فاتيا الغار -.
فاصبحت قريش في طلبه فبعثوا إلى رجل من قافه بنى مدلج – فتبع الاثر حتى انتهى إلى الغار – وعلى بابه شجره فبال في اصلها القائف – ثم قال ما جاز صاحبكم الذى تطلبون هذا المكان – قال فعند ذلك حزن أبو بكر – فقال له رسول الله ص لا تحزن ان الله معنا -.
قال فمكث هو وابو بكر في الغار ثلاثه ايام – يختلف إليهم بالطعام عامر بن فهيره وعلى يجهزهم – فاشتروا ثلاثه اباعر من ابل البحرين – واستاجر لهم دليلا فلما كان بعض الليل من الليله الثالثه – اتاهم على بالابل والدليل فركب رسول الله ص راحلته – وركب أبو بكر اخرى فتوجهوا نحو المدينة – وقد بعثت قريش في طلبه وفيه اخرج ابن سعد عن ابن عباس وعلى وعائشة بنت ابى بكر وعائشة بنت قدامه وسراقه بن جعشم دخل حديث بعضهم في بعض قالوا “: خرج رسول الله ص و القوم جلوس على بابه – فاخذ حفنه من البطحاء فجعل يذرها على رؤوسهم
التبيان في تفسير القرآن / ج 5 المؤلف : الشيخ الطوسي
إلا تنصروه فقد نصره الله إذا أخرجه الذين كفروا تاني اثنين إذ هما في الغار إذ يقول لصاحبه لا تحزن إن الله معنا فأنزل الله سكينته عليه وأيده بجنود لم تروها وجعل كلمة الذين كفروا السفلى وكلمة الله هي العليا والله عزيز حكيم (41) آية.
===============
(221)
قرأ يعقوب وجده ” وكلمة الله هي العليا ” بالنصب على تقدير وجعل كلمة الله هي العليا ومن رفع استأنف، وهو أبلغ لانه يفيد أن كلمة الله العليا على كل حال.
وهذا ايضا زجر آخر وتهديد لمن خاطبه في الاية الاولى بانهم إن لم ينصروا النبي (صلى الله عليه وآله) ولم يقاتلوا معه ولم يجاهدوا عدوه ” فقد نصره الله ” أي قد فعل الله به النصر حين اخرجه الكفار من مكة ” ثاني اثنين “. وهو نصب على الحال اي هو ومعه آخر، وهو ابوبكر في وقت كونهما في الغار من حيث ” قال لصاحبه ” يعني ابا بكر ” لاتحزن ” اي لا تخف. ولا تجزع ” ان الله معنا ” أي ينصرنا. والنصرة على ضربين: احدهما – يكون نعمة على من ينصره. والاخر – لايكون كذلك، فنصرة المؤمنين تكون إحسانا من الناصر إلى نفسه لان ذلك طاعة لله ولم تكن نعمة على النبي (صلى الله عليه وآله) . والثاني – من ينصر غيره لينفعه بما تدعوا اليه الحكمة كان ذلك نعمة عليه مثل نصرة الله لنبيه (صلى الله عليه وآله) ومعنى ” ثاني اثنين ” أحد اثنين يقولون هذا ثاني اثنين، وثالث ثلاثة، ورابع أربعة، وخامس خمسة، لانه مشتق من المضاف اليه. وقد يقولون خامس اربعة أي خمس الاربعة بمصيره فيهم بعد أن لم يكن
وهمینطور در تفسیر : الشيخ محسن الفيض الكاشاني حِلد۲ صفحه ۳۴۵
این شهادت علمای رافضه در اثبات همراهی سیدنا ابوبکر الصدیق علیه السلام با رسول الله صلی الله علیه وسلم
واما تو نتوانستی بیعت غدیر را که از اصول دین شما می باشد یعنی امامت را از قرآن ثابت کنی در حالی که قرآن بیعت رضوان و نساء را یاد آور شده اما بیعت کذایی غدیر خبری ازش نیست و صاحبه هم یعنی سیدنا ابوبکر الصدیق علیه افضل الصلوات می باشد به شهادت شیوخ رافضه
آيه 40سوره توبه به صراحت در مورد سيدنا ابوبكر صحبت مى كند و در مورد واقعه هجرت
حال نوبت شما هست آيه اى در مورد بيعت غدير بياوريد بيعت رضوان داريم بيعت نسا داريم اما غدير??در مورد واقعه هجرت هم آيه40 به وضوح بيان مى كند وهم ما مسلمين وهم روافض اتفاق دارند صاحبه يعنى ابوبكر الصديق پس به صديق اكبر به وضوح اشاره شده است. وطوسى هم مى گويد صاحبه يعنى ابوبكر.
