دفاع از احادیث شیعه

Home انجمن ها انتقاد از احادیث شیعه دفاع از احادیث شیعه

این جستار شامل 0 پاسخ ، و دارای 0 کاربر است ، و آخرین بار توسط  dlsvkhth14.blogfa.com در 10 سال، 5 ماه پیش بروز شده است.

در حال نمایش 15 نوشته (از کل 61)
  • نویسنده
    نوشته ها
  • #5209

    ثانیا

    در مورد کلام این تیمیه سخنی عرض کردی

    من جواب را در چند وجه بیان میکنم 1-بررسی حدیث مشهور2-بررسی تقویت حدیثی 3-بررسی حدیث حسن وانواعش و حجیت ان در باب عقاید 4-بررسی احادیث شیعه به طور تفصیلی 5-بررسی احادیث ضعیف و ایا اینکه تقویت حدیثی موجب صحت آن و رسیدن به درجه حسن و صحیح و می شود؟؟6-برسی کلام ابن تیمیه

    اینها رو برایت اندکی شرح میدهم امیدواردم دست از عناد بکشی و اینقدر مسایل اشفته بیان نکنی

    ما اهل سنت کاری به فاسق بودن راویان نداریم بلکه در مورد حدیث صحیح و انواع حدیث نزد اهل سنت برایت توضیح میدهم

    علماء و محّدثين، حديث پيغمبر صلي الله عليه وسلم را به سه قسم: صحيح، حسن و ضعيف تقسيم کرده‌اند. موضوع جزو حديث نيست، اطلاق لفظ حديث تا زماني بر آن جايز است که معلوم نگرديده موضوع است، همينکه موضوع بودن آن ثابت شد، ديگر اطلاق لفظ حديث بر آن درست نيست.

    #5210

    ق1- حديث صحيح حديثي است که تمام راويان در سلسله روايت آن يکي بعد از ديگري- تا اينکه روايت به پيغمبر صلي الله عليه وسلم يا صحابي منتهي مي‌شود- ذکر و شناسايي شده باشند و يکايک آن عادل و درستکار و داراي قدرت حافظه فراوان برايضبط دقيق مسموعات خود باشند. حديث صحيح نيايد شاذ و يا معلّل باشد. حديث شاذ آن است که راوي آن عادل و داراي حافظه قوي است؛ ولي روايتش با روايت ساير راويان عادل و با حافظه مغاير است.

    حديث معلّل حديثي است که دارايعيب و ايرادهاي پنهاني و خفي باشد که تنها علماء و محّدثين آنها را تشخيص مي‌دهند، بنابر اين حديث صحيح حديثي است که چه از لحاظ سند و راوي و چه ازلحاظ متن و معني از هر نقصي محفوظو مصون باشد.حديث صحيح نيز بر دو نوع است: يکي حديث متواتر و ديگري حديث آحاد.

    متواتر حديثي صحيحي است که جماعت فراواني آن را روايت کرده باشند و احتمال اينکه اين جماعت بر دروغ توافق کرده باشند وجود نداشته باشد. اين حالت بايد در کلّيه طبقات حفظ شود، مانند حديث شفاعت و حديث معراج و… حديث متواتر مفيد علم و يقين است و در تمام مسائل ديني اعم از عقيدتي و عملي سند و حجّت است.

    حديث آحاد آن است که تعداد راويان آن به مرحله تواتر نرسيده است مانند اکثر احاديث مربوط به عبادت و معاملات و حدود و قصاص ونکاح و طلاق و… حديث صحيح آحا به اعتقاد جمعي از علماء کلاً مفيد علم و يقين مي‌باشد. عدّه ديگري معتقدند تنها احاديث آحاد صحيح بخاري و مسلم مفيد علم و عمل مي‌باشند و سايرآحاد صحيح تنها مفيد عمل هستنند. امّا قول راجح اين است که احاديث صحيح آحاد کلاً اعمّ از صحيح بخاري و مسلم و ساير صحاح مفي ظن هستند و در مسائل شرعي و عملي حجّت و سندمي‌باشند. تمام علماء و مجتهدين اسلام از عصر اصحاب کرام تا به امروز بر اين موضوع اتّفاق نظر داشته‌اند.

