دفاع از امام بخاری و رد بر قزوینی رافضی
بسم الله الرحمن الرحيم. همانطور که می دانیم رافضه از علم حدیث بویی نبرده اند و از علم جرح وتعدیل بسیار دور هستند. به عنوان مثال کلینی در کافی خود اینطور می گوید در ابتدای هر حدیث(حدثنا عدة من اصحابنا)(عده ای از یاران ما حدیث کردند)
از آقایان می پرسیم این اصحاب کلینی چه کسانی بودند؟ ترجمه شان کجاست؟ از کجا بدانیم راستگو بوده اند؟
محمد باقر مجلسی میگوید: (عن سفيان السمط قال قلت لأبي عبد الله عليه السلام :"جعلت فداك إن رجلاً يأتينا من قبلكم يعرف بالكذب فيحدث بالحديث فنستبشعه فقال أبو عبد الله : يقول لك إني قلت الليل أنه نهار أو النهار أنه ليل قال:لا فإن قال لك هذا إني قلته فلا تكذب به فإنك إنما تكذبني " (البحار2\211)
(سفیان السمط می گوید به ابی عبدالله گفتم فدایت شوم :مردی قبل از شما نزد آمد و ما می دانیم که شخصی دروغگو است و حدیثی از شما بیان کرد ما قبول نکردیم .ابوعبدالله می گوید که آن مرد به شما گفت که من گفتم شب روز است و روز شب و سپس ادامه می دهد اگر چنین چیزی هم به تو بگوید تکذیب نکن زیرا مانند این است که مرا تکذیب کرده باشی)
خوب این مصیبت بزرگی است یعنی امامیه از دروغگو و کسی که معروف به کذب است هم می توانند روایت کنند پس مذهبشان بر دروغ استوار شده!
باز مجلسی می گوید و بابی در کتاب خود زده است با عنوان (باب أن حديثهم عليهم السلام صعب مستصعب وأن كلامهم ذو وجوه كثيرة و فضيلة التدبر في أخبارهم عليهم السلام والتسليم لهم والنهي عن رد أخبارهم) وفيه "116" حديثاً البحار (2\182-212)
(حدیث ائمه سخت ودشوار است و سخننشان معانی زیاد دارد و افضل این است که ما در اخبارشان تدبر کنیم وتسلیمشان شویم واخبارشان را رد نکنی.
یعنی چه؟ یعنی بدون تحقیق در اسناد حدیث به مجرد اینکه امام فلان حدیث گفته ما هم باید بپذیریم.
اعتراف علمای شیعه به دروغ گویی وتدلیس:
عن بعض أصحابنا يرفعه إلى أبي عبد الله _ يعنون جعفر الصادق _ وفيه قال أي راوي الحديث يسأل أبا عبد الله :"هؤلاء _ يعني بهم أئمة أهل السنة _يأتون بالحديث مستوياً كما يسمعونه وإنا ربما قدمنا وأخرنا وزدنا ونقصنا "(السرائر ص163)
(بعضی از اصحاب صاحب کتاب حدیث را نسبت می دهند به ابی عبدالله که به او گفته شد ای ابی عبدالله همان این سنیان حدیث را بیان می کنند همانطور که شنیده اند اما ما حدیث را می شنویم ودر بیان یا به آن اضافه می کنیم یا از آن کم می کنیم)
واعتراف خطیری است که علمای شیعه واصحاب امام صادق کذاب بوده اند.
واعتراف دیگر اینکه اهل سنت و جماعت اهل صدق و راستی بوده اند.
وصدق می کند سخن امامنا شافعی رضی الله عنه که رافضه دروغگوترین افراد روی زمین هستند.
سپس این افراد به خود اجازه میدهند به امام بخاری رضی الله عنه خورده بگیرند؟
کسانی که از عفیر (خر) و بطیخه (هندوانه)روایت کرده اند؟؟!!
بعضی از رجال رافضه
زرارة بالغ بر ۱۸هزار از جعفر صادق روایت کرده ببینیم خود امام صادق در مورد زراره چه می گوید!
الشيخ الطوسي: (إن زرارة من أسرة نصرانية، وإن جده (سنسن وقيل سبسن)
كان راهباً نصرانياً، وكان أبوه عبداً رومياً لرجل من بني شيبان) (الفهرست 104)،
(طوسی می گوید زراره اصل ونسبش مسیحی بوده و جد او نامش سنسن یا سبسن بود و راهبی مسیحی بوده و پدر زاره غلام رومی بوده)
پس شیخ اصحاب امام جعفر مسیحی بوده! شیعه دینشان را از اهل کتاب می گیرند.