در بحث غدير از آوردن آيه عاجز بودى ورفتى خاكى نمى دونم آيه اولى الامر و ………..حالا اينجا آيه اى بيار اگر ميتونى.از هجرت صحبت شده از بيعت رضوان اما غدير?مجهول
اولا اين حديث يك سند صحيح ودرست حسابى ندارد طبق اعتراف خودت .واما بگو كه در كدام يك از ابواب سنن ترمذى اين روايت آمده بود كه حالا نيست?
من متاسفانه هنوز وفت نکردم تحقيق کنم ببينم شما چي نوشتي؟ ولي در همين حد ميفهمم که با نوشتن نام فقط دو راوي و ثابت کردن اينکه اونا کذابن هرگز نميتوني نتيجه بگيري راويان شيعه يا كذابن یا نصرانی. يعني شيعه همين دو راوي رو داره فقط؟ خيلي متنتون بچه گانه بود . مشخصه که قصدتون فقط مسخره کردنه.
خوب هنوز تحقیق نکرده چطور نظر میدید؟؟برید تحقیق کنید ببینید چند هزار روایت شیعه از همین زراره وجابر جعفی است!
سلام عليكمدر همین سایت به این شبهه جواب داده شده
بسم الله الرحمن الرحیم
در پست قبلی هم پرسیدم این تحریفات در کدام قسمت کتاب رخ داده که پاسخی داده نشد
در هر حال مسلم در صحیح خود این ۲حدیث را روایت کرده
(عن ابي موسى رضي الله عنه قال :قال رسول الله صلى الله عليه وسلم 🙁 كمل كثير ولم يكمل من النساء الا اسية زوجة فرعون ومريم بنت عمران ) "في رواية باسناد صحيح "( وخديجة بنت خويلد وان فضل عائشة على سائر النساء كفضل الثريد على سائر الطعام ) متفق عليه .مختصر مسلم 1667
(حَدَّثَنَا أَبُو بَكْرِ بْنُ أَبِي شَيْبَةَ حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ نُمَيْرٍ وَأَبُو أُسَامَةَ ح وَحَدَّثَنَا أَبُو كُرَيْبٍ حَدَّثَنَا أَبُو أُسَامَةَ وَابْنُ نُمَيْرٍ وَوَكِيعٌ وَأَبُو مُعَاوِيَةَ ح وَحَدَّثَنَا إِسْحَقُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ أَخْبَرَنَا عَبْدَةُ بْنُ سُلَيْمَانَ كُلُّهُمْ عَنْ هِشَامِ بْنِ عُرْوَةَ وَاللَّفْظُ حَدِيثُ أَبِي أُسَامَةَ ح وَحَدَّثَنَا أَبُو كُرَيْبٍ حَدَّثَنَا أَبُو أُسَامَةَ عَنْ هِشَامٍ عَنْ أَبِيهِ قَالَ سَمِعْتُ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ جَعْفَرٍ يَقُولُ سَمِعْتُ عَلِيًّا بِالْكُوفَةِ يَقُولُ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَقُولُ خَيْرُ نِسَائِهَا مَرْيَمُ بِنْتُ عِمْرَانَ وَخَيْرُ نِسَائِهَا خَدِيجَةُ بِنْتُ خُوَيْلِدٍ قَالَ أَبُو كُرَيْبٍ وَأَشَارَ وَكِيعٌ إِلَى السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ)
وَحَدَّثَنَا أَبُو بَكْرِ بْنُ أَبِي شَيْبَةَ وَأَبُو كُرَيْبٍ قَالَا حَدَّثَنَا وَكِيعٌ ح وَحَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْمُثَنَّى وَابْنُ بَشَّارٍ قَالَا حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ جَمِيعًا عَنْ شُعْبَةَ ح وَحَدَّثَنَا عُبَيْدُ اللَّهِ بْنُ مُعَاذٍ الْعَنْبَرِيُّ وَاللَّفْظُ لَهُ حَدَّثَنَا أَبِي حَدَّثَنَا شُعْبَةُ عَنْ عَمْرِو بْنِ مُرَّةَ عَنْ مُرَّةَ عَنْ أَبِي مُوسَى قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ كَمَلَ (2) مِنْ الرِّجَالِ كَثِيرٌ وَلَمْ يَكْمُلْ مِنْ النِّسَاءِ غَيْرُ مَرْيَمَ بِنْتِ عِمْرَانَ وَآسِيَةَ امْرَأَةِ فِرْعَوْنَ وَإِنَّ فَضْلَ عَائِشَةَ (3) عَلَى النِّسَاءِ كَفَضْلِ الثَّرِيدِ عَلَى سَائِرِ الطَّعَامِ.
