پاسخ های ارسال شده در انجمن
-
نویسندهنوشته ها
-
بسم الله الرحمن الرحيم
مذهب امام شافعى در تسميه بر ذبائح راى ايشان بر وجوب است برعكس سخن تو
وقال الشافعي : من تركها عامدا أو ناسيا لم تؤكل ودليلنا على وجوب التسمية وأنها شرط في صحة الذبيحة مع الذكر قوله تعالى ولا تأكلوا مما لم يذكر اسم الله عليه ودليلنا
پس شافعى تسميه شرط صحت ذبيحه مى داند و واجب
واما در باب نكاح
جمهور اهل سنت خلف وسلف بروجوب ولى مى باشد
ودر نزد حنفيه دونوع ولايت است 1.استحباب براى زن بالغه و ولايت اجبارى براى غير بالغ
ما اهل سنت مانند شما كسى را معصوم نمى دانيم ملاك ما قرآن وسنت است سخن هركسى مخالف آن باشد قبول نىم كنيم
اما شماها كه اعتقاد به عصمت داريد مخالفت هاى ائمه شما را با قرآن ثابت كردم در همين سايت
چقدر خنده دار ببينيم چه گفته اي رافض(روایات فوق نشان می دهد که حتی شیطان لعین هم واقعه غدیر را قبول دارد ولی جناب هاشمی حسنی از شیطان جلو زده است و این واقعه را بالکل منکر است !!!)
چطور ابليس از دستور الله تعالى سرپيچى كرد و بر آدم سجده نكرد و در قرآن مى گويد(به عزت تو قسم كه همه را از راه تو دور خواهم كرد)حالا امامت على را قبول كرد?غدير را قبول كرد?
درضمن دشمن على وناصبى مجلسى است كه اين مزخرفات را نقل كرده والا من از داخل كتاب مجلسى اين روايت را آوردم حرف خودم نيست
در مورد راس الخوارج هم هركس آن بحث را بخوان خود به منظور من پى خواهد برد
در مورد روايتى كه آوردى در مورد ابوبكر الصديق كاملا واضح است
از لحاظ سندى :الحديث ضعيف : فيه محبوب بن موسى الأنطاكي .
قال الدارقطني : صويلح وليس بالقوي,
وقال أبو داود : ثقة لا يلتفت إلي حكاياته إلا من كتاب .. ميزان الاعتدال (( 3 / 442 )) وكذلك أبو إسحاق الفزاري : منكر الحديث.
__________________توضيحى بر اين حديث(سوال از شما :آیا امام ابو حنیفه امام ابوبکر را کافر می دانست ؟
قطعا می گویید نه پس چرا اینگونه حکم می کنید وتنها معنی فاسد را از آن می گیرید ( اتقوالله )
این سخن را هم می توان مثل شما معنی کرد هم طوری دیگر
اما چه کسی مثل شما اینگونه معنی می کند:کسی که دلش بیمار است
اگر تنها این سخن امام ابوحنیفه بود در مورد امام ابوبکر رضی الله عنه شاید برای کسانی مثل شما که مریض هستند دستاویزی خوب بود اما نظر امام ابوحنیفه که هیچ شک و شبهه ای در آن نیست اینست
أقوال الإمام أبي حنيفة في الصحابة :
1- قال الإمام أبو حنيفة : ( ولا نذكر أحدا من صحابة الرسول صلى الله عليه وسلم إلا بخير ) [ الفقه الأكبر 304 ] .2- وقال : ( ولا نتبرأ من أحد من أصحاب الرسول صلى الله عليه وسلم ، ولا نوالي أحدا دون أحد ) [ الفقه الأبسط 40 ] .
3- ويقول : ( مقام أحدهم مع رسول الله صلى الله عليه وسلم ساعة واحدة ، خير من عمل أحدنا جميع عمره ، وإن طال ) [ مناقب أبي حنيفة للمكي 76 ] .