شیخ اصحاب جعفر صادق در ریش امامش (ضراط)می کند:
(سألت أبا عبد الله عن التشهد .. إلى أن قال: فلما خرجت ضرطت في لحيته وقلت: لا يفلح أبداً)(1)
(رجال الكشي 142).
(زراره خود می گوید از جعفر صادق در مورد تشهد پرسیدم تا اینکه جواب داد وقتی بیرون آمدم (ضرطی) بر ریشش کردم و گفتم هرگز رستگار نمی شود یعنی امام صادق)
جعفر صادق او را لعن می کند : ( لعن الله زرارة ) الکشی رجال ص ۱۳۳
وقال أبو عبد الله: لعن الله بريداً، لعن الله زرارة)(لعنت خدا بر برید و زرارة)رحِال کشی ص ۱۳۴
و باز می گوید: ( إن مرض فلا تعده، وإن مات فلا تشهد جنازته.
فقيل له: زرارة؟ متعجباً، قال نعم زرارة شر من اليهود والنصارى ومن قال إن الله ثالث ثلاثة. إن الله قد نكس زرارة، وقال: إن زرارة قد شك في إمامتي)
(زراره مریض شود به عیادتش نمی روم اگر بمیرد تشییعش نمی کنم زرارة شر است از یهود ونصاری وکسانی که گفتند خدا ۳ تا است زرارة در امامت من شکر کرده)رجال الكشي138
واقعا مصیبت بزرگی است اکثر روایات رافضه از همین شخص ملعون است که ارزشی هم ندارد طبق رای امام معصوم.
یک نمونه هم در مورد جابر جعفی کذاب بگویم
در نزد اهل سنت این شخص کذاب است همانطور که امام ابوحنیفه رضی الله عنه می گوید: اما در نزد شیعه هم مورد قبول نیست با اینکه هزاران روایت از او نقل کرده اند شیوخ الرافضه روى سبعين ألف حديث عن الباقر ع ـ وروى مائة وأربعين ألف حديث . وسائل الشيعة " . 20/151
(آقای حر عاملی می گوید هفتاد هزار روایت وهزار وصدو چهل روایت از محمد باقر نقل کرده)
حال ببینیم امام صادق در موردش چه می گوید؟! رجال الكشي ص191:
عن زرارة بن أعين قال: سألت أبا عبدالله عليه السلام عن أحاديث جابر ؟ فقال: " ما رأيته عند أبي إلا مرة واحدة ، وما دخل علي قط " . !!
(اقای زراره مسیحی که خود پرونده سیاهی دارد از احادیث جابر از امام صادق می پرسید. جواب می دهند او را در نزد پدرم یک بار دیدم نزد خودم هرگز نیامده)!!!!!!!
پس هفتاد هزار حدیث از کجای خود در آورده؟ مصیبت العظمی اینجا هست رافضه باید برای این سینه بزنند که دینشان مشتی دروغ است نه در عاشوراء
واما شبهات حول امام بخاری رضی الله عنه
اول روایت ایشان از کسانی که مذهب صحیحی نداشتند یعنی ناصبی بودند
واما پاسخ:از شروط بخاری این بوده شخص راست گو باشد و اهل بدعت نباشد واگر اهل بدعت بود بدعتش را تبلیغ نکند پس طبق این شرط روایت از ناصبی جائز است اگر راستگو باشد همانطور که امام معصوم نزد شیعه علی رضی الله عنه در حکمت نهج البلاغه می گوید (حکمت را بیاموز ولو از منافق)حکمت۷۹ صفحه ۴۵۷
واقعیت این است که نواصب در صدق در گفتار از روافض که احوالشان بیان شد سبقت گرفته اند.
و روایت بخاری رضی الله عنه از نواصب دلیل عداوت او با اهل بیت نیست زیرا خود او ابوابی در صحیح خود در فضل علی و اهل بیت اختصاص داده است.
اما شبهه بعدی که می گویند بخاری علم به رجال نداشته ویا رجال شما را نمی شناخته اول ببینیم اینها که چنین ادعایی دارند چه کاره بوده اند؟!
وقال البخاري: سمع من عمر، والبخاري ليس بالخبير برجال الشام، وهذه من أوهامه" (تاريخ الإسلام 1727).