    #5211

    ق2- حديث حسن آن است که کلّيه راويان آن در سلسله روايت يکي بعد از ديگري تا اينکه روايت به پيغمبر صلي الله عليه وسلم يا صحابي منتهي مي‌شود، ذکر و شناسايي شده و همه عادل و درستکار و داراي حافظه قوي باشند. ولي قدرت حافظه و ظبط آنان به اندازه قدرت حفظ و ظبط راويان حديث صحيح نباشد. حديثحسن هم نبايد شاذ و يا معلّل باشد.فرق حسنبا صحيح اين است که اولاً: قدرت حفظ و ظبط در راويان صحيح بيشتر است. ثانياً: حديث حسن هميشه آحاد است و متواتر ندارد. حديث حسن گاهي با توجّه به عوامل ديگري به صورت صحيح در مي‌آيد، که به اين نوع حسن لذاته و صحيح لغيره گفته مي‌شود. حديث حسن هم مانند آحاد صحيح مفيد عمل و ظن است و در مسائل فرعي و عملي حجّت است.

    بايد متوجه باشيم که احاديث صحيح آحاد همه در يک مرتبه از صحّت قرار ندارند. بلکه داراي مراتب متعّدد است و بعضي از بعضي ديگر صحيح‌تر است. اوّلين مرتبه و اعلاترين درجه حديث صحيح احاديثي است که بخاري و مسلم هر دو بر روايت آنها اتّفاق دارند که در اصطلاح به آنها گفته مي‌شود: متّفق عليه، صحيح بخاري در مرتبه دوّم، صحيح مسلم در مرتبه سوّم، ابو داود در مرحله چهارم و ترمذي و نسائي و ابن ماجه به ترتيب در مراحل پنجم و ششم و هفتم قرار دارند. کتابهاي اين شش محدّث بزرگ معروف به صحیحن و سنن مي‌باشند.

    ق3- حديث ضعيف آن است که داراي شرايط حديث صحيح و حسن نباشد. حديث ضعيف مفيد علم وعمل نيست و در هيچ يک از مسائل ديني سنديت ندارد. علماء اسلام از استناد به احاديث ضعيف خودداري نموده‌اند. ولي عدّه‌اي معتقدند که جايز است در مسائل ترغيب و ترهيب و فضائل و مناقب از آنها استفاده نمود

    #5212

    شروط حدیث صحیح نزد ما مشخص است و اگر شم اندکی معاند نمیبودی می فهمید فسق و فجور راوی باعث سقط شدن حدیث صحیح نمی شود . چرا که هیچ کس راویی بدون فسق و فجور نیست . کدام شخص است که دچار فسق نشده باشد؟؟

    اگر راوی 1-ضابط2-عادل و….. باشد . پس اگر شخص فاسق باشد ولی در ظاهر کذاب نباشد میتوان او را دایره عدل راوی قرار داد.و اما توضیحی دیگر

    شيوه و روش محدثين اين است که اگر فرد صادق و راستگو باشد و در ظاهر دروغگو نباشد از او روايت کرده اند، و اين به معناي تأييد مذهب آن فرد نيست. پس هرگاه فردي احاديثي روايت کرد که کسي ديگر آن را روايت نکرده است و يا حديث او طرق ديگر را تقويت مي کرد، نبايد از آن روي گرداند و به خاطر اشتباه راوي و مشخص شدن صداقت او حق حديث ضايع گردد.

    ابن حجر به تفصيل در مورد روايت بدعت گذار سخن مي گويد و در آن آمده است: (پس بايد مصلحت به دست آوردن آن حديث و نشر آن سنت بر مصلحت اهانت به بدعت گذار و خاموش کردن بدعتش مقدم باشد

    مقدمة الفتح (1/385).

    #5213

    ما داراي شيوه و قاعده هستيم، و وقتي براي ما راستگو بودن راوي ثابت شود ما از او روايت را نقل مي کنيم، گرچه آن فرد از خوارج يا ناصبي يا شيعه اي آتشين باشد.

    روش و شيوه شيعه اماميه چيست؟

    صاحب (مقياس الهداية في علم الدرايةص 23) که يک شيعه امامي است مي گويد: (حديث صحيح همان است که سند آن به معصوم متصل شود، و يک فرد عادل شيعه از فرد همچون خودش آن را روايت کرده باشد)

    پس انصاف کجاست؟! قطع نظر از تحقق و عدم تحقق اين شرط در احاديث اماميه.

    علامه شما ابن مطهر تأکيد کرده است که: (معيوب بودن دين فرد باعث اين نمي شود که حديث او معيوب گردد)- رجال الحلي (ص 137).- پس چرا چيزي براي شما جايز است و براي ديگران جايز نيست؟!

    با اينکه در اينکه شيعه اين قاعده را اجرا کرده اند شک دارم

    #5214

    در توضیح دیگر حدیث صحیح باید عرض کنم (برای یادآوری)

    صحيح: صحيح در لغت، ضد سقيم و بيمارى است، و در اصطلاح به حديثى اطلاق مى شود كه سند آن به نقل راوى عادل و ضابط، از مثل خودش تا آخر آن، بدون شذوذ و علت، متصل و پيوست باشد.