4- وقال : ( ونقر بأن أفضل هذه الأمة بعد نبينا محمد صلى الله عليه وسلم : أبو بكر الصديق ثم عمر ثم عثمان ثم علي رضوان الله عليهم أجمعين ) [ الوصية مع شرحها 14 ] .
5- وقال : ( افضل الناس بعد رسول الله صلى الله عليه وسلم : أبو بكر وعمر وعثمان وعلي ، ثم نكف عن جميع أصحاب رسول الله صلى الله عليه وسلم إلا بذكر جميل ) [ النور اللامع ق119-ب ] .
ین گفته امام ابوحنیفه برای سمبل ایمان، امام ابوبکر رضی الله عنه و برای سمبل کفر ،شیطان را برای ما مثال می زند
اینکه هر دو به خدا ایمان دارند و هر دو می گویند یارب اما این کجا و آن کجا
برای فهم بیشتر در کتاب تاریخ بغداد نگاه می کنیم این عبارت به نحوی دیگر موجود است که به جای امام ابوبکر سیدنا آدم بکار رفته است
روى الخطيب في كتاب تاريخ بغداد
عن الفزاري قال :
" قال أبو حنيفة إيمان آدم و إيمان إبليس واحد قال إبليس
( رب بما أغويتني )
وقال ( رب فأنظرني إلى يوم يبعثون )
وقال آدم ( ربنا ظلمنا أنفسنا ) "
قول ابليس
قال رب بما أغويتني لأزينن لهم في الأرض ولأغوينهم أجمعين
( الحجر-39)
قال رب فأنظرني إلى يوم يبعثون ( ص -79)
قول آدم
قالا ربنا ظلمنا أنفسنا وإن لم تغفر لنا وترحمنا لنكونن من الخاسرين ( الأعراف-23)
در اینجا مشخص است اگر چه هر دو در کلمه رب واینکه خدا را باور دارند یکسان است اما این یا رب کجا و آن یا ربشنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: آیا از نظر فقه اهل سنت، نماز علی بر فاطمه صحیح است؟! #2449بسم الله الرحمن الرحيم
اين رافضى مشكل عقلى دارد وفكر مى كند ديگران هم مانند خودش هستند
برات احاديثى آوردم كه زوج مقدم است بر نماز بر همسرش واين را نمى توانى انكار بكنى
بعدا گفتى (ابوبكر را كسى خبر نمى كند)خوب مرد حسابى خبرش نكردند گناه ابوبكر چيست?مگر ابوبكر الصديق ويا خليفه بايد در كوچه وخيابان بگردد وبر كسانى كه مرده اند نماز بخواند?
مثال مى زنم شايد بفهمى مثلا ميزنه الان تو ميميرى كسى منو خبر نمى كنه بر تو نماز بخونم خوب گناه من چيست?مى خواستند خبر كنند
همينطور على رضى الله عنه مى خواست خبر كنه به ابوبكر الصدىق چه ربطى دارد??
من اقوال اهل سنت را آوردم برات دوباره تكرار نمى كنم من از توى رافضى بهتر از مذهبم باخبرم متوجه هستى كه ?يا اينم نمى فهمى?!
حرف خنده دار ديگرى كه زدى(همه ی فرقه های اهل سنت می گن: امام از فامیل و شوهر جلوتره. وقتی ابوبکر امام باشه و نماز نخونه، معلوم میشه اصلا امام نیست! این شاه کلید این بحثه.)اين حرف تو شاه كليد بحث نيست بلكه نشان دهنده اين است كه حالت خوش نيست خودت اول مى گويي ابوبكر الصديق را خبر نكردند حالا دوباره مى گويى ابوبكر در نماز شركت نداشت حالت خوبه?زياد در حسينيه تبر بر سرت نزدى?
اگر اينطور باشد كه گفتى خيلى از افراد هم هستند حتى از اصحاب على در زمان خلافت او كه وفات كردند وعلى بر آنها نماز نخواند كسى ديگر نماز خواند پس امامت على هم باطل است
برو پسر سينه زنى دير نشه تو نمى خواد به صلوات ياد بدى پس خداوند هم ناصبى هست زيرا مى گويد(ان الله وملائكته يصلون على النبى يا ايها الذين آمنو صلو عليه وسلمو تسليما)
قبلا هم ثابت كردم كه اهل سنت آل را در صلوات مى آورند در عقب اذان و تشهد..