(بخاری دانا نبوده به رحِال شام واین از اوهامش بوده)
وذكر البخاري في تاريخه: أنه سمع علياً وابن مسعود فوهم" (تاريخ الإسلام 1767).
(بخاری می گفته از علی وابن مسعود شنیده است واین از اوهام اوست)
والجواب:اهل سنت و جماعت ادعای عصمت برای کسی نمی کنند واین بسیار منطقی است که شخصی خطا کند ومنطقی است که بخاری رضی الله عنه در مورد رجال شام خطا کند و بقیه علما این را بیان کردند واصلاح کردند واجماع امت و علما براین است که بخاری ومسلم صحیحترین کتابند بعد قرآن (اصح الکتب).
و بخاری هرگز از امثال خر عفیر و هنداونه روایت نکردند بلکه در جرح وتعدیل بعضی اشتباه کردند آیا این دو قابل مقایسه است؟ آیا بخاری با زرارة مسیحی که بر ریش استاد خویش امام معصوم(ضرط) می کند و جابر جعفی کذاب که یک روزه هفتاد هزار و در روایتی ۱۴۰هزار روایت می کند یکی هستند؟
واما کسانی که در تاریخ سعی بر طعنه به بخاری داشته اند کلهم شیعه بوده اند و کذاب والا از اقوال علمای اهل سنت بر بخاری طعنه ای وارد نشده.
به عنوان مثال این افراد:أحمد بن محمد بن سعيد أبو العباس الهمداني المعروف بابن عقدة
ترجمته في الكامل في ضعفاء الرجال (1/ 206)أحمد بن محمد بن سعيد أبو العباس الهمداني يعرف بابن عقدة كان صاحب معرفة وحفظ ومقدم في هذه الصناعة إلا انني رأيت مشايخ بغداد مسيئين الثناء عليه وسمعت أبي بكر بن أبي غالب يقول بن عقدة لا يتدين بالحديث ودر ادامه میگوید وكان مقدما في الشيعة .الكشف الحثيث (1 / 5253)
أحمد بن محمد بن سعيد بن عقدة الحافظ أبو العباس محدث الكوفة شيعي متوسط ضعفه غير واحد وقواه آخرون سئل عنه الدارقطني فقال لم يكن فيالدين بالقوي وأكذب من يتهمه بالوضع إنما بلاؤه من هذه الوجادات.تاريخ بغداد (2 / 120) وأحمد بن محمد بن سعيد هذا هو أبو العباس بن عقدة الحافظ من كبار الشيعة، وممن روى المنكرات والمنقطعات عن النبي صلى الله عليه وسلم في فضائل أهل البيت* (از بزرگان رافضه بود و احادیث منقطع و منکر در فضل اهل بیت روایت می کرده) المغني في الضعفاء (1 / 55)
احمد بن محمد بن سعيد بن عقدة الحافظ ابو العباس شيعي وضعفه غير واحد
واین است احوال کسی که بر بخاری طعنه می زدند خود از روافض بوده و در نزدشان علم حدیث و جرح وتعدیل وحِود ندارد سپس همین افراد دهان باز کرده وبه بزرگان دین خرده می گیرند. والله المستعان
- 16964 بازدید
- نسخه چاپی
دیدگاه ها
ادامه بررسی عده من اصحابنا
عدة من أصحابنا عن سهل بن زياد:
فهم علي بن محمد بن علان و محمد بن أبي عبد الله و محمد بن الحسن و محمد بن عقيل الكليني.
علی بن محمد بن علان ومحمد بن عقیل الکلینی مجهولند لذا این لفظ در اینجا نیز از قدرت صحت می افتد.
اما وضعیت سهل بن زياد أبو سعيد الآدمي الرازي
كان ضعيفا جدا فاسد الرواية و المذهب و كان أحمد بن محمد بن عيسى الأشعري أخرجه من قم و أظهر البراءة منه و نهى الناس عن السماع منه و الرواية و يروي المراسيل و يعتمد المجاهيل. رجالابنالغضائري ج : 3 ص : 179
کافی 1176 حدیث از عدة من اصحابنا از ایشون روایت کرده است.
ضعف اندر ضعف در این سند وجود دارد، یکی اینکه مشخص نیست کدامیک از عده من اصحابنا راوی هستند ودوم اینکه خود سهل بن زیاد مشکل داره!!!
پـ نه پـ اهل سنت خیلی از علم
پـ نه پـ
اهل سنت خیلی از علم حدیث بو برده اند که سال های سال نقل احادیث نبوی را ممنوع کرده بودند.