    در حديث صحيح، چنانكه از تعريف دانسته مى شود، موجوديت شروطى لازم است كه فقط در صورت موجوديت آنها مى توان حديث را صحيح گفت، نه در غير آن، و اين شروط عبارتند از:

    الف: اتصال سند: هر يكى از راويان آن، حديث را مستقيماً از آغاز سند تا پايان آن، از كسى كه در بالاى وى در سند قرار دارد، گرفته باشد.

    ب: عدالت راويان: هر يكى از راويان آن، به صفت هاى مسلمان، بالغ، عاقل، غير فاسق و جرح در مروت موصوف باشد.

    ج: ضبط راويان: هر يكى از راويان آن، تام الضبط باشد. ضبط سينه يا كتاب، يعنى يا حديث را حفظ و يا نوشته داشته باشد.

    د: عدم شذوذ: حديث شاذ نباشد، يعنى راوى ثقه در روايت مخالف كسى كه از وى ثقه تر است نباشد، و حديث شاذ آن است كه يك راوى ثقه در روايت آن، با راويى كه از وى ثقه تر است، مخالفت نموده باشد.

    ه: عدم علت: حديث كدام علتى نداشته باشد، و علت سبب غامض و پوشيده اى است كه در صحت حديث ضرر وارد مى كند.

    به اين صورت حديثى كه، اين شروط پنجگانه را در خود داشته باشد، حديث صحيح است، و وجوب عمل به آن به اجماع اهل حديث ثابت مى باشد.

    شرح و مفهوم اين اقوال محدثين:

    (هذا حديث صحيح) يا (هذا حديث غير صحيح)، «اين حديث صحيح است» يا «اين حديث صحيح نيست».

    الف: هدف از اين قول محدثين كه «اين حديث صحيح است»، اين است كه شروط پنجگانه در آن تحقق يافته، ولى در عين حال اين به معناى قطعى بودن صحت آن نيست، زيرا ممكن است كه راوى ثقه نيز دچار خطا و فراموشى شود.

    ب: هدف از اين قول شان كه «اين حديث صحيح نيست»، اين است كه شروط پنجگانه صحت حديث هيچكدام و يا بعضش در آن حديث تحقق نيافته، و اين در عين حال كذب حديث را افاده نمى كند، زيرا ممكن است كسى كه زياد خطا مى نمايد گاهى حديث را بدون خطا نمودن روايت كند.

    #5215

    مراتب حديث صحيح:

    1 – در مرتبه اول حديث متفق عليه قرار دارد، كه آن را بخارى و مسلم روايت نموده باشند.

    2 – در مرتبه دوم حديثى قرار دارد كه آن را بخارى به تنهايى خود روايت كرده باشد.

    3 – در مرتبه سوم حديثى قرار دارد كه مسلم به تنهايى خود روايت كرده باشد.

    4 – در مرتبه چهارم حديثى كه به شرط بخارى و مسلم روايت شده باشد، ولى آن دو آن را روايت نكرده باشند.

    5 – در مرتبه پنجم حديثى كه به شرط بخارى باشد، ولى او آن را روايت نكرده باشد.

    6 – در مرتبه ششم حديثى كه به شرط مسلم باشد، ولى او آن را روايت نكرده باشد.

    7 – بعد از آن ها، حديثى كه نزد غير بخارى و مسلم از ائمه كبار چون ابن خزيمه و ابن حبان صحيح ثابت شده باشد، و به شرط آن دو نباشد.

    هدف از شرط شيخين:

    هدف از شرط شيخين و يا شرط يكى از آن ها اين است كه، حديث از طريق رجال اين دو كتاب – بخارى و مسلم – و يا از طريق رجال يكى از آن ها با مراعات كيفيتى كه آن دو در روايت از آنها در نظر داشته اند، روايت شود.

    هدف از متفق عليه:

    هدف از اين قول، اين است كه بخارى و مسلم هر دوى شان بر صحت حديث متفق اند.

    2 – حسن: علماء در تعريف حسن اقوال مختلفى، به خاطر قرار داشتن آن در ميان صحيح و ضعيف، ارائه نموده اند، ولى ما در اين جا آن را با اتكاء به تعريف ابن حجر چنين تعريف مى كنيم:

    حديث حسن: حديثى است كه سند آن به نقل عدلى كه ضبط وى خفيف باشد از مثلش تا آخر سند، بدون شذوذ و علت متصل شده باشد، به اين صورت فرق حديث حسن با حديث صحيح، فقط در خفيف بودن ضبط است و بس، وگرنه شروط موجود در حديث صحيح در اين نوع حديث نيز لازم است.