در مورد ولايت موهوم و مضحك هم نياز به پاسخ نيست در همين سايت برادران نصرهم الله ولايت را تكه تكه و لگد مال كردند .
– تفسير فرات الكوفي- فرات بن إبراهيم الكوفي – قسم 009
http://www.ali12.com/mybooks/find.php?do=show_reslusts&id=553&table=table_tafseer_s
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: بنای بر قبور در گذر قرون – قسمت اول: صحابه #2414خيلى جالبه قبل از امام ابن تيميه رضى الله عنه كسى مخالفت با بناى قصر بر قبور نكرده? پس اين همه احاديث از ائمه خودتان در اين باب چيست?هذيان دارى ميگى
اصلا كجا آمده كه امام سجاد بر روى قبر پدرش بنا ساخته?يا بقيه ائمه?در مورد احاديث هم حتما مى گويى يا امام ترسيده وباز تقيه نمودند و يا احاديث بى سند هستند راه فرار جديد.
شارع ما الله ورسولش هستند واين دو ما را نهى نموده اند از قصر سازى بر قبور حال بقيه هر چه مى خواهند بگويند
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: آیا از نظر فقه اهل سنت، نماز علی بر فاطمه صحیح است؟! #2413بسم الله الرحمن الرحیم
واما در مورد اقوالی که آوردی فقط اقوال اختلافی را آوردی بله علما در این باب اقوال مختلف دارند اما کسی نگفته میت حق ندارد وصیت کند که کسی بر او نماز بخواند واین از فعل صحابه وابوبکر الصدیق ثابت شده
رای احناف در این مورد( السلطان إن حضر أو نائبه أحق بالصلاة على الميت بسبب السلطنة، ولأن في التقدم عليه ازدراء به، فإن لم يحضر فالقاضي؛ لأنه صاحب ولاية، فإن لم يحضر فيقدم إمام الحي؛ لأنه رضيه في حياته، فكان أولى بالصلاة عليه في مماته، ثم يقدم الولي الذكر)
همانطور که می بینیم (اولی سلطان و سپس نماینده او قاضی است وامام حی زنده منظور امام مسحِد وسپس می گوید ولی مرده یعنی اگر کسی وصیت کند که نزدیکانش بر او نماز بخوانند مشکلی ندارد )
رای مالکیه وحنابله(أحق الناس بالصلاة على الميت: من أوصى الميت أن يصلي عليه، عملاً بفعل الصحابة، فقد أوصى أبو بكر أن يصلي عليه عمر، وعمر أوصى أن يصلي عليه صهيب، وعائشة أوصت أن يصلي عليها أبو هريرة، وأم سلمة أوصت أن يصلي عليها سعيد بن زيد)
فکر می کنم نیاز به ترحِمه نداشته باشد
واما رای شافعیه(أن الولي أولى بالإمامة من الوالي، وإن أوصى الميت لغير الولي، لأن الصلاة حقه، فلا تنفذ وصيته بإسقاطها كالإرث، لأن المقصود من الصلاة على الجنازة هو الدعاء للميت، ودعاء القريب أقرب إلى الإجابه)
(امام شافعی هم می گوید اگر میت وصیت کردی کسی بر او نماز گذارد مشکلی ندارد زیرا نماز حق اوست و اصلا دلیل نماز بر میت دعای برای میت است و دعای نزدیکان نزدیکتر به احِابت است)
پس شبهه شما باطل است ونماز علی بر همسرش صحیح است و از این خنده دارتر نمی شود که شما روافض یک موضوع بسیار ساده را برای عوام فریبی بپيچانید
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: آیا از نظر فقه اهل سنت، نماز علی بر فاطمه صحیح است؟! #2412من دوباره احادیث را می آورم تا معلوم شود چه کسی احادیث را نخوانده
– 1 – علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن ابن أبي عمير، عن بعض أصحابه، عن أبي عبدالله (عليه السلام) قال: يصلي على الجنازة أولى الناس بها أو يأمر من يحب.