هم در باب فضائل سیده عائشه آمده وهم سیده خدیحِه
واگر منظورت این است که اهل سنت فضائل ایشان را کتمان می کنند که دروغ بزرگی گفته ای زیرا همین حدیث با سند صحیح والفاظ دیگر در کتب اهل سنت وارد شده بدون کم و کاست
حسبك من نساء العالمين مريم بنت عمران ، و خديجة بنت خويلد ، و فاطمة بنت محمد ، و آسية امرأة فرعون
الراوي: جابر بن عبدالله و أنس بن مالك المحدث: الألباني – المصدر: صحيح الجامع – الصفحة أو الرقم: 3143
خلاصة حكم المحدث: صحيح
74 – خير نساء العالمين أربع : مريم بنت عمران ، و خديجة بنت خويلد ، و فاطمة بنت محمد ، و آسية امرأة فرعونالراوي: أنس بن مالك المحدث: الألباني – المصدر: صحيح الجامع – الصفحة أو الرقم: 3328
خلاصة حكم المحدث: صحيح
75 – أفضل نساء أهل الجنة خديجة بنت خويلد ، و فاطمة بنت محمد ، و مريم بنت عمران ، و آسية بنت مزاحم ، امرأة فرعونالراوي: عبدالله بن عباس المحدث: الألباني – المصدر: صحيح الجامع – الصفحة أو الرقم: 1135
خلاصة حكم المحدث: صحيح
وهمینطور امام مسلم روایتی با همین مضمون دارند
كن أزواج النبي صلى الله عليه وسلم عنده . لم يغادر منهن واحدة . فأقبلت فاطمة تمشي . ما تخطئ مشيتها من مشية رسول الله صلى الله عليه وسلم شيئا . فلما رآها رحب بها . فقال " مرحبا بابنتي " ثم أجلسها عن يمينه أو عن شماله . ثم سارها فبكت بكاء شديدا . فلما رأى جزعها سارها الثانية فضحكت . فقلت لها : خصك رسول الله صلى الله عليه وسلم من بين نسائه بالسرار . ثم أنت تبكين ؟ فلما قام رسول الله صلى الله عليه وسلم سألتها ما قال لك رسول الله صلى الله عليه وسلم ؟ قالت : ما كنت أفشي على رسول الله صلى الله عليه وسلم سره . قالت فلما توفي رسول الله صلى الله عليه وسلم قلت : عزمت عليك ، بما لي عليك من الحق ، لما حدثتني ما قال لك رسول الله صلى الله عليه وسلم ؟ فقالت : أما الآن ، فنعم . أما حين سارني في المرة الأولى ، فأخبرني أن جبريل كان يعارضه القرآن في كل سنة مرة أو مرتين ، وإنه عارضه الآن مرتين ، وإني لا أرى الأجل إلا قد اقترب . فاتقي الله واصبري . فإنه نعم السلف أنا لك " قالت : فبكيت بكائي الذي رأيت . فلما رأى جزعي سارني الثانية فقال " يا فاطمة ! أما ترضي أن تكوني سيدة نساء المؤمنين . أو سيدة نساء هذه الأمة " ؟ قالت : فضحكت ضحكي الذي رأيت .