    امام ترمذى مى گويد: هر حديثى كه روايت مى شود، و در اسناد آن كسى كه متهم به كذب باشد وجود نداشته باشد، و حديث شاذ نباشد، و از وجه ديگرى هم به مانند آن روايت شود، همان حديث نزد ما حديث حسن است. حكم حديث حسن در حجت گرفتن، چون حكم حديث صحيح است، اگر چه اول در قوت از دومى بالاتر است.

    شرح و هدف اين اقوال محدثين:

    (حديث صحيح الإسناد) يا (حسن الإسناد)

    الف: اين قول محدثين (هذا حديث صحيح الإسناد)، «اين حديث از اسناد صحيح برخوردار است»، از اين قول شان (هذا حديث صحيح)، «اين حديث صحيح است»، فرق مى كند، زيرا حديثى كه از آن به صحيح الإسناد تعبير مى شود، از حديثى كه از آن به صحيح تعبير مى شود. در مرتبه پايين تر قرار دارد.

    #5216

    ب: و هم چنان اين قول شان كه (هذا حديث حسن الإسناد)، «اين حديث از اسناد حسن برخوردار است» با اين قول شان كه (هذا حديث حسن)، «اين حديث حسن است»، چون فرق مذكور در بخش بالا فرق مى كند، و حديثى كه از آن به حسن الإسناد تعبير مى شود، نظر به حديثى كه از آن به حديث حسن تعبير مى گردد در مرتبه پايين تر قرار دارد. به خاطرى كه گاهى اوقات اسناد صحيح مى باشد، ولى متن به خاطر موجوديت شذوذ و يا علت صحيح نمى باشد. به اين صورت وقتى كه محدث مى گويد: «اين حديث صحيح است» موجوديت شرطهاى پنجگانه صحت حديث را افاده مى كند، ولى وقتى كه مى گويد: «اين حديث اسناد صحيح دارد»، فقط موجوديت سه شرط از شروط صحت حديث را افاده مى نمايد كه عبارتند از: اتصال اسناد، عدالت راويان و ضبط آن ها. ولى نفى شذوذ و علت از حديث، از اين قول ثابت نمى گردد. وقتى كه حافظ و معتمد فقط به اين اكتفاء مى كند كه «اين حديث صحيح الإسناد است» و علتى براى آن ذكر نمى كند، غالباً متنش نيز صحيح مى باشد.

    هدف اين قول امام ترمذى و غير وى: (حديث حسن صحيح).

    در ظاهر، اين عبارت غامض و مشكل به نظر مى خورد، چون حسن در درجه پايين تر از صحيح قرار دارد، پس چگونه مى توان آن دو را به اين صورت با هم جمع نمود؟

    علماء در جواب به اين پرسش پاسخ هايى گفته اند، و در اينجا قول حافظ ابن حجر كه سيوطى نيز آن را پذيرفته به عنوان جواب براى سئوال فوق نقل مى گردد.

    1 – اگر حديث دو اسناد يا زيادتر از آن داشته باشد، معناى اين قول ترمذى چنين است: حديث به اعتبار يك اسناد حسن، و به اعتبار اسناد ديگر صحيح است.

    2 – ولى اگر يك اسناد داشته باشد، معناى آن چنين است: نزد قومى حسن است، و نزد قوم ديگرى صحيح. گويى كه موصوف به اختلاف علماء درباره حكم اين حديث اشاره مى كند، و يا اين كه حكم نزد وى بر يكى از آن دو، ترجيح نيافته است.

    3 – صحيح لغيره: اين همان حديث حسن لذاته است، البته وقتى كه همين حديث حسن لذاته از طريق ديگرى به مانند آن و يا قوى تر از آن روايت شده باشد. و صحيح لغيره، به خاطرى ناميده شده كه صحت از ذات سند پديد نيامده، بلكه از انضمام روايت ديگرى به آن پديد آمده است. به اين صورت صحيح لغيره كه مركب از حسن لذاته و روايتى مانند آن و يا قويتر از آن است، از حسن لذاته در مرتبه بلندتر، و از صحيح لذاته پايين تر مى باشد.

    4 – حسن لغيره: اين همان حديث ضعيف است، كه براى خود طريق متعدد ديگرى داشته باشد، ولى سبب ضعف آن فسق و يا كذب راوى نباشد.

    از اين تعريف چنين دانسته مى شود كه ضعيف به درجه حسن لغيره به دو شرط ارتقا يافته مى تواند:

    1 – اينكه همان حديث ضعيف، از طريق ديگرى، و يا زياده از يك طرق، به شرطى كه همان طريق ديگر مثل آن و يا قوى تر از آن باشد، روايت كرده شود.