محمد بن يحيى، عن أحمد بن محمد بن عيسى، عن الحسين بن سعيد، عن القاسم ابن محمد، عن علي بن أبي حمزة، عن أبي بصير، عن أبي عبدالله (عليه السلام) قال: قلت له:
المرأة تموت من أحق بالصلاة عليها؟ قال: زوجها، قلت: الزوج أحق من الاب و الولد والاخ؟ قال: نعم ويغسلها.
علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن إسماعيل بن مرار، عن يونس، عن أبي بصير، عن أبي عبدالله (عليه السلام) قال: سألته، عن المرأة تموت من أحق أن يصلي عليها؟ قال: الزوج، قلت: الزوج أحق من الاب والاخ والولد؟ قال: نعم.
این همه احادیث که می گوید همسر اولی تر است وفقط در یک روایت می گوید اگر امام باشد او اولی تر است و در حدیث دیگر می گوید هرکسی که وصیت کرده ودوست دارد.
ما هم اتفاق اهل سنت را بیان کردیم که موردی ندارد وصیت کردن میت برای غسل را نماز از فعل ابوبکر الصدیق و رسول الله پس حرف شما بی اساس است قول معروف ومتفق آن است که گفتم حالا می خوای قبول کن نمی خوایی هم میل خودت
در مورد صلوات هم در پست قبلی پاسخ دادم و انسان عاقل با یک اشاره می فهمد اما شما فاقد عقل هستید مشکل اینحِاست
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: آیا از نظر فقه اهل سنت، نماز علی بر فاطمه صحیح است؟! #2407واين هم از كتب رافضه كه اولى ترين شخص به نماز بر ميت را همسر و نزديكان مى داند
* (من أولى الناس بالصلاة على الميت) *
4499 – 1 – علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن ابن أبي عمير، عن بعض أصحابه، عن أبي عبدالله (عليه السلام) قال: يصلي على الجنازة أولى الناس بها أو يأمر من يحب.
4500 – 2 – محمد بن يحيى، عن أحمد بن محمد بن عيسى، عن الحسين بن سعيد، عن القاسم ابن محمد، عن علي بن أبي حمزة، عن أبي بصير، عن أبي عبدالله (عليه السلام) قال: قلت له:
المرأة تموت من أحق بالصلاة عليها؟ قال: زوجها، قلت: الزوج أحق من الاب و الولد والاخ؟ قال: نعم ويغسلها.
4501 – 3 – علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن إسماعيل بن مرار، عن يونس، عن أبي بصير، عن أبي عبدالله (عليه السلام) قال: سألته، عن المرأة تموت من أحق أن يصلي عليها؟ قال: الزوج، قلت: الزوج أحق من الاب والاخ والولد؟ قال: نعم.
4502 – 4 – علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن محمد بن يحيى، عن طلحة بن زيد، عن أبي عبدالله (عليه السلام) قال: إذا حضر الامام الجنازة فهو أحق الناس بالصلاة عليها.
4503 – 5 – عدة من أصحابنا، عن سهل بن زياد، عن أحمد بن محمد بن أبي نصر، عن بعض أصحابنا، عن أبي عبدالله (عليه السلام) قال: يصلي على الجنازة أولى الناس بها أو يأمر من يحب.