باز حدیث دیگر از صحیح مسلماجتمع نساء النبي صلى الله عليه وسلم . فلم يغادر منهن امرأة . فجاءت فاطمة تمشي كأن مشيتها مشية رسول الله صلى الله عليه وسلم . فقال " مرحبا بابنتي " فأجلسها عن يمينه أو عن شماله . ثم إنه أسر إليها حديثا فبكت فاطمة . ثم إنه سارها فضحكت أيضا . فقلت لها : ما يبكيك ؟ فقالت : ما كنت لأفشي سر رسول الله صلى الله عليه وسلم . فقلت : ما رأيت كاليوم فرحا أقرب من حزن . فقلت لها حين بكت : أخصك رسول الله صلى الله عليه وسلم بحديثه دوننا ثم تبكين ؟ وسألتها عما قال فقالت : ما كنت لأفشي سر رسول الله صلى الله عليه وسلم . حتى إذا قبض سألتها فقالت : إنه كان حدثني " أن جبريل كان يعارضه بالقرآن كل عام مرة . وإنه عارضه به في العام مرتين . ولا أراني إلا حضر أجلي . وإنك أول أهلي لحوقا بي . ونعم السلف أنا لك . فبكيت لذلك . ثم إنه سارني فقال " ألا ترضين أن تكوني سيدة نساء المؤمنين . أو سيدة نساء هذه الأمة " ؟ فضحكت لذلك .حدیث صحیح دیگر در این موردأن رسول الله صلى الله عليه وسلم قال في مرضه الذي قبض فيه لفاطمة : يا بنية أحني علي فأحنت عليه فناجاها ساعة ثم انكشفت عنه وهي تبكي ، وعائشة حاضرة ، ثم قال رسول الله صلى الله عليه وسلم بعد ذلك بساعة : أحني علي يا بنية ، فأحنت عليه فناجاها ساعة ، ثم انكشفت تضحك ، قال : فقالت عائشة : أي بنية اخبريني ماذا ناجاك أبوك قالت فاطمة أوشكت رأيته ناجاني على حال سر وظننت أني أخبر بسره وهو حي قال : فشق ذلك على عائشة أن يكون سرا دونها ، فلما قبضه الله إليه قالت عائشة لفاطمة : ألا تخبريني بذلك الخبر ؟ قالت : أما الآن فنعم ، ناجاني في المرة الأولى فأخبرني أن جبريل كان يعارضه بالقرآن في كل عام مرة وأنه عارضني بالقرآن العام مرتين ، وأخبرني أنه لم يكن نبي كان بعده نبي إلا عاش بعده نصف عمر الذي كان قبله ، وأخبرني أن عيسى بن مريم عليه السلام عاش عشرين ومائة سنة فلا أراني إلا ذاهبا على رأس الستين ، فأبكاني ذلك وقال : يا بنية ! إنه ليس أحد من نساء المسلمين أعظم رزنة منكم فلا تكوني من أدنى امرأة صبرا ، وناجاني في المرة الآخرة فأخبرني أني أول أهله لحوقا به ، وقال : إنك سيدة نساء أهل الجنة إلا ما كان من البتول مريم بنت عمران ، فضحكت لذلكالراوي: فاطمة بنت رسول الله المحدث: البيهقي – المصدر: دلائل النبوة – الصفحة أو الرقم: 7/166
خلاصة حكم المحدث: صحيحلطف بفرماييد در كدام قسمت از كتاب آمده بود كه حالا حذف شده در تاريخ كبير يا الاوسط والصغير دفعه قبل هم سوال كردم جوابى ندادى .وقتى شما ادعاى تحريف مى كنى پس خودت ديدى كه در كتاب بوده اما حلا حذف شده حالا بگو در كدام قمست آمده كه حالا حذف شده تامنم برم بخونم
-
نویسندهنوشته ها
هنوز تعریف صحابی ومنافق را نمیدانی لطفا نظر نده
صحابی چه ربطی به منافق دارد؟
اصلا تعریف صحابی چیست در قرآن وتعریف منافق چیست؟
الله یهدیک