    2 – اينكه سبب ضعف حديث سوء حفظ راوى آن، يا انقطاعى در سند آن و يا جهالت در رجال آن باشد. به اين صورت حسن لغيره از حسن لذاته درمرتبه پايين تر مى باشد، ولى مقبول و قابل حجت است.

    #5217

    خبر مردود خبر مردود، اقسام و اسباب رد آن:

    خبر مردود همان است، كه صدق مخبر آن، بر اثر فقدان يك شرط و يا شرط هايى از شروط گذشته كه در بخش صحيح درباره آن بحث نموديم، راجح دانسته نشود.

    علماء خبر مردود را به بخش هاى مختلفى تقسيم نموده اند، و بر اكثر آن اقسام، نام هاى خاصى گذاشته اند، واز بعض آن ها بدون گذاشتن كدام اسم خاصى، به نام عام «ضعيف» ياد كرده اند، ما در اين جا ضعيف مردود به سبب افتادن راوى از اسناد و مردود به سبب طعن در راوى را مورد بحث قرار مى دهيم.

    مبحث اول: ضعيف

    ضعيف در لغت، ضدقوى است، و ضعف به دو بخش تقسيم مى شود، يكى حسى و ديگرى معنوى، كه در اينجا ضعف معنوى مورد اعتبار مى باشد.

    و در اصطلاح: حديثى را ضعيف گويند كه صفت حديث حسن، به خاطر نبودن شرطى از شرايط آن، در آن موجود نباشد. ضعيف براى خود مراتبى دارد، كه شدت ضعف و قلت آن به راويان حديث تعلق مى گيرد، كه مى توان از آن ها به نام هاى ذيل ياد نمود:

    الف: ضعيف ب: خيلى ها ضعيف ج: واهى د: منكر ه: موضوعى

    روايت حديث ضعيف را علماء جائز دانسته اند، ولى اگر حديث ضعيف، موضوعى باشد، در صورتى روايت آن جواز دارد كه درباره عقايد و احكام شرعى نباشد، و موضوعى بودنش نيز بيان گردد. عمل به حديث ضعيف به شرط اين كه خيلى ها ضعيف نباشد، و در تحت كدام اصل معمول قرار داشته باشد، و در وقت عمل به ثبوت آن عقيده و اعتقاد ثابت نگردد، جواز دارد، آن هم به خاطر مراعات احتياط.

    مبحث دوم: خبر مردود به سبب افتادن راوى از اسناد

    هدف از افتادن راوى از اسناد، انقطاع سلسله اسناد، به سقوط يك راوى و يا زياده از يك راوى، از اول سند يا از ميان آن و يا از آخر آن، به شكل ظاهر و يا خفى است، چه اين سقوط از طرف بعضى راويان به شكل عمدى باشد و يا غير عمدى.

    انواع افتادن و سقوط:

    الف: سقوط ظاهر: اين همان نوع از افتادن است، كه ائمه حديث و غيره مشغولين به علوم حديث آن را با مراجعه به تاريخ و زمان راويان، و شيخ آن ها مى شناسند، كه آيا آنها با يكديگر ديده بودند، هم عصر بودند، اجازه روايت از طرف شيوخ خود را داشتند و يا خير؟ به اين صورت علماى حديث طبق اصطلاح خود بالاى اين نوع افتادن بنا به مكان آن، و عدد راويان كه افتاده اند، چهار نام را وضع نموده اند، كه عبارتند از:

    1 – معلق 2 – مرسل 3 – معضل 4 – منقطع

    1 – معلق: همان حديثى است كه از ابتداى سند آن يك راوى و يا زياده، به شكل متوالى و پى در پى ساقط شده باشد.

    مثلاً: همه سند حذف گردد، و بعد گفته شود: (قال رسول اللَّه ص: كذا)، «رسول خدا ص چنين گفت».

    و يا اينكه همه سند به جز صحابى، و يا صحابى و تابعى حذف گردد. اين حديث، به خاطر نداشتن شرطى از شروط قبول و صحت حديث، كه اتصال سند مى باشد، مردود است، و اين به خاطر حذف يك راوى و يا زياده از آن است كه حالت ايشان براى ما معلوم نمى باشد.

    #5218

    2 – مرسل: عبارت از حديثى است، كه راوى از آخر اسناد، بعد از تابعى افتاده باشد.

    مثلاً: تابعى – خرد باشد و يا بزرگ – بگويد: (قال رسول اللَّه ص كذا)، «رسول خدا ص چنين گفت»، يا بگويد: (فعل بحضرته كذا)، «در حضورش چنين كرده شد»، البته اين صورت مرسل نزد محدثين مى باشد. ولى نزد فقهاء و اصوليين، مرسل از اين عامتر است، لذا نزد آن ها هر منطقع به هر شكلى كه انقطاع آن صورت گرفته باشد، مرسل است.