كافى كلينى صفحه178 جز3
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: بنای بر قبور در گذر قرون – قسمت اول: صحابه #2406ما حِه کار داریم در گذر زمان بنا ساختند بر روی قبور؟آیا رسول الله دستور دادند؟مسلما خیر پس تمام (ما اتاکم الرسول فخذوه ومانهاکم عنه فانتهوا)
حالا خوبه اعتراف میکنی در گذر زمان بله هرکسی بر روی قبر بنا بسازد کارش صحیح نیست حِه اهل سنت باشه حِه رافضی مثل خودت واسلافت
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: آیا از نظر فقه اهل سنت، نماز علی بر فاطمه صحیح است؟! #2405خودت هم نمی دونی چه می نویسی یک بار آقای اربلی عالم شما می گوید ابوبکر الصدیق وعائشه آمد برای این کار اما اسماء گفت فاطمه وصیت کرده کسی داخل نیاید خوب آنها وظیفه خود را انحِام دادند فاطمه نخواست آیا این گناه ابوبکر الصدیق است؟
پرسیدی حِرا ابوبکر الصدیق حاضر نشد ؟ابوبکر الصدیق هر وقت می گفتند حاضر بود وصیت سیده فاطمه اینطور بوده است به ابوبکر الصدیق حِه ربطی داره؟
آیا اصلا نماز خواندن برمیت احِباری است؟کی گفته این رو؟
اصلا نماز نخوند بر فاطمه حالا که حِی ؟
فلما توفيت دفنها زوجها علي ليلا ولم يؤذن بها أبا بكر وصلى عليها
بیا حالا اینطوری میگه ؟
حالا فاطمه یا علی؟
اینحِا هم علی صدا نزده ابوبکر الصدیق رو گناه ابوبکر حِیه این وسط؟
رضی الله عن سیدنا ابوبکر الصدیق که این اباطیل بی سروته شما روافض از مقام والای صدیق اکبر کم نمی کند
واما در مورد صلوات اهل سنت پیروی می کنند صد در صد از رسول الله
صلوات ابراهیمی عقب هر اذان را ما می دهیم نه شما روافض
صلوات ابراهیمی را ما در تشهد می دهیم نه شما روافض
واما حدیث صلوات ابتر صحیح نیست
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: آیا از نظر فقه اهل سنت، نماز علی بر فاطمه صحیح است؟! #2396بسم الله الرحمن الرحیم.اولا اهل سنت اقوالی قبول می کنند که رسول الله صلی الله علیه وسلم بر آن بوده واتفاق اهل سنت این است که
۱.نماز میت فرض کفایه است چیزی که برادران بارها در پاسخ اینها گفته اند اما نمی فهمند
۲.اولی ترین فرد به غسل میت کسی است که خودش وصیت کرده مثلا پدر را پسر غسل دهد بخاطر نزدیکی وبعد بقیه نزدیکان
و در مورد زنان کسی را که وصیت کرده
واگر هم وصیت نکرده مشکلی نیست والان در زمان ما غسالخانه مرده ها را غسل میدهند
وشوهر همسرش را غسل دهد بخاطر حدیث رسول الله صلی الله علیه وسلم به سیده عائشه الصدیقه( ما ضرك لو متِ قبلي فغسلتك …….. )
وزن شوهرش را غسل دهد بخاطر فعل ابوبکر الصدیق که وصیت کرد همسرش او را غسل دهد)حديث صحيح رواه أحمد ، رسالة ( الغسل والكفن ) للشيخ مصطفى العدوي ( صفحة 46 ) .