    درباره حكم عمل و حجت آوردن حديث مرسل در ميان علماء اختلاف است. بعضى ها گفته اند به خاطر فقدان شرط اتصال سند، و جهل و ندانستن احوال راوى حذف شده، مرسل ضعيف و مردود است. ولى ائمه ثلاثه: ابوحنيفه، مالك و احمد، مى گويند: مرسل به شرطى كه از ثقه باشد صحيح است، و از آن به عنوان حجت استفاده كرده مى شود، آن ها مى گويند وقتى كه تابعى ثقه باشد، او اين كار را به خاطر اعتماد انجام مى دهد، و براى قبول آن شروطى را نيز وضع نموده اند.

    مرسل صحابى، همان است كه صحابى از قول رسول خدا ص و يا فعل وى، در صورتى كه خود به خاطر خردى سن يا تأخير اسلام و يا غياب از همان صحنه، شاهد آن نبوده و آن را نشنيده، خبر بدهد، و اين نوع احاديث زياد مى باشد. حكم مرسل صحابى اين است كه: عمل به آن صحيح و قابل حجت مى باشد.

    3 – معضل: حديث معضل همان است، كه از اسناد آن دو تن و يا زياده از آن به شكل متوالى و پى هم افتاده باشند. حديث معضل، ضعيف بوده، و حال آن از مرسل و منقطع بدتر است، اين ضعف البته به خاطر كثرت حذف شدگان از سند مى باشد.

    4 – منقطع: حديث منقطع آن است، كه اسنادش متصل نباشد، به هر شكلى كه، در آن انقطاع آمده باشد. ولى علماى متأخرين علم حديث مى گويند: منقطع آن است كه صورت مرسل، معلق و معضل در آن صادق نباشد. حديث منقطع، به اتفاق علماء، به خاطر ندانستن حال راوى محذوف، ضعيف مى باشد.

    ب: سقوط خفى: اين نوع سقوط را جز ائمه ماهر و متخصص در علم حديث، طرق حديث و علل اسانيد، ديگر كسى نمى داند، و اين به دو بخش تقسيم شده است.

    #5219

    ابن تیمه و تعدد طرق را برای چه احادیثی مد نظر قرار داده ؟؟؟

    جواب==اینجا تدلیسی که این بیسواد نجام داد این که تعدد طرق را تعمیم داد برای همه احادیث ضعیف و از روی جهل نمیداند انواع حدیث را و از خود افسانه چاه جمکرانی می بافد

    ابن تیمه تعدد طرق را برای احادیث مشهور که یکی از راویانش فاسق و فاجر است بخاطر تعدد طرق می آید و بر اساس قاعده جمع در علم درایه حکم حسن را بران ذکر میکند . در مورد سخن لو کان فساقا و فجارا شما تدلیس انجام دادی . در واقع ابن تیمیه انواع روایات را ذکر نموده و خود درباره ان سخن نگفته . مثلا دراخر بحث را به خبر احاد کشیده ولی اصل او در مورد احادث حسن در کتب ترمذی است و شيخ تقي الدين ابن تيميه در رابطه با حديث حسن چنين ميگويد: اين اصطلاح از آن ترمذي است و غير از ترمذي در نزد اهل حديث، جز صحيح و ضعيف وجود ندارد و ضعيف در نزد آنها به معناي حديثي است که از درجهي صحيح پايينتر باشد، البته ممکن است حديث ضعيف متروک نيز باشد و اين در صورتي است که راوي آن متهم [به دروغ] و يا اشتباه بسيار [در روايت] باشد و نيز ممکن است حديث ضعيف، حسن باشد و آن در صورتي است که راوي آن متهم به دروغ نباشد و ميگويد: اين معني گفتهي احمد [بن حنبل] ميباشد که عمل به حديث ضعيف را بر قياس ترجيح ميدهد.

    ر. ک. النکت. ابن حجر العسقلاني.

    در واقع شیخ خود نظری بر رد و تایید ان عرض ننموده و این تدلیسی که جنابعالی از روی صنعت قشنگ کپی و پیست انجام دادی و خودت هم در آن عاجز ماندی.

    اما حجیت حسن را رجوع کن به این لینکها تا خودت بدانی

    http://ahlalhdeeth.com/vb/showthread.php?t=293711

    http://salahmera.com/vb/showthread.php?t=847

    http://www.ansarsunna.com/vb/showthread.php?t=17487

    این لینک آخر در واقع رساله دکترا است در مورد تقویت حدیثی در کلام ابن تیمیه

    #5220
    لازم به ذکر است که احاديث ضعيف – از حيث رد و ضفعشان – به سه قسم تقسيم مي شوند :

    قسم اول : احاديثي که با يقين کامل آنها را رد مي کنيم، و نسبت آنها به پيامبر صلي الله عليه وسلم کذب است، که اين قسم خود بر دو نوع است :

    1- احاديثي که از طريق راويان کذاب و متهم به کذب، يا راوياني که ضعف شديد و حفظ بسيار بدي دارند، روايت شده باشند، و در متن حديث زيرکي بکار رفته باشد بگونه ايکه شبيه چنين سخناني از پيامبر صلي الله عليه وسلم صادر نمي شود.

    2- حديثي که با جزم و اطمينان حکم به خطا و اشتباه يک يا چند تن از راويانش داده شود، بگونه ايکه با رواي يا راوياني که از او ثقه ترند مخالفت کند، مثلا حديثي موقوف را بصورت مرفوع، يا مرسل را بصورت متصل روايت کند، و يا در متن يا سند روايت وي اضافه يا نقصاني باشد.

    اين نوع احاديث در کتب علماي محقق يافت نمي شود، مگر آنکه آن حديث را از باب تذکر و آگاه کردن اذهان مخاطبانشان ذکر کرده باشند، تا مردم از کذب و ضعف آن احاديث نامعتبر مطلع شوند، و جز در مواردي نادر بعنوان استدلال مورد استشهاد قرار نگرفته اند، که اينهم به دليل وهم و خطاي مؤلف است.

    قسم دوم : احاديثي که به سبب وجود يک راوي ضعيف يا مجهول، يا به سبب انقطاع سند، ضعيف شمرده مي شوند، ضمن اينکه زيرکي و خلافي در متن آن – که با حکم و نصي ثابت تناقض داشته باشد – وجود ندارد.

    اهل علم با قاطعيت اين نوع از احاديث ضعيف را رد نکرده اند و نسبت آنرا به پيامبر صلي الله عليه وسلم (بطور قاطع) منتفي و تکذيب نکرده اند، و احتمال صحت صدور آن از پيامبر صلي الله عليه وسلم را داده اند، زيرا ممکن است يک راوي، حفظ ضعيفي داشته باشد، اما چه بسا در موردي، خطا و اشتباهي در نقل روايت نکند، و يا چه بسا روايي که در سند ساقط شده (در حديث منقطع) و يا راويي که مجهول است، فردي ثقه باشد، که در اينگونه حالات اهل علم تحقيق و بررسي مي کنند و اگر بعضي قرائن – مثلا تعدد طرق يا وجود سند ديگري – يافت شود که اين احتمالات را تقويت کند، حکم به مقبوليت حديث مي دهند.

    حافظ ابن صلاح گفته : «هرگاه در مورد حديث گفتند : غير صحيح است، بطور قطع، کذب شمرده نمي شود، چه بسا راست باشد، و مراد از (غير صحيح) اينست که : اسناد آن بر شرط مذکور نيست». “المقدمة” (ص/9).

    و امام سيوطي مي گويد : «(و هرگاه گفته شد) اين حديث (غير صحيح است) : معناي آن اينست که اسناد آن بر شرط مذکور نيست، نه اينکه در واقع امر کذب باشد، زيرا فرد کاذب هم ممکن است راست گويد، و يا کسي که بسيار خطا مي کند ممکن است (گاها) اشتباه نکند». “تدريب الراوي” (1/75-76).

    #5221
    هرگاه اهل علم متوجه شوند که ضعف فلان حديث ضعف محتملي است، و ديدند که متن آن معناي مقبولي در شريعت دارد، غالبا از ذکر و تدوين آن حديث پرهيز نکرده اند، البته از باب انس و الفت نه به قصد استدلال به آن، زيرا اهل علم اتفاق نظر دارند که در احکام شرعي بايد به احاديث صحيح استدلال کرد، اما آنها از اين قسم احاديث ضعيف در قصص و آداب و اخلاق و فضائل اعمال و همانند آنها گاها استفاده کردند.

    بطور خلاصه مي توان دلايل زير را عامل ذکر اين قسم از احاديث ضعيف در کتاب علماء دانست :

    1- احتمال صدق و صحت حديث به دليل وجود بعضي شواهد و متابعات و طرق ديگر، و لذا انس گرفتن به معاني آنها – اگر معني مقبولي داشته باشد – در ابواب : قصص و آداب و اخلاق و فضائل اعمال و همانند آنها.