7- أخرجه عبدالرزاق في المصنف ( رقم 6117 )ونماز هم همینطور اگر کسی به نماز نرسید می تواند بر روی قبر نماز میت بخواند وفرض کفایه است واگر هم نخواند مشکلی نیست
ودر مورد نماز اتفاق بر این است که (امام مسحِد نماز بخواند واگر نشد و وصیت میت به کسی که بر او نماز بخواند مشکلی ندارد
ودر فتح القدیر هم آمده(۲/۱۱۷ اگر سلطان بود او نماز بخواند اگر حاضر نوبد قاضی اگر حاضر نبود امام حی منظور امام مسحِد و اگر حاضر نبود ولی میت)
پس اگر فرض شما بگرییم که ابوبکر الصدیق اولی تر بوده باز نماز علی بر فاطمه صحیح است زیرا ولی میت و کسی که به آن وصیت شده است هم می تواند نماز بخواند بر میت)
و اولی بودن یا نبودن خللی در صحت نماز وارد نمی کند
<سیوطی که وفات کرده مانند ائمه شما که نیست تو اضرحه نشستند منتظر شما روافض .پس تو که دیدی حتما حالا به من هم آدرس بده واگر تو دوست رافضیت ندیده اید پس زبان به دهان گرفته و سکوت کنید تابیشتر شرمسار نشوید
لطف بفرماييد در كدام قسمت از كتاب آمده بود كه حالا حذف شده در تاريخ كبير يا الاوسط والصغير دفعه قبل هم سوال كردم جوابى ندادى .وقتى شما ادعاى تحريف مى كنى پس خودت ديدى كه در كتاب بوده اما حلا حذف شده حالا بگو در كدام قمست آمده كه حالا حذف شده تامنم برم بخونم
بسم الله الرحمن الرحیم
در پست قبلی هم پرسیدم این تحریفات در کدام قسمت کتاب رخ داده که پاسخی داده نشد
در هر حال مسلم در صحیح خود این ۲حدیث را روایت کرده
(عن ابي موسى رضي الله عنه قال :قال رسول الله صلى الله عليه وسلم 🙁 كمل كثير ولم يكمل من النساء الا اسية زوجة فرعون ومريم بنت عمران ) "في رواية باسناد صحيح "( وخديجة بنت خويلد وان فضل عائشة على سائر النساء كفضل الثريد على سائر الطعام ) متفق عليه .مختصر مسلم 1667
(حَدَّثَنَا أَبُو بَكْرِ بْنُ أَبِي شَيْبَةَ حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ نُمَيْرٍ وَأَبُو أُسَامَةَ ح وَحَدَّثَنَا أَبُو كُرَيْبٍ حَدَّثَنَا أَبُو أُسَامَةَ وَابْنُ نُمَيْرٍ وَوَكِيعٌ وَأَبُو مُعَاوِيَةَ ح وَحَدَّثَنَا إِسْحَقُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ أَخْبَرَنَا عَبْدَةُ بْنُ سُلَيْمَانَ كُلُّهُمْ عَنْ هِشَامِ بْنِ عُرْوَةَ وَاللَّفْظُ حَدِيثُ أَبِي أُسَامَةَ ح وَحَدَّثَنَا أَبُو كُرَيْبٍ حَدَّثَنَا أَبُو أُسَامَةَ عَنْ هِشَامٍ عَنْ أَبِيهِ قَالَ سَمِعْتُ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ جَعْفَرٍ يَقُولُ سَمِعْتُ عَلِيًّا بِالْكُوفَةِ يَقُولُ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَقُولُ خَيْرُ نِسَائِهَا مَرْيَمُ بِنْتُ عِمْرَانَ وَخَيْرُ نِسَائِهَا خَدِيجَةُ بِنْتُ خُوَيْلِدٍ قَالَ أَبُو كُرَيْبٍ وَأَشَارَ وَكِيعٌ إِلَى السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ)
وَحَدَّثَنَا أَبُو بَكْرِ بْنُ أَبِي شَيْبَةَ وَأَبُو كُرَيْبٍ قَالَا حَدَّثَنَا وَكِيعٌ ح وَحَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْمُثَنَّى وَابْنُ بَشَّارٍ قَالَا حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ جَمِيعًا عَنْ شُعْبَةَ ح وَحَدَّثَنَا عُبَيْدُ اللَّهِ بْنُ مُعَاذٍ الْعَنْبَرِيُّ وَاللَّفْظُ لَهُ حَدَّثَنَا أَبِي حَدَّثَنَا شُعْبَةُ عَنْ عَمْرِو بْنِ مُرَّةَ عَنْ مُرَّةَ عَنْ أَبِي مُوسَى قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ كَمَلَ (2) مِنْ الرِّجَالِ كَثِيرٌ وَلَمْ يَكْمُلْ مِنْ النِّسَاءِ غَيْرُ مَرْيَمَ بِنْتِ عِمْرَانَ وَآسِيَةَ امْرَأَةِ فِرْعَوْنَ وَإِنَّ فَضْلَ عَائِشَةَ (3) عَلَى النِّسَاءِ كَفَضْلِ الثَّرِيدِ عَلَى سَائِرِ الطَّعَامِ.
هم در باب فضائل سیده عائشه آمده وهم سیده خدیحِه
واگر منظورت این است که اهل سنت فضائل ایشان را کتمان می کنند که دروغ بزرگی گفته ای زیرا همین حدیث با سند صحیح والفاظ دیگر در کتب اهل سنت وارد شده بدون کم و کاست
حسبك من نساء العالمين مريم بنت عمران ، و خديجة بنت خويلد ، و فاطمة بنت محمد ، و آسية امرأة فرعون
الراوي: جابر بن عبدالله و أنس بن مالك المحدث: الألباني – المصدر: صحيح الجامع – الصفحة أو الرقم: 3143
خلاصة حكم المحدث: صحيح
74 – خير نساء العالمين أربع : مريم بنت عمران ، و خديجة بنت خويلد ، و فاطمة بنت محمد ، و آسية امرأة فرعونالراوي: أنس بن مالك المحدث: الألباني – المصدر: صحيح الجامع – الصفحة أو الرقم: 3328
خلاصة حكم المحدث: صحيح
75 – أفضل نساء أهل الجنة خديجة بنت خويلد ، و فاطمة بنت محمد ، و مريم بنت عمران ، و آسية بنت مزاحم ، امرأة فرعونالراوي: عبدالله بن عباس المحدث: الألباني – المصدر: صحيح الجامع – الصفحة أو الرقم: 1135
خلاصة حكم المحدث: صحيح
وهمینطور امام مسلم روایتی با همین مضمون دارند
كن أزواج النبي صلى الله عليه وسلم عنده . لم يغادر منهن واحدة . فأقبلت فاطمة تمشي . ما تخطئ مشيتها من مشية رسول الله صلى الله عليه وسلم شيئا . فلما رآها رحب بها . فقال " مرحبا بابنتي " ثم أجلسها عن يمينه أو عن شماله . ثم سارها فبكت بكاء شديدا . فلما رأى جزعها سارها الثانية فضحكت . فقلت لها : خصك رسول الله صلى الله عليه وسلم من بين نسائه بالسرار . ثم أنت تبكين ؟ فلما قام رسول الله صلى الله عليه وسلم سألتها ما قال لك رسول الله صلى الله عليه وسلم ؟ قالت : ما كنت أفشي على رسول الله صلى الله عليه وسلم سره . قالت فلما توفي رسول الله صلى الله عليه وسلم قلت : عزمت عليك ، بما لي عليك من الحق ، لما حدثتني ما قال لك رسول الله صلى الله عليه وسلم ؟ فقالت : أما الآن ، فنعم . أما حين سارني في المرة الأولى ، فأخبرني أن جبريل كان يعارضه القرآن في كل سنة مرة أو مرتين ، وإنه عارضه الآن مرتين ، وإني لا أرى الأجل إلا قد اقترب . فاتقي الله واصبري . فإنه نعم السلف أنا لك " قالت : فبكيت بكائي الذي رأيت . فلما رأى جزعي سارني الثانية فقال " يا فاطمة ! أما ترضي أن تكوني سيدة نساء المؤمنين . أو سيدة نساء هذه الأمة " ؟ قالت : فضحكت ضحكي الذي رأيت .