    2- تقليد کردن از علماي پيش از خود، يعني تقليد و اعتماد به علمائي که آن حديث را آورده و در مصنفات حديثي داخل نموده اند و حکم به رد يا دروغ بودن حديث ندادند، حال کساني که به اين حديث ضعيف استناد کرده اند مسئوليت آنرا بر عهده مصنف گذاشته اند!

    3- و بيشتر اوقات اگر آن حديث را ذکر مي کنند اشاراتي به ضعف آن مي کنند، مثلا روايت را با صيغه تمريض (سست گردانيدن) نقل مي کنند، مثلا مي گويند : (روي : روايت شده) يا (حکي : حکايت شده) يا (جاء في الحديث : در حديث آمده) و غيره، و يا بصراحت ضعف آنرا بيان مي کنند.

    #5222
    قسم سوم : احاديثي که مورد اختلاف است، يعني متردد بين دو قسم سابق و حديث حسن و مقبول است، بعبارتي متردد بين حديث مردود و مقبول است، و لذا بعضي از اهل علم به دليل ترجيح مقبوليت حديث يا حداقل به دليل نبود عزم بر رد آن، و يا به جهت معتبر دانستن اختلاف، حديث را در کتاب خود آورده اند.

    البته احتمال خطا در تمام اين موارد وجود دارد، هرچند شناخت و معرفت آنها نسبت به احاديث وسيع باشد، ولي آنها معصوم نيستند، گاهي حديث ضعيفي را ذکر مي کنند و گمان دارند که صحيح باشد، و اگر خطا و اشتباه از ائمه سنت و حديث و اصحاب مصنفات و سنن و جوامع روي دهد، از باب اولا از علماي بعد آنها روي مي دهد.

    حافظ ابن حجر مي فرمايد : «بعضي از مصنفان، احاديث ضعيف و حتي باطلي در کتاب خود آورده اند، که اين يا بخاطر غافل ماندن از ضعف حديث است، و يا بخاطر کمي شناخت و معرفتشان در نقد حديث مي باشد». “النکت علي ابن الصلاح” (1/447

    #5223

    اما در لفظ کلام این تیمیه متعاضد امده که به نوعی اشاره به مستخرجات حدیثی و درایتی دارد. پس جا دارددر مورد مستخرجات سخن بگویم

    تأليف مستخرجات فوايد زيادي دارد، از جمله تقويت سند احاديث با توجه به طرق متعاضد، و کم شدن واسطههاي روايت با توجه به علو اسناد مستخرج و ترميم سندهاي مقطوع و معلق و مرسل به سندهاي متصل و اشتمال احاديث کتابهاي مستخرج بر نکات اضافه و جديد، زيرا مؤلف کتاب مستخرج ملزم نيست که احاديث را با همان عبارات موجود در کتب اصلي بياورد.

    محور اصلي مستخرجات صحيحين و کتابهاي سنن و تعداد آنها زياد است و مهمترين آنها عبارتند از:

    الف- نسبت به صحيح بخاري، مستخرج ابوبکر (2) اسماعيلي جرجاني (م ـ 371) و مستخرج ابوبکر برقاني (م ـ 425) و مستخرج ابوبکر بن مردويه (م ـ 416) و مستخرج ابواحمد غطريقي (م ـ 377) و مستخرج ابن ابيذهل هروي (م ـ 378).

    ب- نسبت به صحيح مسلم، مستخرج ابوعوانه (3) اسفرائيني (م ـ 316) و مستخرج محمدبن رجاء نيشابوري (م ـ 286) و مستخرج محمدبن عبدالله جوزقي نيشابوري (م ـ 388) و مستخرج احمدبن سلمه نيشابوري (م ـ 286).

    ج- نسبت به صحيحين، مستخرج محمدبن يعقوب شيباني معروف به ابن الاحزم (م ـ 344) و مستخرج ابوذر هروي (م ـ 434) و مستخرج ابومحمد بغدادي معروف به خلال (م ـ 439) و مستخرج ابونعيم اصفهاني (م ـ 430).

    د- نسبت به ساير کتب ـ مستخرج محمدبن عبدالملک بنامين نسبت به سنن ابوداود، و مستخرج ابونعيم نسبت به کتاب توحيد ابن خزيمه و مستخرج ابوعلي طوسي بر سنن ترمذي.

    – تدريب الراوي، سيوطي، ص 33 به نقل صبحي، ص 308.

    – اختصار علوم الحديث، ابن کثير، ص 27 و علوم الحديث و مصطلحه، صبحي صالح، ص 308 و کشف الظنون، ج 2، ص 1671.

در حال نمایش 15 نوشته (از کل 61)

شما برای پاسخ به این جستار باید وارد تارنما شوید.