باز حدیث دیگر از صحیح مسلماجتمع نساء النبي صلى الله عليه وسلم . فلم يغادر منهن امرأة . فجاءت فاطمة تمشي كأن مشيتها مشية رسول الله صلى الله عليه وسلم . فقال " مرحبا بابنتي " فأجلسها عن يمينه أو عن شماله . ثم إنه أسر إليها حديثا فبكت فاطمة . ثم إنه سارها فضحكت أيضا . فقلت لها : ما يبكيك ؟ فقالت : ما كنت لأفشي سر رسول الله صلى الله عليه وسلم . فقلت : ما رأيت كاليوم فرحا أقرب من حزن . فقلت لها حين بكت : أخصك رسول الله صلى الله عليه وسلم بحديثه دوننا ثم تبكين ؟ وسألتها عما قال فقالت : ما كنت لأفشي سر رسول الله صلى الله عليه وسلم . حتى إذا قبض سألتها فقالت : إنه كان حدثني " أن جبريل كان يعارضه بالقرآن كل عام مرة . وإنه عارضه به في العام مرتين . ولا أراني إلا حضر أجلي . وإنك أول أهلي لحوقا بي . ونعم السلف أنا لك . فبكيت لذلك . ثم إنه سارني فقال " ألا ترضين أن تكوني سيدة نساء المؤمنين . أو سيدة نساء هذه الأمة " ؟ فضحكت لذلك .حدیث صحیح دیگر در این موردأن رسول الله صلى الله عليه وسلم قال في مرضه الذي قبض فيه لفاطمة : يا بنية أحني علي فأحنت عليه فناجاها ساعة ثم انكشفت عنه وهي تبكي ، وعائشة حاضرة ، ثم قال رسول الله صلى الله عليه وسلم بعد ذلك بساعة : أحني علي يا بنية ، فأحنت عليه فناجاها ساعة ، ثم انكشفت تضحك ، قال : فقالت عائشة : أي بنية اخبريني ماذا ناجاك أبوك قالت فاطمة أوشكت رأيته ناجاني على حال سر وظننت أني أخبر بسره وهو حي قال : فشق ذلك على عائشة أن يكون سرا دونها ، فلما قبضه الله إليه قالت عائشة لفاطمة : ألا تخبريني بذلك الخبر ؟ قالت : أما الآن فنعم ، ناجاني في المرة الأولى فأخبرني أن جبريل كان يعارضه بالقرآن في كل عام مرة وأنه عارضني بالقرآن العام مرتين ، وأخبرني أنه لم يكن نبي كان بعده نبي إلا عاش بعده نصف عمر الذي كان قبله ، وأخبرني أن عيسى بن مريم عليه السلام عاش عشرين ومائة سنة فلا أراني إلا ذاهبا على رأس الستين ، فأبكاني ذلك وقال : يا بنية ! إنه ليس أحد من نساء المسلمين أعظم رزنة منكم فلا تكوني من أدنى امرأة صبرا ، وناجاني في المرة الآخرة فأخبرني أني أول أهله لحوقا به ، وقال : إنك سيدة نساء أهل الجنة إلا ما كان من البتول مريم بنت عمران ، فضحكت لذلكالراوي: فاطمة بنت رسول الله المحدث: البيهقي – المصدر: دلائل النبوة – الصفحة أو الرقم: 7/166
خلاصة حكم المحدث: صحيح -
نویسندهنوشته ها
شبهات اصحاب محمد با اصحاب سامرى جهلى بيش نمى باشد
خداوند در مورد اصحاب محمد مى فرمايدمُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاء عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاء بَيْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِم مِّنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْرَاةِ
مثال اصحاب محمد در تورات به اينطور آمده يعنى اصحاب محمد در تورات هم مدح شده اند اما ائمه شما?مجاهيل
دوما آرامش نصيب ابوبكر الصديق هم شده زيرا رسول الله جمع مى بندد و مى فرمايد ان الله معنا الله با ما دونفر هست
يعنى هرچه از آرامش نصيب رسول مى شود نصيب صاحبش هم مى شود
در حالى كه موسى به اصحابش مى گويد ان معى ربى سيهدين و خود را با اصحابش جدا مى كند.
جناب همشهرى شما هم خودت رو بيشتر شرمسار نكن خداوند با صراحت از هجرت رسول وصديق صحبت مى كند وعلماى شما اعتراف كردند واقرار كردند واين براى ما كفى است تو قبول نمى كنى نكن حرف تو ارزش داره يا اعتراف علماى اماميه??